eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹أنَا القَلِيلُ الْحَيَاءِ🔹 🔸منم آنکه شرم و حیا اندک دارم🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹أنَا الطَّوِيلُ الْعَنَاءِ🔹 🔸و منم گرفتار رنج بسيار🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مختصر گستاخى بر خداوند أَنَا الَّذِي أَقْدَمَ عَلَيْكَ مُجْتَرِئًا. منم آنكه گستاخانه بر تو جرأت نمودم. «مُجْتَرِئًا»: بيان‏كننده حالت فرد است كه گستاخانه به درگاه الهى آمده. گستاخى در گناه آن است كه فرد از ارتكاب گناه باكى نداشته باشد. در احاديث و روايات به اين چنين گستاخىِ در گناه، «تجاهر به فسق» گفته مى‏شود. چرا كه فرد گستاخ درصدد شايع كردن گناه مى‏باشد. يعنى علاوه بر اينكه خودْ آلوده به نافرمانى خداوند شده و از رحمت الهى فاصله گرفته، درصدد برآمده تا ديگران را نيز به تباهىِ نافرمانى داخل نموده، از رحمت خداوند دورشان سازد. خداوند در قرآن كريم به ترويج دهندگانِ فحشا، وعده عذاب داده است. (اشاره به نور/ 19.). فاش نمودن گناه در جامعه موجبات بى‏حيايى در بين آحاد مردم را فراهم كرده و پرده درى و بى شرمى رواج مى‏يابد و جامعه پاك اسلامى را به جامعه‏اى بى‏بندوبار تبديل مى‏نمايد. رسول مكرّم اسلام حضرت محمّد عليه السلام مى‏فرمايد: «اِسْتَحْيُوا مِنَ اللّهِ حَقَ الْحَياء»: «به طور كامل از خداوند حيا كنيد». (مصباح الشريعة/ 86.). ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر گناه عمدى أَنَا الَّذِي عَصَاكَ مُتَعَمِّدًا. منم آنكه از روى عمد، تو را نافرمانى كردم. «عَصَاك»: عبارت است از نافرمانى خداوند با گناه و معصيت. ارتكاب گناه و نافرمانى خدا، آنگاه بسيار شديد مى‏شود كه مرتكب، عمداً گناه را انجام داده باشد. در اين صورت است كه آثار منفى فراوانى بر اين معصيت مترتّب مى‏گردد. در مرحله اوّل شخص عاصى دچار «كيفر الهى» كه دربردارنده عذاب‏هاى اخروى، و سختى‏ها و محروميّت از كمال انسانى و قرب الهى است، مى‏شود. از ديگر آثار گناهِ عمدى، مى‏توان به «نابودى اعمال» اشاره كرد: روزى رسول خدا صلى الله عليه وآله در مسجد فرمودند: «هر كس «سبحان اللّه» بگويد، درْ بهشت براى خود درختى را مى‏كارد شخصى عرضه داشت: پس درختان ما در بهشت زياد است! پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «آرى، ولى مبادا آتش روانه كنيد و همه را بسوزانيد». و گناه آتشى است كه اعمال گذشته را مى‏سوزاند. علاوه بر دو مورد فوق، «عدم استجابت دعا»، از ديگر آثار ارتكاب گناه است. روايات فراوانى بر اين مطلب اذعان دارد كه دعاهاىِ فردِ گناهكار، مورد استجابت قرار نمى‏گيرد. به جز آثار سه گانه فوق آثار ديگرى نيز بر گناه مترتّب است كه ذكر آن در اين مقال نمى‏گنجد. لذا بايستى متعمّد بر معصيت، با توبه نصوح و استغفار حقيقى به درگاه خداوند، موجبات رحمت الهى را فراهم آورد. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر پرده‏پوشى أَنَا الَّذِي اسْتَخْفَى مِنْ عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ. منم آنكه (گناهم را) از بندگانت پنهان كرده و نزد تو آشكار نمودم. «بَارَزَك»: پيش تو آشكار و هويدا نمودم (مبارز به كسى مى‏گويد كه مجاهدت و ايثار خود را بر همگان آشكار و هويدا مى‏سازد). انسان بايستى به درگاه الهى، با حالت خشوع وارد شده و تمامى مطالب خود را بيان نمايد. هيچ كس همانند خداوند سترِ عيوب نمى‏كند در حالى كه دانا به تمامى صفات و عيوب ما است. از صفات بسيار مهمّ خداوند، پرده پوشى بر گناهان بنده‏اى است كه گناهانش را به خلوت انجام مى‏دهد و دوست ندارد احدى بر گناهانش آگاه شود. وجود مقدّس ربّوبى، خود را «ستار العيوب» ناميده است، تا بندگانش بدانند در حالى كه در خلوتِ خودْ او را نافرمانى مى‏كنند، آبرويشان را حفظ نموده و از باز كردن اوراق پرونده آنان در برابر ديدگان ديگر بندگان خوددارى مى‏كند، مگر اينكه گنهكارى بر اثر شدت بى‏حيايى و جرأت بر گناه، معاصى را در برابر ديگران انجام دهد و بر آبرويش نترسد، كه در اين حال، پرده پوشى بر او و حفظ آبرويش در بين مردم معنا ندارد. از رسول خدا صلى الله عليه وآله روايت شده است: «من تاب، تاب اللّهُ عليه و امرت جَوارِحُهُ أَن تستر عليه و بقاع الارض ان تكتم عليه و انسيت الحفظة ما كانت تكتب عليه»: «كسى كه توبه كند، خدا توبه‏اش را مى‏پذيرد و به اعضايش فرمان مى‏رسد كه گناهانش را بر او پوشيده دارند و به قطعه‏هاى زمين امر مى‏شود كه گناهانش را بر او كتمان كنند و آنچه را كاتبان عمل در پرونده‏اش نوشته‏اند، از ياد آنان مى‏برد». (بحارالانوار 28 /6، باب 20 حديث 32.). ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر حرمِ امن خداوند أَنَا الَّذِي هَابَ عِبَادَكَ وَ أَمِنَكَ. منم آنكه از بندگانت ترسيده و از تو آسوده‏خاطر بودم. «هَاب»: بر حذر شد و ترسيد. «امن»: به معنى عدم خوف و ترس به همراه طُمأنينه درونى است و آن زمانى تحقّق مى‏يابد كه درون انسان آرام باشد و از هيچ گونه ضررى نترسد. «أَمِنَك»: منظور از آن، اين است كه در پيشگاه تو حاضر شده و به مناجات با تو پرداخته‏ام، در حالى كه مى‏دانم از ناحيه تو هيچ ضررى به من نخواهد رسيد و هم اكنون كه با تو راز و نياز مى‏كنم، درونم آرام گرفته و طمأنينه خاصى يافته‏ام و ترس‏هاى درونى‏ام كه مرا آزار مى‏داد، از ميان رفته است. منظور از «أَمِنَك» آن نيست كه خود را از عذاب خداوند ايمن دانسته، با خاطرى آسوده به گناه پرداخته و از او هيچ خوفى نداشته باشند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر انواع عذاب خداوند أَنَا الَّذِي لَمْ يَرْهَبْ سَطْوَتَكَ، وَ لَمْ يَخَفْ بَأْسَكَ. منم آنكه از قهر (و غلبه) تو نترسيده و از عذابت نهراسيده‏ام. عذاب خداوند بر دو نوع است: 1 - عذاب‏هاى دنيوى 2 - عذاب‏هاى اخروى آيات زيادى در قرآن كريم به اين دو عذاب اشاره كرده‏اند كه واضح‏ترين و صريح‏ترين آنها آيه 21 سوره سجده است: (وَ لَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ): «به آنان از عذاب نزديك (عذاب اين دنيا) پيش از عذاب بزرگ (آخرت) مى‏چشانيم، شايد بازگردند». «كه مراد از عذاب‏هاى دنيا، مصيبت و رنج در جان و مال است و بعضى عذاب‏هاى دنيا را عذاب‏هاى قبر دانسته‏اند. در سوره انعام آيه 65، اشاره به عذاب‏هايى شده كه با قدرت الهى از بالا و پايين بر انسان خطاكار براى مجازات او، فروفرستاده خواهد شد، كه شايد اشاره به سلاح‏هاى جنگى و عذاب‏هاى آسمانى و زلزله‏هايى است كه از هوا و زمين زندگى بشر را به صورت وحشتناكى درهم مى‏كوبد و در مدت كوتاهى آبادترين شهرها را به تلى از خاكستر تبديل مى‏كند. اوّلين قدم براى رفتن به سوى عذاب خداوند در دنيا، برگشتن از ياد خداست كه زندگىِ تنگ و سختى را به دنبال خواهد داشت. (اشاره به طه/ 124.). عذاب‏هاى اخروى از عذاب‏هاى دنيايى بسيار دردناك‏تر و مخوف‏تر است. چرا كه آنها نتيجه اعمال افراد گناهكار در اين دنياست. همچنانكه قرآن كريم بر اين مطلب كه عذاب جهنّم نتيجه اعمال اهل جهنم، در دنيا بوده است، تأكيد دارد. (بنگريد به نبأ/ 26.). ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر جنايت بر خود أَنَا الْجَانِي عَلَى نَفْسِهِ. منم جنايتكار بر خود. در منطق قرآن، گناه و خطايى كه از انسان سر مى‏زند، ظلم و جنايتى است كه شخص به خود روا داشته. در قرآن كريم مى‏خوانيم پس از آنكه حضرت آدم و حوا عليهما السلام از گياه ممنوعه تناول كردند پى به «ترك اولى» خود برده، گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نيامرزى و رحممان نكنى، از زيانكاران خواهيم بود». (اعراف/ 23.). پس هر گناه و نافرمانىِ پروردگار، ظلم و جنايت بر خويشتن است. زيرا همه برنامه‏ها و دستوراتِ الهى در مسير خير و سعادت و پيشرفت بشر بوده و هر گونه مخالفت با آن، مخالفت با تكامل خويشتن و سبب عقب ماندگى و سقوط خواهد بود. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر بلا أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِيَّتِهِ. منم در گروى گرفتارى خويش. «الْمُرْتَهَن»: اسم مفعول است به معنى «مرهون» و «در رهن گذارده شده» و رهن عبارت است از وثيقه‏اى كه براى دريافت وام و يا جنس، نزد صاحب مال قرار داده مى‏شود و چون آن وثيقه نزد صاحب مال محبوس مى‏گردد، از مرتهن به محتبس (در حبس و زندان قرار داده شده) نيز تعبير مى‏شود. «بَلِيَّتِه»: از ماده «بلاء» به معناى محبت، دوستى و تفضّل دنيايى است. لذا در تكبيرهاى قبل از نماز عيد قربان مى‏گوييم «وَ الْحَمْدُلِلّهِ عَلى ما أَبْلانا»: «سپاس خداى را كه بر ما محبّت‏هاى دنيايى فرستاد». گاهى اين محبّت‏هاىِ دنيوى، هديه‏اى نيكو براى انسان است و گاهى مكروه و موجبات كراهت انسان را فراهم مى‏آورد و در هر دو صورت، تفضّلات دنيايى موجبات گرفتارى انسان را فراهم كرده (چون در حلالش حساب است و در حرامش عقاب) (برداشت از كلام حضرت على عليه السلام.) و انسان مورد آزمايش خداوند قرار مى‏دهد و هر آزمايشى نيز به همراه گرفتارى است. لذا «بليّة» به معنى آزمايش و گرفتارى ترجمه شده است. «اللَّهُمَ اغْفِر لِى الذُنُوبَ الَتِى تُنْزِلُ الْبَلاء»: «خداوندا ببخش گناهانى را كه گرفتارى فرومى‏فرستد». (دعاى كميل.). ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر و شرم از خداوند أَنَا الْقَلِيلُ الْحَيَاءِ. منم كم شرم. «الْحَيَاء»: راغب اصفهانى مى‏گويد: «حيا، گرفتگى نفس از زشتى‏ها و ترك آن به اين خاطر است». بعضى نيز در تعريف حيا مى‏گويند: «گرفتگى قلب به خاطر تعظيم پروردگار است». از ابن مسعود است كه مى‏گفت: «پيامبر صلى الله عليه وآله روزى به اصحابش فرمود: آن گونه كه شايسته شرم و حياست، از خداوند شرم داشته باشيد. گفتند: اى رسول خدا! ما به شكر خدا از او شرم داريم. فرمود: چنين نيست! چون شرم از خداوند آن گونه كه حقّ اوست. آن است كه سرش و آنچه را كه مى‏فهمد، حفظ كند. شكم و آنچه را كه در خود دارد، حفظ نمايد و به ياد مرگ و نيستى باشد و هر كس آخرت را به خاطر ترك زينت زندگى دنيا بخواهد، حقّ شرم و حيا از خداوند را به جا آورده است». ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر گرفتارى در دنيا و آخرت أَنَا الطَّوِيلُ الْعَنَاءِ. منم كه گرفتارى‏ام دراز است. «الْعَنَاء»: به معنى رنج و سختى است و «طَوِيلُ الْعَنَاء» به كسى گفته مى‏شود كه رنج و سختى او زياد و طولانى شده باشد و هنوز از مكافات آن خارج نشده است. شايد منظور امام سجاد عليه السلام، از اينكه چنين نسبتى را به بنده داده‏اند، رنج و سختىِ امورات دنيايى و دل مشغولى‏هاى دنيوى باشد كه باعثِ غفلت انسان از ياد خدا مى‏گردد و از طرفى افكارى به سراغ انسان مى‏آيد كه او را دچار تزلزل در اعتقادات مى‏كند و اضطراب‏هاى درونى شخص، كه موجبات عدم تمايل به خداوند و سوق دادن وى به سوى شيطان را فراهم مى‏كند، بسيار زياد مى‏شود. البته اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور امام عليه السلام رنج‏ها و سختى‏هايى باشد كه در آخرت در وقت رسيدگى به پرونده و عقاب‏هاى آن، نصيب بنده خواهد شد. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 در این ایام ولادت آقایمان امیرالمومنین علی علیه السلام بیاییم با هم دل را روانه ی آن صحن و سرای نورانی کرده و با کلمات فرزندشان امام سجاد علیه السلام با خدا کنیم... 🙏 بارالها، منم که از روی جرأت بر علیه تو قدم برداشتم، منم که از روی عمد نافرمانیت کردم، منم که کار زشت خود را از بندگانت پوشانده و آشکارا به مخالفت با تو برخاستم، منم که از بندگان تو ترسیده و از حضرت تو ایمن گشتم، منم که از هیبت تو نهراسیده، و از خشمت نترسیدم، منم که در حق خود جنایت کردم، منم که در گرو بلای خودم، منم که کم‌حیایم، منم که دارای گرفتاری فراوانم. منم که .... ... مولای من بحق مولود کعبه مرا با همه ی بدی هایم بپذیر ... آمده ام ... آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه ی ◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی ❇️وَ قَالَ (علیه السلام): بِکَثْرَهِ الصَّمْتِ تَکُونُ الْهَیْبَهُ، وَبِالنَّصَفَهِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ، وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَهُ، وَبِاحْتِمَالِ الْمُوَنِ یَجِبُ السُّوْدُدُ، وَبِالسِّیرَهِ الْعَادِلَهِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ، وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکْثُرُ الاَْنْصَارُ عَلَیْهِ. ❇️ علی علیه السلام که درود خدا بر او فرمودند : کثرت ، سبب ابهت و بزرگى است و مایه فزونى دوستان است و با بذل و بخشش قدر انسان‌ها بالا مى‌رود و با نعمت (الهى) کامل مى‌گردد و با پذیرش هزینه‌ها (و رنج‌ها و مشکلات) عظمت و سرورى حاصل مى‌گردد، با روش عادلانه، دشمن، مقهور و مغلوب مى‌شود و با حلم و بردبارى در برابر سفیهان،یاوران انسان بر ضد آنها فزونى مى‌یابند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی قسمت اول 📜 امام(علیه السلام) در این گفتار نورانى به هفت نکته مهم از فضایل اخلاقى و اثر مثبت آنها اشاره مى کند. نخست مى فرماید: «کثرت ، سبب ابهت و بزرگى است»; (بِکَثْرَهِ الصَّمْتِ تَکُونُ الْهَیْبَهُ). مرحوم ابن میثم در شرح نهج البلاغه خود در اینجا نکته جالبى آورده مى گوید: دلیل کلام مولا این است که سکوت، غالباً نشانه عقل است و ابهت صاحبان عقل آشکار است و اگر به یقین دانسته شود که کثرت سکوت ناشى از عقل اوست، ابهت او بیشتر مى شود و اگر حال او شناخته نشود و این احتمال وجود داشته باشد که سکوتش ناشى از عقل است باز سبب ابهت اوست و گاه ممکن است سکوت، ناشى از ضعف و ناتوانى در کلام باشد و باز هم این امر سبب احترام شخص مى شود، زیرا از پریشان گویى پرهیز مى کند. اضافه بر اینها، سکوت، سبب نجات از بسیارى از گناهان است، زیرا غالب گناهان کبیره به وسیله زبان انجام مى شود تا آنجا که سى گناه کبیره را براى زبان شماره کرده ایم. بدیهى است هنگامى که انسان از این گناهان پرهیز کند ابهت و هیبت و شخصیت او بیشتر خواهد بود. در حدیث جالبى از «هشام بن سالم» یکى از یاران خاص امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که مى فرماید: «پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به مردى که خدمتش رسید فرمود: ألا أدُلّکَ عَلى أمْر یُدْخِلُکَ اللهُ بِهِ الْجَنَّهَ؟; آیا تو را به چیزى هدایت کنم که به وسیله آن وارد بهشت شوى؟» عرض کرد: آرى یا رسول الله. پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أنِلْ مِمّا أنالَکَ اللهُ; از آنچه خداوند در اختیار تو قرار داده بذل و بخشش کن». عرض کرد: اگر من خودم محتاج تر از کسى باشم که مى خواهم به او بخشش کنم چه کنم؟ پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «فَانْصُرِ الْمَظْلُومِ; به یارى ستم دیده برخیز». عرض کرد: اگر من خودم از او ضعیف تر باشم چه کنم. فرمود: «فَاصْنَعْ لِلاْخْرَقِ یَعْنی أشِرْ عَلَیْهِ; شخص نادان را راهنمایى کن و به او مشورت بده». عرض کرد: اگر من از او نادان تر باشم چه کنم؟ فرمود: «فَأصْمِتْ لِسانَکَ إلاّ مِنْ خَیْر; زبانت را جز از نیکى خاموش ساز». و سرانجام پیغمبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: «أما یَسُرُّکَ اَنْ تَکُونِ فیکَ خِصْلَهٌ مِنْ هذِهِ الْخِصالِ تَجُرُّکَ إلَى الْجَنَّهِ؟; آیا تو را خشنود نمى سازد که یکى از این صفات نیک را داشته باشى و تو را به سوى بهشت برد؟». اضافه بر این، سکوت سبب نورانیت فکر و عمق اندیشه است، همان گونه که در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «الْزِمِ الصَّمْتَ یَسْتَنِرْ فِکْرُکَ; ساکت باش تا فکرت نورانى شود». در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «أکْثِرْ صَمْتَکَ یَتَوَفّرْ فِکْرُکَ وَیَسْتَنِرْ قَلْبُکَ وَیَسْلَمِ النّاسُ مِنْ یَدِکِ; بسیار سکوت کن که فکرت فراوان و قلبت نورانى مى شود و مردم از تو در امان خواهند بود». البته همه اینها مربوط به سخنانى است که به اصطلاح فضول الکلام یا آلوده به گناه است; ولى سخن حق و تعلیم دانش و امر به معروف و نهى از منکر و امثال آن به یقین از آن مستثناست و در روایات آمده است که اگر کلام از آفات خالى باشد به یقین از سکوت برتر است، زیرا انبیا دعوت به کلام شدند نه به سکوت حتى اگر ما در فضیلت سکوت سخن مى گوییم از کلام کمک مى گیریم. ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی قسمت 2 📜 سپس در دومین نکته مى فرماید: «# انصاف مایه فزونى دوستان است»; (وَبِالنَّصَفَهِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ). «نَصَفَه» به معناى «انصاف» و «مُواصلون» جمع «مواصل» در اینجا به معناى دوست است. حقیقت انصاف آن است که انسان، نه حق کسى را غصب کند و نه سبب محرومیت کسى از حقش شود، نه سخنى به نفع خود و زیان دیگران بگوید و نه گامى در این راه بردارد، بلکه همه جا حقوق را رعایت کند حتى در مورد افراد ضعیف که قادر به دفاع از حق خویش نیستند. بدیهى است کسى که این امور را رعایت کند دوستان فراوانى پیدا مى کند و جاذبه انصاف بر کسى پوشیده نیست. در روایات اسلامى درباره اهمیت انصاف بحث هاى گسترده اى دیده مى شود از جمله تنها در اولین باب از ابوابى که در کتاب میزان الحکمه درباره اهمیت انصاف ذکر شده ۲۰ حدیث کوتاه و پرمعنا از امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است; از جمله مى فرماید: «الإنْصافُ أفْضَلُ الْفَضائِلِ; برترین فضیلت ها انصاف است». در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «إنَّ أعْظَمَ الْمَثُوبَهِ مَثُوبَهُ الاْنْصافِ; برترین ثواب الهى ثواب انصاف است». نیز در حدیث دیگرى مى فرماید: «الاْنْصافُ یَرْفَعُ الْخِلافَ وَیُوجِبُ الاْئْتِلافَ; انصاف اختلافات را برطرف مى سازد و موجب اتحاد صفوف مى شود». بالاخره در حدیثى دیگرى مى فرماید: «عامِلْ سائِرَ النّاسِ بِالاِْنْصافِ وَعامِلِ الْمُؤْمِنینَ بِالاْیثارِ; با سایر مردم به انصاف رفتار کن و با مومنان به ایثار». از حدیث اخیر مفهوم انصاف نیز روشن مى شود; انصاف آن است که منافع خود و دیگران را با یک چشم ببینیم و ایثار آن است که دیگران را با بزرگوارى بر خود مقدم بشماریم. از حدیث ذیل نیز مفهوم «انصاف» آشکارتر مى شود. امام صادق(علیه السلام) در این حدیث که شرح جنود هفتاد و پنج گانه عقل و جهل را بیان مى کند، مى فرماید: «وَالاْنْصافُ وَضِدُّهُ الْحَمِیَّهَ; یکى دیگر از لشکریان عقل انصاف است و ضد آن تعصب (درباره حقوق خویشتن) است». گاه بعضى تصور مى کنند که اگر در بعضى از موارد انصاف را درباره دیگران رعایت کنند و به خطا و اشتباه اعتراف نمایند مقامشان در نظر مردم پایین مى آید در حالى که قضیه عکس است. امام باقر(علیه السلام) در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام)نقل مى کند که فرمود: «ألا إنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللهُ إلاّ عِزّاً; کسى که انصاف را در برابر مردم نسبت به خویش رعایت کند خدا بر عزت او مى افزاید». ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی قسمت 3 📜 در سومین نکته مى فرماید: «با بذل و بخشش قدر انسان ها بالا مى رود»; (وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ). «افضال» منحصر به بذل مال نیست، بلکه همان گونه که مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود آورده است هر کمکى که آلام و اندوه ها را کم کند و بارهاى سنگین را از دوش مردم بر دارد مصداق آن است. در خطبه معروف امیرمؤمنان(علیه السلام) که به خطبه «وسیله» مشهور شده است مى خوانیم: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ قَلَّ ذَلَّ وَمَنْ جَادَ سَادَ; کسى که در احسان کوتاهى کند ذلیل مى شود و کسى که جود و بخشش پیشه کند بزرگ مى شود». شک نیست که هرقدر انسان، به دیگران بیشتر بذل و بخشش کند دل ها مجذوب او مى شوند و سیل محبت مردم به سوى او سرازیر مى گردد و همین امر باعث عظمت و شخصیت انسان مى شود. همان گونه که در حدیثى در غررالحکم مى خوانیم: «بِالاْفْضالِ تَسْتَرِقُّ الاْعْناقُ; به وسیله بذل و بخشش مردم تسلیم انسان مى شوند». حتى اگر چنین شخصى داراى عیوبى باشد، احسان و بخشش مى تواند پرده بر عیب او بیفکند، چنان که در حدیث غررالحکم آمده است: «بِالاْحْسانِ تَسْتُرُ الْعُیُوبُ». ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی قسمت 4 📜 سپس در چهارمین نکته مى فرماید: «با نعمت (الهى) کامل مى گردد»; (وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَهُ). رابطه تواضع با اتمام نعمت از اینجاست که هم خداى متعال کسانى را که از نعمت هایش برخوردار مى شوند و گرفتار کبر و غرور نمى گردند، بلکه در برابر خلایق تواضع بیشترى مى کنند مشمول لطف و رحمت خاصش مى گرداند و بر نعمتش مى افزاید و هم بندگان خدا وقتى چنین حالتى را در او ببینند که کثرت نعمت باعث فزونى تواضع او شده او را لایق سربلندى و سرپرستى و پیشوایى جامعه مى بینند و عظمت او در چشم مردم بیشتر مى شود. در حدیثى در اصول کافى آمده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال به موسى(علیه السلام)خطاب کرد: اى موسى! آیا مى دانى چرا تو را مخاطب خود ساختم و با تو تکلم کردم و دیگران را چنین افتخارى ندادم؟ موسى عرض کرد: پروردگارا براى چه بود؟ خداى متعال وحى فرستاد که اى موسى! من تمام بندگانم را بررسى کردم احدى را از تو متواضع تر نیافتم تو هنگامى که نماز مى خوانى صورت خود را بر خاک مى نهى (از این حدیث شریف روشن مى شود که در نمازهاى قبل از اسلام به هنگام نماز و عبادت صورت بر خاک نمى گذاردند، موسى بن عمران براى ابراز نهایت تواضع این کار را انجام مى داد)». در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إنَّ أفْضَلَ النّاسِ عَبْداً مَنْ تَواضَعَ عَنْ رِفْعَه; برترین بندگان خدا کسى است که در عین بزرگى و عظمت تواضع کند». در حدیثى از امام امیرمؤمنان مى خوانیم: «التَّواضُعُ زَکاهُ الشَّرَفِ; زکات مقام و شرافت تواضع است». اصولا یکى از فلسفه هاى عبادات اسلامى مخصوصاً نماز و زیارت خانه خدا پرورش روح تواضع در انسان است. در حدیثى از رسول خدا مى خوانیم: روزى به یارانش فرمود: «مالی لا أَرى عَلَیْکُمْ حَلاوَهَ الْعِبادَهِ; چرا شیرینى عبادت را در شما نمى بینم؟ قالوا وما حلاوه العباده; عرض کردند: شیرینى عبادت چیست؟ «قالَ: التَّواضُعُ; فرمود: تواضع است». در بحارالانوار آمده است که حضرت مسیح(علیه السلام)مى فرمود: «بِالتَّواضُعِ تُعْمَر الْحِکْمَهُ لا بِالتَّکَبُّرِ وَکَذلِکَ فِى السَّهْلِ یَنْبُتُ الزَّرْعُ لا فِی الْجَبَلِ; بوسیله تواضع علم و دانش آباد مى شود نه با تکبر، همان گونه که زراعت در زمین نرم و هموار مى روید نه بر کوه هاى (بلند)». در روایات اسلامى نشانه هایى براى تواضع ذکر شده است; از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم: «التَّواضُعُ الرِّضا بِالْمَجْلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وَأنْ تُسَلِّمَ عَلى مَنْ لَقیتَ وَأنْ تَتْرُکَ الْمِراءَ وَإنْ کُنْتَ مُحِقّاً; تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشى و هر کس را ملاقات کردى به او سلام کنى و مشاجره را با دیگران رها سازى، هر چند حق با تو باشد». این سخن را با حدیثى از رسول خدا پایان مى بریم آنجا که فرمود: «إنَّ أحَبَّکُمْ إلَىَّ وَأَقْرَبَکُمْ مِنّی یَوْمَ الْقِیامَهِ مَجْلِساً أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَأشَدُّکُمْ تَواضُعاً وَإنّ أبْعَدَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ مِنّی الثَّرْثارُونَ وَهُمُ الْمُسْتَکْبِرُونَ; محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترین شما به من در روز قیامت کسى است که از همه اخلاقش بهتر و از همه متواضع تر باشد و دورترین شما از من روز قیامت مستکبرانند». ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی قسمت 5 📜 در پنجمین نکته حکیمانه مى فرماید: «با پذیرش هزینه ها (و رنج ها ومشکلات) عظمت وسرورى حاصل مى گردد»; (وَبِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یَجِبُ السُّؤْدَدُ). «مُؤَن» جمع «مؤنه» به معناى هزینه و «سُؤْدَد» به معناى بزرگى و سرورى است. زندگى دنیا آمیخته با انواع مشکلات است مخصوصاً براى رسیدن به مقامات والا مشکلات بیشترى را باید تحمل کرد و نازپروردگان متنعم به جایى نمى رسند. نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست عاشقى شیوه رندان بلاکَش باشد مرحوم مغنیه در شرح این جمله مى گوید: کسى که بارهاى سنگین مردم را بر دوش کشد مردم او را بر سر خود مى نشانند و او را اهل رهبرى و ریاست مى بینند، دین و رنگ و نَسَبش هر چه باشد ولى کسانى که مردم از آنها بهره مند نمى شوند به آنها همانند موجودى نگاه مى کنند که هیچ ثمره اى ندارد، هر چند دنیا را از علم و دانش خود پر کند. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کانَ سَیِّداً کَظْمُ الْغَیْظِ وَالْعَفْوُ عَنِ الْمُسیءِ وَالصِّلَهُ بِالنَّفْسِ وَالْمالِ; سه چیز است در هر کس باشد ریاست و سرورى پیدا مى کند: فرو بردن خشم و عفو خطاکاران و خدمات و جانى و مالى به دیگران». در حدیث مشروحى که امام کاظم(علیه السلام) خطاب به «هشام بن حَکَم» مسائل مهمى را بیان فرموده و مرحوم کلینى آن را در صدر جلد اول کتاب کافى قرار داده است در بخشى از آن مى خوانیم که امام(علیه السلام) مى فرماید: «یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْیَا وَإِلَى أَهْلِهَا فَعَلِمَ أَنَّهَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْمَشَقَّهِ وَنَظَرَ إِلَى الاْخِرَهِ فَعَلِمَ أَنَّهَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْمَشَقَّهِ فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّهِ أَبْقَاهُمَا; اى هشام! عاقل نظرى به دنیا و اهلش افکند و دانست آن را جز با مشقت نمى توان به دست آورد و نگاهى به آخرت کرد و دانست آن نیز جز با مشقت به دست نمى آید از این رو با تحمل مشقت، آن را که بقاى بیشترى داشت (آخرت) طلب نمود». در حدیثى که در مستدرک الوسائل از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، آمده است: «طَلَبْتُ الرِّیاسَهَ فَوَجَدْتُها فِی النَّصیحَهِ لِعبادِ اللهِ; به سراغ سرورى رفتم آن را در خیرخواهى به بندگان خدا یافتم». این بحث را با حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پایان مى دهیم: «أرْبَعُ خِصال یَسُودُ بِهَا الْمَرْءُ: الْعِفَّهُ وَالاْدَبُ وَالْجُودُ وَالْعَقْلُ; چهار خصلت است که انسان به وسیله آن به سرورى و بزرگى مى رسد: خویشتن دارى در برابر گناه و ادب و بخشش و عقل». ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی قسمت 6 📜 سپس امام(علیه السلام) در ششمین جمله حکمت آمیز مى فرماید: «با روش عادلانه، دشمن مقهور و مغلوب مى شود»; (وَبِالسِّیرَهِ الْعَادِلَهِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ). «مُناوىء» به معناى «دشمن» از ریشه «مناواه» به معناى «دشمنى» است، زیرا دشمن هنگامى موفق به کار خود مى شود که دستاویزى پیدا کند. کسى که روش عادلانه دارد، دستاویزى به دست دشمن نمى دهد و همین باعت مقهور شدن اوست. افزون بر این کسى که روش عادلانه اى دارد طرفداران زیادى در میان مردم پیدا مى کند و آن کس که طرفداران زیاد دارد دشمنش مقهور مى شود. افزون بر همه اینها چنین کسى مورد الطاف الهى است و خداوند چنین بنده عدالت پیشه اى را در برابر دشمنانش تنها نمى گذارد و او را پیروز مى گرداند و به گفته شاعر: دشمن به کین نشسته مولا نمى گذارد الطاف بى کرانش تنها نمى گذارد در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الْعَدْلُ جُنَّهٌ واقِیَهٌ وَجَنَّهٌ باقِیَهٌ; عدالت سپر نگهدارنده و بهشت جاودان است». در روایت دیگرى از غررالحکم مى خوانیم: «اِعْدِلْ تَدُمْ لَکَ الْقُدْرَهُ; عدالت پیشه کن تا قدرت تو پایدار ماند». اصولاً عدالت اساس نظام تکوین و تشریع است، همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَالاَْرْضُ; به وسیله عدالت و نظم، آسمان و زمین برپاست». در حدیث دیگرى نیز از امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است: «الْعَدْلُ حَیاهُ الاْحْکامِ; عدالت روح و حیات احکام است». بنابراین کسى که روش عادلانه را در زندگى خود برگزیده است، هماهنگ با نظام هستى و همگام با شریعت اسلام است و چنین کسى به یقین بر دشمنانش پیروز مى شود. ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی قسمت 7 📜 در هفتمین و آخرین جمله این کلام حکیمانه مى فرماید: «با حلم و بردبارى در برابر سفیهان، یاوران انسان بر ضد آنها زیاد مى شوند»; (وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکْثُرُ الاَْنْصَارُ عَلَیْهِ). بى شک در هر جامعه اى افراد سفیه و کم خردى هستند که کار آنها خرده گیرى بر بزرگان و گاه پرخاشگرى است و هرگونه درگیرى با آنان سبب وهن افراد باشخصیت و جرأت و جسارت سفیهان مى گردد، بنابراین بهترین روش در مقابل این گونه افراد همان گونه که در آیات فراوانى از آیات قرآن مجید آمده و در کلام نورانى بالا اشاره شد، بردبارى و تحمل و بى اعتنایى به گفتار و سخنان آنهاست. از آنجا که آنها حریم افراد باشخصیت را مى شکنند و جسورانه سخن مى گویند، این تحمل و بردبارى سبب مى شود چهره مظلومیت به خود بگیرند و مردم فهمیده جامعه به یارى آنها بر ضد سفیهان و بى خردان برخیزند و آنها را ساکت کرده بر جاى خود بنشانند. سیره رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)و بسیارى از بزرگان دینى همین بوده است. حقیقت «حلم» همان گونه که در حدیثى از امام حسن مجتبى(علیه السلام) آمده است: «کَظْمُ الْغَیْظِ وَمِلْکُ النَّفْسِ» است یعنى حلم فروبردن غضب و تسلط بر نفس خویش است به گونه اى که عکس العملى نشان ندهد. در زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بارها خوانده ایم که افراد نادان و جسورى خدمتش مى رسیدند و تعبیرات ناروایى نثار مى کردند و حتى گاه با شخص حضرت درگیر مى شدند; اما آن حضرت تحمل مى کرد و به حل مشکلاتشان مى پرداخت. داستان امام حسن مجتبى(علیه السلام) و آن مرد شامى نیز معروف است. در کتاب أسد الغابه در سرگذشت «قیس بن عاصم» مردى که بزرگ قبیله خود و مورد احترام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) بود مى خوانیم: «او بسیار به حلم و بردبارى مشهور بود; از جمله این که «احنف بن قیس» صحابى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى گوید: من حلم را از «قیس بن عاصم» آموختم; روزى دیدم در کنار خانه اش نشسته و بر غلاف شمشیرش تکیه کرده بود و براى قومش سخن مى گفت. ناگهان مردى را دست بسته همراه با بدن مقتولى نزد او آورده گفتند: این مرد دست بسته فرزند برادر توست که فرزندت را کشته است. «احنف» مى گوید: «قیس» کلام خود را قطع نکرد تا زمانى که تمام شد بعد رو به فرزند برادرش که قاتل بود کرد و گفت: اى پسر برادر! کار بسیار بدى کردى، خدا را عصیان نمودى، رحِمَت را قطع کردى و پسر عمویت را کشتى و در واقع تیر به پیکر خود زدى و از گروه یارانت کاستى. سپس فرزند دیگرى داشت به او گفت: بر خیز بازوهاى پسر عمویت را باز کن و برادرت را به خاک بسپار و یکصد شتر به عنوان دیه فرزند به مادرت بده چرا که او در این دیار غریب است. علما و بزرگان دین نیز این روش را از پیشوایان معصوم آموخته بودند; در حالات یکى از فقهاى بزرگ نجف نقل مى کنند: روزى شخصى نیازمند و خشمگین، نامه بسیار توهین آمیزى به او نوشته بود که من مى خواهم سرپناهى تهیه کنم و باید نصف قیمت آن را شما بپردازید. آن فقیه برجسته نامه توهین آمیز و هتاکانه را خواند بعد بى آنکه عکس العمل نامناسبى نشان بدهد به دوستان حاضرش فرمود: اگر ما نصف سرپناه او را تهیه کنیم، نصف دیگرش را چه کسى تهیه مى کند. البته در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «کَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً وَإذا لَمْ تَکُنْ حَلیماً فَتَحَلَّمْ; براى یارى انسان، حلم و بردبارى کافى است و اگر واقعا بردبار نیستى خود را به صورت بردباران در آور». در حدیث دیگرى از مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «جَمالُ الرَّجُلِ حِلْمُهُ; زیبایى انسان در حلم اوست». اشتباه نشود. حلم این نیست که انسان بر اثر عجز و ناتوانى بردبارى پیشه کند و بدى هایى را که به او شده به خاطر بسپارد تا به موقع خود انتقام گیرد. در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «لَیْسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَإذا قَدَرَ انْتَقَمَ إنَّمَا الْحَلیمُ مَنْ إذا قَدَرَ عَفى; کسى که به خاطر عجز و ناتوانى اقدام به کارى نکند و به هنگام توانایى انتقام گیرد حلیم و بردبار نیست. حلیم کسى است که به هنگام توانایى عفو کند». این سخن را با داستان دیگرى از حلم امیرمؤمنان(علیه السلام) پایان مى دهیم. بعد از جنگ جمل «صفیه» دختر «عبدالله خزاعى» رو به امیرمؤمنان(علیه السلام) کرد و گفت: خدا زنانت را بى شوهر کند آن گونه که زنان ما را بى شوهر کردى، بچه هایت را یتیم کند آن گونه که فرزندان ما را یتیم کردى. جمعى برخاستند که به او حمله کنند. امیرمؤمنان فرمود: «دست از این زن بردارید» آنها دست نگه داشتند. کسانى که سخن آن زن را شنیده بودند از حلم على(علیه السلام) نسبت به او تعجب کردند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره واتَّبَعُوا مَا تَتْلُواْ الْشّيَطِينُ عَلَى‏ مُلْكِ سُلَيْمَنَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَنُ وَلَكِنَّ الشَّيَطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَآ أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَرُوتَ وَمَرُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى‏ يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلّاَ بِإِذِنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَريهُ مَالَهُ فِى الأَخِرَةِ مِنْ خَلَقٍ وَ لَبِئسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ‏ و (یهود) آنچه (از افسون و سحر كه) شیاطین (از جنّ وانس) در عصر سلیمان مى‌خواندند، پیروى مى‌كردند وسلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) كافر نشد ولكن شیاطین، كفر ورزیدند كه به مردم سحر وجادو مى‌آموختند و(نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت وماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروى نمودند. آنها سحر را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم مى‌آموختند.) وبه هیچ‌كس چیزى نمى‌آموختند، مگر اینكه قبلاً به او مى‌گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، (با بكار بستن سحر) كافر نشوید (واز این تعلمیات سوء استفاده نكنید،) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى‌آموختند كه بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند (نه اینكه از آن براى ابطال سحر استفاده كنند). ولى هیچگاه بدون خواست خدا، نمى‌توانند به كسى ضرر برسانند. آنها قسمت‌هایى را فرا مى‌گرفتند كه براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت، و مسلّماً مى‌دانستند هركس خریدار اینگونه متاع باشد، بهره‌اى در آخرت نخواهد داشت وبه راستى خود را به بد چیزى فروختند، اگر مى‌فهمیدند. 🔴 در حكومت حقّ وزمامدارى حاكم الهى نیز همه‌ى مردم اصلاح نمى‌شوند، گروهى كجروى مى‌كنند. «واتبعوا ماتتلوا الشیاطین على ملك سلیمان» 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2