eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 بشریت یكجا مرهون حضرت (سلام الله علیها) 🔹 فیوضات فاطمه ‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌ علیها)، به مجموعه‌ى كوچكى كه در مقابل مجموعه‌ى انسانیت، جمع محدودى به حساب مى‌آید، منحصر نمى‌شود. اگر با یك دید واقع‌بین و منطقى نگاه كنیم، بشریت یكجا مرهون فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌ علیها) است - و این گزاف نیست؛ حقیقتى است - همچنان كه بشریت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم(صلّى‌اللَّه‌ علیه و آله‌ و سلّم) است. در همیشه‌ى تاریخ این‌طور بوده، امروز هم همین‌طور است و روزبه‌روز نور اسلام و معنویت فاطمه‌ى زهرا(سلام‌اللَّه‌ علیها) آشكارتر خواهد شد و بشریت آن را لمس خواهد كرد. برادران عزیز! آنچه ما وظیفه داریم، این است كه خود را شایسته‌ى انتساب به آن خاندان كنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله‌ى وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن، دشوار است. در زیارت مى‌خوانیم كه ما معروفین به دوستى و محبت شما هستیم؛ این وظیفه‌ى مضاعفى را بر دوش ما مى‌گذارد ( امام خمینی ره ) 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
⬅️ بزرگ‌ترين ظلم‌ ها در حق (عليها السلام) ◀️ (آیت الله مدظله ) 📋 قدر و منزلت بي‌کرانه ناموس الهى و بانوى خلوت كبريايى، چنان غريب و ناشناخته مانده است كه حتى دوستان و دل‌سپردگانش نيز از تقرير و تفسير خدمت‌هاي بي‌نظير او در حق جامعه اسلامى عاجز و ناتوان مانده‌اند. گاهى حماسه و قيام سهمگين فاطمى چنان كوتاه و نارسا و همراه با برداشت‌هايي ناقص و معيوب ارائه مي‌شود كه با كمال دردمندى بايستى آن را به حساب غربت و ناشناختگى زهرا(عليها السلام)گذاشت. بسيار ساده‌انگار و سطحي‌نگر بوده‌ايم اگر بينگاريم كه داستان فدك تنها قصه غصبى بود كه بر آن اعتراض شد: عده‌اى ملك شخصى فاطمه(عليها السلام) را با زور و تزوير به تصرف در آوردند. فاطمه(عليها السلام) از آنجا كه اين ملك را براى خود، همسر و فرزندانش مي‌خواست، نتوانست غصب آن را تحمل كند؛ از اين روى به پاخاست و زبان به اعتراض گشود. عاقبت، فرياد دادخواهىاش به جايى نرسيد و حقش پايمال گرديد. آيا وجود اندكْ معرفتى به وارستگى زهرا و دل‌بريدگي او از دنيا به چنين تحليلى اجازه رخ نمايى مي‌دهد؟! آيا صاحبان اندكْ شناختى نسبت به پارسايى اهل بيت(عليهم السلام) مي‌توانند اين پندار را برتابند كه زهراى وارسته از سوى الله از روى دلبستگى به دنيا به مسجد بيايد و در جمع مهاجران و انصار، آن خطبه آتشين را قرائت نمايد، غاصبان خلافت را به محاكمه كشاند و مردمان در غفلت خفته را به قيام و تكاپو فراخواند تا فقط حق از دست رفته خويش را بازيابد؟! به خدا بزرگ‌ترين ظلم‌ها در حق زهراى مرضيه (عليها السلام) آن است كه اوج مقام عرشي‌اش را با كوتاه انديشه‌هاى فرشىمان چنان فرو كشانيم كه گمان شود چون ميراث او را ظالمانه غصب كردند و حقش را جسورانه لگدمال نمودند، تاب تحمل از كف داد و برآشفت. در جمع مسلمانان بر غاصبان فدك خروشيد. و آن گاه كه لبيكى نشنيد، به خانه پناه برد و در سوز هجران پدر و غم از دست رفتن فدك، آن قدر غصه خورد و گريست تا دق كرد و از دنيا گريخت. و اللّه! فاطمه(عليها السلام) هيچ عشقى به فدك نداشت؛ و اللّه! فاطمه(عليها السلام) به دنيا ذره‌اى دلبستگى نداشت؛ فاطمه(عليها السلام)، مستغرق بحر وصال گشته بود و غرق در شهود آن جمال بى مثال: آن كه او مستغرق عشق خداست كى نظر او را به جمله ما سواست 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅استاد ⛔️ بن بست 🚪در هایی که هیچ گاه بسته نیست!!!!👇 ➡️ b2n.ir/97724 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🍀 نماز به حضرت سلام الله علیها 🙏 در روايتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است كه : " هرگاه حاجت مهمّى داشته باشى به گونه اى كه از نظر روحى در فشار شديد باشى، دو ركعت نماز بخوان و پس از نماز، سه بار تكبير و سپس تسبيح حضرت زهرا(سلام اللله علیها) را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: يا مَوْلاتى يا فاطِمَةُ أَغيثينى اى سرپرستم اى فاطمه به فريادم برس پس جانب راست صورت خويش را بر زمين بگذار، و همين ذكر را صد مرتبه بگو، و سپس جانب چپ چهره ات را بر زمين بگذار و صد مرتبه بگو، دوباره به سجده برو و صدوده مرتبه بگو، و حاجت خود را ياد كن، به درستى كه خدا آن را برآورده كند ان شاء اللّه تعالى. پس از آن مى خوانى: 🙏 يا آمِناً مِنْ كُلِّ شَيْىءٍ وَ كُلُّ شَيْىءٍ مِنْكَ خآئِفٌ حَذِرٌ اَسْئَلُكَ بِاَمْنِكَ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ وَ خَوْفِ كُلِّ شَىْءٍ مِنْكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُعْطِيَنى اَماناً لِنَفْسى وَ أَهْلى وَ مالى وَ وَلَدى حَتّى لا اَخافَ اَحَداً وَ لا اَحْذَرَ مِنْ شَىْءٍ اَبَدَاً اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْى ءٍ قَديرٌ 🙏 اي بي هراس و بيم از هرچيز كه هرچيز از تو هراسان و برحذر است، از تو مي خواهم به ايمني ات از هرچيز، و هراس هرچيز از تو، اينكه بر محمّد درود فرستي، و ايمني به من عطا كني، براي خود و خاندان و دارايي و فرزندانم، تا از احدي نهراسم، و هرگز از چيزي حذر نكنم، به درستي كه تو بر هرچيز توانايي. 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🍀 حکایتی عجیب از نماز به حضرت سلام الله علیها (قسمت اول) 🙏 يا مَوْلاتى يا فاطِمَةُ أَغيثينى 📋 در جلد هفتم گنجینه دانشمندان از مرحوم حجت الاسلام آخوند ملا عباس سیبویه یزدی نقل شده است که گفت: من پسر عمویی به نام حاج شیخ علی داشتم که از علما و روحانیون یزد بود . یک سال آن مرحوم با چند نفر از دوستان یزدی برای تشرف به حج به کربلا مشرف شده و به منزل ما وارد شدند و پس از چند روز به مکه عزیمت نمودند . من بعد از انجام مراسم حج ، انتظار مراجعت پسر عمویم را داشتم ولی مدتها گذشت و خبری نشد. خیال کردم که از مکه برگشته و به یزد رفته است . تا اینکه روزی در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) به دوستان و رفقای او برخوردم اصرار کردم مگر چه شده ، اگر فوت کرده است بگویید . گفتند واقع قضیه این است که روزی حاج شیخ علی به عزم طواف مستحبی و زیارت خانه خدا ، از منزل بیرون رفت و دیگر نیامد . ما هر چه انتظار بردیم و درباره او تجسس کردیم ، از او خبری به دست نیاوردیم . مأیوس شده حرکت نمودیم و اینک اثاثیه او را با خود به یزد می بریم که به خانواده اش تحویل دهیم. احتمال می دهیم که اهل سنت او را هلاک کرده باشند . من از شنیدن این خبر بسیار متأثر شدم . بعد از چند سال روزی دیدم در منزل را می زنند . در را باز کردم ، دیدم پسر عموست . بسیار تعجب کردم و پس از معانقه و روبوسی گفتم : فلانی کجا بودی و از کجا می آیی ؟ گفت : اکنون از یزد می آیم . گفتم : چنانچه نقل کردند تو در مکه مفقود شده بودی ، چطور از یزد می آیی ؟ گفت : پسر عمو ، دستور بده قلیان را حاضر کنند تا رفع خستگی کنم ، شرح حال خود را برای شما خواهم گفت. بعد از صرف قلیان و استراحت ، گفت : آری روزی پس از انجام مراسم حج از منزل بیرون آمدم و به مسجدالحرام مشرف شدم . طواف کرده و نماز طواف خواندم و به منزل باز گشتم . در راه ، مردی با ریش تراشیده و سبیلهای بلند دیدم که با لباس افندیها ایستاده بود . تا مرا دید قدری به صورت من نگاه کرد و بعد جلو آمد و گفت : تو شیخ علی یزدی نیستی ؟ گفتم : چرا . گفت : سلام علیکم ، اهلا و مرحبا ، و دست به گردن من انداخت و مرا بوسید و دعوت کرد که به منزلش بروم . با آنکه وی را نمی شناختم با اصرار مرا به منزلش برد و هر چه به او گفتم شما کیستید ، من شما را به جا نمی آورم ، گفت : خواهی شناخت ، مرا فراموش کرده ای ، من از دوستان و رفقای شما هستم . خلاصه ظهر شد خواستم بیایم نگذاشت . گفت : مکه همه جای آن حرم است . همین جا نماز بخوان و برایم ناهار آورد و من هر چه گفتم رفقایم نگران و ناراحت می شوند ، گفت : چه نگرانی ؟ اینجا حریم امن خداست . خلاصه شب شد و نگذاشت من بیایم . بعد از نماز عشا دیدم افراد مختلفی به آن منزل می آیند تا جماعتی شدند و آن شخص شروع کرد به بد گفتن و مذمت کردن شیعه ها . گفت : این شیعه ها با شیخین میانه خوبی ندارند ، مخصوصا با خلیفه دوم ، و اینها شبی را در ماه ربیع الاول به نام عیدالزهرا دارند که مراسمی را در آن شب انجام می دهند و از وی برائت و تبری می جویند و این هم یکی از آنها است و اشاره به من نمود و چندان مذمت از شیعه کرد و آنها را بر علیه من تحریک نمود که همه آنها بر من خشمناک شده و بر قتل من متفق گردیدند . من هر چه مطالب او را انکار کردم ، وی بر اصرار خود افزود و در آخر گفت : شیخ علی ، مدرسه مصلی یزد یادت رفته ؟ تا این جمله را گفت به خاطرم آمد که در زمان طلبگی در مدرسه مصلی همسایه ای به نام شیخ جابر کردستانی داشتم که سنی بود و از ما تقیه می کرد و در شب مذکور که طلبه ها جلسه جشن داشتند او به حجره خود می رفت و در را به روی خود می بست ، ولی بعضی از طلبه ها می رفتند و در حجره او را باز می کردند و او را می آوردند و در مقابل او شوخی می کردند و بعضی از حرفها را می زدند و او چون تنها بود سکوت و تحمل می کرد . ◀️ادامه دارد ...... 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🍀 حکایتی عجیب از نماز به حضرت سلام الله علیها (قسمت دوم) 🙏 يا مَوْلاتى يا فاطِمَةُ أَغيثينى 📋 پس گفتم : تو شیخ جابر نیستی ؟ گفت : چرا شیخ جابرم ! گفتم : تو که می دانی ، من با آنها موافق نبودم . گفت : بلی ، اما چون شیعه و رافضی هستی ، ما امشب از تو انتقام خواهیم گرفت . هر چه التماس کردم و گفتم خدا می فرماید : ((و من دخله کان آمنا)) گفت : جرم شما بزرگ است و تو مأمون نیستی . گفتم : خدا می فرماید : ((و ان احد من المشرکین استجارک فاجره …….)))، گفت : شما از مشرکین بدتر هستید! و خلاصه ، دیدم مشغول مذاکره درباره کیفیت قتل و کشتن من هستند ، به شیخ جابر گفتم : حالا که چنین است پس بگذار من دو رکعت نماز بخوانم . گفت بخوان . گفتم : در اینجا ، با توطئه‌چینی شما برای قتل من ، حضور قلب ندارم . گفت : هر کجا می خواهی بخوان که راه فراری نیست! آمدم در حیاط کوچک منزل ، و دو رکعت نماز استغاثه به حضرت زهرا(س) صدیقه کبری خواندم و بعد از نماز و تسبیح به سجده رفتم و چهار صد و ده مرتبه ((یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی )) گفتم و التماس کردم که راضی نباشید من در این بلد غربت به دست دشمنان شما به وضع فجیع کشته شوم و اهل و عیالم در یزد چشم انتظارم بمانند . در این حال روزنه امیدی به قلبم باز شد ، به فکرم رسید بالای بام منزل رفته خود را به کوچه بیندازم و به دست آنها کشته نشوم و شاید مولایم امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) با دست یداللهی خود مرا بگیرد که مصدوم نشوم . پس فورا از پله ها بالا رفتم که نقشه خود را عملی کنم . به لب بام آمدم بامهای مکه اطرافش قریب یک متر حریم و دیواری دارد که مانع سقوط اطفال و افراد است . دیدم این بام اطرافش دیوار ندارد . شب مهتابی بود . نگاهی به اطراف انداختم ، دیدم گویا شهر مکه نیست ، زیرا مکه شهری کوهستانی بوده و اطرافش محصور به کوههای قبیس و حرا و نور است ولی اینجا فقط در جنوبش رشته کوهی نمایان است که شبیه به کوه طرز جان یزد است لب بام منزل آمدم که ببینم نواصب چه می کنند ؟ با کمال تعجب دیدم اینجا منزل خودم در یزد می‌باشد ! گفتم : عجب ! خواب می بینم ، من مکه بودم ، و اینجا یزد و خانه من است ! پس آهسته بچه ها و عیالم را که در اطاق بودند صدا زدم . آنها ترسیدند و به هم گفتند : صدای بابا می آید . عیالم به آنها می گفت‌: بابایتان مکه است چند ماه دیگر می آید .پس آرام آنها را صدا زدم و گفتم : نترسید من خودم هستم بیایید در بام را باز کنید بچه ها دویدند و در را باز کردند همه مات و مبهوت بودند . گفتم : خدا را شکر نمایید که مرا به برکت به حضرت فاطمه زهرا از کشته شدن نجات داد و به یک طرفت العین مرا از مکه به یزد آورد سپس مشروح جریان را برای آنها نقل کردم . 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
⬅️ تأملی بر کلمات نورانی حضرت سلام الله علیها در 📋 [استشهاد فاطمه (سلام الله علیها) از قرآن برای ابوبکر درباره ] یَابْنَ أَبِي قُحَافَةَ! ای فرزند ابی قُحافه! به من پاسخ ده! أَ فِي کِتَابِ اللهِ أَنْ تَرِثَ أَبَاکَ وَ لَا أَرِثَ أَبِي؟ آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارثی نبرم؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً.[119] چه سخن ناروایی! أَ فَعَلَی عَمْد تَرَکْتُمْ کِتَابَ اللهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ آیا عمداً کتاب خدا را ترک گفتید و پشتِ سر افکندید؟ إذْ یَقُولُ: (وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ).[120] در حالی که می فرماید: «و سلیمان وارث داود شد» وَ قَالَ فیمَا اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیّا إذْ قَالَ: و در داستان یحیی بن زکریا می گوید: (فَهَبْ لِي مِنْ لَّدُنْکَ وَلِیّاً * یَرِثُنِي وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ). [121] «(خداوندا!) تو از نزد خود جانشینی به من ببخش که وارث من و دودمان یعقوب باشد» وَ قَالَ: (وَ أُوْلُوا الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْض فِی کِتَابِ اللهِ).[122] و نیز می فرماید: «و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در احکامی که خدا مقرّر داشته، (از دیگران) سزاوارترند» وَ قالَ: (یُوصِیکُمُ اللهُ فِی أَوْلأَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْنِ).[123] و نیز می گوید: «خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش می کند که سهم (میراث) پسر به اندازه سهم دو دختر باشد» وَ قَالَ: (إنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَی الْمُتَّقِینَ).[124] و نیز فرموده: «اگر کسی مالی از خود بگذارد، برای پدر و مادر و نزدیکان بطور شایسته وصیت کند. این حقی است بر پرهیزکاران». وَ زَعَمْتُمْ أَنْ لَا حَظْوَةَ[125] لِي وَ لَا أَرِثُ مِنْ أَبِي؟ شما چنین پنداشتید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم؟ وَ لَا رَحِمَ بَیْنَنا؟ أَ فَخَصَّکُمُ اللهُ بِآیَة أَخْرَجَ مِنْهَا أَبِي؟ و هیچ نسبت و خویشاوندی در میان ما نیست؟! آیا خداوند آیه ای مخصوص شما نازل کرده است أَمْ هَلْ تَقُولُونَ إنَّ أَهْلَ مِلَّتَیْنِ لَا یَتَوارَثانِ؟ که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می گویید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمی برند، أَ وَ لَسْتُ أَنَا وَ أَبِي مِنْ أَهْلِ مِلَّة واحِدَة؟ و من با پدرم یک مذهب نداریم؟ أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ أَبِي وَ ابْنِ عَمِّي؟ یا این که شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاهترید؟ فَدُونَکَهَا[126] مَخْطُومَةً[127] مَرْحُولَةً،[128] حال که چنین است، پس بگیر آن ارث مرا که همچون مرکب آماده و مهار شده، آماده بهره برداری است و بر آن سوار شو. تَلْقَاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، ولی بدان در قیامت تو را دیدار می کند (و بازخواست می نماییم). فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللهُ، پس در آن روز چه جالب است که داور، خداست وَ الزَّعِیمُ مُحَمَّد (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ و آله)، و مدّعی تو، محمّد (صلی الله علیه و آله)، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیَامَةُ، وَ عِنْدَ السّاعَةِ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ و موعدِ داوری، رستاخیز و در آن روز باطلان زیان خواهند دید. وَ لَا یَنْفَعُکُمْ إذْ تَنْدَمُونَ، اما پشیمانی به حال شما سودی نخواهد داشت! (وَ لِّکُلِّ نَبَإ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ)[129] و (بدانید) «هر چیزی که خداوند به شما داده سرانجام قرارگاهی دارد و در موعد خود انجام می گیرد و بزودی خواهید دانست» یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ)؛[130] «چه کسی عذاب خوار کننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد. [119] تهمت بزرگ و عجیب. [120] نمل، آیه 16- [121] مریم، آیه 5 و 6- [122] انفال، آیه 75- [123] نساء، آیه 11- [124] بقره، آیه 180. [125] محبوبیت و منزلت. [126] اسم فعل به معنای امر، بگیر مرکب و شتر خلافت را. [127] مهار شد. [128] افسارزده و جل شده (آماده). [129] انعام، آیه 67- [130] هود، آیه 39- ◀️ ادامه دارد ، در ایام با ما همراه باشید .... 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
✅ راز قيام بزرگ سلام الله علیها در مقابل غاصبان (1) 🍀 آیت الله 📋 شخصيت يگانه‌اى چون حضرت زهرا(عليها السلام) كه به اوج وارستگى از دنيا رسيده است، چرا در مقابل غصب ملك خويش آن همه حساسيت نشان مي‌دهد؟! چرا براى بازپس‌گيرى فدك تمام مسلمانان را به قيام فرا مي‌خواند؟! براى پاسخ‌گويى به چنين پرسش‌هايى دقت و ژرف‌نگرى در سيره علمى و عملى آن يگانه جهان ضرورى است؛ دقت در شيوه زندگانى آن جناب از يكسو و ژرف‌نگرى در مجموعه فرموده‌هاى ايشان از ديگرسوى مي‌تواند گره‌گشاى رمز و راز حقيقى قيام بزرگ آن حضرت باشد. زهرا(عليها السلام) دست‌پروده پيامبرى است كه هماره به او درس خداگرايى و دنيا گريزى داده است. او در پرتو تعاليم الهى به چنان معرفت و بصيرتى دست يافته بود كه اگر تمام كوه‌هاى جهان هم برايش به طلا بدل مي‌شد، در پيش چشمانش با ذرهاى خاكستر تفاوت نمي‌کرد: پيش او خاك بُوَد فدك؛ زان كه در فلك بوسه زند به افتخار مَلَك، خاكِ پاى او سيره عملى فاطمه(عليها السلام) در دوران مالكيت چهارساله فدك صادق‌ترين گواه اين حقيقت است؛ چراكه هرگاه درآمد ساليانه فدك به او تسليم مي‌شد، تنها به اندازه ضرورت خويش بر مي‌داشت و باقى آن را بين فقيران تقسيم مي‌کرد. اين شيوه تا آن هنگام كه فدك تحت اختيار فاطمه بود ادامه داشت. از اين روى بسيارى از نيازمندان مدينه هماره چشم به راه رسيدن درآمد فدك به دستان سخاوتمند فاطمه بودند تا از انفاق آن بزرگوار، زندگى خويش را سامانى بخشند. ژرف‌نگرى در مجموع خطابه‌هاى حضرت زهرا(عليها السلام) نيز، به ويژه آن آتشين خطبه معروف، پرده از راز حماسه تاريخى آن جناب برمىدارد: اى پدر! در پى هجران تو فاجعه‌ها و فتنه‌هايى رخ داد كه اگر تو شاهدش بودى، مصيبتش برايمان بزرگ نمي‌آمد. ما در فقدان تو به سوگ نشستيم؛ چونان زمين تفتيدهاى در فقدان باران. در حالى كه قوم تو جملگى رهِ فساد و فتنه پيمودند؛ پس شاهد اينان باش و از ميانشان غايب مباش! رفتى و پس از تو فتنه‌ها بر پا شد كينه‌اى نهفته آشكارا شد اين باغ، خزان گرفت و بى بر گشت وين جمع، به هم فتاد و تنها شد. آرى، فاطمه(عليها السلام) مي‌ديد آن بنيان مستحكمى كه پدرش سنگ بناى آن را گذاشته بود، به وسيله داعيه‌داران دروغين جانشينى وى در معرض انهدام و ويرانى است. مي‌ديد كه اجتماع عزتمند مسلمانان نه از سوى مشركان، نه از طرف بيگانگان و نه از فراسوى مرزها، بلكه از جانب همانانى كه ادعاى رهبرى و پيشوايى امت را دارند، در معرض فتنه و تفرقه‌اى سهمگين قرار گرفته است. ريشه درخت پربركت اسلام در آستانه پوسيدگى بود و حقيقت اسلام در سراشيبى انحراف و دگرگونى. اصل و اساس اسلام در لبه چنان پرتگاهى مهيب قرار گرفته بود كه اگر سكوت مي‌شد و قيامى نمي‌شد، چيزى از حقيقت اسلام باقى نمي‌ماند. قيام الهى زهرا(عليها السلام) هرگز به خاطر دلبستگى به آن تكه ملك و رياست مملكت نبود؛ بلكه دستمايهاى بود براى بيدارى مردمان. ⬅️ ادامه دارد ...... 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
✅ راز قيام بزرگ سلام الله علیها در مقابل غاصبان (2) 🍀 آیت الله 📋اگر فاطمه(عليها السلام) بدون تمسك به فدك وارد ميدان افشاگرى مي‌شد و فرياد برمىكشيد كه اى مردمان! اين داعيه‌دار خلافت نه واجد صلاحيت علمى براى رهبرى است و نه داراى تقواى لازم براى پيشوايى، مردم مي‌گفتند: او در زمره اولين ايمانآوران است كه در فرار پيامبر از مكه به مدينه، همراه و همرازى مطمئن و در غار ثور، يار و همنشينى وحشت‌زدا براى پيامبر بوده است. او همان است كه دخترش، حفصه، را به عقد پيامبر درآورده است. درباره پدر زن پيامبر اسلام، پيرمردى مشهور به صداقت و داراى سابقه‌هايى درخشان در اسلام، چگونه مي‌توان باور كرد كه بدون هيچ صلاحيت علمى و تقوايى، تنها از روى هواى نفس، خيال جاه و مقام را در سر بپروراند؟! شايد اين اعتراض شما از آن روست كه خود را از مسند خلافت، دور و بىبهره مي‌بينيد؟! اگر به سن و سال هم باشد، ابوبكر صديق، اين پيرمرد ريش سفيد و پدر زن پيامبر، بر على، داماد جوان پيامبر، مقدّم است! قدرى صبر و تأمل نماييد تا نوبت به شما هم برسد! در مقابل اين حماقت و جهالت غمبار، چه بايد كرد؟ در مقابل شعور اندك سياسى و اجتماعى مردمان و سطحى‌نگرى ايشان، چه چاره‌اى بايد انديشيد؟! عصاره مجاهدت تمام پيامبران و صالحان طول تاريخ و حاصل تلاش جان‌فرساى پيامبر اسلام در طول عمر پربركتش، جملگى در آستانه فروپاشى است، اينك چه تدبيرى بايد انديشيد؟! بايد چون طوفانى بنيان كن به پاخاست و با پديدآورى امواجى سهمگين، ناآرام و مدام بر سينه‌هاى سنگ شده، فرود آمد تا شايد صخره دل‌ها بشكند و در هم فرو ريزد و گوهر نورانى فطرت از آن ميان پرتوافشانى بياغازد. مطرح‌سازى فدك، دستمايهاى بود براى نجات مردمان از سطحى‌نگرى و ساده‌انگارى؛ مردمانى كه به اغواى شياطين انسان‌نما، چون مردگان، در سكوتى غم‌بار خفته بودند. ساز كردن فدك براى دماندن روحى بود در كالبد آن نامردمان تا از خواب غفلت و شهوت به پا خيزند و قيامى را بر ضد پيشوايان ضلالت به سامان رسانند. فاطمه(عليها السلام) مي‌خواست كه با محكوم‌نمايى غاصبان فدك، بر صحيفه جاودانه تاريخ ثبت گرداند كه آن داعيه‌داران دروغزنِ خلافت، بيش از هر چيز در پى شهرت پست و رياستند و براى پيشوايى امت هيچ صلاحيتى ندارند. آرى، آب مي‌بايست از سر چشمه بسته مي‌شد؛ وگرنه به سيلى بنيان‌كن بدل مي‌گشت كه اسلام را از ريشه و بن برمى‌كند. هرگز فدك به عنوان يك تكه ملك مطرح نبود. فدك، نشان ولايت بود و ولايت، محك؛ فدك، محكى مي‌شد براى ارزش‌گذارى بر عيار مسلمانى: عصمت او مورد رشك ملك پا زده بر ما سوا و بر فلك او ندارد اعتنايى بر فدك آن فدك از بهر تو كرده محك. فدك، مطرح نبود. فدك، سمبل امامت بود و امامت، حجت؛ فدك، اتمام حجتى شد بر تمام مسلمانان: فدك چه جلواى كند به پيشگاه دولتم كه مالكيت جنان به كف بود چو حيدرم عليه غاصب فدك از آن قيام كرده‌ام كه راه پُرجهاد حق نشان دهم به پيروم فاجعه سقيفه و در پى آن، غصب ظالمانه فدك سنگ بناى تمام ظلم‌ها و ستمگري‌ها در طول تاريخ اسلام گرديد؛ اما آيا فاجعه‌اى چنان هايل، تنها محصول سياست‌بازى و غوغاسالارى پيشوايان سقيفه بود؟! چرا از دلاورمردان صحنه شجاعت و شهامت جز سايه‌اى از ننگ و ضلالت خبرى نبود؟! آن بيعت‌كنندگان بى‌شمار با على مرتضى(عليه‌السلام) در روز غدير خم به كدامين لانه خزيده بودند؟! آن آگاهان از بى‌كرانْ فضايل فاطمه زهرا(عليها السلام) چگونه رضايت دادند تا در حق او جسارت شود و قطعي‌ترين حق او غصب گردد؟! چگونه مي‌شود كه پيشاپيش چشم دلاوران و غيرتمندان مهاجر و انصار روشن‌ترين و قطعي‌ترين حقوق به تاراج رود و نواى حتى يك اعتراض از جمع آنان برنخيزد؟! چگونه مي‌شود ملكى را كه پيامبر به دخترش بخشيده و به اعلان همگان رسانده است، پيش چشمان تمام مسلمانان غارت نمايند و جز نواى سكوتى مرگبار از آنان به گوش نرسد؟! ريشه‌هاى اين فاجعه عظيم چه بود؟! از آن‌جا كه اصل تكرارپذيرى در تاريخ از اصول مسلم و غير قابل انكار است، شناسايى ريشه‌هاى اين فاجعه تاريخى مي‌تواند عبرتآموز ما گردد تا با پرهيز از آن عوامل و جلوگيرى از تحقق آن، حكومت اسلامى خويش را كه استمرار حكومت نبوى است، از ننگ چنان فجايعى برهانيم و آن را به ساحل نجات رسانيم. ان شاء الله. 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 یا #فاطمه #زهرا سلام الله علیها ✅ سوال شد از آیت‌الله #بهجت رضوان‌الله‌علیه : «چرا حضرت فاطمه علیها‌السلام راجع به #فدک گاهی به «نحله» و گاهی به «میراث» تعبیر می‌فرمایند؟»؛ ✅ ایشان در جواب ، هم حکمت سخن آن محدثه را فرمودند و هم علت آن فاجعه را: «مقصود حضرت از آن این است که چه نحله باشد و چه ارث، فدک حقّ من است و منظور کسانی که آن را از حضرت گرفتند، بستن درِ خانه علی علیه‌السلام بود؛ وگرنه فدک موضوعیت نداشت؛ زیرا می‌دانستند که اگر فدک در دست علی علیه‌السلام باشد، درب خانه‌اش باز خواهد بود و آنها در این صورت نمی‌توانند حکومت کنند». 👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
🙏 یا #فاطمه #زهرا سلام الله علیها ✅غصب #فدک ✅ تحلیل مناظره حضرت زهرا سلام الله علیها با ابابکر ✅ مرحوم حاج آقا #مجتبی_تهرانی ره (بشنوید) 👇 ✅ yon.ir/fNoi6 👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
پيشينه و فرجام فدك.pdf
310.6K
🙏 یا سلام الله علیها 📕 پيشينه و فرجام ✅آیت الله مدظله العالی 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏 یا #فاطمه #زهرا سلام الله علیها ✅ #روضه #فدک 👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#صحیفه_سجادیه #دعا_چهل_هفت_53 دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹ربِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلاةً تُجَاوِزُ رِضْوَانَكَ، وَ يَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِكَ، وَ لا يَنْفَدُ كَمَا لا تَنْفَدُ كَلِمَاتُكَ🔹 🔸پروردگارا! درود بر محمد و آل او فرست، درودى كه از رضاى تو بيشتر باشد، و با بقاى تو پيوندد و مانند سخنان تو بى پايان بود🔸 #چهل_هفت #عرفه 👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه #دعا_چهل_هفت_54 دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹ربِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلاةً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ، وَ تَشْتَمِلُ عَلَى صَلَوَاتِ عِبَادِكَ مِنْ جِنِّكَ وَ إِنْسِكَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِكَ، وَ تَجْتَمِعُ عَلَى صَلاةِ كُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ🔹 🔸پروردگارا! درود بر محمد و آل او فرست، درودى كه درود فرشتگان و پيغمبران و رسولان و فرمانبران تو را در بر گيرد و درود بندگان تو از جن و انس و هر كس دعوت تو را اجابت كرد و هر يك از اصناف آفريدگان كه هستى بخشيدى و پديد آوردى شامل شود🔸 #چهل_هفت #عرفه 👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه #دعا_چهل_هفت_55 دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹ربِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، صَلاةً تُحِيطُ بِكُلِّ صَلاةٍ سَالِفَةٍ وَ مُسْتَأْنَفَةٍ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ، صَلاةً مَرْضِيَّةً لَكَ وَ لِمَنْ دُونَكَ، وَ تُنْشِئُ مَعَ ذَلِكَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْكَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا، وَ تَزِيدُهَا عَلَى كُرُورِ الْأَيَّامِ زِيَادَةً فِى تَضَاعِيفَ لا يَعُدُّهَا غَيْرُكَ🔹 🔸پروردگارا! درود بر او فرست و بر آل او، درودى كه هر درود گذشته و آينده را فراگيرد و بر او و آل او فرست درودى كه پسنديده تو و غير تو باشد. و با اين همه درود و تحيات ديگر نيز كه چون بر آن ها افزوده گردد چندين برابر شود و با گذشتن هر روز پيوسته در افزايد چنان كه شماره آن را كس نتواند كرد و عدد آن را نتواند دانست🔸 #چهل_هفت #عرفه 👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏 بهشت ✅ ۱۰۰۰ صلوات ، با ما زمزمه کنید 🙏 این صلوات ها تقدیم می شود به ساحت مقدس معصومین(علیهم السلام) و خصوصا مادر سادات حضرت سلام الله علیها ✅ ببینید ولذت ببرید... 👇 ➡️ yon.ir/porOe 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 استاد ✅ " سابق بر این در تهران می‌گرفتند. هر فرد تعدادی صلوات به عهده می‌گرفت کلا 14000 صلوات می‌شد. حالا ما نمی‌خواهیم انتقاد کنیم. فردی آمد خدمت آیت الله العظمی ره گفت آقا ختم صلوات داریم چند دفعه بفرستیم؟ فرمودند "یک مرتبه". با حضور قلب باشد یک مرتبه کافی است. حالا حضور قلب نباشد برو صد هزار صلوات بفرست. علامه طباطبایی فرموده بودند یک صلوات برای همه کافی است." 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چه چیزی مانع سلوک حسنات هست؟ 💎آیت الله مجاهد سید یاسین موسوی دام ظله آية الله مجاهد سيد ياسين الموسوي 🎬كانال رسمي حضرت آیت الله مجاهد سید یاسین موسوی دامت برکاته نماینده مرجعیت وامام جمعه بغداد https://eitaa.com/yassinalmusavi
🍀 حکایتی عجیب از توسل و سرباز عراقی به حضرت سلام الله علیها و زندگی دوباره پس از اعدام توسط داعش 🙏 يا مَوْلاتى يا فاطِمَةُ أَغيثينى 📋 داستانی را که در زیر می خوانیم داستان نجات محمد سلمان سرباز ارتش عراق است که پس از اجرای حکم اعدام توسط نیروهای داعش ، به شهادت نرسید و به طور معجزه آسایی نجات یافت . پس از نجات از چنگال تروریست های وحشی و خونخوار داعشی محمد سلمان داستان خود را این گونه مینویسد: ◀️حتما بخوانید ...... 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🍀 حکایتی عجیب از توسل و سرباز عراقی به حضرت سلام الله علیها و زندگی دوباره پس از اعدام توسط داعش (قسمت اول) 🙏 يا مَوْلاتى يا فاطِمَةُ أَغيثينى 📋 داستانی را که در زیر می خوانیم داستان نجات محمد سلمان سرباز ارتش عراق است که پس از اجرای حکم اعدام توسط نیروهای داعش ، به شهادت نرسید و به طور معجزه آسایی نجات یافت . پس از نجات از چنگال تروریست های وحشی و خونخوار داعشی محمد سلمان داستان خود را این گونه مینویسد: ◀️ " بسم الله الرحمن الرحیم" قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا سوره : التوبة آیه 51 جز آن چه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى رسد. می خواهم داستان اعدام خودم و دو تن از دوستانم را که توسط تروریست های داعش در روز 21 / 6 / 2014 اتفاق افتاد و به برکت نماز استغاثه به حضرت فاطمه سلام الله علیها عمری دوباره به من بخشیده شد را برایتان تعریف کنم . در یکی از شهرها جنگ سختی میان ارتش و داعش در گرفته بود و ارتش مجبور به عقب نشینی شد . شب تیره و تاری بر ما گذشت . من و دوستانم به سمت روستای زادگاه یکی از سربازان و همرزمانمان حرکت کردیم ولی در راه به چنگ نیروهای پست و کثیف وهابی داعش افتادیم . داعشی ها ما را به قرارگاه پلیس که به دست آن ها افتاده بود ، بردند . در آن جا کوله پشتی و تلفن های ما را گرفتند و ما را به بازداشتگاه فرستادند و تا فردای آن روز که ما را به دادگاه منتقل نمودند ، در همان بازداشتگاه بودیم . آن ها خوب می دانستند که ما شیعه هستیم چون بعدا فهمیدیم که به خاطر خیانت دو نفر از سربازان و همرزمانمان ، در چنگ داعش گرفتار شده ایم . هر بار که تلفن همراهمان زنگ می خورد ، آن ها جواب می دادند و این جمله را تکرار می کردند که : فرزندانتان توسط دولت اسلامی اسیر شده اند و به زودی آن ها را می کشیم . حال و هوای بدی بر من و دوستانم حاکم شده بود و هرگز قادر به شرح و توضیح آن اوضاع و احوال نیستم . ولی در همه حال امیدم از خدا و اهل بیت علیهم السلام قطع نمی شد و امیدم به آن ها استوار بود به اندازه ای که ، زمانی که یکی از آن ها از من پرسید : ای رافضی حالا که در دستان ما اسیری و به زودی تو را به بدترین شکل می کشیم ، چه حالی داری؟ در جواب گفتم : بسم الله الرحمن الرحیم لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا . او که از کلام من بسیار متعجب شده بود پرسید : مگر شما قرآن هم می خوانید ؟ الله اکبر .... در زندان نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها خواندم و مطمئن بودم که اهل بیت علیهم السلام هیچ کس را نا امید نمی کنند و به خداوند کریم توکل کردم . روز بعد دستان ما را بستند و به روستاهای مجاور برده و در میان مردم گرداندند و کودکان و جوانان به ما می خندیدند . بعد از اتمام نمایش ما را به دادگاه شرعیشان تحویل دادند و آن ها ما را به پایگاهشان منتقل نمودند . در تمام این مدت این جمله را در قلبم تکرار می کردم : 🙏 یا مولاتی یا فاطمه الزهراء اغیثینی ◀️ادامه دارد ...... 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🍀 حکایتی عجیب از توسل و سرباز عراقی به حضرت سلام الله علیها و زندگی دوباره پس از اعدام توسط داعش (قسمت دوم) 🙏 يا مَوْلاتى يا فاطِمَةُ أَغيثينى 📋 بعد از اتمام نمایش ما را به دادگاه شرعیشان تحویل دادند و آن ها ما را به پایگاهشان منتقل نمودند . در تمام این مدت این جمله را در قلبم تکرار می کردم : یا مولاتی یا فاطمه الزهراء اغیثینی به دادگاه رسیدیم . ما را از پشت کامیون پایین آورده و وارد دادگاه نمودند . در اتاقی که عده ای از داعشی ها حضور داشتند تا بعد از ظهر منتظر ماندیم تا قاضی آمد و دستور داد : آن ها را بیاورید . ما را پشت وانت سوار کردند و با سه خودرو دیگر از ماشین ما مراقبت می کردند .می دانستیم که ما را برای اعدام می برند . حال عجیبی داشتیم ولی من مدام این جمله را در قلبم تکرار می کردم : یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی . به مکان مورد نظر رسیدیم .منطقه بیابانی بود که ما را از وانت پیاده کردند و لب پرتگاهی نشاندند و آماده اجرای حکم شدند . به ترتیب روی زمین نشستیم . اول شهید حسنین کریم بعد شهید انور حمید و در آخر من با دست های بسته شهادتین را گفتیم . سخت ترین لحظات زندگی هر انسانی را تجربه می کردیم . اول از همه حسنین را با شلیک تیر به سر به شهادت رساندند . بعد از آن به سر شهید انور شلیک کردند . انور روی زمین افتاد . دیگر نوبت من رسیده بود . صدای شلیک گلوله و دیگر هیچ نفهمیدم .... الله اکبر ... سبحان الله ... بعد از حدود دو ساعت شاید هم بیشتر به هوش آمدم . دستانم باز شده بود در حالی که آخرین لحظاتی را که به خاطر داشتم ، دستانم بسته بود .سبحان الله ... فکر می کردم در برزخ یا یک عالم دیگری هستم . دوستانم را که روی زمین افتاده و به شهادت رسیده بودند و صورت هایشان غرق در خاک و خون بود را دیدم . تروریست های داعشی برای این گونه اعدام ها از مناطقی دور افتاده و دره ها و چاله های عمیق استفاده می کنند و ما نیز طبق روال در منطقه ای دور از مناطق مسکونی رها شده بودیم . بعد از این که خودم را از درون دره بیرون کشیدم گویا ندایی درون گوشم به من می گفت راهت را ادامه بده . در حالی که سطح هوشیاریم به میزان زیادی پایین آمده بود ، در دوردست ها روستایی به چشمم خورد . با همان حال به سمت روستا به راه افتادم . در راه با چند کودک برخوردم که گویا قبل از این ، آن ها را دیده بودم . بچه ها از من پرسیدند : به کجا می روی؟ پاسخ دادم : به آن روستا بچه ها مانع رفتن من به آن روستا شدند و گفتند : به آن جا نرو . اهالی این روستا با داعش همکاری می کنند و حتما تو را به قتل می رسانند . آن ها راه روستای دیگری که دقیقا در جهت عکس این روستا بود را به من نشان دادند و گفتند : تو در آن جا در امانی و هنگامی که به روستا رسیدی به آن ها بگو : دخیل علی الله و علیکم؛ در پناه خدا و شما . سپس یک بطری آب خنک که مقداری یخ درون آن بود به من دادند و از آن ها خداحافظی کردم و در جهت مخالف حرکتم به سمت روستایی که بچه ها معرفی کرده بودند به راه افتادم . واقعا این بچه ها در آن بیابان چه می کردند و آن بطری آب یخ را از کجا آورده بودند و آن کلمات را چگونه به من یاد دادند؟ شاید ملائکی بودند که از جانب خداوند مأمور نجات من شده بودند . به روستای مورد نظر رسیدم . مردی را در آن جا دیدم و کلماتی را که بچه ها به من آموخته بودند به او گفتم . او مردی بود که زبان از وصف کرم و شجاعتش عاجز بود .با این که از جانب داعش در خطر شدید بودند و کسانی که به ارتشی ها کمک می کردند خودشان به همراه تمام خانواده شان تهدید به مرگ شده بودند ، مرا با روی خوش پذیرفت و به خانه برد و با تمام تلاش و سعی وصف ناشدنی مشغول مداوای من شد . پماد بر روی زخم های کتف و سر من گذاشت و آن شب از من پذیرایی نمود و فردای آن روز به همراه یکی از بستگانش من را به نزدیک ترین پادگان نظامی ارتش رساندند . رحمت خداوند بر روح دو شهید سعید حسنین کریم و انور حمید 👁کانال انس با 🆔 @sahife2