eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹علاج دنیاپرستی از دیدگاه امام علی (علیه السلام) قسمت اول 📋 حضرت رسول (ص) الگوی مبارزه با روحیه اشرافی گری و رفاه طلبی بوده و هستند. برای این منظور مقام و منـصب هـای حـکـومـتـی را بـه اشـراف و ثـروتمندان نمی داند و از آنـان هـدیـه قبول نمی کرند. هدیه پیامبر بـه افرادی کـه روحیه رفـاه طـلبـی و اشرافی گری داشتند زمین بایری بود که می بـایـسـت آبـاد مـی گشت. در همین رابطه ، پیامبر(ص )، خود خطاب به مردم فرموند: «ای مردم ، بر شما باد میانه روی ! بر شما باد میانه روی ! بر شما باد میانه روی!» تـأکـیـد فراوان روایات به شکل های گوناگون بر میانه روی نشانگر آن است که عدم رعـایـت ایـن اصـل مـهـم چـه در مـسـائل عـبـادی و مـعـنـوی و چـه در مسائل مادی و اقتصادی ، موجب بروز مشکلات و ناراحتی ها خواهد گردید. بعد از رسول خدا حضرت علی (ع)و ائمه معصومین علیهم السلام نیز بر سیره ی پیامبر(ص) بودند و به هیچ یک از نزدیکان خود امتیاز ویژه ای نمی دادند و با هرگونه سوء استفاده خویشاوندان و دوستان از بیت المال به شدت مقابله میکردند؛ داستان حضرت علی(ع) با برادرش در موضوع سهم ( ) و نیز عاریت گرفتن گردنبندی توسط یکی از دخترانش از بیت المال و مقابله حضرت با او شاهد این مدعاست. حضرت در نامه ۴۱ نهج البلاغه به یکی از کارگزارانش که مرتکب خیانت در بیت المال شده بود، می‌فرمایند: «. … دشمنت بی‌پدر باد! مگر ارث پدر و مادرت را به خانه می‌بری؟! سبحان الله!… به خدا سوگند! اگر حسن و حسین چنان می‌کردند که تو کردی، از من روی خوش نمی‌دیدند و به خواسته‌هایشان نمی‌رسیدند تا حق را از آنان باز پس ستانم و …» همچنین آن حضرت به مالک اشتر می‌نویسند: «اگر کسی از کارگزارانت یا نزدیکانت خیانتی روا داشت و به اموال مردم و بیت‌المال مسلمانان دست‌درازی کرد، او را به خواری و مذلّت بکش و داغ خیانت بر او بزن و نشان ننگ و تهمت بر او بگذار». منطق امام علی(ع) می‌گوید اگر کارگزاری خلاف و خصوصاً اگر خیانت و اختلاس کرد، اگر فرزندان و خویشان رجال سیاسی به بیت‌المال دست‌درازی و خیانت کردند، باید آنان را معرفی کرد، آبرویشان را ریخت و سخت مجازات کرد تا دیگران درس عبرت بگیرند و آبروی نظام اسلامی ریخته نشود. آنگاه که نظام و حکومتی براساس اسلام و مکتب ولایت برپا می‌شود،بی‌تردید عدالت و ظلم‌ستیزی از ارکان اصلی و ماهوی آن است که امام خمینی (ره) در رابطه با کم شدن فاصله طبقاتی و نکوهش اشرافی گری می فرمایند: « خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست.» ⬅️ ادامه دارد ...... 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🔆امام علی(ع) از زبان دکتر عبدالحسین زرین کوب : 📋«افراط و دقتی که (امام علی ع) در اجراء و در تبعیت از سیرت و شیوه رسول داشت برای وی موجب دشمن تراشیها شد.» «علی(ع) در کار حق نفع خویش را نمی جست و به جلب دوستان و استمالت دشمنان هم نمی اندیشید. در اجرای عدالت و در طلب حق از جانبداری و میل و تعصب خودداری می ورزید و این کار وی نه فقط و را از وی رنجانید برادرش بن ابی طالب و پسر عمش عبدالله بن عباس را هم از وی ناخشنود کرد.» «علی(ع) در کار دین سختگیر و بی اغماض بود. همین نکته بود که او را برای بعضی از اهل زمانه تحمل ناپذیر کرده بود.» «علی(ع) در عبادت اخلاص بسیار نشان می داد و در کار حلال و حرام دقتی به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهیدست نبود باز از چیزی که آن را تفنن و تجمل می شمرد اجتناب می کرد. مکرر جامه اش پاره می شد و وی آن را وصله می کرد. معتقد بود که جامه وصله دار دل را خاشع می کند.» 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی *️⃣ ووَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلْمِ. از سخنان امام عليه السلام است كه در آن از و تبرّى مى جويد (و داستان معروف و آهن تفتيده را بيان مى كند). 👈 این خطبه در 2 بخش می آید : ✳️ بخش اول: پرهیز از : *️⃣ وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْءٍ مِنَ الْحُطَامِ؛ وَ كَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ يَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا؟ ✳️ 1. پرهيز از ستمكارى : *️⃣ سوگند به خدا، اگر تمام شب را بر روى خارهاى سعدان(1) به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم، و چيزى از اموال عمومى را غصب كرده باشم. چگونه بر كسى ستم كنم براى نفس خويش، كه به سوى كهنگى و پوسيده شدن پيش مى رود، و در خاك، زمانى طولانى اقامت مى كند؟ ___________________________ (3). خارى سه شعبه كه خوراك شتران است و سخت گزنده است‏. http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید * خطبه در يك نگاه اين سخن را زمانى على عليه السلام بيان فرمود كه بعضى از اطرافيان به آن حضرت خرده گرفتند كه «» در سايه بذل و بخشش فراوان از افراد را به سوى خود جذب مى كند و چه خوب بود كه شما هم از سختگيرى در امر بيت المال مى كاستى و افراد سركش را راضى نگه مى داشتى. امام عليه السلام برآشفت و اين سخن را ايراد كرد. *چرا دست به ظلم بيالايم؟ 🆔 @sahife2
برنامه ی *️⃣ ووَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلْمِ. از سخنان امام عليه السلام است كه در آن از و تبرّى مى جويد (و داستان معروف و آهن تفتيده را بيان مى كند). 👈 این خطبه در 2 بخش می آید : ✳️ بخش دوم: برخورد با امتیازخواهی: متن عربی *️⃣ و اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُ عَقِيلًا وَ قَدْ أَمْلَقَ، حَتَّى اسْتَمَاحَنِي مِنْ بُرِّكُمْ صَاعاً؛ وَ رَأَيْتُ صِبْيَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ، غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ، كَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ؛ وَ عَاوَدَنِي مُؤَكِّداً وَ كَرَّرَ عَلَيَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً، فَأَصْغَيْتُ إِلَيْهِ سَمْعِي، فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيَادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي. فَأَحْمَيْتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيَعْتَبِرَ بِهَا، فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ كَادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا؛ فَقُلْتُ لَهُ ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ، أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ، وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ، أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى؟ وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِي وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا، كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا. فَقُلْتُ أَصِلَةٌ أَمْ زَكَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذَلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ، وَ لَكِنَّهَا هَدِيَّةٌ؛ فَقُلْتُ هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ، أَعَنْ دِينِ اللَّهِ أَتَيْتَنِي لِتَخْدَعَنِي، أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ، أَمْ ذُو جِنَّةٍ، أَمْ تَهْجُرُ؟ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ، مَا فَعَلْتُهُ. وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا. مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِين. 👈شرح و ترجمه در ادامه می آید ... 🆔 @sahife2
*️⃣ ووَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلْمِ. از سخنان امام عليه السلام است كه در آن از و تبرّى مى جويد (و داستان معروف و آهن تفتيده را بيان مى كند). 👈 این خطبه در 2 بخش می آید : ✳️ بخش دوم: برخورد با امتیازخواهی: ترجمه فارسی ✳️ 2. پرهيز از امتياز خواهى : *️⃣ به خدا سوگند، برادرم عقيل(1) را ديدم كه به شدّت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من(2) از گندم هاى بيت المال را به او ببخشم. كودكانش را ديدم كه از گرسنگى داراى موهاى ژوليده، و رنگشان تيره شده، گويا با نيل رنگ شده بودند. پى در پى مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مى كرد، چون به گفته هاى او گوش دادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مى كنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى دارم، روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد و نزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، اى عقيل، گريه كنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهنى مى نالى كه انسانى به بازيچه آن را گرم ساخته است امّا مرا به آتش دوزخى مى خوانى كه خداى جبّارش با خشم خود آن را گداخته است تو از حرارت ناچيز مى نالى و من از حرارت آتش الهى ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسى(3) به ديدار ما آمد و ظرفى سر پوشيده پر از حلوا داشت، معجونى در آن ظرف بود چنان از آن متنفّر شدم كه گويا آن را با آب دهان مار سمّى، يا قى كرده آن مخلوط كردند. به او گفتم: هديه است يا زكات يا صدقه كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حرام است. گفت: نه، نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدى كه مرا بفريبى يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدى يا هذيان مى گويى؟ به خدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جوى را از مورچه اى ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده ملخ پست تر است. على را با نعمت هاى فنا پذير، و لذّتهاى ناپايدار چه كار؟ به خدا پناه مى بريم از خفتن عقل، و زشتى لغزش ها، و از او يارى مى جوييم. _____________________________________________ (1). حضرت ابو طالب، چهار پسر داشت كه با يكديگر 10 سال فاصله سنّى داشتند به نام‏هاى: طالب، عقيل، جعفر و على عليه السّلام. قريش در جنگ بدر عقيل را به اجبار همراه خود آوردند كه اسير شد و با دادن «فدا» آزاد شده به مكّه بازگشت، و پيش از صلح حديبيّه مسلمان شد و به مدينه هجرت كرد، و در جنگ موته همراه برادرش جعفر شركت داشت. (2). صاع: پيمانه‏اى به وزن سه كيلو گرم است. (3). نوشتند كه اشعث بن قيس بود. چون قرار بود فرداى آن روز دادگاه اسلامى به پرونده او رسيدگى شود، شبانه حلوا را خدمت امام برد تا به خيال شيطانى خود، قلب آن حضرت را نسبت به خود تغيير دهد. http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید * داستان حديده محماة (آهن داغ) * زندگى و شخصيت عقيل در يک نگاه *داستان اشعث بن قيس منافق *اشعث بن قيس کيست؟ 🆔 @sahife2
برنامه ی *️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلى أخيه عقيل بن أبي طالب في ذكر جَيش أنفذَه إلى بعض الأعداء و هو جواب كتاب كتبه إليه عقيل : از نامه هاى امام(عليه السلام) است که آن را به عنوان پاسخ به برادرش بن ابى طالب درباره لشکرى که به سوى بعضى از دشمنان گسيل داشته، نوشته است. 👈 این نامه در 2 بخش می آید : ✳️ بخش اول: دشمنی قریش با امیرالمؤمنین : فَسَرَّحْتُ إِلَيْهِ جَيْشاً كَثِيفاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَلَمَّا بَلَغَهُ ذَلِكَ شَمَّرَ هَارِباً وَ نَكَصَ نَادِماً، فَلَحِقُوهُ بِبَعْضِ الطَّرِيقِ وَ قَدْ طَفَّلَتِ الشَّمْسُ لِلْإِيَابِ، فَاقْتَتَلُوا شَيْئاً كَلَا وَ لَا، فَمَا كَانَ إِلَّا كَمَوْقِفِ سَاعَةٍ حَتَّى نَجَا جَرِيضاً بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ بِالْمُخَنَّقِ وَ لَمْ يَبْقَ [مَعَهُ] مِنْهُ غَيْرُ الرَّمَقِ، فَلَأْياً بِلَأْيٍ مَا نَجَا. فَدَعْ عَنْكَ قُرَيْشاً وَ تَرْكَاضَهُمْ فِي الضَّلَالِ وَ تَجْوَالَهُمْ فِي الشِّقَاقِ وَ جِمَاحَهُمْ فِي التِّيهِ، فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَى حَرْبِي كَإِجْمَاعِهِمْ عَلَى حَرْبِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) قَبْلِي؛ فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي، فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي. ✳️ 1. آمادگى رزمى امام عليه السلام : لشكرى انبوه از مسلمانان را به سوى بسر بن ارطاة (كه به يمن يورش برد) فرستادم. هنگامى كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان باز گشت، اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه اى نبرد كردند، گويا ساعتى بيش نبود، كه بى رمق با دشوارى جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد. برادر قريش را بگذار تا در گمراهى بتازند، و در جدايى سرگردان باشند، و با سر كشى و دشمنى زندگى كنند. همانا آنان در جنگ با من متّحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هماهنگ بودند، خدا قريش را به كيفر زشتى هايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را از من ربودند http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید * نامه در یک نگاه بعد از داستان حکمین، چون معاویه شنید على(علیه السلام) بار دیگر آماده پیکار با او مى شود، در وحشت فرو رفت و براى تضعیف اراده مردم کوفه و عراق دست به برنامه هاى ایذایى زد از جمله ضحاک بن قیس را با سه هزار نفر لشکر به عراق فرستاد و گفت: هر کجا مى رسید طرفداران على را به قتل برسانید و اموالشان را غارت کنید و هرگز در یک جا نمانید; شب در یک جا و روز در جاى دیگر و از مقابله با لشکر على بپرهیزید. ضحاک که مرد مغرورى بود خود را به نزدیکى کوفه رسانید. امام(علیه السلام) سپاه بزرگى به فرماندهى حجر بن عدى فراهم کرد و او و لشکریانش را در هم کوبید. عده اى کشته شدند و بقیه از تاریکى شب استفاده کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند. ماجراى حمله ضحاک اجمالا به عقیل که در مکّه بود رسید. سخت نگران شد و در این هنگام نامه اى به برادرش امیرمؤمنان على(علیه السلام) نوشت که خلاصه نامه اش چنین بود: خداوند تو را از هرگونه ناراحتى حفظ کند و از بلیات نگه دارد. من براى عمره به مکّه آمدم. عبدالله بن سعد (برادر رضاعى عثمان بن عفان) را در مسیر دیدم که با چهل نفر از جوانان از فرزندان طلقا آمده بود. در چهره هاى آنها آثار ناراحتى دیدم. گفتم: اى فرزندان دشمنان پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به کجا مى روید؟ مى خواهید به دشمنان اسلام ملحق شوید شما از قدیم الایام دشمن ما بوده اید آیا مى خواهید نور الهى را خاموش کنید؟ سپس هنگامى که به مکّه آمدم دیدم مردم درباره حمله ضحاک بن قیس به اطراف کوفه و غارت گرى هاى او سخن مى گویند. اف بر این دنیا که مرد پستى همچون ضحاک را در برابر تو جسور ساخته; مردى که کمترین ارزشى ندارد و من چنین پنداشتم که شیعیان و دوستانت دست از یاریت برداشته اند. برادر! دستورت را براى من بنویس ما مى خواهیم تا زنده ایم با تو باشیم و با تو بمیریم. به خدا قسم دوست ندارم لحظه اى بعد از تو زنده بمانم. به خداوند عز و جل سوگند که زندگى بعد از تو ناگوار است. امام(علیه السلام) در پاسخ او نامه مورد بحث را نوشت و به او اطمینان داد که لشکریان ضحاک متلاشى شده اند و بعد از دادن تلفاتى فرار کردند و عقیل خوشحال شد. *داستان ضحاک بن قيس 🆔 @sahife2
برنامه ی *️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلى أخيه عقيل بن أبي طالب في ذكر جَيش أنفذَه إلى بعض الأعداء و هو جواب كتاب كتبه إليه عقيل : از نامه هاى امام(عليه السلام) است که آن را به عنوان پاسخ به برادرش بن ابى طالب درباره لشکرى که به سوى بعضى از دشمنان گسيل داشته، نوشته است. 👈 این نامه در 2 بخش می آید : ✳️ بخش دوم: ایستادگی در مبارزه با باطل : وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ رَأْيِي فِي الْقِتَالِ، فَإِنَّ رَأْيِي قِتَالُ الْمُحِلِّينَ حَتَّى أَلْقَى اللَّهَ؛ لَا يَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً. وَ لَا تَحْسَبَنَّ ابْنَ أَبِيكَ -وَ لَوْ أَسْلَمَهُ النَّاسُ- مُتَضَرِّعاً مُتَخَشِّعاً وَ لَا مُقِرّاً لِلضَّيْمِ وَاهِناً وَ لَا سَلِسَ الزِّمَامِ لِلْقَائِدِ وَ لَا وَطِيءَ الظَّهْرِ لِلرَّاكِبِ [الْمُقْتَعِدِ] الْمُتَقَعِّدِ، وَ لَكِنَّهُ كَمَا قَالَ أَخُو بَنِي سَلِيمٍ: فَإِنْ تَسْأَلِينِي كَيْفَ أَنْتَ فَإِنَّنِي صَبُورٌ عَلَى رَيْبِ الزَّمَانِ صَلِيبُ يَعِزُّ عَلَيَّ أَنْ تُرَى بِي كَآبَةٌ فَيَشْمَتَ عَادٍ أَوْ يُسَاءَ حَبِيبُ ✳️ 2. اعلام مواضع قاطعانه در جنگ : امّا آنچه را كه از تداوم جنگ پرسيدى، و رأى مرا خواستى بدانى، همانا رأى من پيكار با پيمان شكنان است تا آنگاه كه خدا را ملاقات كنم. نه فراوانى مردم مرا توانمند مى كند، و نه پراكندگى آنان مرا هراسناك مى سازد. هرگز گمان نكنى كه فرزند پدرت، اگر مردم او را رها كنند، خود را زار و فروتن خواهد داشت، و يا در برابر ستم سست مى شود، و يا مهار اختيار خود را به دست هر كسى مى سپارد، و يا از دستور هر كسى اطاعت مى كند، بلكه تصميم من آنگونه است كه آن شاعر قبيله بنى سليم سروده: « اگر از من بپرسى چگونه اى، بدان كه من در برابر مشكلات روزگار شكيبا هستم، بر من دشوار است كه مرا با چهره اى اندوهناك بنگرند، تا دشمن سرزنش كند و دوست ناراحت شود » http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید * دست از مبارزه با خائنان بر نمى دارم 🆔 @sahife2