eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
از اين سه قطعه‏ى تاريخى روشن شد كه ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام در زمان خلفاى بنى‏اميه و بنى‏عباس با چه مشكلاتى مواجه بودند و چگونه افراد پست از مردم عادى و مامورين دولت فرزندان پيمبر گرامى را اسائه‏ ى ادب مى‏نمودند و برخوردهاى موهن و تحقيرآميز با آنان داشتند. امامان مصلحت‏انديش و عطوف از تعرض دوستانشان نسبت به آنان مانع مى‏شدند و جلوگيرى مى‏كردند.
در جمله‏ى سوم درباره‏ى مستبدين ستمكار كه منشا بدبختى و مصيبت مسلمين‏اند در پيشگاه خداوند عرض مى‏كند: و من مراره خوف الظالمين حلاوه الامنه. بار الها! تلخى ترس از ستمكاران را به شيرينى امنيت تبديل فرما.
در اسلام، وجود حكومت براى مردم يك امر ضرورى و اجتناب ناپذير است و على (ع) در اين باره فرموده: و انه لابد للناس من امير بر او فاجر. مردم بايد، به ناچار، امير و فرمانروايى داشته باشند، خوب و نيكوكار باشد يا بد و گناهكار. در جامعه‏ى اسلامى نبايد مردم از حكومت خائف باشند، بلكه ترس مردم بايد از گناه و اعمال خلاف قانون خودشان باشد. على (ع) در ضمن حديثى فرموده است: الا لا يرجون احد الا ربه و لا يخافن الا ذنبه. هيچكس به احدى اميدوار نباشد مگر به ذات اقدس الهى و از هيچ چيز و هيچ كس نترسد جز از گناه و اعمال خلاف قانون خودش. ترس مردم از خداوند ترس از مقام خداوند است. مقام خداوند، اقامه‏ى عدل و احقاق حق است، مقام خداوند حمايت از مظلوم و مجازات ظالم است. قرآن شريف مى‏فرمايد: و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنه هى الماوى. كسى كه از مقام خدا بترسد و نفس خود را از اطاعت هوى نهى نمايد جايگاه او بهشت رحمت خواهد بود. بنابراين كسى كه از گناه منزه است از حاكم نمى‏ترسد و از وى خوفى ندارد. اگر در محيطى مردم بى‏گناه از شر حاكم خائف باشند دليل بر بدى و ستمكارى آن حاكم است. عن على عليه‏السلام قال: شر الولاه من يخافه البرى‏ء. بدترين واليان و زمامداران كسانى هستند كه شخص منزه و بى‏گناه از شر آنان خائف و ترسان‏اند. در حكومت فرمانرواى دادگر، علاوه بر آنكه مردم از امنيت جان و مال و عرض برخوردارند از خوف و هراس نيز در امان خواهند بود، يعنى مى‏دانند كه تا مرتكب گناهى نشده‏اند حكومت متعرض آنان نمى‏شود و ايجاد زحمتى نمى‏نمايد.
امام (ع) در ابتداى جمله از تلخى طبع و نگرانى ضمير كه ناشى از ظلم ظالم است نام مى‏برد و در پايان جمله از شيرينى آرامش ضمير و امنيت خاطر سخن مى‏گويد و از پيشگاه خدا درخواست مى‏كند كه تلخى خوف را به شيرينى ايمنى مبدل نمايد. رفتار ظالمانه ‏ى فرمانرواى ستمگر به انديشه و افكار جامعه شكل مى‏دهد و مى‏توان گفت مردم به طور ناآگاه همانند او ساخته مى‏شوند. اميرالمومنين (ع) در اين باره فرموده است: الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم. مشابهت مردم با امرا و فرمانروايانشان بيش از شباهتى است كه به پدران خود دارند، اينان همانند حكومت، زور مى‏گويند، خيانت مى‏نمايند، به تجاوز و تعدى دست مى‏زنند، و در پاره‏اى از مواقع در شعاع محدود زندگى خويشتن بيش از حاكم ظالم تند مى‏روند. اگر ز باغ رعيت ملك خورد سيبى برآورند غلامان او درخت از بيخ
در حكومت فرمانرواى ظالم، انحراف اخلاقى زياد مى‏شود، مردم از ترس جان خود يا براى جلب رضاى فرمانروا مى‏گويند، به دروغ وى را و ثنا مى‏نمايند، از خوف احترام مى‏كنند، و در مقابلش سر تعظيم فرود مى‏آورند. در روايات اسلامى اعلام شده است كه اين قبيل حكام ظالم در روز قيامت مشمول عذاب شديد الهى خواهند بود. رسول اكرم فرموده است: واى بر حال كسانى كه مردم آنان را از ترس شرشان به پاكى و نيكى ياد مى‏كنند، واى بر حال كسانى كه مردم از خوف ظلم و ستمشان آنان را اطاعت مى‏نمايند، واى بر حال كسانى كه مردم از ترس بدكارى و شرشان مورد تكريم و احترام قرار مى‏گيرند.
وجود حاكم خيرخواه و دادگر از نظر شان انسانى و زندگى آدميان آنقدر ارزش و اهميت دارد كه طبق حديث رسول اكرم صلى الله عليه و آله اگر اين شرط و دو شرط ديگر كه در كنار آن ذكر شده در جامعه‏ى بشرى تحقق يابد، براى آن مردم بر روى زمين بودن بهتر از شكم خاك است، و گرنه درون خاك براى آنان از روى زمين بهتر و شايسته‏تر است. وقتى زمامداران و فرمانروايانتان نيكان شما باشند، و متمكنين و ثروتمندانتان اسخياء شما باشند، و امور جامعه‏ى شما با مشورت و تبادل افكارتان تنظيم گردد، در اين موقع واجد زندگى انسانى هستيد و روى زمين براى شما بهتر از دل خاك است، و اگر جامعه‏ى شما از اين سه مزيت محروم باشد شكم خاك براى شما از روى زمين بهتر است. به عبارتی ، پيمبر اسلام مى‏خواهد بفرمايد: اگر جامعه‏ى مسلمين از عدل فرمانروايى و تعادل اقتصادى و توازن فكرى برخوردار بودند شايسته‏ى زندگى هستند و اگر فاقد اين برتريها بودند، حيات انسانى ندارند و براى آنان زير زمين بهتر از روى زمين است.
امام سجاد عليه‏السلام در آن اختناق شديد و شرايط طاقت فرسا نمى‏تواند اوضاع و احوال سياسى روز را با صراحت شرح دهد و مردم را از عمق وقايع آگاه سازد، نمى‏تواند بگويد بر خودش و بر شيعيان باايمان و علاقه‏مندش چه مى‏گذرد و چگونه روز را به شب و شب را به روز مى‏آورند، نمى‏تواند بگويد بعضى از عمال خودفروخته‏ى دولت چگونه براى امام و براى اصحابش ايجاد زحمت مى‏كنند و به وسيله‏ى جاسوسان، زندگى را بر آنان تا چه حد تلخ و ناگوار ساخته‏اند، نمى‏تواند بيان كند كه بعضى از افراد فرومايه و پست براى اينكه خود را طرفدار دولت نشان بدهند و از اين راه به هيئت حاكمه نزديك شوند چگونه با امام معصوم و شيعيان پاكدل با اسائه‏ى ادب برخورد مى‏كنند و آنان را مورد توهين و تحقير قرار مى‏دهند، نمى‏تواند شرح دهد كه ظلم و بيدادگرى خليفه‏ى وقت و مامورينش به اوج خود رسيده و خوف و هراس بر قلوب سايه افكنده و آرامش و سكون را از دلها سلب نموده است، ناچار براى آنكه گوشه‏اى از وضع موجود را ارائه كند با عبارت دعا سخن گفته و از پيشگاه خداوند درخواست حل مشكلات را نموده است، و سه جمله‏ى اخير اين قطعه از دعاى «مكارم‏الاخلاق» ناظر به اين مطالب است. 1. در جمله‏ى اول براى شيعيان وظيفه‏شناس و آگاه دعا مى‏كند، شيعيانى كه طبق دستور آن حضرت تقيه مى‏كنند و گفتار و رفتارشان با مدارا و احتياط است، آشكارا با حضرت سجاد رفت و آمد نمى‏نمايند و صريحا ابراز علاقه نمى‏كنند، براى اينكه مستمسكى به دست جاسوسان ندهند و باعث زحمت امام و گرفتارى خودشان نشوند. و من حب المدارين تصحيح المقه. بار الها! دوستى كسانى را كه با ما به مدارا برخورد مى‏نمايند به دوستى واقعى مبدل نما، يعنى شرايطى را به وجود آور كه ضرورت تقيه از ميان برود و دوستانمان در ابراز علاقه به ما آزادى عمل داشته باشند. 2. در جمله‏ى دوم براى افراد پست و فرومايه‏اى دعا مى‏كند كه به منظور جلب توجه حكومت با امام و شيعيان برخوردهاى موهن دارند و برخلاف حق و عدل عمل مى‏كنند : و من رد الملابسين كرم العشره. بار الها! آميزشهاى وهن‏آور را به معاشرتهاى كريمانه تبديل نما، يعنى خداوندا! انديشه و نيت افراد پست و فرومايه را اصلاح كن و دل آنان را به مسير صحيح هدايت فرما تا معاشرتشان كريمانه و بر وفق حق و عدل باشد. 3. در جمله‏ى سوم براى خليفه‏ى وقت و هيئت حاكمه‏ى جبار دعا مى‏كند، آنانكه با فشارهاى ظالمانه‏ى خود روز را بر مردم چون شب تار نموده‏اند، جامعه‏ى مسلمين را گرفتار شديدترين اختناق كرده‏اند، و خوف و هراس را بر همه‏ى دلها مسلط ساخته‏اند. و من مراره خوف الظالمين حلاوه الامنه: بار الها! تلخى ترس از ستمكاران را به شيرينى امنيت و آرامش خاطر تبديل فرما، يعنى موجباتى فراهم آور كه ظلم از ميان برود و بر اثر آن تلخى ترس از دلها زايل گردد و شيرينى امنيت جايگزين آن شود.
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث ما (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام ...
ادامه ی شرح حکمت 349 نهج البلاغه https://eitaa.com/sahife2/42738
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 8 ⏺ سپس امام علیه السلام در دهمین نکته مى فرماید: «آنکس که فراوان کند به اندکى از دنیا راضى مى شود»؛ (وَمَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ). روشن است آنکس که مرگ را فراموش کند و در عالم خیال و پندار، زندگى را جاوید بداند حرص بر او غلبه مى کند و هرچه از دنیا به دست آورد به آن قانع نخواهدبود؛اماآنکس که مى داند ممکن است فردا بانگ رحیل از این جهان براى او سر داده شود و یا به تعبیر دیگر پایان عمر خود را در هر لحظه امکانپذیر مى بیند به مقدارى که نیاز دارد راضى مى شود و از حرص و طمع بازمى ماند. کلینى؛ در جلد دوم کتاب کافى بابى در مذمت دنیا و زهد ذکر کرده واز جمله امورى که در ترک دنیاپرستى موثر ذکر مىکند یاد مرگ است. در حدیث سیزدهم آن باب آمده که یکى از یاران امام باقر علیه السلام عرض کرد: حدیثى براى من بیان کنید که از آن بهرهمند شوم. امام علیه السلام فرمود: «أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ لَمْ یکْثِرْ إِنْسَانٌ ذِکْرَ الْمَوْتِ إِلاَّ زَهِدَ فِى الدُّنْیا؛ زیاد به یاد مرگ باش، چراکه هیچ انسانى فراوان یاد مرگ نمى کند مگر اینکه نسبت به زرق و برق دنیا بى اعتنا مى شود». مرحوم علامه مجلسى نیز در بحارالانوار روایاتى در این زمینه آورده؛ از جمله روایتى است از امام صادق علیه السلام که مى فرماید: «ذِکْرُ الْمَوْتِ یمِیتُ الشَّهَواتِ فِى النَّفْسِ وَیقْلَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَهِ، وَیقَوِّى الْقَلْبَ بِمَواعِدِ اللَّهِ وَیرِقُّ الطَّبْعَ، وَیکْسِرُ أَعْلامَ الْهَوى، وَیطْفِى نارَ الْحِرْصِ، وَیحَقِّرُ الدُّنْیا، وَهُوَ مَعْنى ما قالَ النَّبِى صلی الله علیه و آله فِکْرُ ساعَهٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَهِ سَنَهٍ؛ یاد مرگ، شهوت هاى سرکش را در درون آدمى مى میراند، ریشه هاى غفلت را از دل برمى کند، قلب را به وعده هاى الهى نیرو مى بخشد، به طبع آدمى نرمى و لطافت مىدهد، نشانه هاى هواپرستى را دَرهم مى شکند، آتش حرص را خاموش مى سازد و دنیا را در نظر انسان کوچک مى کند، و این است معناى سخنى که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده: یک ساعت فکر کردن از یک سال عبادت بهتر است». 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 9 ⏺ در یازدهمین و آخرین نکته حکیمانه مى فرماید: «آنکس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مىشود سخن کم مى گوید مگر در آنجا که به او مربوط است»؛ (وَمَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلاَمُهُ إِلاَّ فِیَما یَعْنِیهِ). بسیارند کسانى که هرچه بر سر زبانشان آمد مى گویند و چنین مى پندارند که سخن، باد هواست و جایى ثبت نمىشود در حالى که سخنان انسان سرنوشت سازترین اعمال اوست و بارها گفته ایم بخش عظیمى از گناهان کبیره به وسیله زبان انجام مى شود، همانگونه که بخش عظیمى از طاعات با زبان است. زبان، کلید خوشبختى ها و بدبختى هاست، بنابراین چگونه ممکن است انسان سخنش را جزء اعمالش نداند؟ به یقین اگر بداند (مَّا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ)؛ انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اینکه همان دم، فرشته اى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است!» در سخنان خود دقت مى کند و جز آنچه به او مربوط است و مصلحت وى ایجاب مى کند سخن نخواهد گفت. درباره خطرات زبان و بیهوده گویى ها و سخنان بدون مطالعه روایات فراوانى از معصومان : نقل شده است. نکته نسخه اى کامل! امام علیه السلام در این مجموعه از کلمات حکمت آمیز که به یازده دستور مهم اشاره کرده، نسخه اى کامل مربوط به سیر و سلوک در راه حق و رسیدن به قرب خدا ونجات از عذاب دنیا و آخرت ارائه فرموده است. بخشى از آن مربوط به تربیت نفوس و خودسازى است: نپرداختن به عیوب دیگران و به عکس، دقت در عیوب خویشتن و ترک فضول کلام که مایه حیات قلب است و توجه به خطرات زبان، همه از امورى است که سالکان راه حق را در این مسیر کمک مى کند و به اهداف مقدس خود واصل مى نماید. بخش دیگر مربوط به تحصیل آرامش در حیات دنیاست: قناعت پیشه کردن و ترک تجمل پرستى و به بودن و راضى شدن به مقدار ضرورت از مواهب دنیا، همه از امورى است که درهاى آرامش را به روى انسان مى گشاید واو را از غوطه ور شدن در امورى که مایه پریشانى و اضطراب است حفظ مى کند. بخش دیگر در ارتباط با مسائل اجتماعى و زندگى صحیح با مردم است؛ ترک ظلم و ستم و توجه به عواقب سوء آن، پرهیز از موارد تهمت و نگاه کردن به وضع مردم و خویشتن با یک چشم، همه از امورى است که رابطه انسان را با مردم اصلاح مى کند. در مجموع نسخه جامعى است که هرکس آن را به کار بندد در طریق سیر وسلوک و پوییدن راه حق نیاز به چیز دیگرى ندارد. چه خوب است افراد به جاى اینکه به دنبال پیر و شیخ و مرشد و استاد عرفان بیفتند که خطرات فراوانى دربر دارد همین برنامه مطمئن را نصب العین خود قرار دهند و آنچه را مى خواهند از آن بخواهند و آنچه را مى جویند در آن بجویند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ الْنِّسَآءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِى أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرَّاً إِلّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ الْنِّكَاحِ حَتَّى‏ يَبْلُغَ الْكِتَبُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِى أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ‏ و گناهى بر شما نیست كه به طور كنایه (از زنانى كه در عدّه وفات و یا در عدّه طلاقِ غیر رجعى هستند،) خواستگارى كنید، یا (تصمیم خود را) در دل نهان دارید. خداوند مى‌داند كه شما آنها را یاد خواهید كرد، ولى با آنها وعده پنهانى (براى ازدواج مخفیانه) نداشته باشید، مگر آنكه (به كنایه) سخن پسندیده بگویید، ولى (در هر حال) اقدام به عقد ازدواج ننمایید تا مدّت مقرّر به سرآید، و بدانید كه خداوند آنچه را كه در دل دارید مى‌داند، پس از (مخالفت با) او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است. 1- اسلام، دین فطرى است و انسان فطرتاً متمایل به ازدواج است. لذا اسلام اجازه مى‌دهد این خواسته حتّى در زمان عدّه، به نحو كنایه كه عواطف بستگان جریحه دار نگردد، طرح شود. «لا جناح علیكم فیما عرّضتم» 2- به غرائز و هیجان‌هاى نفسانى توجّه داشته باشید و به جاى سركوب غرائز، جوانان را راهنمایى كرده و هشدار بدهید. «علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ ولكن لاتواعدوهنّ سرّاً» 3- توجّه به زمان و حالات، در طرح پیشنهادات، یك اصل است. خواستگارى زن داغدار در ایام عده و با صراحت، بى‌ادبى یا بى‌سلیقگى ونوعى گستاخى است. «عرّضتم... تقولوا قولا معروفا» 4- كسى كه بداند خداوند از درون او آگاه است، تقوا پیشه مى‌كند. «یعلم ما فى انفسكم فاحذروه» 5 - سفارش به تقوا در هر حال، مخصوصاً در مسائل زناشوئى مورد نظر است. «فاحذروه» 6- خداوند با حلم خود، كم صبرى شما را جبران مى‌كند. شما به قدرى عجله دارید كه به سراغ زن داغدیده آن هم در ایام عدّه مى‌روید، ولى خداوند با حلم خود این كار را بر شما منع نكرده است. «انّ اللّه غفور حلیم» 7- به دنبال هشدار، زمینه‌ى بازگشت را نیز فراهم كنید. «فاحذروه... غفور حلیم» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک غزل زیبای دیگر ازمرحوم فیض کاشانی ره : 👈 عشق پرداز ما مرا دریاب ای بلای خدا مرا دریاب سوخت از آتش هوس جانم بردم آبم هوا مرا در یاب لحظه لحظه خودی و خود بینی گیردم از خدا مرا دریاب صحبت خلق دورم از حق کرد عمر من شد هبا مرا در یاب هر دم آید گرانی از طرفی گیرد از من مرا مرادریاب در گلو غصه قصه در دل ماند محرم رازها مرا دریاب کشت بیگانه ام به غمخواری یکره ای آشنا مرا دریاب نزدم در رضای حق نفسی برضای خدا مرا دریاب بگدائی بدین در آمده ام نظری کن شهامرا دریاب را سوی حق نشانی ده رهبر وراهنمای مرا دریاب ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در و : «8» اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ وَ مَتَّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النَّهَارِ وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الآفَاتِ «9» أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَكَ: سَمَاؤُهَا وَ أَرْضُهَا وَ مَا بَثَثْتَ فِي كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا سَاكِنُهُ وَ مُتَحَرِّكُهُ وَ مُقِيمُهُ وَ شَاخِصُهُ وَ مَا عَلَا فِي الْهَوَاءِ وَ مَا كَنَّ تَحْتَ الثَّرَى «10» أَصْبَحْنَا فِي قَبْضَتِكَ يَحْوِينَا مُلْكُكَ وَ سُلْطَانُكَ وَ تَضُمُّنَا مَشِيَّتُكَ وَ نَتَصَرَّفُ عَنْ أَمْرِكَ وَ نَتَقَلَّبُ فِي تَدْبِيرِكَ «11» لَيْسَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ إِلَّا مَا قَضَيْتَ وَ لَا مِنَ الْخَيْرِ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَ «12» وَ هَذَا يَوْمٌ حَادِثٌ جَدِيدٌ وَ هُوَ عَلَيْنَا شَاهِدٌ عَتِيدٌ إِنْ أَحْسَنَّا وَدَّعَنَا بِحَمْدٍ وَ إِنْ أَسَأْنَا فَارَقَنَا بِذَمٍ‏ 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 نكاتى كه در اين فرازهاى ملكوتى به آن اشاره شده عبارت است از: 1- 2- بينش در بهره‏گيرى از نعمت‏ها و بلاها 3- آفرينش در خدمت خداوند 4- روز از نو، روزى از نو 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 48 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 🔴 آفرينش جهان هستى و نظام شب و روز و آفرينش ماه و خورشيد و ستارگان همگان در تدبير و تسخير ذات وجود اقدس بارى تعالى است. كه مى‏فرمايد: إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّموَ تِ وَالأْرْضَ فِى سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِى الَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَ تِ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالأْمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعلَمِينَ به يقين پروردگار شما خداست كه آسمان‏ها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر تخت [فرمانروايى و تدبير امور آفرينش‏] چيره و مسلّط شد، شب را در حالى كه همواره با شتابْ روز را مى‏جويد بر روز مى‏پوشاند، و خورشيد و ماه و ستارگان را كه مُسخّر فرمان اويند [پديد آورد]؛ آگاه باشيد كه آفريدن و فرمان [نافذ نسبت به همه موجودات‏] مخصوص اوست؛ هميشه سودمند و با بركت است، پروردگار عالميان. جهان همان گونه كه در پيدايش نيازمند به اوست در تدبير و ادامه گردش حيات‏ و اداره شبانه روز نيز وابسته به اوست و اگر لحظه‏اى لطف خدا از آن گرفته شود، نظامش به كلى گسسته و نابود مى‏گردد. آفرينش طبيعت و موجودات و برقرارى قوانين و انضباطى كه به فرمان پروردگار در عالم هستى حاكم است؛ در مسير معينى حركت مى‏كند. از اين حركت پربركت، اسبابِ طبيعت كه مهمترين آنها پى در پى بودن شبانگاه و صبحگاه است و همه موجودات دنيا بر روال آنها تلاش و آرامش دارند و چرخه رزق و روزى بندگان و حيوانات و گياهان بر دايره حركت و بركت آنها مى‏چرخد؛ از وجود مبارك خداوند است. وجود حق تعالى سرمايه‏اى ذاتى و پر خير و بركت است كه آثار فيض سرشار او تا ابد باقى بماند و هرگز زوال نپذيرد. لايق‏ترين وجود براى صفت مبارك، وجود خداوند است كه سرچشمه همه نيكى‏ها و خيرات، پيوسته از او جارى است و باران رحمت و حيات او بر همه موجودات عالمگير و فراگير مى‏گردد؛ پس ستايش از مقام مقدس و مبارك ربوبى به اين است كه فرمود: تبارك اللّه ربّ العالمين». 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 49 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 🔴 از نشانه‏هاى آشكار قدرت نمايى الهى، رفت و آمد شب و روز است. همگى در كارند تا آنانى كه اهل درك و انديشه هستند در پرتو تقوا و پرهيز از گناه، صفاى روح و روشن بينى يافته و چهره حقيقت و جمال يار را ببينند. إِنَّ فِى اخْتِلفِ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِى السَّموَ تِ وَ الْأَرْضِ لَأَيتٍ لّقَوْمٍ يَتَّقُونَ به يقين در رفت و آمد شب و روز و آنچه را خدا در آسمان‏ها و زمين پديد آورد، براى گروهى كه همواره تقوا پيشه‏اند، نشانه‏هايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] ست. اگر نورانيت نورِ روز كه پرتويى از سرچشمه نور خورشيد است و تاريكى و سكوت شب كه از پنهانى منبع نور آفتاب است به صورت يكنواخت و پيوسته بود، سردى و گرمى بر اوضاع عالم غلبه مى‏كرد و همه موجودات نابود مى‏شدند ولى خداوند اين دو را پشت سر يكديگر قرار داده تا بستر زندگى و كوشش در كره زمين آماده گردد. و اين از موهبت‏هاى خداوند كريم است كه همه زمينه‏هاى حيات و بقاى آدمى را فراهم مى‏سازد ولى آدميزاده ناسپاس با كفران و طغيان خود را هلاك مى‏سازد و راه سعادت و كاميابى را به جهنم سوزان ختم مى‏كند. امام سجّاد عليه السلام در دعايش هنگام رؤيت هلال چنين زمزمه مى‏فرمود: أَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِيعُ الدَّائِبُ السَّرِيعُ الْمُتَرَدِّدُ فِي مَنَازِلِ التَّقْدِيرِ، الْمُتَصَرِّفُ فِي فَلَكِ التَّدْبِيرِ آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ وَ أَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ وَ جَعَلَكَ آيَةً مِنْ آيَاتِ مُلْكِهِ وَ عَلَامَةً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ وَ امْتَهَنَكَ بِالزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانِ وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ وَ الْإِنَارَةِ وَ الْكُسُوفِ فِي كُلِّ ذَلِكَ أَنْتَ لَهُ مُطِيعٌ وَ إِلَى إِرَادَتِهِ سَرِيعٌ. « دعای صحیفه سجادیه » اى آفريده فرمانبردار و پوينده دائم و شتابان، رفت و آمد كننده در منازل معيّن شده و تصرف كننده در فلك تدبير، ايمان آوردم به كسى كه به سبب تو تاريكى‏ها را روشن كرد، آنچه را با حواس به سختى مى‏توان يافت، به وسيله تو آشكار ساخت و تو را دليلى از دلايل فرمانرواييش بر هستى و نشانه‏اى از نشانه‏هاى سلطنت و قدرتش قرار داد و تو را به زيادى و نقصان وطلوع و غروب و تابندگى و گرفتگى، به خدمت گرفت. در تمام اين حالات فرمانبردار اويى و به سوى خواسته‏اش شتابانى. برخى انسان‏هاى ساده لوح به شب و روزها بدبين هستند و از آنها ابراز تنفّر مى‏كنند و گاهى روزى را نحس و شوم مى‏دانند، يا شبى را عامل بدبختى و سياهى زندگى خود مى‏پندارند يا به سالى و ماهى و فصلى حالت خوش يُمنى يا بدشگونى و سيه روزى مى‏دهند و گروهى به روزگار و طبيعت مشكوك هستند و همه عوامل بدبختى خود را به زمين و آسمان نسبت مى‏دهند، ولى اينان نمى‏دانند كه نظام عالم هستى و آفرينش خداوند منّان كمبود و عيبى ندارد و چرخه زمانه به طور طبيعى به دلخواه فرد يا گروه خاصى نيست كه بر وفق مراد كسى باشد و ديگرى را نااميد و محروم سازد. گردش روزگار و تدبير امور با قدرت خداوند به گونه‏اى است كه همه موجودات و امكانات در حساب و نظم ويژه‏اى حركت مى‏كنند ولى بر پايه اراده الهى فراز و نشيب دارد كه بايد بر اساس مصالح و حكمت‏هايى مورد آزمايش يا مقامات قرار بگيرند تا به اهداف عالى برسند، امّا انسان نادان به جاى اين كه به نفس خود مظنون باشد و از شر هواى آن به حق تعالى پناه ببرد به مظاهر طبيعت و مقدسات دينى اهانت مى‏كند. اميرمؤمنان على عليه السلام به نكته مهمى به نقل از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله اشاره مى‏فرمايد: اعْلَمُوا عِبادَ اللَّهِ أَنَّ المُؤْمِنَ لايُصْبِحُ وَ لايُمسى‏ إلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ، فَلايَزالُ زارِياً عَلَيها وَ مُستَزيداً لَها. بندگان خدا، بدانيد كه مؤمن شب را به روز و روز را به شب نمى‏برد مگر آن كه به نفس خود بدگمان است، هماره از خود عيبجويى مى‏كند و خواهان افزايش كار نيك از نفس است. پس بايد بر حركات شيطنت‏آميز نفس امّاره نظارت بيشتر كرد تا هواى دوست را با دود گناه و وسوسه شيطانى آلوده نسازيم. شخصى به امام باقر عليه السلام گفت: چگونه صبح كردى؟ فرمود: در حالى صبح كرديم كه غرق نعمتيم و آلوده به گناهان بسيار، پروردگارمان با نعمت‏هايش به ما اظهار محبت مى‏كند و ما با گناهانمان با او دشمنى مى‏ورزيم در حالى كه ما به او نيازمنديم و او از ما بى‏نياز است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 49 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی نشانه‌های ظالمان وَ قَالَ (علیه السلام): لِلظَّالِمِ مِنَ الرِّجَالِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ: يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ، وَ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ يُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ. حضرت علی که درود خدا بر او باد در روانشناسى مردان ستمكارو فرمودند: مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به ما فوق خود ستم روا دارد، و به زيردستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نشانه هاى : قسمت 1 ⏺ امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه نشانه هاى ظالمان و ستمگران را روشن مى سازد و نشان مى دهد كه ظالم، تنها كسى نيست كه حق ديگران را ببرد و آنها را در فشار قرار دهد، بلكه ظالم معناى وسيعى دارد كه سه نشانه آن را امام عليه السلام بيان فرموده است. البته كسانى كه هر سه نشانه در آنها باشد در مرحله بالاى ظلم و ستم قرار دارند؛ ولى هر يك از اين سه نشانه نيز به تنهايى مى تواند دليل بر ظالم بودن باشد. نخست مى فرمايد: «ظالم سه نشانه دارد (نشانه اول اينكه) به مافوق خود از طريق نافرمانى ستم مى كند»؛ (لِلظَّالِمِ مِنَ آلرِّجَالِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ: يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ). غالباً مردم وصف ظالم را براى چنين شخصى به كار نمى برند، بلكه او را عاصى و نافرمان مى دانند؛ ولى هرگاه آن را درست بشكافيم مى بينيم داشتن چنين خصلتى ظلم است. نه تنها از اين جهت كه ظلم معناى وسيعى دارد و هرچيزى كه در غير محل قرار دهند نوعى ظلم محسوب مى شود، بلكه ازاينرو كه واقعآ ظلم و ستم بر شخص مافوق است، زيرا ابهت او را دَرهم مى شكند وديگران را به او جسور مى سازد و به مديريت و فرماندهى او لطمه وارد مى كند وچه ظلم وستمى از اين بدتر كه انسان مدير و مدبرى را در كار خود تضعيف يا فلج كند. آنگاه در بيان دومين نشانه ظالم، مى فرمايد: «با قهر و غلبه، به زيردستان خويش ستم مى كند»؛ (وَمَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ). مصداق روشن ستم همين است كه انسان درباره زيردستانش موازين عدالت را رعايت نكند، حقوق آنها را محترم نشمرد، در ميان آنها تبعيض قائل شود، بيش از آنچه در توان دارند از آنها كار بخواهد، سوابق خدمت آنها را فراموش كند، درمشكلات به فكر آنها نباشد و يا حتى بعد از وفاتشان از آنها يادى نكند. همه اينها مصداقهايى براى ستم نسبت به زيردستان است و هركدام مى تواند نشانه اى باشد. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نشانه هاى : قسمت 2 ⏺ حضرت در سومين نشانه مى فرمايد: «و جمعيت ستمگران را پشتيبانى مى كند»؛ (وَيُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ). همكارى با ظالمان و ستمگران در هر مرحله كه باشد نوعى ظلم محسوب مى شود و به همين دليل معاونت ظلمه يكى از گناهان بزرگ در اسلام شمرده شده است و حتى در روايتى مى خوانيم: «إِذَا كَانَ يوْمُ الْقِيامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَينَ الظَّلَمَةُ وَأَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَأَشْبَاهُ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً وَلاقَ لَهُمْ دَوَاةً قَالَ فَيجْتَمِعُونَ فِى تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يرْمَى بِهِمْ فِى جَهَنَّمَ؛ هنگامى كه روز قيامت فرا مى رسد ندا كننده اى ندا مى دهد: ظالمان و كمككاران آنها و شبيهان آنها كجا هستند؟ حتى كسى كه قلمى براى آنها تراشيده و يا دوات آنها را براى نوشتن فرمان ظلم آماده كرده همه آنها را جمع مى كنند و در تابوتى از آهن مى نهند سپس آنها را به جهنّم پرتاب خواهند كرد». روايات در اين زمينه بسيار است كه در كتب حديث و كتب فقهى در باب «اعانت ظالم» ذكر شده است. در حديث ديگرى كه در كتاب وسائل الشيعه از رسول خدا صلي الله عليه وآله آمده است مى خوانيم: «مَنْ مَشَى إِلَى ظَالِمٍ لِيعِينَهُ وَهُوَ يعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الاِْسْلام؛ كسى كه به سوى ستمگرى برود تا به او كمك كند در حالى كه مى داند او ظالم است، از اسلام (راستين) خارج شده است». اين سه نشانه كه امام عليه السلام براى ظالم ذكر كرده در بسيارى از موارد لازم وملزوم يكديگرند و گاه ممكن است از هم جدا شوند و هركدام نشانه مستقلى محسوب گردند. ممكن است كسى با ظالمان همكارى كند اما به زيردستانش ظلم نكند ويا توانايى آن را نداشته باشد. يا نسبت به بالادست خود عصيان كند؛ اما نسبت به كسانى كه زيردست او هستند ستم روا مدارد. به هر حال هركدام نشانه اى است براى شناخت ظالمان و اگر هر سه در يك فرد جمع شوند وى مصداق اتم ظالم و ستمگر است. اين تعبيرات نشان مى دهد كه اسلام با ظلم و ستم در هر چهره و هر مرحله وهر شكلى كه باشد مخالف است. بحث را با حديث ديگرى از رسول خدا صلي الله عليه و آله پايان مى دهيم: «إنَّهُ لَيَأْتِي الْعَبْدُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَقَدْ سَرَّتْهُ حَسَناتُهُ فَيَجِيُ الرَّجُلُ فَيَقُولُ: يا رَبِّ ظَلَمَني هذا فَيُوْخَذُ مِنْ حَسَناتِهِ فَيُجْعَلُ فِي حَسَناتِ الَّذي سَأَلَهُ فَما يَزالُ كَذلِکَ حَتّى ما يَبْقى لَهُ حَسَنَةٌ فَإذا جاءَ مَنْ يَسْأَلُهُ نَظَرَ إلى سَيِّئاتِهِ فَجُعِلَتْ مَعَ سَيِّئاتِ الرَّجُلِ فَلا يَزالُ يُسْتَوْفى مِنْهُ حَتّى يَدْخُلُ النّارَ؛ روز قيامت بنده اى از بندگان خدا را (براى حساب) مى آورند در حالى كه حسناتش او را مسرور ساخته است. در اين هنگام كسى مى آيد ومى گويد: خداوندا! اين مرد به من ستم كرده. در اين هنگام از حسنات او برمى دارند و به حسنات مظلوم مى افزايند و همين گونه اين كار تكرار مى شود تا آنكه حسنه اى از او باقى نمى ماند. سپس هنگامى كه مدعى ديگرى پيدا مى كند نگاه به گناهان او مى كنند و به نامه اعمال ظالم منتقل مى نمايند و اين كار پيوسته ادامه پيدا مى كند تا داخل در آتش دوزخ شود». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2