eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
#کلام_شهید 💢ما فرزندان مکتبی هستیم که از دشمن #امان_نامه نمی گیریم 💢شهید جهاد مغنیه فرزند حاج رضوان بود که ۲۳ سال #قویترین سرویس های جاسوسی #اسرائیل را به سخره گرفته و آنها نتوانسته بودند او را پیدا کنند. 💢در #۲۸_دی ۱۳۹۳ جهاد به همراه گروهی از نیروهای حزب‌اللّه هنگام بازدید در منطقه #قنیطره، هدف حمله موشکی بالگرد #اسرائیل قرار گرفت و به شهادت رسید. #شهید_جهاد_مغنیه
شهدا را یاد کنیم با ذکر
⭕️ مادرش گفت اجازه بده سنت کمی بیشتر بشه بعد برو سوریه! گفت شیطان در کمینه ونباید از آن غافل شویم چه تضمینی میکنی که چند سال دیگر من همین آدم باشم... شهید مصطفی موسوی
....! 🌷عباس خيلى محكم بود و ايمانش قوى بود. با لباس سپاه بيرون مى رفت و من مى ‌گفتم: "الان خطرناك است و منافقين سپاهى ‌ها را مى كشند!!" او هم در جواب لبخند مى ‌زد و مى ‌گفت: "آنها با من كار ندارند؛ مى ‌دانند صدام نتوانست با من كارى كند و آنقدر تير خوردم كه نمردم." 🌷با همان تيپ جبهه و لباس‌ هاى خاكى به خانه مى آمد و وقتى مى ‌ديد مادرم پرده خانه را عوض كرده مى ‌گفت: "مامان تجملاتى شده‌ اى!" اصلاً در يك حال و هواى ديگر بود و اين ظواهر دنيوى به چشمش نمى آمد. 🌹 شهيد عباس شعف فرمانده گردان میثم تمار لشگر ۲۷ محمد رسول الله ❌❌ غرق دنيا شده را، جام شهادت ندهند!!
دستها وقتی به آسمان می رسند که #دلت طعم #خاکی_شدن را چشیده باشد ... سـلام خدا بر #دستهایی که خـاک #جبهه_ها را خانۀ خدا کردند....🕊
#پرواز 🕊 اندازه آدمو برملا می‌کنه . . . هرچی بالاتر می‌ری بالا و بالاتر می‌ری... دنیا از دید تو #بزرگتر می‌شه و تو از دید دنیا کوچکتر! . . . #شهید_عباس_بابایی🌷
کانال کمیل
#پرواز 🕊 اندازه آدمو برملا می‌کنه . . . هرچی بالاتر می‌ری بالا و بالاتر می‌ری... دنیا از دید تو
.... 🌷در مراسم چهلم شهادت تیمسار بابایی در میان ازدحام سوگواران، مرد میان سالی با کلاه نمدی و شلوار گشاد که معلوم بود از اطراف اصفهان است بر مزار عباس، خاک بر سر می ریخت و به شدت گریه می کرد. 🌷حال و روز خودم خراب بود اما دیدن این بنده خدا همه حواسم را مختل کرده بود، گریه اش دل هر بیننده ای را به درد می آورد. به سر و سینه ‌اش می‌ کوبید و ناله‌ ای سوزناک از ته حلقش به گوش می‌ رسید. با نگرانی و احتیاط به او نزدیک شدم و با بغضی که در گلو داشتم پرسیدم: پدر جان این شهید با شما چه نسبتی دارد؟ 🌷اول صدای من را نشنید، سرش را بالا آورد و با دستمال آبی کهنه ‌اش اشک و آب بینی خود را پاک کرد و گفت: "بله بله چی؟!" سئوال خود را تکرار کردم. آهی سوزناک کشید و گفت: "من اهل روستای ده زیار هستم. اهالی روستای ما قبل از اینکه شهید بابایی به آنجا بیاید از هر نظر در تنگنا بودند. 🌷ما نمی دانستیم که او چه کاره است؛ چون همیشه با لباس بسیجی می آمد. او برای ما حمام، مدرسه و حتی غسالخانه ساخت. همیشه هر کس گرفتاری داشت برایش حل مى كرد. همه اهالی او را دوست داشتند. هر وقت پیدایش می شد همه با شادی می گفتند: اوس عباس آمد! 🌷او یار و یاور بیچاره ها بود. تا اینکه مدتی گذشت و پيدايش نشد!! گویا رفته بود تهران. روزی آمدم اصفهان، عکس هایش را روی دیوار دیدم. مثل دیوانه ها هر که را می دیدم می گفتم او دوست من است! گفتند: پدر جان، می دانی او چه کاره است؟ گفتم: او همیشه به ما کمک می کرد. 🌷گفتند: او تيمسار بابایی فرمانده عملیات نیروی هوایی بود. گفتم: او هميشه می آمد برای ما کارگری می کرد. دلم از اینکه او ناشناس آمد و ناشناس رفت آتش گرفته بود." به یاد فرمایش امیر مؤمنان امام علی علیه السلام افتادم که فرموده است: چیزی بهتر از خوبی وجود ندارد، مگر پاداش آن! (غررالحکم حکمت ۷۴۸۷) ❌❌ ....و ای کاش برسد به دست مسئولین محترم؛ فقط برسد و دیگر هیچ...!!! 📚 برداشتی داستانی از پرواز تا بی نهایت
زمانی که در قرارگاه رعد بودیم، بنابر ضرورت‌های پروازی و موقعیت‌های ویژه‌ی جنگی، تیمسار بابایی دستور دادند تا برای خلبانان شکاری، غذای مخصوص پخته شود، ولی خود جناب بابایی با توجه به اینکه بیشترین پروازهای جنگی را انجام می‌دادند از غذای مخصوص خلبانان استفاده نمی‌کردند و همان غذای معمولی را می‌خوردند. در پاسخ به اعتراض ما در مورد اینکه گفته بودیم، چرا شما از غذای خلبانان استفاده نمی‌کنید، گفتند: یک فرمانده باید حتما از غذایی که همگان استفاده می‌کنند بخورد تا آن سربازی که در خط مقدم است نگوید غذای من با فرمانده‌ام فرق دارد. 🌷شهید عباس بابایی🌷 📚پرواز تا بی‌نهایت، شهدا را یاد کنیم با ذکر
نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست. به بنده حقیر، مسؤل وقت فرودگاه، اطلاع دادند دم درب مهمان داری!رفتم و با کمال تعجب شهیدعباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی.؟ خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی توانی وارد شوی، من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم. در صورتیکه شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند. ✅نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
🕊 دقت کرده اید... 🌷شهدای یکی یکی می آیند... و یکی یکی میروند... اما ما هنوز میگیم شهدا شرمنده ایم
این پلِ صراط نیست ؛ اما خیلی‌ ها را به صراط مستقیم بُرد ! تا در صف محشر معطل نشوند ... #مردان_بی_ادعا #دفاع_مقدس
هوایت می زند بر سر، دلم دیوانه می گردد! چه عطری در هوایت هست؟! نمیدانم نمیدانم...
1_21450967.mp3
19.5M
@salambarebrahimm 🎤 مداحی سیدرضا نریمانی برای #شهید_محسن_حججی اون نگاه آخَرِت از جلو چشمام نمیره
.... 🌷یکی از رفقایم که اسمش را گذاشته بودم «آچار فرانسه» یک جوان سبزه بسیار زبل و کاری بود که توی هر کاری می ماندیم، می گفتیم: «مسعود!» و او آن را حل می کرد. خیلی با صلابت و اقتدار بود. اعجوبه ای بود. 🌷یک روز توی خط هفده، هجده تا اسیر را سپردم به او و گفتم: «اینها را برگردان عقب!» سه تا قایق برداشت. خودش توی عقبی نشست و به راه افتاد. یکباره متوجه شدیم با خودش اسلحه نبرده است. خیلی نگران شدیم. مدام با پایگاه تماس می گرفتیم که مسعود رسید یا نه؟ طرفهای دوازده شب بود که بی سیم ندا داد: «مسعود رسید!» آن قدر پر صلابت برخورد کرده بود که اسیرانش توجه به بی سلاح بودنش نکرده بودند! 🌷....روزی شناورمان منفجر شد و مسعود بیشتر از همه بدنش سوخت. پرستاران بخش سوختگی بیمارستان با شگفتی از من می پرسیدند: «این بشر چیه؟!» نمی دانم خبر دارید یا نه؟! سخت ترین دردها هنگام جدا کردن پانسمان سوختگی است. اما او هیچ صدایی ازش در نمی آمد! دکترها که قطع امید کردند، به من گفت: برو علی را بیار! پسرش را آوردیم و من فقط آنجا دیدم دو قطره اشک ریخت! مثل اینکه فهمیده بود آخرین دیدارش است و اتفاقاً همان روز شهید شد. او برای من حکم یک اسطوره را داشت. ❌❌ اين روزها هم عبرتهايى داريم براى آيندگان؛ ✔️ مسئولين خائن ✔️ مسئولين دزد ✔️ آقازاده هاى....
5cb75eb461aeb6066e2c9a94_-4800452449471325941.mp3
11.89M
@salambarebrabimm به مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع کنار حرم پیغمبر زمین خاک 🎤حاج محمود کریمی
تا ابد درخلوت پنهانی ات شیعه سوزد از غم ویرانی ات ای که جبریل آورد بر تو سجود بشکند دستی که ویرانت نمود. نمایی ازحرم مطهر ۴ امام معصوم(ع) قبل از تخریب
کانال کمیل
تا ابد درخلوت پنهانی ات شیعه سوزد از غم ویرانی ات ای که جبریل آورد بر تو سجود بشکند دستی که ویرانت ن
وهابیون چه چیزهای را تخریب کردند در سال ۱۳۴۴ ه.ق قبور ائمه بقیع (ع) و قبر حضرت حمزه در احد، به دست و هابیون تخریب شد. آنان بعضی دیگر از اماکن مقدس را هم تخریب کردند که عبارتند از: 🔹قبر منسوب به فاطمه زهرا (ع) 🔹قبر فاطمه بنت اسد (س) 🔹قبر مطهر حضرت ام البنین (س) 🔹قبر ابراهیم پسر پیامبر (ص) 🔹قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق (ع) 🔹قبر دختران پیامبر (ص) 🔹قبر حلیمه سعدیه 🔹و قبور شهداى زمان پیامبر (ص). وهابیان در سال ۱۳۴۳ در مکه گنبدهاى قبر حضرت عبد المطلب، ابى طالب، خدیجه و زادگاه پیامبر (ص) و فاطمه زهرا (س) را با خاک یکسان کردند. در جده نیز قبر حوا و دیگر قبور را تخریب کردند. همچنین در مدینه گنبد نبوى را به توپ بستند، ولى از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند در همان سال به کربلاى معلى حمله کردند و ضریح را کندند و جواهرات نفیس حرم مطهر را که از هدایاى سلاطین بود، غارت کردند و قریب به ۷۰۰۰ نفر از علما و سادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند مستدرک سفینه البحار: ج ۶ ص ۶۵ و ۶۶.‌ 📚کشف الارتیاب: ص ۷۷. ‌ شهداء الفضیله (علامه امینى): ص ۳۸۸
....!! 🌷یکبار مأموریت داشتم در منطقه ‌ای که به تازگی هم در آنجا عملیات شده بود، جهت شناسایی و میدان مین و وضعیت موانع و سنگرهای دشمن اطلاعاتی کسب کنم. دشمن به موقعیت حساس شده بود و چشم و گوشش حسابی باز بود. 🌷....وارد میدان مین شدم و حین انجام کار گذرم به گودالی افتاد که چند شهید داخل آن بودند. بر اثر ایجاد سر و صدا، عراقی ‌ها متوجه من شدند. در میدان مین برای اختفا هیچ راهی نداشتم جز اینکه خودم را در همان گودال مثل شهدا قرار دهم!! 🌷قلبم گویی از حرکت ایستاده بود لحظاتی بعد عراقی ‌ها بالای سرم آمدند و صدای خنده و حرف‌ هایشان مثل بلندگو در گوشم صدا می‌ کرد. به لطف خدا دشمن کور و کر شده بود و زنده را از شهید تشخیص ندادند. راوى: رزمنده دلاور جعفر طهماسبى از پیشکسوتان تخریبچی لشکر ١٠سیدالشهدا (ع)
4_5765009351584515364.mp3
3.07M
@salambarebrahimm ✅ با امام زمان عج بشینید و دردِ دل کنید 🔹 امام از همه چیز خبر داره 🌺ظهور امام زمان(عج)
#گذری_بر_سیره_شهید همیشه وضو داشت. یه روز گفتم رضا چرا وقتی که پای سفره می شینی. وقتی می خوابی وقتی از خونه بیرون می ری اول وضو می گیری؟ گفت:وقتی کنار سفره میشینم مهمان امیرالمومنینم شرم می کنم بدون وضو باشم...وقتی می خوابم یا بیرون میرم ممکنه از خواب بیدار نشم یا بر نگردم. هرکسی هم با وضو از این دنیا بره اجر شهید را داره می خوام از اجر شهید محروم نشم... #شهید_رضا_پورخسروانی #شهدای_فارس
تفسیر نور《سوره بروج》.pdf
169.8K
فایل pdf تفسیر نور سوره بروج
هدایت شده از 💢 بصیرت سایبری 💢
‍ ‍ ‍ ❌چرا آمریکا عقب نشست؟ با دقت بخون 🔸وقتی تنش ها بین ایران و آمریکا زیاد شد،یکی از فرماندهان سپاه یه کد داد گفت مابرای نابودی ناوها دو تا سلاح سری داریم! خب موشک و پهپاد و زیردریایی و قایق تندرو برای ناو کفایت میکنه ولی گفت ما دوتا سلاح سری دیگه هم داریم! حالا این یا بلوفه یا حقیقت! اولا میدونن ما بلوف نمیزنیم،چون خودشون ختم بلوف اند بعد این ادعا برای اثبات نیاز به فکت حقیقی داره چند روز بعد صدای فکت های ما رو از دهان متحدین مون شنیدن! روزنامه البناء لبنان در مطلبی گفت ایران سلاح مخوف لیزری داره که میتونه تسلیحات مدرن آمریکا رو در جنگ الکترونیک از کار بندازه! سند؟ نشاندن پهپاد فوق مدرن RQ170! و ادامه داد اون یکی سلاح هنوز محرمانه است! 🔸سال۹۳سپاه در رزمایش پیامبر اعظم،ماکت یه ناو هواپیمابر رو ساخت،حالا بماند چجوری آمریکایی ها رو سر کار گذاشتن که ما داریم ناو میسازیم! بعد تو همون رزمایش ناو رو منهدم نع! کماندو ها تصرف کردند! 🔸همون موقع ضد انقلاب مسخره میکرد که ماکت تصرف کردن،ناو واقعی صدتا گتلین و فالانکس داره چجوری تصرفش میکنید؟ حالا که سلاح A2/AD رو شد حالا اربابان سلطنت طلبا همه فهمیدن چجوری تصرفش میکنن،مثل RQاول از کار میندازنش! حالا ترامپ میگه من قصد جنگ ندارم چون خر فهم شدن برنامه جمهوری اسلامی نابودی ناوها نیست،تسخیر اونهاست! چشمتون روز بد نبینه بعد از عملیات فجیره،ناو لینکلن که همیشه خدا اینجا پلاس بود،به بهانه تنش زدایی اصلا وارد خلیج فارس نشد! میدونی یعنی چی؟ آمریکا ترسید ناوشونو بگیریم! قبل از انقلاب اینجا مستشار بودن حق وحوش میگرفتن،بعد از انقلاب تا طبس اومدن اونجا زمینگیر شدن،حالا از ترس وجود نمیکنن وارد تنگه هرمز بشن فکر کن۱۰سال دیگه چی میشه! 🔸شما میدونید چرا ناو های آمریکا با این همه غرور در تنگه هرمز فارسی جواب میدن؟ خب ندن!آها نمیشه چون نرسیده به تنگه۵۰۰تا ،هزارتا موشک ساحل به دریا هرمز روی این ناو ها قفل میکنن بعد همزمان خدا به قائده قرآن جوری رعب و وحشت خودشو تو دل اینها میندازه که مثل اون کماندو که اسیر شد گریه کنند بعد سیستم های هوشمند راداری و پدافندی ناو متوجه هدف گرفته شدن میشن،خودشون میفهمن داستان چیه و اپراتور ایرانی شاسی شلیک و بزنه دیگه از لاسوگاس خبری نیست! خدامیدونه سپا ه از اینا لری هم سوال کنه،اینا لری جواب میدن! مثلا بگن: ها ژنرال روله،منال تنگه هرمز شی موینی؟ اونا باید لری جواب بدن! 🔸دست حضرت آقا سلاح دراگانوف بود ویژگی دراگانوف از کار انداختن تجهیزات ویژه دشمن هست! یه آخوند اینجوری تمام پنتاگون و له میکنه میندازه کنار! فقط یه راه دارن اونم نفوذی هاست،والسلام! @BASIRAT_CYBERI
شهادت را همه دوست دارند اما زحمت کشیدن برای شهادت را چه؟ شهید شدن یک اتفاق نیست. گلی است که برای شکوفا شدن باید خون دل بخوری... به بی دردها به بی غصه ها به عافیت طلب ها شهادت نمیدهند.
‍ 💠 ارادت به از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند که ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، کتاب را خوانده بود و هر وقت از کنار تصویر او رد می شد سلام میکرد. 🌷 هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌کرد. 🌷 هرزمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید. 🌷 که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری ابراهیم، تمام زندگی هادی شده بود. 🌷 بیشتر کتابهایی که درباره شهید هادی بود خوانده بود و در کنار مزار یادبودش عکس یادگاری گرفته بود. 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرکز خاصی داشت. 🌷  به عشق ابراهیم هادی، نام جهادی‌اش را سید ابراهیم گذاشت. مرتب کتاب ابراهیم را تهیه می‌کرد و می‌نوشت: «وقف در گردش» و به دیگران می‌داد.  🌷 نیز از شیفتگان ابراهیم هادی بود و هر هفته به مزار این شهید می‌رفت. 🌷 از هم محله‌ای‌های ابراهیم بود، او را الگوی خودش قرار داد و در مسیر ابراهیم قدم برداشت.  🌷 از مسئولان ایرانی فاطمیون نیز عاشق ابراهیم بود. یکی از مسئولان لشکر فاطمیون تعریف می‌کند: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داشتیم. تعداد زیادی از کتاب‌ها از جمله «سلام بر ابراهیم» به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و آنها علاقه‌مند به زندگی شهید شدند. 🌷❤️❤️ به کمک دوستانش و به تأسی از هیئت خیمه العباس را راه انداخته بود هرکسی با یک خو گرفت روز محشر از او گرفت
کانال کمیل
#قسمت_اول (٢ / ١) #آموزش_نظامى_با_نون_اضافی....! 🌷عصر بود، خورشید چهره ‌ی زرد خود را در افق مغرب پ
(٢ / ٢) ....! 🌷....زشته بقيه پاسدارها بفهمند ما هيچى بلد نيستيم! ما حال و حوصله آموزش نظامی نداشتیم. خیلی بی‌ خیال داشتم با اسلحه ور می‌ رفتم. این را می‌ دانستم که باید سر اسلحه را بالا بگیرم و تست کنم. آنقدر ذوق زده بودم که همان داخل سوله سر اسلحه را بالا گرفتم و با یک ژستی جلوی بچه ‌ها ماشه را چکاندم. ناگهان.... 🌷....ناگهان صدای مهیب شلیک در گوشم پیچید و لگد اسلحه مرا به عقب پرتاب کرد و خودش هم به کناری افتاد. مهتابی مستطیلی بالای سرم کنده شد و با گچ و خاک به فرق سرم خورد. تازه فهمیدم که من فشنگ داخل اسلحه را بیرون نیاورده بودم. پیش خودم گفتم: به به چه آموزش خوبی من دیدم! خاک بر سرم بشه با این آموزش! 🌷بچه ‌ها همه ترسیده بودند، می‌ گفتند: چه کار می‌ کنی؟ نکشی ما را؟! با آرامش و خونسردی گفتم: ای بابا یادم رفت فشنگ را در بیاورم. طوری نشده که حالا!! بعد از مدتی صدای دو، سه تا شلیک دیگه از داخل اتاق ‌ها شنیده شد. فرمانده داد و بیداد می‌ کرد و به بقیه نیروها می‌ گفت: بگیرید این تفنگ ‌ها را از این ها! زود جمع کنید اسلحه ها را. 🌷فردا فرمانده همه ما تازه وارد‌ها را جمع کرد و گفت: از امروز باید آموزش ببینید. خدا رحم کرد که کسی تیر نخورد، شما که کار با اسلحه را هنوز بلد نیستید چرا میگید آموزش دیدیم!؟ یک آموزشی بدهم بهتان که حظّ کنید! 🌷حدود ۱۰ روز دمار از روزگار ما درآوردند، انواع آموزش ‌هایی که بلد بودند روی ما امتحان کردند. در آسایشگاه با در و پنجره بسته گاز اشک آور می‌ زدند و تا ما خودمان را بیرون می‌ انداختیم تمام چشم‌ ها و گلوهایمان می‌ سوخت و جرأت اعتراض هم نداشتیم. تقصیر خودمان بود ناشی ‌گری اول، کار دستمان داده بود. تازه نیمه‌ مهر سال ۵۹ بود که از دست آموزش خلاص شديم.
می گویند : سرِ دوراهی گناه و ثواب به حُبّ #شهادت فكر كن؛ به نگاه امام زمانت فكر كن ... ببين می توانی از گناه بگذری؟! از گناه كه گذشتی ، از جانت هم می گذری... رفیق شهیدم ! ادعای شهادت دارم ولی دست دلم می لرزد سر دو راهی گناه و ثواب حلال و حرام..... سنگینی نگاه تو را لازمم به وقت ماندن سر دو راهی که یادآورم باشد شاهد بودن شهید را..... #رفیق_شهید 🌷شهید محمود رضا بیضایی🌷