✳️ طلاب باید در #نهج_البلاغه و صحیفه سجادیه عمیق شوند و در آن تعمق کنند و این کار از طریق مطالعه شرحها و عمل به دستورات این کتب ارزشمند ممکن میشود.
🔈 مرحوم آیت الله #مصباح_یزدی
🔴 متن و صوت شرح دعای #چهل_چهار صحیفه سجادیه ( 27 جلسه)
https://b2n.ir/sahife2_044_mesbah
🔴 متن و صوت شرح دعای #چهل_پنج صحیفه سجادیه - نجواهاي دلتنگي (25 جلسه )
https://b2n.ir/sahife2_45_mesbah
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 18
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ عبارت #منتخب "
اللَّهُمَّ
وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً
إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا .
پروردگارا
به هر #عزت كه در ظاهر به من عطا فرمودى
همانقدر #ذلت و حقارت به باطن ذاتم كرامت فرما
(كه خود بين و مغرور به عزت ظاهرى نگردم) 🔸
https://eitaa.com/sahife2/24338
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_4
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#دعا_بیستم_4 وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا .
بار الها! براى من عز و احترام آشكارى را در جامعه پديد نياور جز آنكه به اندازهى عز ظاهرى در ضميرم ذلت باطنى پديد آورى و مرا پيش نفس خودم به همان مقدار خوار نمايى.
ولاتحدث لی عزا ظاهراً الا احدثت.....
خداوندا به هر مقدار. که عزت درظاهربه من عطا نمودی همانقدرذلت درنفسم قرار بده....
درکلمات قصار نهج البلاغه آمده است«فی صفة المومن یکره الرفعه »مومن ازرفعت اکراه دارد.گویی ازبلندی مقام میترسد.چرا؟
به دلیل خودپسندی که درنفس ایجاد میشود.
امام علیه السلام از خداوند می خواهد اگرعزت وبزرگی عطا کردی به همان مقدار حقارت درباطن من ایجاد کن....تادچار عجب نشوم.
#عجب،صفت ناپسندی است که منجر به تکبر ودر نهایت به کفر.
زیرا انسان خودش رادرنعمت دخیل می بیند.
حال آنکه نعمت ها ازرحمت خداوند برماست و باید در برابر اوتواضع وخضوع کرد.این راهی است که مجاهدت می طلبد،کار آسانی نیست ...اگر بخواهیم نفس اماره را ذلیل کنیم تمرین زیاد می خواهد.
المستعاث بک یا صاحب الزمان
#حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی.
زین بیشتر بباید برهجرت احتمالی.
#حافظ_غزل_464
امام سجاد (ع) در همین دعاى «مكارمالاخلاق» با جملهى «و اعزنى» از پيشگاه باريتعالى براى خود درخواست عزت نموده بود اما به عنوان عز باطنی .
و در اين جمله امروز كلمهى «عزت» نيز آمده است ، اما به عنوان عز ظاهرى.
1. عز اولى كه امام سجاد (ع) با دعاى «و اعزنى» از خداوند درخواست نموده، عز باطنى و درونى است، عزى است كه با روح شخص عزيز آميخته مىشود و در اعماق وجودش جاى مىگيرد،
ولى عز ظاهرى احترامى است كه مردم نسبت به شخص عزيز معمول مىدارند و او را مورد تكريم خود قرار مىدهند.
2. راغب در مفردات قرآن، عز باطنى را چنين معنى كرده است:
«العزه حاله مانعه للانسان ان يغلب»
عزت عبارت از حالت معنوى و روحى انسان است كه نمىگذارد آدمى در مقابل مال و مقام، شهوت و غضب، جاه و محبوبيت، و ديگر تمايلات نفسانى و شئون مادى مغلوب و مقهور گردد. به عبارت ديگر: شخصى كه عزت روحى دارد آنقدر نيرومند و قوى است كه در مقابل هوى و خواهشهاى نفسانى، شخصيت بزرگ خود را از دست نمىدهد و به پستى و زبونى نمىگرايد.
اما عز ظاهرى عبارت از اين است كه مردم نسبت به شخصى ابراز علاقه كنند، او را بزرگ بشمرند، و مورد تكريمش قرار دهند، و اين با ضعف درونى و پستى روح منافات ندارد.
3. عز باطنى كه افراد باايمان مكلفاند از پى آن بروند و خويشتن را عزيزالنفس بارآورند آنقدر ارزشمند و مهم است كه قرآن شريف آن را در رديف عز خدا و عز پيغمبر ذكر نموده و فرموده است:
لله العزه و لرسوله و للمومنين.
خداوند عزيز است و پيغمبر اكرم نيز عزيز است و مومنين و متدينين هم بايد عزيز باشند.
قرآن كريم خداوند را عزيز خوانده و فرموده است:
و هو العزيز الحكيم.
پروردگار، عزيز و حكيم است.
راغب مىگويد:
«و العزيز الذى يقهر و لا يقهر»
عزيز كسى است كه مقهور و مغلوب مىكند اما خودش مقهور و مغلوب نمىگردد.
او آفريدگار تمام جهان هستى و مالك واقعى همهى عوالم وجود است، موجودات، آفريدهى او هستند و به جبر تكوينى مغلوب و مقهور او. افراد باايمان كه خود را بنده و مخلوق او مىشناسند فقط او را مىپرستند و خود را ذليل و مقهور او مىدانند و بس، و مقابل غير خدا تن به ذلت و پستى نمىدهند و هرگز مقهور و مغلوب نمىشوند.
اما در عز ظاهرى لازم نيست كه شخص داراى عزت داراى رفعت روح و كرامت نفس باشد، ممكن است كسى از جهتى مورد عزت مردم واقع شود و عملا او را تكريم و احترام نمايند اما از نظر روحى زبون و فرومايه باشد و براى نيل به تمايلات نفسانى خويش و ارضاى غرايز به ذلت تن دهد و پستى را بپذيرد و ارزش انسانى خود را از دست بدهد.
4. افراد باايمان و عزيزالنفس همواره از خدا درخواست دارند كه در زمينهى عزت نفس دچار كجروى نشوند و به ذلت و زبونى گرايش نيابند زيرا عزت نفس مايهى تحكيم انسانيت و تقويت مكارم اخلاق است، و برعكس، ذلت و زبونى، شخصيت انسان را تضعيف مىكند و آدمى را به پستى و فرومايگى سوق مىدهد.
اما در زمينهى عزت ظاهرى، مطلب به عكس است. امام سجاد (ع) در پيشگاه الهى عرض مىكند:
و لا تحدث لى عزا ظاهرا الا احدثت لى ذله باطنه عند نفسى بقدرها.
بار الها! براى من عزت و احترام آشكارى را در جامعه پديد نياور جز آنكه در ضميرم به اندازهى عز ظاهرى ذلت باطنى پديد آورى و مرا پيش خودم به همان مقدار خوار نمايى.
5. در عزت باطنى، شخص عزيزالنفس، خويشتن را عزيز مىدارد و بزرگوارى خود را حفظ مىكند،
اما عزيز ظاهرى اختيار احترام و تكريمش در دست مردم است، ممكن است روزى فرا رسد كه روش مخالفت در پيش گيرند و عزيز امروز را مورد تحقير و اهانت قرار دهند.
6. انگيزهى افرادى كه از پى عز باطنى و كرامت نفس مىروند احياى انسانيت است ، اينان مىخواهند در دنيا بزرگوار زندگى كنند، انسان آزاد باشند، و به بردگى هوى و شهوات خود تن در ندهند، زبان به چاپلوسى و #تملق اين و آن نگشايند، و خود را ذليل و خوار نسازند.
اما كسانى كه افراد را به ظاهر مورد عز و تكريم قرار مىدهند ممكن است به انگيزهى طمع يا ترس چنين كنند، يا عامل ديگرى از علل مادى، آنان را به اين كار واداشته باشد.
امام سجاد (ع) پس از درخواست عز باطنى و كرامت نفس، به پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و لا تبتلينى بالكبر.
بار الها! به من عزت نفس و كرامت روح عطا فرما، اما به بيمارى كبر مبتلايم منما.
دعاى صيانت از كبر و بيمارى خودبزرگبينى، پس از عزت نفس از اين جهت است كه آدمى وقتى داراى كرامت نفس شد و به ارزش انسانى خويش واقف گرديد شئون مادى و علائق دنيوى در نظرش كم ارج مىآيد، به آنها بىاعتنا مىشود و خود را بزرگتر از آن مىداند كه طوق اسارت دنيا را به گردن افكند و براى دست يافتن به تمنيات حيوانى و ارضاى غرايز، مرتكب گناه گردد و ارزش انسانى خود را تنزل دهد.
عزت نفس و بزرگوارى معنوى، آدمى را به گونهاى مىسازد كه پيرامون معصيت نمىگردد، به شهوات حيوانى و تمايلات نفسانى بىاعتنا مىشود و دنيا را با ديدهى پستى و تحقير مىنگرد. اگر چنين انسانى در راه عزت نفس زيادهروى كند و به افراط گرايش يابد ممكن است رفته رفته مردم را نيز كوچك شمارد، نسبت به افراد جامعه بىاعتنا شود، و آنان را در موقع مراجعه و برخورد با ديدهى تكبر و تحقير بنگرد. از اين رو امام سجاد (ع) پس از درخواست عزت نفس متوجه خطر بزرگ تكبر مىشود و از پيشگاه باريتعالى درخواست مىكند كه خدايا! در زمينهى عزت نفس مرا به كبر و خودبزرگبينى مبتلا منما.
اما خطر عز ظاهرى و تكريم آشكار مردم اغفال شدن و گول خوردن است، يعنى انسانى كه مورد تكريم مردم قرار مىگيرد ممكن است دچار اشتباه شود، عز و احترام آنان را امرى پايدار و دائمى تلقى نمايد و گمان كند كه وضع هميشه به همين منوال خواهد بود و بر اساس آن تصور ناصحيح دچار بلندپروازى شود، حد و ارزش خود را فراموش نمايد و بر اثر اين غفلت در معاشرت با مردم رفتار نادرستى در پيش گيرد. امام سجاد (ع) براى مصون ماندن از اين خطر درخواست مىكند: بار الها! براى من هرگز عز آشكارى را پديد نياور جز آنكه به اندازهى همان عز و احترام ظاهرى، مرا در نفس خودم ذليل و خوار نمايى تا موازنه و تعادل درون و برونم را حفظ كنم، حد واقعى خود را از ياد نبرم و روز احترام مردم، از مرز وظيفهشناسى و اخلاق تجاوز ننمايم. اگر در ايام عز آشكار، ذلت درونى تحقق نيابد و آن موازنه و تعادل سودمند برقرار نگردد روزى كه مردم از اطراف عزيز ظاهرى پراكنده مىشوند او در نفس خود گرفتار پستى و خوارى مىگردد، خويشتن را حقير و كوچك مىيابد، در اين موقع خطر فساد اخلاق و اعمال، او را تهديد مىكند، ممكن است به كارهاى ناروا دست بزند و مردم از شر او در مضيقه و عذاب قرار گيرند.
امام هادى (ع) فرموده است: كسى كه در باطن، گرفتار خوارى و حقارت نفس است از شر او ايمن نيستى و خويشتن را از كارهاى نارواى وى مصون و محفوظ مدان.
كسانى كه در پرتو مجاهده و كوشش به عز باطنى و شرافت روحى نايل شدهاند، خويشتن را انسان واقعى ساختهاند، و از كرامت نفس و معالى اخلاق برخوردار گرديدهاند، خدمت به مردم را وظيفهى خود مىدانند و بدون منت، كارهاى بزرگى را انجام مىدهند و اعمال پرارج خويشتن را به حساب عز انسانى و شرافت نفس مىگذارند .
اين درسى است كه مولى الموحدين، على ابن ابيطالب، آن انسان بزرگ، به پيروان خود آموخته است.
ان مكرمه صنعتها الى احد من الناس انما اكرمت بها نفسك و زينت بها عرضك، فلا تطلب من غيرك شكر ما صنعت الى نفسك.
كار نيكى را كه نسبت به يكى از افراد مردم انجام مىدهى بىگمان، خود را اكرام نمودهاى و با آن كار پسنديده شرافت نفس خويش را زينت بخشيدهاى، پس شكر عمل نيكت را كه دربارهى خودت انجام دادهاى از غير خودت طلب منما.
تعالى روح و كرامت خلق افراد شريفالنفس آنچنان در ضميرشان اثر نيكو مىگذارد و روحيهى آنان را تغيير مىدهد كه طرز تفكرشان با انديشهى افراد عادى تفاوت بسيار دارد. اينان خدمتگزارى به مردم را از ديدگاه مخصوص به خود مىنگرند و بر وفق نگرشى كه دارند عمل مىكنند.
على (ع) فرموده: شخص كريم، كرايم اعمال خود را همانند دينى مىداند كه بر ذمهى اوست و بايد آن را ادا نمايد.
عز و محبوبيت ظاهرى كه بر اثر علل و رويدادهايى نصيب انسان مىشود از نعمتهاى خداوند است، كسى كه از آن نعمت برخوردار مىگردد هر چند مدتش كوتاه باشد بايد از آن نعمت قدرشناسى كند و به وظيفهى دينى و عقلى خود عمل نمايد، توجه كند كه اين نعمت همانند ديگر نعمتهاى دنيا موقت و زودگذر است، از ابتدا بايد به فكر زوال آن نعمت باشد، از خداوند بخواهد كه معادل عز ظاهرى، او را پيش نفس خودش كوچك و ذليل نمايد تا به موازات عز ظاهرى ذلت باطنى را در خود احساس كند و اين دو به موازات يكديگر در وجودش استقرار يابند، چنين عزى كه در كنارش احساس ذلت است مايهى غرور نمىشود و همواره به خاطر دارد كه ممكن است با يك تحول كوچك وضع دگرگون گردد و عز ظاهرى به ذلت باطنى مبدل شود.
اى دل از پست و بلند روزگار انديشه كن
در برومندى ز قحط برگ و بار انديشه كن
از نسيمى دفتر ايام بر هم مىخورد
از ورق گردانى ليل و نهار انديشه كن
على (ع) فرموده است: عقل واقعنگر كه راههاى هدايت و ضلالت را در مسيرت روشن مىكند و حق را به تو ارائه مىنمايد ترا كفايت مىكند.
عقل به عزيز ظاهرى مىگويد در ايام عزت، هر قدر مىتوانى نسبت به مردم متواضع باش و با فروتنى بذر دوستى و محبت در دل آنان بيفشان، عقل مىگويد از فرصت محبوبيت استفاده كن، به مردم احسان نما، حوايجشان را برآور، مشكلاتشان را حل كن، و موجبات آسايش فكر و رفاه آنان را فراهم بنما. عقل مدبر و مالانديش مىگويد اگر خدمتى براى مردم انجام دادى به رخشان مكش، منت بر سرشان مگذار، آبروى آنان را مبر، و با اين كار ناروا عمل خود را باطل منما،
و خلاصه، عزيز ظاهرى بايد با دلالت و راهنمايى عقل روشنبين قدم بردارد تا در آينده دچار ندامت نشود.
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_251
نتیجه خوشی دنیا و سختی آن
قَالَ (علیه السلام): مَرَارَةُ الدُّنْيَا، حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ؛ وَ حَلَاوَةُ الدُّنْيَا، مَرَارَةُ الْآخِرَةِ.
امام علی که درود خدا بر او باد در تلخى ها و شيرينى هاى دنيا و آخرت فرمود : تلخ كامى دنيا، شيرينى آخرت، و شيرينى دنياى حرام، تلخى آخرت است.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ تلخى و شيرينى دنيا و آخرت:
📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به تفاوت آشكار ميان امور شيرين و تلخ در دنيا و آخرت مىكند و مىفرمايد: «تلخى دنيا شيرينى آخرت است و شيرينى دنيا تلخى آخرت»؛ (مَرَارَةُ آلدُّنْيَا حَلاَوَةُ آلاْخِرَةِ، وَ حَلاَوَةُ آلدُّنْيَا مَرَارَةُ آلاْخِرَةِ).
اشاره به اينكه بسيارى از طاعات و عبادات و انجام دادن دستورات الهى تلخ كامىهايى دارد؛ جهاد فى سبيل الله، جهاد با هواى نفس و گاه رفتن به زيارت خانه خدا، پرداختن خمس و زكات و چشمپوشى از اموال حرام و مقامات عالى نامشروع، تلخىها و مشكلاتى براى انسان دارد؛ ولى به يقين اين تلخىها سبب شيرينى در سراى آخرت و بهشت برين است. نعمتهايى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى سخنى از آن شنيده و نه به خاطر انسانى خطور كرده است. به عكس، بسيارى از گناهان ممكن است لذتبخش باشد. پيروى از هوا وهوس و عيش و نوشهاى گناهآلود و اموال فراوانى كه از طرق نامشروع تحصيل مىشود براى صاحبان آنها لذّتى دارد؛ ولى اين لذّات، تلخ كامىهايى را در آخرت به دنبال دارد عذابهايى كه بسيار شديد و طولانى است و حتى يك روز آن را نمىتوان تحمل كرد تا چه رسد به ساليان دراز. مقصود امام عليه السلام از اين گفتار حكيمانه اين است كه اگر در مسير اطاعت، مشكلات و شايد ناراحتىها و مرارتهايى وجود داشته باشد، نگران نشويم، آنها را به جان و دل بپذيريم به اميد وعدههاى الهى در آخرت و به عكس اگر در گناه، لذّتى باشد از عواقب تلخ آن غافل نگرديم و كوتاه سخن اينكه هدف امام عليه السلام تشويق به طاعات و ترك گناهان است.
شبيه اين سخن، تعبيرى است كه در خطبه 174 نهجالبلاغه گذشت كه امام عليه السلام مىفرمايد: «إِنَّ آلْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَإِنَّ آلنَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ؛ بهشت در لابهلاى ناراحتىها پيچيده شده و دوزخ در لابهلاى شهوات».
نيز در #نهج_البلاغه_حكمت_376 مىفرمايد: «إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِيءٌ، وَإِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِيءٌ؛ حق، سنگين اما گوارا و باطل، سبك و آسان؛ اما بلاخيز و مرگآور است». حق گرچه ثقيل و سنگين است ولى عاقبتش گواراست. به عكس، باطل كه در آغاز آسان و راحت است؛ ولى در پايان ناگوار و خطرناك است.
البته آنچه امام عليه السلام در اين جا فرموده بيان حكم غالبى است وگرنه موارد استثنايى نيز وجود دارد كه انسان از انجام دادن حق لذت ببرد و از انجام دادن باطل ناراحت شود. حديث معروفى كه مىگويد: «مؤمن اوقات شبانهروز خود را به سه بخش تقسيم مىكند: بخشى براى عبادت و بندگى پروردگار و بخشى براى سامان دادن به وضع زندگى و در بخش ديگرى به لذات حلال مىپردازد تا نيرو وآرامش براى انجام وظايف پيدا كند»، دليل روشنى بر اين استثناست.
در حالات انبيا و اولياى الهى به خصوص در آزمايش هاى سخت آنها، شواهد زيادى بر اصل گفتار امام عليه السلام هست. اگر حضرت يوسف عليه السلام تسليم خواسته نامشروع زليخا مىشد براى او لذتبخش بود؛ اما مرارت آخرت را به دنبال داشت و اينكه تسليم نشد وبه سبب آن، سالها در زندان ماند و مرارت زيادى را چشيد بر كسى پوشيده نيست؛ اما حلاوت آخرت بلكه حلاوت دنيا را در پايان و بعد از مدتى به دنبال داشت. حضرت آدم عليه السلام ترك اولى كرد و از شجره ممنوعه موقتا لذت برد؛ اما پايان غمانگيزى براى او داشت. بسيار مىشود مرارتهاى دنيا نتيجه شيرينى در همين دنيا نصيب انسان مىكند مانند جوانى كه سالها در غربت و با مشقت درس خوانده تا توانسته به مراحل عالى علم و دانش برسد كه لذت آن را در پايان در همين دنيا مىبيند وبه عكس جوانى كه تن به تنبلى و خوشگذرانى و عيش و نوش داده و بىسواد باقى مانده مرارت آن را در پايان كار در همين دنيا مىچشد.
#نهج_البلاغه_حكمت_251
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_132
وَوَصَّى بِهَآ إِبرهيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَبَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمْ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُمْ مُّسْلِمُونَ
و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آئین سفارش نمودند (وگفتند:) فرزندان من! خداوند براى شما این دین (توحیدى) را برگزیده است. پس (تا پایان عمر بر آن باشید و) جز در حال تسلیم (و فرمانبردارى) نمیرید.
⏺ در فكر سلامت عقیده وایمان نسل وفرزندان خود باشیم و در وصایاى خود تنها به جنبههاى مادّى اكتفا نكنیم. «وصىّ... فلاتموتن الاّ وانتم مسلمون»
⏺ راه حقّ، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است. انبیا همین راه را سفارش مىنمودند. «وصىّ بها ابراهیم بنیه ویعقوب»
⏺ حسن #عاقبت ومسلمان مردن مهم است «فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون»
⏺ گرچه زمان ومكان مردن به دست ما نیست، ولى مىتوانیم زمینهى حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده وعمل درست ودعا ودورى از گناه و افراد فاسد، فراهم كنیم. «فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون»
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا
و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی
میگشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم
میکردم اندر آن گل و بلبل تاملی
گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق
آن را تفضلی نه و این را تبدلی
چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب
گشتم چنان که هیچ نماندم تحملی
بس گل شکفته میشود این باغ را ولی
کس بی #بلا ی خار نچیده ست از او گلی
#حافظ مدار امید #فرج از مدار چرخ
دارد هزار عیب و ندارد تفضلی
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_465
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👈 هنگام صبح به باغ رفتم که گلی بچینم ناگهان آوازبلبلی به گوشم آمد
بیچاره بلبل همانند من عاشق وشیدای گلی شده بود ودرآن چمن ازشورواشتیاق هنگانه ای برپا کرده بود.
درآن باغ به سیروسیاحت می پرداختم ولحظه به لحظه درروابط آن گل وآن بلبل دقیق شده وحالات آنهارابررسی می کردم.
گل بازیبایی وجمال همنشین وهمراه شده وبلبل باشورواشتیاق. (گل نازمی کند وسخت به جلوه گری مشغول است و بلبل به سوزوگداز واظهارنیاز) گل به بلبل لطف ومهربانی نمی کند وبلبل نیزازاشتیاق وسوزوگدازدست برنمی دارد.
آواز وناله ی بلبل بردلم اثرگذاشت وحالم رامتحوّل ساخت آنسان که صبروتحمّل ازدست دادم وبی طاقت شدم.
( درآن حال باخویش گفتم) دراین باغ چه بسیارگل می شکفد ولی دریغاهیچکس نمی تواند بی نیش خار گلی بچیند!
ای حافظ ،ازگردش روزگار بیهوده امیدگشایش کارنداشته باش(دل خوش مکن که با آمدورفت روزها، اوضاع بهترخواهدشد) این روزگار وچرخ فلک هزارعیب دارد امّا هیچ لطف وکرمی ندارد.
ترجمه ی #حافظ_غزل_465
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2