eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
تفاوت های عزت ظاهری و باطنی
1. عز اولى كه امام سجاد (ع) با دعاى «و اعزنى» از خداوند درخواست نموده، عز باطنى و درونى است، عزى است كه با روح شخص عزيز آميخته مى‏شود و در اعماق وجودش جاى مى‏گيرد، ولى عز ظاهرى احترامى است كه مردم نسبت به شخص عزيز معمول مى‏دارند و او را مورد تكريم خود قرار مى‏دهند.
2. راغب در مفردات قرآن، عز باطنى را چنين معنى كرده است: «العزه حاله مانعه للانسان ان يغلب» عزت عبارت از حالت معنوى و روحى انسان است كه نمى‏گذارد آدمى در مقابل مال و مقام، شهوت و غضب، جاه و محبوبيت، و ديگر تمايلات نفسانى و شئون مادى مغلوب و مقهور گردد. به عبارت ديگر: شخصى كه عزت روحى دارد آنقدر نيرومند و قوى است كه در مقابل هوى و خواهشهاى نفسانى، شخصيت بزرگ خود را از دست نمى‏دهد و به پستى و زبونى نمى‏گرايد. اما عز ظاهرى عبارت از اين است كه مردم نسبت به شخصى ابراز علاقه كنند، او را بزرگ بشمرند، و مورد تكريمش قرار دهند، و اين با ضعف درونى و پستى روح منافات ندارد.
3. عز باطنى كه افراد باايمان مكلف‏اند از پى آن بروند و خويشتن را عزيزالنفس بارآورند آنقدر ارزشمند و مهم است كه قرآن شريف آن را در رديف عز خدا و عز پيغمبر ذكر نموده و فرموده است: لله العزه و لرسوله و للمومنين. خداوند عزيز است و پيغمبر اكرم نيز عزيز است و مومنين و متدينين هم بايد عزيز باشند. قرآن كريم خداوند را عزيز خوانده و فرموده است: و هو العزيز الحكيم. پروردگار، عزيز و حكيم است. راغب مى‏گويد: «و العزيز الذى يقهر و لا يقهر» عزيز كسى است كه مقهور و مغلوب مى‏كند اما خودش مقهور و مغلوب نمى‏گردد. او آفريدگار تمام جهان هستى و مالك واقعى همه‏ى عوالم وجود است، موجودات، آفريده‏ى او هستند و به جبر تكوينى مغلوب و مقهور او. افراد باايمان كه خود را بنده و مخلوق او مى‏شناسند فقط او را مى‏پرستند و خود را ذليل و مقهور او مى‏دانند و بس، و مقابل غير خدا تن به ذلت و پستى نمى‏دهند و هرگز مقهور و مغلوب نمى‏شوند. اما در عز ظاهرى لازم نيست كه شخص داراى عزت داراى رفعت روح و كرامت نفس باشد، ممكن است كسى از جهتى مورد عزت مردم واقع شود و عملا او را تكريم و احترام نمايند اما از نظر روحى زبون و فرومايه باشد و براى نيل به تمايلات نفسانى خويش و ارضاى غرايز به ذلت تن دهد و پستى را بپذيرد و ارزش انسانى خود را از دست بدهد.
4. افراد باايمان و عزيزالنفس همواره از خدا درخواست دارند كه در زمينه‏ى عزت نفس دچار كجروى نشوند و به ذلت و زبونى گرايش نيابند زيرا عزت نفس مايه‏ى تحكيم انسانيت و تقويت مكارم اخلاق است، و برعكس، ذلت و زبونى، شخصيت انسان را تضعيف مى‏كند و آدمى را به پستى و فرومايگى سوق مى‏دهد. اما در زمينه‏ى عزت ظاهرى، مطلب به عكس است. امام سجاد (ع) در پيشگاه الهى عرض مى‏كند: و لا تحدث لى عزا ظاهرا الا احدثت لى ذله باطنه عند نفسى بقدرها. بار الها! براى من عزت و احترام آشكارى را در جامعه پديد نياور جز آنكه در ضميرم به اندازه‏ى عز ظاهرى ذلت باطنى پديد آورى و مرا پيش خودم به همان مقدار خوار نمايى.
5. در عزت باطنى، شخص عزيزالنفس، خويشتن را عزيز مى‏دارد و بزرگوارى خود را حفظ مى‏كند، اما عزيز ظاهرى اختيار احترام و تكريمش در دست مردم است، ممكن است روزى فرا رسد كه روش مخالفت در پيش گيرند و عزيز امروز را مورد تحقير و اهانت قرار دهند.
6. انگيزه‏ى افرادى كه از پى عز باطنى و كرامت نفس مى‏روند احياى انسانيت است ، اينان مى‏خواهند در دنيا بزرگوار زندگى كنند، انسان آزاد باشند، و به بردگى هوى و شهوات خود تن در ندهند، زبان به چاپلوسى و اين و آن نگشايند، و خود را ذليل و خوار نسازند. اما كسانى كه افراد را به ظاهر مورد عز و تكريم قرار مى‏دهند ممكن است به انگيزه‏ى طمع يا ترس چنين كنند، يا عامل ديگرى از علل مادى، آنان را به اين كار واداشته باشد.
امام سجاد (ع) پس از درخواست عز باطنى و كرامت نفس، به پيشگاه خداوند عرض مى‏كند: و لا تبتلينى بالكبر. بار الها! به من عزت نفس و كرامت روح عطا فرما، اما به بيمارى كبر مبتلايم منما. دعاى صيانت از كبر و بيمارى خودبزرگ‏بينى، پس از عزت نفس از اين جهت است كه آدمى وقتى داراى كرامت نفس شد و به ارزش انسانى خويش واقف گرديد شئون مادى و علائق دنيوى در نظرش كم ارج مى‏آيد، به آنها بى‏اعتنا مى‏شود و خود را بزرگتر از آن مى‏داند كه طوق اسارت دنيا را به گردن افكند و براى دست يافتن به تمنيات حيوانى و ارضاى غرايز، مرتكب گناه گردد و ارزش انسانى خود را تنزل دهد. عزت نفس و بزرگوارى معنوى، آدمى را به گونه‏اى مى‏سازد كه پيرامون معصيت نمى‏گردد، به شهوات حيوانى و تمايلات نفسانى بى‏اعتنا مى‏شود و دنيا را با ديده‏ى پستى و تحقير مى‏نگرد. اگر چنين انسانى در راه عزت نفس زياده‏روى كند و به افراط گرايش يابد ممكن است رفته رفته مردم را نيز كوچك شمارد، نسبت به افراد جامعه بى‏اعتنا شود، و آنان را در موقع مراجعه و برخورد با ديده‏ى تكبر و تحقير بنگرد. از اين رو امام سجاد (ع) پس از درخواست عزت نفس متوجه خطر بزرگ تكبر مى‏شود و از پيشگاه باريتعالى درخواست مى‏كند كه خدايا! در زمينه‏ى عزت نفس مرا به كبر و خودبزرگ‏بينى مبتلا منما. اما خطر عز ظاهرى و تكريم آشكار مردم اغفال شدن و گول خوردن است، يعنى انسانى كه مورد تكريم مردم قرار مى‏گيرد ممكن است دچار اشتباه شود، عز و احترام آنان را امرى پايدار و دائمى تلقى نمايد و گمان كند كه وضع هميشه به همين منوال خواهد بود و بر اساس آن تصور ناصحيح دچار بلندپروازى شود، حد و ارزش خود را فراموش نمايد و بر اثر اين غفلت در معاشرت با مردم رفتار نادرستى در پيش گيرد. امام سجاد (ع) براى مصون ماندن از اين خطر درخواست مى‏كند: بار الها! براى من هرگز عز آشكارى را پديد نياور جز آنكه به اندازه‏ى همان عز و احترام ظاهرى، مرا در نفس خودم ذليل و خوار نمايى تا موازنه و تعادل درون و برونم را حفظ كنم، حد واقعى خود را از ياد نبرم و روز احترام مردم، از مرز وظيفه‏شناسى و اخلاق تجاوز ننمايم. اگر در ايام عز آشكار، ذلت درونى تحقق نيابد و آن موازنه و تعادل سودمند برقرار نگردد روزى كه مردم از اطراف عزيز ظاهرى پراكنده مى‏شوند او در نفس خود گرفتار پستى و خوارى مى‏گردد، خويشتن را حقير و كوچك مى‏يابد، در اين موقع خطر فساد اخلاق و اعمال، او را تهديد مى‏كند، ممكن است به كارهاى ناروا دست بزند و مردم از شر او در مضيقه و عذاب قرار گيرند.
امام هادى (ع) فرموده است: كسى كه در باطن، گرفتار خوارى و حقارت نفس است از شر او ايمن نيستى و خويشتن را از كارهاى نارواى وى مصون و محفوظ مدان. كسانى كه در پرتو مجاهده و كوشش به عز باطنى و شرافت روحى نايل شده‏اند، خويشتن را انسان واقعى ساخته‏اند، و از كرامت نفس و معالى اخلاق برخوردار گرديده‏اند، خدمت به مردم را وظيفه‏ى خود مى‏دانند و بدون منت، كارهاى بزرگى را انجام مى‏دهند و اعمال پرارج خويشتن را به حساب عز انسانى و شرافت نفس مى‏گذارند .
اين درسى است كه مولى الموحدين، على ابن ابيطالب، آن انسان بزرگ، به پيروان خود آموخته است. ان مكرمه صنعتها الى احد من الناس انما اكرمت بها نفسك و زينت بها عرضك، فلا تطلب من غيرك شكر ما صنعت الى نفسك. كار نيكى را كه نسبت به يكى از افراد مردم انجام مى‏دهى بى‏گمان، خود را اكرام نموده‏اى و با آن كار پسنديده شرافت نفس خويش را زينت بخشيده‏اى، پس شكر عمل نيكت را كه درباره‏ى خودت انجام داده‏اى از غير خودت طلب منما. تعالى روح و كرامت خلق افراد شريف‏النفس آنچنان در ضميرشان اثر نيكو مى‏گذارد و روحيه‏ى آنان را تغيير مى‏دهد كه طرز تفكرشان با انديشه‏ى افراد عادى تفاوت بسيار دارد. اينان خدمتگزارى به مردم را از ديدگاه مخصوص به خود مى‏نگرند و بر وفق نگرشى كه دارند عمل مى‏كنند. على (ع) فرموده: شخص كريم، كرايم اعمال خود را همانند دينى مى‏داند كه بر ذمه‏ى اوست و بايد آن را ادا نمايد. عز و محبوبيت ظاهرى كه بر اثر علل و رويدادهايى نصيب انسان مى‏شود از نعمتهاى خداوند است، كسى كه از آن نعمت برخوردار مى‏گردد هر چند مدتش كوتاه باشد بايد از آن نعمت قدرشناسى كند و به وظيفه‏ى دينى و عقلى خود عمل نمايد، توجه كند كه اين نعمت همانند ديگر نعمتهاى دنيا موقت و زودگذر است، از ابتدا بايد به فكر زوال آن نعمت باشد، از خداوند بخواهد كه معادل عز ظاهرى، او را پيش نفس خودش كوچك و ذليل نمايد تا به موازات عز ظاهرى ذلت باطنى را در خود احساس كند و اين دو به موازات يكديگر در وجودش استقرار يابند، چنين عزى كه در كنارش احساس ذلت است مايه‏ى غرور نمى‏شود و همواره به خاطر دارد كه ممكن است با يك تحول كوچك وضع دگرگون گردد و عز ظاهرى به ذلت باطنى مبدل شود.
اى دل از پست و بلند روزگار انديشه كن در برومندى ز قحط برگ و بار انديشه كن از نسيمى دفتر ايام بر هم مى‏خورد از ورق گردانى ليل و نهار انديشه كن
على (ع) فرموده است: عقل واقع‏نگر كه راههاى هدايت و ضلالت را در مسيرت روشن مى‏كند و حق را به تو ارائه مى‏نمايد ترا كفايت مى‏كند. عقل به عزيز ظاهرى مى‏گويد در ايام عزت، هر قدر مى‏توانى نسبت به مردم متواضع باش و با فروتنى بذر دوستى و محبت در دل آنان بيفشان، عقل مى‏گويد از فرصت محبوبيت استفاده كن، به مردم احسان نما، حوايجشان را برآور، مشكلاتشان را حل كن، و موجبات آسايش فكر و رفاه آنان را فراهم بنما. عقل مدبر و مال‏انديش مى‏گويد اگر خدمتى براى مردم انجام دادى به رخشان مكش، منت بر سرشان مگذار، آبروى آنان را مبر، و با اين كار ناروا عمل خود را باطل منما، و خلاصه، عزيز ظاهرى بايد با دلالت و راهنمايى عقل روشن‏بين قدم بردارد تا در آينده دچار ندامت نشود.
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث ما (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام ...
برنامه ی نتیجه خوشی دنیا و سختی آن قَالَ (علیه السلام): مَرَارَةُ الدُّنْيَا، حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ؛ وَ حَلَاوَةُ الدُّنْيَا، مَرَارَةُ الْآخِرَةِ. امام علی که درود خدا بر او باد در تلخى ها و شيرينى هاى دنيا و آخرت فرمود : تلخ كامى دنيا، شيرينى آخرت، و شيرينى دنياى حرام، تلخى آخرت است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ تلخى و شيرينى دنيا و آخرت: 📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به تفاوت آشكار ميان امور شيرين و تلخ در دنيا و آخرت مى‌كند و مى‌فرمايد: «تلخى دنيا شيرينى آخرت است و شيرينى دنيا تلخى آخرت»؛ (مَرَارَةُ آلدُّنْيَا حَلاَوَةُ آلاْخِرَةِ، وَ حَلاَوَةُ آلدُّنْيَا مَرَارَةُ آلاْخِرَةِ). اشاره به اين‌كه بسيارى از طاعات و عبادات و انجام دادن دستورات الهى تلخ ‌كامى‌هايى دارد؛ جهاد فى سبيل الله، جهاد با هواى نفس و گاه رفتن به زيارت خانه خدا، پرداختن خمس و زكات و چشم‌پوشى از اموال حرام و مقامات عالى نامشروع، تلخى‌ها و مشكلاتى براى انسان دارد؛ ولى به يقين اين تلخى‌ها سبب شيرينى در سراى آخرت و بهشت برين است. نعمت‌هايى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى سخنى از آن شنيده و نه به خاطر انسانى خطور كرده است. به عكس، بسيارى از گناهان ممكن است لذت‌بخش باشد. پيروى از هوا وهوس و عيش و نوش‌هاى گناه‌آلود و اموال فراوانى كه از طرق نامشروع تحصيل مى‌شود براى صاحبان آن‌ها لذّتى دارد؛ ولى اين لذّات، تلخ ‌كامى‌هايى را در آخرت به دنبال دارد عذاب‌هايى كه بسيار شديد و طولانى است و حتى يك روز آن را نمى‌توان تحمل كرد تا چه رسد به ساليان دراز. مقصود امام عليه السلام از اين گفتار حكيمانه اين است كه اگر در مسير اطاعت، مشكلات و شايد ناراحتى‌ها و مرارت‌هايى وجود داشته باشد، نگران نشويم، آن‌ها را به جان و دل بپذيريم به اميد وعده‌هاى الهى در آخرت و به عكس اگر در گناه، لذّتى باشد از عواقب تلخ آن غافل نگرديم و كوتاه سخن اين‌كه هدف امام عليه السلام تشويق به طاعات و ترك گناهان است. شبيه اين سخن، تعبيرى است كه در خطبه 174 نهج‌البلاغه گذشت كه امام عليه السلام مى‌فرمايد: «إِنَّ آلْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَإِنَّ آلنَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ؛ بهشت در لابه‌لاى ناراحتى‌ها پيچيده شده و دوزخ در لابه‌لاى شهوات». نيز در مى‌فرمايد: «إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِيءٌ، وَإِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِيءٌ؛ حق، سنگين اما گوارا و باطل، سبك و آسان؛ اما بلاخيز و مرگ‌آور است». حق گرچه ثقيل و سنگين است ولى عاقبتش گواراست. به عكس، باطل كه در آغاز آسان و راحت است؛ ولى در پايان ناگوار و خطرناك است. البته آنچه امام عليه السلام در اين‌ جا فرموده بيان حكم غالبى است وگرنه موارد استثنايى نيز وجود دارد كه انسان از انجام دادن حق لذت ببرد و از انجام دادن باطل ناراحت شود. حديث معروفى كه مى‌گويد: «مؤمن اوقات شبانه‌روز خود را به سه بخش تقسيم مى‌كند: بخشى براى عبادت و بندگى پروردگار و بخشى براى سامان دادن به وضع زندگى و در بخش ديگرى به لذات حلال مى‌پردازد تا نيرو وآرامش براى انجام وظايف پيدا كند»، دليل روشنى بر اين استثناست. در حالات انبيا و اولياى الهى به خصوص در آزمايش‌ هاى سخت آن‌ها، شواهد زيادى بر اصل گفتار امام عليه السلام هست. اگر حضرت يوسف عليه السلام تسليم خواسته نامشروع زليخا مى‌شد براى او لذت‌بخش بود؛ اما مرارت آخرت را به دنبال داشت و اين‌كه تسليم نشد وبه سبب آن، سال‌ها در زندان ماند و مرارت زيادى را چشيد بر كسى پوشيده نيست؛ اما حلاوت آخرت بلكه حلاوت دنيا را در پايان و بعد از مدتى به دنبال داشت. حضرت آدم عليه السلام ترك اولى كرد و از شجره ممنوعه موقتا لذت برد؛ اما پايان غم‌انگيزى براى او داشت. بسيار مى‌شود مرارت‌هاى دنيا نتيجه شيرينى در همين دنيا نصيب انسان مى‌كند مانند جوانى كه سال‌ها در غربت و با مشقت درس خوانده تا توانسته به مراحل عالى علم و دانش برسد كه لذت آن را در پايان در همين دنيا مى‌بيند وبه عكس جوانى كه تن به تنبلى و خوش‌گذرانى و عيش و نوش داده و بى‌سواد باقى مانده مرارت آن را در پايان كار در همين دنيا مى‌چشد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَوَصَّى‏ بِهَآ إِبرهيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَبَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى‏ لَكُمْ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُمْ مُّسْلِمُونَ‏ و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آئین سفارش نمودند (وگفتند:) فرزندان من! خداوند براى شما این دین (توحیدى) را برگزیده است. پس (تا پایان عمر بر آن باشید و) جز در حال تسلیم (و فرمانبردارى) نمیرید. ⏺ در فكر سلامت عقیده وایمان نسل وفرزندان خود باشیم و در وصایاى خود تنها به جنبه‌هاى مادّى اكتفا نكنیم. «وصىّ... فلاتموتن الاّ وانتم مسلمون» ⏺ راه حقّ، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است. انبیا همین راه را سفارش مى‌نمودند. «وصىّ بها ابراهیم بنیه ویعقوب» ⏺ حسن ومسلمان مردن مهم است «فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون» ⏺ گرچه زمان ومكان مردن به دست ما نیست، ولى مى‌توانیم زمینه‌ى حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده وعمل درست ودعا ودورى از گناه و افراد فاسد، فراهم كنیم. «فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون» ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی می‌گشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم می‌کردم اندر آن گل و بلبل تاملی گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق آن را تفضلی نه و این را تبدلی چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب گشتم چنان که هیچ نماندم تحملی بس گل شکفته می‌شود این باغ را ولی کس بی ی خار نچیده ‌ست از او گلی مدار امید از مدار چرخ دارد هزار عیب و ندارد تفضلی 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا و اند
👈 هنگام صبح به باغ رفتم که گلی بچینم ناگهان آوازبلبلی به گوشم آمد بیچاره بلبل همانند من عاشق وشیدای گلی شده بود ودرآن چمن ازشورواشتیاق هنگانه ای برپا کرده بود. درآن باغ به سیروسیاحت می پرداختم ولحظه به لحظه درروابط آن گل وآن بلبل دقیق شده وحالات آنهارابررسی می کردم. گل بازیبایی وجمال همنشین وهمراه شده وبلبل باشورواشتیاق. (گل نازمی کند وسخت به جلوه گری مشغول است و بلبل به سوزوگداز واظهارنیاز) گل به بلبل لطف ومهربانی نمی کند وبلبل نیزازاشتیاق وسوزوگدازدست برنمی دارد. آواز وناله ی بلبل بردلم اثرگذاشت وحالم رامتحوّل ساخت آنسان که صبروتحمّل ازدست دادم وبی طاقت شدم. ( درآن حال باخویش گفتم) دراین باغ چه بسیارگل می شکفد ولی دریغاهیچکس نمی تواند بی نیش خار گلی بچیند! ای حافظ ،ازگردش روزگار بیهوده امیدگشایش کارنداشته باش(دل خوش مکن که با آمدورفت روزها، اوضاع بهترخواهدشد) این روزگار وچرخ فلک هزارعیب دارد امّا هیچ لطف وکرمی ندارد. ترجمه ی ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 دقایقی تأمل در فقرات (بند پایانی) ✳️ إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ کَرَمِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَى کَرَمِ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَهُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَهُ بِکَرَمِ آلائِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَى النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَى الْجَنَّهِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا. ✳️ خدایا بر خوش‏بینی ام ناامیدى و یأس را چیره نسازم، و امیدم از زیبایى کرمت نبرد. خدایا گر خطاهایم مرا از نظرت انداخته، به خاطر حسن اعتمادم بر تو از من چشم‏ پوشى کن. خدایا، اگر گناهان از جایگاه مکارم لطفت مرا پائین آورده، اما یقین به کرم عنایتت هشیارم‏ نموده. خدایا اگر غفلت از آماده شدن براى دیدارت به خوابم فرو برده، ولى معرفت به نعمت هاى کریمانه ‏ات مرا بیدار ساخته است. خدایا اگر بزگى مجازاتت مرا به سوى آتش فرا خوانده، هرآینه ثواب برجسته‏ات مرا به سوى بهشت خوانده است، خدایا از تو درخواست می کنم، و به پیشگاهت زارى نموده، و رغبت می ورزم، و از تو می ‏خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى، و مرا از کسانى قرار دهى که ذکرت را همواره بر زبان دارند، و پیمانت را نمی‌‏شکنند، و از سپاست غافل نمىی‌شوند، و فرمانت را سبک‏ نمی شمارند، خدایا مرا به نور عزّت بسیار زیبایت برسان تا عارف به وجودت گردم، و از غیر تو روى‏گردان شود، و از تو هراسان‏ و برحذر باشم، اى داراى بزرگى و بزرگوارى، و درود خدا و سلام بسیار او بر محمّد فرستاده‏اش، و برخاندان پاکش باد. 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 با نوای مداحان مختلف 24 مداح عربی و فارسی زبان 👈 لطفا با ذکر روی " شنیدن صدا " کلیک کنید 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) " هنگام فرارسیدن ماه " ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 4 تبیین لینک زیر https://eitaa.com/sahife2/40675 ‏🔴 جدايى و هجران از مردم مؤمن و مسلمان‏ اسلام دين محبّت، علاقه، مهر، وفا، صفا، مواسات، عدل، انصاف، كرامت، وقار، اخلاق و عمل صالح و عقايد حقّه، و آيين عفو و اغماض و گذشت است. مردم مؤمن با هم برادر و برابرند، و كسى بر كسى جز به تقوا آن هم در پيشگاه حضرت حق امتياز ندارد. قهر كردن مؤمن با مؤمن، مسلم با مسلم، زن با شوهر، شوهر با زن، فرزند با پدر و مادر، پدر و مادر با فرزند، همسايه با همسايه، شريك با شريك در اسلام جائز نيست، و چنانكه كسى كم ظرفيتى نشان دهد و با طرف مقابلش قهر كند لازم است هر چه زودتر و سريع‏تر به آشتى برخيزد، و نگذارد قهر و هجران، زمانش طولانى شود. قهر و هجران در روايات‏ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هَجْرُ الْمُسْلِمِ اخاهُ كَسَفْكِ دَمِهِ. جدايى مسلمان از برادرش همانند ريختن خون اوست. در روايت ديگر آمده: مَنْ هَجَرَ اخاهُ سَنَةً فَهُوَ كَسَفْكِ دَمِهِ. كسى كه يك سال از برادر مسلمانش كناره بگيرد چنان است كه خون او را ريخته باشد. امام على عليه السلام مى‏فرمايد: عَلَيْكُمْ بِالتَّواصُلِ وَ الْمُوافَقَةِ، وَ ايّاكُمْ وَ الْمُقاطَعَةَ وَ الْمُهاجَرَةَ. بر شما باد به صله و رفاقت با يكديگر، و بپرهيزيد از قطع رابطه و دورى جستن. رسول اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: يا اباذَرٍّ! إيّاكَ وَ هِجْرانَ اخيكَ، فَانَّ الْعَمَلَ لايُتَقَبَّلُ مِنَ الْهِجْرانِ. اى ابوذر! از قهر كردن با برادر دينيت بپرهيز، كه عمل با اين كار قبول درگاه حق نشود. حضرت صادق عليه السلام فرمود: افتراق و جدايى دو مسلمان باعث مى‏شود از يكى از آن دو بيزار شويم و حتى مستحق لعنت شود، و چه بسا هر دو مستحق بيزارى ما و لعنت گردند. معتّب به حضرت عرضه داشت: فدايت شوم، يكى از دو طرف ظالم است و مستحق برائت و لعنت، مظلوم در اين زمينه چه گناهى دارد؟ حضرت فرمود: براى اين‏كه مظلوم به دنبال ديگرى براى آشتى و تغافل از كارش نرفت. از پدرم شنيدم: وقتى دو نفر با هم نزاع كردند، بايد مظلوم به طرف مقابلش برود و بگويد: برادر جان در اين قضيه من ستم كردم؛ تا غائله‏ پايان پذيرد و قهر مبدّل به آشتى شود، خداوند تبارك و تعالى حاكم عادل است، حق مظلوم را از ظالم مى‏گيرد. حضرت رضا عليه السلام از پدرانش روايت مى‏كند: شب اول ماه رمضان مَرَده شياطين به غل بسته مى‏شوند، هر شب هفتاد هزار نفر بخشيده شده به مغفرت حق مى‏رسند، چون شب قدر برسد به اندازه آنچه در رجب و شعبان و رمضان آمرزيده شده‏اند آمرزيده مى‏شوند مگر آن كه بين او و برادرش كينه وجود دارد، در اين‏جا خداوند مى‏فرمايد: اينان را در جهت آمرزش مهلت دهيد تا با يكديگر آشتى كنند روايات زير از رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيده: لا هِجْرَةَ فَوْقَ ثَلاثٍ. دورى و قهر بيش از سه روز جايز نيست. لا يَحِلُّ لِلْمُؤْمِنِ انْ يَهْجُرَ اخاهُ فَوْقَ ثَلاثَةِ ايّامٍ. براى مؤمن، دورى و قهر از برادرش بيش از سه روز جايز نيست. لا تَقاطَعُوا، وَ لاتَدابَرُوا، وَ لاتَباغَضُوا، وَ لاتَحاسَدُوا، وَ كُونُوا عِبادَ اللَّهِ اخْواناً، وَ لايَحِلُّ لِمُسْلِمٍ انْ يَهْجُرَ اخاهُ فَوْقَ ثَلاثٍ. قطع رابطه نكنيد، به هم پشت ننماييد، نسبت به هم خشمگين نگرديد، با هم حسد نورزيد، بندگان حق با هم برادر باشيد! بر مسلمان جايز نيست بيش از سه روز با برادر مسلمانش قهر باشد. و نيز فرمود: دو مسلمان اگر هجر و قهرشان بيش از سه روز طول بكشد و آشتى نكنند از اسلام خارجند و بين آن دو ولايتى نخواهد بود، پس هر يك از آن دو نفر به صحبت كردن با برادرش پيشى بگيرد در روز حساب به سوى بهشت پيشى خواهد گرفت. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 283 👌 دعای ‏ 🆔 @sahife2