eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ و تجمل‌پرستی؛ آفت مسئولین کشور 📋 « از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کُند می‌کند، نمود اشرافیگری در مسؤولان بالای کشور است؛ از این اجتناب کنید. اشرافیگری دو عیب دارد؛ عیب دومش از عیب اوّلش بزرگتر است. عیب اوّلِ اشرافیگری، اسراف است - اشرافیگریِ حلال را می‌گوییم؛ یعنی آن چیزی که پولش از راه حلال و بحق به دست آمده - اما عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگ‌سازی می‌کند؛ یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست می‌کند. البته در این زمینه مسؤولان درجه یک بسیار نقش دارند؛ تلویزیون بسیار نقش دارد؛ منش من و شما هم بسیار نقش دارد. » 📋 « بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچگونه نظرى ابراز نمی‌کنم؛ اما شاخص‌هائى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافی‌گرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافی‌گرى و تجمل‌پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافی‌گرى باشد، مردم را به سمت اشرافی‌گرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. » 📋 « در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت [خطاب به مسئولان نظام در رعایت ساده زیستی]. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت. نمی‌گویم مثل پیامبر باشیم، نمی‌گویم مثل امیرالمؤمنین - که شاگرد پیامبر بود - باشیم؛ که انسان آن مطالب را که می‌خواند، تنش می‌لرزد. امیرالمؤمنینی که زهدش در زندگی و دنیا مَثَل سایر است و مسلمان و غیرمسلمان آن را می‌دانند، درباره‌ی پیامبر می‌گوید: «قد حقّر الدّنیا و صغّرها و اهون بها و هوّنها» ؛ دنیا را تحقیر کرد - یعنی همین لذایذ و بهره‌مندیها و برخورداریهای دنیا را کوچک کرد - به آنها توهین کرد و سبکشان نمود. در قُبا برای پیامبر آب آوردند و چیزی هم مثل عسل قاطی آن کردند. پیامبر فرمود: من این را حرام نمی‌کنم، اما نمی‌خورم. این دو، دو چیز است؛ یا آب یا عسل. آن را از ما نخواسته‌اند. اگر از من و شما بخواهند، پدرمان درآمده است! مگر ما می‌توانیم آن‌طور زندگی بکنیم؟ پیداست که آن نفس قدسی ملکوتی، یک چیز دیگر است. امیرالمؤمنین در همین جمله می‌فرماید که خدای متعال به پیامبر فهماند که اگر من دنیا را به اختیار از تو می‌گیرم، برای این است که چیز شیرینتری به تو بدهم. آن چیز شیرینتر را اولیای خدا می‌دیدند. من و شما آن را حس نمی‌کنیم؛ اما در آن راه باید برویم، در آن راه باید قدم برداریم، کمتر خرج کنیم، کمتر بذل و بخشش بیجا کنیم، کمتر به زندگی شخصی خودمان بپردازیم. من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همه‌مان این‌طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه‌ی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشته‌ایم، همین کافی است؟! نه، ما هم مترفین می‌شویم. واللَّه در جامعه‌ی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه‌ی شریفه‌ی «و اذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش می‌آورد. » ✅مقام معظم رهبری 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🔆امام علی(ع) از زبان دکتر عبدالحسین زرین کوب : 📋«افراط و دقتی که (امام علی ع) در اجراء و در تبعیت از سیرت و شیوه رسول داشت برای وی موجب دشمن تراشیها شد.» «علی(ع) در کار حق نفع خویش را نمی جست و به جلب دوستان و استمالت دشمنان هم نمی اندیشید. در اجرای عدالت و در طلب حق از جانبداری و میل و تعصب خودداری می ورزید و این کار وی نه فقط و را از وی رنجانید برادرش بن ابی طالب و پسر عمش عبدالله بن عباس را هم از وی ناخشنود کرد.» «علی(ع) در کار دین سختگیر و بی اغماض بود. همین نکته بود که او را برای بعضی از اهل زمانه تحمل ناپذیر کرده بود.» «علی(ع) در عبادت اخلاص بسیار نشان می داد و در کار حلال و حرام دقتی به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهیدست نبود باز از چیزی که آن را تفنن و تجمل می شمرد اجتناب می کرد. مکرر جامه اش پاره می شد و وی آن را وصله می کرد. معتقد بود که جامه وصله دار دل را خاشع می کند.» 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
#فهرست #صحیفه_سجادیه_ختم 🙏 دعای #سی_پنج 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " در #رضا و خشنودی از
✳️ ویژگی‌های دعای صحیفه سجادیه 🔴 موضوع بحث سی‌وپنجمین دعای صحیفه مبارکه سجادیه است که جزء دعاهای کوتاه، و مثل همه‌ی دعاهای دیگر صحیفه، بسیار عالی و فوق‌العاده کاربردی در مسیر زندگی است. مثل چراغ پرفروغ و مصباح درخشانی است که انسان بر اساس آن می‌تواند نقشه الهی زندگی خود را ترسیم کند و نگاهش به پیرامونش و دیگران بر اساس جهان‌بینی توحیدی باشد. از رهگذر این نگاه و نگرش توحیدی، هم خود انسان به سلامت بماند، هم دیگران از ناحیه او به سلامت بمانند و یک زندگی طیّب، طاهر، گوارا، بسیار دلنشین و مملو از اطمینان خاطر و خرسندی و رضایت داشته باشد و به لطف و عطای الهی، امتحانات الهی را پشت سر بگذارد و به عافیت از این سراچه (سرای کوچک) عبور کند و به سلامت به دارالسلام برسد. در متن این دعای نورانی یک قاعده بسیار مهم مطرح می‌شود که جزء قواعد خوشبختی‌آفرین و سعادت‌آفرین برای انسان‌های مؤمن و متعهد است. یک جمله است؛ منتها جمله‌ای حقیقتاً باشکوه. دعای سی‌وپنجم مرهم درد انسان‌ها، به‌ویژه انسان معاصر است. به خاطر اقتضائات روزگار ما، گفتمان مادی غالب بر زمانه ما است و مردم زمانه ما به مسابقات خطرناکی در تجمل و و رفتن به سمت مسائل دنیایی مبتلا هستند. انسان احساس می‌کند این دعا، دقیقاً نسخه شفابخش برای زمانه‌ی ما است. حضرت با این دعای نورانی بر دردهای جانکاه زمانه‌ی ما مرهم می‌گذارد. کاش مردم ما با این دعا زندگی بکنند، با این دعا انس بگیرند، با این دعا زاویه دید خود را اصلاح کنند، با این دعا به روحیه‌شان را ارتقا و فکرشان را تعالی دهند و با این دعا طعم حیات طیّبه را بچشند. این ویژگی دعای نورانی سی‌وپنجم صحیفه است. لذا باید خیلی قدرش را بدانیم. ان‌شاءالله از مضامین عالی‌اش بهره‌مند شویم. مختصر است، ولی خیلی عالی و بزرگ و پیش‌برنده است. 👤 حجه‌الاسلام ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
📋 «هركس ما اهل بيت را دوست دارد بايد پوشش فقر را براى خود مهيا سازد (و آماده انواع محروميت ها و گرفتارى ها) گردد». (قَوْلِهِ(عليه السلام): مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً). «جلباب» به لباسى مى گويند كه تمام بدن يا قسمت عمده آن را بپوشاند; چادر يا مانند آن. در اين كه چه رابطه اى در ميان محبت اهل بيت و پوشش فقر است تفسيرهاى مختلفى شده كه از ميان همه آنها سه تفسير زير از همه مناسب تر است: نخست اين كه به مقتضاى «اَلْبَلاءُ لِلْوِلاءِ»; بلاها به سراغ دوستان خدا مى روند و همچنين به مقتضاى حديث «إنَّ أشَدَّ النّاسِ بَلاءً اَلاْنْبياءُ ثُمَّ الَّذينَ يَلَوْنَهُمْ ثُمَّ الاْمْثَلُ فَالاْمْثَلُ; گرفتارى ها و مشكلات بيش از همه دامان پيامبران را مى گيرد سپس كسانى كه به دنبال آنها هستند سپس نيكان يكى پس از ديگرى». افرادى كه به امام(عليه السلام) كه مجموعه اى از فضايل انسانى و بركات معنوى و الهى است عشق بورزند در صف اوليا قرار مى گيرند و به حكم اين كه مقرب ترند جام بلا بيشترشان مى دهند كه هم آزمونى است براى آنان و همه وسيله اى است براى ترفيع درجاتشان. بنا به تفسير ديگر منظور آن است كسانى كه عشق به امام مى روزند يا حب اهل بيت دارند بايد فقر به معناى سادگى زندگى را پيشه كنند; همان فقرى كه پيغمبر اكرم درباره آن مى فرمود: «اَلْفَقْرُ فَخْرى وَ بِهِ أفْتَخِرُ عَلى سايِرِ الاْنْبِياءِ; فقر مايه افتخار من است و با آن بر ساير پيامبران افتخار مى كنم» اين تعبير اگر به معناى فقر «فقر الى الله» نباشد به معناى ساده زيستن و قانع به زندگى خالى از هر گونه زرق و برق و تجمل بودن است. پيروان اين مكتب نيز مانند پيشوايانشان بايد به چنين زندگى اى قانع باشند. تفسير سوم اين كه منظور از كلام حكمت آميز بالا آن است كه دشمنان اهل بيت به ويژه بنى اميه و پس از آنها بنى عباس در صدد بودند كه هر كس را پيرو اين مكتب و عاشق اين پيشوايان ببينند از هر نظر در فشار قرار دهند تا آنجا كه حتى از نظر معيشت نيز در تنگنا واقع شوند. از اين گذشته ولاى اهل بيت همان ولاى حق است و طرفدار حق در هر عصر و زمان مورد تهاجم طرفداران باطل كه عِده و عُده آنها غالبا كم نيست واقع مى شود. تاريخ اسلام نيز نشان مى دهد كسانى كه طرفدار پيغمبر اكرم يا پيشوايان معصومين(عليهم السلام) مى شدند از طرف دشمنان در فشار شديد قرار مى گرفتند. داستان شعب ابى طالب و ابى ذر و مشكلاتى كه معاويه و عثمان براى او فراهم كردند تا آنجا كه مظلومانه در بيابان محروم «ربذه» در شديدترين فقر جان به جان آفرين سپرد، نمونه اى از اين دست است. از شعبى نيز كه يكى از تابعين معروف است نقل شده مى گفت: «ما نَدْرى ما نَصْنَعُ بِعَلىّ بْنِ أبى طالِب إنَّ اَحْبَبْناهُ إفْتَقَرْنا وَإنْ أبْغَضْناهُ كَفَرنا; نمى دانيم با على(عليه السلام) چه كنيم اگر او را دوست بداريم (چنان بر ما سخت مى گيرند كه) فقير و نيازمند مى شويم و اگر او را دشمن بداريم كافر مى شويم». از اين روشن تر سخنى است كه در تاريخ طبرى و تاريخ ابن اثير از «معاويه» نقل شده كه چون «مغيرة بن شعبه» را در سنه 41 والى كوفه كرد او را فرا خواند و گفت: من مى خواستم سفارش هاى زيادى به تو بكنم اما چون تو را فرد بصيرى مى دانم از آنها صرف نظر كردم; ولى يك توصيه را ترك نمى كنم و آن اين كه دشنام على و نكوهش او را فراموش مكن و براى «عثمان» فراوان رحمت خدا را بطلب و استغفار كن و تا مى توانى عيب بر ياران على بگذار و آنها را از مركز حكومت دور كن و پيروان «عثمان» را مدح و تمجيد نما و به مركز حكومت نزديك كن. «مغيره» گفت: من تجربه فراوان در امر حكومت دارم و ديگران نيز مرا آزموده اند و پيش از تو براى غير تو عهده دار مناصبى بوده ام و هيچ كس مرا در اين امر نكوهش نكرده است و تو هم در آينده مرا خواهى آزمود. يا مدح و تمجيد مى كنى و يا نكوهش. معاويه گفت: ان شاء الله تو را مدح و تمجيد خواهم كرد. مرحوم سيّد رضى بعد از آنكه تفسير اول را براى اين دو كلام حكيمانه برگزيده مى افزايد: «گاهى براى اين كلام تفسير ديگرى كرده اند كه اينجا جاى شرح آن نيست»; (وَقَدْ يُؤَوَّلُ ذلِكَ عَلى مَعْنى آخَرَ لَيْسَ هذا مَوْضِعُ ذِكْرِهِ). بعيد نيست كه مرحوم سيّد رضى نيز نظرش در آخر كلام خود به دو تفسير ديگرى باشد كه ما در بالا آورديم. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
8)بنى‏اسرائيل دلباخته‏ى ثروت و عاشق مال بودند. از اين رو به زندگى مرفه و پر تجمل قارون كه سرمايه‏دار بزرگ آن روزگار بود با چشم حسرت مى‏نگريستند و تمنى آن را داشتند. فخرج على قومه فى زينته... قارون با تمام زيور و زينت خود در قوم خويش ظاهر گرديد. دلباختگان مال كه جز زندگى دنيا هدفى نداشتند گفتند: اى كاش ما نيز تمولى همانند قارون مى‏داشتيم كه او در زندگى از حظ و بهره‏ى عظيم برخوردار است. اينان اگر مى‏دانستند كه با تملق‏گويى و تذلل در مقابل قارون به قسمتى از سرمايه‏ى وى دست مى‏يافتند مضايقه نداشتند كه شرف انسانى و عزت نفس خود را با آن معامله كنند و به تمول و ثروتى دست يابند.
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 9 ⏺ در یازدهمین و آخرین نکته حکیمانه مى فرماید: «آنکس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مىشود سخن کم مى گوید مگر در آنجا که به او مربوط است»؛ (وَمَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلاَمُهُ إِلاَّ فِیَما یَعْنِیهِ). بسیارند کسانى که هرچه بر سر زبانشان آمد مى گویند و چنین مى پندارند که سخن، باد هواست و جایى ثبت نمىشود در حالى که سخنان انسان سرنوشت سازترین اعمال اوست و بارها گفته ایم بخش عظیمى از گناهان کبیره به وسیله زبان انجام مى شود، همانگونه که بخش عظیمى از طاعات با زبان است. زبان، کلید خوشبختى ها و بدبختى هاست، بنابراین چگونه ممکن است انسان سخنش را جزء اعمالش نداند؟ به یقین اگر بداند (مَّا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ)؛ انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اینکه همان دم، فرشته اى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است!» در سخنان خود دقت مى کند و جز آنچه به او مربوط است و مصلحت وى ایجاب مى کند سخن نخواهد گفت. درباره خطرات زبان و بیهوده گویى ها و سخنان بدون مطالعه روایات فراوانى از معصومان : نقل شده است. نکته نسخه اى کامل! امام علیه السلام در این مجموعه از کلمات حکمت آمیز که به یازده دستور مهم اشاره کرده، نسخه اى کامل مربوط به سیر و سلوک در راه حق و رسیدن به قرب خدا ونجات از عذاب دنیا و آخرت ارائه فرموده است. بخشى از آن مربوط به تربیت نفوس و خودسازى است: نپرداختن به عیوب دیگران و به عکس، دقت در عیوب خویشتن و ترک فضول کلام که مایه حیات قلب است و توجه به خطرات زبان، همه از امورى است که سالکان راه حق را در این مسیر کمک مى کند و به اهداف مقدس خود واصل مى نماید. بخش دیگر مربوط به تحصیل آرامش در حیات دنیاست: قناعت پیشه کردن و ترک تجمل پرستى و به بودن و راضى شدن به مقدار ضرورت از مواهب دنیا، همه از امورى است که درهاى آرامش را به روى انسان مى گشاید واو را از غوطه ور شدن در امورى که مایه پریشانى و اضطراب است حفظ مى کند. بخش دیگر در ارتباط با مسائل اجتماعى و زندگى صحیح با مردم است؛ ترک ظلم و ستم و توجه به عواقب سوء آن، پرهیز از موارد تهمت و نگاه کردن به وضع مردم و خویشتن با یک چشم، همه از امورى است که رابطه انسان را با مردم اصلاح مى کند. در مجموع نسخه جامعى است که هرکس آن را به کار بندد در طریق سیر وسلوک و پوییدن راه حق نیاز به چیز دیگرى ندارد. چه خوب است افراد به جاى اینکه به دنبال پیر و شیخ و مرشد و استاد عرفان بیفتند که خطرات فراوانى دربر دارد همین برنامه مطمئن را نصب العین خود قرار دهند و آنچه را مى خواهند از آن بخواهند و آنچه را مى جویند در آن بجویند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی نکوهش وَ بَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً، فَقَالَ (عليه السلام): أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا، إِنَّ الْبِنَاءَ يَصِفُ لَكَ الْغِنَى. علی علیه السلام که درود خدا بر او باد (وقتى يكى از كارگزاران امام خانه با شكوهى ساخت به او فرمود) : سكّه هاى طلا و نقره سر بر آورده خود را آشكار ساختند، همانا ساختمان مجلّل بى نيازى و ثروتمندى تو را مى رساند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ سرنوشت دنياپرستان ( ): قسمت 1 ⏺ امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى در دو بخش كه هركدام ديگرى را تكميل مى كند سخن مى گويد. در بخش نخست، بى ارزش بودن دنيا را با تعبيرات قاطع و كوبنده بيان كرده و داد سخن را در اين قسمت داده و براى دنيا به هفت عيب بزرگ اشاره مى كند. نخست مى فرمايد: «اى مردم! متاع دنيا همچون گياهان خشكيده وباخيز است بنابراين از چنين چراگاهى دورى كنيد»; (يَا أَيُّهَا النَّاسُ، مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌ مُوبِىءٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ!). چه تعبير جالب و گويايى! زيرا «حطام» در اصل از ماده «حطم» (بر وزن ختم) به معناى شكستن و خرد كردن چيزى گرفته شده است و غالباً به شكستن اشياء خشك مانند ساقه هاى خشك گياهان اطلاق مى شود و به همين دليل گاهى به كاه، «حطام» اطلاق مى گردد. امام(عليه السلام) متاع دنيا را در اين جا تشبيه به همان گياهان خشكيده و خردشده اى كه آذوقه حيوانات است نموده اما گياهى كه با ميكروب وبا آغشته شده و حتى سبب مرگ حيوان مى شود، و به دنبال آن هشدار مى دهد كه از اين چراگاه بى ارزش خطرناك دورى كنيد. اين سخن در واقع برگرفته از تعبيرات قرآن مجيد است آن جا كه درباره زندگى دنيا مى فرمايد: «(اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَينَكُمْ وَتَكاثُرٌ فِى الاَْمْوالِ وَالاَْوْلادِ كَمَثَلِ غَيث أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يكُونُ حُطاماً); بدانيد زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى برد، سپس خشك مى شود به گونه اى كه آن را زردرنگ مى بينى; سپس تبديل به كاه مى شود!». ولى امام(عليه السلام) تصريح مى فرمايد كه اين گياه خشكيده خرد شده كم ارزش، آلوده به وبا نيز مى باشد كه آن را مبدل به شىء خطرناكى مى كند. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
✳️ از منظر 4 ✅ یک آفت دیگر -که حالا به همین مقدار اکتفا کنم- ورود در ی و برق زندگی ( و ) است؛ یک مسابقه ای است دیگر: دنبال زرق و برق زندگی دویدن، دنبال وسایل تجملّاتی بیشتر، دنبال زندگی بهتر، دنبال درآمد بیشتر. دویدن یک مسابقه است، اهل دنیا در این مسابقه واردند؛ حالا بعضیها زرنگ ترند در این مسابقه، میروند جلو تا میلیاردها بالا میکِشند، بعضی ها به آن زرنگی نیستند. امّا اهل دنیا در مسابقه اند، کسانی که دنیا پرستند. در این مسابقه وارد نشوید. نگویید فلانی دارد، فلانی به دست آورده، من دستم خالی است، من هم باید داشته باشم؛ نه، این نه فقط از آفات بسیج، [که از] آفات هر مؤمن است. خیلیها را ما دیدیم آدمهای خوبی بودند، آدمهای علاقهمندی بودند، وقتی افتادند توی دنیا و زرق و برق و مانند اینها، یواشیواشیواش تیزیها کُند شد، تواناییها کم شد، انگیزهها ضعیف شد. انگیزه که ضعیف شد، ارادهها هم ضعیف میشود. اراده که ضعیف شد، در عمل خودش را نشان میدهد. [از دست] رفتند. آفتها این است. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ برای همه مفید است 🌺 " به شما عرض می کنم، ما شما را دعوت نمی کنیم به سلمان و ابوذر. بین امثال من و شما با سلمان و ابوذر فاصله خیلی زیاد است. ما هرگز نه من و نه شما طاقت آن چیزها را و آن غلوّ و عروج و آن والایی را نداریم که بخواهیم خودمان را به آن چیزها برسانیم. یا مثلاً فرض کنید که آرزوی آن را حتی در دلمان بیاوریم. امّا من این را عرض می کنم که اگر بین ما و آن ها، زندگی ما و زندگی آن ها، هزار درجه فاصله است، می شود این هزار درجه را ده درجه، بیست درجه، صد درجه کم کرد. خودمان را به زندگی آن ها نزدیک کنیم. قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضی ها خیال می کنند که قناعت مال آدم های تهی دست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند، نه قناعت یعنی در حدّ لازم، در حد کفایت، انسان توقّف کند. توقّعات مادّی زیاد و بالا، موجب تنگی معیشت و موجب ناراحتی خود انسان می شود. اگر انسان توقّع خودش را از زندگی توقّع کمی قرار دهد، این مایه سعادت خواهد بود. نه فقط برای آخرت انسان خوب است، که برای دنیای انسان هم خوب است. سعی تان را بگذارید بر زندگی ساده و به دور از و ؛ بر زندگی ای که منطبق باشد بر زندگی متوسط مردم. نمی گویم پایین ترین مردم، متوسط مردم نگاه نکنید به مسابقه مادّی گری. مسابقه هست، چنان که در راه بهشت خدا مسابقه هست، در راه بهشت خیالی دنیا هم مسابقه هست. برای تجمّلاتش، برای مقام و قدرتش، برای اسم درآوردن و معروف شدنش، مسابقه هست، این مسابقه، مسابقه نا سالمی است... هر کدام که بخواهید به این مسابقه وارد شوید آن دیگری مانع شود و به عنوان یک ناصح با شما عمل کند. در همه مراحل بایستی میانه روی و قناعت و گرایش به روش متواضعانه و فقیرانه را فراموش نکرد که این نظر اسلام است. " 👤 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️توضیح استاد قرائتی در ذیل آیه *️⃣بیش از ده فایده براى و : 1- گاهى امر و نهى ما امرور اثر نمى كند، ولى در تاریخ، فطرت و قضاوت دیگران اثر دارد. چنانكه امام حسین علیه السلام در راه امر به معروف و نهى از منكر شهید شد، تا وجدان مردم در طول تاریخ بیدار شود. 2- گاهى امر و نهى، فضا را براى دیگران حفظ مى كند. چنانكه فریاد اذان مستحبّ است، گرچه شنونده اى نباشد، ایستادن به هنگام قرمز شدن چراغ راهنمایى لازم است، گرچه ماشینى نباشد. زیرا حفظ قانون و فضاى احترام به قانون، لازم است. 3- گاهى امر و نهى ما، گناهكاران را از گناه باز نمى دارد، ولى گفتن هاى پى در پى، لذّت گناه را در كام او تلخ مى كند و لااقل با خیال راحت گناه نمى كند. 4- براى حفظ آزادى باید امر و نهى كرد، زیرا نگفتن، جامعه را به محیط خفقان و ترس و سكوت تبدیل مى كند. 5 - امر ونهى براى خود انسان مقام آفرین است، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن مى فرماید: «و من احسن قولاً ممّن دعا الى اللّه» ] 6- امر به معروف و نهى از منكر، اگر در دیگران اثر نكند، لااقل براى خود ما یك نوع قرب به خداوند، تلقین و تمرین شجاعت و جلوه ى سوز و تعهّد است. 7- گاهى امر و نهى ما امروز اثر نمى كند، امّا روزى كه خلافكار در بن بست قرار گرفت و وجدانش بیدار شد، مى فهمد كه شما حقّ گفته اید. بنابراین اگر امروز اثر نكند، روزگارى اثر خواهد كرد. 8 - امر و نهى، وجدان انسان را آرام مى كند، انسان با خود مى گوید كه من به وظیفه ام، عمل كردم، این آرامش وجدان با ارزش است، گرچه دیگران گوش ندهند. 9- امر به معروف ونهى از منكر، سیره ى انبیاست، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن مى فرماید: «و اذا ذكّروا لایذكرون» و یا بارها مى فرماید: مردم سخنان و ارشادهاى پیامبران را گوش نمى دادند و از آنها روى مى گرداندند. بنابراین ما نباید توقّع داشته باشیم كه همه به سخنان ما گوش بدهند. 10- امر به معروف، یك اتمام حجّت براى خلافكار است تا در قیامت نگوید كسى به من نگفت، علاوه بر آنكه عذرى هم براى گوینده است تا به او نگویند چرا نگفتى؟ 11- هنگام قهر الهى، آمرین به معروف نجات خواهند یافت. به هرحال، انبیا و اوصیا در راه امر به معروف و نهى از منكر شدند تا حقّ گم نشود واز میان نرود، چنانكه قرآن در آیاتى مى فرماید: «یقتلون الانبیاء» ، «یقتلون النبیّین» و «یقتلون الّذین یأمرون بالقسط» كه از این آیات استفاده مى شود، گاهى در امر به معروف باید تا مرز پیش رفت. حضرت على علیه السلام در (نهج البلاغه، نامه 45 ) به نماینده ى خود، به خاطر حضورش در سر سفره ى اشراف او را توبیخ نمود. یعنى آن حضرت براى آنكه منش زهد به و كشیده نشود، فردى را فداى مكتب نمود. امام حسین علیه السلام فلسفه ى قیام خود را عمل نكردن جامعه به حقّ و نهى از منكر نكردن مى داند 🆔 @sahife2