eitaa logo
سلام بر آل یاسین
23.1هزار دنبال‌کننده
849 عکس
1.4هزار ویدیو
5 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم🤗 کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
════۰⊹🌻🌿⊹۰════ در وی آی پی رمان زیبای 🌙تموم شده ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 برای خرید وی آی پی 40 تومان به شماره کارت ╭┈──☆───•──☆── 🪴 5029381014826804 ╰──☆───•──☆──➤ به نام مریم حسینه فراهانی واریز بفرمایید و بعد از ارسال شات واریزی به 👇👇👇 @hoseiny110 لینک وی آی پی را دریافت کنید. 😍😍😍😍😍
13.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه تحلیل زیبا از حمله اسرائیل به ایران . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️نمیتونم به بچم چیزی بگم چون زود عصبانی میشه! . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
♥️🍃 ‏. 9 راه برای تقویت اراده : 🐋 1️⃣ بیشتر مراقب تصمیمات خودکار خود باشید. 2️⃣ کارها را نیمه تمام رها نکنید. 3️⃣ به اندازه کافی بخوابید. 4️⃣ کارهای خود را طبق اولویت لیست کنید کارهای مهم تر رو اول انجام دهید. 5️⃣ ورزش و تغذیه بهتر را فراموش نکنید. 6️⃣ بعضی کارها رو به عادت تبدیل کنید. 7️⃣ صبح ها چرت نزنید. 8️⃣ دوش آب سرد بگیرید. 9️⃣ کارهاتون رو با موارد لذت بخش ترکیب کنید تا در کارها غرق بشین و متوجه گذر زمان نباشید . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 💞 بہ قلم ✍ : تو رو که دلیلش موجه بود ، مثل روز روشن بود که دل خداحافظی از تو رو نداره ، الان بهترین کاری که میتونیم براش بکنیم و از دستمون برمیاد دعا کردنه مریم جان تا اون بالا سری نخواد برگی از درخت نمی‌افته ... دعا میکنیم و من مطمئنم که دوباره برمی‌گرده پیشتون ، فقط امیدتو از دست نده جوری حرف می‌زد که حس کردم از جدایی مون امیرحسین چیزی بهش نگفته ، ابدا نمیخواستم خانوادم چیزی رو متوجه بشن _ عزیز داداش چرا بهم نگفتی که امیرحسین رفته ؟ من باید اینطوری می‌فهمیدم و ی دفعه بیام ببینم حال خواهرم اینه ؟ _ ترنم : آقا وحید کارش به بیمارستان کشیده بود از وقتی هم که اومده خونه همینطور اینجا کِز کرده و تکون نمیخوره با اومدن آقا مجتبی و رضوان با سینی چای و میوه به اتاق روسریمو جلو کشیدم _ وحید : دستتون درد نکنه واقعا این چند روز زحمت کشیدید اگر باهام تماس گرفته بودید زودتر میومدم _ مجتبی : اختیار دارید آقا وحید زنداداش همیشه برای ما مثل یک خواهر بودند و خواهند بود _ وحید : زنده باشید شما لطف دارید امیرحسین کی عمل داره ؟ _ پس فردا نفسم حبس شد ، حتی تصور اینکه روزی برسه که امیرحسین من نباشه تمام وجودمو به لرزه مینداخت ، و اونروز چه بی رحمانه و با سرعت غیر قابل وصفی نزدیک می‌شد _ وحید : تنهاست اونجا ؟ _ مجتبی : نه حامد همراهش رفته _ وحید : می‌گفت برای بعد از عملش ممکنه مدت زیادی طول بکشه تا حافظه و توان حرکتی شو به دست بیاره ، اونجا تو مملکت غریب تک و تنها اگر چیزی لازم داشته باشه ... یکی باید پیشش باشه رضوان یهو زد زیر گریه و گفت : آقا وحید دعا کنید داداشم از زیر عمل زنده بیاد بیرون برای بعدش انشالله تنهاش نمیزاریم ؛ نوبتی میثم و مجتبی و حامد میرن بالا سرش 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 💞 بہ قلم ✍ : _ وحید : رو منو علی هم حساب کنید ما هم میریم دوباره شروع شد ... بغضِ خاموش و یخ بسته یِ ته گلوم آروم آروم شروع کرد به سر باز کردن ؛ بی اراده لرزشی به دستام افتاد و بعد تمام تنمو در بر گرفت _ ترنم : مریم جونم حالت خوبه ؟؟؟ تو رو خدا ادامه ندید حالش دوباره داره بد میشه رضوان سریع اشکاشو پاک کرد و هول شده اومد به سمتم و خوابوندم روی تخت و پاهامو بلند کردو دو تا بالشت گذاشت زیرپاهام و چند لحظه بعد سوزش سوزنی رو تو دستم حس کردم ** چشمامو باز کردم و پتو رو کنار زدم و نشستم ؛ خونه سکوت مطلق بود به ساعت گوشیم نگاه کردم که ۳ نصف شب رو نشون میداد بلند شدم و درو باز کردم ، تو پذیرایی پر از بچه بود که با نور کم سوی آباژورِ گوشه ی پذیرایی نمی‌تونستم تشخیص بدم کدومشون بچه‌هامند ؛ طفلیا دو روز بود افتاده بودن زیر دست این و اون نمیدونستم چی بهشون میگذره ، موقعی که سرم زدم و به خواب رفتم رضوان و راضیه و آرام بودن حتماً با این جمعیت هنوز هم هستند رفتم دستشویی و تجدید وضو کردم و خواستم برم تو اتاق که متوجه شدم کسی روی مبل نشسته ، یک کمی که مکث کردم صدای آقا میثمو شنیدم _ نترسید زنداداش منم خواستم برم تو اتاق اما رفتم به سمتشو با صدای آرومی گفتم _ اگر خوابتون نمیاد می‌تونم باهاتون حرف بزنم ؟ _ بله حتماً نشستم روی مبل کناری شو گفتم اول من ی عذرخواهی بهتون بدهکارم ، اون روز که برگه طلاقو دادید دستم ، اونقدر حالم بد بود که نفهمیدم چی دارم میگم ، شرمندم واقعا _ اختیار داری زن داداش این حرفا چیه ما خودمون اونقدر ناراحت بودیم که اصلاً حواسمون نبود شما چی گفتید ! _ در هر صورت می ببخشید _ خدا ببخشه ، بیشتر ازین شرمنده نکنید _ میشه دوتا خواهش ازتون داشته باشم _ بله حتما بفرمایید _ اول اینکه از قضیه ی ط ... طلاق اگر به خانوادم چیزی نگفتید لطفاً باز هم چیزی نگید حتی به فامیل و دوست و آشنا ، و بخصوص بچه ها ... دلم نمی‌خواد بدونند 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 دوستان عزیزی که درخواست vip رنج عشق رو دارند به کانال زیر مراجعه بفرمایید 📌لطفا لطفا شرایط رو کامل مطالعه بفرمایید و بعد درخواست بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/2619605629C0053ba088f ✅دوست داشتین رمان و کانال خودتون رو ساپورت کنید. وگرنه اینجا توی کانال اصلی تا پایان رمان، رایگان تقدیم حضورتون میشه. 💢💢💢💢💢💢💢💢💢
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما به او بی‌توجه هستیم...💔 👤 «بزرگترین ناشکری» با سخنرانی حجت‌الاسلام حامد تقدیم نگاهتان ▫️ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه حسرتی‌ست بر دلم که از تمام بودنت نبودنت به من رسیده… ‌ ‌ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا