eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 9 ❇️ مرد گفت اکنون گذشتم از خلاف حکم داری تیغ برکش از غلاف هرچه گویی من ترا فرمان برم در بد و نیک آمد آن ننگرم در وجود تو شوم من منعدم چون محبم حب یعمی و یصم گفت زن آهنگ برم می‌کنی یا بحیلت کشف سرم می‌کنی گفت والله عالم السر الخفی کافرید از خاک آدم را صفی در سه گز قالب که دادش وا نمود هر چه در الواح و در ارواح بود تا ابد هرچه بود او پیش پیش درس کرد از علم الاسماء خویش تا ملک بی‌خود شد از تدریس او قدس دیگر یافت از تقدیس او آن گشادیشان کز آدم رو نمود در گشاد آسمانهاشان نبود در فراخی عرصهٔ آن پاک جان تنگ آمد عرصهٔ هفت آسمان گفت پیغامبر که حق فرموده است من نگنجم هیچ در بالا و پست در زمین و آسمان و عرش نیز من نگنجم این یقین دان ای عزیز در دل مؤمن بگنجم ای عجب گر مرا جویی در آن دلها طلب گفت ادخل فی عبادی تلتقی جنة من رویتی یا متقی عرش با آن نور با پهنای خویش چون بدید آن را برفت از جای خویش خود بزرگی عرش باشد بس مدید لیک صورت کیست چون معنی رسید هر ملک می‌گفت ما را پیش ازین الفتی می‌بود بر روی زمین تخم خدمت بر زمین می‌کاشتیم زان تعلق ما عجب می‌داشتیم کین تعلق چیست با این خاکمان چون سرشت ما بدست از آسمان الف ما انوار با ظلمات چیست چون تواند نور با ظلمات زیست آدما آن الف از بوی تو بود زانک جسمت را زمین بد تار و پود جسم خاکت را ازینجا بافتند نور پاکت را درینجا یافتند این که جان ما ز روحت یافتست پیش پیش از خاک آن می‌تافتست در زمین بودیم و غافل از زمین غافل از گنجی که در وی بد دفین چون سفر فرمود ما را زان مقام تلخ شد ما را از آن تحویل کام تا که حجتها همی گفتیم ما که به جای ما کی آید ای خدا نور این تسبیح و این تهلیل را می‌فروشی بهر قال و قیل را حکم حق گسترد بهر ما بساط که بگویید ازطریق انبساط هرچه آید بر زبانتان بی‌حذر همچو طفلان یگانه با پدر زانک این دمها چه گر نالایقست رحمت من بر غضب هم سابقست از پی اظهار این سبق ای ملک در تو بنهم داعیهٔ اشکال و شک تا بگویی و نگیرم بر تو من منکر حلمم نیارد دم زدن صد پدر صد مادر اندر حلم ما هر نفس زاید در افتد در فنا حلم ایشان کف بحر حلم ماست کف رود آید ولی دریا بجاست خود چه گویم پیش آن در این صدف نیست الا کف کف کف کف حق آن کف حق آن دریای صاف کامتحانی نیست این گفت و نه لاف از سر مهر و صفا است و خضوع حق آنکس که بدو دارم رجوع گر بپیشت امتحانست این هوس امتحان را امتحان کن یک نفس سر مپوشان تا پدید آید سرم امر کن تو هر چه بر وی قادرم دل مپوشان تا پدید آید دلم تا قبول آرم هر آنچ قابلم چون کنم در دست من چه چاره است درنگر تا جان من چه کاره است 🔅 برنامه ی - - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ همونطور که در بخش قبل دیدیم خانم اعرابی بالاخره موفق شد آقای اعرابی را راضی کنه و آقای اعرابی میگه که من دیگه هر چه که تو بگی قبول میکنم و به بد و خوب اون از دید خودم نگاه نمی کنم و خلاصه هر چی تو بگی ! خانم اعرابی که هنوز به آقای اعرابی بدگمان بود ، گفت : حالا راستش رو بگو می خوای با این کارها و حیله از درون من آگاه بشی یا اینکه واقعا محبتی در دل تو پدیدار شده ؟! آقای اعرابی برای ثابت کردن صدق اش ، صحبت هایی میاره در اینجا که در نهایت می خواد به خانم بگه که من در حرفی که زدم صادق هستم و از دل گفتم هر چه گفتم . آقای اعرابی در صحبت هاش از علم الهی صحبت میکنه و میگه : قسم به خدایی که عالَم به اسرار مخفی است و انسان را از خاک ، پاک و با صفا آفرید . خداوند انسان را در قالبی محدود و جسمی کوچک آفرید ولی در همین جسم کوچک روح را جا داد و آنچه در لوح محفوظ بود و علم اسماء را به او آموخت . و انسان به دلیل در اختیار داشتن علمی که به علم الهی متصل بود به جایی رسید که فرشتگان در مقابلش سجده کردند . آدم از درسی که از حق آموخت ، نکته هایی به فرشتگان آموخت و آنها نیز کمال و پاکی تازه ای یافتند و آنچه آموختند در پهنه ی هفت آسمان نیافته بودند . در مقایسه با بزرگی روح آدمی ، حتی عرصه هفت آسمان تنگ است . سپس مولانا برای تایید حرف های بالا به حدیثی از پیامبر اشاره میکند که پیامبر فرمودند : حق فرموده است که :من در بالا و پایین و زمین و آسمان نگنجم و این دل مومن است که گنجایش من را دارد . اگر مرا می جویی در آن دل ها بجو . پروردگار فرمود : ای مرد پرهیزکار ! به میان بندگان من بیا ، تا از دیدار من ، بهشت را دیده باشی . عرش با این عظمتش از جنس صورت است و در برابر قلب مومن که از جنس معنی است ، بسیار کوچک می نماید و در خور مقایسه نیست . فرشتگان می گفتند : ما از قدیم با زمین الفتی داشتیم و همیشه میگفتیم ما که از جنس نور هستیم چطور به این زمین و ظلمت اینگونه علاقه مندیم ؟! و حالا فهمیدیم که چون قرار بود انسان از خاک اینجا سرشته شود الفت ما بدین خاک بود . ما در زمین زندگی می کردیم و از گنجی که در آن بود غافل بودیم ، تا این که خداوند به ما فرمود باید از زمین رخت ببندیم و ما از این تغییر ناراحت شدیم و به خداوند گفتیم : چه کسی قرار است به جای ما بیاید؟ تومی خواهی این تسبیح ( سبحان الله ) و تهلیل ( لا اله الا الله ) ما را به سر و صدا و گفتگوهای بی حاصل بفروشی !؟ خداوند آنها را آزاد گذاشت تا هر چه می خواهند بگویند ، مانند پدری که از گفته ی فرزند خویش نمی رنجد . گرچه این گفتارها لایق پروردگار نیست اما خداوند فرموده : رحمت من بر غضب من پیشی گرفته . اصلا من این اسباب ها را فراهم میکنم تا تو این رفتارها را نشان دهی و خود ببینی رحمت من تا کجاست و غضب من چقدر دور ... بردباری من صدها برابر از بردباری پدرها و مادر ها بیشتر است . بردباری آنها در برابر بردباری من مانند کف بر روی دریاست ، کف که نه ، كفِّ كفِّ كفِّ كفّ . مانند صدف است و مروارید درون آن ... آقای اعرابی به خانمش میگه : به حق آن کف و دریای صاف ، که این حرف هایی که من به تو گفتم ( که هر چه تو بگویی همان کار را میکنم ) لاف و امتحان نیست و از سر مهر و خضوع است . به حق خداوندی که بازگشتم به سوی اوست ، مرا امتحان کن . حرف را درون خود نگه ندار و بگو چه کنم ؟ آنچه در دل داری بگو تا آنچه درون دل من هست نیز آشکار شود . حال بگو که برای رهایی از این مشکلات چه کاری از دست من ساخته است ؟ ... 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2