🔸️ در ماجـرای فتنه ی ۸۸
معمولاً به ما آمادهباش میدادند.
بنابراین چند تا از بچهها برای اینکه
بتوانند در مراسم تاسوعا ، عاشورا
شرکت کنند گوشیشان را خاموش
کرده بودند تا آمادهباش شامل آنها
نشود. منتهـا مرتضــی گوش به
زنگ بود و به محض اعلام آمادهباش
به مصاف فتنـهگــران رفت.
من آن روز همراهـش بودم
به نظرم در خیابان شادمـان بود ؛
که در یک موقعیت خاص ، عدهی زیادی از فتنـــهگران مرتضــی را محاصره ڪردند و او را از ناحیه گردن و دست به شدت مضروب کردند طوریکه او را به بیمـارستان رساندیم.
مرتضـی تنها از ولایتمداری دم نزد ؛
و به امر ولایت وارد میدان عمل شد
مزد این اخلاص و عملگرایی
چیـزی جز " شهــادت " نبـود...
راوی : مهدی بهارلو (دوستشهید)
#جانباز_فتنه۸۸
#شهید_مدافع_حرم
#جاویدالاثر_مرتضی_کریمی
✅ @sajdeh63
نزدیڪ ایام محرم ڪہ میشد
دیگہ دل تو دلش نبود
جواد بود و پیراهن مشڪی ڪہ ڪل ایام ماه محرم و صفر تنش بود
خیلی مقید بود هر شب حتما در هیئت حضور داشتہ باشہ اڪثر وقتها هم تو آشپزخانہ مسجد بود و مشغول آماده ڪردن شام هیئت...
جواد ثابت ڪرد بچہ هیئتی آخرش شهید میشہ...
#شهید_جواد_محمدی
#شهید_مدافع_حرم
✅ @sajdeh63
در ایام فتنه ۸۸ ...
یکبار که رفته بود بیرون
آجر به صورتش زده بودند!
بعد از مدتها با اینکه زمان نسبتا زیادی
گذشته بود باز هم وقتی هادی میخندید
جای زخم ایام اغتشاشات روی صورتش گود
میشد. هادی در آن ایام برای دفاع از مواضع
انقلابی نظام، با یکی از دوستانش به میان
اغتشاشگران رفته بود و گفته بود باید برویم
و جلوی اینها را بگیریم. اما یک آجر سنگین
به صورتش زده بودند و سه ساعت بیهوش
بوده است. ما نمیدانستیم این اتفاق برایش
افتاده است. تا یک مدت یک طرف صورتِ
هادی کج شده بود به مرور و با گذشت زمان
وضعیتش بهتر شد.
وقتی هادی نجف بود من برگهای از بیمارستان
در وسایل هادی پیدا کردم که در آن وضعیتِ
هادی قید شده بود وقتی آن ورقه را خواندیم
تازه فهمیدیم دقیقاً چه بر سر هادی آمده بود
او بهقدری درون ریز و تودار بود که به هیچ
کداممان حرفی نزده بود.
هادی در وصیتنامهاش آورده است :
«راهپیمایی ۹دی یادتان نرود. پیرو خطِ
ولایت فقیه باشید. اگر دنبال این مسیر
باشید به آن چیزی که میخواهید
میرسید همانطور که من رسیدم»
✍ به نقل از خواهر شهید
#جانباز_فتنه۸۸
#شهید_مدافع_حرم
#محمدهادی_ذوالفقاری
✅ @sajdeh63
#پسرک_فلافل_فروش
آقا پیمان صاحب فلافل فروشی جوادین (ع): هادی از سال ۱۳۸۳ که یک بچه مدرسه ای بود به مغازه می آمد و کار می کرد. خیلی سریع کار را یاد گرفت و استاد کار شد. من چند بار او را امتحان کردم، دست و دلش خیلی پاک بود. خیالم راحت بود و حتی دخل و پول مغازه را در اختیار او می گذاشتم. انسان کاری ، با ادب، خوش برخورد و از طرفی شاد و خنده رو و پر انرژی بود. کسی از همراهی با او خسته نمی شد. با این که در سنین بلوغ بود، اما ندیدم به دختر و ناموس مردم نگاه کند. باطن پاک او برای همه نمایان بود.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌷
#پسرک_فلافل_فروش
💠 @sajdeh63
🚩 معرفی شهید...
شهیدی که یک تنه جلوی ۴۰ داعشی ایستاد!
🔹اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست داعش میافتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط میکرد.
🔹او به تنهایی با ۴۰ تن روبهرو میشود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آنها، فشنگهایش تمام میشود. به سوی او حمله میکنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح میکند و در نهایت به شهادت میرسد.
🔹️شهید پرهیزگار متولد ۱۳۶۵ و نخستین شهید مدافع حرم شهرستان خفر در استان فارس است. او ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچگاه دومین پسرش را ندید.
#شهید_مدافع_حرم
#عبدالکریم_پرهیزگار🕊
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
در ایام فتنه ۸۸ یکبار که رفته بود بیرون آجر به صورتش زده بودند! بعد از مدتها با اینکه زمان نسبتا زیادی گذشته بود باز هم وقتی هادی میخندید جای زخم ایام اغتشاشات روی صورتش گود میشد. هادی در آن ایام برای دفاع از مواضع انقلابی نظام، با یکی از دوستانش به میان اغتشاشگران رفته بود و گفته بود باید برویم و جلوی اینها را بگیریم. اما یک آجر سنگین به صورتش زده بودند و سه ساعت بیهوش بوده است. ما نمیدانستیم این اتفاق برایش افتاده است. تا یک مدت یک طرف صورتِ هادی کج شده بود به مرور و با گذشت زمان وضعیتش بهتر شد.
🔹️وقتی هادی نجف بود من برگهای از بیمارستان در وسایل هادی پیدا کردم که در آن وضعیتِ هادی قید شده بود وقتی آن ورقه را خواندیم تازه فهمیدیم دقیقاً چه بر سر هادی آمده بود او به قدری درون ریز و تودار بود که به هیچ کداممان حرفی نزده بود.
🔹️هادی در وصیت نامهاش آورده است: «راهپیمایی ۹دی یادتان نرود. پیرو خطِ ولایت فقیه باشید. اگر دنبال این مسیر باشید به آن چیزی که میخواهید میرسید همانطور که من رسیدم»
✍ به نقل از خواهر شهید
#جانباز_فتنه۸۸
#شهید_مدافع_حرم
#محمدهادی_ذوالفقاری🕊
💠 @sajdeh63
برای خنده هایت
"وان یڪاد" خواندهایم
و در میان نگاهت
"صد قل هو الله" یافتهایم
تا بدانی ما با تــــو
به "احسنالخالقین" رسیدهایم...
#فرمانده_جواد
#شهید_مدافع_حرم
#جواد_علی_حسناوی
#سالـروز_ولادت
💠 @sajdeh63
سجده بر خاک
برای خنده هایت "وان یڪاد" خواندهایم و در میان نگاهت "صد قل هو الله" یافتهایم تا بدانی ما با تـــ
🚩 معرفی شهید...
🔸️در ۱۲ خرداد ۱۳۶۴ در خرم آباد دیده به جهان گشود، او حاصل ازدواج دو انسان با بصیرت است، پدری عراقی و مادری ایرانی...
🔸️پدری که بخاطر مبارزہ با حکومت بعث عراق و صدور حکم اعدامش، بہ ایران هجرت میکند و همپای رزمندگان ایران بہ مبارزہ میپردازد و مادری که بدون توجه به بحث عرب و عجم به خواستگاری مردی پاسخ مثبت میدهد که در او ایمان زیادی دیدہ است...
🔸️پدر همان بار اولی که او را در آغوش میگیرد در گوشش میگوید که دوست دارد فرزندش، راہ عموهای شهیدش را ادامه دهد و جانش را برای اسلام تقدیم کند.
🔸️در کودکی مودب، آرام و درسخوان بود. هـرکس او را میدید میگفت در آیندہ فرد بزرگی میشود، پدر فکر میکرد تاجر یا دانشمند میشود.
🔸️هجده، نوزدہ سالہ بود که بہ کربلا رفت و لیسانس خود را از دانشگاہ کربلا در رشته مدیریت اقتصاد گرفت. او با توانایی که در مدیریت داشت و رشتهای که در آن تحصیل کردہ بود میتوانست در جای خوبی مشغول به کار شود و زندگی خوبی داشتہ باشد اما از بین زندگی راحت و بیدغدغہ و جنگیدن در راہ اسلام، مبارزہ را انتخاب کرد و بہ سرعت تواناییهای خود را در میدان نبرد نشان داد و فرماندہ یگان ویژہ سرایا الخراسانی شد.
🔸️فرماندہای با تدبیر، شجاع و دلسوز که پیروزیهای بزرگی را در مبارزه با داعش در عراق رقم زد، در زمستان سال۹۳، نقش موثری در آزادسازی شهر «بلد» ( در شمال بغداد و در اطراف حرم شریف حضرت «سیدمحمد(ع)» فرزند امام هادی(ع) که بخشی از استان «صلاحدین»به شمار میرود) داشت. او همچنین در عملیات مشهور آزادسازی آمرلی، ینکجه وجلولا و... نیز حضوری پر رنگ داشت و گفتنی است که وی پیش از فتنه داعش در عراق با حضور در سوریه به دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) مشغول بود.
🔸️در آخر مزد تلاشهای او شهادت بود، شهادتی که شاید در بین شهدای مدافع حرم کم نظیر باشد: روز جمعه ۱۴ فروردین۱۳۹۴ در روستای « عزیز البلد» ( از توابع شهر بلد واقع در استان آزاد شدهی «صلاح الدین» عراق ) بدست عوامل نفوذی داعش ترور شد و بال در بال ملائک گشود.
#شهید_مدافع_حرم
#جواد_علی_حسناوی
#نام_جهادی_جواد_جهانی
#سـالـروز_ولادت
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
در منطقه محمدتقی خیلی تلاش میکرد و زحمت میکشید، وقتی برمیگشت برای استراحت و جای خوابیدن نبود طوری خودش رو یه گوشه مچاله می کرد و به سختی می خوابید تا بقیه رو از خواب بیدار نکنه یا کسی اذیت نشه.حتی گاهی بچه ها توی چادر می گفتن ومی خندیدن و بعد مدتی متوجه می شدن آقامحمدتقی نیست، می رفتن دنبالش می دیدن در حال شستن جوراب های بچه هاست یا واکس زدن پوتین های بچه ها. نماز ظهرش را اول وقت خواند و درست دو ساعت بعد با شلیک خمپاره شربت شیرین شهادت را نوشید. آقا محمدتقی در قلب های بچه ها جاودانه شد.
#شهید_مدافع_حرم
#محمد_تقی_سالخورده
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
یکبار سید از کشاورزی بار سیب زمینی خرید، بارش خیلی خوب نبود، فرستاد تهران و برگشت خورد. با قیمت پایینتری بارش را فروخت و مقداری ضرر کرد. گفتم سید چرا موقع خرید دقت نکردی؟ گفت اشکال نداره، خودم میدونستم بارش خیلی خوب نیست، اما اون کشاورز بنده خدا دستش خالی بود، میشناختمش. آدم زحمتکشی بود. خواستم کمکی به اون بنده خدا کرده باشم. حتی اگر خودمم ضرر کنم، اشکال نداره خدا با ماست. حرفهای سید برای ما عجیب بود. اما سید با اعتقاداتش کار میکرد. خیلی اهل دنیا نبود. شاید به خاطر همین کارهاش خیلیها ملامتش میکردند. اما من اثر این رفتارهای سید را توی زندگیاش دیده بودم که چقدر زندگیاش با برکت بود.
#مهندس_شهید_سید_میلاد_مصطفوی
#شهید_مدافع_حرم
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگره_خاطره
حاج سعید اشتیاق عجیبی برای کار فرهنگی داشت، اونم توی مناطقی که دغدغهی اینکار بینِ مسئولین تقریباً مُرده بود. شنیدم اومده آبادان و میخواد جشنوارهی دفاعمقدس برای دانشآموزها برگزار کنه. بهش گفتم: حاجی! جشنوارهی دفاع مقدس، اونم برا دانشآموزها، و از همه مهمتر، توی مناطق محروم چطور به ذهنت رسید؟ لبخندی زد و گفت: "ما سالهاست داریم بین خودمون این مراسمها رو برگزار میکنیم، مخاطبش هم خودمون هستیم و چیزی بهمون اضافه نمیشه. ماها دیدنیها رو دیدیم، شنیدنیها رو هم شنیدیم؛ در حالیکه این نسل جوان، این مردم عادی که دور از جنگ و حماسهها بودند، باید این حماسهها رو به شکلی تازه دریافت کنند. این نسلهای دبستانی تا دبیرستانی باید بدونند که دفاعمقدس همهش جنگ و خونریزی نبوده. بدونند شوخی و خنده و نمایش فیلم و... هم بوده؛ برای همین تصمیم گرفتیم این برنامه رو به شکل جشنوارهای شاد، با حضور هنرمندان برگزار کنیم." حاج سعید محکم پای اینکار ایستاد. هنرمندای معروف رو هم به جشنوارهها میآورد. میگفت: همهی بچههای محروم منطقه باید بیان... حتی وقتی فهمید توی روستایی بالای کوه، سه دانشآموز هست، گفت: اونا هم باید بیان. گفتیم: اونجا صعبالعبوره؛ امکان آوردنشون نیست. اما حاجی قبول نکرد و خودش رفت آوردشون به جشنواره...
📚 کتاب"به شرط عاشقی" صفحات ۲۰۰ تا ۲۰۲
#سردارشهید_سعید_سیّاحطاهری
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت🥀
💠 @sajdeh63