eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
‏ 2 5 5- با نزديكان‏ 2 عليه السلام‏ 1 ✳️ زُهرى مى‏گويد: در شبى سرد و زمستانى امام زين العابدين عليه السلام را ديدم كه كيسه‏اى از آرد و دسته‏اى هيزم بر دوش گرفته بود و حركت مى‏كرد. نزديك رفتم و پرسيدم: اى فرزند رسول خدا! اين بار چيست؟ فرمود: قصد سفر دارم و اين بار توشه سفر من است. گفتم: اگر اجازه مى‏فرماييد، غلام من حمل بار را به عهده مى‏گيرد. فرمود: هرگز. گفتم: اجازه فرماييد تا خودم آن را به دوش بگيرم شما خسته و ناتوان شده‏ايد. فرمود: زُهرى! من هرگز زحمتى را كه موجب نجات من در سفر است از خود دور نخواهم كرد. به دنبال كار خود برو و مرا واگذار. زهرى مى‏گويد: امر امام عليه السلام اطاعت كردم و از حضرت جدا شدم. چند روزى نگذشته بود كه امام را در مدينه ديدم متعجّبانه به حضورش رفتم و پرسيدم: اى پسر رسول خدا! شما فرموديد: به سفر مى‏روم ولى نرفته‏ايد؟ حضرت فرمود: آرى، قصد سفر بود امّا نه سفرى دنيايى كه تو گمان كردى بلكه مقصودم سفر بى‏بازگشت آخرت بود و من خود را براى آن سفر آماده مى‏كردم. آمادگى براى سفر آخرت اين است كه از گناه پرهيز كنى و به نيازمندان كمك نمايى. «1» از رفتار نيكوى حضرت با غلامان خود كه سرمشق تربيتى ماست اين كه، امام سجّاد عليه السلام غلام خود را براى امرى دوبار صدا زد، ولى غلام به فرمان ايشان اعتنايى نكرد، حضرت بار سوم غلام را صدا كرد ولى او جواب نداد و چون امام عليه السلام نزد او رفت و پرسيد: چرا صداى مرا مى‏شنيدى ولى جواب نمى‏دادى؟ غلام گفت: مى‏دانستم كه بر من خشم نمى‏كنى و از تو ايمن هستم. امام عليه السلام فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى‏ جَعَلَ مَمْلُوكى‏ يأْمَنُنى‏. سپاس خداى را كه زير دست مرا از من آسوده خاطر قرار داد. احساس همدردى با همكيشان و بينوايان از عادات رسمى ائمه اطهار عليهم السلام بوده است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 319 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 5 5- با نزديكان‏ 2 عليه السلام‏ 2 ✳️ در روايتى ديگر زهرى مى‏گويد: روزى نزد امام سجّاد عليه السلام بودم؛ حضرت با تعدادى از اصحاب در مجلسى نشسته بود. يكى از اصحاب وارد شد در حالى كه بسيار ناراحت و غمگين بود، آرام آرام گريه مى‏كرد. امام عليه السلام فرمود: تو را چه شده است؟ گفت: اى پسر رسول خدا! فدايت شوم، دعايى به من تعليم كنيد تا قرض‏هاى من ادا شود. چند طلبكار دارم؛ يكى از آنان هر روز در پى من است تا طلب خود را بگيرد؛ امام عليه السلام چون اين سخنان را شنيد به شدت گريست! يكى از اصحاب عرض كرد: فدايت شوم، شما چرا گريه مى‏كنيد؟ امام فرمود: پس گريه براى چه وقتى است؟ آيا نبايد در هنگام گرفتارى‏ها و محنت‏هاى بزرگ گريه كرد. چرا گريه نكنم با اين كه مى‏دانم اين مرد از شيعيان و دوستان ماست اما از فقر و بى‏چيزى شكايت مى‏كند و من چيزى در دست ندارم تا به او كمك كنم .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 319 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 6 6- به نزديكان 1 https://eitaa.com/sahife2/59467 ✳️ در اين فراز توجه به نزديكان و ارحام بسيار مورد سفارش قرار گرفته است حتى بريدن و دورى از آنان هم با شرايطى خاص صورت مى‏گيرد. اگر زمينه‏ هاى يارى به صاحبان رحم و بستگان، خواه مالى يا غير آن؛ داراى ملاك‏هاى ارزشى، از جمله استحقاق و شأنيت افراد باشد و اعطاء و لطف دهنده چنين توانمندى را ايجاد كند، نيكوست؛ به ويژه در مسائل حقوق واجب شرعى، مانند: ، كه نيازمند برائت شرعى است. يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و اكنون پيشرفت‏هاى صنعتى و مادى هم به آن دامن زده است، معضل فاصله طبقاتى است، به اين معنا كه فقر و تهيدستى از يك سو و تراكم اموال از سوى ديگر، نظام اجتماعى حقيقى را بر هم مى‏زند. گروهى از فزونى ثروت و مال اندوزى، حساب اموالشان از دستان آنان بيرون مى‏رود. و گروهى از كمبود نيازمندى رنج مى‏برند به گونه‏ اى كه حتى لوازم ضرورى زندگى مانند مسكن و لباس براى آنان ممكن نيست. پس فاصله بين فقر و غنا، سبب دورى دل‏ها و جدايى اقوام و خويشان در يك جامعه مى‏شود. در چنين جامعه‏ اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبينى و كينه و جنگ روانى‏ اجتناب‏ ناپذير است. درِ كمك‏هاى انسانى و تعاونى‏ها به معناى حقيقى به روى مردم بسته مى‏شود؛ پس باب رباخوارى، احتكار، گران فروشى، كلاهبردارى باز مى‏گردد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 322 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 6 6- به نزديكان 2 1 ✳️ قرآن به احسان و تأكيد فراوان نموده است تا ارتباط قلبى آشكار و پنهان برقرار باشد. يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَيّبتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّآ أَخْرَجْنَا لَكُم مّنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُواْ الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بَاخِذِيهِ إِلَّآ أَن تُغْمِضُواْ فِيهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ حَمِيدٌ* الشَّيْطنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَآءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِيمٌ» «بقره 267» اى اهل ايمان! از پاكيزه‏هاى آنچه [از راه داد و ستد] به دست آورده‏ايد، و آنچه [از گياهان و معادن‏] براى شما از زمين بيرون آورده‏ايم، انفاق كنيد و براى انفاق كردن دنبال مال ناپاك و بى‏ارزش و معيوب نرويد، در حالى كه اگر آن را به عنوان حقّ شما به خود شما مى‏دادند، جز [با] چشم پوشى [و دلسردى‏] نمى‏گرفتيد و بدانيد كه خدا، بى‏نياز و ستوده است.* شيطان، شما را [به هنگام انفاق مال با ارزش‏] از تهيدستى و فقر مى‏ترساند، و شما را به كار زشت [چون بخل وخوددارى از زكات و صدقات‏] امر مى‏كند، و خدا شما را از سوى خود وعده آمرزش و فزونى رزق مى‏دهد؛ و خدا بسيار عطا كننده و داناست. در نظر ابتدايى، انفاق و بذل مال، كم شدن مال است ولى اين همان ديد كوته بينانه شيطانى است كه انسان را از فقر و تنگدستى مى‏ترساند، به ويژه اگر اموال را خوب در راه درست انفاق كند و انفاق واجب مانند زكات و خمس و احسان‏ مستحبى مانند صدقات و نذورات را به اهل آن واگذارد؛ تأمين كننده آينده خويش و فرزندان خواهد بود. ولى شيطان از انباشتن اموال در راه باطل و عمل زشت بهره زيادى مى‏برد و فحشا و منكرات را در بين خانواده‏ها و جوامع بشرى گسترش مى‏دهد كه نتيجه آن فروپاشى كانون خانواده، رواج مواد مخدّر و مسائل جنسى است. ولى با دقت مى‏بينيم كه انفاق ضامن بقاى اجتماع و تحكيم عدالت اجتماعى و سبب كم شدن فاصله طبقاتى در پيشرفت همگانى و عمومى مى‏باشد. مسلم است كه با پيشرفت اجتماع، رفاه و آسايش مورد قبول خداوند فراهم مى‏گردد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 322 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 6 6- به نزديكان 2 2 ✳️ با توجه به آثار در زندگى راه نجات و اميد براى همه هموار مى‏شود، از ابن عباس نقل شده كه گفته است: هنگام انفاق دو چيز از طرف خدا و دو چيز از ناحيه شيطان است. آنچه از جانب خداست؛ آمرزش گناهان و بركت و افزونى در اموال است. و آنچه از طرف شيطان است، وعده به فقر و ندارى و امر به فحشا و زشتى‏هاست. يعنى در رويارويى شيطان با خداوند در برابر انفاق انسان اين گونه تصوير مى‏شود كه: شيطان به تهيدستى و زشت‏كارى تشويق مى‏كند ولى خداى بزرگ به احسان و يارى به ديگران امر مى‏كند و از گناهان پرهيز مى‏دهد. جالب اين كه اميرمؤمنان سفارش مى‏فرمايد: هنگامى كه در سختى و فشار قرار گرفتيد، به وسيله و انفاق با خدا معامله كنيد. بنابراين امور الهى به ويژه درباره بستگان و اقوام بايد در درجه اوّل اهميت باشد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 322 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 7 7- ‏ 1 https://eitaa.com/sahife2/59467 ✳️ حقيقت دوستى تنها به آداب و رفتار نيك نيست، بلكه دارا بودن يك دسته از صفات انسانى برجسته؛ مانند گذشت، صبر، ايثار، مدارا و ... است. در لغت به معناى ملاطفت و ملايمت است؛ يعنى وقتى كسى كه مى‏خواهد با ديگرى به نيكى مدارا كند در رفتار با او به نرمى و گشاده‏رويى سخن مى‏گويد و در انديشه و پندارش با او همفكر و هم‏عقيده مى‏شود. اين روش به ويژه در برابر دشمنان سفارش شده است كه رفتار نرم و گرم با مهربانى مى‏تواند دشمنى را به دوستى تبديل كند و باطلى را به سوى حق بكشاند. آنگاه كه فرعون سر به طغيان مى‏گذارد و فرياد خدايى مى‏كشد؛ حضرت حق تعالى موسى و برادرش را به سوى او مى‏فرستد و سفارش مى‏فرمايد: اذْهَبَآ إِلَى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى‏* فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى‏» «طه 43» هر دو به سوى فرعون برويد؛ زيرا او [در برابر خدا] سركشى كرده است.* پس با گفتارى نرم به او بگوييد، اميد است كه هوشيار شود و [آيين حق را بپذيرد] يا بترسد [و از سركشى باز ايستد.] لَيِّن يعنى براى اين كه سخن بتواند در او نفوذ كرده و اثر بگذارد با نرمى و آرامش رفتار كنند تا بيدار شود يا بترسد. و اگر با خشونت و تندى باشد به يقين مخالفت مى‏كند. شاعر عارف بر همين اساس سروده است: آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است با دوستان مروّت با دشمنان مدارا ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 326 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 7 7- ‏ 2 ✳️ انبيا و اولياى الهى مأمور به با مردم بوده‏اند تا پيوند قلبى و حالى با خداوند و خويش را، زمينه هدايت قرار دهند. رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: أَمَرَنى‏ رَبِّى‏ بِمُداراةِ النَّاسِ كَما أَمَرَنى‏ بِاداءِ الفَرائِضِ. پروردگارم به من دستور فرمود كه با مردم مدارا نمايم همان طور كه فرمان داده است كه واجبات را انجام دهم. و نيز فرمود: إِنَّ الْأَنْبِياءَ إِنَّما فَضَّلَهُمْ اللَّهُ عَلى‏ خَلْقِهِ بِشِدَّةِ مُداراتِهِمْ لِأَعْداءِ دِيْنِ اللَّهِ وَ حُسْنِ تَقِيَّتِهِمْ لِأَجْلِ إِخْوانِهِمْ فى‏ اللَّهِ. خداوند، پيامبران را به خاطر بسيارى ملايمت با دشمنانِ دين خدا و براى حفظ برادران خويش در راه رضاى او كه به شايستگى تقيه مى‏كنند، بر تمام مردم برترى داده است. مداراى با مردم اگر به منظور احترام به شخصيت آنان باشد بسيار ارزنده است، چنين مدارايى نشانه عقل بيدار و فكر روشن و مايه محبوبيت و راه نفوذ در زندگى ديگران است. اولياى خداوند هم به رعايت چنين حال خوشايندى تشويق مى‏نمودند. حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: دارِ النَّاسِ تَسْتَمِعْ بِإِخائِهِمْ وَ الْقَهُمْ بِالْبِشْرِ تُمِتْ أَضْغانَهُمْ. با مردم به نيك خويى رفتار كن تا از برادرى آنان بهره‏مند شوى و با روى گشاده با آنان ديدار نما تا كينه‏ها در ضميرشان بميرد. و نيز مى‏فرمايد: شَرُّ إِخْوانِكَ مَنْ احْوَجَكَ الى‏ مُداراةٍ وَ الْجَأَكَ إِلى‏ اعْتِذارٍ. بدترين برادرانت كسى است كه تو را به مدارا كردن نيازمند سازد و به عذرخواهى بيشتر وادارت نمايد. بنابراين؛ فرمايش حضرت، خود ملاكى بر شناختِ دوستى است كه دوستى و يگانگى در اين حد است كه اگر بدى اتفاق افتد نتواند او را ملامت كند بلكه بايد با او مدارا و سازش كند يا از او عذرخواهى كند كه اگر نكند او ناراحت مى‏شود. خلاصه آن كس كه براى حفظ برادرى و ارتباط، به مدارا نياز داشته باشد، براى تو برادر نيست و پيوسته براى رفاقت به زحمت و دردسر مى‏افتد. امام على عليه السلام جان كلام را در دو جمله زيبا فرموده است: خير دنيا و آخرت در دو چيز گرد آمده است: پنهان كردن اسرار و دوستى با نيكان؛ و تمام بدى در دو چيز نهفته است: افشاى اسرار و دوستى با بدان. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 326 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 8 8- با همنشينان https://eitaa.com/sahife2/59467 ✳️ از اهداف اصلى بعثت پيامبران، اخلاق معاشرتى مردم بوده است، به ويژه‏ حسن خلق كه كليد بهشت و وسيله جلب رضاى خدا، نشانه قدرت ايمان و همطراز با عبادت‏هاى شبانه روزى است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: أَحَبُّكُمْ إِلَى اللَّهِ أَحْسَنُكُمْ أَخْلاقاً الْمُوَطِّئُونَ اكْنافاً الَّذينَ يَاْلَفُونَ وَ يُؤْلَفُونَ وَ أَبْغَضُكُمْ إِلَى اللَّهِ الْمَشَّاؤُنَ بِالنَّمِيْمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْإِخْوانِ الْمُلْتَمِسُونَ لِلْبَراءِ الْعَثَراتِ. از همه شما محبوب‏تر نزد خدا كسى است كه اخلاقش از همه بهتر باشد، همان كسانى كه متواضعند، با ديگران مى‏جوشند و مردم نيز با آنها مى‏جوشند و از همه منفورتر نزد خدا؛ سخن چينانى هستند كه در ميان برادران جدايى مى‏افكنند و براى افراد بى‏گناه در جستجوى لغزشند. بدون شك از عوامل سازنده شخصيّت انسان بعد اراده و تصميم او، همنشينى و معاشرت با انسان‏هاى گوناگون است؛ زيرا انسان ناخواسته تأثيرپذير از همنشينان است و بخش مهمى از افكار و صفات اخلاقى خود را از طريق آنان مى‏گيرد. اين حقيقت روانى از نظر علمى و تجربى هم به اثبات رسيده و آيات و روايات بسيارى هم در دوست‏يابى و شناخت نيك همنشين وارد شده است. چه بسا نقش همنشين در خوشبختى و بدبختى حياتى است كه گاه تا سر حد خوارى و نابودى پيش مى‏برد و گاه به اوج افتخار مى‏رساند. قرآن از حالت دوستانى كه در مسير گناه و فساد و يا زرق و برق دنيا، دست مودّت و همكارى به هم مى‏دهند پرده برداشته و مى‏فرمايد: الْأَخِلَّآءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ» «زخرف 67» در آن روز دوستان دشمن يكديگرند مگر پرهيزكاران. تبديل شدن دوستى‏هاى شيرين به دشمنى آشكار در روز قيامت طبيعى است؛ زيرا هر كسى ديگرى را عامل بدبختى و بيچارگى خود مى‏شمرد، مى‏گويد: تو اين راه را به من نشان دادى و مرا به سوى آن دعوت كردى. تو بودى كه دنيا را در نظر من زينت دادى و مرا به آن تشويق نمودى، تو بودى كه مرا غرق نخوت و شهرت و ثروت كردى و از سرنوشتم بى‏خبر كردى و ... تنها پرهيزگاران كه پيوندشان جاودانى است، چرا كه بر محور ارزش‏هاى جاودانى دور زده و نتايج پربار آن در آخرت آشكار مى‏شود و چه لذّت‏ها و خوشى‏هايى در انتظار آنان است. پس بنگريد به ملاك‏هايى كه اميرمؤمنان عليه السلام در كلام گوياى خويش فرموده است: مُجالَسَةُ الأَشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْيارِ وَ مُجالَسَةُ الأخْيارِ تُلْحِقُ الأَشْرارَ بِالْأَخْيارِ وَ مُجالَسَةُ الْأَبْرارِ لِلْفُجَّارِ تُلْحِقُ الْأَبْرارَ بِالْفُجَّارِ فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِينَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطائِهِ فَإِنْ كانُوا أَهْلَ دِينِ اللَّهِ فَهُوَ عَلَى‏ دِينِ اللَّهِ وَ انْ كانُوا عَلى‏ غَيْرِ دِيْنِ اللَّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دِينِ اللَّهِ. همنشينى با بدان مايه بدبينى به نيكان است و همنشينى با خوبان بدان را به خوبان پيوند دهد. و همنشينى نيكان با بدكاران؛ نيكوكاران را به بدكاران پيوست مى‏دهد. هر كه وضع او براى شما نامعلوم شد و مرام و آيين او را نشناختيد به همنشينان او بنگريد، اگر اهل دين خدايند؛ پس او اهل دين‏ خداست و اگر از دين بريده پس بهره‏اى از دين براى او نيست. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 328 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 9 9- ‏ 1 https://eitaa.com/sahife2/59467 ✳️ در مرحله اول براى انسان، درونى و روانى؛ مهم‏تر از امنيّت جانى و جسمى است. از اين رو در اسلام وجود حاكم عادل براى مردم بسيار ضرورى شمرده شده است؛ زيرا عدالت در حكومت و اميران، سبب آرامش و دوستى در جامعه مى‏گردد؛ و امنيّت روانى و احساس همگرايى بر دل‏ها و جان‏ها سيطره پيدا مى‏كند. در حكومت ظالمان، انحراف اخلاقى زيادى صورت مى‏گيرد و مردم از ترس جان خود يا براى جلب رضاى آنان به دروغ مدح و ستايش مى‏كنند و در برابرشان سر تعظيم فرود مى‏آورند كه اين دسته از حكّام ستمگر در روز قيامت در عذاب شديد خواهند بود. بنابراين برقرارى حاكم خيرخواه و دادگر از جهت شأن انسانى و طبيعت أمن آدميان، ارزش و اهميت حياتى دارد. رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره اهميت حكومت نيكان فرموده است: إِذا كانَ أُمَرَاؤُكُمْ خِيارَكُمْ وَ أَغْنِياؤُكُمْ سُمَحَاءَكُمْ وَ أَمْرُكُمْ شُورَى‏ بَيْنَكُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ بَطْنِها. وَ إِذا كانَ أُمَراؤُكُمْ شِرارَكُمْ وَ أَغْنياؤُكُمْ بُخَلاءَكُمْ وَ امُورُكُمْ الى‏ نِسائِكُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ ظَهْرِها. هر گاه فرمانروايانتان نيكان شما و ثروتمندانتان بخشندگان شما بودند و كارهايتان با مشورت بود، پس روى زمين براى شما از شكم زمين بهتر است. و هر گاه زمامدارانتان بدان شما و پولدارانتان خسيسان بودند و كارهايتان به دست زنانتان بود، پس زير خاك بهتر از روى خاك زمين براى شماست. يعنى اگر جامعه اسلامى از عدل فرمانروايى و تعادل اقتصادى و تكامل فكرى و كارى، بهره‏مند بود شايسته زندگى در آن است و اگر از اين برترى‏ها و ملاك‏ها خالى بود، حيات بشرى ارزشى ندارد؛ پس مرگ، بهتر از زندگى است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 330 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 9 9- ‏ 2 ✳️ در مرحله دوّم در جامعه دينى؛ مردم نبايد از حكومت ترسناك باشند، بلكه ترس مردم بايد از گناه و كارهاى خلاف قانون خودشان باشد. در اين باره از سفارش‏هاى ارزشمند مولاى متقيان امير مؤمنان على عليه السلام اين است: اوصيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْضَرَبْتُمْ الَيْها أَباطَ الْابِلِ لَكانَتْ لِذلِكَ أَهْلًا لايَرْجُوَنَّ احَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رِبِّهُ وَ لايَخافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ. شما را به پنج برنامه وصيت مى‏كنم كه اگر براى يافتنش مشقت سفرى سخت را عهده‏دار شويد هر آينه سزاوار است: احدى از شما جز به پروردگارش اميد نبندد، و جز از گناهش وحشت نكند. بنابراين اميد به خدا و ترس از گناه دو عامل برقرارى امنيّت در هر جامعه است. ترس مردم از خداوند ترس از مقام و جلالت خداست. و مقام خداوند اقامه عدل و احقاق حق است، و مقام او شايسته حمايت از مظلوم و مجازات ستمگر است و بهشت در انتظار كسانى است كه امنيّت الهى را فراهم مى‏سازند تا جامعه در جاده آسايش و آرامش حقيقى حركت كند. خداوند منّان درباره آنان مى‏فرمايد: وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى‏* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى‏» «نازعات 40» و اما كسى كه از مقام و منزلت پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است.* پس بى‏ترديد جايگاهش بهشت است. شرط اوّل بهشتى شدن؛ ترسِ برگرفته از معرفت است. شناخت مقام پروردگار و ترسيدن از مخالفت فرمان او، كليد راهيابى به منطقه امن اوست. شرط دوّم؛ در حقيقت نتيجه شرط اول و ميوه درخت خوف است، تسلّط بر هواى نفس و بازداشتن آن از سركشى است؛ زيرا ابزار اصلى نفوذ شيطان در وجود آدمى هواى نفس است كه ريشه همه مفاسد و بدبختى‏هاى بشر است و مقام رب او مقام عدالت و امنيّت اوست كه باهواپرستى مبارزه مى‏كند تا آشوب نكند و جهنمِ قيامت زاييده هواپرستى است كه جهنم‏هاى سوزان دنيا همچون جنگ‏ها و جدال‏ها و كينه توزى‏ها، بى نظمى‏ها و ناامنى‏هاى درونى و بيرونى از آن شعله مى‏گيرد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 330 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 9 9- ‏ 3 ✳️ الهى! آنچه اين نه طايفه در حق من روا مى‏دارند، يا از روى جهل و غفلت، يا از روى عمد، يا از پى ضعف ايمان و بى توجهى به آخرت و عذاب دردناك توست. الهى! آنچه آنها انجام مى‏دهند عين معصيت و محض گناه و چيزى جز عصيان و خطا نيست. الهى! براى هر يك از اين اشتباهات و خطاها دادگاهى در محشر برپاست، و براى آلوده به اين معاصى عذر قابل قبولى در پيشگاه تو نيست. پروردگارا فرموده‏اى: آخرت آباد، از آنِ مردم با كرامتى است كه گناه ديگران را با گناه جواب نمى‏دهند. وَ يَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ اولِئكَ لَهُمْ عُقْبَى الدّارِ «رعد 22» و همواره با نيكىِ [عبادت‏] زشتى و پليدى [گناه‏] را دفع مى‏كنند [و با خوبى‏هاى خود نسبت به مردم، بدى‏هاى آنان را نسبت به خود برطرف مى‏نمايند]، اينانند كه فرجام نيك آن سراى، ويژه آنان است. امامان بزرگوار شيعه كه از جانب حضرت حق در تمام زمينه‏هاى زندگى اسوه و سرمشق هستند تا در دنيا مى‏زيستند، از جانب مردم زمانه و اقوام و بعضى از دوستان و همه دشمنان در معرض آزارها و اذيت‏ها، و به خصوص ناراحتى‏هاى روحى بودند، ولى در برابر همه آن رنج‏ها صبر و استقامت پيشه كردند و خوبى‏هاى اخلاقى و عملى خود را در برابر بدى‏هاى مردم به عنوان پاسخ قرار دادند و از اين طريق علاوه بر اين كه درس‏هاى الهى و ملكوتى براى بشر به يادگار گذاردند، روى تاريخ انسانيّت را چون روز روشن و نورانى كردند! ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 330 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 9 9- ‏ 4 حكايت‏ ✳️ شخصى از اهل شام به مدينه آمد، مردى را ديد در كنارى نشسته، توجهش به او جلب شد، پرسيد اين مرد كيست؟ گفتند: حسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام، سوابق تبليغاتى عجيبى كه در روحش رسوخ كرده بود، موجب شد كه ديگ خشمش به جوش آيد و تا مى‏تواند سبّ و دشنام نثار آن حضرت بنمايد، آنچه خواست گفت و در اين زمينه عقده دل گشود، امام عليه السلام بدون آن كه خشم بگيرد، و اظهار ناراحتى كند، نگاهى پر از مهر و عطوفت به او كرد، و پس از آن كه چند آيه از قرآن- مبنى بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت كرد به او فرمود: ما براى هر نوع خدمت و كمك به تو آماده‏ايم، آنگاه از او پرسيد، آيا از اهل شامى؟ جواب داد: آرى، فرمود: من با اين خلق و خوى سابقه دارم و سرچشمه آن را مى‏دانم. پس از آن فرمود: تو در شهر ما غريبى، اگر احتياجى دارى حاضريم به تو كمك‏ دهيم، حاضريم در خانه خود از تو پذيرائى كنيم، حاضريم تو را بپوشانيم، حاضريم به تو پول بدهيم. مرد شامى كه منتظر بود با عكس العمل شديدى برخورد كند، و هرگز گمان نمى‏كرد با يك هم چو گذشت و اغماضى روبرو شود، چنان منقلب شد كه گفت: آرزو داشتم در آن وقت زمين شكافته مى‏شد و من به زمين فرو مى‏رفتم و چنين نشناخته و نسنجيده گستاخى نمى‏كردم، تا آن ساعت براى من بر همه روى زمين كسى از حسين و پدرش مبغوض‏تر نبود، و از اين ساعت، كسى نزد من از او و پدرش محبوب‏تر نيست. « نفثة المصدور، محدّث قمى: 4.» ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏8، ص: 330 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2