eitaa logo
🤲 ذاکر آل الله 🤲
2 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی آیینـه‌دارِ نــور خداونـد سرمـدی از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی ماه تـو نـور بـر دل اهل‌نظر دهد میلاد چار حجت حق را خبر دهد آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست ذکر ملک همه صلوات و درود اوست ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است مولای من محمّـدِ آل محمّـد است گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است بـر خلـق سایـه کرمش مستدام باد از شخص احمدش صلوات و سلام باد جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش دانشــوران دهــر، همـه بنــده درش جاری ز لعـل لب همه‌جا درّ و گوهرش بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش در قدر و در مقام، حسین است این پسر سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر در علم و در قیام، حسین است این پسر آیینـــه امـــام حسین است ایـن پسر بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست گاهی به عرش زمزمه حکمتش به گوش گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش دریا ز چشمـه دهنش موج می‌زند آیات وحی در سخنش موج می‌زند ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم مهر تو جان جان صلات و صیام من پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها خورشید بر درت یکی از جـان‌نثارها گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است من کیستم که خاک سرای شما شوم؟ لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم لال است در ثنای تو مـولا زبان من تو وصف خود بگوی ولی با زبان من وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل ای بر تو از خدا و رسولش سـلام‌ها اهــل کــلام را ز کـلامت کـلام‌ها بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»‌ها در پنجــه تـو از همه دل‌ها زمام‌ها توحید زنده از نفس صبح و شام تو اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو فـردوس گشتـه خـاک‌نشینِ بقیـع تـو «میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده مشمول بذل و لطف و عطای شما شده @salareghalb
@shere_aeini ‎ ای شمس ولایت! قمرت باد مبارک  ‎ ای بهر کرامت! گهرت باد مبارک ‎ ای پنجم شعبان! سحرت باد مبارک ‎ ای مادر ایران! پسرت باد مبارک ‎ آیینـۀ حسن ازلــی زاده‌ای امشب ‎ در کعبۀ توحید، علی زاده‌ای امشب * ‎ بنگر به سرِ دست، جمال ازلی را ‎ چارم وصی احمد و نجل سه ولی را ‎ خورشید فروزندۀ انوار جلی را ‎ رخسار علی‌بن‌حسین‌بن‌علی را ‎ دیدار حسین دگرت باد مبارک ‎ میلاد گرامی پسرت باد مبارک * ‎ این فرش‌نشینی است که خود عرش‌ْمقام است ‎ این حمد و رکوع است‌وسجود است‌و قیام است ‎ این قائمۀ دائمۀ هفت نظام است ‎ این نجل سه مولا پدر هشت امام است ‎ ما را نه همین در حرمش روی نیاز است ‎ بر دامن او دست هـمه خلـق، دراز است * ‎ قرآن حسین‌بن‌علی مصحف رویش ‎ جان دو جهان بسته به یک تار ز مویش ‎ خورشید برد سجده به خاک سرکویش ‎ حق است اگر خضر چکد ز آب وضویش ‎ انـوار خـدا مـوج زنـد در جلواتش ‎ از خالق و از خلق درود و صلواتش * ‎ این یوسف زهرا پسر یوسف زهراست ‎ در چرخ ولایت قمر یوسف زهراست ‎ در بحر امامت گهر یوسف زهراست ‎ در سلسله پیغامبر یوسف زهراست ‎ در قافلـه مـولاست همـه قافلـه‌ها را ‎ در سلسله یار است همه سلسله‌ها را * ‎ در هر طپش قلب بوَد ذکر خدایش ‎ پیوسته دعا منتظر حال دعایش ‎ دل‌‌های حسینی همگان صحن و سرایش ‎ گل‌‌بوسۀ جبریل به خاکِ کفِ پایش ‎ والله اگــر حکـم ز داور بستاند ‎ داند که در از قلعۀ خیبر بستاند * ‎ فرزند شهادت، پدر صبر و شکیب است ‎ مولای وجود است، نگویید غریب است ‎ بیمار نخوانید، طبیب است، طبیب است ‎ مانند علی نیز خطیب است، خطیب است ‎ گفتار رسایش چو شنیدند صحابه ‎ گفتند علی خوانَد در کوفه خطابه * ‎ ای بوسه زده خون خدا بر دهن تو ‎ ای مثل نبی وحی الهی سخن تو ‎ تو شمع و همه خلق جهان انجمن تو ‎ یوسف شده دلباختۀ پیرهن تو ‎ دریاست جگر تشنۀ اشک بصر تو ‎ گردیده اجابت همه جا دور سر تو * ‎ یاس نبوی، لالۀ حمرا به تو نازد ‎ نخل رطب و سینۀ صحرا به تو نازد ‎ بر نیزه سر یوسف زهرا به تو نازد ‎ هم فاطمه، هم زینب کبرا به تو نازد ‎ در عیـن اسـارت بـه همه خلق امیری ‎ خصم است اسیر تو که گفته تو اسیری * ‎ اوصاف تو بیرون بوَد از حد و شماره ‎ هر لحظۀ تو در نظر ماست هزاره ‎ از ماست اطاعت، ز تو یک لحظه اشاره ‎ عالم همه بر جود تو دارند نظاره ‎ زنجیر به فرمان تو پیچید به دستت  ‎ بالله قسـم نامِ اسیر است شکستت * ‎ بی‌اذن تو بر تو نرسد سنگ لب‌ بام ‎ گر حکم کنی شام شود تیره‌تر از شام ‎ در سلسله صدسلسله با یک نگهت رام ‎ معراج چهل‌ روزۀ تو برتر از اوهام ‎ پیغامبــر خـــون امــام شهــدایی ‎ هر سو که کنی روی در آغوش خدایی * ‎ ای ملک خداوند تعالی حرم تو ‎ ای عالم هستی همه ظرف کرم تو ‎ جان یافته عیسای مسیحا ز دم تو ‎ خوبان دو عالم همه خاک قدم تو ‎ میثم که بوَد دست گداییش به سویت ‎ آیینۀ دل شسته بـه خـاک سر کویت 🔸شاعر: @salareghalb
ماه ربیع کرده تجلاّ مبارک است ماه سرور اهل تولاّ مبارک است جشن وصال حیدر و زهرا مبارک است این جشن ازدواج به مولا مبارک است از فیض وصل فاطمه دلشاد شد علی خیزید و کف زنید داماد شد علی امروز مهر و ماه به هم مقترن شوند حوران عرش خادمۀ بوالحسن شوند جن و ملک به خاک درش بوسه زن شوند محصول این زفاف حسین و حسن شوند روز و شب عروسی زهرای اطهر است عاقد خدا و احمد و داماد حیدر است آدم به بزم وصل شه اولیا بیا از باغ خلد با همۀ انبیا بیا با انبیا به بزم شه اولیا بیا مریم تو با زنان بهشتی بیا بیا حوران عرش روی در این خانه می کنند با خنده موی فاطمه را شانه می کنند داماد را هماره ز سوی خدا سلام بر این دو زوج از همۀ انبیا سلام بر این عروسی از علی مرتضی سلام بر یازده ستارۀ برج هدی سلام این ازدواج علّت ابقای مکتب است بالله قسم طلیعۀ میلاد زینب است حسن خدا به روی علی دید فاطمه بشکفت همچو لاله و خندید فاطمه در چشم آفتاب درخشید فاطمه بنت اسد عروس تو گردید فاطمه لبخند زن به چهرۀ نورانی عروس اوّل بزن تو بوسه به پیشانی عروس امشب ستاره می چکد از چرخ آبنوس در محضر علی به سر حجلۀ عروس بازآ خدیجه بر در آن حجله کن جلوس دست عروس و صورت داماد را ببوس قلب تو منجلی شده امشب مبارک است داماد تو علی شده امشب مبارک است عالم از این خبر همه خلد مخلّد است دامادی ولّی خداوند سرمد است این جان احمد است که داماد احمد است داماد نه بگو که تمام محمّد است اینجا عروس، دخت رسول مکرّم است مهریّه اش شفاعت خلق دو عالم است امشب چه با صفاست حرمخانۀ علی ناموس کبریا شده ریحانۀ علی کوثر قدم نهاده به کاشانۀ علی لبریز نور آمده پیمانۀ علی در حجله ی زفاف محمّد قدم نهد دست علیّ و فاطمه را دست هم دهد قلب علی از آنهمه عزّ و وقار زد لبخند اشتیاق به دیدار یار زد بر باغ آرزویش نسیم بهار زد کم کم نقاب از رخ زهرا کنار زد خورشید آسمان هدی را نظاره کرد لا حول گفت و روی خدا را نظاره کرد لبخند زد و ز شوق که این همسر من است یا جان احمد است که در پیکر من است امّ الائمّه فاطمۀ اطهر من است من روز حشر ساقی و این کوثر من است ای هستی امام ولایت خوش آمدی ای مادر تمام ولایت خوش آمدی بگذار پا به دیده ام ای نور دیده ام کز اشک شوق گُل سرِ راه تو چیده ام از هر چه دل بریده به وصلت رسیده ام خوش انتظار آمدنت را کشیده ام دار الولای کوچک من گلشن از تو شد بیت علی نه قلب علی روشن از تو شد آیینه ی خدای تعالای من تویی مشعل فروز دیدۀ بینای من تویی بالله قسم بهشت تماشای من تویی نازم به این مقام که زهرای من تویی هر وصف تو که زمزمۀ خلق عالم است گویی هزار میوه به یک نخل «میثم» @salareghalb