🔹علاج دنیاپرستی از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
قسمت اول
📋 حضرت رسول (ص) الگوی مبارزه با روحیه اشرافی گری و رفاه طلبی بوده و هستند. برای این منظور مقام و منـصب هـای حـکـومـتـی را بـه اشـراف و ثـروتمندان نمی داند و از آنـان هـدیـه قبول نمی کرند. هدیه پیامبر بـه افرادی کـه روحیه رفـاه طـلبـی و اشرافی گری داشتند زمین بایری بود که می بـایـسـت آبـاد مـی گشت. در همین رابطه ، پیامبر(ص )، خود خطاب به مردم فرموند:
«ای مردم ، بر شما باد میانه روی ! بر شما باد میانه روی ! بر شما باد میانه روی!»
تـأکـیـد فراوان روایات به شکل های گوناگون بر میانه روی نشانگر آن است که عدم رعـایـت ایـن اصـل مـهـم چـه در مـسـائل عـبـادی و مـعـنـوی و چـه در مسائل مادی و اقتصادی ، موجب بروز مشکلات و ناراحتی ها خواهد گردید. بعد از رسول خدا حضرت علی (ع)و ائمه معصومین علیهم السلام نیز بر سیره ی پیامبر(ص) بودند و به هیچ یک از نزدیکان خود امتیاز ویژه ای نمی دادند و با هرگونه سوء استفاده خویشاوندان و دوستان از بیت المال به شدت مقابله میکردند؛ داستان حضرت علی(ع) با برادرش #عقیل در موضوع سهم #بیت_المال ( #نهج_البلاغه_خطبه_224 ) و نیز عاریت گرفتن گردنبندی توسط یکی از دخترانش از بیت المال و مقابله حضرت با او شاهد این مدعاست. حضرت در نامه ۴۱ نهج البلاغه به یکی از کارگزارانش که مرتکب خیانت در بیت المال شده بود، میفرمایند:
«. … دشمنت بیپدر باد! مگر ارث پدر و مادرت را به خانه میبری؟! سبحان الله!… به خدا سوگند! اگر حسن و حسین چنان میکردند که تو کردی، از من روی خوش نمیدیدند و به خواستههایشان نمیرسیدند تا حق را از آنان باز پس ستانم و …»
همچنین آن حضرت به مالک اشتر مینویسند:
«اگر کسی از کارگزارانت یا نزدیکانت خیانتی روا داشت و به اموال مردم و بیتالمال مسلمانان دستدرازی کرد، او را به خواری و مذلّت بکش و داغ خیانت بر او بزن و نشان ننگ و تهمت بر او بگذار».
منطق امام علی(ع) میگوید اگر کارگزاری خلاف و خصوصاً اگر خیانت و اختلاس کرد، اگر فرزندان و خویشان رجال سیاسی به بیتالمال دستدرازی و خیانت کردند، باید آنان را معرفی کرد، آبرویشان را ریخت و سخت مجازات کرد تا دیگران درس عبرت بگیرند و آبروی نظام اسلامی ریخته نشود. آنگاه که نظام و حکومتی براساس اسلام و مکتب ولایت برپا میشود،بیتردید عدالت و ظلمستیزی از ارکان اصلی و ماهوی آن است که امام خمینی (ره) در رابطه با کم شدن فاصله طبقاتی و نکوهش اشرافی گری می فرمایند:
« خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست.»
⬅️ ادامه دارد ......
#مالک_اشتر
👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_خطبه_224
*️⃣ ووَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلْمِ.
از سخنان امام عليه السلام است كه در آن از #ظلم و #ستم تبرّى مى جويد (و داستان معروف #عقيل و آهن تفتيده را بيان مى كند).
👈 این خطبه در 2 بخش می آید :
✳️ بخش اول: پرهیز از #ظلم :
*️⃣ وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْءٍ مِنَ الْحُطَامِ؛ وَ كَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ يَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا؟
✳️ 1. پرهيز از ستمكارى :
*️⃣ سوگند به خدا، اگر تمام شب را بر روى خارهاى سعدان(1) به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم، و چيزى از اموال عمومى را غصب كرده باشم. چگونه بر كسى ستم كنم براى نفس خويش، كه به سوى كهنگى و پوسيده شدن پيش مى رود، و در خاك، زمانى طولانى اقامت مى كند؟
___________________________
(3). خارى سه شعبه كه خوراك شتران است و سخت گزنده است.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* خطبه در يك نگاه
اين سخن را زمانى على عليه السلام بيان فرمود كه بعضى از اطرافيان به آن حضرت خرده گرفتند كه «#معاويه» در سايه بذل و بخشش فراوان از #بيت_المال افراد را به سوى خود جذب مى كند و چه خوب بود كه شما هم از سختگيرى در امر بيت المال مى كاستى و افراد سركش را راضى نگه مى داشتى. امام عليه السلام برآشفت و اين سخن را ايراد كرد.
*چرا دست به ظلم بيالايم؟
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_خطبه_224
*️⃣ ووَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلْمِ.
از سخنان امام عليه السلام است كه در آن از #ظلم و #ستم تبرّى مى جويد (و داستان معروف #عقيل و آهن تفتيده را بيان مى كند).
👈 این خطبه در 2 بخش می آید :
✳️ بخش دوم: برخورد با امتیازخواهی:
متن عربی
*️⃣ و اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُ عَقِيلًا وَ قَدْ أَمْلَقَ، حَتَّى اسْتَمَاحَنِي مِنْ بُرِّكُمْ صَاعاً؛ وَ رَأَيْتُ صِبْيَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ، غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ، كَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ؛ وَ عَاوَدَنِي مُؤَكِّداً وَ كَرَّرَ عَلَيَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً، فَأَصْغَيْتُ إِلَيْهِ سَمْعِي، فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيَادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي. فَأَحْمَيْتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيَعْتَبِرَ بِهَا، فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ كَادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا؛ فَقُلْتُ لَهُ ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ، أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ، وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ، أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى؟
وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِي وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا، كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا. فَقُلْتُ أَصِلَةٌ أَمْ زَكَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذَلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ، وَ لَكِنَّهَا هَدِيَّةٌ؛ فَقُلْتُ هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ، أَعَنْ دِينِ اللَّهِ أَتَيْتَنِي لِتَخْدَعَنِي، أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ، أَمْ ذُو جِنَّةٍ، أَمْ تَهْجُرُ؟ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ، مَا فَعَلْتُهُ. وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا. مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِين.
👈شرح و ترجمه در ادامه می آید ...
🆔 @sahife2
#نهج_البلاغه_خطبه_224
*️⃣ ووَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلْمِ.
از سخنان امام عليه السلام است كه در آن از #ظلم و #ستم تبرّى مى جويد (و داستان معروف #عقيل و آهن تفتيده را بيان مى كند).
👈 این خطبه در 2 بخش می آید :
✳️ بخش دوم: برخورد با امتیازخواهی:
ترجمه فارسی
✳️ 2. پرهيز از امتياز خواهى :
*️⃣ به خدا سوگند، برادرم عقيل(1) را ديدم كه به شدّت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من(2) از گندم هاى بيت المال را به او ببخشم. كودكانش را ديدم كه از گرسنگى داراى موهاى ژوليده، و رنگشان تيره شده، گويا با نيل رنگ شده بودند. پى در پى مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مى كرد، چون به گفته هاى او گوش دادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مى كنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى دارم، روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد و نزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، اى عقيل، گريه كنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهنى مى نالى كه انسانى به بازيچه آن را گرم ساخته است امّا مرا به آتش دوزخى مى خوانى كه خداى جبّارش با خشم خود آن را گداخته است تو از حرارت ناچيز مى نالى و من از حرارت آتش الهى ننالم؟
و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسى(3) به ديدار ما آمد و ظرفى سر پوشيده پر از حلوا داشت، معجونى در آن ظرف بود چنان از آن متنفّر شدم كه گويا آن را با آب دهان مار سمّى، يا قى كرده آن مخلوط كردند. به او گفتم: هديه است يا زكات يا صدقه كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حرام است. گفت: نه، نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدى كه مرا بفريبى يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدى يا هذيان مى گويى؟ به خدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جوى را از مورچه اى ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده ملخ پست تر است. على را با نعمت هاى فنا پذير، و لذّتهاى ناپايدار چه كار؟ به خدا پناه مى بريم از خفتن عقل، و زشتى لغزش ها، و از او يارى مى جوييم.
_____________________________________________
(1). حضرت ابو طالب، چهار پسر داشت كه با يكديگر 10 سال فاصله سنّى داشتند به نامهاى: طالب، عقيل، جعفر و على عليه السّلام. قريش در جنگ بدر عقيل را به اجبار همراه خود آوردند كه اسير شد و با دادن «فدا» آزاد شده به مكّه بازگشت، و پيش از صلح حديبيّه مسلمان شد و به مدينه هجرت كرد، و در جنگ موته همراه برادرش جعفر شركت داشت.
(2). صاع: پيمانهاى به وزن سه كيلو گرم است.
(3). نوشتند كه اشعث بن قيس بود. چون قرار بود فرداى آن روز دادگاه اسلامى به پرونده او رسيدگى شود، شبانه حلوا را خدمت امام برد تا به خيال شيطانى خود، قلب آن حضرت را نسبت به خود تغيير دهد.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* داستان حديده محماة (آهن داغ)
* زندگى و شخصيت عقيل در يک نگاه
*داستان اشعث بن قيس منافق
*اشعث بن قيس کيست؟
🆔 @sahife2