eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نكاتى كه در اين فرازهاى ملكوتى به آن اشاره شده عبارت است از: 1- خلقت شب و روز و افتراق بين آنها به قوّت و قدرت حق. 2- محدود و معيّن بودن اوقات شب و روز. 3- غذاها و آنچه منشأ ادامه حيات و پرورش است. 4- شب براى بسيارى از موجودات به خصوص انسان، لباس استراحت است. 👈 انشاالله در روزهای آتی موارد بالا بسط داده خواهد شد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
dua06.mp3
4.38M
صوت عربی دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
adua06.mp3
3.08M
ترجمه ی گویای فارسی دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
06.mp3
2.07M
ترجمه ی گویای انگلیسی دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی انسان در گرو اعمال خویش وَ قَالَ (عليه السلام): : الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ؛ سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ، وَ مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ؛ يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ؛ وَ يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة. علی علیه السلام که درود خدا بر او باد فرمود : گفتارها نگهدارى مى شود، و نهان ها آشكار، و هر كسى در گرو اعمال خويش است، و مردم گرفتار كمبودها و آفت هايند جز آن را كه خدا نگهدارد، در خواست كنندگانشان مردم آزار، و پاسخگويان به زحمت و رنج دچارند، و آن كس كه در انديشه از همه برتر است با اندك خشنودى يا خشمى از رأى خود باز مى گردد. و آن كس كه از همه استوارتر است از نيم نگاهى ناراحت شود يا كلمه اى او را دگرگون سازد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هركس در گرو اعمال خويش است: قسمت 1 📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه درباره چند خطر كه در انتظار انسان هاست هشدار مى دهد: نخست مى فرمايد: «گفتار انسانها نگهدارى مى شود»؛ (الأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ). همانگونه كه قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ * إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ * مَّا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ)؛ ما انسان را آفريديم و وسوسه هاى نفس او را مى دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم! * (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسانند اعمال او را دريافت مى دارند. * انسان هيچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اين كه فرشته اى مراقب وآماده براى (ضبط) آن است!». در حديثى مى خوانيم: معاذ بن جبل از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پرسيد: چه چيز مى تواند مرا وارد بهشت كند و از دوزخ دور دارد؟ رسول خدا صلي الله عليه و آله دستورى به او دادند و در آخر فرمودند: «ألا أُخْبِرُکَ بِمِلاکِ ذلِکَ كُلِّهِ؛ آيا اساس و ريشه همه اينها را به تو بگويم؟» معاذ گفت: «آرى يا رسول الله» پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «كَفِّ عَلَيْکَ هذا وَأشارَ إلى لِسانِهِ؛ اين را حفظ كن، و اشاره به زبان خود نمود». در دومين هشدار مى فرمايد: «باطن اشخاص آزموده خواهد شد»؛ (وَالسَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ). انسانها در كشاكش امتحانهاى سخت قرار مى گيرند تا آنچه در باطن دارند آشكار گردد و معلوم شود تا چه حد در ادعاهاى خود صادقند. همانگونه كه قرآن مجيد خطاب به ياران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مى فرمايد: «(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ)؛ ما همه شما را قطعاً مى آزماييم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم!». در حديث شريفى از اميرمؤمنان على عليه السلام در خطبة الوسيلة مى خوانيم : «وَالاَْيَّامُ تُوضِحُ لَکَ السَّرَائِرَ الْكَامِنَة؛ گذشت روزگار آنچه را در باطن نهفته شده براى تو آشكار مى سازد». قبلا در ذيل حكمت 217 و در ذيل گفتار حكيمانه درباره مسئله امتحان و اهداف آن و نقش حوادث در ظاهر ساختن باطن انسانها مطالبی داشتيم. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هركس در گرو اعمال خويش است: قسمت 2 📜 سپس امام عليه السلام به سراغ هشدار رفته و با استفاده از يكى از آيات قرآن مى فرمايد: «و هركس در گرو اعمال خويش است»؛ (وَكُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ). «رَهينَة» به معناى گروگان از ماده (رهن) گرفته شده و آن وثيقه اى است كه معمولاً شخص وام گيرنده به طلبكار مى دهد. از اين تعبير استفاده مى شود كه تمام وجود انسانها در گرو اعمالى است كه انجام مى دهند و تا وظيفه خود را انجام ندهند اين گروگان آزاد نمى شود. هرگاه انسان به اين سه هشدار عكس العمل مناسب نشان دهد و ايمان داشته باشد كه تمام سخنانش در نامه اعمالش و نزد خداى متعال حفظ مى شود و آنچه در درون دارد روزى آشكار مى گردد و همواره در گرو اعمال خويش و انجام وظايف الهى است، به يقين مصداق روشن فرد مؤمن صالح خواهد بود و به يقين اهل نجات است. آنگاه امام عليه السلام سخن از هشدار چهارم مى گويد: «(بدانيد) مردم همگى در نُقصانند و همگى داراى عيوبى هستند جز كسى كه خداوند او را حفظ كرده است»؛ (وَالنَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلاَّ مَنْ عَصَمَ اللّهُ). منقوص، كسى است كه داراى نقص و عيبى است و مدخول نيز همين معنا را مى دهد. ممكن است اوّلى اشاره به نقصان در عقل و اعتقادات باشد و دومى اشاره به نُقصان اعمال و گرفتار بودن در چنگال رذائل اخلاقى. اين هشدار چهارم اشاره به كسانى است كه گرفتار انواع معاصى و گناهان هستند و مى گويند: ما سرانجام توبه خواهيم كرد و خود را اصلاح مى كنيم. امام عليه السلام مى فرمايد: همگى در حال نُقصانند و عيوب به باطن آنها سرايت مى كند وبازگشت و جبران، روزبه روز مشكل تر مى شود. جمله «إِلاَّ مَنْ عَصَمَ آللّهُ» در درجه اوّل شامل حال معصومان است و ليكن تمام كسانى كه پيرو آنانند و در مسير آنها گام برمى دارند نيز از نوعى عصمت الهى برخوردار مى شوند. قرآن مجيد در آيه 175 سوره «نساء» بعد از آن كه به اهميت قرآن اشاره كرده، مى فرمايد: «(فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطآ مُّسْتَقِيمآ)؛ اما آنها كه به خدا ايمان آورده اند و به اين كتاب آسمانى چنگ زدند به زودى همه را در رحمت و فضل خود وارد خواهد ساخت و در صراط مستقيم به سوى خودش هدايت مى كند». آنگاه امام عليه السلام نشانه هايى از اين گروه آلوده به گناه را بيان مى كند كه به وسيله آنها مى توان آنان را شناخت. نشانه اوّل اينكه مى فرمايد: «پرسش كنندگان آنها درپى بهانه جويى وآزارند»؛ (سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ). آنها به قصد حلّ مشكلات و كاستن از مجهولات و پى بردن به حقايق، سؤال نمى كنند، بلكه سؤالشان حتّى از عالمان به صورت انحرافى و به قصد بهانه جويى و آزار طرف است. نشانه ديگر اينكه «پاسخگويندگان آنها نيز درپى توجيه و تكلّفند»؛ (وَمُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ). اشاره به اينكه عالِم آنها درپى پاسخگويى صحيح نيست، بلكه آنچه را مطابق ميل خود مى بيند بر مبانى شرع و كتاب و سنت تحميل كرده و از طريق تفسير به رأى آنها را به مردم ارائه مى دهد و گاه ممكن است چيزى را نداند وبه جاى اينكه با صراحت بگويد نمى دانم، با تكلّف مى خواهد پاسخى براى آن ـ هر چند نادرست ـ پيدا كند. هم پرسش كنندگان در مسير باطلند و هم پاسخگويان. در گفتار حكيمانه نيز گذشت كه وقتى كسى مسئله پيچيده اى را از آن حضرت پرسيد، امام عليه السلام در پاسخ گفت: «براى به دست آوردن آگاهى پرسش كنيد نه براى بهانه جويى و توليد دردسر، چراكه نادانِ آماده يادگيرى شبيه عالم است و عالم و دانشمند خلافگو شبيه جاهل بهانه جوست». ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هركس در گرو اعمال خويش است: قسمت 3 📜 در نشانه سوم مى فرمايد: «حتى برترين آنها ازنظر فكر و انديشه به سبب حبّ و بُغض، از رأى خود بازمى گردد»؛ (يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَالسُّخْطُ). آرى چنان كه مى دانيم يكى از موانع معرفت، حُبّ و بُغض هاى افراطى است كه سبب مى شود انسان عقيده صائب و رأى صحيح خود را رها سازد و به چيزى كه دوست دارد روى آورد، هرچند باطل باشد، و از چيزى كه از آن نفرت دارد منصرف شود، گرچه حق باشد. و تا انسان از اين صفات رذيله تهى نشود چهره حقيقت را آن چنان كه هست نمى تواند مشاهده كند. در آخرين نشانه مى فرمايد: «با استقامت ترين آنها با يك نگاه و يا يك كلمه دگرگون مى شود»؛ (وَيَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ، وَتَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ!). اشاره به اينكه انسان ممكن است كوه علم و دانش و داراى عقل قوى و در برابر مشكلات نيرومند باشد؛ اما هرگاه تابع هوا و هوس گردد يك نگاه هوس آلود ممكن است زندگى او را دگرگون سازد و يك جمله فريبنده او را از راه به دَربَرَد. در حديثى كه در كتاب شريف كافى از امام باقر عليه السلام نقل شده مى خوانيم: «إنَّما الْمُؤْمِنُ الَّذي إذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فِي إثْمٍ وَلا باطِلٍ وَإذا سَخَطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ وَالَّذِي إذا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إلَى التَّعَدّي إلى ما لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ؛ انسان باايمان كسى است كه هرگاه از كسى يا چيزى راضى شود اين رضايت و خشنودى، او را در گناه و باطل وارد نمى كند و هرگاه به شخصى يا چيزى خشمگين شود اين خشم، او را از قول حق بيرون نمى برد و كسى است كه چون قدرت يابد قدرتش او را به سوى تعدّى كردن و به سراغ چيزى رفتن كه حق او نيست نمى كشاند». از مجموع آنچه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه و هشدارگونه بيان فرمود به خوبى استفاده مى شود كه همه افراد اعم از مؤمنان عادى و مؤمنان والامقام، همه بايد مراقب خويش باشند، چراكه خطرهايى از ناحيه زبان و نيت هاى باطن، همه را تهديد مى كند و گاه ممكن است صحنه هاى هوس آلود، هدايا و سخنان تملق آميز، انسان را بلغزاند و آثار اعمال او را از ميان ببرد. در تواريخ آمده است كه «خالد بن معمر» از ياران بااستقامت على عليه السلام بود؛ اما يك جمله معاويه او را دگرگون ساخت و آن اينكه در صفين، «خالد» صدا زد : چه كسى آماده شهادت است و حاضر است جان خود را به خداوند بفروشد؟ هفت هزار نفر با او بيعت كردند به اين شرط كه دست از نبرد برندارند تا وارد خيمه معاويه شوند. آنها جنگ عظيمى كردند حتى غلاف شمشير را شكستند (اشاره به اينكه اين شمشير نبايد در نيام رود). هنگامى كه به نزديك خيمه معاويه رسيدند او فرار كرد و به بعضى از خيمه هاى لشكر پناه برد و كسى را نزد خالد فرستاد وگفت: تو پيروزى، اگر ادامه ندهى من حكومت خراسان را به تو وامى گذارم. در اين هنگام طمع بر خالد مسلط شد و كار خود را ناقص رها كرد وبعد از آنكه معاويه مسلط بر عراق شد و مردم با او بيعت كردند، حكومت خراسان را به «خالد» داد؛ ولى عجيب اينكه پيش از آنكه «خالد» به مركز حكومت خود برسد از دنيا رفت. از قديم گفته اند: هدايا چشم دانشمندان را كور مى كند و عقل عاقلان را مى گيرد. نيز گفته اند: هنگامى كه هديه از در وارد مى شود حق از پنجره خارج مى گردد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَالْمُطَلَّقَتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِى أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِى ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلَاحاً وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِى عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْروفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‏ نان طلاق داده شده، خودشان را تا سه پاكى در انتظار قرار دهند. (یكى پاكى كه طلاق در آن واقع شده و دو پاكى كامل دیگر وهمین كه حیض سوم را دید، عده او تمام مى‌شود.) و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند، براى آنها روا نیست كه آنچه را خدا در رحم آنها آفریده است، كتمان كنند. و شوهرانشان اگر سر آشتى دارند، به بازآوردن آنها در این مدّت، (از دیگران) سزاوارترند و همانند وظائفى كه زنان بر عهده دارند، به نفع آنان حقوقى شایسته است و مردان را بر زنان مرتبتى است. وخداوند توانا وحكیم است. 1- زن به محض ، حقّ ازدواج با دیگرى را ندارد. «و المطلقات یتربّصن» 2- در طلاق، نباید فرزندان از حقوق خود محروم شوند. «ما خلق اللّه فى ارحامهنّ» 3- بهترین ضامن اجراى قوانین، ایمان به خداوند است. «لا یحلّ لهنّ... ان كُنّ یؤمنّ» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک زیبای دیگر با حضرت دوست: 👈 براوج خوبی دیدم مهی شب گفتم زمهرش در تاب و در تب گفتم چه باشد نزد من آئی در خدمت تو باشم یک امشب گفتا چه مطلب از خدمت من گفتم چه باشد غیر از تو مطلب گفتا بیایم منزل کدامست گفتی که شد روز در چشمم آن شب گفتم ثنایش کردم دعایش در حفظ دارش از چشم یا رب آمد بمنزل بنشست در دل گفتی که جانی آمد بقالب گفتا چه خواهی ؟ گفتم جمالت گه مست از چشم گه بیخود از لب از زلف گاهی خاطر پریشان از غمزه گاهی در تاب و در تب گفتا که چشمم مستیست خونخوار وین زلف و غمزه مار است و عقرب چون تو گرفتار داریم بسیار در دام زلف و در چاه غبغب میگفت سرخوش شیرین و دلکش گفتی که شکر میبارد از لب گفتم لبت را یعنی ببوسم شد در حیا زد انگشت بر لب گفتم دهانت گفتا که حرفیست بی جام و باده و آنگه لبالب گفتم که بالات گفتا بلائیست بگذر بخیری زین گونه مطلب این گفت و برخواست صد فتنه شد راست روز قیامت دیدم من آن شب چون بنگریدم کس را ندیدم نی پیش و نی پس نه راست و نه چپ در سوز دل ماند از حسرتش با آه و ناله با بانگ یا رب دل بکن جانا از این دیر خراب کاسمان در رفتنت دارد شتاب ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در و : 🔹الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ🔹 🔸سپاس خداوند را كه شب و روز را به توانايى خود آفريد 🔹و مَيَّزَ بَيْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ🔹 🔸و به قدرت خود از هم جدا ساخت 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
1 ‏ 1 🔴 پديده شب و روز و منافعى كه هر كدام براى حيات موجودات دارد، در حقيقت محصول و معلولى از وضع زمين و خورشيد و رابطه ميان آن دو موجود كيهانى است. در اين قسمت لازم است به برخى از آيات قرآن مجيد در رابطه با شب و روز و اين كه اين دو پديده از آيات حضرت حق است اشاره شود: ✳️ إنَّ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَ الاْرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ وَالْفُلْكِ الَّتى تَجْرى فِى الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النّاسَ وَ ما أنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأحْيا بِهِ الأْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الأْرْضِ لآَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ بى‏ترديد در آفرينش آسمان‏ها و زمين و رفت و آمد شب و روز و كشتى‏هايى كه در درياها [با جابجا كردن مسافر و كالا] به سود مردم روانند و بارانى كه خدا از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگى‏اش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبنده‏اى پراكنده كرده و گرداندن بادها و ابرِ مسخّر ميان آسمان و زمين، نشانه‏هايى است [از توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى گروهى كه مى‏انديشند. راستى، آيا پديده شب و روز كه نتيجه گردش زمين در هر بيست و چهار ساعت به دور خود و خورشيد بر سطح زمين است، به وقتى كه قسمتى از آن در حين گردش رو به روى اين كره آتشين است، نشانه وجودى حكيم و قوى و قادر و عليم نيست؟! آيا عقل در اين معركه جز به حضرت ربّ العزّه و وجود مقدّسى كه آفريننده اين پديده‏هاست توجه مى‏كند؟ اگر عقل به هنگام تماشاى اين واقعيت‏ها كه سراسر باعث بهت و حيرت و تعجب و اعجاب است به غير حق رو مى‏كند، بگوييد آن غير، كيست؟ ✳️ إنَّ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأْرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لآَياتٍ لُاولِى الأْلْبابِ يقيناً در آفرينش آسمان‏ها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى خردمندان است. خردمندان و اهل انصاف و وجدان و آنان كه از فطرت مستقيم و حال انسانى برخوردارند، چون به خلقت آسمان‏ها و زمين و پديده شب و روز دقّت كنند، صاحب آفرينش را مى‏يابند و چنانكه آيه بعد مى‏فرمايد، در همه حال پيشانى تواضع در برابر عظمت آفريننده هستى به خاك سايند و فرياد بر آورند كه: آنچه را حضرت حق در صحنه شگفت‏انگيز آفرينش قرار داده عين واقعيت و بر اساس حقّ و حقيقت است: ✳️ الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأْرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ آنان كه همواره خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى‏كنند، و پيوسته در آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏انديشند، [و از عمق قلب همراه با زبان مى‏گويند:] پروردگارا! اين [جهان با عظمت‏] را بيهوده نيافريدى، تو از هر عيب و نقصى منزّه و پاكى؛ پس ما را از عذاب آتش نگاهدار. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 ‏ 2 ✳️ إنَّ فِى اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِى السَّماواتِ وَ الأْرْضِ لآَياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ به يقين در رفت و آمد شب و روز و آنچه را خدا در آسمان‏ها و زمين پديد آورد، براى گروهى كه همواره تقوا پيشه‏اند، نشانه‏هايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] ست. آرى، هر آن كه انديشه و عقلش را از وساوس مكتب‏هاى الحادى و يورش‏هاى‏ مدارس شيطانى و بندبازى‏هاى مادّيگران حفظ كند و به دور از تمام شوائب به آيات كتاب خلقت بنگرد، حضرت محبوب را يافته و به آغوش رحمتش درخواهد افتاد و تمام وجود خويش را تسليم او نموده، همچون ستاره‏اى كه در مدارش مى‏گردد بر حول محور عبادت و اطاعت خواهد گشت. ✳️ وَ هُوَ الَّذى يُحْيى وَ يُميتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أفَلا تَعْقِلُونَ و اوست كه حيات مى‏دهد و مى‏ميراند و رفت و آمد شب و روز در سيطره خواست اوست، آيا نمى‏انديشيد؟ ✳️ وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإذا هُمْ مُظْلِمُونَ و نشانه‏اى [از نشانه‏هاى قدرت و حكمت ما] براى آنها شب است كه [پوشش‏] روز را از آن برمى‏كنيم، پس ناگاه آنان به تاريكى درآيند. ✳️ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها* وَالْقَمَرِ إذا تَلاها* وَ النَّهارِ إذا جَلَّيها* وَ اللَّيْلِ إذا يَغْشيها سوگند به خورشيد و گسترش روشنى‏اش* و به ماه هنگامى كه از پى آن برآيد* و به روزچون خورشيد را به خوبى آشكار كند* و به شب هنگامى كه خورشيد را فرو پوشد. «اين آيات شواهدى از نظام مشهود روز و شب و تحوّل مناظر آن است كه محور اصلى اين اوضاع، جرم نورانى خورشيد مى‏باشد. گويا از اين جهت جرم نور افشان خورشيد و تابندگى آن در يك آيه آمده كه اگر تابش آن در ميان نباشد روشنى در ميان نيست و همه اجسام ديگر آن چنان در تاريكى مى‏ماند كه چيزى ديده نمى‏شود؛ زيرا روشنى هوا و رؤيت هر چيز اثر تابش‏ بر آنهاست. از اين جهت در فضاى دور كه جسمِ بازتابنده‏اى نيست همه چيز جز اجرام نورانى، تاريك است. نورانيّت جرم ماه نيز هنگام در پى آمدن و مقابل شدن با خورشيد صورت ديگرى از بازتاب نور آفتاب است. تجلّى نهار، صورت كامل تابندگى آن بر زمين مى‏باشد؛ همين كه قسمتى از زمين از سمت تابش خورشيد روى گرداند روى خورشيد پوشيده و سايه تاريك شب گسترده مى‏شود. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 ‏ 3 ✳️ وَ اللَّيْلِ اذا يَغْشاها و به شب هنگامى كه خورشيد را فرو پوشد. قرآن مجيد درباره شب و روز مى‏فرمايد: ✳️ وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً* وَ جَعَلنَا النَّهارَ مَعاشاً و شب را پوششى* و روز را وسيله معاش مقرّر كرديم. «پرده شب، بدن و اعصاب را از شعاع نور مى‏پوشاند و انسان و حيوان را در پناه تاريكى خود آسوده و مطمئن از چشم رقيب و دشمن مى‏دارد. از اينرو انقطاع و آرامش كامل: «سُبات» بر محيط و جنبدگان حاكم مى‏گردد، چنانكه جنبش و آرامش جنبندگان پيرو گسترش و برگشت نور و سايه است، همين كه هنگام عصر تابش نور لغزيده شد و سايه يكسره برگشت، همه جنبندگان اعم از انسان و حيوان از ميدان زندگى با سستى و خستگى به سوى خانه و لانه و آشيانه خود برمى‏گردند و لباس تاريكى شب هر چه بيشتر فراگيرد، آرامش و خواب‏ها عميق‏تر مى‏گردد. در مقابل، هرچه گسترش نور آفتاب و تابش شعاع آن بيشتر مى‏گردد جنبندگان را بيشتر به ميدان زندگى مى‏كشاند. بالا آمدن آفتاب از سويى و محرك‏هاى احتياج از سوى ديگر، جنبندگان را برمى‏انگيزد و ميدان كوشش گرم مى‏شود و قدرت‏هاى بدنى و فكرى كه در نتيجه خواب و آسايش شب ذخيره و آماده شده به كار مى‏افتد. اين خواب و بيدارى و تاريكى و روشنى و شب و روز، پى در پى منشأ و عامل مهم پرورش و تكامل است. ✳️ وَ اللَّيْلِ إذا يَغْشى‏* وَالنَّهارِ إذا تَجَلّى‏ سوگند به شب هنگامى كه فرو پوشد* و به روز هنگامى كه آشكار شود. فعل‏هاى مضارع يَغْشى‏، تَجَلّى به حسب ماده لغوى و هيأت فعلى حدوث تدريجى و تصريح نشدن به مفعول آنها، اطلاق و تعميم را مى‏رساند. شب همى پوشاند آنچه را كه روز آشكارش مى‏نمايد و روز آشكار مى‏نمايد آنچه را شب مى‏پوشاند. سايه شب دامن مى‏گسترد و جنب و جوش زندگان و طبيعت آهسته آهسته آرام مى‏گيرد وبيشتر جنبندگان در جهت عكس دامنه تاريكى به سوى خانه و لانه و آشيانه خود روى مى‏آورند و پوشيده مى‏شوند. در ميان اين پوشش‏ها چراغ‏هاى حواسّ و ادراكات، يكى پس از ديگرى خاموش مى‏شود تا آخرين حركت خيال و شعور از كار مى‏افتد و پوشيده مى‏گردد. شب اين گونه سراسر ظاهر و باطن عالم را مى‏پوشاند. سپس ديرى نمى‏پايد كه اشعه نور از آفاق دور مى‏تابد و عناصر و قواى حيات را اندك اندك بيدار مى‏نمايد و برمى‏انگيزد و دامن‏هاى پرده شب را برمى‏چيند تا آن كه همه افسردگان و خفتگان را گرم و بيدار و فعّال مى‏گرداند. در ميان اين تناوبِ متضادّ شب و روز و تبادل نور و ظلمت و حركت و سكون و گرمى و سردى و پوشيده شدن و نمايان شدن آفاق دور و نزديك، از درون عناصر و فعل و انفعال‏هاى مرموز آن، حيات نمودار مى‏شود و صورت‏هايى رخ مى‏نمايد كه جز پروردگار بر آنها احاطه ندارد 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی توجه به ناپایدارى دنیا وَ قَالَ (عليه السلام): مَعَاشِرَ النَّاسِ، اتَّقُوا اللَّهَ، فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا يَبْلُغُهُ، وَ بَانٍ مَا لَا يَسْكُنُهُ، وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ يَتْرُكُهُ، وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ، أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً، فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً، قَدْ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ "ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ".. علی علیه السلام که درود خدا بر او باد فرمود :اى مردم از خدا بترسيد، چه بسا آرزومندى كه به آرزوى خود نرسيد، و سازنده ساختمانى كه در آن مسكن نكرد، و گرد آورنده اى كه زود آنچه را گرد آورده رها خواهد كرد، شايد كه از راه باطل گرد آورده، و يا حق ديگران را باز داشته، و با حرام به هم آميخته، كه گناهش بر گردن اوست، و با سنگينى بار گناه در مى گذرد، و با پشيمانى و حسرت به نزد خدا مى رود كه: «در دنيا و آخرت زيان كرده و اين است زيانكارى آشكار». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ زيانكاران هر دو جهان! قسمت 1 📜 امام عليه السلام: در اين كلام حكيمانه و كوبنده به دنياپرستان هشدارهاى جدى مى دهد: نخست مى فرمايد: «اى مردم! تقواى الهى پيشه كنيد چه بسيار آرزومندانى كه به آرزوى خويش نمى رسند و بناكنندگانى كه در آنچه ساخته اند ساكن نمى شوند و گردآورندگان اموالى كه به زودى آن را ترك مى گويند»؛ (مَعَاشِرَ النَّاسِ، اتَّقُوا اللّهَ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لاَ يَبْلُغُهُ، وَبَانٍ مَا لاَ يَسْكُنُهُ، وَجَامِعٍ مَا سَوْفَ يَتْرُكُهُ). درواقع امام عليه السلام: نخست به طور كلى از آرزوهاى عقيم و دست نيافتنى سخن مى گويد، سپس انگشت روى دو مورد خاص؛ يعنى بناها و قصرها، و اموال وثروتها مى گذارد. بناهايى كه انسان مى سازد و رها مى كند و مى رود و اموالى كه گردآورى كرده و بى آنكه از آنها بهره ببرد رها مى سازد و دنيا راترك مى گويد. سپس به اين نكته اشاره دارد كه مشكل اين گروه از دنياپرستان تنها اين نيست كه از نتيجه زحمات خود بهره مند نمى شوند، بلكه مشكل مهم ترى در پيش دارند و آن تهيه اين اموال از طرق نامشروع و مسئوليت آفرين است. مى فرمايد: «چه بسا آنها را از طريق باطل گردآورى كرده و يا حق آن را نپرداخته اند»؛ (وَلَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ، وَمِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ). در اينجا نيز امام عليه السلام: به دو موضوع از منابع حرام اشاره فرموده است: نخست، به دست آوردن مال از طريق باطل، مانند اينكه در بخت آزمايى ها وامثال آن اموالى به دست آورد و يا اشيايى را كه معامله بر آن باطل است مورد استفاده قرار دهد و ديگر اينكه حقوقى را كه به آن اموال تعلق مى گيرد ـ اعم از حقوق شرعى و حق الناس ـ نمى پردازد. «(درنتيجه) آن را از طريق حرام به دست آورده و گناهان آن را بر دوش مى كشند»؛ (أَصَابَهُ حَرَاماً، وَاحْتَمْلَ بِهِ آثَاماً). در حديثى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار آورده است مى خوانيم: «قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا عليه السلام: يقُولُ لا يجْتَمِعُ الْمَالُ إِلاَّ بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِيدٍ وَأَمَلٍ طَوِيلٍ وَحِرْصٍ غَالِبٍ وَقَطِيعَةِ الرَّحِمِ وَإِيثَارِ الدُّنْيا عَلَى الاْخِرَةِ؛ راوى مى گويد: از امام على بن موسى الرضا عليه السلام: شنيدم كه مى فرمود: مال، (غالبآ) انباشته نمى شود مگر از پنج راه: بخل شديد، آرزوهاى دور و دراز، حرص غالب بر انسان، قطع رحم و ترجيح دنيا بر آخرت». بديهى است اگر انسان بخيل نباشد و گرفتار آرزوهاى طولانى نگردد وحرص نورزد و خويشاوندان خود را از اموالش بهره مند سازد و آخرت را بر دنيا از طريق انجام دادن كارهاى خير با اموالش ترجيح دهد، اموال، غالبآ انباشته نخواهد شد. آنگاه امام عليه السلام: به نتيجه نهايى اسف انگيز و شوم اين اعمال اشاره كرده مى فرمايد: «اين افراد بر پروردگار خويش (در قيامت) وارد مى شوند در حالى كه غمگين هستند و افسوس مى خورند كه هم دنيا را از دست داده اند و هم آخرت را واين زيان آشكارى است»؛ (فَبَاءَ بِوِزْرِهِ، وَقَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لاَهِفاً، قَدْ (خَسِرَ آلدُّنْيَا وَالاْخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ آلْخُسْرَانُ آلْمُبِينُ)). علامه مجلسى؛ اين كلام شريف را با مقدمه پرمعنايى از آن حضرت در بحارالانوار آورده و مى فرمايد: «انْظُرُوا إِلَى الدُّنْيا نَظَرَ الزَّاهِدِينَ فِيهَا فَإِنَّهَا عَنْ قَلِيلٍ تُزِيلُ السَّاكِنَ وَتَفْجَعُ الْمُتْرَفَ فَلا تَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ مَا يعْجِبُكُمْ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يصْحَبُكُمْ مِنْهَا فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَكَّرَ وَاعْتَبَرَ وَأَبْصَرَ إِدْبَارَ مَا قَدْ أَدْبَرَ وَحُضُورَ مَا قَدْ حَضَرَ فَكَأَنَّ مَا هُوَ كَائِنٌ مِنَ الدُّنْيا عَنْ قَلِيلٍ لَمْ يكُنْ وَكَأَنَّ مَا هُوَ كَائِنٌ مِنَ الاْخِرَةِ لَمْ يزَلْ وَكُلُّ مَا هُوَ آتٍ قَرِيبٌ...؛ (اى مردم!) به دنيا نگاه زاهدانه كنيد، چراكه به زودى ساكنان خود را زائل مى كند و مترفان و ثروتمندان بى درد را ناگهان گرفتار مى سازد، بنابراين فزونى آنچه مايه اعجاب شماست در دنيا شما را نفريبد، زيرا بسيار كم با شما خواهد بود. خداوند رحمت كند كسى را كه فكر مى كند و عبرت مى گيرد و به پشت كردن آنچه از دنيا پشت كرده و حضور آنچه حاضر است نظر مى كند. گويى آنچه در دنيا موجود است به زودى نابود مى شود و آنچه در آخرت است همواره باقى است. (بدانيد) آنچه مى آيد نزديك است به وقوع بپيوندد». سپس جمله هاى بالا را تا آخر ذكر مى كند. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ زيانكاران هر دو جهان! قسمت 2 📜 حال اينگونه افراد را مصداق خسران مبين دانسته است، زيرا انسان گاه بهره اى مى برد؛ ولى به دنبال آن گرفتار خسارت مهمى مى شود؛ مانند اينكه غذاى بسيار لذيذى مى خورد و به دنبال آن گرفتار بيمارى هايى مى گردد. اين خسران است اما نه خسران مبين. يا اينكه اموال نامشروعى فراهم مى كند و با آن چند صباحى به عيش و نوش مى پردازد؛ ولى عذاب طولانى مدت الهى را براى خود فراهم مى بيند. اين هم ممكن است ازنظر ظاهربينان خسران مبين نباشد. «خسران مبين» جايى است كه از راه نامشروع، اموال و ثروتهايى گردآورى وكاخهايى بنا مى كند و بى آنكه كمترين بهره اى ببرد، رها كرده به ديار باقى مى شتابد در حالى كه مسئوليت همه گناه آن بر دوش اوست. اين، «خسران مبين» است كه امام عليه السلام با استفاده از آيات قرآن در بالا به آن اشاره فرموده است. از آنجا كه بسيارند كسانى كه به همين سرنوشت گرفتار مى شوند و انسان نمى داند جزء كدامين دسته است، جاى آن دارد كه به هوش آيد و به جبران گذشته بپردازد. شاهد گوياى اين مطلب داستانى است كه طبرى در كتاب خود در حوادث سال 61 نقل مى كند وى مى گويد: عبيدالله بن زياد پس از اقدام عمر سعد به قتل امام حسين عليه السلام به او گفت: آن نامه اى كه به تو نوشتم و دستور قتل حسين را دادم كجاست؟ (گويا مى خواست آن را بازپس بگيرد و خود را از مسئوليت آن جدا كند) عمر گفت: من دستور تو را انجام دادم ولى آن نامه از بين رفت. ابن زياد گفت: حتمآ بايد آن نامه را بياورى. عمر باز هم گفت: نامه از بين رفته است. ابن زياد گفت: به خدا سوگند بايد نامه را بياورى. عمر گفت: به خدا قسم اين نامه حتى به دست پيرزنان قريش هم رسيده است تا عذر مرا در مدينه بر آنها آشكار سازد. به خدا سوگند من تو را نصيحتى درباره حسين كردم؛ نصيحتى كه اگر به پدرم سعد بن ابى وقاص كرده بودم حق او ادا شده بود. عثمان بن زياد، برادر عبيدالله بن زياد در آنجا حاضر بود گفت: عمر راست مى گويد. به خدا سوگند من دوست داشتم كه تمام طايفه بنى زياد تا روز قيامت در بينى مردانشان مهارى بود و حسين به وسيله آنها به قتل نمى رسيد. راوى اين روايت مى گويد: به خدا سوگند عبيدالله بن زياد اين سخن را كه شنيد سكوت كرد و انكار نكرد. آرى او هم مى دانست كه مصداق خسر الدنيا والآخرة شده است. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره الْطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَنٍ وَلَايَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُواْ مِمَّا ءَاتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلَّا أَنْ يَخَافَآ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْظَّلِمُونَ‏ طلاق (رجعى كه امكان رجوع وبازگشت دارد، حداكثر) دو مرتبه است. پس (در هر مرتبه) یا باید به طور شایسته همسر خود را نگهدارد و (آشتى نماید،) یا با نیكى او را رها كند (و از او جدا شود.) و براى شما مردان روا نیست كه چیزى از آنچه به همسرانتان داده‌اید، پس بگیرید مگر اینكه دو همسر بترسند كه حدود الهى را بر پا ندارند. پس اگر بترسید كه آنان حدود الهى را رعایت نكنند، مانعى ندارد كه زن فدیه و عوض دهد. (و خُلع بگیرد.) اینها حدود و مرزهاى الهى است، پس از آن تجاوز نكنید. و هر كس از حدود الهى تجاوز كند پس آنان ستمگرانند. 1- در قطع رابطه با دیگران، نباید آخرین تصمیم را یك مرتبه گرفت، بلكه باید میدان را براى فكر و بازگشت باز گذاشت. «الطلاق مرّتان» 2- آزار و ضرر رسانى به همسر، ممنوع است. مرد نباید به قصد كام گرفتن یا ضربه روحى زدن به زن، به او رجوع کند 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2