3) على (ع) فرموده است: در دگرگونى حالات گوهر وجودى و لياقت درونى مردان شناخته مىشود.
يك فرد ادارى يا پيشهور عادى كه شغل متوسطى دارند و نسبت به مردم متواضع است اگر به علت يا عللى ناگهان ترقى كند و در جامعه، رفعت يابد، عضو اداره رئيس اداره شود و پيشهور متوسط سرمايهدار گردد، قهرا اين بلندى مقام در روحيهى آن دو اثر مىگذارد: ممكن است دچار خودبزرگبينى و تكبر شوند، تواضعى را كه نسبت به مردم رعايت مىنمودند از ياد ببرند و آنان را از اين پس با چشم حقارت و پستى بنگرند. اگر بخواهند به اين بيمارى اخلاقى دچار نشوند بايد پيشگيرى كنند و عملا بر تواضع خود بيفزايند، مردم را در تمام مواقع بيش از پيش تكريم و احترام نمايند تا از غرور و نخوت، كه خطر بزرگى است، مصون و محفوظ باشند.
4) مرحوم آیت الله فلسفی میگوید: يكى از افسران عالىرتبه كه پيش از انقلاب اسلامى در شهربانى خدمت مىكرد مردى بود متدين و از مرحوم آيت الله العظمى آقاى بروجردى قدس سره تقليد مىنمود و براى ادامهى كارش در شهربانى از مرجع خود اجازه گرفته بود و وظايف خود را آنطور كه دستور داده بودند انجام مىداد. روزى براى حل مشكل مردى كه بضاعتى نداشت به ايشان تلفن كردم و گرفتارى او را شرح دادم. وعده داد كه مشكلش را حل كند و ضمنا گفت اگر مىدانيد كه استحقاق دارد بفرماييد تا به او كمك مالى كنم. من از طرف آيت الله العظمى آقاى بروجردى مجازم كه قسمتى از سهم امام را به افراد بىبضاعت بدهم. خلاصه، مرد خوبى بود و پيش از انقلاب از دنيا رفت. روزى آن مرد، قبل از ظهر، به منزلم آمد. جمعى از آقايان روحانيين هم در مجلس بودند. مقابل در ايستاد و پس از سلام گفت: من عجله دارم، خواهشمندم به اطاق ديگر تشريف بياوريد، عرضى دارم، بگويم و مرخص شوم. به اطاق ديگر رفتم. كتابى در دست داشت كه لاى آن نشان گذارده بود. باز كرد، ديدم كتاب شريف صحيفهى سجاديه و در قسمت دعاى «مكارمالاخلاق» است. گفت: امروز پس از نماز صبح، اين دعا را مىخواندم. به اين جمله رسيدم كه امام به پيشگاه الهى مىگويد:
و لا ترفعنى فى الناس درجه الا حططتنى عند نفسى مثلها.
من ديدم در اين عبارت كلمهى درجه آمده و اين كلمه در اصطلاح ما هم هست، يعنى افسران به عنوان گرفتن درجه بالا مىروند، آمدهام سوال كنم كه آيا اين كلمه در دعا شامل ما هم مىشود و اگر چنين است توضيح دهيد تا وظيفهى خود را بشناسم و به آن عمل كنم. در پاسخ به ايشان گفتم: درجهاى كه شما الان داريد درجهى سرهنگى است، افراد محترمى كه به اطاق شما مىآيند بايد در مقابل آنان متواضع باشيد، پشت ميز خود بايستيد، به آنان دست بدهيد، و صندلى را ارائه كنيد كه بنشينند، وقتى نشست شما هم بنشينيد. اما يك درجه گرفتيد و سرتيپ شديد، بايد تذلل و خضوع شما در نفستان بيشتر گردد و نسبت به واردين احترام زيادتر بنماييد، بايد در آن موقعى كه به درجهى سرتيپى رسيدهايد وقتى شخص محترمى وارد مىشود از پشت ميز برخيزيد، به خارج ميز بياييد، در كنار ميز بايستيد، به او دست بدهيد و اشاره كنيد كه روى صندلى بنشيند و وقتى كه نشست شما پشت ميزتان برويد و بنشينيد و مودبانه سخنان او را بشنويد. اگر درجهى بالاترى گرفتيد و سرلشكر شديد بايد تذلل و خضوع شما بيشتر باشد، بايد فروتنى شما زيادتر گردد، از روى صندلى خود برخيزيد، از پشت ميز خارج شويد، وسط اطاق بياييد و به او دست بدهيد، وقتى كه او روى صندلى نشست شما هم روى صندلى مقابل او بنشينيد و پشت ميز نرويد، و خلاصه، اين برنامهى كار را اگر عمل كنيد و هر قدر درجهى شما بالاتر مىرود خودتان نزد خودتان كوچكتر و در باطنتان پستتر باشيد و بر مقدار تواضع خود بيفزاييد، در اين موقع است كه مقام بالاتر شما را از مسير فضيلت منحرف نمىكند، شما را دچار اخلاق بد نمىكند، از وظايف انسانى و كرامت خلق بازنمىدارد. گفتم بايد متوجه باشيد كه مقام و مال در آدمى اثر غرور مىگذارد، دچار تكبر و خودبزرگبينى مىشود، وقتى مغرور شد رفتارش عوض مىشود، حالت درونيش در برون اثر مىگذارد، وضع رفتار و گفتارش تغيير مىكند. براى اينكه بيمارى غرور و كبر، شما را نگيرد و از نظر معنوى دچار سيئات اخلاقى نشويد بايد مراقبت كنيد كه هر چه درجهى شما بالاتر مىرود بر تواضع و فروتنى شما افزوده شود.
5) رسول گرامى فرمود: براى آزمايش و امتحان يك انسان كافى است كه مردم با انگشت به وى اشاره كنند و او را از نظر دين يا دنيا به هم نشان دهند.
كسانى كه در جامعه قدر و منزلتشان بالا مىرود مورد توجه مردم قرار مىگيرند و همين امر وسيلهى امتحان آنان است. اگر بتوانند در آن موقع حساس بر تواضع خود بيفزايند، به مردم سبقت سلام بگيرند، و آنان را با ديدهى تكريم و احترام بنگرند از عهدهى آزمايش برآمده و امتحانشان مورد قبول خواهد بود. تواضع از صفات حميده و سجاياى پسنديده است و كسانى كه علاقهمند به حسن خلقاند بايد از پى آن بروند و به فروتنى متخلق گردند، اما اين صفت براى اشخاصى كه در جامعه به رفعت درجه نايل مىشوند، خواه از جهت قدرت و مقام باشد يا از نظر ثروت و مال، فروتنى و تواضع اينان در مكتب اسلام به مراتب ارزندهتر است.
6) رسول اكرم فرمود: برتر و افضل مردم كسى است كه از موضع رفعت و قدرت، فروتنى نمايد و نسبت به مردم متواضع باشد.
على (ع) فرمود: چقدر پسنديده و ممدوح است كه ثروتمندان براى نيل به پاداش الهى، نسبت به فقرا تواضع و فروتنى نمايند!
تواضع قدرتمندان نسبت به افراد عادى و همچنين فروتنى صاحبان ثروت در مقابل فقرا همانند عفو و اغماض كسى است كه از موضع قدرت، لغزش گناهكار را مىبخشد و از كيفر او چشمپوشى مىنمايد. على (ع) در اين باره فرموده است:
بهترين عمل شخص قدرتمند، عفو و اغماض است.
7) برداشتى را كه خواننده ى دعاى «مكارمالاخلاق» از كلام امام سجاد (ع) مىنمايد اين است كه اگر خداوند درجهى كسى را بين مردم بالا برد و او در معرض غرور و تكبر قرار گرفت از پيشگاه خداوند درخواست نمايد كه معادل آن رفعت و بلندى اجتماعى به وى پستى و انحطاط درونى بدهد كه خود را كوچك و حقير ببيند، نسبت به مردم فروتنى نمايد، و از خطر بلندپروازى و خودبزرگبينى مصون و محفوظ باشد.
8) ممكن است براى خوانندهى دعا اين سوال پيش آيد كه اگر كسى به اقتضاى پارهاى از اعمال نارواى خويش يا به مصلحت حكيمانهى باريتعالى بين مردم دچار پستى و انحطاط گرديد يا بر اثر ابتلاى به بيمارى جانكاهى رفعت خويش را از دست داد وظيفهى او چيست و چه كند كه بر اثر آن رويداد تلخ و ناگوار گرفتار حقارت درونى نشود، به زبونى و فرومايگى نگرايد، و شخصيت خويش را از دست ندهد. پاسخ اين پرسش آن است كه از خداوند قوت روح و قدرت مقاومت بخواهد، درخواست كند كه به او نيروى صبر عنايت فرمايد تا بتواند در زمينهى سقوط اجتماعى بردبارى نمايد و خويشتن را نبازد و ارزش انسانى خود را از دست ندهد. ائمهى معصومين عليهمالسلام در اين قبيل مواقع، دوستان و اصحاب خود را راهنمايى مىفرمودند، آنان را تقويت مىكردند، اميدوارشان مىساختند، و نمىگذاردند كه در جامعه با سرافكندگى به مردم برخورد نمايند.
9) يونس بن عمار از اصحاب امام صادق (ع) بود. زمانى دچار بيمارى برص شد و لكههاى سفيدى بر صورتش آشكار گرديد. اين عارضه او را به سختى ملول و آزردهخاطر ساخت، به علاوه، بر اثر اين عارضه، كسانى دربارهاش سخنانى ناروا مىگفتند و آن گفتهها قدر و منزلتش را در جامعه كاهش داد و نمىتوانست مانند گذشته در مجامع عمومى حضور يابد و با مردم سخن بگويد. تصميم گرفت حضور امام صادق (ع) برود و اوضاع و احوال خود را به عرض آن جناب برساند و چارهجويى كند. شرفياب شد و توضيح داد كه از طرفى گرفتار بيمارى برص هستم و از طرف ديگر، سخنان دردناك بعضى از اشخاص به شدت مرا رنج مىدهد و سخت متاثرم. امام (ع) براى آنكه روحيهى او را تقويت كند و مشكل اجتماعيش را حل نمايد به وى فرمود:
دست مومن آل فرعون عيب مادرزادى داشت. انگشتانش خميده و به هم چسبيده بود. اما موقع سخن گفتن بدون احساس ضعف و انكسار، دست معيوب خود را به سوى مردم دراز مىكرد و مىفرمود:
اى مردم! از فرستادگان خدا پيروى كنيد.
امام (ع) با اين بيان كوتاه از يك طرف جواب سخنان بىاساس مردم را داد و خاطرنشان كرد كه ممكن است يك نفر انسان شريف و پاكدل كه خدمتگزار دين خداست به عارضهاى مبتلا باشد، همانطور كه مومن آل فرعون دچار بود، و از طرف ديگر با نقل قضيهى مومن آل فرعون روحيهى يونس را تقويت كرد و به وى فهماند كه به سبب عارضهى لكههاى صورت از مردم كنارهگيرى مكن و اطمينان و شخصيت خويشتن را از دست مده و همچنان با شهامت به انجام وظايف تبليغى خود مشغول باش چنانكه مومن آل فرعون، دست معيوب خود را به سوى مردم دراز مىكرد و آنان را به پيروى از انبياى الهى دعوت مىنمود، يعنى همانطورى كه نقص عضو انگشتان دست، ارادهى مومن آل فرعون را متزلزل نكرد و نتوانست شخصيت معنوى او را درهم بشكند، لكههاى صورت نيز نبايد ارادهى شما را تضعيف كند و از انجام وظايف اجتماعيت باز دارد. بيان امام صادق (ع) خاطر پريشان يونس بن عمار را آرام كرد و او را براى تجديد آميزش با مردم و سازش با محيط، تقويت و تشويق نمود و به شخصيت تزلزل يافتهاش قرار و استقرار بخشيد.
بيان نافذ مربيان بزرگ در جبران شكستهاى روحى افراد و تقويت شخصيت و ارادهى آنان اثر بسيار درخشانى دارد.
10) در اين قسمت از دعاى «مكارمالاخلاق» كه مورد بحث قرار گرفت، درخواست امام سجاد از پيشگاه خداوند اين بود كه :
خداوندا براى من بين مردم درجهاى را بالا مبر جز آنكه معادل همان درجه، مرا در نفس خودم پست و منحط نمايى.
نتيجهى اين دعا مصون ماندن از عجب و خودبزرگبينى است.
سلسله مباحث
#بهترین_زندگی_در_پرتوی_سخنان_امام_سجاد علیه السلام
در #صحیفه_سجادیه
◀️ #عجب و خود پسندي
#عبادت خود را با خود پسندي تباه نکنيد.
👈بخشي از دعاي #بیستم از صحيفه سجاديه
https://b2n.ir/sahife2_020
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_239
◀️ زیان سستى و سخن چینى
فَقَالَ (علیه السلام): مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ.
امام علی علیه السلام : هر كس تن به سستى دهد، حقوق را پايمال كند، و هر كس سخن چين را پيروى كند دوستى را به نابودى كشاند.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ نه سستى و نه پيروى از سخن چين:
قسمت اول
📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مى فرمايد: «آن كس كه از سستى اطاعت كند حقوق افراد را ضايع مى سازد و كسى كه از سخن چين پيروى كند دوستان خود را از دست خواهد داد»; (مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَمَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ).
توانى از ماده «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى كردن است. منظور امام(عليه السلام) از اطاعت «توانى» آن است كه انسان در كارهاى خود تنبلى كند و امورى را كه لازم است به موقع انجام گيرد انجام ندهد و تدبير و مديريت صحيح در كارهاى خود نداشته باشد. روشن است كه سستى در انجام كارها در موقع مناسب سبب تراكم آنها مى گردد و تراكم آنها سبب ضايع شدن بخشى از آن مى شود. به يقين چنين كسى هم حق خالق را ضايع مى كند و هم حق مخلوق را كه ساده ترين نمونه آن كاهل بودن در نماز است; كسى كه نماز را به تأخير مى اندازد بسيار مى شود كه آن را ضايع مى كند. در مورد حقوق مخلوق نيز همين گونه است; مثلاً شخصى كارمند يا اجير كسى شده كه امورى را براى او انجام دهد. اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر كار نيايد، تا آخر وقت كار نكند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق كسانى را كه او را استخدام كرده اند ضايع خواهد كرد. حتى افراد سست و تنبل، حق حيواناتى را كه در اختيار او هستند و از آنها بهره بردارى مى كند ضايع مى سازد; به موقع به آنها استراحت نمى دهد، غذا و آب نمى رساند، مراقبت هاى لازم را انجام نمى دهد و در نتيجه حق آنها ضايع مى شود.
منظور از «واشى» افراد سخن چين است كه براى بر هم زدن رابطه دوستان، خواه به منظور حسادت باشد يا به دليل ديگر، نقطه ضعف هايى را از اين دوست به آن دوست منتقل مى كنند و بالعكس و در نتيجه آن دو را به يكدگر بدبين و از هم جدا مى سازند. ممكن است هر دو دوست نقطه ضعف هايى داشته باشند و آنچه سخن چين مى گويد مطابق واقع باشد و يا اين كه دوستى درباره دوستش لغزشى پيدا كند و سخن نامناسبى در غياب او بگويد; ولى نقل كردن اين عيوب يا لغزش ها براى دوست ديگر كه سبب سردى آنها مى شود حرام و گناه است و اگر دروغ و تهمت باشد گناه مضاعفى خواهد بود.
قرآن مجید نیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از گوش دادن به گفتار سخن چینان و عیب جویان نهى کرده خطاب به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «(وَلاَ تُطِعْ کُلَّ حَلاَّف مَّهِین * هَمَّاز مَّشَّاء بِنَمِیم); و از کسى که سوگند یاد مى کند و پست است اطاعت مکن. کسى که عیب جو و سخن چین است»
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_239
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ نه سستى و نه پيروى از سخن چين:
قسمت 2
📜 رابطه این دو جمله (مَنْ أطاعَ التَّوانی ... وَمَنْ أطاعَ الْواشی...) از این نظر است که هر دو مربوط به رعایت حقوق است و انجام هر دو سبب تضییع حقوق مى گردد.
این دو موضوع در روایات دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز بازتاب گسترده اى دارد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در یکى از دعاهایش از چند چیز به خدا پناه مى برد: از غم و اندوه و ناتوانى و تنبلى، عرضه مى دارد: «اللّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحُزْنِ وَالْعَجْزِ وَالْکَسَلِ»
در حدیثى از امام امیرمؤمنان که در غررالحکم آمده مى خوانیم: «مَنْ أطاعَ التَّوانی أحاطَتْ بِهِ النَّدامَةُ; کسى که از سستى پیروى کند پشیمانى از هر سو او را احاطه خواهد کرد»
در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «إیّاکَ وَالتَّوانی فیما لا عُذْرَ لَکَ فیهِ فَإلَیْهِ یَلْجَأُ النّادِمُونَ; از سستى کردن در آنجا که عذرى ندارى بپرهیز که پناه گاه پشیمان ها است»
در حدیث دیگرى که در کتاب کافى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود».
شاعر عرب نیز این مضمون لطیف را در شعر زیباى خود منعکس کرده است مى گوید:
إنَّ التَّوانی أَنْکَحَ الْعَجْزَ بِنْتَهُ
وَساقَ إلَیْها حینَ زَوَّجَها مَهْراً
فِراشاً وَطیئاً ثُمَّ قالَ لَها: إتّکی
قُصاراهُما لابُدَّ اَنْ یَلِدَا الْفَقْرا
سستى و تنبلى دخترش را به ازدواج «عجز» در آورد و هنگامى که اقدام به ازدواج او کرد، مهرى براى او فرستاد.
(آن مهر عبارت از) بسترى آماده بود و به دخترش گفت: بر آن تکیه کن و نتیجه کار آن دو این مى شود که فرزندى به نام فقر به بار آورند
در مورد سخن چینى نیز روایات فراوانى وارد شده و نسبت به آن هشدار شدیدى در این روایات دیده مى شود. در حدیثى که در غررالحکم از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده مى فرماید: «إیّاکَ وَالنَّمِیمَةِ فَإنَّها تَزْرَعُ الضَّغینَةَ وَتُبْعِدُ عَنِ اللهِ وَالنّاسِ; از سخن چینى بپرهیز که بذر عداوت مى افشاند و انسان را از خدا و مردم دور مى سازد»
در حدیث دیگرى که از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ نامه «نجاشى» والى اهواز نوشته و «شهید ثانى» در کتاب الغیبة آن را مسنداً نقل کرده، آمده است: «إِیَّاکَ وَالسُّعَاةَ وَأَهْلَ النَّمَائِمِ فَلاَ یَلْتَزِقَنَّ بِکَ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَلاَ یَرَاکَ اللَّهُ یَوْماً وَلاَ لَیْلَةً وَأَنْتَ تَقْبَلُ مِنْهُمْ صَرْفاً وَلاَ عَدْلاً فَیَسْخَطَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَیَهْتِکَ سِتْرَکَ; از سخن چینان و اهل نمیمه بپرهیز. نباید احدى از آنها به دستگاه تو راه یابند و مبادا خداوند تو را روز یا شبى ببیند که از آنها سخنى مى پذیرى که سبب مى شود بر تو خشمگین شود و پرده تو را بدرد».(8)
این سخن را با حدیث پر از تأکیدى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم که فرمود: «أَ لاَ أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الاَْحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ; آیا بدترین افراد شما را به شما معرفى نکنم؟ عرض کردند: آرى اى رسول خدا. فرمود: آنهایى که پیوسته سخن چینى مى کنند و در میان دوستان جدایى مى افکنند و براى بى گناهان عیب مى تراشند».
بسیار مى شود که دوستان پى به خیانت سخن چین مى برند و با هم صلح و آشتى مى کنند و در این میان سخن چین بدبخت شرمسار مى شود و به گفته سعدى:
کنند این و آن خوش دگر باره دل
وى اندر میان شوربخت و خجل
#نهج_البلاغه_حكمت_239
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_119
إِنَّآ أَرْسَلْنَكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلاَ تُسْئَلُ عَنْ أَصْحَبِ الْجَحِيمِ
(اى رسول!) ما ترا به حقّ فرستادیم تا بشارتگر و بیمدهنده باشى و تو مسئول (گمراه شدن) دوزخیان (و جهنّم رفتن آنان) نیستى.
🔴 در برابر هر تضعیف روحیّهاى از طرف دشمن، نیاز به تقویت و تسلیت و تسكین روحى از طرف خدا است. «ارسلناك بالحقّ» (در آیه قبل بهانههاى كفّار نقل شد، در این آیه پیامبر صلى الله علیه وآله با كلمه «بالحقّ» تأیید وتقویت مىشود.)
🔴 بشارت وتهدید، همچون دو كفّه ترازو باید در حال تعادل باشد، وگرنه موجب غرور یا یأس مىشود. «بشیراً ونذیراً»
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری
هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت
که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری
ز من به حضرت آصف که میبرد پیغام
که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری
بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم
گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری
کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن
که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری
به بوی زلف و رخت میروند و میآیند
صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بیبصری
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرا به گوشه چشمی به ما نمینگری
بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن
و از این معامله غافل مشو که حیف خوری
طریق عشق طریقی عجب خطرناک است
نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری
به یمن همت حافظ امید هست که باز
اری اسامر لیلای لیلة القمر
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_452
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
📋 « جوانان عزيز ، روزانه زماني را به كسب معارف ديني اختصاص دهيد،
با #نهج_البلاغه انس بگيريد؛
ادعيه ي #صحيفه_سجاديه را با تامل مطالعه بفرماييد !
اينها مملوء از معارف عميق است.
حيف است كه يك شيعه با معارف اهل بيت عليهم السلام مانوس نباشد.
خسران محض است! »
👤 آیت الله #فاطمی_نیا
🙏کانال #انس_با_صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) " هنگام #ختم_قرآن "
دعا #چهل_دو
👌متن و صوت دعا 👇
📋 https://b2n.ir/652186
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
سلسله مباحث
#بهترین_زندگی_در_پرتوی_سخنان_امام_سجاد علیه السلام
در #صحیفه_سجادیه
◀️ #غيبت
با کسي که غيبت شما را کرده، به وسيله ذکر خير جوابش را بدهيد
👈بخشي از دعاي #بیستم از صحيفه سجاديه
#دعا_بیستم_9
https://b2n.ir/sahife2_020
https://eitaa.com/sahife2/5217
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2