eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
4 ‏ 2‏ ✳️ پيمودن راه ابليس يعنى سرپيچى از فرمان حق تا نقطه جدايى از هدايت و محروميت از رحمت، همان راهى كه ابليس پيمود، هر انسان يا جنى را از پيشگاه حق مى‏راند و وى را تبديل به شيطان مى‏كند. اسم جنس است كه شامل ابليس و هر شرير خبيث عصيانگرى كه راه را بر بندگان الهى ببندد، مى‏شود. پس با دقّت در اوصاف و اعمال اين نابكاران تبهكار كه به صورت‏هاى گوناگون در حيات آدمى موجودند، به شناخت آنان بيش از پيش برخيزيم و به اين معنى واقف و آگاه شويم كه تا لحظه آخر عمر چه دشمنان خطرناكى در كمين ما قرار دارند كه اگر با عبادت و طاعت و با ورع و تقوا در پناه خدا نرويم به بلاى ابدى و عذاب سرمدى دچار خواهيم شد. به قول : اى دل بيا كه تا بخدا التجا كنيم وين درد خويش را زدرِ او دوا كنيم‏ اميد بگسليم زبيگانگان تمام زين پس دگر معامله با آشنا كنيم‏ سردر نهيم در ره او هرچه باد باد تن در دهيم هر چه رسد مر جفا كنيم‏ چون دوست دوست دارد ما خون دل خوريم از دشمن حسود شكايت چرا كنيم‏ او هر چه مى‏كند چو صوابست و محض خير پس ما چرا حديث زچون و چراكنيم‏ چون امر و نهى او همه بهر صلاح ماست فاسد شويم گر ز اطاعت ابا كنيم‏ 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 15 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 5 ‏ 3 ✳️ در زمينه دوستى و محبّت و اداى حقوقى كه دو يار بر هم دارند مى‏فرمايد: بيا تا مونس هم يار هم غمخوار هم باشيم انيس جان غم فرسوده بيمار هم باشيم‏ شب آيد شمع هم گرديم و بهر يكديگر سوزيم شود چون روز دست و پاى هم در كار هم باشيم‏ دواى هم شفاى هم براى هم فداى هم دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشيم‏ به هم يك تن شويم و يك دل و يك رنگ و يك پيشه سرى در كارهم آريم و دوش بارهم باشيم‏ جدائى را نباشد زهره‏اى تا در ميان آيد به هم آريم سربر گرد هم پرگار هم باشيم‏ حيات يكدگر باشيم و بهر يكدگر ميريم گهى خندان زهم گه خسته و افگار هم باشيم‏ به وقت هشيارى عقل كل گرديم بهر هم چو وقت مستى آيد ساغر سرشار هم باشيم‏ جمال يكدگر گرديم و عيب يكدگر پوشيم قبا و جبّه و پيراهن و دستار هم باشيم‏ غم هم شادى هم دين هم دنياى هم گرديم بلاى يكدگر را چاره و ناچار هم باشيم‏ (فيض كاشانى) ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 368 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
بازخوانی کتاب متن رساله زاد السالک (در 13 قسمت که بمرور بارگزاری میشود) در کتاب ده رساله مرحوم ملا محسن یک کاربردی در باب https://eitaa.com/sahife2/65025 با ما همراه شوید 🆔 @sahife2
مقدمه برای رسیدن به هر مقصدی نیاز به نقشه راه و هست تا بتوانیم مسیر درست را پیموده و به بیراهه نرویم. چه بهتر این این مسیر و نقشه راه توسط افرادی پیشنهاد شوند که خودشان راه را پیموده‌اند و از جزئیات و لوازم مورد نیاز سفر آگاه هستند. در ادامه گزیده ‌ای از متن رساله زاد السالک را که توسط مولا محمد محسن در در کتاب ده رساله اش نوشته شده است را می‌توانید مطالعه کنید. 👈 ادامه دارد .... 🆔 @sahife2
1 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله و سلام على عباده الذین اصطفی اما بعد، این رساله‌ای است موسوم به «زاد السالک» که در جواب سؤال یکی از برادران روحانی نوشته شده، که از کیفیت سلوک راه حق پرسیده بود. بدان، أیَّدَک اللهُ بِروحٍ منه همچنان که سفر صوری را مبدئی و منتهائی و مسافتی و منازلی و مسیری و زادی و راحله‌ ای و رفیقی و راهنمابی می‌باشد، همچنین سفر معنوی را، که سفر روح است به جانب حق سبحانه و تعالی، همه هست. مبدأش، جهل و نقصان طبیعی است که با خود آورده ای از شکم مادر، {وَالله أخرَجَکم مِن بُطونِ أمّهاتِکم لا تَعلَمونَ شَیئا} (نحل/۷۸) و منتهایش، کمال حقیقی است که فوق همه کمالات است و آن، وصول است به حق سبحانه و تعالی! {و أنَّ إلى ربکَ المُنتَهى} (نجم/۴۲) {یا أَیُّهَا الْاِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ} انشقاق/۶ و مسافت راه در این سفر، مراتب کمالات علمیه و عملیه است که روح، طی آنها می‌کند شیئا فشیئا، هرگاه به صراط مستقیم شرع، که مسلوک اولیا و اصفیا است، سائر باشد. {وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ} انعام/۱۵۳ و این کمالات، مترتب است بعضی بر بعضی، تا کمال متقدم طی نشود به متاخر منتقل نتوان شد، چنانکه در سفر صوری تا قطعه مسافت متقدمه طی نشود به متاخره نتوان رفت. 👈 ادامه دارد .... 🆔 @sahife2
2 و منازل این سفر، صفات حمیده و اخلاق پسندیده است که احوال و مقامات روح است، از هر یک به دیگری که فوق آن است منتقل می‌شود به تدریج، منزل اول یقظه است که آگاهی است و منزل آخر توحید است که مقصد اقصی است از این سفر، و تفاصیل این منازل و درجات آن در کتاب «منازل السائرین » مذکور است. و مُسَیّر این سفر، جد تمام و جهد بلیغ نمودن و همت گماشتن است در قطع این منازل، به مجاهده و ریاضت نفس، به حمل اعبا تکالیف شرعیه، از فرائض و سنن و آداب و مراقبه و محاسبه نفس آناًفآناً و لحظه فلحظه، و هموم را واحد گردانیدن و منقطع شدن به حق، سبحانه و تعالی {وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا} مزمل/۸ {وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا} عنکبوت/۶۹ 👈 ادامه دارد .... 🆔 @sahife2
3 و زاد راه این سفر، تقوا است {وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ} بقره/۱۹۷ و تقوا، عبارت است از قیام نمودن به آنچه شارع، امر به آن فرموده است و پرهیز کردن از آنچه از آن نهی کرده، از روی بصیرت، تا دل به نور شرع و صیقل تکالیف آن، مستعد فیضان معرفت شود از حق، عز و جل { وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ} بقره/۲۸۲ و همچنانکه مسافر صوری، تا قوت بدن از زاد حاصل نکند قطع راه نتواند کرد، همچنین مسافر معنوی تا به تقوی و طهارت شرعیه ظاهراً و باطناً قیام ننماید و روح را تقویت به آن نکند، علوم و معارف و اخلاق حمیده که بر تقوا مترتب می‌شود و تقوا از آن حاصل می‌شود (نه بر سبیل دور) بر او فائض نمی‌گردد. و مَثَل این، مَثَل کسی است که در شب تار، چراغی در دست داشته باشد و به نور آن راهی را می‌بیند و می رود. هر یک گام که بر می‌دارد قطعه ای از آن راه روشن می شود و بر آن می‌رود و هکذا و تا گام بر ندارد و نرود روشن نشود، و تا روشن نشود نتواند رفت. آن دیدن به منزله معرفت است و آن رفتن به منزله عمل و تقوا «من عَمِل بِما عِلمَ ورَّثَه الله علمَ ما لم یعلَم» «لایَقبَلُ الله عَمَلاً اِلّا بمَعرِفَه و لا مَعرِفَهً اِلّا بِعَمَلٍ، فَمَن عَرفَ دلَّتهُ المعرفَهُ علَى العَمَلِ، وَ مَن لَم یَعمل فَلا مَعرفهَ لَهُ، اَلا اِنَّ الایمانَ بَعضُهُ مِن بَعضٍ» کذا عن الصادق علیه السلام و همچنان که در سفر صوری کسی که راه نداند به مقصد نمی‌رسد، همچنین در سفر معنوی کسی که بصیرت در عمل ندارد به مقصد نمی‌رسد. «العامِلُ عَلى غَیرِ بَصیرَه کالسائِرِ عَلى غَیرِ الطَّریقِ، لایَزیدُهُ کَثَرهُ السَّیرِ إلّا بُعداً» 👈 ادامه دارد .... 🆔 @sahife2
4 و راحله این سفر بدن است و قوای آن، و همچنانکه در سفر صوری اگر راحله، ضعیف و معلول باشد راه را طی نتواند کرد، همچنین در این سفر تا صحت بدن و قوت قوا نباشد کاری نتوان ساخت، پس تحصیل معاش از این جهت ضروری است و آنچه از برای ضرورت است، به قدر ضرورت باید، پس طلب فضول در معاش مانع است از سلوک، و دنیای مذموم که تحذیر از آن فرموده اند، عبارت از آن فضول است که بر صاحبش وبال است و اما قدر ضروری از آن، داخل امور آخرت است و تحصیلش عبادت. و همچنان که اگر کسی راحله را در سفر صوری در اثنای راه سر دهد تا خود سر می‌چرد راه او طی می‌شود، همچنین در این سفر معنوی، اگر بدن و قوا را بگذارد تا هر چه مشیتهای آنها است به فعل آورند و به آداب و سنن شرعیه مقید نگرداند و لجام آن را در دست نداشته باشد، راه حق طی نمی‌شود. و رفیقان این راه، علماء و صلحاء و عباد سالکانند که یکدیگر را ممّد و معاونند، چه، هر کسی بر عیب خود زود مطلع نشود، اما بر عیب دیگری زود واقف می‌شود. پس اگر چند کس با هم بسازند و یکدیگر را از عیوب و آفات باخبر سازند راه بر ایشان طی می‌شود و از دزد و حرامی دین ایمن می‌گردند چه: الشیطان إلَى المُنفردِ اَقرَب منه اِلَى الجَماَعَهِ وَ یَدُالله عَلَی الجَماعَهِ اگر یکی از راه بیرون رود، دیگری او را خبردار می‌گرداند و اگر تنها باشد تا واقف شود، هیهات است. و راهنمای این راه پیغمبر است (صلى الله علیه و اله و سلم)، و سائر ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)، که راه نموده‌اند و سنن و آداب وضع کرده و از مصالح و مفاسد راه خبر داده‌اند و خود به این راه رفته‌اند و امّت را به تأسّی و اقتفای خـود فرموده‌اند. {لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ} احزاب/۲۱ {قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ} آل عمران/۳۱ 👈 ادامه دارد .... 🆔 @sahife2
5 1 و محصل آنـچـه ایـشـان مـی‌کـرده‌اند و امر به آن می‌فرموده‌اند چنانکه از روایات معتبره به طریق اهل بیت علیهم السلام مستفاد می‌شود، از اموری که سالک را لابد است از آن، و اخلال آن به هیچ وجه جایز نیست، بعد از تحصیل عقاید حقه بیست و پنج چیز است: اول، محافظت بر صلوات خمس، اعنی گزاردن آن در اول وقت به جماعت و سنن و آداب، پس اگر بی علتی و عذری از اول وقت تأخیر کند یا به جماعت حاضر نشود، یا سنتی از سنن یا ادبی از آداب آن را فرو گذارد، اِلّا نادِراً، از سلوک راه بیرون رفته و با سایر عوام که در بیدای جهالت و ضلالت، سرگردان می‌چرند و از راه و مقصد بی‌خبرند و ایشان را هرگز ترقی‌ای نیست، مساوی است. دوم، محافظت بر نماز جمعه و عیدَین و آیات با اجتماع شرائط ـ إلّا مَع العذرِ المُسقِط ـ که اگر سه جمعه متوالی ترک نماز کند بی‌علتی، دل او زنگ گیرد به حیثیتی که قابل اصلاح نباشد. سوم، محافظت بر نماز معهوده رواتب یومیه، که ترک آن را معصیت شمرده‌اند الّا چهار رکعت از نافله عصر و دو رکعت از نافله مغرب و وتیره که ترک آن بی‌عذری نیز جائز است. چهارم، محافظت بر صوم ماه رمضان و تکمیل آن، چنانچه زبان را از لغو و غیبت و دروغ و دشنام و نحو آن، و سایر اعضا را از ظلم و خیانت، و فطور را از حرام و شبهه بیشتر ضبط کند که در سایر ایام می‌کرد. پنجم، محافظت بر صوم سنت، که سه روز معهود است از هر ماهی، که معادل صوم دهر است چنانکه بی‌عذری ترک نکند و اگر ترک کند قضا کند، یا به مدّی از طعام تصدق نماید. 👈 ادامه دارد .... 🆔 @sahife2
5 2 ششم، محافظت بر زکات، بر وجهی که تاخیر و توانی جایز ندارد مگر عذری باشد مثل فقد مستحق یا انتظار افضل مستحقین و نحو آن هفتم، محافظت بر انفاق حقّ معلوم از مال، اعنی مقرر سازد که هر روز یا هر هفته یا هر ماه چیزی به سائل یا محروم داده باشد، به قدر مناسب مال، چنانکه اخلال به آن نکند و اگر کسی را نیز به آن مطلع نسازد، بهتر است. {وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ} معارج/۲۴ و ۲۵ ففی الحدیث انّه غیر الزکاه هشتم، محافظت بر حجه الاسلام، چنانچه در سال وجوب به فعل آورد و بی‌عذری تاخیر روا ندارد. نهم، زیارت قبور مقدسه پیغمبر و ائمه معصومین صلوات الله علیهم خصوصا امام حسین علیه السلام چه، در احادیث آمده که: «زیارت حسین علیه السلام فرض است بر هر مؤمن، هر که ترک کند، حقی از خدا و رسول ترک کرده باشد.» و در حدیث دیگر وارد است که: «هر امامی را عهدی است بر گردن اولیاء و شیعه خود، و از جمله تمامی وفای به عهد، زیارت قبور ایشان است.» 👈 ادامه دارد .... 🆔 @sahife2
5 3 دهم، محافظت بر حقوق اخوان و قضای حوائج ایشان، چه تاکیدات بلیغه در آن شده، بلکه بر اکثر فرائض، مقدّم داشته‌اند. یازدهم، تدارک نمودن هر چه از مذکورات، فوت شده باشد وقتی که متنبّه شده باشد مهما امکن. دوازدهم، اخلاق مذمومه، مثل کبر، بخل، حسد و نحو آن را از خود سلب کردن به ریاضت و مضادّت، و اخلاق پسندیده مثل حسن خلق و سخا و صبر و غیر آن بر خود بستن تا ملکه شود. سیزدهم ترک منهیات جمله، و اگر بر سبیل ندرت معصیتی واقع شود زود به استغفار و توبه و انابت تدارک نماید تا محبوب حق باشد. {إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ} بقره/۲۲۲ و إن الله یُحبُّ کلَّ مُفتَتِنٍ تَوّابٍ چهاردهم، ترک شبهات که موجبات وقوع در محرمات است، و گفته‌اند: «هر که ادبی را ترک کند از سنتی محروم می‌شود و هر که سنتی را ترک کند از فریضه‌ای محروم می‌شود.» پانزدهم، در مالا یعنی خوض نکردن که موجب قسوت و خسران است و فی الحدیث «مَن طَلبَ ما لایَعنیِه فاتَه ما یَعنیه» و اگر از روی غفلت صادر شود بعد از تنبه، تدارک نماید به استغفار و انابت، {إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ وَإِخْوَانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الْغَیِّ ثُمَّ لَا یُقْصِرُونَ} اعراف/۲۰۱ و ۲۰۰ و تا ترک مجالست بطالین و مغتابین و آنهایی که سخنان پراکنده گویند و روز می‌گذارنند، نکند، از مالا یعنی خلاص نشود، چه هیچ چیز مثل این نیست در ایجاب قسوت و غفلت و تضییع وقت 👈 ادامه دارد .... 🆔 @sahife2
‏ 1 ✳️ با گفتن كه سرچشمه اين كلمه، معرفت حامد و قلب پاك و نورانى اوست- خدا را بر ذات و صفات و افعالش ستايش مى‏كنند. الحمدللَّه جمله پر نورى است كه : در دنيا كه زندگى اول است بر زبان عاشقان جارى است و در آخرت كه زندگى دوم وابدى است نيز بر زبان اهل بهشت جهت‏ ستايش حق جارى خواهد بود. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: استرى از پدرم حضرت باقر عليه السلام گم شد فرمود: اگر خداوند وسيله برگشت آن را برايم فراهم كند او را به محامد و ستايش‏هايى بستايم كه موجب رضايت او شود. چون استر با زين و برگش پيدا شد و حضرت بر آن آرام گرفت لباسش را پيچيد و به جانب حضرت حق سر برداشت و گفت: الحمد للّه و چيزى به آن نيفزود، آنگاه فرمود: هيچ ستايشى نيست مگر اين كه در آنچه گفتم هست. اين جمله را جناب حق جهت ستايش آوردن بندگان به پيشگاهش به بندگان تعليم داده تا در حد خود از عهده حمد حضرتش با توجه به مفهوم جمله و اين كه همه موجوديت خود را بدرقه معناى آن كنند برآيند و اگر اين تعليم در كار نبود تمام زبانها از ستايش او لال بود! آن شوريده مست و آن باده نوش جام الست مى‏گويد: شدم آگه ز راه، الحمدللّه كه عشقم شد پناه، الحمدللّه‏ رهى كارد مرا تا درگه او به من بنمود إله، الحمدللّه‏ سحاب رحمتش بر من بباريد ز دل شستم گناه، الحمدللّه‏ به يكدم كهرباى عشق بربود دل و جان را چوكاه، الحمدللّه‏ رسن آمد به بالا، يوسف جان برون آمد ز چاه، الحمدللّه‏ ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏1، ص: 109 👈 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2