eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 توبه سید محمدباقر موسوی همدانی(1304-1379ش) که از مجتهدین و محققین و مدرسان حوزه علمیه در دوران معاصر بوده و مفسر تفسیرالمیزان است، این داستان را نقل می‌کردند.  «علی» نامی که در محله فعلی که مصلای همدان نام دارد و در گذشته به آن «گنداب» می‌گفتند، زندگی می‌کرد! به همین علت او را «علی‌گندابی» صدا می‌کردند. علی‌گندابی چهره‌ای زیبا به همراه چشم‌های زاغ و موهای بور داشت که یک کلاه پشمی بسیار زیبایی هم سرش می‌کرد. لات بود اما یکجور مرام و معرفت ته دلش بود، برای مثال یک‌روز که در قهوه‌خانه نشسته بود و یک تازه عروس به او نگاه می‌کرد، به خودش گفت «علی پس غیرتت کجا رفته که زن مردم به تو نگاه می‌کنه؟»، بعد کلاهش را درآورد و بعد از ژولیده کردن موهاش از قهوه‌خانه بیرون رفت. یک روز آقای شیخ حسنی که از روضه‌خوان‌های همدان بود، برای روضه‌خوانی به یک روستا رفته بود. او تعریف کرد «رفتم روضه را خواندم، آمدم بیام که دیر وقت بود و دروازه‌های شهر را بسته بودند و هنگامی‌که خواستم به روستا برگردم، یادم افتاد فردا در نمازجمعه سخنرانی دارم و گفتم اگر بمانم از دست حیوان‌های درنده در امان نخواهم ماند. زمانی‌که خواستم در بزنم، دیدم علی‌گندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربده‌کشی می‌کنه. دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علی‌گندابی درو باز کرد، اربده می‌کشید و قمه دست داشت.» گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت «آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار می‌کنی؟ گفتم «رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم» که گفت «بابا شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه»، گفتم «علی فرق می‌کنه و امشب، شب اول محرمه»، تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد به طوریکه سرشو  به دروازه می‌زد با خودش می‌گفت «علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه». به شیخ حسن گفت «شیخ به خدا تیکه تیکت می‌کنم اگه برام همینجا روضه‌نخونی» که شیخ میگه «آخه حسن روضه منبر می‌خواد. روضه چایی می‌خواد، مستمع می‌خواد.» گفت «من این حرفا حالیم نیست منبر می‌خوای باشه من خودم می‌شم منبرت.» چهار دست و پا نشست تو خاک‌ها. «بشین رو شونه من روضه بخون»، اومدم نشستم رو شونه‌های علی، شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت «آهای شیخ این تجهیزات رو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابوالفضل عباس و بهش بگو آقا علیت اومده». من هم روضه رو شروع کردم «ای اهل حرم پیر علمدار نیامد/ سقای حسین نیامد» دیدم یک دفعه دارم بالا و پایین میرم و دیدم علی‌گندابی از شدت گریه یک گوشه صورتش را گذاشته رو زمینو اشک می‌ریزه. روضه که تموم شد، علی گندابی گفت «شیخ ازت ممنونم می‌شه یک کار دیگه هم برام انجام بدی؟ روتو بکنی سمت نجف امیرالمومنین به آقا بگی علی قول می‌ده دیگه عرق نخوره.» گفتم باشه و رفتیم خونه. فردا که تو مسجد بالای منبر رفتم، گفتم «آهای مردم به گوش باشید که علی‌گندابی توبه کرده.» روضه که تموم شد مستقیم در خونه علی‌گندابی رفتیم، در که زدیم زنش درو باز کرد، گفتیم با  علی‌گندابی کار داریم که زنش گفت «علی‌گندابی رفت، دیشب که اومد خونه حال عجیبی داشت گفت باید برم، جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم می‌شه برمی‌گرده یا دیگه برنمی‌گرده.» علی‌گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد و کم کم که دیگه خالی شده بود، رفت نجف اشرف. میرزای شیرازی که به مسجد می‌ومد تا علی رو نمی‌دید نماز نمی‌خوند، تاعلی هم خودش رو برسونه. یک روز که با هم تو مسجد نشسته بودن و علی داشته نماز می‌خونده به میرزای شیرازی خبر می‌دن که فلان عالم در نجف به رحمت خدا رفته، گفت باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو می‌خونم بعد خاکش می‌کنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شد و قلبش به کار افتاده که میرزا گفت قبر رو نپوشونید که حتما حکمتی در کاره. نماز دومو شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری می‌کنیم علی از سجده بلند نمی‌شه، اومدن دیدن علی رفته، علی تموم کرده بود. میرزا گفت می‌دونید علی تو سجده چی گفته؟ خدا رو به حق امام علی قسم داد و گفت خدایا یک قبر زیر قدم زائرای امام علی(ع) خالیه می‌زاری برم اونجا ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
771.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 ی ⬅️ حاج آقا (خیلی زیبا حتما ببینید) 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
#ماه_محرم #فیلم_سینمایی توبه #علی_گندابی فیلم بسیار زیبا در مورد شخصیت علی گندابی که فردی لات، خلافکار، شراب خور، و دزد بود، سپس در #شب_اول_محرم .... اگر ندیده اید حتما نگاه کنید.👇 🎥لینک اصلی فیلم👇 https://as8.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/e33b2862f54aaefa4c1eeb40e183b9b51741727__93011.mp4 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
#ماه_محرم تنها عکس باقیمانده از " #علی_گندابی " 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🏴 کی شود شوم توبه ی مردانه کنم .... مثل و و و ... با عنایت اهل بیت خصوصا امام حسین علیه السلام کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
19.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴الگوی توبه و بازگشت 🔹فصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنِى أُسْوَةَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِكَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِينَ، وَ خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُجْرِمِين 🔹 🔸 خدایا بر محمّد و آلش درود فرست، و مرا و سرمشق كسانى قرار ده ، که با عنایت و گذشتت از افتادن در افتادن‏ گاه‏ هاى خطا كاران سرپا نگاه داشتى، و به توفيقت از ورطه‏ هاى مجرمان رها كردى همچون ها ، علی ها ، ها ، ها و.... 🔸 🎥فیلم کامل توبه ی ( لاتی که به واسطه احترام به امام حسین علیه السلام توفیق توبه پیدا می کند ) در لینک زیر👇 https://www.aparat.com/v/LEemh/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85_%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%DA%AF%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%A8%DB%8C 🔗کانال انس با 🆔 @sahife2
🎥 فیلم_سینمایی 👈فیلم بسیار زیبا در مورد شخصیت علی گندابی که فردی لات، خلافکار، شراب خور، و دزد بود، سپس در شب اول محرم که اطلاع نداشته محرم شده و شراب خورده و مست کرده، جلوی یک شیخ را میگیرد و وقتی که متوجه میشود که بوده، منقلب میشود و توبه میکند و بعد به کربلا و نجف رفته و در همان جا فوت میکند. جالب و قشنگ هست، اگر ندیده اید، حتما نگاه کنید.... التماس دعا 👈 لینک مشاهده فیلم اینجا 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
✳️کی شود شوم توبه ی مردانه کنم .... با عنایت اهل بیت خصوصا امام حسین علیه السلام مثل ها و ها و ها و ... ✳️ کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🎥 فیلم_سینمایی 👈فیلم بسیار زیبا در مورد شخصیت علی گندابی که فردی لات، خلافکار، شراب خور، و دزد بود، سپس در شب اول محرم که اطلاع نداشته محرم شده و شراب خورده و مست کرده، جلوی یک شیخ را میگیرد و وقتی که متوجه میشود که بوده، منقلب میشود و توبه میکند و بعد به کربلا و نجف رفته و در همان جا فوت میکند. جالب و قشنگ هست، اگر ندیده اید، حتما نگاه کنید.... التماس دعا 👈 لینک مشاهده فیلم اینجا 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
📖 : حکایت دو همدانی؛ لات و عارف و محمد جواد 👈همدان ، دیاری است که کوه‌هایش زمستان سرد دارد، اما قلب‌های مردمانش کوره‌ی عشق خداست. در این سرزمین دو مرد زیستند؛ یکی علی گندابی، نامش با عربده و بگیروببند و مستی عجین بود؛ و دیگری، حاج‌محمدجواد انصاری، که از کودکی‌اش دست در دامان دعا و اشک کشیده بود… اما این‌دو، هرچند ظاهرشان فرق داشت، در باطن‌شان یک درد مشترک موج می‌زد: دوری از یار و عطش وصل. شبی از آن شب‌های بارانی، علی مست و بی‌رمق، به پای روضه امام حسین می‌رسد. شنیدی که چگونه یک منبر و یک اشک، زندگی او را دگرگون می‌کند و توبه، چراغ راهش می‌شود… https://eitaa.com/sahife2/8240 از آن سو، حاج‌محمدجواد انصاری، همان سال‌ها نوجوانی‌ست در یکی از محله‌های قدیمی همدان؛ کودکی ساده و پاک، اما تشنه‌ی حقیقت. از پنج سالگی در مسجد و روضه، صدای گریه بلند می‌کند؛ دست در دستِ خادمان اهل‌بیت، خاک‌روبی می‌کند و هر شب صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان به بغل می‌گیرد و گوشه‌ی اتاق دعا می‌خواند. اما دلش هیچگاه از شنیدن خبر توبه‌ی علی گندابی آرام نشد می‌گفت: "اگر خدا دست علیِ دیروزی را گرفت، یعنی امید برای همه هست… یعنی هرکس بیاید کنار سفره حسین، حتی اگر سی سال دور مانده باشد، باز با یک ‘یا حسین’ برگشتنی‌ست!" سال‌ها بعد، حاج‌محمدجواد انصاری در محراب امام جماعت می‌رسید، قبل از اذان می‌نشست و با دقت به چهره‌های مردم نگاه می‌کرد: می‌گفت شاید میان این جمع، جوانی نشسته که ‘گندابیِ بعدی’ باشد؛ اهل بداخلاقی، یا شکسته‌دل، یا حتی آلوده… مثل خودش، وقتی جوان بود، زود گریان می‌شد برای کسی که اشکش، گرچه پشت چهره‌ی خشن پنهان شده باشد، عاقبت به درگاه خدا مقبول است. یک شب تابستانی، مرد میانسالی پای منبر حاج‌محمدجواد نشسته بود. همه از او فاصله می‌گرفتند؛ کسی حرفش را باور نداشت. اما حاج‌آقا، بی‌تکلف رفت کنارش نشست. خودش بعدها تعریف کرد: "حاج‌آقا دستم را گرفت، آرام کنار گوشم گفت: ‘خودت را گم نکن، علی گندابی هم این راه را رفت، تو هم می‌توانی…’ آن شب، فقط با یک جمله برگشتم… سال‌هاست زندگی‌ام عوض شده." و این رازِ عاشقی همدانی‌هاست: هم علی گندابی و هم حاج‌محمدجواد، می‌دانستند هیچ‌کس را، حتی اگر هزاربار شکسته و آلوده باشد، نباید ناامید کرد. در آخرین سال‌های عمر، حاج‌محمدجواد انصاری ؛شاگردهایش را جمع کرد و جمله‌ای گفت که شده وصیت‌نامه‌اش در دل اهل سلوک: "چشم به راه گندابی‌های خمیده‌ام؛ هرکس دلش شکست و آمد، قرار است نور شود… مثل علی، مثل خود ما." 🆔 @sahife2
📖 داستان : حکایت دو همدانی؛ لات و عارف و محمد جواد 👇 https://eitaa.com/sahife2/67873 کانال 🆔 @sahife2