eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
برنامه ی تأثیر بر پاکدامنی قَالَ (علیه السلام): مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ. امام علی که درود خدا بر او باد در غيرتمندى و ترك فرموذند : غيرتمند هرگز زنا نمى كند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ غيرتمند، عمل منافى عفت انجام نمى دهد: 📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته دقيقى اشاره كرده مى فرمايد: «انسان غيرتمند هرگز زنا نمى كند»؛ (مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ). زيرا كسى كه كارى را در حق ديگران مى پسندد به ناچار در حق خود نيز خواهد پسنديد و كسى كه درباره محارم خود عملى را روا نمى دارد درباره محارم ديگران نيز روا نخواهد داشت. بسيار شده است كه افرادى مى گويند: ما مى خواهيم به نواميس ديگران نگاه كنيم. به آنها گفته مى شود: آيا دوست داريد به نواميس شما نگاه كنند؟ هنگامى كه اظهار تنفر مى كنند به آنها گفته مى شود: پس به نواميس ديگران نگاه نكنيد. «غيور» صيغه مبالغه از ماده «غَيرت» (بر وزن حيرت) است به معناى ناخوش داشتن و تنفر از تجاوز ديگران به ناموس انسان و ورود در حريم اوست و گاه به معناى وسيع كلمه در غير موارد ناموسى نيز به كار مى رود و فرد غيرتمند به كسى گفته مى شود كه حاضر نيست ديگرى به افتخارات او لطمه وارد كند؛ خواه افتخارات مادى باشد يا معنوى. به هر حال، گفتار حكيمانه امام عليه السلام گفتارى است كه كاملاً هماهنگ با منطق عقل است، زيرا انسان غيور؛ يعنى كسى كه نسبت به تجاوز ناموسش حساسيت فوق العاده دارد، نواميس ديگران را نيز به همان چشم نگاه مى كند و هرگز راضى نمى شود به نواميس مردم تجاوز كند. به همين دليل، غيرت، او را از آلوده شدن به اعمال منافى عفت بازمى دارد. حتى حاضر نيست به همسر يا خواهر و مادر ديگرى نگاه كند، زيرا نسبت به نگاه ديگران به همسر و خواهر و مادرش احساس تنفر مى كند. از واژه هايى كه به عنوان فضيلتى اخلاقى در منابع اسلامى ديده مى شود است. غيرت، در اصل به معناى يك احساس فوق العاده درونى است كه انسان را به دفاع شديد از امورى كه متعلق به اوست وامى دارد؛ خواه امور معنوى باشد مانند دين و آيين و يا امور مادى مانند عِرض و مال و ناموس ومملكت. اين احساس در همه انسانها با تفاوتهايى وجود دارد و اگر به صورت افراطى درنيايد يكى از فضايل مهم و كارساز است. از سويى ديگر، اگر براثر تكرار اعمال منافى غيرت، تضعيف شود و به بيان ديگر انسان، بى غيرت و يا ازنظر غيرت ضعيف گردد اين خود يكى از رذائل خطرناك اخلاقى به شمار خواهد آمد. در آيات قرآن اشاراتى به اين مسئله ديده مى شود؛ ولى به طور صريحتر در روايات اسلامى آمده است؛ از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم عليه السلام مى خوانيم كه فرمود: «إنّى لَغَيُورٌ وَاللّهُ عَزَّوَجَلَّ أغْيرُ مِنى وَ انَّ اللّه تَعالى يُحِّبُ مِنْ عِبادَهَ الْغَيُورَ؛ من غيرتمندم و خدا از من غيورتر است و خدا بندگان غيورش را دوست دارد». در حديث ديگرى از همان بزرگوار آمده است كه فرمود: «انَّ الْغيرَةَ مِنَ الاْيمان؛ غيرت از ايمان است». (دليل آن هم روشن است: ايمان، انسان را به حفظ ناموس و افتخارات و آيين خود دعوت مى كند، بنابراين غيرت جزء ايمان است). در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است: «انَّ اللّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَ غَيُورٍ وَلِغيرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَباطِنَها؛ خدا غيور است و هر غيورى را دوست دارد وبه دليل غيرتش تمام كارهاى زشت را اعم از آشكار و پنهان تحريم كرده است». بنابر اين روايت و بعضى از روايات ديگر، غيرت از اوصافى است كه هم در خداى تعالى و هم در انسانها وجود دارد البته با اين تفاوت كه غيرت در خداوند به معناى نهى از كارهاى زشت و ناپسند و در انسانها به معناى دفاع از حريم خانواده و دين و آب و خاك است. درباره غيرت، سخن بسيار است و اين بحث را با حديثى درباره «جعفر بن ابى طالب» پايان مى دهيم. در حديثى آمده است كه جبرئيل به پيغمبر اكرم عليه السلام خبر داد كه «جعفر بن ابى طالب» صفات برجسته اى در زمان جاهليت داشت كه خداوند به سبب آن از وى قدردانى كرد. «مِنْها عَدَمُ زِناهُ لِغَيْرَتِهِ كَعَدَمِ شُرْبِهِ لِعِزَّتِهِ كَعَدَمِ كِذْبِهِ لِشَرَفِهِ؛ از جمله اينكه به سبب غيرت، دامنش آلوده بى عفتى نشد وبه سبب حفظ عزتش هرگز شراب ننوشيد و به سبب شخصيتش هرگز دروغ نگفت». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره واقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاَ تُقَتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى‏ يُقَتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَآءُ الْكَفِرِينَ و آنها را (بت‌پرستانى كه از هیچ جنایتى ابا ندارند،) هركجا یافتید بكشید و از (مكّه) همان جایى كه شما را بیرون كردند، آنها را بیرون كنید و فتنه (شرك و شكنجه) از قتل بدتر است. و نزد مسجدالحرام با آنها جنگ نكنید، مگر آنكه آنها در آنجا با شما بجنگند، پس اگر با شما جنگ كردند، آنها را (در آنجا) به قتل برسانید. چنین است جزاى كافران. این آیه فرمان قتل و اخراج مشركان را از مكّه صادر و دلیل آن را چنین بیان مى‌كند كه آنان سالها شما را شكنجه و آواره كرده‌اند و شكنجه از قتل سخت‌تر و شدیدتر است. پس شما نباید در مبارزه و جنگ با آنها سستى نشان دهید. 1- مقابله به مثل و خشونت با دشمن در مواردى لازم است. «واقتلوهم» 2- دفاع عادلانه، تنها جبهه و جنگ نیست. «و اقتلوهم حیث ثقفتموهم» 6- همانگونه كه در اصلِ جنگ نباید شما پیش دستى كنید، در شكستن مقدّسات هم نباید شما پیش دستى نمائید. «حتى یقاتلوكم» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
بده ساقی آن جام لبریز را بده بادهٔ عشرت انگیز را می ء ده که جانرا برد تا فلک درد کهنه غربال غم بیز را چه پرسی زمینا و ساغر کدام بیک دفعه ده آن دو لبریز را گلویم فراخست ساقی بده کشم جام و مینا و خم نیز را اگر صاف می می نیاید بدست بده دردی و دردی آمیز را در آئینهٔ جام دیدم بهشت خبر زاهد خشگ شبخیز را پریشان چو خواهی دل عاشقان برافشان دو زلف دل آویز را بشرع تو خون دل ما رواست اشارت کن آن چشم خونریز را چه با غمزهٔ مست داری ستیز بجانم زن آن نشتر تیز را دل از آن زلف بس فیض دید ببر مژده مرغان شبخیز را ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 22 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمْرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ ، فَإِذَا كَانَ عُمْرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ . پروردگارا درود فرست بر محمد و آل او و مرا زنده دار، مادامی که عمرم در طاعت تو به کار رود؛ و هنگامی‌که عمرم بخواهد چراگاه شیطان شود، جانم را بستان؛ پیش از آن‌که دشمنی و نفرتت بر من پیشی گیرد، یا خشمت نسبت به من پابرجا و استوار شود. 🔸 https://eitaa.com/sahife2/5144 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹« یک عمر قنوتِ ناب در دستت بود یک شعبه از آفتاب در دستت بود روح ملکوتی ات پُر از آرامش ایمان و امیدِ ناب در دستت بود روشنگر راهِ رستگاری بودی رهبر شدی و حساب در دستت بود از خط به خط صحیفه ات نور وزید چون جاذبۂ ثواب در دستت بود در بستر بیماری خود هر لحظه قران و دعا، کتاب در دستت بود از خشم تو دشمن نگران شد! چون که دینداریِ بی نقاب در دستت بود جمهوری و آزادی و استقلال و پیروزی انقلاب در دستت بود! ⚫️ ره تسلیت باد 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
👆 با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
...وعمرنی ماکان عمری بذلة فی طاعتک... پس از آن که انسان با دعا وتضرع راه هدایت را یافت و به عبادت خداوند مشغول شد،شیطان دست بکار می شود تا انسان را از راه راست منحرف سازد. «الشیطان یعدکم الفقر والفحشاء...» یعنی باوسوسه ودلواپسی در انسان زمینه بیرون رفتن از حد تعادل و هدایت را فراهم می کند. «رب اعوذ بک من همزات الشیاطین واعوذ بک رب آن یحضرون » رحمت خدا برامام خمینی رحمة الله و شهیدان. سالها می گذرد حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
امام (ع) از پيشگاه الهى درخواست مى‏كند: بار الها! تا زمانى كه عمرم در اطاعت تو مصروف مى‏گردد مرا از نعمت طول عمر برخوردار فرما و هر گاه عمرم چراگاه شيطان شود به آن پايان ده و روحم را قطع كن پيش از آنكه دشمنى شخص تو متوجه من شود يا خشمت بر من استوار گردد.
در سخن امام (ع) دو كلمه به كار کلیدی است: يكى كلمه‏ ى «بذله» است و آن ديگر كلمه‏ ى «مرتع».
«بذله» در لغت عرب به معناى «لباس كار و خدمت» است. به كار بردن اين تشبيه بسيار لطيف در كلام امام مى‏تواند روشنگر پاره‏اى از حقايق جالب باشد. لباس كار، براى مصون ماندن بدن از عوارض نامطلوب است، لباس كار، تمام بدن را مى‏پوشاند حتى در بعضى از كارها بايد سر و صورت نيز با لباس كار پوشيده شود. خداوند در قرآن شريف، كلمه‏ى لباس را در حفظ عفت زن و شوهر به كار برده و فرموده است: هن لباس لكم و انتم لباس لهن. زنان براى شما مردان لباس پوشش‏اند و شما مردان هم براى زنان لباس پوشش، يعنى ازدواج مرد با زن به منزله‏ى لباسى است كه آن دو در بر مى‏كنند و به وسيله‏ى آن لباس، عفت و پاكى خود را از هر جهت محافظت مى‏نمايند و در تمام ابعاد جنسى مصون و محفوظ مى‏مانند. امام سجاد (ع) عمرى را از خدا طلب مى‏كند كه لباس طاعت باريتعالى باشد، يعنى تمام وجودش از لباس طاعت پوشيده شود و تمام قوايش در مسير فرمانبردارى از ذات اقدس الهى مصروف گردد.
معمولا از لباس كار در موقع خدمت استفاده مى‏شود و چون ساعات كار پايان پذيرد كارگر لباس كار را از بر بيرون مى‏آورد، ولى عمر آدمى لباسى است كه در تمام شبانه‏ روز آن را در بر دارد و تا زنده است هرگز از صاحبش جدا نمى‏شود. امام سجاد (ع) از خدا درخواست عمرى دارد كه در تمام شبانه‏روز براى او لباس كار و خدمت در اطاعت ذات اقدس باريتعالى باشد، حتى عمرى را كه در خواب صرف مى‏كند به منظور حفظ سلامت و اطاعت از امر حضرت احديت باشد، به عبارت ديگر، اگر لباس عمر در تمام شبانه‏روز، جامه‏ى اطاعت از فرمان خدا باشد، براى امام سجاد (ع) ارزشمند و پر قيمت است، اما اگر عمر گاهى در طاعت الهى صرف شود و گاه در عصيان سپرى گردد، آن عمر در نظر امام سجاد (ع) لباس اطاعت نيست و فاقد ارزش مورد نظر امام است.
«مرتع» در لغت عرب به معناى «چراگاه» است. امام سجاد (ع) به پيشگاه خدا عرض مى‏كند: بار الها! اگر عمر من چراگاه شيطان باشد آن را از من بگير و به زندگيم پايان بخش.
خوراك گاو و گوسفند را گاهى در كيسه ‏اى مى‏ريزند و به گردنش مى‏آويزند، تمام جيره‏ ى غذايى حيوان چيزى است كه در كيسه ريخته‏اند. حيوان همان را مى‏خورد و نمى‏تواند از آن حد تجاوز نمايد. اما اگر گاوان و گوسفندان را به چراگاه ببرند در آنجا ميدان وسيعى دارند، به هر طرف كه بخواهند مى‏روند، هر گياهى را كه سر راهشان باشد مى‏خورند، گاهى از برگ نهالهاى كوچك درختان استفاده مى‏كنند و گاه با دندان، پوست درختان را مى‏چرند و مى‏خورند و گاهى گياه را به دندان مى‏گيرند و به شدت آن را تكان مى‏دهند، به طورى كه گياه، ريشه‏كن مى‏شود و ساقه و ريشه را با هم مى‏جوند و مى‏خورند. خلاصه، خاصيت مرتع وسعت ميدان فعاليت حيوان در چريدن است.
شيطان نيز در مرتع عمر آدمى ميدان فعاليت بسيار وسيع دارد، گاهى از اعضاى ظاهرى بدن استفاده مى‏كنند مانند چشم و گوش و زبان و دست و پا و هر كدام را به مسير گناه سوق مى‏دهد و آدمى را به اعمال غير مشروع وامى‏دارد. گاهى در چراگاه باطنى عمر انسان وارد مى‏شود، فكر و انديشه و تخيل و توهم را زمينه‏ى فعاليتهاى خود قرار مى‏دهد و انسان را به راه گناه مى‏برد، گاه آدمى را وادار مى‏كند كه به اعمال غيرمشروعى راضى شود و بر اثر اين رضايت به گناه با آنان كه مرتكب معاصى شده‏اند شريك شود، گاهى انسان را وامى‏دارد به مسلمانى گمان بد ببرد و در مقام تحقيق و تفتيش برآيد و به گناه آلوده شود، و خلاصه، مرتع عمر آدمى براى چريدن شيطان ميدان بسيار وسيعى دارد، هم از نظر جنبه‏ى ظاهرى و قواى مادى بدن و هم از نظر معنوى و نيروهاى روحانى انسان.
على عليه‏السلام در موارد متعدد وسوسه‏هاى گوناگون شيطانى را خاطرنشان فرموده و پيروان خود را از آن برحذر داشته است، از آن جمله در يكى از خطبه‏ها فرموده است: ان الشيطان يسنى لكم طرقه و يريد ان يحل دينكم عقده عقده و يعطيكم بالجماعه الفرقه، و بالفرقه الفتنه. شيطان، راههاى خود را براى شما آسان مى‏كند و قصدش اين است كه پيوندهاى دينى ضميرتان را گره گره بگشايد، جماعت شما را به پراكندگى مبدل سازد، و با تفرق‏افكنى ايجاد فتنه و فساد نمايد، و براى هميشه مسلمانان را سيه‏روز و بدبخت كند.
گوسفندان در مرتع گاهى گياه را از بيخ و بن مى‏كنند و ريشه‏ى آن را هم از بين مى‏برند، شيطان نيز در مرتع عمر آدمى گاهگاهى ودايع الهى و ذخاير خداداد را كه نورانيت فطرى باريتعالى است از ميان مى‏برد و آدمى را براى هميشه از آن مزيت انسانى و ذخيره‏ى بزرگ الهى محروم مى‏سازد.
قرآن شريف در اين باره فرموده است: الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياوهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات. خداوند ولى مردمان باايمان است و به وسيله‏ى تعاليم خود آن مومنين را از تيرگيهاى جهل و نادانى و از ظلمتهاى غفلت و بى‏خبرى خارج مى‏كند و آنان را از نورانيت هدايت برخوردار مى‏سازد. اما افرادى كه كافرند ولى آنان طاغوت يعنى آن شيطانهاى انسان‏نما هستند و درباره‏ى آنها خيانت بزرگ مى‏كنند، نه تنها به آنها نور نمى‏دهند بلكه آنها را از نورانيت به ظلمت مى‏كشانند. گاهى افراد در معناى اين آيه سوال كرده‏اند كه كفار چه نورانيتى دارند كه طاغوتيان آنان را از آن نورانيت بيرون مى‏برند؟ پاسخ مطلب اين است كه خداوند در تمام انسانها، از دوران گذشته تا امروز داراى هر مذهب و آيين و عقيده‏اى كه بوده‏اند، موحد باشند يا غيرموحد، مادى باشند يا الهى، نورانيتى را به نام «الهام فطرى» به آنان داده است و در قرآن فرموده: و نفس و ما سويها، فالهمها فجورها و تقويها. قسم به جان بشر و قسم به خداوندى كه آن جان را موزون و معتدل آفريده است، نيك و بدهايش را به وى الهام نموده. اين الهام الهى نورانيت است و در كتابهاى روانشناسى امروزه آن را به عنوان وجدان اخلاقى تعبير مى‏كنند. همه‏ى مردم داراى اين نورانيت هستند، حتى وحشيان هم اين نورانيت را دارند، همه مى‏دانند كه وفاى به عهد خوب است و عهدشكنى بد، اداى امانت خوب است و خيانت در امانت بد، انصاف خوب است و عمل ضد انصاف بد، و امثال اين صفات. اين نورانيت فطرى است كه در وجود بشر است. كسانى كه تحت تاثير طاغوتيان هستند نه تنها دست و پا و چشم و زبان آنان را به ظلمت گناه سوق مى‏دهند، بلكه كارى مى‏كنند كه فطريات انسانى هم كه نور خدا است در ضمير آنان خفه شود و بميرد و نابود گردد، و گاهى كار به جايى مى‏رسد و آن فرد طاغوتى آنچنان از صراط انسانيت منحرف مى‏شود كه وجدان اخلاقى در ضميرش بكلى تيره مى‏گردد، درك نمى‏كند كه وفاى به عهد خوب است و عهدشكنى بد، نمى‏فهمد كه انصاف خوب است و عمل ضد انصاف بد... بنابراين شيطان در پاره‏اى از مواقع علاوه بر اينكه قواى بدن را به مسير گناه سوق مى‏دهد نورانيتهاى فطرى را از آدمى مى‏گيرد و در مرتع عمر شعارهاى انسانيت را از بيخ و بن برمى‏كند.
در قرآن شريف كلمه‏ى «ابليس» و كلمه‏ى «شيطان» مكرر به كار برده شده ولى «شيطان» در كتاب و سنت داراى معناى وسيعترى است. ابليس، موجودى از «جن» است و مدتها در صف فرشتگان قرار داشته و با آنان خداى را بندگى مى‏كرده است. وقتى پروردگار، آدم را آفريد به ملائكه امر فرمود كه او را سجده كنند، همه اطاعت نمودند جز ابليس، او تكبر نمود و از اطاعت امر باريتعالى سرباز زد، بر اثر اين نافرمانى مطرود درگاه الهى شد، و براى انتقامجويى به خدا عرض كرد كه: اولاد آدم را اضلال خواهد نمود و بر اين كار همت گذارد و سخنان ابليس در قرآن مجيد آمده است. اما شيطان نام تمام موجودات گمراه‏كننده است و اين اسم شامل ابليس هم مى‏شود، ابليسى كه از امر حق سرپيچى نمود و آدم را سجده نكرد و همچنين تمام وسوسه‏گران و گمراه‏كنندگان از جن و انس را در بر مى‏گيرد،
بعضى از روايات هواى نفس هر انسان را شيطان دل خوانده و اعلام نموده است كه شيطان هواى نفس، صاحبش را وسوسه مى‏كند و او را به گمراهى و ناپاكى مى‏كشاند. على (ع) فرموده است: شيطان هر انسانى نفس اماره‏ى اوست. گاهى شيطان درون، يعنى نفس اماره، انسان متدين را از جنبه‏هاى معنوى اغفال مى‏كند، افكار نادرست در وى به وجود مى‏آورد، و زمينه را براى خيانتكاريهاى ابليس مهيا مى‏سازد. رسول اكرم فرمود: حضرت موسى بن عمران در نقطه‏اى نشسته بود. شيطان به سويش آمد. از وى پرسيد: كدام گناه است كه وقتى اولاد آدم مرتكب آن مى‏شود تو بر وى غلبه مى‏كنى؟ پاسخ داد: وقتى از اعمال خويش به عجب آيد، كارهاى خوب خود را بسيار بشمرد و گناه خويشتن را ناچيز تلقى نمايد.
يكى از خطرناكترين حالاتى كه ممكن است دامنگير انسان شود و موجب هلاكت و تباهى گردد اين است كه در يك مورد، هواى نفس و آرزوى دراز با هم بياميزند و آدمى را براى نيل به هدف درونى به تلاش و كوشش وادار سازند. رسول گرامى فرمود: بزرگترين خوف من براى امتم هواى نفس و آرزوى دراز است. اما هواى نفس، آنان را از حق رويگردان مى‏كند و آرزوى دراز، آخرت را از يادشان مى‏برد. واضح است كه در چنين موقعى ميدان وسوسه‏ى شيطان گسترده مى‏شود و چراگاه عمر آدمى براى او بسيار وسيع مى‏گردد و اگر به فرض در اعماق جان آن انسان انديشه‏ى گناه بيايد او را به اميد توبه از آن فكر باز مى‏دارد و مانع را از سر راهش برطرف مى‏كند. على عليه‏السلام درباره‏ى چنين انسان سيه‏روزى فرموده است: ساعت مرگ خود را نمى‏داند، آرزويش وى را فريب مى‏دهد، شيطان موكل بر اوست كه گناه را در نظرش زيبا جلوه دهد تا آن را مرتكب شود و در آرزوى توبه نگاهش مى‏دارد تا آن را به تاخير اندازد.
از جمله‏ى وسايل موثر كه شيطان براى انحراف مردم و آلوده ساختن آنان به گناهان بزرگ، از آن استفاده مى‏كند خشم و شهوت است و در اين باره روايات زيادى از اولياى اسلام رسيده است: على (ع) فرموده است: شيطان هيچ دامى براى گمراه كردن مردم، مهمتر از خشم و شهوت ندارد.
خشم، در وجود آدمى به منزله‏ى نيروهاى دفاعى براى كشور است، همانطور كه مامورين مسلح در مرزها حافظ استقلال و امنيت و مانع تجاوز بيگانگان هستند خشم نيز براى دفاع از بدن و جلوگيرى از تجاوز عناصر فاسد، مهيا و آماده است. اگر درنده‏اى يا گزنده‏اى يا راهزنى به آدمى حمله كند نيروى خشم تحريك مى‏شود و با قوت، آدمى را مهياى دفاع مى‏كند و او را از خطر مصون مى‏دارد. بنابراين وجود خشم براى دفاع از حيات انسان و حفظ سلامت تن امرى مهم است، اگر نيروى خشم نابجا به كار برده شود همانند آن است كه مرزداران سلاحهاى گرم خود را به روى يكدگر نشانه روند و در مقام قتل يكديگر برآيند. اولياى گرامى اسلام اين خطر را خاطرنشان فرموده و به پيروان خود اعلام كرده‏اند: به هوش باشيد، غضب را نابجا به كار نبريد، و موجبات سقوط و تباهى خويشتن را فراهم نياوريد. امام باقر (ع) فرموده است: غضب آتشى از شيطان است كه در دل فرزندان آدم مى‏افروزد و آنان را برافروخته مى‏كند. على (ع) فرموده است: غضب آتشى است افروخته. اگر كسى آن را در دل نگاه دارد و ظاهر نسازد آن را فرونشانده است و اگر آزادش بگذارد و زبانه كشد اول كسى كه در آن مى‏سوزد شخص غضب‏كننده است. از جمله‏ى وصاياى على (ع) به عبدالله بن عباس موقعى كه او را مامور بصره نموده بود اين بود كه فرمود: بپرهيز از غضب براى اينكه غضب سبك سرى از ناحيه‏ى شيطان است. كسى كه مى‏خواهد از خطرات غضب مصون بماند بايد در قدم اول به وسيله‏ى سجيه‏ى حلم، خود را پرورش دهد و خويشتن را به آن خلق پسنديده متخلق سازد و تا وقتى آن صفت از ملكات نفسانيش نشده متظاهر به حلم شود و خود را مانند افراد حليم بنماياند. امام صادق (ع) فرمود: اگر حليم و بردبار نيستى با تكلف، خود را به حلم وادار ساز. اولياى گرامى اسلام مانند پدرى مهربان همواره مراقب كارهاى دوستان و پيروان خود بودند و در مواقع لازم آنان را به وظايفشان متوجه مى‏كردند. جابر مى‏گويد: على (ع) شنيد كه مردى به قنبر بد گفت. قنبر خواست گفته‏ى او را پاسخ دهد. امام (ع) به قنبر ندا داد كه آرام باش. بدگوى خود را با خوارى رها كن كه با اين عمل، خدا را راضى مى‏كنى، شيطان را به غضب مى‏آورى و دشمنت را مجازات مى‏نمايى، قسم به خدايى كه حبه را شكافته و بشر را آفريده است مومن نمى‏تواند با هيچ عملى همانند حلم، خداى را خشنود كند و مانند سكوت، شيطان را خشمگين نمايد و مانند خاموشى، شخص احمق را كيفر دهد. علاوه بر حلم و خويشتندارى، انسان خشمگين براى مصون ماندن از عوارض غضب مى‏تواند محيط خشم را ترك گويد و از مجلسى كه در آن سخنان تند رد و بدل مى‏گردد بيرون رود يا آنكه وضع و هيئت خود را تغيير دهد: اگر ايستاده است بنشيند، اگر نشسته است به پا خيزد يا موقع افروختگى، دست و صورت خود را با آب سرد بشويد، و خلاصه، با كارهايى از اين قبيل، خود را از دام شيطان دور نگاه دارد.
شهوت نيز همانند غضب دام بزرگ شيطان است و مى‏تواند آدمى را به ناپاكى و انحراف سوق دهد و موجب سقوطش گردد. براى مصون ماندن از اين خطر بايد مرد و زن اجنبى با يكديگر خلوت نكنند و خويشتن را در معرض گناه قرار ندهند. رسول اكرم فرموده: هيچ مردى با زن اجنبى خلوت نمى‏كند مگر آنكه سومى آن دو شيطان است. و نيز رسول اكرم فرموده است: كسى كه به خدا و روز جزا ايمان دارد شب را در جايى نمى‏خوابد كه صداى نفس كشيدن او را زن نامحرم بشنود.