🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
❇️ روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
آن جا که کار صومعه را جلوه میدهند
ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
فریاد #حافظ این همه آخر به هرزه نیست
هم قصهای غریب و حدیثی عجیب هست
#حافظ_غزل_63
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👌روى تو كس نديد و هزارت رقيب هست
در غنچه اى هنوز و صدت عندليب هست
⏪ آرى، تمام جهان هستى مظهر تجلّيات حضرت محبوبند و او جداى از آنها نيست، و محيط به آنان مى باشد؛ كه: «أَلٰا! إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ» : (آگاه باش! كه همانا او به هر چيزى احاطه دارد.- بر فطرت توحيدشان آفريده، بخصوص بشر را كه: «فِطْرَتَ اللّٰهِ الَّتِي فَطَرَ النّٰاسَ عَلَيْهٰا» : (سرشت خدايى كه مردم را بر آن آفريد.) اينان را تعليم تمام اسماءشان نموده؛ كه: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمٰاءَ كُلَّهٰا» : (و همۀ نامهاى خود را به آدم [عليه السلام] آموخت- بر محبّت خود قرارشان داده؛ كه: ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَريقَ إرادَتِهِ، وَ بَعثَهُمْ فى سَبيلِ مَحَبَّتِهِ.» « #دعا_اول_3 »: (سپس مخلوقات را در طريق اراده و خواست خويش رهسپار ساخته، و در راه محبّت و دوستىاش برانگيخت.) بنابراين، همۀ موجودات بخصوص انسان، بدانند يا ندانند، به وى عشق مى ورزند.
خواجه هم مى خواهد بگويد: محبوبا! جمال دلآرايت را با آنكه چشمى نديده، هزاران فريفته و دلداده و عاشقى چون مَنَت مى باشد و با آنكه در پرده و حجاب مظاهر و كثرات پنهانى، هر كدام تو را معشوق خود مى دانند و دلدادگانت به نغمه سرايى براى ديدارت اشتغال دارند و مى طلبندت؛ كه:ألْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا يُهْتَكُ حِجابُهُ، وَ لا يُغْلَقُ بابُهُ، وَ لا يُردُّ سآئِلُهُ، وَ لا يُخَيَّبُ آمِلُهُ [عامِلُهُ].» «بخشی از #دعا_افتتاح »: (سپاس خداوندى را كه [هيچگاه] پردهاش دريده نشده، و درگاهش بسته نگشته، وسائل و گداى [درگاه] خود را ردّ ننموده، و آرزومندش [يا: عمل كنندۀ براى خودش] را محروم نمى سازد.).بخواهد بگويد: حال كه در حجاب مظهريّت خود را مستور داشته اى و عاشقانت نديده فريفتهات مى باشند، چنانچه مشاهدهات كنند، چگونه خواهند بود؛ كه: يا مَنِ احْتَجَبَ فى سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ أنْ تُدْرِكَهُ الْأبْصارُ! يا مَنْ تَجَلّىٰ بِكَمالِ بَهآئِهِ! فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ الْإسْتِواآءَ، كَيْفَ تَخْفى، وَ أنْتَ الظّاهِرُ؟! أمْ كَيْفَ تَغيبُ، وَ أنْتَ الرَّقيبُ الْحاضِرُ؟!» « #دعا_عرفه »: (اى خدايى كه در سراپردههاى عرش و موجودات از اينكه مبادا ديدگان تو را دريابند، محجوب گشتهاى! اى خدايى كه با نهايت فروغ و زيبايى جلوه نمودى تا اينكه عظمتت تمام مراتب وجود را فراگرفت! چگونه پنهانى با آنكه تنها تو آشكارى؟ يا چگونه غايبى در صورتى كه فقط تو مراقب و حاضر هستى؟)
👌عاشق كه شد ، كه يار به حالش نظر نكرد ؟!
اى خواجه ! درد نيست ، وگرنه طبيب هست
⏪آرى، آن كس كه #درد ندارد كجا در پى مداوا و #طبيب مى رود. و برعكس شخصى كه خود را بيمار تشخيص دهد در صدد معالجۀ خويش برمى آيد و نمى تواند آرام باشد ، حافظ با اين بيان مى خواهد بگويد:
آتش عشق جانان چون دردى است كه چون در سالك شعله ور گردد، لازم نيست وى به حضرتش براى مداوا رجوع نمايد، بلکه او خود در پى وى مى آيد و با ديدارش معالجهاش مى نمايد. كنايه از اينكه: اى حافظ ! اگر هجران دامنگيرت شده، علّت آن است كه هنوز عاشق نيستى !! حافظ در جايى دیگر مىگويد:
طبيبِ عشق مسيحا دم است و مشفق ليك
چو درد در تو نبيند، كه را دوا بكند؟
تو با خداى خود انداز كار و دل خوش دار
كه رحم اگر نكند مدّعى، خدا بكند
ز بختِ خُفته ملولم، بُوَد كه بيدارى
به وقت فاتحۀ صبح، يك دعا بكند
و نيز او در جايى مى گويد:
هرچه هست از قامتِ ناسازِ بىاندام ماست
ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست
بر در ميخانه رفتن، كار يكرنگان بود
خود فروشان را به كوى مى فروشان راه نيست
📚شرح آیت الله #سعادت_پرور - کتاب جمال آفتاب، ج2، ص: 109
#حافظ_غزل_63
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2