eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/nJlckp 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
این صاحبنا است ای آقا عجل الله کجای عالمی ؟ ساقی گلعذار کو موسم ِبهارفراسیده و گلهای ِ شادمانی درحال ِ رویش هستند. پس ساقی ِ گلـچهره کجاست؟ چرا تعلُّل می کند، شرابِ لذت بخش کجاست ؟ خوشترزعیش وصحبت وباغ وبهارچیست؟ “ساقی” کجاست گوسببِ چیست؟ 🔈https://b2n.ir/b38334 ✳️گلبن عیش می‌دمد ، ساقی گلعذار کو باد بهار می‌وزد ، باده خوشگوار کو هر گل نو ز گلرخی یاد همی‌کند ولی گوش سخن شنو کجا دیده ، اعتبار کو مجلس بزم عیش را غالیه مراد نیست ای دم صبح خوش نفس نافه زلف یار کو حسن فروشی گلم نیست تحمل ای صبا دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو شمع سحرگهی اگر لاف ز عارض تو زد خصم زبان دراز شد خنجر آبدار کو گفت مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو مردم از این هوس ولی قدرت و اختیار کو اگر چه در سخن خازن گنج حکمت است از غم روزگار دون طبع سخن گزار کو 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
94.07.13_J87_Arman_Rahmat_Elahi_lobolmizan.ir[H].mp3
10.67M
✳️دعای 🔹 استاد اصغر ✔️ جلسه 87 👌 # آرمان ‌ها و آرزو هایی بلند در ذیلِ رحمتِ الهی وَ حَقِّقْ فِى رَجَاءِ رَحْمَتِكَ أَمَلِى ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 13 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت " 🙏 اللّـهُمَّ وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ خداوندا مرا عزت بخش و به فكر (و انديشه بى‏نتيجه) و به مرض تكبر و خودپسندى مبتلا مگردان 🔸 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
با تشکر از همه دوستانی که در این بحث امروز ما مشارکت داشتند
1) وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ خداوندا مرا عزیز قرار ده و به کبر مبتلا مگردان. در قرآن مجید آمده است«ولله العزة وللرسوله وللمومنین...» عزیز بودن یعنی ذلیل نبودن.خداوند انسان مومن را منتسب به خود دانسته و دوست دارد مثل او عزیز باشد.پس انسان مومن حق ندارد خود را ذلیل کند. امام علیه السلام این مهم را از خداوند طلب میکندوازآن مهمتر ،دفع آفت آن را. ولاتبتلینی بالکبر...مرا به تکبر مبتلا نکن. تکبر دوری از خدای مهربان رابه ذهن می آورد،همان که ابلیس را از عبادت خدا راند. ....بنابراین سزاوار است با دعاازلسان مبارک امام علیه السلام ازخداوندهم عزت وهم تواضع را بخواهیم.....و بگوییم خدایا... «هرکار می خواهی بکن اماعشق خودت را از دل ما برندار....که طاقت دوریت را نداریم... که این عشق به همه چیز می ارزد...» هرچه کنی بکن، مکن ترک من ای نگار من....
1) قرآن شريف فرموده است: لله العزه و لرسوله و للمومنين. عزت براى خداوند است و براى پيمبر خداست و براى افراد باايمان است. راغب در مفردات مى‏گويد: العزه حاله مانعه للانسان من ان يغلب. يعنى «عزت» كه كلمه‏ى بزرگى است و در قرآن آمده همان حالت ترفع و بلندى روح است كه نمى‏گذارد انسان، مغلوب و مقهور چيزى شود و دچار ذلت و گرفتارى آن گردد. كسانى كه در مقابل ثروت‏اندوزى و به دست آوردن مال، يا براى نيل به قدرت و مقام، يا براى طمع داشتن به اموال و ثروتهايى كه در دست مردم است، يا در مقابل شهوات و تمايلات نفسانى مقهور و مغلوب و ذليل‏اند و شخصيت خود را از دست مى‏دهند فاقد عزت‏اند، زيرا در مقابل يكى از اينها شكست خورده و خوار گشته‏اند. عزت براى آن انسان آزاده‏اى است كه خود را در مقابل هيچ يك از تمايلات نفسانى و عناوين مادى مقهور و اسير و زبون نبيند، آزاد زندگى كند و با سربلندى امرار حيات نمايد. چنين انسانى را مى‏توان «عزيزالنفس» دانست و الا بندگان هوى و هوس نمى‏توانند داراى عزت نفس باشند و قادر نيستند كه هدف قرآن مقدس را در وجود خود تحقق بخشند.
2)على (ع) مى‏فرمايد: كسى كه بنده و مطيع بى‏قيد و شرط غريزه‏ى جنسى يا ديگر شهوات نفسانى خويشتن است و نمى‏تواند از اقناع غيرمشروع آنها خود را نگاه دارد، از برده‏ى زرخريد ذليلتر است. چنين انسانى قادر نيست به مقام رفيع عزت نفس دست يابد و خود را مصداق واقعى افراد باايمان واجد عزت نفس بنمايد. عزت واقعى براى كسانى است كه از تذلل در مقابل غير خدا بپرهيزند و از بندگى مخلوق اجتناب نمايند، فقط خداى را معبود خويش بشناسند و تمام تذلل و تضرع خود را در پيشگاه او ابراز نمايند كه اين عاليترين مقام عزت نفس براى اولياى الهى است. از جمله‏ى مناجاتهاى على (ع) در پيشگاه قادر متعال اين بود كه مى‏گفت: الهى كفى بى عزا ان اكون لك عبدا و كفى بى فخرا ان تكون لى ربا. براى من اين عزت كافى است كه بنده‏ى تو باشم و اين افتخار هم كافى است كه تو مالك من باشى. امام صادق (ع) به مردى فرمود: كسى كه در پيشگاه خداوند تذلل و خضوع ننمايد عزت و بزرگى ندارد و آن كس كه در مقابل حضرت حق تواضع و فروتنى نمى‏كند رفعت و بلندى مقام ندارد.
3) در آيه‏ ی لله العزه و لرسوله و للمومنين آمده است: عزت براى خداوند است، رفعت براى پيامبر است، و سرافرازى براى مومنين. اما مى‏دانيم كه عزت خداوند كه آفريدگار عالم و مالك واقعى تمام جهان هستى است با عز مخلوق تفاوت اساسى دارد: او غالب و قاهر بر همه‏ى موجودات و مخلوقات است اما خودش مغلوب و مقهور موجودى نيست، همه‏ى موجودات به او احتياج دارند و او غنى بالذات است و به احدى نياز ندارد. يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغنى الحميد. اى مردم! همه‏ى شما نيازمند به خداوند بزرگيد اما خداوند، غنى مطلق و بى‏نياز است. كمال باريتعالى اين است كه عزتش خالى از ذل و غنايش منزه و بركنار از فقر است.
4) رسول خدا در دعایی می فرمایند : يا من هو عزيز بلا ذل، يا من هو غنى بلا فقر. اى خداوندى كه عزتت خالى از ذلت است، اى پروردگارى كه غنايت مبرى از فقر است: اين كمال الهى است. اما كمال بشر در اين است كه هرگز خدا را فراموش نكند و نيازمندى خويشتن به ذات اقدس او را از ياد نبرد، و در جای دیگری فرموده اند : اللهم اغننى بالافتقار اليك و لا تفقرنى بالاستغناء عنك. بار الها مرا به اينكه دائما به تو محتاج باشم غنى و بى‏نياز دار و مرا از اينكه خود را مستغنى از تو بدانم دچار فقر و بدبختى مكن.
5)درخواست عزت از پيشگاه خداوند به معناى طلب توفيق و تسبيب اسباب در راه رسيدن به عزت نفس و علو فكر است، يعنى دعاكننده مى‏خواهد بگويد: اى خداوندى كه خود عزيز واقعى هستى و بر جميع عوالم وجود سلطه دارى، اى پروردگارى كه قادرى و همه‏ى مخلوقات مقهور تو هستند و بر تمام موجودات غلبه مى‏كنى و هرگز مغلوب نمى‏شوى، بر من منت بگذار و موفقم نما كه داراى قوت نفس و قدرت اراده شوم تا بتوانم در مقابل تمنيات ذلت بار مقاومت كنم و به حول و قوه‏ى تو عز ايمانى خويش را كه مايه‏ى سربلندى دنيا و آخرت است نگاهدارى بنمايم. لازم است توضيح داده شود كه درخواست توفيق از پيشگاه الهى زمانى بر وفق موازين شرع مقدس و نظام علت و معلول خلقت است كه درخواست كننده براى تحقق بخشيدن به موضوع مورد تمنى خود نيت قطعى و عزم ثابت داشته باشد و بدون تصميم درونى، دعاى توفيق نابجا و بى‏مورد است، مثلا شخص محصل زمانى مى‏تواند در راه تحصيل علم و نيل به مدارج كمال دانش از پيشگاه خداوند درخواست توفيق نمايد كه در باطن به درس خواندن مصمم و داراى اراده‏ى جدى باشد. آن كس كه در ضمير خود نيت درس خواندن ندارد يا آنكه دودل و مردد است و در راه فرا گرفتن دانش قدمهاى جدى برنمى‏دارد نمى‏تواند از پيشگاه خداوند درخواست توفيق نمايد. حضرت رضا (ع) فرموده است: اگر كسى براى عفو گناهان خود به زبان استغفار كند و از خداوند طلب بخشش نمايد، اما در دل از اعمال زشت خود پشيمان نباشد او در اين استغفار، خود را مسخره نموده است، اگر كسى از خداوند طلب توفيق نمايد اما در مقام عمل، مجاهده و كوشش ندارد او در طلب توفيق، خويشتن را به استهزاء گرفته است.
6) براى آنكه دعاى افراد باايمان در طلب توفيق براى عزت نفس بجا واقع شود و به طور صحيح آن را از خدا بخواهند لازم است به نكاتى چند توجه نمايند. اول آنكه بدانند حفظ عزت براى مسلمانان از وظايف دينى آنان است و هيچ فرد باايمانى حق ندارد عز خود را درهم بشكند و موجبات خوارى و ذلت خويش را فراهم آورد. رسول اكرم فرموده است: شخص باايمان حق ندارد كه موجبات ذلت و خوارى خود را فراهم آورد. امام صادق (ع) فرموده است: خداوند تمام امور مومنين را به خودشان تفويض نموده، ولى به آنان اجازه نداده است كه خويشتن را ذليل و خوار نمايند. دوم آنكه بدانند عوامل متعددى از قبيل حب مال، علاقه‏ى به مقام، جاه‏طلبى، شهرت دوستى، محبوبيت اجتماعى و نظاير اينها مى‏تواند آدمى را مغرور و مغلوب نمايد و اگر كسى احساس نمود كه در باطن، اسير قدرت اين تمايلات است بايد بداند كه عز و شرفش در معرض خطر قرار دارد. على (ع) فرموده است: هر عزيزى كه تحت قدرتى قرار دارد ذليل و خوار است، براى آنكه از خطر آن تمايلات نفسانى مصون بماند و عز و شرف خود را در راه نيل به آنها از دست ندهد بايد خويشتن را با نيروى ايمان بسازد، از ذات اقدس الهى استمداد نمايد، بر هواى نفس خود غلبه كند و عزت نفس خويشتن را با هيچيك از آن تمايلات معامله ننمايد. سوم آنكه بدانند اولياى گرامى اسلام عليهم‏السلام رذيله‏ى طمع را در نابود ساختن سرمايه‏ى گرانقدر عزت نفس از ديگر رذايل خطرناكتر دانسته ... على (ع) فرموده: ميوه‏ى طمع، ذلت دنيا و آخرت است، يعنى اگر كسى بذر طمع را در دل بيفشاند و آن شجره‏ى خبيثه در باطن رشد كند ميوه‏اى كه از آن برمى‏دارد ذلت است، نه فقط ذلت دنيا بلكه اين صفت هم در دنيا ذلتبار است و هم در عالم آخرت. و نيز فرموده است: كسى كه نفس خود را از پستى طمعها منزه ندارد با اين صفت مذموم، خود را در دنيا ذليل نموده و در آخرت، ذلت و خواريش فزونتر خواهد بود. امام باقر (ع) در وصيت خود به جابر جعفى فرمود: بقاى عز خود را با نابود ساختن طمع در ضمير خود طلب كن و ذلت طمع را با عز نااميدى از آنچه در دست مردم است دفع نما. على (ع) نامه‏ى مبسوط و مفصلى كه حاوى بسيارى از تعاليم الهى و درسهاى سعادت‏بخش است به فرزند خود، حضرت مجتبى (ع)، نوشته و از جمله مسائلى كه در آن نامه خاطرنشان گرديده صيانت نفس و نگاهدارى عز و شرف انسانى است. فرزند عزيز! از هر قسم زبونى و پستى بپرهيز، هر چند آن پستى وسيله‏ى نيل به تمنيات باشد، زيرا در مقابل آنچه از سرمايه‏ى شرافت نفس خود مى‏دهى هرگز عوضى كه با آن برابر باشد به دست نمى‏آورى. بنده‏ى دگرى مباش كه خداوند ترا آزاد آفريده است.
7) آفريدگار حكيم، آدمى را آزاد آفريده و گزينش خوبيها و بديها را به اختيار وى گذارده است، او مى‏تواند در جميع شئون زندگى به پاكى و درستى قدم بردارد يا راه ناپاكى و انحراف در پيش گيرد. حفظ عزت نفس يا تن دادن به ذلت و پستى از جمله‏ى امورى است كه در اختيار انسانهاست. هر فردى اگر بخواهد مى‏تواند به تمنيات ذلتبار خود پشت پا بزند، از آنها چشم بپوشد و عز و شرافت خود را از دستبرد خطر مصون و محفوظ دارد، و مى‏تواند از براى جلب منفعتهاى ذلتبار، شرافت نفس را واپس زند، عزت انسانى را ناديده انگارد، و به انواع ذلتها تن دردهد، و به منفعت مورد نظر خود دست يابد و اين همان است كه در كلام على (ع) آمده است: ارزش شخصيت هر فردى وابسته به روشى است كه اتخاذ مى‏نمايد، اگر نفس خود را از پستى و دنائت بركنار نگاهدارد به مقام رفيع انسانى نايل مى‏شود و مدارج كمال را مى‏پيمايد و اگر عز و عزت و حيثيت معنوى خويشتن را مبتذل و بى‏ارزش تلقى نمايد به پستى و ذلت مى‏گرايد و راه سقوط را مى‏پيمايد.
8)بنى‏اسرائيل دلباخته‏ى ثروت و عاشق مال بودند. از اين رو به زندگى مرفه و پر تجمل قارون كه سرمايه‏دار بزرگ آن روزگار بود با چشم حسرت مى‏نگريستند و تمنى آن را داشتند. فخرج على قومه فى زينته... قارون با تمام زيور و زينت خود در قوم خويش ظاهر گرديد. دلباختگان مال كه جز زندگى دنيا هدفى نداشتند گفتند: اى كاش ما نيز تمولى همانند قارون مى‏داشتيم كه او در زندگى از حظ و بهره‏ى عظيم برخوردار است. اينان اگر مى‏دانستند كه با تملق‏گويى و تذلل در مقابل قارون به قسمتى از سرمايه‏ى وى دست مى‏يافتند مضايقه نداشتند كه شرف انسانى و عزت نفس خود را با آن معامله كنند و به تمول و ثروتى دست يابند.
9)مسلمانان در صدر اسلام، تهيدست و كم بضاعت بودند ولى بر اثر تعاليم نورانى قرآن شريف با عزت نفس و علو همت بار آمدند و به مالداران اعتنا نداشتند زيرا رسول گرامى به آنان فرموده بود: اگر كسى صاحب دنيا را بزرگ بشمرد و روى طمع، او را دوست بدارد مشمول غضب بارى‏تعالى خواهد بود. نصاراى نجران مردمى ثروتمند و متمكن بودند. رسول گرامى اسلام به آنان نامه نوشت و به دين مقدس اسلام دعوتشان نمود. پس از مشورت، به اين نتيجه رسيدند كه هيئتى را، براى مذاكره و احتجاج، به مدينه اعزام دارند. آن هيئت وقتى به نزديك مدينه رسيدند با هم تبادل فكر كردند و گفتند: مسلمانان بى‏بضاعت و فقيرند، اگر ما طلاآلات و زيورهاى گرانقيمتى را كه با خود داريم روى لباسها بپوشيم مسلمانان از مشاهده‏ى آن همه ثروت خاضع مى‏شوند و ما را با ديده‏ى عظمت مى‏نگرند و اين خود موجب پيروزى ما خواهد بود. زيورها و طلاآلات را پوشيدند و خود را به آنها آراستند. وقتى وارد شهر شدند مسلمانان فقير كه ناظر جريان بودند نه تنها خويشتن را در مقابل طلاها نباختند و احساس حقارت ننمودند، بلكه اين عمل موجب تحقير نصاراى نجران گرديد و آنان در نظر مسلمانان حقير و كوچك آمدند، به خود مى‏گفتند: پيمبر اسلام، اينان را براى عز معنوى و تشرف به اسلام دعوت نموده است و آنان ثروت خود را به رخ ما مى‏كشند، بى‏اعتنايى مسلمانان كه نتيجه‏ى تربيت بزرگ اسلام بود در روحيه‏ى نصارى اثر منفى گذارد و دانستند كه با نشاندادن ثروت، عظمتى در قلوب مسلمانان به دست نمى‏آورند و مسلمانان بلندهمت و عزيزالنفس تحت تاثير قرار نمى‏گيرند.
10)امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول دعا كه موضوع امروز است از پيشگاه باريتعالى درخواست مى‏كند: و اعزنى. بار الها! به من عزت و كرامت نفس عطا فرما. ولى بلافاصله عرض مى‏كند: و لا تبتلينى بالكبر. بار الها! مرا به كبر كه از بيماريهاى خطرناك اخلاقى است مبتلا منما.
11) آيا بين عزت نفس و كبر رابطه‏اى وجود دارد كه امام سجاد (ع) پس از درخواست عزت نفس از ابتلاى به كبر سخن مى‏گويد ؟ پاسخ آری ، ممكن است عزت نفس در روحيه‏ى بعضى از افراد و اشخاص از مرز خود تجاوز كند و آدمى را دچار خود بزرگ بينى و كبر نمايد، و مردم را بر اثر آن با ديده‏ى تحقير بنگرد و آنان را كوچك و ناچيز بشمرد و معناى ابتلاى به تكبر بر اثر زياده‏روى در امر عزت نفس همين است و افراد باايمان بايد از آن اجتناب نمايند. حالت روانى عزت نفس با كبر، آنقدر به هم نزديك‏اند كه بعضى از افراد عادى، از عزت نفس مردان بزرگ الهى برداشت كبر نموده‏اند و آنان را خودبزرگ بين تلقى كرده‏اند. مردى به حضرت مجتبى (ع) عرض كرد كه: به نظر من در شما كبرى وجود دارد. حضرت فرمود: هرگز. من گرفتار كبر نيستم، بزرگى و كبريايى مخصوص ذات اقدس الهى است، آنچه در من است عزت نفس است، همان عزتى كه خدا در قرآن فرموده است: عزت براى خدا، و براى پيغمبر، و براى اهل ايمان است.
12) «عزت نفس» «كبر» بعضى از صفات پسنديده و ممدوح آنچنان در مجاورت پاره‏اى از صفات ناپسند و مذموم قرار دارند كه اگر آدمى غافل شود ممكن است خلق خوبش از حد خود تجاوز كند و به خلق بد مبدل گردد. افراد عزيزالنفس بايد بسيار مواظب باشند كه گرفتار كبر نشوند و به راه تكبر و خودبزرگ‏بينى نگرايند. يك انسان باايمان و عاقل براى اينكه به عزت نفس متخلق گردد و از ذلت و زبونى بركنار بماند به انسانيت خود فكر مى‏كند و درباره‏ى مقام انسان مى‏انديشد و با خويشتن مى‏گويد: من انسانم و انسان، در كره‏ى زمين، بزرگترين مخلوق باريتعالى است. خداوند درباره‏ى خلقت انسان فرموده است: لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم. ما انسان را در بهترين و عاليترين سازمان آفريده‏ايم. در زمينه‏ى آفرينش انسان فرموده است: فتبارك الله احسن الخالقين. پروردگار جهان خود را بهترين آفريننده خوانده است. انسان آنقدر بزرگ است كه درباره‏ى او فرموده است: خلق لكم ما فى الارض جميعا. من همه‏ى محتويات زمين و تمام موجودات كره‏ى خاكى را براى تو آفريده‏ام، آيا سزاوار است كه اين انسان بزرگ بنده‏ى طلا و نقره باشد، بنده‏ى مال و مقام گردد، اسير شهوت و غضب گردد، انسان اگر بخواهد انسانيت خود را احترام كند و مقام شامخ انسان را تكريم نمايد بايد حتما عزيزالنفس باشد و خويشتن را از قيد و بندهاى غلط و ناروا مصون دارد.
13) راغب وقتى «عزت» را معنى مى‏كند مى‏گويد: العزه حاله مانعه للانسان من ان يغلب. عزت عبارت است از آن حالت معنوى و از آن درك درونى كه نمى‏گذارد آدمى مغلوب شود، مغلوب هيچيك از شئون دنيوى، نه اسير مال و مقام باشد و نه ذليل هواى نفس و شهوات. خلاصه، يك انسان قوى و توانمند، يك انسان بزرگ و آزاد، چنين انسانى داراى عزت نفس است و همين صفت است كه خدا در قرآن در ضمن آيه‏اى كه براى عزت خدا و پيغمبر است براى مومنين هم ذكر كرده: لله العزه و لرسوله و للمومنين.
14) انسان عزيزالنفس ، شرافت معنوى و برترى مقام انسانى خود را با هيچ چيز معامله نمى‏كند و هر امرى كه به عزت او ضرر بزند از آن مى‏گريزد و فرار مى‏نمايد و عمر خود را با شرافت نفس و سربلندى مى‏گذراند. انسانهاى عزيزالنفس خود را از نظر شرافت انسانى بزرگ مى‏دانند، اما به مردم هم احترام مى‏كنند، مردم را با ديده‏ى ذلت و خوارى نمى‏نگرند و آنان را پست و ناچيز نمى‏دانند. اين عزت نفس است كه هم خود را از نظر عظمت حفظ كرده و هم مردم را از نظر تواضع محترم مى‏شمرد. اما اگر يك نفر انسان عزيزالنفس از واقع‏بينى غافل شود و از مسير حقيقت منحرف گردد ممكن است آن حالت عزت نفس موجب شود كه مردم را با چشم حقارت بنگرد، آنها را پست ببيند، و خود را بزرگ و عظيم بپندارد و احساس كند، در اين صورت است كه عزت نفس به حالت تكبر و خودبزرگ‏بينى مبدل مى‏شود و اين همان معنايى است كه امام سجاد (ع) در پيشگاه الهى عرض مى‏كند: و اعزنى و لا تبتلينى بالكبر. پروردگارا! به من عزت نفس و بزرگوارى روح مرحمت بفرما، ولى خدايا من مبتلا به كبر نشوم، آلوده به بيمارى خودبزرگ‏بينى نگردم و بندگان خدا را با ديده‏ى حقارت ننگرم، و اگر كسى چنين شود يعنى دچار حالت كبر گردد مسلما از صراط مستقيم، منحرف شده و گناهى بسيار بزرگ مرتكب گرديده و همين كبر و خودبزرگ‏بينى مى‏تواند موجب سقوط او در دنيا و عذاب او در عالم آخرت گردد
16) راغب مى‏گويد: «الكبر ظن الانسان بنفسه انه اكبر من غيره و التكبر اظهاره». كلمه‏ى كبر، مربوط به حالت روانى است و تكبر مربوط به اظهار آن حالت است. راغب مى‏گويد «كبر» عبارت از اين است كه آدمى به خود گمان برد كه از دگران برتر و بالاتر است. اگر اين گمان را اظهار نكند و عملا از خود نشان ندهد دچار «كبر نفسانى» است، اما اگر اين حالت گمان درونى را اظهار كند و با مردم عملا به گونه‏اى برخورد نمايد كه خود را بزرگ وانمود كند و آنان را كوچك، اين معنى تكبر است و همين امر، موجب مى‏شود كه انسان متكبر دچار ذلت اجتماعى گردد و مردم به او با ديده‏ى تحقير بنگرند.
17) على (ع) فرموده است: كسى كه در حد خود بايستد و توقف كند، مردم او را اكرام مى‏كنند و آن كس كه از حد خود تجاوز نمايد مورد اهانت مردم واقع مى‏شود. از آنچه مذكور افتاد رابطه‏ى عزت نفس با تكبر روشن شد و امام سجاد (ع) از خدا مى‏خواهد كه: به من عزت نفس مرحمت كن و از بيمارى تكبر مصون و محفوظم بدار. پيروان آن حضرت نيز بايد درخواستشان اينچنين باشد.
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث ما (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام ...