🚩 #سنگر_خاطره
با شهید حسن باقری سوار بلیزر بودیم میرفتیم خط، عراقی ها همه جا را میکوبیدند. صدای اذان را که شنید، گفت: نگه دار نماز بخونیم. گفتیم توپ و خمپاره میاد، خطر داره. گفت: کسی که جبهه میاد، نماز اول وقت را نباید ترک کنه.
#سردارشهید_حسن_باقری
#سالروز_شهادت🥀
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
نزدیک ظهر بود. از شناسایی بر میگشتیم. از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم. آن قدر خسته بودیم که نمیتوانستیم پا از پا برداریم؛ کاسه زانوهامان خیلی درد میکرد. حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نماز خواندن. صبر کردم تا نمازش تمام شد. گفتم: «زمین این طرف چمنیه، بیا این جا نماز بخوان.» گفت: «اون جا زمین کسیه، شاید راضی نباشه.»
📚کتاب «باقری»، جلد۴ مجموعه کتب یادگاران
#سردارشهید_حسن_باقری
#سالروز_شهادت 🥀
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگره_خاطره
حسن خیلی به امام زمان(عج) ارادت داشت و نشانهای از آن حضرت در زندگیاش مشهود بود؛ بالای همه نامههایش مینوشت: « به نامخدا و به یاد حضرت مهدی(عج)»
▪️راوی: همسر شهید
📚 کتاب ملاقات در فکه
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
اوج گرمای اهواز بود.
بلند شد، دریچه کولر اتاقش را بست!!
گفت: به یاد بسیجیهایی که زیر آفتاب گرم میجنگند.
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
با شهید حسن باقری سوار بلیزر بودیم میرفتیم خط، عراقی ها همه جا را میکوبیدند. صدای اذان را که شنید، گفت: نگه دار نماز بخونیم. گفتیم توپ و خمپاره میاد، خطر داره. گفت: کسی که جبهه میاد، نماز اول وقت را نباید ترک کنه.
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63
🚩 #کلام_شهید
آن نیرویی که نمازش را اول وقت نخواند،
خوب هم نمی تواند بجنگد.
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
اوج گرمای اهواز بود.
بلند شد، دریچه کولر اتاقش را بست!!
گفت:
به یاد بسیجیهایی که زیر آفتاب گرم میجنگند.
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
با شهید حسن باقری سوار بلیزر بودیم میرفتیم خط، عراقی ها همه جا را میکوبیدند. صدای اذان را که شنید، گفت: نگه دار نماز بخونیم. گفتیم توپ و خمپاره میاد، خطر داره. گفت: کسی که جبهه میاد، نماز اول وقت را نباید ترک کنه.
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63
🚩 #کلام_شهید
آن نیرویی که نمازش را اول وقت نخواند،
خوب هم نمی تواند بجنگد.
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63
ایشان
سردار محمد باقری هستند
که در قبر برادر شهیدشون حسن باقری
قبل از دفن خوابیدند
#سردارشهید_حسن_باقری
#سردارشهید_محمد_باقری
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
نزدیک ظهر بود. از شناسایی بر میگشتیم. از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم. آن قدر خسته بودیم که نمیتوانستیم پا از پا برداریم؛ کاسه زانوهامان خیلی درد میکرد. حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نماز خواندن. صبر کردم تا نمازش تمام شد. گفتم: «زمین این طرف چمنیه، بیا این جا نماز بخوان.» گفت: «اون جا زمین کسیه، شاید راضی نباشه.»
📚کتاب «باقری»، جلد۴ مجموعه کتب یادگاران
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
اوج گرمای اهواز بود.
بلند شد، دریچه کولر اتاقش را بست!!
گفت:
به یاد بسیجیهایی که زیر آفتاب گرم میجنگند.
#سردارشهید_حسن_باقری
💠 @sajdeh63