eitaa logo
🤲 ذاکر آل الله 🤲
2 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini ای نفس حضرت زهرا حسین ای نمک خانه مولا حسین ای سبب خلقت دنیا حسین نوشته بر عرش معلی حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) نام خوشت نغمه شیرین من باعث آرامش و تسکین من مذهب من دین من آیین من بود همین عشق و تولا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) چون که پِیِ چرخ و فلک ریختند آب و گل جن و ملک ریختند به نام تو فقط نمک ریختند که میدهد شور به دلها حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) عبد تو بوده اند اجداد من نوکریت داده پدر یاد من کاش زِ من رسد به اولاد من که این بود ارثیه ما حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) خوش آنکه نام توست ورد لبش وقف عزای توست تاب و تبش شنیده ام که در نماز شبش کرده دعا حضرت زهرا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) کرببلایت حرم کبریاست کرببلای دوّمت قلب ماست کرببلای دگرت در کجاست؟ برده شود نام تو هرجا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) تا که توسل به تو آدم گرفت نام تو را برد و دلش غم گرفت برات عفو را همان دم گرفت قبول شد توبه او با حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) نوح نبی پیرغلام تو بود کلیم عاشق کلام تو بود ذکر لب مسیح نام تو بود کز نفسش مرده شد احیا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) در این جهانی که بلا خانه است مامن ما همین عزا خانه است که هر عزا خانه شفا خانه است به برکت نام تو مولا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) زائر توست ایمن از هر عذاب خداست ضامنش به یوم الحساب دعاست تحت قبه ات مستجاب شفاست در تربت اعلا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) فلک نجات اند بنی فاطمه کشتی تو وسیع تر از همه رحمت تو رحمت بی خاتمه دریاب از کرم تو مارا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) ای دو جهان عاشق و دیوانه ات شمع تویی و همه پروانه ات تمام خیر است درِ خانه ات گدای تو شاه دو دنیا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) بهای خون تو فقط با خداست حساب تو از همه عالم جداست عرصه جولان تو روز جزاست ندا رسد زعرش اعلا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) روز قیامت همه در واهمه سوی پیمبر است چشم همه ذکر پیمبر است یا فاطمه ذکر لب حضرت زهرا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) پناه و مامن گرفتارها یار همه بی کس و  بی یارها امیدِ آخرِ گنهکارها هیچ کسی نباشد الّا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) زندگیت با کرم آغاز شد فطرس با لطف تو ممتاز شد همینکه بال بسته اش باز شد فریاد زد در آسمانها حسین رحم الله من نادی یاحسین فطرس بعد از آن ، از آنِ تو شد محو نگاه مهربان تو شد کبوتر نامه رسان تو شد تا ببرد سلام مارا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) در غم تو ارض و سما گریه کرد هر که رسید کربلا گریه کرد شنید تا نام تو را ، گریه کرد نوح و خلیل و خضر و یحیی حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ واحسین) همیشه در قلب منی یاحسین اگر چه دور از وطنی یاحسین که گفته تو بی کفنی یاحسین شد کفن تو خاک صحرا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ واحسین) ای به فدای لب عطشان تو فدای آن پیکر عریان تو فاطمه در شام غریبان تو پیش تنت گرفت احیا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ واحسین) گریه کنم در غم تو زار زار یک تن خسته این همه نیزه دار گودی قتلگاه شد نیزه زار شد بدن تو اربااربا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ واحسین) آه چه آمد به سر پیکرت که دید و نشناخت تو را خواهرت همینکه بوسید رگ حنجرت سوخت دل زینب کبری حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ واحسین) هرآنچه آمد به سرت یک طرف داغ علی اکبرت یک طرف داغ علی اصغرت یک طرف که سوخت حتی دل اعدا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ واحسین) سه شعبه بی هوا رسید آه آه گلوی طفل تو درید آه آه (مِنَ الوَرید اِلَی الوَرید)آه آه داد خدا بر تو تسلا حسین (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ واحسین) ....... حک شده روی سینه ما علی ما همه بنده ایم و مولا علی (غَفَرَالله مَن نادىٰ یاعلی) (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) (رَحِمَ‌الله مَن نادىٰ یاحسین) @salareghalb
@shere_aeini عید است و جهان روضه ی رضوان حسین است از عرش الی فرش، گلستان حسین است با گریه ی شوق نبی و حیدر و زهرا چشم همگان بر لب خندان حسین است تنها نه به سویش شده فطرس متوسّل خلق دو جهان دست به دامان حسین است ای خیل ملک حرمت او پاس بدارید کاین طایرِ پرسوخته، مهمان حسین است میلاد حسین آمده سر تا به قدم گوش زیرا که خداوند ثناخوان حسین است «فطرس» طلب عفو کن از یوسف زهرا العفو بگو، عفو به فرمان حسین است گمراه نگردید که مصباح هدایت تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است آدم نه فقط بر در او برد توسّل عالم به سر سفره ی احسان حسین است آزادگی و غیرت و ایثار و شجاعت این چار، الفبای دبستان حسین است با خون شهیدان بنویسید و بخوانید این بیت که سرلوحه ی دیوان حسین است سردادن و مهلت به ستمکار ندادن خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است گر تشنه لبِ آب بقایید، بیایید سرچشمه ی آن در لبِ عطشان حسین است شیعه است که تا دامنه ی صبح قیامت با آتش دل شمع شبستان حسین است -- ای شیعه مکن بر دگران باز درِ دل این خانه ی آتش‌زده از آن حسین است خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی والله قسم خون جوانان حسین است تا صبح قیامت به سر نیزه عیان است هفتاد و دو آیه که ز قرآن حسین است بر گوهر اشکش نتوان یافت بهایی آن دیده که می‌گرید و گریان حسین است در معرکه ی عشق نگه کن که ببینی سرها همه چون گوی به چوگان حسین است اعجاز مسیحا کند از زخم تن خود هر کشته که افتاده به میدان حسین است حاشا که ز شمشیر ستمگر بهراسیم در سینه ی ما چاک گریبان حسین است هرگز نرود آبش با کفر به یک جو تا امت اسلام، مسلمان حسین است حق است اگر ناز فروشیم به فردوس زیرا دل ما روضه ی رضوان حسین است «میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست این از اثرِ فتح نمایان حسین است @salareghalb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامِ تو ڪه عشقِ ناب دارد عباس خاصیٺِ آفتاب دارد عباس ما تشنہ یڪ جرعہ سخاوٺ هستیم مشڪِ تو هنوز آب دارد عباس 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 تورا با نام دلبر می شناسم تو را ساقی لشگر می شناسم تو عباسی ولی در صحنه جنگ تو را تمثال حیدر میشناسم @salareghalb
تویی تصویری از میقات... عبّاس سلام ای قبله یِ حاجات  عبّاس سلام ای نورِ چشمِ شاهِ عالم پناهِ سیِّدالسّادات  عبّاس به رویِ شانه هایت بیرقِ عشق به لبهایت دَمِ هِیهات... عبّاس مطیعِ محضِ امرِ مقتدایی وزیرِ والیِ کرب و بلایی وزیر و کاشف الکربِ الحسینی علمدارِ سپاه نَشعَتِینی تو زورِ بازویِ شاهِ وفایی تو کوهی تکیه گاهِ زینبینی تو در صفِّین مشقِ عشق کردی تو قابِ غیرتِ شیرِ حُنینی دعاگویِ تو شاهِ عالمین است حریمت بی گمان بابُ الحسین است شبیهِ علقمه غوغا به پا کن مرا با دلبرِ خود آشنا کن مرا وقفِ حسین ابنِ علی کن دلِ این نوکرت کرب و بلا کن بیا بی دست دستم را بگیر و... مرا اهلِ حضور و رَبَّنا کن بینداز آتشِ عشقت به جانم بگو در لشکرِ صاحب زمانم @salareghalb
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این ام‌بنین، ام‌اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی‌تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می‌گفت در حقیقت لک لبیک برادر می‌گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می‌رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می‌رفت علی‌اکبر به ثنا گویی او می‌آید چقدر منبر کعبه به عمو می‌آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله‌نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانه او پای نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز کاشف الکرب تویی؛ خندۀ ارباب تویی پدر خاک علی و پدر آب تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین‌الحرمین پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده‌ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته‌ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته‌ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ أشهد أن علیاً ولی الله بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا @salareghalb
یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟ او که می‌آید تو احساس جوانی می‌کنی باز یاد رزم و شور پهلوانی می‌کنی آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک حیدری تمرین کرّاری کند می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی! با چه شوقی بر لبانت چشم می‌دوزد، علی! مانده‌ام در بهت شاگردی که استادش تویی هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی بارها آن اسم زیبا را شنیدم من ولی چیز دیگر بود عباسی که تو گفتی علی! با صدایی مهربان گفتی: بیا عباس من! تیغ را بردار با نام خدا عباس من! نور چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده فکر کن هر حالتی بر جنگ حاکم می‌شود دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم می‌شود الامان از چشم شور و تیر پنهانی پسر! کاش می‌شد چشم‌هایت را بپوشانی پسر! بی‌نقاب ای جلوهٔ حُسن خدادادی نجنگ سعی کن تا می‌شود بی خُودِ فولادی نجنگ... تشنه‌ای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی تا لبانت خشک شد عباس، زیباتر شدی... @salareghalb
پر می کنیم از می گلوی باده ها را تا مست باشیم انتهای جاده ها را بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند در رکعت سوم همان دلداده ها را امشب به سمت خانه ی سجاد انداخت دست ارادت های ما سجاده ها را خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب آنی بگیرد دست این افتاده ها را بعد از پدر حالا پسر می آید از راه خدمت کنید آقا و آقازاده ها را این دومین نوریست که تا منجلی شد او هم علی بن حسین بن علی شد در آسمانم ماه را می بینم امشب گمراهم اما راه را می بینم امشب چشم سرم را بستم و با دیده ی دل لبخندهای شاه را می بینم امشب ارباب خوشحال است و من در دست هایم مال و منال و جاه را می بینم امشب در چشم های این علی دارم علی را یا که رسول الله را می بینم امشب می آید و با هر قدم در زیر پایش جان های خاطرخواه را می بینم امشب حالا که آقای دعا دارد میاید ما را خدا ای کاش قربانش نماید فخر است امشب آسمان را بر زمینش می خندد و افلاک حیران طنینش دست حسین بن علی امشب رکاب و روی علی بن حسین آمد نگینش بی تاب شد، لبخند زد، رویش گل انداخت وقتی که لب های علی شد بوسه چینش خالی ست جای فاطمه هرچند اما خوابیده با لالایی ام البنینش در سوم شعبان رسید از راه، شاه و در پنجمین روزش رسیده جانشینش روح دعا، مرد خدا، جان حسین است او وارث ملک سلیمان حسین است با تیرهایی که روان از چشم جادوست صید غزال نرگس او هرچه آهوست حافظ! بگو باد صبا تا باز آرد عطر خوشی از نفحه های گیسوی دوست حالا که سجاد است و زین العابدین است محراب ما طاق و رواق آن دو ابروست محصول پیوند عرب ها و عجم هاست طفلی که کسری زاده است و هاشمی خوست چون همسری پادشاه کشور عشق این افتخار مادری شهربانوست این افتخار مردم این آسمان است اربابمان داماد ما ایرانیان است با یک نگاهت سنگ هم اعجاز کرده در راه اثباتت حجر لب باز کرده نه دوستانت که ید عقده گشایت از دشمانت هم گره ها باز کرده حتی دعاهایت؛ جدا از حرف هایت در علم حرفی تازه را آغاز کرده شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس آموزگار آسمان! ممتاز کرده هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده تا قاب قوسین خدا پرواز کرده هروقت میخواهم که قلبم را بشویم باید "الهی لاتودبنی" بگویم با دست لبریز از دعایی که تو داری ما را ببر سمت خدایی که تو داری حرفی بزن تا جام من لبریز گردد از باده های حرف هایی که تو داری گرم مناجات است شب های ملائک با لحن جانسوز صدایی که تو داری پرواز خواهم کرد با بالی که خاکی ست یک روز تا صحن و سرایی که تو داری ما را شبی مهمان خان روضه ات کن در خانه ات، در کربلایی که تو داری هر جا که باشی کربلا آنجاست آقا انگار هر روز تو عاشوراست آقا آزادی از بند اسارت در اسارت دست خدا بوده است یارت در اسارت در مجلس حکام، بر منبر نشستی بر روی کرسی صدارت در اسارت بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی یعنی شدی پیک بشارت در اسارت با دست بسته باز دستی باز داری وقتی عطا گشته است کارت در اسارت جسم شهیدان را که کفن و دفن کردی با اشک می خواندی زیارت در اسارت ای آسمان، شرمنده از باران چشمت دست مرا پر می کند احسان چشمت باران چشمان تو را باران ندارد ای آسمان! که بارشت پایان ندارد هر روز، یعقوبی! ز داغ یوسفی که پیراهنی را هم از او کنعان ندارد حد اقل آبی بنوش آقا که چشمت دیگر برای گریه کردن جان ندارد هنگام قرآن خواندنت هم گریه کردی بر حرمتی که قاری قرآن ندارد گفتی مرا ای کاش که مادر نمی زاد چه دیده ای که بدترش امکان ندارد؟ بعد از بلای شام، شامت را سحر نیست بعد از عمو در آسمانت یک قمر نیست @salareghalb
چقدر مُشکل ست تشخیصت تا که تو می رسی کنارِ علی با تو یک رنگ دیگری دارد شجره نامه یِ تَبارِ علی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ولی تمام نشد مرتضی،دوباره تپيد به سينه ی من و ما رفت و نام او دل شد علی به جلوه ی ديگر به كربلا آمد علم به دوش گرفت و ابوالفضائل شد @salareghalb
کیستم من؟پیشوای چارم اهل ‌یقینـم    سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین‌ العابدینم قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم                         هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم چون نبی مشکل‌گشایم، چون علی حبل ‌المتینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم نیتم، تکبیر و حمدم، کعبه‌ام، حجرم، مقامم                          زمزمم، سعیم، صفایم، مروه‌ام، رکنم، مقامم هم قنوتم هم سجودم هم تشهد هم سلامم                        هم جهادم هم زکاتم هم صلاتم هم صیامم هم حیاتم هم نجاتم هم امانم هم امینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم رکن میبالد که دست من نمـاید استلامش  کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش هر‌که ما را دوست دارد از خدا بـادا سلامش                           هرکه با ما بـود دشمن تـا ابد لعن مدامش من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم آسمانی ‌هـا همه محـو مناجـات شب من                             نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من آسمان پیچد به خود در شعله تاب و تب من                           ذات حق لبیک‌گـو با ذکر یارب ‌یارب من گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم                          در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم                                آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم                           پیکـرم از بام ‌هـا شد سنگ ‌باران، صبر کردم سینه‌ ام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم                             خورد سیلی بر عذار گل‌عـذاران، صبر کردم با وجود آن که بودی دست حق در آستینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمـۆمنینم من که خود اصل دعا روح دعا قلب دعایم                               شامیـان بی ‌حیـا دادنـد دشنـام از جفایم حلقه ‌های سلسله‌ خون گریه کردند از برایم                          سخت‌تر بود از زمیـن کربـلا شـام بلایم ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم                         ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم                    شامیـان را بهـر استقبـال، دسته‌دسته دیدم حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم عمه ‌ها منزل به منزل چشمشان در اشک ‌ریزی                     متحـد گشتنـد اهـل شام بـا قرآن ‌ستیـزی وای بر احوال آن ‌کو خوار شد بعد از عزیزی                              سرخ ‌رویی خواهرم را خواست از بهر کنیزی گشت از غیرت عرق جاری به صورت از جبینم من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم                          بـا سـر پـاک پـدر بردنـد در بــزم شـرابم پیش چشمم چوب می ‌زد خصم بر لب‌ های بابم                    خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابم گرچه دانستند نـور چشم ختم ‌المرسلینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم @salareghalb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماییم مست جام تو یا زین العابدين خانه خراب نام تو یا زين العابدين هستیم مرغ بام تو یا زين العابدين مست علی الدوام تو یا زين العابدين پس می دهم سلام تو یا زین العابدین دردم همینکه باتو دوا میشود بس است ذکرم همینکه نام شما میشود بس است لطف تو دستگیر گدا می شود بس است وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است با رحمت مدام تو یا زین العبادین با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟ آب دهان کیست چنین کیمیا گری آورده ام برات اگر دیده تری فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری به به به این مرام تو یا زین العابدین نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما با اشتیاق دام تو یا زین العابدین مهر غلامی پدرت بر جبین ماست حب الحسین روز قیامت نگین ماست شهبانوی مجلله شورآفرین ماست نامش شرافت همه سرزمین ماست ایران فدای مام تو یا زین العابدین گرچه اسیر شد امة الله شد فقط روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط آواره حسین دراین راه شد فقط مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط دلبست بر امام تو یا زین العابدین نخل بهشت از رطبت بوسه ميگرفت جبریل از نماز شبت بوسه ميگرفت سجاده نیز از لقبت بوسه ميگرفت آنقدر حسین از دولبت بوسه ميگرفت جانم به این مقام تو یا زین العابدین نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است بالای ساق عرش عمودت مشخص است یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است زهرا در این قیام و قعودت مشخص است حق کرده احترام تو یا زین العابدین ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات شد آیه آیه خواهر قرآن صحیفه ات دارد شکر کلام تو یا زین العابدین کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر آقای دوستان خدا ای امان شهر ابری شده است بار دگر آسمان شهر با سجده غلام تو یا زین العابدین مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است از کوفه تا به شام گواه تو زینب است وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است شد استوار گام تو یا زین العابدین کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای ابن زیاد را سرجايش نشانده ای کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای احسنت بر قیام تو یا زین العابدین آویز دست مادر من نذر مرقدت دو گوشوار دختر من نذر مرقدت فرشی که هست در بر من نذر مرقدت چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت قبر بدون بام تو یا زین العابدین شاید دوباره صحن و سرایی درست شد بین مدینه نیز بنایی درست شد یک گنبد امام رضایی درست شد آخر ضریح های طلایی درست شد آنجا به احترام تو یا زین العابدین با ما ز دردهای شب قافله بگو از زخم گردن و اثر سلسله بگو از خار و پا و سوختن و آبله بگو از طرز خنده های بد حرمله بگو دور و بر خیام تو یا زین العابدین با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و جسم مرمل بدما ترجمه شد و با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین. @salareghalb