#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
آن شب که از جام لبت انگور می ریخت
در پیش پاهای تو کوه طور می ریخت
از چهرهء مشکل گشایت نور می ریخت
لیلا تمام غصه ها را دور می ریخت
اشک دو چشمت عمه را بی تاب می کرد
زهرا تو را تقدیم بر ارباب می کرد
اسرار قرآن در تجلّی تو گُم بود
اشک تو تفسیر "سَقاهُم رَبُّهُم" بود
تصویر حج در برکه ای نزدیک خُم بود
عشق حسین و خواهش روز دهم بود
از خاک پای تو طلا می آفریدند
از ذکر لبهایت دعا می آفریدند
این قدّ و بالا قدّ و بالای حسین است
این نور سیما نور سیمای حسین است
لبخندهای تو مسیحای حسین است
نام قشنگت نام بابای حسین است
تو آمدی هرچه گدا آقا شد امشب
تو آمدی آقای ما بابا شد امشب
یک طیف در دنیا سعادت می پسندند
یک قوم تسبیح و عبادت می پسندند
یک عده مجنونند ارادت می پسندند
ما را گدای خانه زادت می پسندند
لیلاترین لیلای عالم دلبری کن
حیدر که بودی یاعلی، پیغمبری کن
الله، اسم اکبرش را در تو دیده
حیدر روی پیغمبرش را در تو دیده
زهرا جلال حیدرش را در تو دیده
زینب حیای مادرش را در تو دیده
یکبار علی اکبر نوشتم پنج تن شد
خواندم ترا ابن الحسین، ابن الحسن شد
از عرش می گیرم سراغ یاربت را
تشنه شدم توحیدِ اذکار لبت را
تقدیس خواهم کرد کار هر شبت را
آنجا که می گیری رکاب زینبت را
زهرا به تو اجر عبادت داده اکبر
این کار را عباس یادت داده اکبر
میخواستم پیدا کنم شور و شعف را
گم کرده ام در بین مضمون ها هدف را
دیوانه ام برهم زدم هر وعده صف را
دیدم به عشق چشم تو خواب نجف را
گرچه نخوردم باده اما مستِ مستم
این چشم مست تو چه کاری داده دستم
عمامه بسته بر سرِ اکبر، ابالفضل
دارد روی لب یکسره اکبر، ابالفضل
در کربلا بال و پرِ اکبر، ابالفضل
از میمنه تا میسره اکبر، ابالفضل
اسم شب عباس و اکبر یاعلی بود
در اصل، در کرببلا سقا علی بود
بیگانه رفت از کوی تو دردآشنا نه
من می روم از عالم از پیش شما نه
درمان کن امراض دلم را با دوا نه
سال هزار و چارصد، بی کربلا نه
پایین پا بر عاشقانت جا ندادند
سهمیهء شش گوشهء ما را ندادند
آمد حسین و گفت نایی که نداری
ممنونم از دست جدایی که نداری
زانو کشانم پیش پایی که نداری
من ماندم و این تکه هایی که نداری
افتادنت در بین صحرا دردسر داشت
ای کاش میشد بوسه از کام تو برداشت
افتادی و بی معطلی آتش گرفتم
بابا در این مستاصلی آتش گرفتم
دیدم تو را هرجا علی آتش گرفتم
عمه کنار من ولی آتش گرفتم
مرگ من و داغ تو با هم بود اینجا
صد تا عبا هم داشتم کم بود اینجا
#رضا_دین_پرور
#ولادتعلیاکبر
#ولادتشاهزاده
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
ماه روزیم و آفتاب شبیم
از قدیم عاشقیم! در طلبیم
ما عجم زادگان منتخبیم...
که گرفتار دلبری عربیم
این که هم احمد است هم علی است
علی بن الحسین اَوَّلی است
بیخیال غم و مصیبت و درد
ام لیلا مسیح را آورد
همه مستش شدند فَردافرد!
پدر از دیدنش چه کیفی کرد...
تا حسین است اسم اعظم علی ست
پدرش هم علی پسر هم علی ست
مثل پروردگارخود اکبر
مثل اجداد خویش پیغمبر
مثل بابابزرگ خود حیدر
مثل زهراست خیر او کوثر
احمد و حیدر و حسن شده است
حاصل جمع پنج تن شده است
آنچه دارد تمامی اش نوراست
آنچه را خواسته ست مقدور است
آنچه میلش کشیده انگوراست
باعلی جمع کربلا جور است
اهل عالم! بهشت ازین باب است
قبله پایین پای ارباب است
درد دادیم و دارو اورده
باخودش دام گیسو آورده
هرزمان خم به ابرو آورده
دشمنان را به زانو آورده
وقت پیکار عزم او جزم است
علی اکبر معلم رزم است
برکتی را که بوی نان دارد
حکمتی را که امتحان دارد
کعبه ای را که حق مکان دارد
همه را اکبر جوان دارد
اینکه ایینه جمال خداست
شرف الشمس سیدالشهداست
وسعتش انتها ندارد که
بی علی دل بها ندارد که
جنت حق صفا ندارد که
شاه پایین پا ندارد که
السلام علیک یا دلبر
با ابی انت یا علی اکبر
درغم روضه امتداد تویی
کاف وها یا وعین وصاد تویی
آنکه بی درد جان نداد تویی
انکه خورده لگد زیاد تویی
لحظه ی احتضار جان تو شد
پدرت تشنه ی اذان توشد
چه حیاتی است جاری ازدهنت
چه مماتی است دست وپا زدنت
چه رواقی است وسعت بدنت
چه عبایی است خرج آمدنت
این جوانان تورا که میبردند
توزمین ریختی زمین خوردند
#سید_پوریا_هاشمی
#ولادتعلیاکبر
#ولادتشاهزاده
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#ترکیب_بند
خورشیدی و میان قمرها نشاندنت
مهتابی و به چشم سحرها نشاندنت
نام تو میبرم جگرم داغ میشود
تو آتشی به روی جگرها نشاندنت
جانِ حسین جانِ علی جانِ مصطفی
تو جانی و به قلبِ پدرها نشاندنت
حک کردهاند نام تو را فاتحانِ رزم
حکاکها به تیغ و سپرها نشاندنت
هرجا که رد شدی همهاش سجدهگاه شد
هرجا که آمدی روی سرها نشاندنت
ای چشم روشنیِ علی چشمِ فاطمه
تو نوری و میان نظرها نشاندنت
گفتند یاعلی و خدا جان درست کرد
اصلا نجف برای تو ایوان درست کرد
ای از همه به معنیِ اکبر شبیه تر
از هرچه گفتهام به پیمبر شبیه تر
ای شیوهی کریمی تو مجتبی سرشت
ای برکتت به حضرت کوثر شبیه تر
اللهاکبر از رجزِ مرتضاییات
ای ضربهات به ضربهی حیدر شبیه تر
شمشیر کش به هیبت مولا که میشوی
از هرکسی به دیدهی قنبر شبیه تر
با دستمال زردِ نبردِ علی بیا
ای جنگِ تو به صحنهی محشر شبیه تر
طوری به روی دست تکاندی سپاه را
باشد به کندن درِ خیبر شبیه تر
انگار کعبه خورده تَرَک حیدر آمده
یعنی علی به شکل علی اکبر آمده
جانم به دستهای گدایان گرفتنت
با زُلفِ خویش جمع پریشان گرفتنت
قبل از مدینه خانهی تو دیده میشود
ای جانِ من به شیوهی مهمان گرفتنت
وقت اذان ملاحظه کن که بعید نیست
از هر صفی علی دو سه قربان گرفتنت
وقت اذان مقابل بابا خدات گفت :
قربان از حسین چنین جان گرفتنت
برگشتهای به خیمه ببوسی لبِ حسین
قربانِ بوسه از لب سوزان گرفتنت
این بیت را برای عمویت نوشتهام
جانم فدای مَشک به دندان گرفتنت
لیلا که مُرد با لب پُر خون صدا زدی
آمد دلت که پیش پدر دست و پازدی...
#ولادتعلیاکبر
#ولادتشاهزاده
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
نگاه لطف سلیمان کجا و مویهء مور
میان میکده مستی کنم به عشق حضور
بریز باده برایم، بریز باده ز دور
نشسته ام که کند ساقی از خرابه عبور
شدم خراب زیارت یکی مرا ببرد
یکی مرا حرم شاه کربلا ببرد
اگر سبوی شکسته برات آوردم
شمیم تربتی از کربلات آوردم
ز گریهء سحر آب فرات آوردم
مرا بخر که فقط سیئات آوردم
کشیده در بغل خود مرا طواف حبیب
مرا رسانده به یوسف، نخ کلاف حبیب
نگاه من به غبار و به قاب شش گوشه است
سلام دادم و اشکم جواب شش گوشه است
به دست خالیم اینجا، شراب شش گوشه است
مرا ببوس، دلم مست خواب شش گوشه است
مگر ز ساغر ارباب، بهترش هم هست
خراب بادهء او مست اکبرش هم هست
دم ضریح شنیدم حسین گفت اکبر
به پای او که رسیدم حسین گفت اکبر
همینکه ناز کشیدم حسین گفت اکبر
حسن نوشتم و دیدم حسین گفت اکبر
بوی حسن طرف خانهء حسین آمد
بیا برادر ریحانهء حسین آمد
زمان آمدنش عرش، بیقراری کرد
فضای خانهء ارباب را بهاری کرد
دعای فاطمه را در مدینه جاری کرد
کرم ز دست حسن داشت، سفره داری کرد
ببین به صورت او جلوه هایی از ثقلین
علی و احمد و زهرا و مجتبی و حسین
شب علی شده مشکل گشا ابالفضل است
طرف حساب فقیر و گدا ابالفضل است
کسی که اینهمه هم شانه با ابالفضل است
علیّ اکبر لیلاست یا ابالفضل است
نگین درّ نجف را ببین در انگشتش
همان که کرببلا را گرفته در مُشتش
علی اذان خدا و علی صدای حسین
علی کتاب خدا و علی دعای حسین
موذنی که گرفته به دست عبای حسین
پسر شده که بیفتد به روی پای حسین
خدا کند نخورد چشم، قدّ و بالایش
خدا کند که نیفتد پدر به پاهایش
همینکه لختهء خون از روی دهان آمد
حسین با سر زانو کشان کشان آمد
صدای خندهء الوات شامیان آمد
عقیله از حرم خود دوان دوان آمد
شهید جمع شده زیر دست و پا ای وای...
هزار تکّه علی ریخت در عبا ای وای...
#رضا_دین_پرور
#ولادتعلیاکبر
#ولادتشاهزاده
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا ودیعه ی خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه با یک گُلَش بهار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین در بغل خویش لایلایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوه حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیاکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علیاکبر آفرین دارد
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
بردیا_محمدی
#ولادتشاهزاده
#ولادتعلیاکبر
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#غزل
سلام ای ماه را جانان؛ سلام ای شاه را نائب
سلام ای درد را درمان؛ سلام ای قلب را صاحب
به مدحت کاری از دست غزل که برنمیآید
چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب
تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده
که در هر سوره نه؛ هر آیه داری سجدهای واجب
ملائک در دلِ هفتآسمان تنها تو را دیدند
فراوانند انجم؛ کیست غیر از روی تو ثاقب؟
گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی
کسی ناقوس نشنیده؛ اذان میگفته هر راهب
هنر زیباتر است آنگاه که خرج علی گردد
بخوان مداح؛ بسماله؛ بگو شاعر؛ بزن مطرب
الا ای جارچیها طبل بردارید که آمد
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب
چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح
به نور روی تو ماندهست خیره تا دم مغرب
تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو
که از امروز میلرزد به خود هر ظالمِ غاصب
میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی
کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب
تو برمیگردی ای شیرِ جوانان بنیهاشم
تو رجعت میکنی با آن امام حاضرِ غائب
#ولادتشاهزاده
#ولادتعلیاکبر
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#مربع_ترکیب
جمال حضرت حق بی نقاب می آید
ز مشرق دلمان آفتاب می آید
به ربنای قنوتم جواب می آید
گل محمدی بوتراب می آید
خدا به خانه ی ارباب احمد آورده
بیا حسین که لیلا محمد آورده
رسیده تا که شود جلوه ی جلال حسین
جلال ذات خداوندی جمال حسین
علی اکبر آقا، بزرگ آل حسین
موذن پسر فاطمه، بلال حسین
حسین، اکبر خود را بگیر از لیلا
خودت به گوش علی ات، اذان بگو آقا
چه آفتاب نجیبی، چه مهربان قمری
چه سرو خوش قد و بالایی و عجب ثمری
تبارک الله از این معجزه، از این هنری
کسی که هستی خلقت، طفیلی سر اوست
تمام هستی او این علی اکبر اوست
«علی اکبر ربّ و علی اکبر بالا
علی اکبر یاسین، علی اکبر طاها
علی اکبر حیدر، علی اکبر زهرا
علی، علی حسین و علی زینب کبری»۱
به لوح سینه نوشته حسین، این مضمون
شدند عالم و آدم به این علی مجنون
علیست کوثر زهرا، حقیقت حیدر
عنایتش به دو عالم، عنایت حیدر
کسی که در جگر اوست، جرأت حیدر
شجاعتش شده مثل شجاعت حیدر
علیست جلوه ی حیدر، علیست خیرالناس
شده است محو نبردش، عموی او عباس
ظهور کرده که حق بر کفش علم بدهد
به دشمنان پدر، کیفر عدم بدهد
علی شده که شکوهی به باورم بدهد
خدا هزار پسر بر حسین هم بدهد
به اذن اُمّ اَبیها، همه علی هستند
شبیه حضرت حیدر همه یلی هستند
اگر که باد بیفتد به سمت گیسویش
اگر که موج نشیند به طره ی مویش
خدا نکرده، خم افتد به روی ابرویش
حسین می شود آشفته، می دود سویش
مباد آنکه علی زخمی گزند شود
تنش به ناز طبیبان نیازمند شود
کنار اهل حرم سایه اش نقاب شده
به دور زینب کبری، علی حجاب شده
برای عمه ی خود، چون عمو رکاب شده
چقدر حال حرم بعد او خراب شده
نوشته اند سه ساله بدون او خسته است
رقیه بر علی اکبر چقدر وابسته است
#ولادتعلیاکبر
#ولادتشاهزاده
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
عاشقی را کمی خطر باید
دل مجنون و در به در باید
وصل بی درد سر گوارا نیست
همره وصل درد سر باید
تا رسیدن به خانه ی لیلا
بار بستن از این گذر باید
مهر اولاد را مجو از دل
جستجو کردن از جگر باید
صدقه دادن پسر داران
از همه هرچه بیشتر باید
این پدر را چنین پسر باید
این پسر را چنان پدر باید
کربلا درس میدهد به همه
زیر پای پدر ،پسر باید
السلام ای صفای شش گوشه
عرش پایین پای شش گوشه
آمدی جذبه ی چمن باشی
اسوه ی نسل سینه زن باشی
آمدی تا که غرق ذات خدا
آمدی غرق خویشتن باشی
آمدی تا که بعد پیغمبر
حاجت مردم قرن باشی
آمدی ای عصای دست حسین
پسر دیگر حسن باشی
آمدی تا که نسل ابراهیم
را تو مهتاب انجمن باشی
روح زهرا و مصطفی و علی
سه نفر بین یک بدن باشی
با چه ظرفیتی توانستی
یک تنه کل پنج تن باشی
لیلة القدر در نزول اکبر
اشبه الناس بالرسول اکبر
سدرة المنتهی ثمر داده
باغ آئینه برگ و بر داده
نوکران را ز خانه ی ارباب
حضرت عشق تاج سر داده
خاک پای تو بر دل سنگم
ارزش کیمیا و زر داده
حاجت مانده ی مرا ارباب
با نگاه تو بیشتر داده
بس که سر مست گشته او گویی
به حسن هم خدا پسر داده
مرتضی اشک شوق می بارد
نوه داری چه لذتی دارد
یاد دادی بهار بودن را
نفس خود را مهار بودن را
و تو آموختی چه خوب آقا
از حسن سفره دار بودن را
دست تو هر سلاح و شمشیری
حس کند ذوالفقار بودن را
به تو آموخته بوسه ی حیدر
فاتح کارزار بودن را
وسط معرکه ندارد خصم
چاره ای جز فرار بودن را
بال جبریل آرزو دارد
زیر پایت غبار بودن را
یاد دادی به ما کنار پدر
سر به زیر و کنار بودن را
یوسف اهل خانواده تویی
در امامت امام زاده تویی
از نگاه تو سروری می ریخت
معجزات پیمبری می ریخت
وجنات تو فاطمی بود و
از تو رفتار حیدری می ریخت
زیر سجاده ی مناجاتت
بال جبریل عجب پری می ریخت
سر بازار یوسف حُسنت
فقط از عرش مشتری می ریخت
از اذانت فقط نه از نامت
سرّ الله اکبری می ریخت
همه با وصله ی تو در خانه
بس که از تو برادری می ریخت
یاعلی زیر رقص شمشیرت
سر یل های لشگری می ریخت
تا شود دور چشم هر بد دل
صدقه می دهد ابوفاضل
از خداوند مان چه میگویی
از مسیر جنان که میگویی
دل بابا به وجد می آید
دم مغرب اذان که میگویی
تو بیا و خودت مرا برسان
به همان آسمان که میگویی
کاش باشم همان که میخواهی
کاش باشم همان که میگویی
از غلامان حلقه برگوشم
به روی چشم آن که میگویی
پشت پایت دعای بابا بود
ربنا ربنای بابا بود
عطش تو مجال رفع عطش
از لب و بوسه های بابا بود
خواهران بعد رفتنت گفتند
علی اکبر عصای بابا بود
ولدی یا علی؛ علی ولدی
آخرین ناله های بابا بود
آنچه در بین خنده ها گم شد
گریه ی بی صدای بابا بود
به پسر ارث میرسد ز پدر
کفن تو عبای بابا بود
چشم تو روشن ای غیور حرم
عمه آمد میان نامحرم
#ولادتشاهزاده
#ولادتعلیاکبر
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#چارپاره
بر جلوه ی خلقت پیمبر صلوات
بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات
تقدیم به آن جوان رعنا که بود
سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات
گر ذکر ابوتراب بردارد علی
از چشم حریف خواب بردارد علی
سلمان محمدی شود نصرانی
از چهره اگر نقاب بر دارد علی
از خانه ی ارباب خبر می آید
بر آل علی تازه پسر می آید
در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال
انگار محمدی دگر می آید
می بارد از این جمال دلجو صد ماه
سر تا به قدم، علی میاید از راه
حق است اگر کعبه ترک بردارد
لا حول و لا قوة الا بالله
وحید_محمدی
#ولادتعلیاکبر
#ولادتشاهزاده
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
روشنی بخش ِ دلِ آل کسا آمده است
به تمنّایِ علی(ع) خیل گدا آمده است
گفته تبریک و پیِ نان و نوا آمده است
نوهٔ فاطمه(س) و شیر خدا آمده است
رنگ و رخساره ای از حضرتِ حیدر دارد
علی اکبر(ع) لقبِ شبه پیمبر(ص) دارد
داده شد جرعه ای از باده به أمّ لیلا(س)
بادهٔ کامل و آماده به أمّ لیلا(س)
قرعهٔ مادری افتاده به أمّ لیلا(س)
چه دل-آرا پسری داده به أمّ لیلا(س)
کعبه را گل زده و بازگشایی کرده
آن خدایی که علی بن حسین(ع) آورده
صوتِ زیبایِ اذان؛ دور و برَش میگردد
قبله حیران شده و دورِ سرش میگردد
دورِ لبخندِ ملیحِ پدرش میگردد
پدرش هم که به دورِ پسرش میگردد
دلِ عاشق شده! با نغمهٔ دلخواه بگو
أشهدُ أنّ علیا ولی الله بگو
در اصالت علوی، خَلقاً و خُلقاً نبوی
در سخاوت حسنی، صاحبِ گفتارِ قوی
شده شهزاده ای از طایفهٔ مرتضوی
هست با سیدِ سجّاده نشینان؛ أخَوی
وقتِ جاری شدنِ چشمهٔ احساس رسید
قامتش تا که به سرشانهٔ عباس(ع) رسید
درس ِ آزادگی و لطف و کرَم را آموخت
راهِ ویرانیِ بنیانِ ستم را آموخت
سبکِ جنگیدنِ در اوجِ جنم را آموخت
از عمو؛ پیر شدن پایِ علَم را آموخت
یاعلی(ع) گفته و شمشیر گرفتند به دست
عمه زینب(س) به تماشایِ دو آیینه نشست
خوش عمل کرد به قولِ ازلی روز دهم
بود، دور و برِ ناموسِ علی(ع) روز دهم
در جواب پدرش گفت: بلی... روز دهم
ماند، بی چون و چرا پایِ "ولی" روز دهم
بسکه از هر چه به جز؛ عشقِ پدر دست کشید
رزقِ پرواز رقم خورد و به شهزاده رسید
*
رفت از خیمه و با آه نمیرفت ایکاش
با لبِ تشنه و جانکاه نمیرفت ایکاش
طرفِ لشکرِ بدخواه نمیرفت ایکاش
پیش چشمانِ پدر راه نمیرفت ایکاش
دوره کردند و همین خورد زمین؛ جانِ حسین(ع)
حلقه زد اشک، سراسیمه به چشمانِ حسین(ع)
نفس ِ تازه-جوانش نفسی-دائم بود
غرقِ خون در وسطِ هلهلهٔ ظالم بود
چند مردِ قدَر و تازه-نفس لازم بود
بُردنش کارِ جوانانِ بنی هاشم بود
شد سراپایِ تنش یکسره إرباً إربا
جمع شد عشقِ حسین بن علی(ع) بینِ عبا!
مرضیه_عاطفی
#ولادتشاهزاده
#ولادتعلیاکبر
@salareghalb
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
از لطف مرا گدای این در بپذیر
این سائل خسته را مکرر بپذیر
دلتنگ شدم ، مرا حرم راه بده
ارباب، به حقِ علی اکبر بپذیر
#مجتبی_شکریان
🌺✅🌺✅🌺✅
از عرش برین یک گل زیبا آمد
آرامش قلب آل طاها آمد
چشمان پدر ز مقدمت روشن شد
زیرا به جهان حیدر لیلا آمد
#نرجس_قادری
💗💗💗💗💗💗
گيسو به باد مى دهى و دلبرى على
پا در ركاب مى كنى و حيدرى على
ابرو نهان كن از نظر خيره حسود
آئينه دارِ صورت پيغمبرى على
قاسم_نعمتی
#ولادتشاهزاده
#ولادتعلیاکبر
@salareghalb
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#غزل
تو را با نیزه و شمشیر کشتند
تو را بی جرم و بی تقصیر کشتند
خوارج ها به سویت حمله کردند
تو را با گفتن تکبیر کشتند
گل جسمت به زیر دست و پا ماند
به قصد لذت و تحقیر کشتند
تنت پاشیده هر سویی به صحرا
تو را صدها جوان و پیر کشتند
تو را که جان شیرین من هستی
تو را در گوشه ای دلگیر کشتند
مکش پا بر زمین پیش نگاهم
رسیده آسمان افغان و آهم...
محمد_حبیب_زاده
#شبهشتممحرم
#علیاکبر
@salareghalb