eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
برنامه ی ⏺ شکایت از سستی یاران ( علی علیه السلام ) 👈 قَالَ (علیه السلام): لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْأَنْبَارِ، فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ وَ أَدْرَكَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ. فَقَالَ (علیه السلام) مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ، فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ؟ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا، وَ إِنَّنِي [فَإِنِّي] الْيَوْمَ لَأَشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي؛ كَأَنَّنِي الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَةُ، أَوِ الْمَوْزُوعُ وَ هُمُ الْوَزَعَةُ. [قال الرضی: فلما قال (علیه السلام) هذا القول في كلام طويل قد ذكرنا مختاره في جملة الخطب تقدم إليه رجلان من أصحابه فقال أحدهما إني لا أملك إلا نفسي و أخي [فمرنا] فَمُر بأمرك يا أمير المؤمنين [ننفذ] ننقد له، فقال (علیه السلام) وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ؟ 👈 امام علی که درود خدا بر او باد فرموذند : (آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد، تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه «نخيله» حركت كرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند اى امير مؤمنان ما آنان را كفايت مى كنيم، فرمود) شما از انجام كار خود درمانده ايد چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى كنيد؟ اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى ناليدند، امروز من از رعيّت خود مى نالم، گويى من پيرو، و آنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند. سید رضی گوید: وقتى سخن امام در يك سخنرانى طولانى كه برخى از آن را در ضمن خطبه هاى گذشته آورديم، به اينجا رسيد. (دو نفر از ياران جلو آمدند و يكى گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، اى امير المؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهى انجام دهم، امام فرمود) شما كجا و آنچه من مى خواهم كجا؟ 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ گلايه شديد امام عليه السلام از سُستى بعضى از يارانش: قسمت 1 📜 اين سخن مربوط به است. توضيح اينكه يكى از شيطنت هاى معاويه اين بود كه براى تضعيف روحيه مردم عراق و به خصوص سربازان اميرمؤمنان على عليه السلام گهگاهى عده اى را مى فرستاد تا حمله هاى غافلگيرانه و ناجوانمردانه اى به شهرهايى كه نزديك مرز شام بود انجام دهند؛ عده اى را به قتل برسانند، جمعى را مجروح كنند واموالى را به غارت ببرند. اين همان روشى است كه در طول تاريخ جباران خودكامه از آن بهره گيرى مى كردند. در يكى از اين حملات كه در شهر مرزى انبار (اين شهر اكنون نزديك مرزهاى سوريه و اردن است) به وسيله «سفيان بن اوس» انجام گرفت، هنگامى كه خبر به امام عليه السلام رسيد بسيار ناراحت شد. در كوفه خطبه اى خواند (خطبه 27 نهج البلاغه معروف به خطبه جهاد) و سخت لشكريان، اصحاب خود و مردم كوفه را ملامت و نكوهش كرد، زيرا اين جسارت اصحاب معاويه ناشى از بى تفاوتى مردم كوفه بود. آنگاه امام عليه السلام سكوت كرد تا عكس العمل مردم را در مقابل آن خطبه آتشين ببيند. همه خاموش شدند و سخنى نگفتند. مرحوم سيّد رضى خلاصه اين ماجرا را به اين صورت نقل كرده است : «هنگامى كه امام عليه السلام خبر حمله ياران معاويه به انبار و غارت آنجا را شنيد شخصاً پياده به سوى «نخيله» كه لشكرگاه معروف كوفه بود به راه افتاد. مردم نيز به دنبال آن حضرت به راه افتادند؛ (جمعى از سرشناسان اصحاب) عرض كردند : اى اميرمؤمنان! شما بازگرديد ما اين مشكل را حل مى كنيم»؛ (لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الاَْنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ وَ أَدْرَكَهُ النَّاسُ وَقَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُوْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ). در اينجا بود كه امام عليه السلام فرمود: «شما از عهده حل مشكلات خودتان با من برنمى آييد چگونه مى خواهيد مشكل ديگران را از من دفع كنيد؟»؛ (فَقَالَ مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ). اشاره به اينكه شما قادر به دفاع از خويشتن نيستيد چگونه مى توانيد از من دفاع كنيد. دشمن به سرزمين شما حمله مى كند، نفرات شما را به قتل مى رساند، اموالتان را غارت مى كند و شما نشسته ايد و تماشا مى كنيد! سپس مى افزايد: «(مشكل ديگر اين است كه) رعاياى پيشين از ستم فرمانروايان خود شكايت مى كردند؛ ولى من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم»؛ (إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا وَإِنَّنِي الْيَوْمَ لاََشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي). اشاره به اينكه شما گوش به سخنان من نمى دهيد، فرمان من را اطاعت نمى كنيد. گويا دشمن، اين را احساس كرده و بى مهابا به سرزمين شما حمله مى كند. مى داند كه شما مرد جنگ و دفاع از آبرو و حيثيت و سرزمينتان نيستيد وهمين امر سبب جسارت او شده است. اين سخن شبيه مطلبى است كه در خطبه 121 وارد شده كه امام عليه السلام مى فرمايد : «أُرِيدُ أَنْ أُدَاوِيَ بِكُمْ وَأَنْتُمْ دَائِي كَنَاقِشِ الشَّوْكَةِ بِالشَّوْكَة؛ من مى خواهم به وسيله شما دردم را درمان كنم در حالى كه خودتان درد من هستيد». در پايان مى افزايد: «گويى من پيرو هستم و آنها پيشوا يا من فرمانبر ومحكومم و آنها فرمانده و حاكم»؛ (كَأَنَّنِي الْمَقُودُ وَهُمُ الْقَادَةُ أَوِ الْمَوْزُوعُ وَهُمُ الْوَزَعَةُ). «وَزَعَة» جمع «وازِع» از ماده «وَزْع» (بر وزن نزع) در اصل به معناى علاقه شديد به چيزى است كه انسان را از امور ديگر بازمى دارد. سپس به معناى بازداشتن استعمال شده است. اين تعبير هرگاه درمورد لشكر يا صفوف ديگر به كار رود مفهومش اين است كه آنها را نگاه دارند تا آخرين نفرات به آنها ملحق شوند و از پراكندگى آنها جلوگيرى نمايند. از آنجا كه اين كار به وسيله شخص حاكم و فرمانده انجام مى گيرد، واژه «وازع» به معناى حاكم و فرمانده استعمال شده است كه در جمله بالا همين معنا منظور است. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ گلايه شديد امام عليه السلام از سُستى بعضى از يارانش: قسمت 2 📜 سيّد رضى؛ پس از ذكر اين جمله مى افزايد: «هنگامى كه امام عليه السلام اين سخن را درضمن گفتارى طولانى ـ كه قسمت برگزيده اى از آن ضمن خطبه ها گذشت ـ بيان كرد، دو نفر از يارانش جلو آمدند. يكى از آنها عرض كرد: من جز اختيار خودم و برادرم را ندارم، امر فرما تا اطاعت كنيم. امام عليه السلام فرمود: شما دو نفر در برابر آنچه من مى خواهم (كه بسيج يك سپاه است)، چه كارى مى توانيد انجام دهيد؟ (فَلَمّا قالَ عليه السلام هذَا الْقَوْلَ، في كَلامٍ طَويلٍ قَدْ ذَكَرْنا مُختارَهُ فِي جُمْلَةِ الْخُطَبِ، تَقَدَّمَ إِلَيْهِ رَجُلانِ مِنْ أصْحابِهِ فَقالَ أَحَدَهُما: إنّي لا أمْلِکُ إلّا نَفْسي وَأخي فَمُرْ بِأَمْرِکَ يا أمِيرَالْمُؤمِنينَ نُنْقَدْ لَهُ، فَقالَ عليه السلام: وَأَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ؟). سرانجام، اين سخنان در آنان اثر كرد و گروه زيادى بيدار شدند و «سعيد بن قيس همدانى» با هشت هزار نفر به تعقيب سپاه غارتگر معاويه پرداختند؛ اما آنها فرار را بر قرار ترجيح داده و از مرزهاى عراق گريخته بودند. از خطبه ها و كلمات مختلف اميرمؤمنان على عليه السلام استفاده مى شود كه آن حضرت از سستى جمعى از اصحاب و ياران خود بسيار افسرده و ناراحت بود ومعتقد بود اگر آنها مردان شجاع و اهل كارزار بودند هرگز معاويه و شاميان نمى توانستند كشور اسلام را به دو پاره تقسيم كنند و حكومتى خودكامه وبه سبك سلاطين جور در منطقه خود به وجود آورند؛ حكومتى كه بعدها نيز سرچشمه انواع مفاسد و مظالم در كشور اسلام شد و چهره تاريخ اسلام را مشوه ساخت و آثار پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله را در مناطق مختلفى كمرنگ يا بى رنگ نمود وچقدر دردناك است براى فرماندهى كه از هر نظر آماده دفع دشمن باشد، هم برنامه داشته باشد و هم تدبير و هم قوت و قدرت؛ ولى نفرات او با وى هماهنگ نگردند تا آنجا كه افراد ناآگاه گمان برند اشكال در فرمانده و حاكمان است. سوز دل اميرمؤمنان على عليه السلام را از اين وضعيت، در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار آن حضرت به خوبى مشاهده مى كنيم. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره سَيَقُولُ السُّفَهَآءُ مِنَ‏النَّاسِ مَا وَلَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِى كَانُواْعَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ المَشْرِقُ وَالمَغْرِبُ يَهْدِى مَنْ يَشَآءُ إِلَى‏ صِرَطٍ مُّسْتَقِيمٍ‏ بزودى بى‌خردان از مردم، خواهند گفت: چه چیزى آنها (مسلمانان) را از (بیت‌المقدّس،) قبله‌اى كه بر آن بودند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست، هركه را بخواهد به راه راست هدایت مى‌كند. چون مشركان مكّه، كعبه را به بتخانه تبدیل كرده بودند، پیامبر اكرم و مسلمانان، سیزده سالى را كه بعد از بعثت در مكّه بودند، به سوى كعبه نماز نمى‌خواندند، تا مبادا گمان شود كه آنان به بت‌ها احترام مى‌گزارند. امّا بعد از هجرت به مدینه، چند ماهى نگذشته بود كه یهودیان زبان به اعتراض گشوده و مسلمانان را تحقیر كردند و گفتند: شما رو به قبله ما بیت‌المقدّس نماز مى‌خوانید، بنابراین پیرو و دنباله رو ما هستید و از خود استقلال ندارید. پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله از این اهانت ناراحت شد و هنگام دعا به آسمان نگاه مى‌كرد، گویا منتظر نزول وحى بود تا آنكه دستور تغییر قبله صادر شد. پیامبر دو ركعت نماز ظهر را به سوى بیت‌المقدّس خوانده بود كه جبرئیل مأمور شد، بازوى پیامبر را گرفته و روى او را به سوى كعبه بگرداند. در نتیجه پیامبر صلى الله علیه وآله یك نماز را به دو قبله خواند و اكنون نیز در مدینه نام آن محلّ به مسجدِ قبلتَین معروف است. ⏺ افرادى كه هر روز دنبال بهانه‌اى هستند تا از پذیرش حقّ طفره روند، سفیه هستند. «سیقول السفهاء» ⏺ مسلمانان باید توطئه‌ها وشایعات وسؤالات بهانه‌جویانه‌ى دشمن را پیش‌بینى كرده وبا پاسخ به آنها، از نفوذ وگسترش آن پیشگیرى نمایند. «سیقول... قل» ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرصت خوبی است برای خواندن خصوصا کتب نورانی ✳️ دو یار زیرک و از باده کهن دومنی فراغتی و کتابی و گوشه چمنی من این مقام به دنیا و آخرت ندهم اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی هر آن که کنج به گنج دنیا داد فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی بیا که رونق این کارخانه کم نشود به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن در این چمن که گلی بوده است یا سمنی ببین در آینه جام نقش بندی غیب که کس به یاد ندارد چنین عجب زمنی از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی مزاج دهر تبه شد در این بلا کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ خدایا مرا در این ماه بر روزه و شب زنده داری‌اش یاری‌ام ده وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ و از لغزش‌ها و گناهانش دورم بدار وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ و ذکرت را همواره روزی ام کن بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ به توفیقت ای راهنمای گمراهان 👈 شرح صوتی دعا در لینک زیر http://alumni.miu.ac.ir/index.aspx?siteid=2&pageid=30651 http://www.aviny.com/Voice/ramazan/sharh_doa_ruzane/mojtahedi.aspx 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
👈 قرآن بصورت (تندخوانی) https://qurantv.ir/qariinfo/6827 👈 از صفحه 82 تا صفحه 95 http://moshaf.org/files/other/document/Sahifeh%20Sajjadiyeh.pdf 👈 مقید باشیم به توفیق الهی و با استمداد از آقا امام سجاد علیه السلام روزانه برنامه ی تعیین شده را با هم قرائت کنیم 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
Sahifeh Sajjadiyeh-bonyana.com.pdf
2.95M
🌙 لطفا کتاب صحیفه سجادیه - از صفحه 82 تا صفحه 95 مطالعه شود
«12» فَقُلْتَ:- تَبَارَكَ اسْمُكَ وَ تَعَالَيْتَ- مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا «13» وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ» وَ قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً كَثِيرَةً» وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِي الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِيفِ الْحَسَنَاتِ پس گفتى- اى كه نامت مبارك و والاست!- «هر كس يك خوبى بياورد، ده برابرش براى اوست، و هر كس يك بدى بياورد، جز به مانند آن عقوبت نشود.» و فرمودى: «داستان آنان كه اموالشان را در راه خدا انفاق مى‏كنند، مانند دانه‏اى است كه هفت خوشه رويانده، در هر خوشه صد دانه است، و خداى براى هر كه بخواهد، چند برابر مى‏كند.» و گفتى: «كيست كه به خدا قرض نيكو دهد، تا خدا آن را برايش به چندين برابر بيفزايد.» و آنچه از نظاير اين آيات درباره چندين برابر كردن خوبى‏ها در قرآن نازل فرمودى. دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 1 ⏺ كردن و دادن به افراد محتاج از سفارش‏هاى بسيار مهم و مورد تأكيد دين اسلام است و وام دادن به افراد محتاج از آثار سخاوت مى‏باشد. از آن جايى كه مردم محروم مشكلات متعدّدى دارند، گاهى به اندك چيزى گرفتاريشان آسان مى‏شود، رعايت و توجّه به آنان لازم است. قرض دادن در اسلام از صدقه دادن بالاتر است و بنابراين اهميّت آن بدان جهت است كه جامعه دچار ربا و سود و ديگر معاملات ربوى نشود. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: مَنْ ايْقَنَ بِالْخَلْفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَةِ. كسى كه يقين به عوض و جانشين داشته باشد، در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود. و به خاطر همين اعتقاد و ارزش انفاق است كه خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد: إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ» اگر به خدا وام نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مى‏كند و شما را مى‏آمرزد و خدا عطا كننده پاداش فراوان در برابر عملِ اندك و بردبار است. قرض در اصل به معنى قطع كردن و بريدن است و چون با واژه حسن همراه شود اشاره به جدا كردن مال از خويشتن و دادن در راه خير است. امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه: لَّا خَيْرَ فِى كَثِيرٍ مّن نَّجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ» در بسيارى از رازگويى‏هاى آنان خيرى نيست، جز كسى كه [از اين طريق‏] به صدقه، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم فرمان دهد. مى‏فرمايد: منظور از معروف در آيه شريفه قرض دادن است. «1» آرى، خداوند روزى قرض دهنده را زياد و بر مكارم اخلاق او مى‏افزايد واگر شخص متمكّن و ثروتمند در قرض دادن كوتاهى و تقصير كند، به فقر مبتلا مى‏شود. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 351 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 ⏺ كلامى از فخررازى در ‏ فخر رازى در سوره سبأ آيه 39 مى‏گويد: «عجب اين است كه تاجر، هنگامى كه بداند يكى از اموالش در معرض تلف مى‏باشد، حاضر است آن را به صورت نسيه بفروشد، هر چند فقير باشد، مى‏گويد: اين بهتر از اين است كه بگذارم و نابود شود. و اگر تاجرى در چنين شرايطى اقدام به فروش اموالش نكند تا نابود شود، او را خطاكار مى‏شمرند. و اگر در چنين شرايطى خريدار سرمايه دارى پيدا شود و به او نفروشد، او را بى عقل معرفى مى‏كنند و اگر علاوه بر همه اينها خريدار با داشتن تمكّن مالى همه گونه وثيقه بسپارد و سند قابل اطمينانى نيز بنويسد در عين حال به او نفروشد، ديوانه‏اش خوانند. ولى تعجب در اين است كه همه ما اين كارها را انجام مى‏دهيم و هيچ كس آن را جنون نمى‏شمرد؛ زيرا تمام اموال ما به يقين در معرض زوال است و خواه ناخواه از دست ما بيرون خواهد رفت، و انفاق كردن در راه خدا يك نوع وام دادن به اوست، و ضامنى معتبر يعنى خداوند بزرگ فرموده: وَ مَآ أَنفَقْتُم مّن شَىْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ» و هرچه را انفاق مى‏كنيد [چه كم و چه زياد] خدا عوضى را جايگزين آن مى‏كند. و در عين حال املاك خود را نزد ما گروگان گذاشته، چرا كه هر چه در دست انسان است عاريتى از ناحيه اوست و محكم‏ترين مسندها را از كتب آسمانى در اين زمينه در اختيار ماه نهاده، اما با همه اين‏ها بسيارى از ما، اموال خود را انفاق نمى‏كنيم و مى‏گذاريم از دستمان برود، نه اجرى داريم و نه شكرى.» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 351 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 3 ⏺ شرايط انفاق و قرض‏ البته بايد توجّه داشت قرض الحسنه‏اى ارزشمند و نيكو خواهد بود و خداوند ثوابش را چند برابر كرده تا جايى كه مى‏فرمايد: ثوابش را به جز من احدى نمى‏داند كه داراى شرايط خاصّ انفاق و قرض باشد. مرحوم شيخ طبرسى رحمة ا ... عليه در تفسير شريف مجمع البيان شرايط انفاق و قرض را چنين بيان كرده‏اند: «1- اين كه از مال حلال باشد. زيرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: إِنَّ اللَّهَ طَيِّبُ وَ لايَقْبَلُ إِلَّا الطَيِّبَ. به راستى كه خداوند پاك و منزه است و نمى‏پذيرد مگر پاك را. 2- اين كه از بهترين چيزى باشد كه مالك آن است، نه اين كه چيز پستى را انفاق كند. 3- اين كه تصدّق كند در حالى كه او آن را دوست دارد و اميدوار به زندگى است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره فرمود: برترين صدقه آن است كه آن را بدهى در حالى كه تو تندرست و سالم هستى و اميد به زندگى و ترس از فقر دارى. «1» 4- اين كه آن را واپس نگذارى تا وقتى كه جان به گلويت برسد و بگويى براى فلانى چقدر و براى فلانى چقدر. 5- اين كه آن را براى دوست‏ترين افراد و نيازمندترين و شايسته‏ترين آن‏ها قرار دهى كه آن را بگيرند. 6- اين كه تا مى‏تواند و امكان دارد آن را پنهان و مخفى بدارد. 7- اين كه در پى و تعقيب آن منّت نگذارده و آزار نكند. 8- اين كه فقط قصد كند به اين كار وجه الله و رضاى خدا را و ريا نكند براى آن كه ريا و خود نمايى مذموم و ناپسند است. 9- اين كه آن چه داده به نظرش كوچك و كم آيد، هر چند كه زياد باشد، براى آن كه متاع دنيا قليل و اندك است. 10- اين كه از محبوب‏ترين مال او باشد و از بهترين مالى باشد كه خود او آن را دوست دارد.» «2» پس اگر اين ده صفت در صدقه و قرض الحسنه جمع شود مصداق آيه شريفه: وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ» و او را پاداشى نيكو و باارزش باشد. خواهد بود. يعنى خالصى كه مشوب و آلوده به صفت نقص نمى‏شود، و از شأن خداوند كريم است كه خير فراوان عطا كند و چون اين نفع و سود و بزرگى به انسان مى‏دهد، خداوند در آيه شريفه توصيف به كريم نمود، و اجر كريم همان بهشت برين است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 351 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 7 👤استاد ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا ✨ خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى نگهدار، اى پابرجا، اى جاویدان، اى رحم کننده، اى سلامت بخش ... 👈بخشی از دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برنامه ی نکوهش یاری نکردن حق وَ قِيلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ (علیه السلام) فَقَالَ أَ تَرَانِي أَظُنُّ [أَنَ] أَصْحَابَ الْجَمَلِ كَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ؟ فَقَالَ (علیه السلام): يَا حَارِثُ [حَارِ] إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ، فَحِرْتَ؛ إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ [أَهْلَهُ]، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّي أَعْتَزِلُ مَعَ [سَعْدِ] سَعِيدِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ. فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ [سَعْداً] سَعِيداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا الْبَاطِلَ. مشكل حقّ ناشناسى : حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پندارى كه من اصحاب جمل را گمراه مى دانم چنين نيست، امام علی که درود خدا بر او باد فرموذند : اى حارث تو زير پاى خود را ديدى، امّا به پيرامونت نگاه نكردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى كه اهل حق چه كسانى مى باشند و باطل را نيز نشناختى تا باطل گرايان را بدانى. (حارث گفت: من و سعد بن مالك ، و عبد اللّه بن عمر، از جنگ كنار مى رويم، امام فرمود) همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را يارى كردند، و نه باطل را خوار ساختند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2