eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 پاكم كن و اصلاح؛ اي خداي غفور! 📜 در دعاي امام سجاد (ع) به اين نكته توجه شده و ايشان از خداوند مي‌خواهند: خدايا به من توفيق بده تا كارهاي خوبي انجام دهم به نحوي كه كارهاي بدم را نيز از بين ببرد. نخست آنكه توفيق انجام عمل نيكي را بدهي كه كارهاي زشت گذشته را از بين ببرد و دوم: ويژگي اين اعمال به گونه‌اي باشد كه باعث دوري من از گناه شود. هم گذشته را اصلاح كند و آينده را هم تأمين كند. سپس مي‏گويد خدايا به من توفيق بده تا كارهايي انجام دهم كه هيچ فرشته‌اي بهتر از آن كار را انجام نداده است. كارهايي انجام دهم كه از كارهاي همه فرشتگان بالاتر باشد. اين خواسته را كسي مي‏گويد كه بر همه حقايق احاطه دارد و مي‏داند كه اين كار شدني است. انسان اگر از خدا بخواهد و خدا توفيق بدهد تا انسان قدر نعمتهاي او را بداند، به جايي مي‌رسد كه هيچ فرشته‏اي به آن مقام نرسيده است. امام سجاد(ع) مي‌فرمايد: «وَ أَنْ نَتَقَرَّبَ إِلَيْكَ فِيهِ»؛ به ما توفيق بده تا در اين ماه به سوي تو نزديك شويم «مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ»؛ و با اعمال پاك به تو تقرب بجوييم «؛ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ غير از آنكه اعمال پاك و صالح است، وسيله‏اي براي تطهير ساير گناهان ما نيز باشد. «وَ تَعْصِمُنَا فِيهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ مِنَ الْعُيُوبِ»؛ اگر موفق شوم اعمالي انجام دهم تا همه گناهان گذشته‏ام پاك بشود؛ آن‌چنان نورانيتي به آن عنايت فرما تا ؛ در روح من زمينه‏اي را فراهم كند كه باعث دور شدن از گناه شود. توفيق بده تا اعمال و عبادات، ما را از مبتلا شدن دوباره به گناه، حفظ كند. و در پايان مي‌خواهد: «حَتَّی لا يُورِدَ عَلَيْكَ أَحَدٌ مِنْ مَلائِكَتِكَ إِلا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ لَكَ،»؛ عمل ما به گونه‏اي باشد كه هيچ فرشته‌اي چنين كاري را، از انواع اطاعت، نزد تو نياورد، مگر آنكه آن كار پايين‏تر از اعمال ما باشد؛ يعني به ما توفيق بده كه عملي به جا بياوريم كه فرشته هر چه نزد تو مي‏آورد، ما بهتر از آن را آورده باشيم. اين نقطه اوجي است كه انسان ممكن است در رفتار خود از خدا بخواهد؛ غير از اينكه گذشته‏ها را اصلاح و آباد كرده، جلوي آلودگيهاي آينده را نيز مي‏گيرد و مقام خود را از فرشتگان يا حداقل از ساير مردم، بالاتر مي‌برد. 👤 آیت الله در شرح ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 زیبا ❇️ همیشه خدا با ماهست ❤️ خدایا توی همه ی سختی ها فقط تو رو دارم باهات مناجات کنم 👤دکلمه خانم اصغرزاده ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 با بدنی پر از خون!!!! ❤️ نمیدونم شنیدی یه نفر بوده ، از همه جای بدنش خون می‌اومد بیرون، ولی با این وجود غرق مناجات با خدا بود !!!! 👤استاد ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⏪برنامه ی روزنامه ی ✅ کریم 👈 روزی یک صفحه 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/oh2u 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
FarsiQuran.exe
3.04M
❇️ الکترونيکی مجيد با ترجمه فارسی و انگلیسی ویژه کامپیوتر 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد بیفشان جرعه‌ای بر خاک و حال اهل دل بشنو که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد به فتراک ار همی‌بندی خدا را زود صیدم کن که آفت‌هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب به تلخی کشت را و شکر در دهان دارد 🔅 برنامه ی روزانه 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد زمانی که عاشق می شدم و دل به عشق می سپردم باخود می گفتم که چه آسان به گنج مقصود دسترسی پیدا کردم وبه سرمنزل هدف رسیدم ، نمی دانستم که این دریا چه موجهای طوفانی وخون افشان (کُشنده) دارد! تحصیلِ عشق ورندی آسان نمود اوّل آخربسوخت جانم درکسبِ این فضایل 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 سخنرانی جالب شهید حاج قاسم سلیمانی به زبان عربی در بین مدافعان حرم به همراه قطعاتی از نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر مطهر او 🔴 شرح آیه (اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم) ای کسانی که ایمان آورده اید ، اگر خدا را ( پیامبر و دین و کتاب او را ) یاری نمایید خدا هم شما را ( در رسیدن به اهدافتان ) یاری می کند و قدم های شما را استوار می دارد. 👈 سوره محمد آیه 7 ☑️ انتشار برای اولین بار 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ صف‌آرایی امروز مقابل انقلاب همان صف‌آرایی مقابل پیامبران الهی است 📜 دشمنان اسلام تازه به وجود نیامده‌اند؛ دشمنان حقیقت و دین خدا از آغازِ پیدایشِ دین خدا صف‌آرایی داشته‌اند؛ امروز هم همان صف‌آرایی هست: رگ ‌رگ است این آب شیرین و آب شور بر خلایق میرود تا نفخ صور ( ) بعد از این هم خواهد بود. این صف‌بندی، همان صف‌بندی ابراهیم و موسیٰ و عیسیٰ و پیغمبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است. امروز شما در همان صفی قرار دارید که یک روز موسیٰ، یک روز ابراهیم، یک روز پیغمبر، یک روز عمّار، یک روز امیرالمؤمنین در آن صف قرار داشتند. اگر صف خودمان را نشناسیم اشتباه میکنیم؛ [اگر] صف دشمن را نشناسیم اشتباه میکنیم. جناب عمّار در جنگ صفّین دید یک عدّه‌ای از افراد لشکر کأنّه مضطربند، متحیّرند،‌ جهت کار و هدف کار را درست تشخیص نمیدهند؛ احساس وظیفه کرد. عمّار، زبان گویای امیرالمؤمنین است؛ آمد در مقابل این جمعیّت ایستاد، گفت: این پرچم جبهه‌ی مقابل -پرچم بنی‌امیّه- را می‌بینید؟ همین پرچم را ما در و در در مقابل خودمان داشتیم؛ این همان پرچم است. بنده عرض میکنم امروز هم آن پرچمی که در منطقه‌ی آسیا، در مناطق اروپا و آمریکا، در هر نقطه‌ی از عالم در مقابل انقلاب ایستاده، همان پرچم است؛ همان پرچمی است که در مقابل ابراهیم و موسیٰ و عیسیٰ برافراشته شده بود. آنها نابود شدند و موسیٰ و عیسیٰ و ابراهیم زنده‌اند. علّت زنده بودنِ آنها هم این است که خدای متعال به حضرت موسیٰ فرمود: اِنَّنی مَعَکُما اَسمَـعُ وَاَرى؛ نترسید، نترسید، واهمه نکنید، دچار اشتباه در محاسبه نشوید، خدا با شما است. فرمود: اِنَّ‌ـنی مَعَکُما. دو نفر انسان غیرمسلّح در مقابل جمعیّت عظیم نیروی فرعونی، علی‌الظّاهر هیچ چیزی نیستند امّا در باطن همه‌ی قدرت متعلّق به اینها است، چون قدرت متعلّق به خدا است و خدا میگوید من با شما هستم: اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَاَرى؛ میبینم، می‌شنوم، میدانم چه اتّفاقی دارد می‌افتد. مسئله‌ی ما این است. آن کسی که باور ندارد، نگاه کند به این چهل سال. در این چهل سال، دشمنان ما که مرکز قدرت مادّی دنیا بودند، با همه‌ی وجود آمدند در مقابل این انقلاب و این حرکت ایستادند و ضربه زدند و همه‌ی تلاششان را به کار گرفتند. واقعاً همه‌ی تلاششان را و هر کاری میتوانستند کردند. [حالا] بعد از چهل سال، آنها ضعیف‌تر از روز اوّلند، ما قوی‌تر از روز اوّلیم. این نشان‌دهنده‌ی این است که «اِنَّنی مَعَکُما»، خدای متعال با ما است، «اَسمَـعُ وَاَرى»؛ امّا یک شرط دارد: شما با خدا باشید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم. این درس را امام بزرگوار به ما داد، ماها هم درست نمیفهمیدیم، ماها هم آن روز درست عمق مسئله را نمیفهمیدیم، آن بزرگوار خوب میفهمید؛ میگفت با خدا باشید، و خودش با خدا بود. ۱۳۹۷/۱۲/۰۷ 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ اگر خدا را یاری کنیم ، حتماً نصرت او شامل ما خواهد شد 📜 بدانید که خدای متعال پشتیبان شما است؛ در این هیچ تردید نکنید که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکم». همّت ما باید این باشد که ان تنصروا الله را تأمین کنیم؛ خدا را نصرت کنیم. اگر نیّت ما، عمل ما، حرکت ما تطبیق کند با ان تنصروا الله، دنبالش ینصرکم حتماً وجود دارد؛ وعده‌ی الهی تخلّف‌ناپذیر است. این حرکت را دنبال کنید، این کار را دنبال کنید؛ این جدّیّتها را دنبال کنید؛ آینده مال شما است. دشمنان اسلام و مسلمین، هم در منطقه‌ی غرب آسیا شکست خواهند خورد، هم در مناطق دیگر؛ هم در زمینه‌ی امنیّتی و نظامی شکست خواهند خورد، هم به توفیق الهی در زمینه‌های اقتصادی و در زمینه‌های فرهنگی؛ به شرط اینکه ما کار کنیم. اگر ما پابه‌رکاب باشیم، اگر ما بدرستی و به معنای واقعی کلمه حضور داشته باشیم، پای کار باشیم، قطعاً دشمن شکست خواهد خورد؛ در این هیچ تردیدی وجود ندارد. ۱۳۹۴/۰۷/۱۵ 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ ادامه ی حکایت ❇️مطربی کز وی جهان شد پر طرب رسته ز آوازش خیالات عجب از نوایش مرغ دل پران شدی وز صدایش هوش جان حیران شدی چون برآمد روزگار و پیر شد باز جانش از عجز پشه‌گیر شد پشت او خم گشت همچون پشت خم ابروان بر چشم همچون پالدم گشت آواز لطیف جان‌فزاش زشت و نزد کس نیرزیدی بلاش آن نوای رشک زهره آمده همچو آواز خر پیری شده خود کدامین خوش که او ناخوش نشد یا کدامین سقف کان مفرش نشد غیر آواز عزیزان در صدور که بود از عکس دمشان نفخ صور اندرونی کاندرونها مست ازوست نیستی کین هستهامان هست ازوست کهربای فکر و هر آواز او لذت الهام و وحی و راز او چونک مطرب پیرتر گشت و ضعیف شد ز بی کسبی رهین یک رغیف گفت عمر و مهلتم دادی بسی لطفها کردی خدایا با خسی معصیت ورزیده‌ام هفتاد سال باز نگرفتی ز من روزی نوال نیست کسب امروز مهمان توم چنگ بهر تو زنم کان توم چنگ را برداشت و شد الله‌جو سوی گورستان یثرب آه‌گو گفت خواهم از حق ابریشم‌بها کو به نیکویی پذیرد قلبها چونک زد بسیار و گریان سر نهاد چنگ بالین کرد و بر گوری فتاد خواب بردش مرغ جانش از حبس رست چنگ و چنگی را رها کرد و بجست گشت آزاد از تن و رنج جهان در جهان ساده و صحرای جان جان او آنجا سرایان ماجرا کاندرین جا گر بماندندی مرا خوش بدی جانم درین باغ و بهار مست این صحرا و غیبی لاله‌زار بی پر و بی پا سفر می‌کردمی بی لب و دندان شکر می‌خوردمی ذکر و فکری فارغ از رنج دماغ کردمی با ساکنان چرخ لاغ چشم بسته عالمی می‌دیدمی ورد و ریحان بی کفی می‌چیدمی مرغ آبی غرق دریای عسل عین ایوبی شراب و مغتسل که بدو ایوب از پا تا به فرق پاک شد از رنجها چون نور شرق مثنوی در حجم گر بودی چو چرخ در نگنجیدی درو زین نیم برخ کان زمین و آسمان بس فراخ کرد از تنگی دلم را شاخ شاخ وین جهانی کاندرین خوابم نمود از گشایش پر و بالم را گشود این جهان و راهش ار پیدا بدی کم کسی یک لحظه‌ای آنجا بدی امر می‌آمد که نه طامع مشو چون ز پایت خار بیرون شد برو مول مولی می‌زد آنجا جان او در فضای رحمت و احسان او 🔅 برنامه ی - - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ ادامه ی حکایت ترجمه ابیات 🔹 آن مطربى كه عالم از او پر از طرب بوده و آوازش تخيلات فرح از نواى او مرغ دلها بپرواز آمده و از صدايش هوش از سر مى‏پريد. وقتى زمان پيريش رسيد روح او كه چون باز شكارى بود در مقابل پشه‏اى عاجز گرديد. و پشتش چون پشت خم خم شده ابروان بر چشمها چون دم افسار گرديد. آواز لطيف جان فزايش مكروه و زشت و دل خراش شد. همان نوا كه رشك زهره بود چون عرعر خر پير بگوش مى‏رسيد. آرى كدام خوشى بود كه بناخوشى مبدل نشد كدام سقفى بود كه بالاخره خراب نشده و فرش زمين نگرديد بلى هر خوشى در آخر ناخوش و هر بناى عالى عاقبت خراب شدنى و هر آواز خوش بالاخره گوش‏خراش خواهد شد بجز آواز عزيزان در سينه آنها كه انعكاس دم جان بخش آنها است كه نفخه صور را مجسم مى‏كند. آن باطنى كه باطن همگى از او مست شده آن نيستى كه هستيها همگى از او بوجود آمده‏اند. او كهرباى افكار بوده و هر آوازى از او ناشى شده لذت وحى و الهام و رازها همگى از اوست. بالاخره پير چنگى پيرتر و ضعيف‏تر شده از بى ‏كسبى بيك قرص نان محتاج شد. عرض كرد بار الها با من لطفها كردى و خيلى عمر و مهلتم دادى. هفتاد سال گناه كردم و خرج روزانه‏ام را مرتب دادى حتى يك روز هم از من مضايقه نكردى. امروز من ديگر كسب ندارم و مهمان توام چنگ هم براى تو مى‏زنم. يا اللَّه گويان چنگ را برداشته بطرف گورستان مدينه روانه شد. گفت اكنون كه خلق از من رو گردان شده‏اند من براى خدا چنگ زده و از او هم ابريشم بها مى‏خواهم زيرا اوست كه با كرم خود چيزهاى قلب را بعنوان خوب مى‏پذيرد. مدتى چنگ زده و بعد چنگ را زير سر گذاشته ميان قبرى افتاد. خواب او را در ربوده مرغ جانش چنگ و چنگ زن را رها كرده رفت‏. از تن و قيد جهان آزاد شده بصحراى جان و جهان ساده قدم گذاشت. جانش در آن عالم همى‏گفت كه اگر مرا در اينجا نگاه مى‏داشتند. جان من از اين باغ و بهار خوش بود و در اين صحراى غيب پر گل و لاله مست همى‏بودم. بدون پر پرواز نموده بدون پا سفر كرده بدون لب و دندان شكر مى‏خوردم. بدون زحمت دماغى ذكر و فكر كرده با ساكنين چرخ شوخى مى‏كردم. با چشم بسته عالمى را ديده و بدون دست گل و ريحان مى‏چيدم. مرغ آبى غرق درياى عسل شده و بچشمه راه يافته كه خداى تعالى در قرآن ضمن آيه‏اى از سوره «ص» بحضرت ايوب مى‏فرمايد اُرْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ داخل اين چشمه شو كه هم خنك و مناسب شستشو و هم نوشابه گواراييست‏ همان چشمه كه ايوب بوسيله آن سر تا پا از رنج خلاص شده و سلامتى خود را بازيافت. مثنوى اگر باندازه آسمانها حجم پيدا مى‏كرد از توصيف آن عالم جز اندكى در آن نمى‏گنجيد. آن آسمان و زمين فراخ كه پيش از خواب در آن بودم اكنون بنظرم تنگ مى‏آيد و وسعت اين جهانى كه بعد از خواب بمن نشان دادند پر و بالم را گشوده‏ اگر آن عالم و راه او پيدا بود كم كسى يافت مى‏شد كه بخواهد يك لحظه در اينجا بماند. وقتى آن جهان را مى‏ديد امر مى‏شد اكنون كه خار از پايت بيرون آمده راه خود گير و برو. جانش در آن جا نازكنان در فضاى رحمت و احسان خداوندى در حركت بود. 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ ادامه ی حکایت (شرح مختصر قسمت اول ) 🔹 نوازنده ای که جهان ازو پر از خیالات زیبا شده بود و از نوای دلپذیرش مرغ دل به پرواز درمیامد و از شنیدن صدایش هوش جان حیران میشد وقتیکه عمرش گذشت و پیر و ناتوان شد و به اصطلاح مولانا گیر شد و کمرش خم شد و ابروهاش هم روی چشمانش را گرفت همچون ریسمانی که بر دم اسب میبندند (پالدم) مطربی کز وی جهان شد پر طرب رسته ز آوازش خیالات عجب 🔹 صدای دلنشینش بر اثر پیری زشت گشت و دیگر هیچکس اورا چیزی به حساب نیاورد (لاش:مقدار کم ) اون نوایی که زهره و اسمان را به حسرت و رشک میاورد حالا شبیه اوای خری شده بود مولانا در ادامه میفرماید کدام خوشیست که در جهان پایدار است و ناخوشی نمیشود و کدام سقفی است که روزی فرش و پخش زمین نمیشود ..مگر اواز و نفس عزیزان خداوند که نفخه صور اسرافیل عکسی از دَم الهی اونهاست گشت آواز لطیف جان‌فزاش زشت و نزد کس نیرزیدی بلاش 🔹 از شنیدن صدای درون اونهاست که ما از درون مست میشیم حتی اگرجسمشان هم ناپدید باشه اما هستی ما از نیستی ایشان نشات میگیره…اونها مثل کهربایی جذب کننده ذوق دل سالکانند و لذت دریافتهای روحانی و الهام و وحی اند …. اندرونی کاندرونها مست ازوست نیستی کین هستهامان هست ازوست 🔹 وقتیکه مطرب ضعیف و پیرتر شد از شدت فقر محتاج یه قرص نان گشت و بدرگاه خدا میگفت که بار خدایا عمر و مهلتم دادی و لطفهای فراوان با همچو من بنده حقیر و گناهکاری کردی …. چونک مطرب پیرتر گشت و ضعیف شد ز بی کسبی رهین یک رغیف 🔹 پیر چنگی ادامه میده که ایخدا امروز دیگه درامد و کسبی ندارم و مهمان توام و برای تو چنگ میزنم در همین احوال که چنگ در دست داشت بسوی گورستان شهر براه افتاد و آه میکشید و میگفت امروز دستمزدم رو از خدا میخواهم زیرا که او خریدار دلهاست نیست کسب امروز مهمان توم چنگ بهر تو زنم کان توم 👈 ادامه دارد ... (شرح مختصر قسمت اول ) 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ ادامه ی حکایت (شرح مختصر قسمت دوم ) 🔹 درون گورستان بسیار چنگ نواخت و اخر سر چنگ رو گذاشت زیر سرش و بخواب رفت و مرغ جانش از قفس تن رهاشد …از رنج خلاص یافت و رفت در عالم صاف و یکدست جانها و باخودش میگفت چی میشد اگه منو همینجا نگه میداشتند چونک زد بسیار و گریان سر نهاد چنگ بالین کرد و بر گوری فتاد 🔹 بخودش میگفت اینجا حالم خوبه و انگار مست این صحرای عالم غیبی شدم و بدون احتیاج به دست و پا سفر میکنم و بدون احتیاج به دهان و دندان طعم شکر رو میچشم خوش بدی جانم درین باغ و بهار مست این صحرا و غیبی لاله‌زار 🔹 پیر چنگی با تجربه در صحرای جان بودن با خودش میگه که توی اون عالم چقدر راحت بودم و بدن زحمت عقل جسمی فکر و ذکر داشتم و با اهل ملکوت شوخی و خنده میکردم و بدون زحمت چشم عالمی میدیدم و بدون دست گل و ریحان میچیدم ذکر و فکری فارغ از رنج دماغ کردمی با ساکنان چرخ لاغ 🔹 مولانا جان را به مرغابی تشبیه میکنه و عالم جان رو بدریا و میفرماید مانند مرغابی که دردریای عسل غوطه ور باشه و مثل حضرت ایوب درین شراب غسل کنه و مانند نور افتاب پاک از رنج و بیماری بشه …اشاره است به کلام ربانی و ایه ای بدین مضمون ::: وَاذْکُرْ عَبْدَنَآ أَیُّوبَ إِذْ نَادَی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ ارْکُضْ بِرْجِلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ و بنده ی ما ایّوب را یاد کن، آن گاه که پروردگارش را ندا داد که: شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. (به او گفتیم:) پای خود را بر زمین بزن (تا از زیر پای تو چشمه ای جاری کنیم) این چشمه ی آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است. «نُصب» به معنای رنج و سختی است، «رَکض» کوبیدن پا بر زمین است و «مغتسل» به آب یا محل شستن گویند. چنانکه در روایات آمده است: حضرت ایّوب دارای اموال و فرزندان و امکانات بسیار بود و همواره خدا را سپاس می گفت. شیطان به خداوند عرضه داشت که اگر ایّوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، اگر این نعمت ها از او گرفته شود او بنده ی شکرگزاری نخواهد بود. خداوند به شیطان اجازه داد بر دنیای ایّوب مسلّط شود. او ابتدا اموال و گوسفندان و زراعت های ایّوب را دچار آفت و بلا کرد امّا تأثیری در ایّوب نگذاشت. سپس بر بدن ایّوب سلطه یافت و او چنان بیمار گشت که از شدّت درد و رنجوری اسیر بستر گردید، امّا با این حال از مقام شکر او چیزی کاسته نشد. چون ایّوب از این امتحان سخت الهی به خوبی پیروز برآمد، خداوند دوباره نعمت های خود را به او بازگرداند و سلامت جسمش را بازیافت. مرغ آبی غرق دریای عسل عین ایوبی شراب و مغتسل 🔹 مولانا در ادامه میفرماید این مثنوی اگرچه خیلی حجیم خواهد شد اما از اسرار چرخ مقدار اندکی درآن بیان شده است و میفرماید این اسمان زمین بااین شدت گستردگی در مقابل دل من کوچک و تنگه و ازتنگی بسیار دلم رو شاخ شاخ میکنه مثنوی در حجم گر بودی چو چرخ در نگنجیدی درو زین نیم برخ 🔹 پیر چنگی ادامه میده که این جهانی رو که من درعالم خواب شناختم پر و بال من رو گشود و روح و جانم رو از قفس تن رها ساخت و اگر این عالم غیبی راهش برهمگان اشکار باشه کمتر کسی درین عالم تن و جسم حتی برای یک لحظه باقی میماند وین جهانی کاندرین خوابم نمود از گشایش پر و بالم را گشود 🔹 در همین احوال امر الهی برو حکم کرد که طمع نکند و حالا که به این عالم راه پیدا کرد و از غم خلاص یافت و خار از پایش بیرون شد… برود چونکه جان پیر چنگی درون عالم و فضای رحمت الهی مول مولی میزد یعنی درنگ میکرد و نمیخواست که بازگردد… امر می‌آمد که نه طامع مشو چون ز پایت خار بیرون شد برو (شرح مختصر قسمت دوم ) 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " به وقت فرارسیدن " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2