eitaa logo
حقیقت ناب
1.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
440 فایل
سوالات دینی خود در جنبه های مختلف دینی. یافتن پاسخ سوالات فقهی طبق نظرمراجع تقلید، انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در مورد مطالب کانال، ومطالب زیبا و آموزنده تان، با آیدی زیر👇 @Sajadi82 درارتباط باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 26:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 13سوره عبس فِي‌ صُحُفٍ‌ مُکَرَّمَةٍ(13) در الواح پرارزشی ثبت است، ۱ - معارف قرآن، نوشته هایى ثبت شده در ورقه هایى متعدد (فى صحف) عبارت «فى صحف» با «إنّها تذکرة» ارتباط دارد; یعنى، آن تذکره در صحیفه هایى متعدد است. «صحیفة» (مفرد «صحف»); یعنى، هر چه در آن چیزى نوشته شود.(مفردات راغب) ۲ - اوراق قرآن، داراى عظمت و احترام در پیشگاه خداوند (مکرّمة) آنچه در نوع خود شریف باشد، به «کرم» توصیف مى شود(مفردات راغب). باب تفعیل این کلمه (تکریم)، به معناى «عظمت دادن» و «پاک و منزّه ساختن» است (لسان العرب). بنابراین توصیف صفحات قرآن به «مکرّمة»، حاکى از این است که خداوند آنها را عظمت داده و محترم داشته است. ۳ - لزوم گرامى داشتن و ارج نهادن به ورق قرآن و آیات مکتوب آن (فى صحف مکرّمة) توصیف صفحات قرآن به «مکرّمة»، گرچه خبر از حقیقتى خارجى مى دهد; ولى متضمن توصیه شدن مسلمانان به حفظ احترام قرآن نیز هست. ۴ - قرآن، پیش از نزول - در صفحه هایى متعدد - مکتوب بوده است. (فى صحف مکرّمة) توصیف قرآن به «فى صحف» - با توجه به نزول سوره «عبس» در مکه - یا پیشگویى از نوشته شدن آن در آینده است و یا از نوشته بودن آن پیش از نزول کامل خبر مى دهد. در صورت دوّم، مراد این است که ملائکه قرآن را از لوح محفوظ برگرفته و به صورت نوشته هایى در صفحات متعدد، آن را به مراحل بعدى نازل مى کردند. ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 27:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 14سوره عبس مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ(14) آن صحیفه‌ها بسی بلند مرتبه و پاک و منزه (از خطا) است. 🔅🔅🔅 ۱ - صفحه هاى قرآن در پیشگاه خداوند، داراى جایگاهى بلند و ارزشى والا است. (مرفوعة) ۲ - درک مفاهیم قرآنى، در گرو رشد، تعالى و ارتقاى انسان است. (مرفوعة) ▫️رفعت صفحات قرآن، بیانگر والا مرتبه بودن محتواى آن است و به قرینه مقام، کنایه از این است که پندگیرى از تذکرات آن، تنها براى افرادى برجسته میسّر است. ۳ - صفحات قرآن، پاک و منزّه از ثبت هرگونه ناروا و دروغ و به دور از مطالب باطل (مطهّرة) ۴ - آیات قرآن، فراتر از دسترس نااهلان و منزّه از هرگونه تغییر و تحریف است (مرفوعة مطهّرة) ▫️ارتباط دو وصف «رفعت» و «طهارت»، گویاى راز پاک ماندن قرآن از انحراف است; زیرا کج اندیشان به آن دسترسى ندارند تا آن را با افکار پلید خود آلوده سازند. ۵ - لزوم جاى دادن قرآن، در مکانى برجسته و شریف (مرفوعة) خبر از رفعت مقام قرآن - علاوه بر بیان حقیقت آن - توصیه به مسلمانان نیز مى باشد که باید قرآن را در مقامى رفیع، قرار دهند و جاى عالى رتبه اى براى آن در نظر گیرند. ۶ - لزوم پاک نگه داشتن قرآن از هر آلودگى و خباثت (مطهّرة) ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 28:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 15سوره عبس بِأَيْدِي‌ سَفَرَةٍ(15) (سپرده) به دست سفیران حق (و فرشتگان وحی) است. 🔅🔅🔅 ۱ - قرآن، به دست نویسندگانى متعدد، نگاشته شده است. (بأیدى سفرة) «بأیدى» - مانند «فى صحف» در آیات پیشین - به محذوفى نظیر «مکتوبة» یا «مثبتة» تعلق دارد. ۲ - نوشتن قرآن در صفحه هاى پاکیزه و با عظمت، رسالت الهى که بر عهده سفیران متعدد است (بأیدى سفرة) ◽️ «سفرة» یا به معناى نویسندگان است و یا رسولان. در کتب لغت درباره این کلمه چنین آمده است: «سفر» [در تمام مشتقاتش] بر مکشوف و آشکار شدن دلالت دارد و «سَفْر»; یعنى، کتابت و «سفرة»; یعنى، نویسندگان; آنها را از آن جهت به این نام نامیدند که کتابت، آشکار سازنده چیزى است که مورد نیاز از نوشته است (مقاییس اللغة). کلمه «سفیر» بر رسول نیز اطلاق مى شود; زیرا او مأموریت خود را آشکار مى سازد (تاج العروس). جمع «سفیر»، گرچه «سفراء» است; ولى از آنجا که در لسان العرب، کلمه «سفرة» بر فرشتگانى که بین خدا و پیامبران او سفارت (رسالت) دارند، اطلاق شده است، مى توان گفت: «سفرة»، به معناى «سفراء» نیز استعمال شده است. ۳ - محدود بودن ثبت و ابلاغ قرآن به سفیران خداوند، تضمین کننده پاکى و پیراستگى آن از هرگونه خطا و باطل است .(مطهّرة . بأیدى سفرة) ▫️عبارت «بأیدى سفرة»، ممکن است متعلق به «مطهّرة» باشد; بر این اساس عامل تطهیر قرآن از خطا و باطل، آن است که تنها دستان سفیران الهى آن را ثبت و ابلاغ مى کند و دیگران از دسترسى به آن ناتوان اند. ۴ - فرشتگان وحى نویسندگان قرآن از لوح محفوظ و ابلاغ کنندگان آن به پیامبر(ص) هستند .(بأیدى سفرة) ◽️ در این که مراد از «سفرة» چه کسانى اند; نظرهایى چند ارائه شده است. از جمله این که به قرینه توصیف آنان به «کرام» در آیه بعد، مراد ملائکه وحى مى باشند; زیرا در سوره اى دیگر (انفطار، ۱۱) نیز براى ملائکه، وصف «کرام» ذکر شده است. استنساخ قرآن از لوح محفوظ، براى نازل ساختن آن بر پیامبر(ص)، احتمالى است که با این آیات و مراحل نزول قرآن سازگار است. ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 29:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 16سوره عبس کِرَامٍ‌ بَرَرَةٍ(16) که ملائکه مقرب عالی رتبه با حسن و کرامتند. 🔅🔅🔅 ۱ - نویسندگان قرآن در صفحه هاى پاکیزه و با عظمت، شخصیت هایى بزرگوار و داراى ارزش و احترام در پیشگاه خداوندند (بأیدى سفرة . کرام) ۲ - نویسندگان قرآن در صحیفه هاى پاک و والا مرتبه، کاتبانى راست گفتار، مطیع خداوند و درست کرداراند. (بأیدى سفرة ... بررة) ◽️«بررة» و «ابرار» به یک معنا است; جز این که «بررة» مبالغه بیشترى دارد; زیرا جمع «بَرّ» است و «بَرّ» مبالغه بیشترى از کلمه «بارّ» (مفرد «ابرار») دارد (مفردات راغب). از جمله معانى اى که براى «بِرّ» ذکر شده، «صلاح و درست کارى»، «اطاعت» و «صداقت» است. (لسان العرب) ۳ - سفیران الهى و واسطه هاى ابلاغ قرآن، فرشتگانى ارجمند و درست کاراند. (بأیدى سفرة . کرام بررة) ۴ - ارجمندى، عظمت و پیراستگى صفحات قرآن و مقام والاى نویسندگان آن، تضمین کننده شایستگى آن براى غفلت زدایى و بیان حقایق است. (إنّها تذکرة ... فى صحف مکرّمة . مرفوعة مطهّرة . بأیدى سفرة . کرام بررة) ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 30:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 17سوره عبس قُتِلَ‌ الْإِنْسَانُ‌ مَا أَکْفَرَهُ‌(17) ای کشته باد انسان (بی ایمان) که تا این حد کفر و عناد می‌ورزد! 🔅🔅🔅 ۱ - کافران، مورد غضب و نفرین خداوند و مشمول شدیدترین توبیخ هاى او هستند. (قتل الإنسن ما أکفره) ▫️فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرین بکار رفته است. مفاد نفرین هاى خداوند توبیخ و تهدید است; زیرا معناى حقیقى نفرین، درباره او قابل تصور نیست. «ال» در «الإنسان» - به قرینه «فلینظر الإنسان...» در آیات بعد - براى ماهیت است و جمله «ما أکفره» نشان مى دهد که در نفرین «قتل الإنسان»، تنها کافران مد نظر مى باشند. ۲ - کشته شدن و مرگ، سزاوارترین فرجام براى کفرپیشگان (قتل الإنسن ما أکفره) ▫️کفر در «ما أکفره» مطلق است و هر کفرى، حتى ترک عبادت را نیز شامل است. البته به قرینه آیات بعد - که به بیان تدبیر خداوند پرداخته و در مقابل منکران این حقیقت موضع گیرى کرده است - بارزترین مصداق مورد نظر از آن، انکار ربوبیت خداوند است. ۳ - منکران معاد، فرو رفته در کفر و در اوج پافشارى بر پندار باطل خویش است .(ما أکفره) ▫️از آیات بعد - که توجّه به مبدأ خلقت انسان را مقدمه توجّه به معاد در «ثمّ إذا شاء أنشره» قرار داده است - استفاده مى شود که آیه شریفه بر منکران معاد نیز قابل تطبیق است. مفاد جمله «ماأکفره»، تعجّب از رسوخ کفر در کافران است تا آن حد که به هیچ نحو زایل نمى شود. این تعبیر ممکن است، صیغه تعجب و یا استفهام باشد. ۴ - پافشارى کافران بر کفر خویش، شگفت آور و توجیه ناپذیر است. (قتل الإنسن ما أکفره) ۵ - بخش عظیمى از انسان ها - با وجود دلایل فراوان بر ربوبیت خداوند - همچنان بر انکار آن اصرار مى ورزند. (قتل الإنسن ما أکفره) ▫️نفرین «قتل الإنسان» عموم انسان ها و افراد را مى گیرد زیرا حرف «ال» در آن یا براى استغراق است و یا بر ماهیت دلالت دارد و جنس انسان مورد نفرین قرار گرفته است. از آنجا که در این موارد عموم حقیقى مراد نیست، چنین تعبیرى بیانگر کثرت چشمگیر افراد مورد نظر خواهد بود. ۶ - کفران نعمت، مایه استحقاق شدیدترین عقوبت ها است. (قتل الإنسن ما أکفره) ▫️مراد از «کفر» در «ماأکفره» ممکن است کفران نعمت هاى خداوند باشد که آیات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرین «قتل الإنسان» در معناى عرفى آن - که بیان استحقاق شدیدترین عقوبت ها مى باشد - استعمال شده است. ۷ - کسانى که خود را از رهنمودهاى خداوند و تذکرات قرآن بى نیاز مى پندارند، کافر و سزاوار سخت ترین کیفرهایند. (قتل الإنسن ما أکفره) ▫️👈 ادامه دارد.... 🌺کانال حقیقت ناب🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/sajadi43 ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾🌹
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 31:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 18سوره عبس مِنْ‌ أَيِ‌ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ‌(18) (نمی‌نگرد که) خدا و را از چه چیز خلق کرده است؟ 🔅🔅🔅 ۱ - خداوند، ترغیب کننده انسان ها به اندیشه و دقت در نخستین عنصر آفرینش خود (من أىّ شىء خلقه) ۲ - توجّه به ماده اولیه خلقت انسان و سیر پیدایش وى، مانع کفر به خداوند و قدرت او و زمینه ساز باور به معاد (قتل الإنسن ماأکفره . من أىّ شىء خلقه) ۳ - ماده اصلى در آفرینش انسان، ماده اى پست و ناچیز بوده است. (من أىّ شىء خلقه) ◽️استفهام در این آیه، براى تحقیر است. نکره بودن کلمه «شىء» نیز به قرینه سیاق آیات - که مراحل تکامل انسان از مرحله نطفه تا مرحله حشر را بر مى شمرد - مفید تحقیر است. ۴ - خداوند، خالق همه انسان ها است. (قتل الإنسن ... من أىّ شىء خلقه) ▫️فاعل «خلقه» خداوند است که سیاق آیه شریفه، از تصریح به آن بى نیاز ساخته است. ۵ - توجّه انسان به مراحل آفرینش خویش به دست خداوند، بازدارنده او از کفران نعمت هاى الهى (ما أکفره . من أىّ شىء خلقه) در برداشت یاد شده، مراد از کفر - در آیه قبل - کفران نعمت دانسته شده است. ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 32:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 19سوره عبس مِنْ‌ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ‌ فَقَدَّرَهُ‌(19) از آب نطفه (بی قدری بدین صورت زیبا) خلقتش فرمود. 🔅🔅🔅 ۱ - خداوند، آفریننده انسان ها است. (خلقه) ۲ - انسان ها، از نطفه آفریده شده اند. (من نطفة خلقه) ۳ - نطفه در مقایسه با جسم کامل انسان، ناچیز و غیر قابل توجّه است. (من نطفة خلقه) ◽️نکره بودن «نطفة» مفید تحقیر است. بى اهمیت خواندن نطفه - با وجود حیرت آور بودن بافت آن - بیانگر اهمیت جسم کامل انسان است که در مقایسه با آن، تمام ویژگى هاى نطفه هیچ انگاشته مى شود. ۴ - توجّه انسان به پیدایش او از نطفه اى ناچیز، بازدارنده وى از کفرورزى به خداوند و قدرت او و مایه باور به معاد است. (ما أکفره ... من نطفة خلقه) ۵ - توجّه انسان به دوران نطفه بودن و ناتوانى هاى خویش در آغاز پیدایش، از میان برنده احساس بى نیازى از رهنمودهاى خداوند است. (أمّا من استغنى ... من أىّ شىء خلقه . من نطفة خلقه) ۶ - توانمندى هاى انسان و ویژگى هاى جسمى، اخلاقى و رفتارى او، داراى میزانى تعیین شده از سوى خداوند (فقدّره) ▫️حدّ نهایى و اندازه هر چیزى را «قدر» آن مى گویند (مقاییس اللغة). بنابراین، تقدیر; یعنى، اندازه و مقدار چیزى را مشخص ساختن. ۷ - خداوند، در پى آفرینش انسان از نطفه، او را توانمند و مهیّا براى رسیدن به مصلحت هاى خویش قرار داد. (من نطفة خلقه فقدّره) ▫️برخى از اهل لغت، ضمن بر شمردن معانى متعددى براى «تقدیر»، دقّت و تفکر در متعادل ساختن امور و مهیّا ساختن آنها را، از جمله معانى آن قرار داده اند (لسان العرب). «فاء» در «فقدّره» گویاى این است که مهیّا شدن انسان براى مصالح خویش، از آثار و پیامدهاى سیستم خلقت او است. ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 33:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 20 سوره عبس ثُمَ‌ السَّبِيلَ‌ يَسَّرَهُ‌ ۱ - خداوند، پیمودن راه طاعت و حرکت در راه راست را، براى انسان ها آسان ساخته است. ◽️(ثمّ السبیل یسّره) «ال» در «السبیل» بیانگر ماهیت است. کلمه «السبیل» گرچه مطلق است، ولى به قرینه سیاق آیه - که در مقام بیان معذور نبودن کافران است - مراد راه طاعت خداوند است. ۲ - کفر کافران با وجود آسانى راه هدایت، توجیه ناپذیر است. (ما أکفره ... ثمّ السبیل یسّره) ۳ - هدایت انسان به راه راست و آسان ساختن سلوک آن، مهم تر از آفرینش اندام او است. (ثمّ السبیل) ◽️حرف «ثمّ» براى تراخى است و چنانچه جمله «ثمّ السبیل یسّره»، تفسیر جمله «قدّره» و بیان گوشه اى از تقدیرات الهى درباره انسان باشد; مراد تراخى رتبى خواهد بود; یعنى، آنچه بعد از ثمّ ذکر شده است، والاتر و ارجمندتر است. ۴ - توانمندى براى حرکت در راه اطاعت خداوند، از جمله مقدرات الهى در وجود انسان است. (فقدّره . ثمّ السبیل یسّره) ۵ - انسان، موجودى تکامل پذیر و آماده رشد (ثمّ السبیل یسّره) ◽️فراهم آوردن «راه» براى انسان و آسان سازى پیمودن آن، نشانگر این است که انسان، به گونه اى آفریده شده که کمالات خود را بالفعل دارا نیست و براى تحصیل آن باید راهى را طى کند. ۶ - فراهم بودن زمینه آشنایى با راه خدا و آسان بودن سلوک آن، نعمتى سزاوار شکرگزارى است. (قتل الإنسن ما أکفره ... ثمّ السبیل یسّره) ◽️چنانچه کفر در «ما أکفره» به معناى کفران نعمت باشد; آیات پس از آن - از جمله این آیه - درصدد بیان نعمت هایى خواهد بود که ناسپاسى آنها، موجب نفرین خداوند است. ۷ - توجه به آسانى سلوک راه هدایت، مانع کفرورزى به خداوند است. (ما أکفره ... ثمّ السبیل یسّره) ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 34:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 21 سوره عبس ثُمَ‌ أَمَاتَهُ‌ فَأَقْبَرَهُ‌ ۱ - مرگ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است. (ثمّ أماته) ۲ - مرگ انسان ها، به دست خداوند است. (ثمّ أماته) ۳ - لحظه مرگ، لحظه پایان فرصت براى حرکت در راه خدا است. (ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته) ▫️حرف «ثمّ» براى ترتیب زمانى است و دلالت مى کند که با فرا رسیدن مرگ، فرصت حرکت در راه خدا سپرى شده است. ۴ - توجّه به وابستگى مرگ انسان ها به خداوند، مانع کفر به او است. (ما أکفره ... ثمّ أماته) ۵ - خداوند، الهام بخش دفن مردگان در قبرها است. (فأقبره) ▫️تفاوت فعل «أقْبَر» با «قَبَر»، این است که «قابر»; یعنى، کسى که با دست خود مرده اى را دفن کند و «إقبار» این است که براى مرده قبرى فراهم سازند و یا فرمان به دفن او دهند. (لسان العرب) ۶ - اقدام بى درنگ به دفن جنازه مردگان، مطلوب خداوند است. (فأقبره) ▫️حرف «فاء» در «فأقبره» بر نبود فاصله بین مرگ و دفن دلالت دارد. از آن جا که تمام شیوه هاى برخورد با اموات (از قبیل «سوزاندن» و غیر آن) در حقیقت مستند به خداوند و وابسته به مسبب الاسباب است; اکتفا به استناد مراسم خاک سپارى به خداوند، حاکى از ناهنجارى آن شیوه ها و مطلوب بودن دفن مردگان است. ۷ - مرگ براى انسان و دفن اموات، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شکرگزارى است. (قتل الإنسن ماأکفره ... ثمّ أماته فأقبره) ◽️برداشت یادشده، بر این اساس است که کفر در «ماأکفره» به معناى کفران نعمت باشد. ۸ - خاک سپارى مردگان، شیوه اى سابقه دار در دوران جاهلیت (فأقبره) یادآورى مراسم خاک سپارى در ضمن بر شمردن نعمت هاى خداوند براى مردم عصر بعثت، نشانه جارى بودن آن مراسم در آن روزگار است. ۹ - نقش اساسى جسم در حقیقت انسان (من نطفة خلقه ... ثمّ أماته فأقبره) ▫️تشریح مراحل وجودى انسان، با بیان پیدایش او از نطفه و مردن و دفن او و نیز محدود دانسته شدن حرکت تکاملى او در فاصله شکل گیرى از نطفه تا لحظه مرگ، گویاى نقش اساسى جسم انسان در مراحل وجودى او است. ۱۰ - کار طبیعت و عوامل مؤثر در آن، در حقیقت کار خداوند است. (ثمّ أماته فأقبره) ◽️نسبت یافتن میراندن و دفن انسان به خداوند - با آن که دخالت عوامل طبیعى در آن بدیهى است - مى رساند که طبیعت مجراى افعال خداوند است. فعل هاى «أمات» و «أقبر» گرچه ماضى است; ولى به قرینه ارتباط آن به «جنس انسان»، هر سه زمان را شامل مى شود. ۱۱ - توجّه به پایان زندگى و مدفون شدن انسان ها در قبر، مانع کفرورزى به خداوند است. (ما أکفره ... فأقبره) ۱۲ - وجود نشانه هاى خداشناسى، در مراحل پیدایش تا مرگ انسان (ما أکفره . من أىّ شىء خلقه ... ثمّ أماته فأقبره) ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 35:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 22 سوره عبس ✳️ ثمَ‌ إِذَا شَاءَ أَنْشَرَهُ‌ ۱ - زنده شدن مردگان در قیامت، حتمى است. (ثمّ إذا شاء أنشره) ▫️«إنشار» (مصدر «أنشر») به معناى احیا است (لسان العرب). حرف شرط «إذا» در مواردى به کار مى رود که وقوع کار، مسلّم گرفته شده است. ۲ - فرا رسیدن زمان پیدایش قیامت و محشور شدن انسان ها در آن، در گرو خواست خداوند است. (ثمّ إذا شاء أنشره) ۳ - حیات اخروى انسان، به دست خدا است. (أنشره) ۴ - خواست خداوند، تخلّف ناپذیر است. (ثمّ إذا شاء أنشره) ۵ - زمان قیامت، نامعلوم است. (ثمّ إذا شاء أنشره) ▫️کارهایى که در آیات پیشین به خداوند نسبت داده شد، گرچه مقید به مشیت الهى است; ولى قید «إذا شاء» تنها در مورد محشور شدن انسان ذکر شده است تا این نکته را برساند که هر چند براى آن افعال (خَلَقه، یسّره، أماته و أقبره) مى توان زمانى را حدس زد; ولى در مورد قیامت، تنها باید به خواست خداوند نظر داشت. ۶ - وجود فاصله، بین مرگ انسان ها و برپایى قیامت (فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره) حرف «ثمّ»، بیانگر برداشت یاد شده است. ۷ - قدرت خداوند بر آفرینش انسان ها، تنظیم توانمندى هاى آنان، هدایت تکوینى و نیز میراندن و به گور افکندن آنها، دلیل قدرت او بر زنده ساختن آنان در قیامت است. (خلقه فقدّره . ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره) ۸ - معاد، جسمانى است. (أنشره) مرجع ضمیر مفعولى در «أنشره»، همان چیزى است که ضمیر «أماته فأقبره» به آن بازمى گردد. بنابراین آنچه محشور مى شود، از نوع همان چیزى است که در قبر نهاده مى شود. 🌿👈 ادامه دارد....
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 36:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 23 سوره عبس ✳️ کَلاَّ لَمَّا يَقْضِ‌ مَا أَمَرَهُ‌ این چنین نیست [که وظیفه اش را انجام داده باشد] هنوز آنچه را به او دستور داده به جا نیاورده است. ۱ - کفر به خداوند، با آن که هدایت و مرگ و قیامت انسان به دست او است، توجیه ناپذیر و مطرود است. (قتل الإنسن ماأکفره ... کلاّ) ۲ - کافران، بى اعتنا به مرگ، قبر و قیامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خویش (کلاّ) ۳ - معاد و زنده شدن دوباره انسان ها، در گرو انجام پذیرفتن تمام خواسته هاى تکوینى خداوند از انسان ها است. (کلاّ لمّا یقض ما أمره) ۴ - خداوند، تمام امکانات لازم را براى اقدام انسان ها به انجام دادن تکالیف الهى، در اختیار آنان قرار داده است. (لمّا یقض) ▫️حرف «لمّا» در موردى به کار مى رود که انتظار وقوع کارى بوده; ولى تا کنون انجام نگرفته باشد. قابل انتظار بودن کار، زمانى است که زمینه انجام آن فراهم باشد. ۵ - خداوند براى انسان ها، اوامر و تکالیفى دارد که باید بدون کم و کاست انجام پذیرد. (لمّا یقض ما أمره) ▫️«قضاء» در وجوه گوناگونى استعمال دارد که بازگشت همه آنها، به پایان یافتن و کامل شدن است. این ماده در معانى «فیصله دادن»، «فراغت یافتن»، «اداکردن» و «به پایان رساندن» کاربرد دارد.(لسان العرب) ۶ - پذیرش معاد و ترک کفر، فرمان خداوند به همه انسان ها است. (ما أکفره ... ثمّ إذا شاء أنشره ... ما أمره) ▫️از مصادیق بارز «ما أمره» - به قرینه آیات پیشین - کنار نهادن کفر و پذیرش معاد است. ۷ - کافران، با وجود فراهم بودن شرایط براى رها ساختن کفر و پرداختن به تکالیف الهى، از آن سر باز زدند. (لمّا یقض ما أمره) ▫️ضمیر فاعلى «یقض» به «الإنسان» برمى گردد که به قرینه «ما أکفره» تنها بر کافران منطبق است. ۸ - راه ایمان و روى آوردن به تکالیف الهى، حتى براى کافرانى که در کفر شدید به سر مى برند، بسته نیست. (قتل الإنسن ما أکفره ... لمّا یقض ما أمره)▫️ حرف «لمّا» دلالت دارد که هر چند تا کنون انجام کار منتفى بوده است; ولى انتظار وقوع آن مى رود. ۹ - توجّه به وابستگى آفرینش، تدبیر، هدایت، مرگ و قبر انسان به خداوند، زمینه ساز انجام دادن تکالیف الهى (من نطفة خلقه ... ثمّ أماته فأقبره ... کلاّ لمّا یقض ما أمره) ۱۰ - سرپیچى از فرمان خداوند، موجب استحقاق نفرین او (قتل الإنسن ... لمّا یقض ما أمره) ۱۱ - بسنده کردن به بخشى از فرمان هاى خداوند و به کار نبستن تمام آن، رفتارى نکوهیده در پیشگاه خداوند (لمّا یقض ما أمره) ۱۲ - کفران نعمت هاى خداوند، سرپیچى از فرمان او است. (ما أکفره ... لمّا یقض ما أمره) 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 37:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 24 سوره عبس ✳️ فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ‌ إِلَى‌ طَعَامِهِ‌ پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد. ۱ - نگاه به خوراکى ها و توجّه به روند تولید و مصرف آن، امرى ضرورى و برانگیزنده انسان به انجام دادن فرمان هاى خداوند (فلینظر الإنسن إلى طعامه) ▫️ فرمان به دقت در طعام، با حرف «فاء» بر آیه قبل تفریع شده است تا این نکته را برساند که این اندیشه، انسان را به انجام دادن اوامر الهى وادار مى کند. وجود کلمه «الإنسان» در آیات قبل، گرچه از تکرار آن بى نیاز مى کرد و اکتفا به ضمیر آن ممکن بود; ولى بار دیگر به این لفظ تصریح شد تا بیانگر ‎ باشد. در آیه قبل مراد کافران بود و این آیه به همه انسان ها نظر دارد. ۲ - اندیشیدن در زمینه پیدایش مواد غذایى و تأمّل در مراحل تولید و مصرف آن، از میان برنده کفر به خداوند است. (فلینظر الإنسن إلى طعامه) ▫️فرمان به دقت در طعام (به قرینه «قتل الإنسان ما أکفره» در آیات پیشین - ارائه رهنمودى براى ایمان به خدا و کنار نهادن کفر است. ۳ - خوراکى هاى انسان، همانند مراحل رشد و فناى جسم او، دربردارنده دلایل و نشانه هاى خداوند است. (فلینظر الإنسن إلى طعامه) ▫️ مراد از نظر به طعام - به قرینه آیات بعد - نظر به اسباب و نتایج آن و وابسته بودن مراحل پیدایش آن به خداوند است. عطف آیاتى که درباره غذاى انسان است، بر آیاتى که از حدوث و مرگ جسم او سخن گفته بود; نشانه هماهنگى نعمت هاى درونى و برونى انسان در دلالت بر خداوند است. ۴ - توجّه به تأمین مواد غذایى انسان از سوى خداوند، بازدارنده او از کفران نعمت و وادارسازنده او به شکرگزارى است. (ما أکفره ... فلینظر الإنسن إلى طعامه) 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 38:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 25 و 26سوره عبس ✳️ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبّاً که ما آب باران فرو ریختیم. ۱ - خداوند، فرو ریزنده باران به گونه اى شگفت آور (أنّا صببنا الماء صبًّا) ◽️ «صبّ»; یعنى، ریختن و «صبّاً» مفعول مطلقى است که مضمون جمله را تأکید مى کند. تأکید در این موارد، گویاى شگفت آور بودن محتواى جمله است. ۲ - وابستگى ریزش باران به خداوند، حقیقتى شایسته و بایسته تأمل (فلینظر ... أنّا صببنا الماء صبًّا) ▫️آیه شریفه بدل براى «طعامه» در آیه قبل است و در حقیقت فرمان تأمّل و نظر (فلینظر) به آن ارتباط مى یابد. ۳ - نقش اساسى آب و باران در تغذیه انسان (إلى طعامه . أنّا صببنا الماء صبًّا) ▫️عبارت «أنّا صببنا...»، بدل اشتمال براى «طعامه» و گویاى ارتباط تنگاتنگ آب و طعام است. ۴ - باران و آب از نعمت هاى خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان به درگاه او است. (ما أکفره ... إنّا صببنا الماء صبًّا) ◽️کفر در «ما أکفره» - به قرینه آیات پیشین - ممکن است به معناى کفران نعمت باشد. بنابراین آیه، در صدد برشمردن نعمت هاى خداوند به انسان است. 🔅🔅🔅 ✳️ ثُمَ‌ شَقَقْنَا الْأَرْضَ‌ شَقّاً آن گاه خاک زمین بشکافتیم. ۱ - شکافتن زمین هنگام روییدن گیاه، کار خداوند و تحولّى شگفت انگیز است. (ثمّ شققنا الأرض شقًّا) ▫️به قرینه آیات بعد، مراد از «شققنا الأرض» شکافتن زمین هنگام روییدن گیاه است. تأکیدى که کلمه «شقّاً» بر آن دلالت دارد، در این موارد بیانگر شگفت بودن است. ۲ - بارش آب هاى آسمانى بر زمین، به مرور زمان، آن را نرم و حاصل خیز مى کند. (صببنا الماء ... ثمّ شققنا الأرض شقًّا) ▫️حرف «ثمّ»، دلالت بر مرور زمان دارد. عطف این آیه بر آیه قبل، اشاره دارد که بارش باران در نرم شدن و شکافته شدن زمین، تأثیر به سزایى دارد. ۳ - شخم زدن زمین و ایجاد شیار در دل خاک و آماده سازى آن براى کشت و ایجاد هرگونه دگرگونى در سطح زمین، در حقیقت مستند به خداوند است. (ثمّ شققنا الأرض شقًّا) ▫️فعل «شققنا» اطلاق دارد و زیر و رو کردن خاک زمین را - به هر شکلى باشد - مستند به خداوند مى کند; هر چند به دست انسان یا دیگر عوامل طبیعت انجام پذیرد. ۴ - زمین، از منابع غذایى انسان (طعامه ... ثمّ شققنا الأرض شقًّا) ۵ - کار طبیعت و عوامل مؤثر در آن، در حقیقت کار خداوند است. (ثمّ شققنا الأرض شقًّا) 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 39:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 27و 28 سوره عبس ✳️فأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبّاً و حبوبات برویانیدیم. ۱ - رویاندن دانه هاى خوراکى در زمین، براى تأمین غذاى انسان، کار خداوند و جلوه قدرت او است. (فأنبتنا فیها حبًّا) ▫️ «حبّ» اسم جنس است و به گندم، جو و دیگر دانه هایى گفته مى شود که از زمین مى روید; گرچه برخى از اهل لغت استعمال آن را تنها در گندم و جو دانسته اند. (لسان العرب) ۲ - بارش باران و نرم شدن خاک زمین و شیار خوردن آن، زمینه ساز حصول غله جات و تأمین غذاى انسان ها (صببنا الماء ... شققنا الأرض .... فأنبتنا فیها حبًّا) ۳ - گندم و جو در نظام غذایى انسان ها، داراى نقشى برجسته است. (فأنبتنا فیها حبًّا) 🔅🔅🔅 ✳️ و عِنَباً وَ قَضْباً و باغ انگور و نباتاتی که هر چه بدروند باز بروید. ۱ - خداوند، رویاننده انگور به وسیله بارش باران و آماده سازى زمین (فأنبتنا فیها... عنبًا) ۲ - تولید سبزى هاى دست چین و ساقه هاى خوراکى، در حقیقت مستند به خداوند است. (فأنبتنا فیها ... قضبًا) ▫️«اقتضاب»; یعنى، چیدن و «قضب» گیاهى است که تر و تازه، چیده و خورده شود. (لسان العرب) ۳ - رویاندن یونجه و شاخه هاى قابل انحنا از زمین، کار خداوند است. (و قضبًا) ▫️ از معانى ذکر شده براى «قضب»، یونجه و نیز شاخه اى است که براى ساختن تیر و کمان قابل استفاده باشد (لسان العرب). این دو معنا گرچه با کلمه «طعامه» در آیات پیشین تناسب ندارد; ولى به قرینه «متاعاً لکم و لأنعامکم» - در آیات بعد - مى توان گفت: این معانى نیز مورد نظر بوده است. ۴ - توجّه به رویش گیاهان و سبزیجات، زمینه ساز شناخت خدا و مانع کفر به او است. (ما أکفره ... فأنبتنا فیها ... عنبًا و قضبًا) ۵ - رویاندن تاک و سبزیجات، با فرستادن باران و قابل کشت ساختن زمین، از نعمت هاى خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان از او است. (ما أکفره ... فأنبتنا فیها ... عنبًا و قضبًا) ▫️برداشت یاد شده، با توجّه به این احتمال است که «کفر» در «ما أکفره» به معناى کفران نعمت باشد. 🌿👈 ادامه دارد.... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤* 🌺کانال حقیقت ناب🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/sajadi43 ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾🌹
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 40:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 29و 32 سوره عبس ✳️ وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً و درخت زیتون و نخل خرما. ۱ - خداوند، آفریننده زیتون و درخت خرما و رویاننده آن از زمین است. (فأنبتنا فیها ... زیتونًا و نخلاً) ۲ - بهره مندى انسان از زیتون و از منافع گوناگون درخت خرما، نعمتى الهى و سزاوار سپاس گزارى است. (ما أکفره ... و زیتونًا و نخلاً) ۳ - توجّه به روییدن درختان زیتون و خرما و تأثیر آنها در تغذیه انسان، زمینه ساز شناخت خدا و مانع کفر به او است. (ما أکفره ... و زیتونًا و نخلاً) ۴ - باران و زمین مناسب، دو عنصر اصلى در رشد و بارورى درختان زیتون و خرما است. (صببنا الماء ... ثمّ شققنا ... و زیتونًا و نخلاً) 🔅🔅🔅 ✳️وَ حَدَائِقَ‌ غُلْباً و باغهای پر از درختان کهن. ۱ - درختان تنومند و ستبر بوستان ها، آفریده هاى خداوند و از منابع تغذیه انسان ها (و حدائق غلبًا) ◽️«غُلْب» جمع «غَلْباء» است. به کسى که داراى گردنى کلفت باشد «اغلب» و «غلباء» گفته مى شود (لسان العرب). در آیه شریفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصیف شده اند; ولى این وصف - به قرینه «أنبتنا» در آیات پیشین - ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است. ۲ - ایجاد باغ هاى پردرخت با نزول باران بر زمین مساعد، نعمت خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان از او است. (صببنا ... شققنا ... فأنبتنا ... و حدائق غلبًا) ۳ - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور، مایه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و کفرورزى به او است. (ما أکفره ... فلینظر الإنسن ... حدائق غلبًا) 🔅🔅🔅 ✳️وَ فَاکِهَةً وَ أَبّاً و انواع میوه‌ها و علفها و مرتعها. ۱ - خداوند، باران و زمین مساعد را وسیله فراهم آمدن میوه مصرفى انسان و علوفه حیوانات قرار داده است. (صببنا الماء ... شققنا الأرض ... و فکهة و أبًّا) ▫️«أبّ»; یعنى، علوفه چرندگان، چه براى آنها چیده شود و چه خود به چرا مشغول شوند. (لسان العرب) ۲ - دستیابى انسان به میوه ها و مراتع، نعمت خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان از او است. (ما أکفره ... و فکهة و أبًّا) ۳ - توجّه به باغ هاى میوه و مرغزارها، مایه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و کفرورزى به او است. (ما أکفره ... و فکهة و أبًّا) 🔅🔅🔅 ✳️مَتَاعاً لَکُمْ‌ وَ لِأَنْعَامِکُمْ‌ تا شما آدمیان و حیوانات شما هم از آن بهره‌مند شوید. ۱ - آب، زمین، دانه ها، انگور، سبزیجات، زیتون، نخل، بوستان، میوه و چراگاه، آفریده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است. (متعًا لکم و لأنعمکم) ۲ - انسان، داراى حق تصرف و بهره بردارى در تمام محصولات طبیعت (متعًا لکم) ۳ - حق مالکیت انسان بر دام ها (شتر، گاو و گوسفند) و بهره بردارى از آنها، از حقوق پذیرفته شده در اسلام (لأنعامکم) ◽️ «أنعام» جمع «نَعَم» است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار مى رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن «أنعام» به ضمیر «کم»، حاکى از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است. ۴ - کشاورزى و دامدارى، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت (متعًا لکم و لأنعمکم) ۵ - رتبه و مقام انسان در پیشگاه خداوند والاتر از نظام طبیعت است. (متعًا لکم) 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 41:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 33و 34 سوره عبس ✳️فإِذَا جَاءَتِ‌ الصَّاخَّةُ (به یاد آرید) آن گاه که ندای مهیب قیامت (به گوش همه خلق) برسد. 🔅🔅🔅 ۱ - وقوع قیامت با غرش هایى کر کننده و ناشى از اصطکاک موجودات، همراه است. (فإذا جاءت الصاخّة) 🔹هر صدایى که از برخورد صخره با صخره اى دیگر یا مانند آن پدید آید صَخّ و صَخیخ نامیده مى شود و «صاخّة» غرشى است که گوش را بکوبد و بر اثر شدت صدا آن را کر سازد(لسان العرب). ۲ - برپایى قیامت، همراه با نفخ صور است.* (فإذا جاءت الصاخّة) 🔹تطبیق «صاخّة» بر قیامت، ممکن است به اعتبار غرشى باشد که از آن در بعضى از آیات دیگر، به نفخ صور یاد شده است. ۳ - وقوع قیامت، حتمى است و فاصله اى با پایان دنیا ندارد. (فإذا جاءت الصاخّة) ۴ - «صاخّه»، از نام هاى قیامت است. (فإذا جاءت الصاخّة) ۵ - قیامت، رخدادى بزرگ و صحنه فریادهاى گوش خراش مردم (فإذا جاءت الصاخّة) 🔹«صاخّة»; یعنى، فریاد شدیدى که گوش ها را کر کند و به حادثه بزرگ نیز اطلاق مى گردد (قاموس). در کشاف آمده است که توصیف قیامت به این وصف، به اعتبار فریاد کشیدن حاضرانِ در قیامت است. 🔅🔅🔅 ✳️يوْمَ‌ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ‌ أَخِيهِ‌ آن روز که (از وحشت و هولناکی) هر کس از برادرش می‌گریزد. ۱ - قیامت، روز فرار هر انسانى از برادر خویش است. (یوم یفرّ المرء من أخیه) ۲ - رابطه خویشاوندى - هر چند قوى باشد - براى نجات از سختى هاى قیامت سودى ندارد. (یوم یفرّ المرء من أخیه) فرار از برادر، به معناى تنها گذاشتن او در شداید قیامت است. ۳ - قیامت، روز احساس خطر; حتى از نزدیک ترین خویشاوندان خود* (یفرّ المرء من أخیه) 🔹فرار از برادر، حاکى از خطرى است که باقى ماندن در کنار او، آن را محتمل مى سازد; چه خطرى باشد که فرار از آن سودى نمى بخشد . ۴ - ناتوانى همگان، از مقاومت در برابر سختى هاى قیامت (یوم یفرّ المرء) 🔹فرار مردان - با توجّه به این که ترجیح فرار بر قرار به ویژه براى مرد تحمل نوعى زبونى و حقارت است - نشانگر سنگینى مشکلات قیامت و ناتوانى همه انسان ها از تحمّل آن است. ۵ - حاضران صحنه قیامت، از مؤاخذه دیگران و گرفتن حقوق خود - حتى از نزدیک ترین خویشاوندان - چشم پوشى نخواهند داشت.* (یوم یفرّ المرء من أخیه) 🔹فرار از برادر و ترس از روبه رو شدن با او، حاکى از واقع شدن در مؤاخذه شدید از سوى او است; به گونه اى که شخص گمان مى کند که اگر فرار نکند، گرفتار خواهد شد. ۶ - شدّت گرفتارى مردم در قیامت، مانع پرداختن آنان به حلّ مشکلات دیگران; حتى خویشاوندان خویش (یوم یفرّ المرء من أخیه) 🔹جمله «لکلّ ... شأن یغنیه» در آیات بعد، مى تواند قرینه بر انگیزه فرار در قیامت باشد; یعنى، هر کس آن قدر به خود مشغول است که گوش و چشم خود را بر فریاد و زارى دیگران فرو مى بندد و از درگیر ساختن خود با مسائل آنان مى گریزد. 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 42:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 35و 36و37 سوره عبس ✳️و أُمِّهِ‌ وَ أَبِيهِ‌ و بلکه (فرار می کند)از مادر و پدرش. ۱ - قیامت، صحنه گریزان بودن انسان; حتى از پدر و مادر خویش (و أمّه و أبیه) ۲ - قیامت، روز بى اثر بودن عواطف و روابط و جاذبه نداشتن پدر و مادر در چشم فرزندان (و أمّه و أبیه) 🔅🔅🔅 ✳️و صَاحِبَتِهِ‌ وَ بَنِيهِ‌ و از زن و فرزندانش هم می‌گریزد. ۱ - شوهران، پیوند الفت و همراهى با همسران خویش را در قیامت نادیده گرفته و از آنان متوارى خواهند شد. (یوم یفرّ المرء من ... و صحبته) 🔹«صاحبة» همسرى است که با شوهر خویش ملازمت و معاشرت داشته باشد. این تعبیر حاکى از شدت حوادث قیامت است; به گونه اى که انسان، حتى همسرى را که در دنیا با او سازگار و همراه بود، نیز رها خواهد کرد. ۲ - پدران در قیامت، با فرار از پسران خویش، خود را از آنها دور ساخته، آنان را تنها خواهند گذاشت. (و بنیه) ۳ - قیامت، روز محرومیت از یارى همسران حتى علاقه مندترین آنان به انسان (و صحبته) 🔹فرار از همسرى که مصاحبت و همراهى او در دنیا به ثبوت رسیده بود - تا چه رسد به همسر ناسازگار - نشانه سودمند نبودن آنان در قیامت است. ۴ - فرزندان، حتى پسران، در قیامت سودى به پدر و مادر نخواهند رساند. (و بنیه) 🔹«بنیه» گر چه تنها شامل پسران است; ولى یاد نکردن از دختران به دلیل وضوح یکسانى آنها با پسران یا کمتر بودن انتظار یارى رسانى آنان است. فرار پدران از فرزندان، فرار مادر از آنان را نیز در مفهوم خود دارد. گفتنى است: در فرار پدر و مادر از فرزندان، سودمند نبودن هر یک براى دیگرى، نهفته است. 🔅🔅🔅 ✳️لکُلِ‌ امْرِئٍ‌ مِنْهُمْ‌ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ‌ يُغْنِيهِ‌ در آن روز هر کس چنان گرفتار شأن و کار خود است که به هیچ کس نتواند پرداخت. ۱ - گرفتارى هاى هر کس در قیامت، جایى براى رسیدگى او به دیگران باقى نگذاشته، او را به خود مشغول خواهد ساخت. (لکلّ امرىء منهم یومئذ شأن یغنیه) به هر امرى از امور «شأن» گفته مى شود (قاموس); جز این که سیاق آیه شریفه دلالت بر عظمت شأن مورد نظر دارد. ۲ - تمام انسان ها در قیامت، نگران وضعیت خود و در تلاش براى رفع گرفتارى هاى خویش اند. (لکلّ امرىء منهم یومئذ شأن یغنیه) ۳ - شداید قیامت، ازمیان برنده فرصت بهره رساندن خویشاوندان به یکدیگر است. (یوم یفرّ المرء من أخیه ... لکلّ امرىء منهم یومئذ شأن یغنیه) ۴ - گرفتارى ها و دل نگرانى هاى انسان در قیامت، از نخستین لحظات آن آغاز مى شود. (فإذا جاءت الصاخّة ... لکلّ امرىء منهم یومئذ شأن یغنیه) 🌿👈 ادامه دارد.... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤* 🌺کانال حقیقت ناب🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/sajadi43 ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾🌹
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 43:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 38و39سوره عبس ✳️وُجُوهٌ‌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ۱ - در قیامت، چهره گروهى از مردم زیبا و درخشان خواهد بود. (وجوه یومئذ مسفرة) 🔹«وجه مسفر» چهره اى است که به جهت شادمانى، درخشان شده باشد (مقاییس اللغة) و یا زیبایى آن را فرا گرفته باشد.(مصباح) ۲ - انسان هاى پاک، تذکّرپذیر، هدایت جو و خداترس، در قیامت چهره اى نورانى خواهند داشت. (لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر ... جاءک یسعى . و هو یخشى ... وجوه یومئذ مسفرة) ۳ - چهره انسان در قیامت، نمایانگر فرجام او است. (وجوه یومئذ مسفرة) ۴ - معاد، جسمانى است. (وجوه یومئذ مسفرة) 🔅🔅🔅 ✳️ضَاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ خندان و شادمانند. ۱ - گروهى از مردم، با چهره هاى خندان در صحنه قیامت حضور خواهند داشت. (ضاحکة) ۲ - کسانى که درخشان چهره و خنده لب در صحنه قیامت حضور یافته اند، غرق سرور بوده و چهره اى شکفته خواهند داشت. (مستبشرة) 🔹 «إستبشار»; یعنى، شادمان بودن (لسان العرب). «بشر و استبشر» به یک معنا است. در این موارد فایده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گوید: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است که بشره و پوست صورت را شکفته سازد. ۳ - پاکى، تذکّرپذیرى ، هدایت جویى و خداترسى، چهره انسان را در قیامت خندان و شادمان خواهد ساخت. (لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر ... جاءک یسعى . و هو یخشى ... ضاحکة مستبشرة) ۴ - ایمان و دورى از گناه، مایه بشّاش و خندان بودن چهره مؤمنان در قیامت (وجوه ... ضاحکة مستبشرة) 🔹به قرینه آخرین آیه این سوره (أولئک هم الکفرة الفجرة)، مراد از «وجوه» در این آیات، چهره هاى کسانى است که کافر نبوده و از فسق و فجور پاک و منزه اند. 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️
🔅🔅🔅 💢 نگاشت 44:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 40تا42سوره عبس ✳️و وُجُوهٌ‌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ و رخسار گروهی گرد آلود غم و اندوه است. ۱ - گروهى از مردم در قیامت، چهره اى کدر و غبارآلود خواهند داشت. (و وجوه یومئذ علیها غبرة) 🔹 «غَبَرة» و «غُبار»، به یک معنا است و برخى گَرد پراکنده و جابه جا شده را «غبرة» و گرد برخاسته را «غبار» مى نامند. (لسان العرب) ۲ - احساس بى نیازى از تعالیم دین، مایه روسیاهى در قیامت (أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... و وجوه یومئذ علیها غبرة) ۳ - معاد، جسمانى است. (و وجوه یومئذ علیها غبرة) ۴ - چهره انسان در قیامت، نمایشگر فرجام او است. (و وجوه یومئذ علیها غبرة) ۵ - انسان ها در قیامت، با دو چهره مختلف - تابناک و تیره - حضور خواهند یافت و فرجام هر کس، از آغاز حضور مشخص خواهد بود. (فإذا جاءت الصاخّة ... وجوه ... و وجوه) ۶ - تفاوت چهره مؤمن و کافر در قیامت (وجوه ... و وجوه) مراد از «وجوه» در این آیه - به قرینه آخرین آیه سوره (أولئک هم الکفرة الفجرة) - چهره کافران است. در نتیجه مراد از «وجوه» در آیات پیشین، چهره مؤمنان خواهد بود. 🔅🔅🔅 ✳️ترْهَقُهَا قَتَرَةٌ و به رویشان خاک سیاه ذلّت و خجلت نشسته. ۱ - چهره برخى از اهل محشر، در غبارى سیاه و دودآسا فرو رفته، آثار افسردگى و اندوه از سر و روى آنان خواهد بارید. (ترهقها قترة) 🔹 «رَهق»; یعنى، فراگرفتن و پوشاندن و «قَتَرة» غبارى است که مانند دود، سیاه فام باشد (لسان العرب). هم چنین به هر اندوهى که رخسار انسان را فرا گیرد «قَتَر» گفته مى شود. (مقاییس اللغة) ۲ - روسیاهى در قیامت، فرجام بى نیاز دیدن خود از پند و اندرز قرآن (أمّا من استغنى ... کلاّ إنّها تذکرة ... ترهقها قترة) ارتباط این آیه با آیات آغاز سوره، گویاى برداشت یاد شده است. 🔅🔅🔅 ✳️أولئِکَ‌ هُمُ‌ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ آنها همان کافران و بدکاران عالمند. ۱ - کسانى در قیامت روسیاه و تیره رخسارند که کفرپیشه و منحرف بوده و بى باکانه در گناه پیش رفته اند. (أولئک هم الکفرة الفجرة) 🔹 فعل «فجر»، در مورد کسى گفته مى شود که سر خود را پایین انداخته و بى مبالات پیش مى رود; «فجور» در اصل به معناى انحراف از حق است و در معناى تاختن به سوى کارهاى غیرمجاز نیز استعمال مى شود. (لسان العرب) ۲ - کفرپیشگى و ارتکاب گناه، مایه تغییراتى ناخوشایند در چهره انسان، هنگام حضور در صحنه قیامت (علیها غبرة . ترهقها قترة . أولئک هم الکفرة الفجرة) 🔹 تعبیر «علیها» و «ترهقها»، حاکى از عارض شدن تیرگى بر چهره کافران است; به گونه اى که اگر کفر و گناه نبود، چهره اصلى انسان نمایان مى شد. این چهره در آیات پیشین، به درخشان و خندان بودن توصیف شده بود. ۳ - گرفتارى به آثار کفر و گناه در قیامت، فرصت هرگونه یارى رسانى به دیگران - حتى نزدیک ترین خویشاوندان - را از کافران و گنه کاران سلب خواهد کرد. (یوم یفرّ المرء ... لکلّ امرىء منهم یومئذ شأن یغنیه ... أولئک هم الکفرة الفجرة) ۴ - کفر، زمینه ساز کردار ناشایست (الکفرة الفجرة) تقدیم «الکفرة» ممکن است به منظور رساندن تأثیر کفر در فجور باشد. پایان تفسیر متنی و آیه به آیه سوره عبس در نوبت بعد درس خارج تفسیر صوتی و متنی این سوره از مفسر عالیقدر حضرت آیت الله جوادی آملی کار خواهد شد 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤* 🌺کانال حقیقت ناب🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/sajadi43 ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾🌹
تفسیر سوره عبس ج1.mp3
5.65M
🔅🔅🔅 📌نگاشت45تفسیر صوتی سوره عبس 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه اول ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
تفسیر سوره عبس جلسه 1.docx
40.2K
🔅🔅🔅 📌نگاشت46تفسیر متنی سوره عبس 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه اول ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
هدایت شده از سجادی
Abasa - 02 ss.mp3
6.15M
🔅🔅🔅 📌نگاشت 47تفسیر صوتی سوره عبس 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه دوم ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
هدایت شده از سجادی
تفسير سوره عبس جلسه 2.docx
41.3K
🔅🔅🔅 📌نگاشت48 تفسیر متنی سوره عبس 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه دوم ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
Abasa - 03 ss.mp3
5.69M
🔅🔅🔅 📌نگاشت 49تفسیر صوتی سوره عبس 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه سوم ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
تفسير سوره عبس جلسه 3.docx
38.4K
🔅🔅🔅 📌نگاشت 50 تفسیر متنی سوره عبس 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه سوم ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.