ناامنى و بيمارى، دو قسم اختلال و بى نظمی است كه بر اثر فعاليتها ى زيانبار، عناصرى فاسد و مفسد در پيكر اجتماع و در بدن انسان پديد میآيد.
اگر در كشور ى جادههاى اصلى و فرعى، شهرها و روستاها، كويها و برزنها مورد تجاوز افراد خودسر و لاابالى واقع شود و به منظور تعدى به اموال و اعراض و نفوس مردم با سلاحها ى سرد و گرم به افراد حمله كنند و آنان را مورد ستم قرار دهند، در آن محيط امنيت از ميان میرود، جامعه دچار خوف و هراس میگردد، و زندگى مختل و بى نظم میشود. اگر در كشور تن يك انسان، عروق بزرگ و كوچك كه به منزله ى جاده ها ى اصلى و فرعى است، يا اعضاى عالى و اعضاى عاد ى كه به منزله ى شهر و روستاست، ميدان تاخت و تاز ويروسها و ميكربها و موجودات انگلى گردد، انسان سالم بيمار میشود و تا وضع به همان منوال است، بيمارى ادامه دارد، پس در واقع، ناامنى يك كشور به منزله ى بيمار ى پيكر مملكت است و بيمارى يك انسان به منزله ى ناامن ى كشور تن است و اينكه در روايت، امنيت و عافيت در كنار هم قرار گرفتهاند، مبين اختلالاتى است كه گاه در اجتماع و گاه در بدن انسان پديد میآيد.
حافظ امنيت كشور، يعنى نگهبان سلامت اجتماع و سركوب كننده ى عوامل ناامنى و اختلال، وجود حكومت دادگر و مقتدر و اجراى قوانين عادلانه است،
و حافظ سلامت تن، يعنى نگهبان امنيت كشور بدن، پزشك دانا و به كار بستن برنامهها ى عالمانه ى طبى است. .
امام رضا علیه السلام راجع به حفظ امنيت كشور و مجازات عوامل فساد و اخلال، ضمن بيان علل احكام كه برا ى فضل بن شاذان شرح داده، درباره ى وجود اولوالامر و حكومت اسلامی چنين فرموده است:
" اگر كسى سئوال كند كه چرا خداوند برا ى مردم اولوالامر قرار داده و آنان را به اطاعتشان موظف نموده است، گفته میشود:
اين جعل از طرف بار ى تعالى علل متعددى دارد، از آن جمله اينكه وقتى مردم طبق تكاليف بارى تعالى محدود شدند و بايد همواره آن حدود را رعايت نمايند و از موازين قانونى فراتر نروند، زيرا تجاوز از قانون مايه ى تباهى و فسادشان خواهد بود، اين قوانين سعادتبخش تثبيت نمیشد و اجرا نمیگرديد مگر آنكه فرد امينى را برا ى حسن اجرا ى آن مقررات بگمارد كه مانع تعدى افراد به يكديگر شود،
چه اگر اولوالامر و مجرى قانون نباشد، هيچ كس لذت و نفع خويش را برا ى رعايت حال ديگر ى ترك نمینمود، از اين رو خداوند قيمی را تعيين فرموده كه مانع فساد مردم شود و افراد متخلف را با اجرا ى حدود و احكام اله ى كيفر نمايد."
امام صادق (علیه السلام) نيز وجود #طبيب بصير و مورد وثوق را برا ى حفظ سلامت و امنيت بدن مردم از نيازها ى قطعى جوامع بشر ى دانسته و در كنار حكومت از آن نام برده است.
جالب آنكه امام (علیه السلام) پيش از ذكر حكومت و طبيب، از وجود فقيه عالم متقى كه حافظ امنيت افكار از وسوسهها ى گمراه كننده و انديشهها ى باطل است، سخن گفته و ضرورت آن را خاطرنشان فرموده است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: اهل هيچ بلدى بى نياز از سه چيز نيستند كه در امر دنيا و آخرتشان به آن پناهنده شوند و اگر فاقد اين سه امر بودند، وحشى و عقب افتاده هستند:
اول، دينشناسى كه عالم و متقى باشد،
دوم، حكومتى كه خيرخواه و مورد اطاعت باشد،
سوم، پزشكى كه در طب بينا و در جامعه مورد اعتماد باشد.
حكومتها برا ى اعاده ى امنيت و رفع نگرانى مردم از مامورينى كه به سلاحها ى سرد و گرم مسلح اند استفاده میكنند و به وسيله ى آنان اخلالگران را دستگير و مجازات مینمايند و جامعه را از شرشان خلاص میكنند.
داروخانه ها برا ى پزشكان به منزله ى انبار مهمات برا ى حكومتهاست. اطبا نيز برا ى اعاده ى سلامت بيماران از پرستاران تحصيلكرده و باتجربه استفاده میكنند، داروها ى لازم را در اختيارشان میگذارند و ميكربها و ديگر عوامل بيمار ى را كه مايه ى ناامنى بدن و موجب بيمار ى گرديده، از ميان میبرند و سلامت را به مريض برمیگردانند.
سلامت و امنيت برا ى فرد و جامعه دو قرين مهم و گرانمايه هستند
پيمبر اسلام (ص): سلامت و امنيت دو نعمت مجهول القدرند.
كسى كه دارا ى گوهر گرانبهايى است، اگر بخواهد آن را حفظ كند و از خطر مصونش دارد، بايد همواره متوجه آن باشد و مراقبتهاى لازم را برا ى محافظتش معمول دارد.
امنيت گوهر ى است گرانقدر و مربوط به جامعه، هر فرد ى به عنوان عضويت اجتماع ى موظف است كه در حفظ آن بكوشد و قدمی برخلاف امنيت عمومی برندارد.
تندرستى و سلامت نيز گوهرى است پرارزش و مربوط به فرد، هر انسانى بايد آن سرمايه ى پرارج را حفظ كند و از ارتكاب اعمال مخالف سلامت و منافى بهداشت، اجتناب نمايد.
در اسلام، امر سلامت افراد آنقدر مهم شناخته شده كه ادا ى هر يك از فرايض دينى اگر به سلامت شخص مكلف زيان میرساند، از انجام آن تكليف معاف گرديده است.
بسيار ى از مردم قدر نعمت سلامت را نمیدانند، مگر موقعى كه آن نعمت از دستشان برود و بيمار شوند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: العافيه نعمه خفيه اذا وجدت نسيت و اذا عدمت ذكرت.
عافيت نعمتى است پنهان، وقتى يافت میشود، فراموش میگردد و چون از كف میرود، به ياد میآيد.
اوليا ى بزرگ الهى همواره متوجه نعمت تندرستى و سلامت بوده و شكر آن نعمت را در پيشگاه بار ى تعالى به جاى میآوردند و از خداوند میخواستند كه در آينده نيز سلامت و تندرستى را روزى آنان قرار دهد.
افرادى كه بر اثر بيمار ى متوجه ارزش سلامتى شدهاند، دعا میكنند كه خداوند سلامتى را به آنان برگرداند و از آن نعمت بزرگ دوباره برخوردارشان سازد.
امام زينالعابدين (علیه السلام) از خداوند درخواست صحت مینمايد و به عرض میرساند:
تندرستى و صحتى را درخواست میكنم كه در راه عبادتت به كار برده شود:
و ارزقنى صحه فى عباده.
بار الها! به من تندرستى و سلامت عطا فرما تا در راه عبادتت مصروف گردد.
همه ى مردم به طور طبيعى خواهان سلامت و تندرستى هستند و از بيمار ى، هر چند خفيف باشد، ناراضى و گريزاناند،
ولى هدف افراد در اين خواسته متفاوت است،
**بعضى دستگاه تعقل و تفكر خود را در مطالعه ى نظام حكيمانه ى عالم و شناخت آفريدگار توانا به كار نبسته، عالم را پديده ى تصادف و اتفاق پنداشته و به عوالم ماورا ى طبيعت عقيده ندارند، اينان انسان را فقط از ديدگاه ماد ى و لذتگرايى مینگرند و پيرو خواستهها ی خويش هستند، تندرستى و سلامت را برا ى آن میخواهند كه بتوانند با نشاطى بيشتر و رغبتى فزونتر تمنيات حيوانى خود را هر چه بيشتر و بهتر اقناع نمايند.
قرآن در معرفى اين گروه فرموده است:
لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اعين لايبصرون بها و لهم آذان لا يسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضل.
اينان دستگاه تعقل و تفكر دارند، اما آن را در فهم و درك حقايق به كار نمیگيرند، چشم دل دارند، ول ى از آن برا ى ديدن واقعيتها استفاده نمیكنند، گوش دل دارند، اما نمیخواهند سخنان حق را بشنوند. اينان گر چه به صورت انساناند، ولى در واقع همانند چهارپاياناند، بلكه گمراهتر از آنها.
**گروه ديگر عقل را به كار بسته، در نظام جهان فكر كرده و اذعان نمودهاند كه محال است اين عالم منظم و حساب شده، بدون آفريدگار عالم و حكيم به وجود آمده باشد، از اين رو نظريه ى ماديون را باطل شناخته و به الهيون پيوسته اند، اما در اين باره فكر نكردهاند كه چرا خالق حكيم در كره ى زمين فقط انسان را از مزايا ى عقل، هوش بسيار، قدرت تكلم، فراگرفتن علم به طور نامحدود، سلطه بر جهان طبيعت، و ديگر امور ى كه معيار ارزشها ى انسان ى است برخوردار نموده و حيوانات را از اين عطايا بى نصيب آفريده است. آيا خداوند از خلقت انسان هدفى نداشته؟ آيا بشر عاقل در پيشگاه الهى مسئوليتى ندارد، و خلاصه آيا انسانها در زمين خودسر آفريده شده و میتوانند مرتكب هر ناروايى شوند. قرآن در اين باره فرموده:
افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لاترجعون.
آيا گمان میكنيد كه شما را بيهوده خلق نمودهايم و به سو ى ما برنمیگرديد؟
اين گروه گر چه الهى هستند، ولى عملا همانند ماديون قدم برمیدارند و چون به دعوت پيمبران اله ى توجه ننمودهاند، خويشتن را يله و رها میپندارند و نعمت سلامت را برا ى اقناع بعد حيوانى خويش میخواهند و بس.
رسول اكرم (ص) فرمود: كسى كه نعمت الهى را درباره ى خود منحصر به خوردنيها و نوشيدنيها و پوشيدنيها بداند، عملش نارسا و كوتاه است و عذابش نزديك.
** گروه سوم كسانى هستند كه به آفريدگار جهان ايمان دارند، دعوت پيمبر خداوند ( ص) را اجابت نموده، و به احكام الهى و حلال و حرامش معتقدند. اينان در مقام عمل از جهت ادا ى فرايض و ترك محرمات با هم تفاوت دارند، بسيار ى از آنها كم و بيش، اعمالشان مشوب به گناه است، برترين اين گروه، مسلمانان وظيفهشناس و درستكار ى هستند كه در انجام واجبات و پرهيز از گناهان كوشش و جديت بسيار دارند.
اين گروه ممتاز همانند ساير مردم خواهان تندرستى و صحت اند و هرگز نمیخواهند نعمت سلامتى را در راه ارتكاب كوچكترين گناه صرف نمايند، ولى بسيار ى از آنان آگاهانه يا ناآگاه در حال صحت و تندرستى به جلب ماديات حلال و اقناع تمنيات مشروع حيوانى بيش از جنبههاى معنو ى و انسان ى ابراز علاقه مینمايند.
امام زينالعابدين (علیه السلام) از پيشگاه حضرت بارى تعالى تندرستى و صحتى را درخواست میكند كه فقط در راه عبادتش مصروف گردد و موجب تعالى معنوى و تكامل انسانيتش شود:
و ارزقنى صحه فى عباده.
بار الها! به من صحتى را روزى فرما كه در راه بندگى و عبادتت به كار برم.
سئوال : آيا میشود تمام اوقات سلامت يك انسان در عبادت مصروف گردد كه حضرت زينالعابدين (علیه السلام) تندرستى و صحتى اينچنين را از پيشگاه الهى درخواست مینمايد؟
امام (ص) يك انسان زنده است و انسان زنده آب و غذا میخواهد، خواب و استراحت لازم دارد و خلاصه، شخص زنده بايد نيازها ى طبيعى خويش را برآورده سازد تا زنده بماند و بتواند قسمتى از اوقات سلامت خويش را در عبادت و بندگى خداوند بگذراند.
پاسخ: اگر عبادت را منحصر به نمازها و روزهها ى واجب و مستحب و ديگر فرايض عباد ى از اين قبيل، كه تحققشان منوط به قصد قربت است بدانيم، سئوال سائل بجاست.
اما اگر عبادت را به معناى وسيعى كه در شرع مقدس آمده در نظر بگيريم، انسان مسلمان میتواند تمام نيازها ى طبيعى و ديگر كارهايى را كه مرضى خداوند است، به قصد قربت و به منظور جلب رضاى او انجام دهد و بدين وسيله خداى را عبادت نمايد. قدر و منزلت اعمال مردم، وابسته به نيتهاى آنان است
رسول اكرم (ص) فرمود: اعمال مردم تابع نيات آنهاست، اگر به قصد خدا و به قصد رسول خدا هجرت نموده، هجرتش در حساب بارى تعالى و پيمبر است و اگر هجرتش برا ى اين بوده كه از دنيا نصيبى عايدش گردد، يا زنى را به همسر ى خود درآورد، هجرتش برا ى چيز ى است كه به انگيزه ى آن هجرت نموده است.
خالق توانا بشر را آفريده، او را به خواب و غذا نيازمند ساخته و در حفظ حيات و سلامت بدن مكلفش نموده است و ادا ى اين تكليف، بدون غذا خوردن و خوابيدن ميسر نيست.
اگر غذا بخورد و استراحت بنمايد، به قصد حفظ حيات و سلامت تن يا به نيت لذت بردن يا برا ى نيرومند شدن، وظيفه ى طبيعى انجام گرديده است.
اما اگر نيتش اين باشد كه خداوند مرا به حفظ حيات و سلامتم مكلف نموده و من با قصد قربت و به منظور اطاعت از حضرت احديت غذا میخورم و استراحت مینمايم، اين عمل طبيعى از چنين انسان باايمانى كه به نيت قربت انجام داده، به حساب عبادات او محسوب میشود.
رسول اكرم صل ى الله عليه و آله در عبارت كوتاهى به ابوذر غفار ى اين دستور را فرموده و او را به ادا ى اين عمل ايمان ى و انسانى متوجه نموده است:
يا اباذر! ليكن لك فى كل شىء نيه حتى فى النوم و الاكل.
ا ى اباذر! به گونها ى باش كه در هر كار ى با نيت قدم بردار ى، حتى در خوابيدن و غذا خوردن.
روز ى رسول اكرم (ص) با چند نفر از اصحاب خود در نقطها ى نشسته بودند. حضرت جوانى را ديد چابك و قو ى كه اول صبح مشغول كار و فعاليت شده است. اصحاب گفتند: كاش او چابكى و جوانى خود را در راه خداوند صرف مینمود.
حضرت فرمود: اين سخن را نگوييد، اگر اين مرد كار میكند كه نان به دست آورد و خويشتن را از اين و آن بىنياز نمايد، عملش در راه خداوند است، اگر پدر و مادر پير يا كودكان ضعيفى دارد و برا ى تامين زندگانى آنان كار میكند، عملش در راه خداوند است،
اما اگر كار میكند تا مالى به دست آورد برا ى ثروتاندوز ى يا فخرفروشى، در راه شيطان قدم برمیدارد.
🔸 يك عمل با تفاوت نيت میتواند برا ى خدا باشد و میتواند برا ى شيطان.
امام زين العابدين (علیه السلام) كه خود معلم مكتب انسان ساز ى اسلام است، قدرت دارد در كارها به گونه اى نيت كند كه همه ى اعمالش، حتى خوابيدن و غذا خوردنش، برا ى خداوند باشد و همه ى آنها نزد بار ى تعالى در حساب عبادات امام ( ع) محسوب گردد.
و ارزقنى صحه فى عباده.
بار الها! به من صحتى را روزى فرما كه در راه بندگى و عبادتت به كار برم.🔸
🆔 @sahife2
#فرهنگ_کتاب_خوانی
📚#کتاب
«چای خوشعطر پیرمرد»
https://taaghche.com/book/7934738088
بر اساس #زندگینامه آیت الله سید حسن #مدرس
#حدیث_سرو
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #انعام
#انعام_110
✳️ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَرَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤمِنوُاْ بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِى طُغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ
همان گونه كه در آغاز ایمان نیاوردند، این بار نیز دلها و چشم هایشان را دگرگون و واژگون مى كنیم و آنان را در طغیانشان رها مى سازیم تا سرگردان بمانند
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_خطبه_182
*️⃣ وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ رُوِيَ عَنْ نَوْفِ الْبَكّالي قالَ: خَطَبَنا بِهذِهِ الْخُطْبَةِ أَميرُالْمؤمنينَ عَليٌّ عليه السلام بِالْكُوفَة وَ هُوَ قائِمٌ عَلى حِجارَةٍ، نَصَبَها لَهُ جُعْدَةُ بنُ هُبَيْرَةَ الْمَخْزُومي، وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ حَمائِلُ سَيْفِهِ لِيفٌ، و فى رِجْلَيْهِ نَعْلانِ مِنْ لِيفٍ، و كأنّ جَبينَه ثَفِنَةُ بَعيرٍ. فَقالَ عليه السلام:
از خطبه هاى امام عليه السلام است از «#نوف_بكالى » نقل شده كه اميرمؤمنان على عليه السلام در كوفه روى قطعه اى سنگ، كه «جعدة بن هبيره مخزومى» نصب كرده بود ايستاد در حالى كه پيراهنى خشن از پشم بر تن داشت و شمشيرش را با بندى از ليف خرما حمايل كرده بود و در پاهايش كفشى از ليف خرما بود و پيشانى اش از اثر سجده، پينه بسته بود، و اين خطبه را ايراد كرد.
از پايان اين خطبه استفاده مى شود كه امام عليه السلام آن را يك هفته قبل از شهادتش ايراد فرموده و هدفش از ايراد آن آماده ساختن مردم براى جهاد با #معاويه و غارتگران شام بوده ، مردم دعوتش را اجابت كردند و هزاران هزار نفر براى جهاد با ستمگران آماده شدند؛ ولى افسوس ....
👈 امام عليه السلام در اين خطبه براى آماده ساختن روح و جان مردم جهت مبارزه با دشمنان ستمگر به بيان چند نكته مهم مى پردازد که در 8 بخش می آید :
✳️ بخش ششم: آخرین حجت و خلیفه خدا
*️⃣ وَ مِنْهَا: قَدْ لَبِسَ لِلْحِكْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِيعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَيْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا، فَهِيَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِي يَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِي يَسْأَلُ عَنْهَا؛ فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِيبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ، بَقِيَّةٌ مِنْ بَقَايَا حُجَّتِهِ، خَلِيفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِيَائِهِ.
✳️ 5. وصف #امام_زمان ، حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)
*️⃣ زره دانش بر تن دارد، و با تمامى آداب، و با توجّه و معرفت كامل آن را فرا گرفته است، حكمت گمشده اوست كه همواره در جستجوى آن مى باشد، و نياز اوست كه در به دست آوردنش مى پرسد.
در آن هنگام كه اسلام غروب مى كند و چونان شترى در راه مانده دم خود را به حركت در آورده، گردن به زمين مى چسباند.(1) او پنهان خواهد شد (دوران #غيبت صغرى و غیبت كبرى) ، او باقى مانده حجّت هاى الهى، و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است.
(1). ضرب المثل است، چون شتر خسته شود، دم خود را به حركت در مى آورد، و گردن به زمين مى چسباند، كه نشانه ضعف و درماندگى اوست.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* ويژگيهاى آن مرد الهى
* اشاراتى به قيام مهدى(عليه السلام)
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2