eitaa logo
سجده بر خاک
283 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
368 ویدیو
2 فایل
﷽ بیاد معلم شهید جواد مغفرتی با هدف نشر سیره شهدا و معارف اسلامی شادی ارواح مطهر شهدای عزیزمان صلوات ارتباط با مدیر : @ya_roghayeh63 💢 اینستاگرام 💢 https://www.instagram.com/seyed.morteza.bameshki63
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 سنگر خاطره... لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 💠 @sajdeh63
🚩 لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 💠 @sajdeh63
🚩 لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 💠 @sajdeh63
🚩 🔸 از تکلیف‌گرایی ، تا شهادت... 🌼 خاطره‌اول: | اسمش برا سفر حج در اومد، اما دو روز مونده به رفتن، از سپاه پيغام دادند كه باید بری منطقه. براش حكم مسئوليت ستاد تيپ رو زده بودند... وقتی بهش گفته بودند که منطقه رفتنت تکلیفه و اونجا بهت نیاز دارند؛ از خیرِ سفر حج گذشت؛ بدونِ معطلى نامه‌اى نوشت برا سازمان حج و زيارت و گفت: "بنا به مسئوليتى كه از طرف شوراى فرماندهى سپاه پاسـداران به من واگذار شده، و از طرفى جنگ سرنوشت‌ساز اسلام به مرحله‌ی حساسى رسيده؛ لذا تصميم بر آن شد تا در جبهه‌های نبرد با دشمن، همدوشِ برادران رزمنده، با كفار متجاوز كه تا ديروز اجدادشان با رسول‌الله (ص) و فرزند برومندش حسين مظلـوم(ع) مى‌جنگيدند، و امروز هم براى سرنگونی انقلاب اسلامى تمام توان و قوايشان را به كار گرفته‌اند، بجنگم و بخروشم..‌." 📚کتاب ستارگان حرم کریمه۲؛ صفحه۱۸ 🌼 خاطره‌دوم: | رفته بوديم گلزار شهداى قم، اسماعیل با نگاهى حسرت‌آميز به عكس شهدا خيره شده بود. بعد هم آهى از ته دل كشيد و گفت: در كنار شما جاى مسئول ستاد لشكر خاليه... و چند روز بعد مردم تصوير زيبايى از شهید اسماعیل صادقی، مسئول ستاد لشکر رو توی گلزار دیدند. حالا اسماعیل كنار بقيه‌ی شهدا بود، و اون جمع مسئول ستاد لشکر هم داشت... 📚كتاب "با ياران سپيده" 💠 @sajdeh63
🚩 لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 💠 @sajdeh63