#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#وداع
#بعدازشهادت
#مثنوی
رزق معراج علی، معراج رفتی بی علی
دیدی آخر من شدم محتاج! رفتی بی علی
کوچه ها از ازدحام دشمنان خلوت شده
یک مدینه از شکایت های تو راحت شده
خوش به حالت من که دیگر نیمه جانم فاطمه
فی امان الله... بی تو بی امانم فاطمه
فی امان الله... دیدار تو فی یوم الورود
فی امان الله... رفتی فاطمه رسمش نبود
من غرورم خرد شد در پیش چشمان همه
عاقبت بر گردنم افتاد غسلت فاطمه
تازه فهمیدم چرا خندید آن نامرد پست
تازه فهمیدم چطور آئینه ات را زد شکست
اینقدر اسما نگو؛ لرزیده ای حیدر چرا؟!
اینهمه خونابه می آید از این پیکر چرا؟!
فکر میکردم کسی بر صورتت سیلی نزد
آخرش دیدم که جسمت خورده بدجوری لگد
دلخوشی روزگار ما دو تا دائم نبود
بیقرارم، ضلعی از اضلاع تو سالم نبود
اشک پنهان از علی، صد جا در آوردی ببین
نیمهء شب آه... دادم را در آوردی ببین
نیستی حال بد من را ببینی فاطمه
سر پناه هر دوعالم، کلّمینی فاطمه
بچه ها خود را به روی پیکرت انداختند
دست خود را دور جسم لاغرت انداختند
پاره شد با رفتن تو رشتهء صبر علی
شهر، با این وسعتش شد خانهء قبر علی
قبر تو مخفی، ولی سوی نجف باشی بس است
تو دعاگوی علی از آنطرف باشی بس است
جانمازت پهن مانده بر زمین، بستر که نیست
چندتکه گوشواره، پیش من بهتر که نیست
چادر خاکی تو چادر نماز زینب است
ذکر یازهرا فقط راز و نیاز زینب است
آتش داغ تو را روی جگر دارد حسین
از وصیت های تو دیدم خبردارد حسین
آن زمانیکه سرش افتاده در دست همه
حتماً از گودال خونینش گذر کن فاطمه
شمر و خولی بر حسین تو اشاره میکنند
نیزه داران حنجرش را پاره پاره میکنند
کعب نی دارند و باهم خواهرش را می زنند
لشکری با مُشت و سیلی دخترش را می زنند
روضه را از خاطرات عمه اش آموخته
موی زهرای سه ساله بین آتش سوخته
#رضا_دین_پرور
#روضهمادر
#فاطمیه
@salareghalb
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
هرچه بین راه گفتم شد علی
هرچه وصف ماه گفتم شد علی
هرچه مدح شاه گفتم شد علی
هرچه بسم الله گفتم شد علی
تا حسین از برکت اولاد گفت
سجده و سجاده یاسجاد گفت
حاجت شاه و گدا پیوست شد
از شلوغی، کوچه ها بن بست شد
ساقی آمد میکده یکدست شد
شهربانو قبل ساقی مست شد
ریخت از تسبیح او بی معطلی
یا علی بن حسین بن علی
این حسین است و صدای او علی است
کعبه و سنگ بنای او علی است
مروه و سعی و صفای او علی است
اسم کلّ بچه های او علی است
من که ویران همین آبادی ام
نوکر اربابم و سجادی ام
ما رکاب و تاج ما سنگ یمن
او پیمبر، ما اویسی از قرن
بار داده نخل عمر پنج تن
آمده دلبند عباس و حسن
جلوهء مولاست، شکل حیدر است
سیرتش مثل علی اکبر است
انس دارد عشق با تب، بیشتر
بنده دارد خواهش از رب، بیشتر
ماه دارد جلوه در شب، بیشتر
ذوق دارد عمه زینب، بیشتر
در مدینه حال مردم عالی است
بین خانه جای زهرا خالی است
می نشیند نور سیمایش به دل
می نشاند کشتی غم را به گل
سائلانش را نمی بینی خجل
می شود هر یاعلی `یا مَن تُحِل”
اعتقادم بر امامم محکم است
چونکه او مشکل گشای عالم است
هر زمان که خورده چشمانش به آب
سقف دنیا بر سرش گشته خراب
چونکه دیده سوخته طفل رباب
قبر او هم مانده زیر آفتاب
پیکر ارباب یادش مانده است
بی مزار و بی حرم افتاده است
ماجرای شام را یادش نرفت
مردمان عام را یادش نرفت
سنگ روی بام را یادش نرفت
خیزران و جام را یادش نرفت
داغِ روی سینهء صد چاک شد
دختری که در خرابه خاک شد
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
============================
#ولادتزینالعابدین
#ولادتسجاد
@salareghalb
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
آن شب که از جام لبت انگور می ریخت
در پیش پاهای تو کوه طور می ریخت
از چهرهء مشکل گشایت نور می ریخت
لیلا تمام غصه ها را دور می ریخت
اشک دو چشمت عمه را بی تاب می کرد
زهرا تو را تقدیم بر ارباب می کرد
اسرار قرآن در تجلّی تو گُم بود
اشک تو تفسیر "سَقاهُم رَبُّهُم" بود
تصویر حج در برکه ای نزدیک خُم بود
عشق حسین و خواهش روز دهم بود
از خاک پای تو طلا می آفریدند
از ذکر لبهایت دعا می آفریدند
این قدّ و بالا قدّ و بالای حسین است
این نور سیما نور سیمای حسین است
لبخندهای تو مسیحای حسین است
نام قشنگت نام بابای حسین است
تو آمدی هرچه گدا آقا شد امشب
تو آمدی آقای ما بابا شد امشب
یک طیف در دنیا سعادت می پسندند
یک قوم تسبیح و عبادت می پسندند
یک عده مجنونند ارادت می پسندند
ما را گدای خانه زادت می پسندند
لیلاترین لیلای عالم دلبری کن
حیدر که بودی یاعلی، پیغمبری کن
الله، اسم اکبرش را در تو دیده
حیدر روی پیغمبرش را در تو دیده
زهرا جلال حیدرش را در تو دیده
زینب حیای مادرش را در تو دیده
یکبار علی اکبر نوشتم پنج تن شد
خواندم ترا ابن الحسین، ابن الحسن شد
از عرش می گیرم سراغ یاربت را
تشنه شدم توحیدِ اذکار لبت را
تقدیس خواهم کرد کار هر شبت را
آنجا که می گیری رکاب زینبت را
زهرا به تو اجر عبادت داده اکبر
این کار را عباس یادت داده اکبر
میخواستم پیدا کنم شور و شعف را
گم کرده ام در بین مضمون ها هدف را
دیوانه ام برهم زدم هر وعده صف را
دیدم به عشق چشم تو خواب نجف را
گرچه نخوردم باده اما مستِ مستم
این چشم مست تو چه کاری داده دستم
عمامه بسته بر سرِ اکبر، ابالفضل
دارد روی لب یکسره اکبر، ابالفضل
در کربلا بال و پرِ اکبر، ابالفضل
از میمنه تا میسره اکبر، ابالفضل
اسم شب عباس و اکبر یاعلی بود
در اصل، در کرببلا سقا علی بود
بیگانه رفت از کوی تو دردآشنا نه
من می روم از عالم از پیش شما نه
درمان کن امراض دلم را با دوا نه
سال هزار و چارصد، بی کربلا نه
پایین پا بر عاشقانت جا ندادند
سهمیهء شش گوشهء ما را ندادند
آمد حسین و گفت نایی که نداری
ممنونم از دست جدایی که نداری
زانو کشانم پیش پایی که نداری
من ماندم و این تکه هایی که نداری
افتادنت در بین صحرا دردسر داشت
ای کاش میشد بوسه از کام تو برداشت
افتادی و بی معطلی آتش گرفتم
بابا در این مستاصلی آتش گرفتم
دیدم تو را هرجا علی آتش گرفتم
عمه کنار من ولی آتش گرفتم
مرگ من و داغ تو با هم بود اینجا
صد تا عبا هم داشتم کم بود اینجا
#رضا_دین_پرور
#ولادتعلیاکبر
#ولادتشاهزاده
@salareghalb