به نیت اطاعت از کلام ولی امرمون، قربه الی الله👇👇👇
✍️یک فهرستی از صفات رذیله و زشت تهیه کنیم و ببینیم که هر کدام از آنها در ما هست، سعی کنیم آن را را کنار بگذاریم. همچنین یک فهرستی از خلقیات نیک تهیه کنیم و سعی کنیم با تمرین، آنها را برای خود فراهم کنیم.
🍃البته عامل پیشرفت در این راه، محبت است؛ محبت به خدا، محبت به پیامبر، محبت به این راه، محبت به آموزگاران اخلاق - یعنی پیامبران و ائمهی معصومین (علیهمالسّلام) - این عشق است که انسان را در این راه با سرعت پیش میبرد؛ این عشق را باید در خودمان روزبهروز بیشتر کنیم. «
🌸الّلهم ارزقنی حبّک و حبّ من یحبّک و حبّ کلّ عمل یوصلنی الی قربک»؛ محبت خدا، محبت محبوبان الهی و محبت کارهایی که محبوب الهی است؛ این عشقها را در دل خود برویانیم.
📚بیانات مقام معظم رهبری در دیدار بسیجیان در تاریخ ۱۳۸۵/۰۱/۰۶
@salamfereshte
#آیت_الله_خامنه_ای
#مقام_معظم_رهبری
💎یک دقیقه های طلایی..
🌺نگاهش به کتابی بود که روزها کنار دستش گذاشته بود و فقط توانسته بود نصف صفحه اش را بخواند. ظاهر کتاب را که می دیدی، انگار که هفته ها ورق خورده است آنقدر که هر جا می رفت، آن را با خود می برد بلکه فرصتی گیربیاورد و بخواند اما فقط نصف صفحه. همان طور که پوشک بچه را عوض می کرد، نگاه حسرت بارش را به کتاب انداخت. از عمق وجودش آهی کشید و ادامه نصف صفحه داستانی را که خوانده بود برای خودش تخیل کرد.
🌿جوراب نوزادش را پوشاند. او را در آغوش گرفت و بوسید. بویید و روی دست چپش گرفت. از جا بلند شد و پوشک را راهی زباله دانی کرد. دستش را جدا جدا شست. نوزادش را کمی تکان تکان داد تا بخوابد اما شیر می خواست. بشقابی برداشت. با یک دست، سیبی شست و داخل بشقاب گذاشت. خرمایی درون دهان خود گذاشت و شیره اش را مکید. کمی از خوشه های انگوری که قبلا خیسانده بود را زیر آب گرفت و داخل بشقاب گذاشت. نوزاد به گریه افتاد. بشقاب را برداشت و به اتاق رفت. دست کودک دیگرش را گرفت و همان طور که با او مهربانانه حرف می زد و فاصله پذیرایی تا اتاق خواب را با نوازش روی سرش طی می کرد، روبروی بشقاب نشاند تا میوه بخورد. خودش هم کنارش نشست تا به تغذیه نوزادش برسد. دقایق می گذشت. با بچه دیگرش حرف می زد و لحظه ای به حرفهایش گوش می داد. باز هم فرصت نکرد لای کتاب را باز کند.
☘️خوشه انگور، لخت شده بود و هسته های سیب، داخل بشقاب باقی مانده بود. کودکش مشغول بازی بود و نوزاد، خوابش برده بود. آرام روی تختش گذاشت. ساعت را نگاه کرد. وقت خواب نبود اما او، گیج خواب بود. کنار نوزاد دراز کشید. کتاب را روی دست گرفت و باز کرد و مشغول خواندن شد. تازه چشمانش گرم شده بود که با صدای گریه نوزاد چرتش پاره شد. ساعت را نگاه کرد. ده دقیقه بیشتر نگذشته بود. کتاب را نگاه کرد. سه صفحه خوانده بود. کتاب را بست. نوزاد را در آغوش گرفت و تکان تکان داد تا آرام شود. بوسید و بوییدش. کودک دیگرش هنوز مشغول بازی بود.
🌺الإمامُ الباقرُ عليه السلام : بادِرْ بانتِهازِ البُغيَةِ عِندَ إمكانِ الفُرصَةِ ، و لا إمكانَ كَالأيّامِ الخالِيَةِ مَع صِحَّةِ الأبدانِ .
🌱امام باقر عليه السلام :
👈چون فرصت دست دهد به سوى هدف خود بشتاب، و هيچ فرصتى مانند روزهاى فراغتِ همراه با تندرستى نيست.
📚تحف العقول : 286.
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث
ورزش ذهنی
سودوکو 1
یکی از بهترین روش ها برای قوی تر شدن ذهن و قدرت تفکر و حافظه ، حل جدول سودوکو است.
@salamfereshte
#سودوکو
#ورزش_ذهن
#جدول
#قوی_شویم
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📖 کتابخوانی | کتاب مضر
1⃣ حضرت آیتالله خامنهای: «بعضی کتابها مضر است. مجموعهای که متصدی امر کتاب است، نمیتواند با اتکاء به این فکر که ما آزاد میگذاریم، خودشان انتخاب کنند، هر کتاب مضری را وارد بازار کتابخوانی کند.» ۹۰/۴/۲۹
💻 @khamenei_ir | #کتاب
💥شب درسی
- میای بریم بیرون؟
+ بدم نمی یاد اما خب الان شب درسیه. باشه اخر هفته که وقت استراحتم هست.
- ای بابا. چقدر درس می خونی. این همه ساعت سر کلاس بودی یادداشت برداشتی ، وقت استراحتش رو هم مرور کردی و بازم کلاس بعدی و همین بساط. بابا یک کمی استراحت بده . من به جای تو هنگ کردم
+ استراحت باشه اخر هفته. تازه مگه درس خوندن چه کار شاقی هست که نیاز به استراحت داشته باشه. خوبه که. خیلی کیف داره درس خوندن.
- برو بابا تو ام. بچه زرنگی دیگه.
📝 برنامه اش را بالا و پایین می کند که بتواند ساعاتی که بچه ها در اتاق گعده می گیرند، او هم باشد و ساعاتی که وقت استراحت شان است وچراغ ها را خاموش می کنند، کارهایی را انجام دهد که نیاز به چراغ نداشته باشد. خیلی برنامه را به خاطر بچه ها تغییر می دهد چون بچه ها برنامه ثابتی ندارند اما خوشحال است که رویه اش را طوری انتخاب کرده و بچه ها هم پذیرفته اند که طول هفته اش را برای درس بگذارد. اگر به کارهای دیگر بپردازد، نمی تواند سربلند و موفق، به روستایشان برگردد و آنجا را آباد کند.
🌺امام صادق علیه السلام : المُتَعَلِّمُ يَحتاجُ إلى رَغبَةٍ وإرادَةٍ وفَراغٍ ونُسُكٍ وخَشيَةٍ وحِفظٍ وحَزمٍ.
🍀مصباح الشريعة - در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است - : دانشجو به علاقه و اراده و فراغت و عبادت و بيم و حفظ و استوارانديشى نيازمند است .
📚مصباح الشريعة : ص 348 ، بحارالأنوار : ج 2 ص 32 ح 25
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث
⌛️لحظه ای که برنمی گردد
👈"حالا باشد سر فرصت، با تمرکز، انجام خواهم داد. الان تازه از سرکار آمده ام و خسته ام. " این جمله ای است که هر روز، چند بار به خودم می گویم برای انجام کارهای مختلف، برنامه ام را که نگاه می کنم و با صفحه سفید مواجه می شوم که تیک نخورده و این همه کارهای روزانه ام انجام نشده است، آن هم به علت همین سرفرصت و با تمرکز، شصتم را خبردار می کند که این روش درست نیست.
☘️امروز که از سر کار برگشته ام، لباس هایم را در آورده ام و آبی به سر و صورت زده ام، تا خانم زحمت می کشند و مقدمات ناهار را فراهم می کنند، لب تاب را روشن می کنم و می نویسم. کمی از آن دغدغه هایی که داشته ام.. چند خطی. ذخیره می کنم و لب تاب را می بندم. کمک خانم می روم و زیرسفره ای و بشقاب ها را سر سفره می گذارم.. خوشحالم که یکی از کارهایم تیک خورده است. به روزهای قبل فکر می کنم. روزهای قبل، این زمان را یا بین کانال ها می چرخیدم بی هیچ هدفی، یا روبروی تلویزیون لم می دادم. امروز بهتر عمل کرده ام.
🌸بچه ها خوابیده اند. خانم هم استراحت می کند. من از خواب بیدار شده ام. می توانم باز هم بخوابم اما ارزش ندارد. یک ربعی به اذان مغرب مانده. بهتر است بلند شوم. وضو می گیرم و کمی فکر می کنم. یادم به جای خالی برنامه ام می افتد. قرآن را برمی دارم و سوره واقعه هر روزم را تلاوت می کنم. هنوز چند دقیقه ای تا اذان مانده. خانم بیدار شده. از جا بلند می شوم. جانمازم را پهن می کنم و این چند دقیقه را به ذکر استغفاری که در برنامه داشتم مشغول می شوم.
😊خوشحالم. دو مورد دیگر از برنامه روزانه ام را ولو کم، انجام داده ام.. قبلا این ساعتی که بیدار می شدم را همان طور دراز می کشیدم و به اتفاقات روز و چیزهای الکی فکر می کردم یا باز هم کانال ها را بالاپایین می کردم. امروز بهتر عمل کرده ام. خدا را شکر
🌺 امام على عليه السلام : إذا أمكَنَتِ الفُرصَةُ فَانتَهِزْها ؛ فإنَّ إضاعَةَ الفُرصَةِ غُصّةٌ .
☘️هرگاه فرصت دست داد، آن را شكار كن؛ زيرا تلف كردن فرصت مايه اندوه است.
📚غرر الحكم : 4124.
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث
🌺استاد خود گول زنی
☘️با خودش فکر می کند چند روز است حال و حوصله نماز خواندن ندارم چه رسد به اول وقت خواندنش..
- آخر این چه وضعی است؟! اگر من مثلا مذهبی حال نماز خواندن نداشته باشم پس بقیه مردم چه؟
+ اصلا چه ربطی داشت به بقیه مردم. آن ها شاید از من خیلی بالاتر باشند. کی گفته که تو بالاتری مرد؟
- حالا اصلا این را ولش کن. چه کار باید بکنم؟ روز اول که بیخیال شدم و اخر وقت خواندم. روز دوم هم همین طور. دیگر روز سوم کم مانده بود نماز صبحم قضا شود. حالا قضا هم می شد شاید ناراحت نمی شدم. چقدر بد شده ام. اصلا حال و حوصله ندارم ها
+ مثل همین الان که اذان را گفته اند و اینجا نشسته ای آسمان ریسمان به هم می بافی.
- دقیقا.. این چند روز هم از وقت اذان همین طور هی با خودم کلنجار رفتم تا آخر وقت دیگر خودم را به زور بلند کردم.
+ چقدر گرمت است. بلند شو آبی به سر و صورتت بزن.
_ راست می گی ها. باشه.
+ حالا که تا اینجا آمده ای، یک باره یک وضو هم بگیر.
- آره. وضو گرفتن که کاری ندارد.. بفرما این هم وضو.. قربه الی الله
+ آفرین. چطور است به جای اینکه اینجا بنشینی به نماز و این ها فکر کنی، یک سر بروی بیرون و یک دوری بزنی و چیزی بخری.. چرخی بزنی.. خریدی بکنی. چطور است؟
- باشه. خوبه. کی از خرید بدش می آید. شاید یک پیراشکی بخرم. نزدیک ناهار است و حسابی گرسنه ام.
لباس هایش را می پوشد. از خانه بیرون می زند بلکه یک خریدی بکند. صدای الله اکبر از بلندگوی مسجد بلند است. مردم مشغول نماز اول وقت هستند.
+ تو که وضو داری. تا اینجا هم آمده ای. حالا یک نمازت را اینجا بخوان و بعد برو خرید که معطل هم نشوی. می دانی که نماز نخوانی به همان اندازه و بیشتر معطل می شوی
- آره. باشه. بریم مسجد.
🌸نماز ظهر را می خواند و با خود می گوید: نماز عصر را هم بخوانم که بهتر است. عصر را هم می خواند. پیراشکی را می خرد و به خانه برمی گردد. خوشحال و شاداب است. اصلا برنامه مسجد و نماز جماعت نداشت اما حالا ببین چه شد. راهش همین است.
🌺الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خادِعْ نفسَكَ في العِبادَةِ ، و ارفُقْ بها و لا تَقهَرْها ، و خُذْ عَفوَها و نَشاطَها ، إلاّ ما كانَ مَكتوبا علَيكَ مِن الفَريضَةِ ، فإنّهُ لا بُدَّ مِن قضائها و تَعاهُدِها عندَ مَحَلِّها .
☘️امام على عليه السلام : براى عبادت كردن نفْس خود را بفريب و با آن ملايمت كن و به زور [به عبادت ] وادارش مكن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گير ، مگر در عباداتى كه بر تو واجب گشته است كه در اين صورت بايد آنها را به موقع انجام دهى و بر آنها مواظبت كنى .
📚نهج البلاغة : الكتاب 69
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث
هدایت شده از نو+جوان
nojavan-1-21.apk
37.39M
*😍 نسخه (۱.۲۱) #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان*
📱نرمافزار نو+جوان جاییست که دهههشتادیها میتوانند راحت و ساده اخبار، بیانات و اندیشههای رهبر انقلاب را دنبال کنند. نو+جوان توصیههای آقا برای پیشرفت و آینده درخشان نوجوانان را یکجا جمع کرده است.
✅ با داشتن حساب کاربری در نرمافزار نو+جوان، میتوانید عضوی از شبکه اختصاصی نوجوانان کشور شوید.
♦️جدا از همه اینها، میتوانید #دستچین (باحالترین و مفیدترین محصولات صوتی و تصویری که میخواهید با دیگر نوجوانان به اشتراک بگذارید) و #دستباف (تولیدات صوتی و تصویری و گرافیکی و متنی که تولید خودتان است) درست کنید و در #فراخوان ها و #ماموریت ها شرکت کنید.
🌺 کسانی که در نو+جوان هستند با توجه به فعالیتشان و مطالبی که به اشتراک بگذارند امتیاز میگیرند، برترینهای هفته هم این امتیاز را دارند که به دیگران معرفی شوند و مطالبشان بیشتر و بیشتر دیده شود.
📲 اگر تاکنون به نو+جوان نپیوستید، فرصت را از دست ندهید.
*🚨 اگر هم کاربر نرمافزار هستید برای دسترسی بهتر و ارتقای قابلیتها، حتما نسخه ۱.۲۱ را دریافت و نصب کنید🚨*
➕ در این نسخه، تغییرات و قابلیتهای جدیدی افزوده شده است، مثل:
- دریافت اعلان پیامها (نوتیفیکیشن)
- امکان ارسال فایل صوتی در مطالب
- رفع برخی اشکالهای گزارششده شما
💻 همچنین میتوانید نسخه ۱.۲۱ را از نشانی ذیل دریافت و نصب کنید👇
http://nojavan.khamenei.ir/documents/20142/249114/nojavan.apk/2e12d1a7-6594-7f47-9ae3-0d567b1a66a3?download=true
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
هدایت شده از نو+جوان
💡 #راه_نما | مدتی است که برای کارهایم دائم امروز و فردا میکنم. تا وقتی هم به لحظات آخر نرسم آنها را انجام نمیدهم. لطفا راهنمایی کنید چطور این شرایط را اصلاح کنم؟
🚶♂️ شما در این مشکل تنها نیستید. بسیاری از افراد درجاتی از اهمال کاری را تجربه میکنند. این اهمال کاری (تعلل ورزی) به معنی به عقب انداختنِ تصمیمهای مهم و یا تاخیر انداختن انجام کارها و وظایفِ دارای اولویت است. یک جور زندگی در دقیقه نود!. اما باید راهی پیدا کرده و این مشکل را که معمولا اضطراب هم همراه خودش میآورد، حل کرد. ما چند پیشنهاد برای شما داریم:
⏰ همین الان شروعش کنید. ترجیحا بدون تاخیر و بدون هر دلیلتراشی دوبارهای، همین الان آن کار را آغاز کنید. مثل زمانی که یک تماس واجب برای وقت گرفتن از یک پزشک باید انجام شود، و یا وقتی که خواندن یک کتاب مدتها عقب افتاده است. البته معلوم است که این توصیه مشروط بر این میباشد که در کارهای مهم دیگر شما اخلالی ایجاد نشود.
🎁 برای خودتان جایزه تعیین کنید. بعضی کارها بسیار مهم بوده و ارزش گرفتن یک جایزه را دارند. با خودتان رفیق باشید و برای انجام یک کار معین که مدتی است روی دستتان مانده، برای خودتان جایزه تعیین کنید.
😉 یک شریک کاری پیدا کنید. معمولا برای انجام کارها وقتی با دیگران هستیم انگیزه بیشتری داریم. حتی اگر یک شریک کاری مناسب پیدا نکردید، میتوانید چند دقیقهای را پای حرف کسانی که به شما انگیزه عمل میدهند، بنشینید.
❌ بدبینی نسبت به نتیجه را کنار بگذارید! یک علت عقب انداختن کارها ترس از ارزیابی منفی دیگران و عزت نفس پایین است. ممکن است از ترس آنکه در این کار شکست بخورید یا از عهده آن کار بر نیایید باعث شود آن را به تاخیر بیاندازید. این ترس دست و پا گیر را کنار بگذارید.
✅ بعضیها فکر میکنند همه جوانب و جزئیات کار باید کاملا بدون عییب و نقص انجام شود. این چنین افرادی گاه ویژگیهای انجام کار را چنان ایدهآل و بزرگ تلقی میکنند که آن را قابل دسترسی نمیبینند و به همین خاطر آن را عقب میاندازند. با خودتان در جزئیات کارها مدارا کرده و سخت نگیرید.
🗺 برنامه بریزید، مسیر تعیین کنید و کارها را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید! خصوصا قدمهای اول را طوری بنویسید که فوری و در دسترس قابل انجام باشند.
🔦 مسائل نوجوانی شما برای نو+جوان مهم است، مشاوران در بخش #راه_نما به سوالات منتخب شما که از طریق @alo_nojavan برای ما بفرستید پاسخ میدهند و راهنماییتان میکنند
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
💪ورزش ذهنی💪
سودوکو 2
🌹سودوکو جدولی است جذاب با ابعاد مختلف که امروزه یکی از سرگرمی های فکری مفید در کشورهای مختلف جهان به شمار میآید .سودوکو، مخفف یک عبارت ژاپنی به معنی «ارقام باید تنها باشند» است.
✍️حل جدول سودوکو ، سبب افزایش فعالیت سلول های خاکستری و تقويت سلول های مغزی می شود و از آنجا که در این بازی فرد ترغيب می شود تا انتهاي حل کامل جدول پیشروی کند باعث درگير شدن سلول هاي مغزی جلوگيري از بروز زوال عقل و پیشگیری از ابتلا به آلزایمر می شود.
@salamfereshte
#سودوکو
#ورزش_ذهن
#جدول
#قوی_شویم
تلاش برای آبادانی🌸
🍁هر چه به در و دیوار خانه نگاه می کرد، نمی دانست از کجا باید شروع کند. به داد این دیوارهای کج شده برسد؟ یا پنجره های شکسته را عوض کند و شیشه بیاندازد؟ آن راه پله های دم در را که سنگ هایش ریخته اند، مرمت کند یا سقفی که دیوارش چکه می کند؟ چطور در اینجا باید زندگی کرد؟ با دقت بیشتر، سوالاتش بیشتر می شد و امیدش کمتر. آنچنان پولی هم که در بساطشان نداشتند. همه پول را داده بودند برای خرید این خانه مخروبه.
🌺برعکس او، نامزدش، چنان با شور و اشتیاق در و دیوارها را نگاه می کرد انگار قصر آیینه کاری شده ای را می بیند. با دستش اشاره کرد و گفت: ببین آرزو. به این می گن خونه. نگاه با این همه زلزله خراب نشده. چارچوب محکمی داره. سقفشو نگاه چه بلنده. دستم به سر و روش که بخوره نور علی نور می شه. " آستین هایش را بالا شد و مشغول تمیز کردن شد. جعبه ابزاری که با خودش آورده بود را باز کرد و با چکش، به جان آجرهای دیوار افتاد.
🌸حالا کار هر روزش، تلاش برای آوردن خاک از بیابان و درست کردن آجر و مرمت خانه بود. بعضی روزها، آرزو روی لبه پله خرابه ها می نشست و او را نگاه می کرد که با چه عشقی خشت های دیوارها را روی هم می گذارد و سختی اش را تحمل می کند تا خانه را رو به راه کند و آباد، انگار نه انگار که دانشجوی دکتری نور دیده اساتید است.
🌺پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: قَلبٌ لَيسَ فيهِ شَيءٌ مِنَ الحِكمَةِ كَبَيتٍ خَرِبٍ، فتَعَلَّموا و عَلِّموا و تَفَقَّهوا، و لا تَموتوا جُهّالاً؛ فإنَّ اللّهَ لا يَعذِرُ عَلَى الجَهلِ .
☘️دلى كه در آن چيزى از حكمت نباشد، مانند خانهاى مخروبه است. پس، دانش بياموزيد و بياموزانيد و فهميدگى به دست آوريد و نادان نميريد؛ زيرا خداوند عذرِ نادانى را نمىپذيرد.
📚كنز العمّال : ح28750.
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث
🌺باید قوی تر شویم
☘️لحظه ای بیکار نمی نشست. کتاب می خواند. درس می خواند. خط می نوشت. هر کاری را بلد بود، یک قدم جلوتر می برد. حتی نسبت به اطرافیانش هم همین طور بود. برای کودک سه ساله اش توپ فوتبال سنگین خریده بود و بازی های مختلف انجام می داد. توپ سنگین بود و گرفتنش برای کودک، سخت اما او کوتاه نمی آمد. می گفت باید قوی تر شویم
🌼بطری های آب یک و نیم لیتری را از آب پر کرده بود و وزنه می زد. بچه هایش هم یاد گرفته بودند. خانه شده بود باشگاهی برای خودش. می گفت باید قوی تر شویم
🌸فرش خانه را خودش می شست. هر هفته چند نوبت لباس ها را در تشت می ریخت و پا می زد. بچه ها هم یاد گرفته بودند و برنامه خنده ای در حمام به راه بود. می گفت باید قوی تر شویم.
🍎اصلا دستش به خرید چند دانه میوه نمی رفت. صندوق های کوچک و بزرگ می خرید. از ماشین که پیاده می شد، دست هر کدام یک صندوق بود . حتی آن کودک سه ساله اش هم صندوق کوچکی که یک ردیف خرمالو داشت روی دست گرفته بود و به خانه می برد. می گفت باید قوی تر شویم.
🍃بازی هایش همه همین مدلی بود. کلاغ پر با انگشت که کلاغ پر نبود. باید چوبی- متناسب با قدرت بچه ها- که اسباب بازی ای را به آن آویزان کرده بودند، دست می گرفتند و با آن کلاغ پر می کردند. تمرکز کردن سخت بود. بالا پایین آوردنش هم سخت بود اما شدنی. می گفت باید قوی تر شویم.
🌺«وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة..»
🍀هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید
📚سوره مبارکه الأنفال آیه ۶۰
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#آیه
#قرآن
🌟پایان و شروع مداوم
تصویر پایان کار را وارد نرم افزار می کند. یک دور همه تصاویر را بررسی می کند. هدفون را داخل گوشش می گذارد تا صدای پس زمینه ای که گذاشته است را بهتر و دقیق تر بشنود. بعد از زحمت های چند هفته ای که سر این کار دو دقیقه ای گذاشته، بالاخره کار تمام شده است و حالا می تواند خروجی بگیرد.
🔹دکمه را می زند. به صندلی تکیه می دهد و پیش نمایش در حال پخش نماهنگ را می بیند. خدا را شکر می کند. با خدا مناجات می کند. یک مناجات دو دقیقه ای که خدایا، نواقص کار را ببخش. هر چه تاثیر است دست توست. بر قلب های مردم عزیزم، اثربخشی اش را بالا ببر. خدایا این چیز قابل عرضی نیست اما تو به بزرگی خودت بپذیر و ما را در انجام کارها مخلص کن. دو دقیقه تمام نشده، چشم هایش به اشک شست و شو می شود.
🍀تکیه اش را از صندلی برمی دارد. کمر را صاف می کند و بقیه کارهای مربوط به انتشار نماهنگ را در فضای مجازی، انجام می دهد. کار تمام شده است. از جا برمی خیزد. هنوز یک ربع از وقتی که برای این کار گذاشته بود باقی مانده. تجدید وضو می کند. بسم الله می گوید و مجدد روی صندلی می نشیند. ده دقیقه وقت دارد. در جستجو گر کلمه ای را تایپ می کند و کار تولید و تدوین نماهنگ بعدی را شروع می کند.
🌺فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب
🍀پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ میشوی به مهم دیگری بپرداز
📚سوره مبارکه انشراح، آیه ۷
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#آیه
#قرآن
هدایت شده از ۱:۲۰
⛔️ بیایید معادلاتِ چند مجهولی دنیای سیاستزدهی پلیدطلب را با فرمولهای حساب شده حل کنیم نه با رویکردهای سازشکارانهی ذلتآور...
🔸مولایمان علی علیه اسلام امیرِاَبَرمردهای عالم فرمود:
«قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَاللّهِ ما غُزِىَ قَوْمٌ قَطُّ فى عُقْرِ دارِهِمْ اِلاّ ذَلُّوا...؛
به شما گفتم که با اینان بجنگید پیش از اینکه با شما بجنگند، به خدا قسم هیچ ملّتى در خانهاش مورد حمله قرارنگرفت مگر اینکه ذلیل و خوار شد.»¹
۱.نهج البلاغه/خطبه ۲۷
#مرگ_بر_امریکا #مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_بر_منافق
#مرگ_بر_سازشکارِذلتپذیر
#اخراج_جاسوسان_آژانس
@bevaghterahaei
💪ورزش ذهنی💪
سودوکو 3
🌹یکی از فایدههای حل کردن جدول سودوکو برای سلامتی مغز آن است که قدرت تفکر را بهبود میبخشد. شما میتوانید حین تمرین فرایند تفکر منطقی موقع حل کردن معما یا جدول از این فایده بهرهمند شوید. در واقع، انجام سودوکو مغز شما را تمرین خواهد داد و مهارت فکر کردنتان را بهبود خواهد بخشید.
@salamfereshte
#سودوکو
#ورزش_ذهن
#جدول
#قوی_شویم
هدایت شده از KHAMENEI.IR
پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید محسن فخریزاده
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید، دکتر محسن فخریزاده پیامی صادر کردند.
متن پیام به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
دانشمند برجسته و ممتاز هستهئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همهی دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعهی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۸ آذرماه ۹۹
🌺کار راه انداز
📌مهر بایگانی روی پوشه زد. از جا بلند شد. برگه اتمام کارِ مهر و امضا شده را دو دستی تقدیم کرد و گفت: بفرمایید خدمت شما. نفر بعدی بفرمایید.
🔸تا پیرمرد از جایش برخیزد، به پوشه های روی میز دو همکار دیگرش نگاه کرد. همراه پیرمرد، خانمی هم جلو آمد:
= ببخشید کی نوبت من می شه؟ عجله دارم
+ شرمنده حاج خانم. شماره تون چنده؟
= 524 هست
+ حدود ده نفر جلوتر از شما هستند. بفرمایید خدمت دو همکار دیگرم، آن ها کارتان را انجام دهند.
= نه خیلی ممنون. منتظر می شوم
🔹این گفت و گو، قبلا هم برایش پیش آمده بود. حتی بلند به همه اعلام کرده بود اما جز دو سه نفر، بقیه منتظر نشسته بودند تا خود او، کارشان را انجام دهد. اشکالی نداردی گفت. به احترام پیرمرد از صندلی بلند شد و برگه را از او گرفت. بفرمایید گفت و پیرمرد که نشست، او هم نشست و مشغول شد.
🔹 دوست نداشت مردم معطل شوند و وقت و عمر عزیزشان را تلف کنند. تند تند کدها را می نوشت و اطلاعات را وارد سیستم می کرد و امضا و مهر می زند و با روی خوش، چنان بفرمایید می گفت که خستگی انتظار از صورت مراجعان فرار می کرد اما تن و بدن خودش، کوفته تر از قبل می شد.
🌱کمی خرید برای اهل خانه کرد و وارد که شد، بچه ها هر کدام چیزی از او خواستند. خسته بود. کار 594 مراجعه کننده را راه انداخته بود در حالی که همکارانش، فقط سیصد و اندی پرونده را ثبت کرده بودند. یکی از دخترهایش، برای اینکه خرید دست بابا را از دست برادرش بگیرد، چنان جیغی کشید که گوش هایش منگ شد. به سختی خودش را کنترل کرد. برای خوشحالی دخترش، چند پرتقال را در کیسه ای دیگر ریخت و آن را دست دخترش داد تا به آشپزخانه ببرد. سر و صداهای بچه ها که خوابید، او هم خوابش برده بود.
🌺 امام على عليه السلام : إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَيكُم نِعمَةٌ مِنَ اللّهِ عَلَيكُم ؛ فَاغتَنِموها ولا تَمَلّوها فَتَتَحَوَّلَ نِقَما .
🍀همانا نيازهاى مردم كه به شما عرضه مى شود ، نعمتى از سوى خدا براى شما است ؛ پس آن را غنيمت شمريد و از آن ملول نگرديد ، مبادا كه نعمت به عذاب تبديل شود .
📚غرر الحكم : 3599 .
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث
💥برپا
🔹در اتاق باز و پدر وارد اتاق شد. سعیده که مدتی بود روی تخت دراز کشیده بود و تازه چشمانش گرم شده بود، با دیدن چهره پدر، از جا پرید و لبه تخت نشست. قلبش تالاپ تالاپی راه انداخته بود که نگو. نفس نفس می زد. با همان حالت گفت: سلام. پدر از اینکه دختر به این مودبی دارد خوشحال شد و گفت: سلام بابا. خواب بودی؟ سعیده گفت: تقریبا.
کنار سعیده روی تخت نشست و گفت: چه خبر؟ درسها خوبه؟ کارنامه تون را ندادند؟ سعیده، دستانش را زیر لحاف، قایم کرد و گفت: نه هنوز ندادن. پدر از جا بلند شد و با صدای کلفتش گفت: بخواب بابا. شب بخیر.
🌸سعیده، دستانش را از زیر لحاف بیرون آورد. می دانست که لحاف نمی تواند او را در پناه خودش بگیرد اما ناخودآگاه از ترس پدر، زیر لحاف پناه گرفته بود. لحاف را به گوشه ای پرت کرد و خودش را روی تخت، رها کرد. کمی چهره اش را در هم کرد و زیر لب غر زد که: تازه خوابمون برده بود ها..
🔸 از ترس اینکه پدر پشت در نباشد، از جا جست و لای در را باز کرد. هیچکس پشت در نبود و چراغ سالن پذیرایی هم خاموش بود. نفس راحتی کشید و به رختخواب پناه برد. داشت به این فکر می کرد که اگر معدلش نوزده نشده باشد، با دعواهای پدر چه کند. تحمل فریادها و ناراحتی های بی اندازه پدر را نداشت.
🌺پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شَرُّ الناسِ عندَ اللّه ِ يَومَ القِيامَةِ الذين يُكرَمُونَ اتِّقاءَ شَرِّهِم .
🍃روز قيامت ، بدترينِ مردم در پيشگاه خدا ، كسانى هستند كه مردم از ترسِ گزندشان به آنها احترام بگذارند .
📚الكافي : ج 2 ص 327 ح 2
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث
🌺امام جواد (علیه السلام) : الثِّقَةُ بِاللّهِ تعالی ثَمَنٌ لِکلِّ غالٍ، وَ سُلَّمٌ إلی کُلِّ عَال.
☘️اعتمادِ به خداوند متعال، بهای هر چیز گرانی است و نردبانِ رسیدن به هر بلندایی.
📚بحارالأنوار، ج 78، ص264
@salamfereshte
#حدیث
🍃هیاهو
🔹به اطراف نگاه می کرد. هیچ خبری نبود. سکوت محض. نسیم ملایمی می وزید اما آنقدر نبود که صدایی از خودش داشته باشد. پای راستش را بلند کرد و روی زمین خاکی، کمی جلوتر گذاشت. صدای چکمه های فرو رفته در خاک، خیلی نرم، بلند شد. پای چپ را بلند کرد. اسلحه را روی دوشش جا به جا کرد. همین صداها را فقط می شنید. ساعت نگهبانی او، خلوت ترین ساعت ها بود اما در دلش، هیاهویی بزرگ برپا بود:
- سر غذا می توانستی دو سه لقمه کمتر بخوری و بدهی به مجید. دفعه بعد، این کار را بکن. موقع نگهبانی دادن خیلی وقت تلف می کنی. می توانی ذکر بگویی و استغفار و صلوات بفرستی. این را یادت نرود انجام دهی. اخر نگهبانی دادنت، درسته خسته ای اما با لبخند و روی باز باید با بقیه روبرو شوی. کمی از این اخم هایت کم کن. حواست باشد همه سربازها، از تو بزرگ تر و بهتر اند. احترامشان را باید حفظ کنی. شب ها مراقب باش نوچ نوچ نکنی و سرو صداهایشان را موقع خواب تحمل کنی. بالاخره دل خوشی شان همین شلوغ کاری هاست.
🔻 همین طور یکی یکی، مسائلی که به ذهنش می آمد را بررسی می کرد و رفتار خودش را می دید و یادآوری می کرد که باید بهتر از آنی که بودی بشوی.. بعد از مدتی، همان طور که چشمانش را در دشت بی انتها می چرخاند، مشغول صلوات شد.. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🍀امام على عليه السلام : مَن كانَ لَهُ في نَفسِهِ واعِظٌ كانَ علَيهِ مِن اللّهِ حافِظٌ .
🌸هر كه واعظى درونى داشته باشد، او را از جانب خداوند نگهبانى است.
📚بحار الأنوار : 78/67/11.
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث
💪ورزش ذهنی💪
سودوکو 4
🌹تمرکز را تقویت میکند
🔹بسیاری از آدمها احساس میکنند تمرکز کردن برایشان سخت است. این به خاطر دلایل بسیاری اتفاق میافتد من جمله وجود مشکلات در زندگی، کمبود خواب، و سبک زندگی بد و نامناسب. برای حل این مشکل، راههای متعددی وجود دارد و کارهای زیادی میتوان انجام داد.یکی از آنها از طریق انجام تمرین مغز است تا آن را هوشیار و سالم نگه دارد.
✍️وقتی بازی سودوکو را انجام میدهید، باید تمرکز کنید و دربارهی نحوهی پر کردن خانههای خالی فکر کنید. در حقیقت، سودوکو به شما اجازهی تفکر استراتژیک و حل مسئلهی خلاقانه میدهد. بنابراین، اگر میخواهید تمرکز و توجه خود را تقویت کنید، حل کردن جدول سودوکو یکی از گزینههایی است که باید مد نظر داشته باشید.
✅شنبه ها سودوکو حل می کنیم
@salamfereshte
#سودوکو
#ورزش_ذهن
#جدول
#قوی_شویم
🌸زنده باشید به حیات الهی
🍃نشاط دارد . می خندد. می دود. حرف می زند. نظر می دهد. همه این ها را که می بینم، خدا را شکر می کنم که فرزندم زنده است. حیات دارد. نه مثل آن یکی پسرم که در اثر تصادف، روی تخت افتاده است. نفس می کشد اما نمی خندد. حرف نمی زند. نظر نمی دهد. چهره اش همیشه یکسان است و چشمانش بسته است. خواهرش مدام با او حرف می زند بلکه از کما بیرون بیاید اما مدت هاست در کماست. زنده است اما حیات ندارد.
🌱کنارش می نشینم و برایش قرآن می خوانم بلکه به برکت آیه های قرآن که هر بار، از خستگی و غصه و ناراحتی، مرا می رهاند و آرامم می کند، او را هم از کما برهاند و حیات ببخشد. هر بار که چون مرده ای، از درد و رنج ها و حرف و حدیث های مردم کنار تختش می افتم، قرآن بالای سرش را باز می کنم و برایش آنقدر می خوانم که نفس نفس زدن هایم، آرام می شود و عضلات منقبض شده صورتم، رها می شود اما او، هنوز در کماست. دلم روشن است که روزی، او نیز زنده خواهد شد و از این مردگی، رها می شود.
🌺رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :مَثَلُ البيتِ الذي يُذكَرُ اللّهُ فيهِ و الذي لا يُذكَرُ اللّهُ فيهِ مَثَلُ الحَيِّ و المَيِّتِ .
🍃پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت خانه اى كه در آن خدا ياد مى شود و خانه اى كه از ياد خدا خالى است، حكايت زنده و مرده است .
📚كنز العمّال : 1923 .
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#حدیث