eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
8 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه دبیر خانواده استان البرز در جبهه فرهنگی و قرارگاه تحول ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
ژلوفن باش 👆👆 @salehe_keshavarz
حرفهای آخر شبی 😍 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @salehe_keshavarz چشم بر جاده خواهم دوخت! پلک بر هم نخواهم زد! لحظه ای نخواهم نشست! از یاد شما و چشم انتظاریتان... آخر ایستاده خواهم مرد بسان تمامی چشم انتظارانتان... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐ سلام روز همه شما نازنینان بخیر باشه موضوعی که قراره با هم گذر کنیم و متعهد شویم ‌رو بریم برای تفکر😊👇 ↩️آیا می دونید که معنای اخلاص یا خلوص نیت چیه...؟!! ↩️تا حالا در موردش فکر کردید...؟!! ↩️اینکه چه فوایدی داره...؟!! ↩️یا اینکه چقدر میتونه مهم باشه...؟!! ↩️یا چطور میشه ازش بهره برد و با اون به کجا رسید...؟!! 🤔🤔 این تفکر امروز ماست‼️☝️ امیدوارم خوب در موردش تحقیق و مطالعه کنیم تا ان شاءالله بهره ای که باید رو ازش ببریم به امید حق🤲 چون از این مشارطه میخواهیم به جاده نور برسیم😍😍 💢برای مشارکت با دوستان به آیدی ادمین ایتا مراجعه کنید😊↙️ @Admiin114 ࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐ ⚜توانمندسازی بانوان⚜ کانال 🌺 @salehe_keshavarz
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄ بانو بیست تو می توانی در نیاتت خالص ترین باشی🙃🌹 📌و ۴ کار روتین رو به بهترین نحو انجام بدی و اون ها رو به ائمه اطهار ، شهدا ، معصومین و ... هدیه بدی🎁 🖇❤️نازنین معبودم! مشارطه امروزم این باشه که تماام نیت هام خالص برای تو😍 به نیت قربة الی الله ...😇 از همین الان ، همین لحظه ، برای تمام فرصت هام🤝 ان شاءالله و تعالی🤲🌺 💬 @salehe_keshavarz ❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
سلام عزیزانم از راهنمای کانال میتونید به بقیه کلیپ ها دسترسی داشته باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا🌹ꕥ🔆ꕥ♻️ꕥ اꕥ🔆ꕥ ا♻️ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و 🌺خدای تعالی در مورد اخلاص می فرماید: «وَ ما اُمِرُوا اِلّا لِیَعبُدُوا اللهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ»🍃 ببینید عزیزانم👇👇 اخلاص در زبان فارسی به معنای ویژه ساختن و پاک کردن چیزی از چیز دیگر هست که همراه اون و یا آمیخته با اونه ...👌✅ 🔅ولی منظور از اخلاص در اینجا این هست که انسان هر چیزی رو که می گوید و انجام می دهد با قصد تقرّب به درگاه الهی و خاص و خالص برای خداوند باشه، به گونه ای که هیچ غرض دنیوی و اُخروی با اون آمیخته نباشه ... 💯💯اصلا کلا کسی که برای خدا کار انجام بده یا اینکه برای خلق خدا ، کاملا متفاوته ... میدونم تو دلتون دارید میگید که خانم کشاورز چطور مشخص میشه🤔‼️ الان با یه مثال کاملا این مبحث رو براتون باز می کنم⤵️⤵️ ☢مثال عرض می کنم امروز سالروز تولد استاد هست که دانشجویان کلی برنامه ریزی کردند ، از تزئین کلاس گرفته تا کیک و کادو هم تهیه کردند و منتظر بدو ورود استاد هستند که جشن کوچکی رو به پاس زحمات و شادباش‌ براشون بگیرند ... 🎁🎈🎊🎂🎉🎈🎁 حالا همه چی آماده هست و همه منتظرند ، ناگهان اطلاع میدن که امروز استاد بنا به دلایلی تشریف نمی آورند😢☹️ 👥حالا دانشجویان موندند ... خب ما که همه چیز رو آماده کردیم حالا تزئینات رو جمع کنیم با کیک و کادو ها چه کنیم🙅‍♂🤦 از قضا یکی از دانشجویان که هنوز ورود نکرده و با تأخیر میاد تولدشون هم هست ، بچه ها به این نتیجه می رسند که بیاییم و برای ایشون تولد بگیریم💁‍♂ 😳ورود که می کنند اول تعجب می کنه عه ...😌😍 از کجا می دونستند که تولدمه کلی خوشحال میشه و با لبخند اما متحیر وارد کلاس میشه و تشکر می کنه😇🙃 هنوز به پشت میز نرسیده که یکی از دانشجویان میگه😊👇 دوست عزیز! اما قبل اینکه در جایگاه حضور پیدا کنید یه مطلبی رو بگم خدمتتون🙈🙈 ایشون هم میگه خواهش می کنم بفرمایید ...☺️⤵️ 🌺🌸تولدتون مبارک! امروز ما به نیت تولد استاد این جشن رو هماهنگ کردیم اما ایشون تشریف نیاوردند و گفتیم ما که همه چیز رو آماده کردیم و حالا اینها رو تقدیم شما کنیم که اتفاقا تولدتونه ...😒😒 چه حالی پیدا می کنه...!!! حس اولیه در بدو ورود با این حس برابره آیا...!!!🧐🤥 🔴دیدید چقدر متفاوت میکنه نیت انجام کارها اینکه برای او‌ باشه یا بنده او ... 🔴زیر و رو می کنه ، داغون میکنه ... حالا میره شمع رو فوت می کنه کیک رو هم میبره اما دیگه اون حس خوشحالی رو که اول بهش مستولی شد رو‌ نداره😐🙄 🚫چون اون جشن اصلا برای او نبوده و برای کس دیگری بوده که به ازای غیبت او ، روزی ایشون شده ... ❌❌خدا هم دوست نداره که برای یکی دیگه کار انجام بدیم بعد بگیم خدا تو‌ قبول کن!!!😔😔 اصلا به غیرتش برمیخوره ... گرفتیم چی شد ...!!! 👌👌 ⚜یه بانو بیستی ... به تمام این ریزه کاری ها دقت می کنه😍👏 اینکه کار برای خدا باشه دیگه از کسی انتظاری نداره🔰🔰 🔻حالا ببینند ، نبینند 🔻تشکر کنند یا نکنند 🔻اهمیت بدن یا ندن چه فرقی می کنه ...😎😎 ✅حواسش هست اونی که باید ببینه ، می بینه👀 و این مهمه😉👌 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-4⃣4⃣🌹
مواظب خودت باش نوشته میشه دوست دارم خونده میشه 😍 لطفا لوند باش @salehe_keshavarz
اینها رو تمرین و امروز و فردا حتما حتما استفاده کنید 💯 @salehe_keshavarz
ا🌸🌸🌸🌸🌸 سلام شبتون بخیر رسیدیم به محاسبه امشب😊👇 ✅🌺برای خلوص👇👇 💠نیت قربة الی الله 💠خالص برای او 💠اصصلا از کسی انتظار نداریم 💠اونی که باید میدونه اونچه رو باید ... میتونید تجربیاتتون رو برامون بفرستید ادمین ایتا در خدمت شما👌🔰 @Admiin114 😊👉 @salehe_keshavarz 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۲ 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 + می خوام بدونم چقد به من و ریحانه وابسته هستی؟ _معلومه...خیییلی ...یعنی چی این سوال؟ +یعنی طاقت جدایی من و ریحانه رو برای چند وقت داری؟ ذهنم می داد اما توجه نمی کردم. _شاید برای چند ساعت بتونم دوریتو تحمل کنم.. +اووووه،خیلی کمه که ... یکم جدی شد و گفت : بشین ... تپش قلب گرفته بودم...نشستم... +شیرین جان اگر به خاطر پیشرفت زندگیمون و شرکت شرایط یه جوری بشه که یه مدت از هم دور بشیم ، تو قبول می کنی؟ از همانی که می ترسیدم سرم آمده بود. چهره ی عاطفه جلوی چشمانم بود. عاطفه می خواهد مسعود را از من کند . اصلا نتوانستم خودم را کنترل کنم ، اشک هایم مثل سیل سرازیر شد. مسعود با دست های مهربان مردانه اش‌سعی می کرد آرامم کند : +وا شیرین چرا اینجوری میکنی...یواش...الان صدات میره بیرون کارمند ها چی می گن ... با همان حالت گریه و با عصبانیت گفتم: _مسعود یک بار برای همیشه میگم ، خیال این که ما رو بذاری و بری هلند برای همیشه از سرت بیرون کن ... مسعود درحالی که می خندید گفت : +خنگ خدا...کی گفته من می خوام برم هلند؟ جمع کن خودتو بذار یه چیزی بهت بگم. کنجکاو شدم و اشک هایم را پاک کردم _ خب اگه هلند نمیری پس کجا می خوای بری؟ +هیچ جا... جایی نمی رم فقط می خواستم ببینم تو طاقت دوری داری یا نه؟ _اه مسعود خل شدم ، درست بگو ببینم حرفت چیه ؟؟؟ +خب پس خوب گوش بده ، آخرین باری که با عاطفه جلسه داشتم ، برام توضیح داد و من رو توجیه کرد که طرح بیزینس عاطفه می تونه برای شرکت مفید باشه. بعدش من هم حسابی تحقیق کردم و با طرحش موافقم. حالا نتیجه ی همه ی تحقیقات و کل طرحو برات توضیح میدم بعد نظرت رو بهم بگو...هیچ اجباری هم در کار نیست.چون اگر موافقت کنی ، اونی که باید بره هلند نیستم ، بلکه این که باید زحمت رفتن رو بکشی ، چون هم زبانت از من بهتره ، هم این کار کار خودته... متعجب نگاهش می کردم... از طرح و نقشه اش سر در نمی آوردم با تمام آن چه در ذهن من بود می کرد. گنگ و مبهوت فقط گفتم: _باید فکر کنم...باید حرف بزنیم ... مسعود مهربان و با لبخند شیطنت آمیزی نگاهم کرد و گفت : +باشه ...اما می دونم موافقت می کنی تو از پول نمی تونی بگذری... ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @salehe_keshavarz جمعه جمعه است!!! حتی اگر روز تعطیل باشد... حتی اگر روز گردش و تفریح باش... حتی اگر روز عروسی عزیزترین رفیق ادم باشد... حتی اگر بهترین روز زندگی خود آدم باشد..‌. نزدیکی های غروب ؛ دوباره همان گرد نارنجی غصه پاشیده میشود میان تمام ذرات عالم ... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐ سلام روز آدینه تون بخیر امروز یه موضوع خوبی رو میخوام تحت الشعاع قرار بدیم ان شاءالله😉👇 ‼️تفکر روز جمعه مون این باشه لطفا 💭کی میدونه لذت نفس چه لذتی هست ؟!! 💭اگه تابع اون باشیم چه عاقبتی خواهیم داشت ؟!! 💭بهم بگید چه کار کنیم که دچار اسفل السافلین نشیم و به أعلی علیین دعوت داشته باشیم ؟!! خیلی دقت کنیم ان شاءالله👌✅🌺 میتونید نظراتتون رو برای دوستانتون هم به اشتراک بگذارید ...⤵️ این مشارطه ، شرط خوبی برای رسیدن به عرش کبریایی ست اگه عامل باشیم😍 ان شاءالله و تعالی ...🤲❤️ خواستی ارسال نظر داشته باشی ادمین در خدمت شماست💌🔰 @Admiin114 ࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐ ⚜توانمندسازی بانوان⚜ کانال 🌺 @salehe_keshavarz
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄ بانو بیست تو در شکست نفس قهرمانی🤩💪 📌🔍و در انجام برنامه هات حتی تو روزهای تعطیل تبحر خاصی داری احسنت به اراده و همت والاتون👏👏 🖇💐یگانه معبودم! امروز میخوام قول بدم که در قبال این نفس سرکش مقاومت و مداومت داشته باشم و این امر مهم رو مشارطه امروزم قرار بدم😎✌️ حتم دارم مقابله نفس شدید هست👿 اما ... 👌یدالله فوق ایدیهم🌹 تا تو در کنارم هستی موفق ترینم ...🤝 💬 @salehe_keshavarz ❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا🚫ꕥ♻️ꕥ☢ꕥ اꕥ♻️ꕥ ا☢ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و گاهی پاگذاشتن بر روی «خواسته‎های نفس» لذت‎بخش هست. در اين كار، انسان احساس پیروزی و غلبه می‎کنه و در کشمکش‎های «ميدان درون» بر حريف نفس چيره می شود.💪✌️💪✌️ عزیزان من!😊🔰 ✔️از اون‎جا كه انسان در «جسم» خلاصه نمیشه، لذت‌ها هم تنها در «لذات جسمی» منحصر نيست و لذت بالاتر و عميق‌تر و ماندگار، «لذت روحی» ست.👌🌺 🍝🍜اگر لذت جسمی با خوردن و آشاميدن و امور جنسی و تفريحات مادی و آب و هوای خوب و گشت‎وگذار در طبيعت همراه هست🌴🍄🎄 اما ...⤵️ ⛱👻«لذت روح» هم عوامل خاص خودش رو داره ، چه‎بسا بيشتر و متنوع‌تر از اسباب مادی و حسی هست.🏝🏕 یه مثال بریم 👇👇 😋افراد شكم‌چران، از اين‌كه خوردنی‌های خوب و لذيذ و متنوع در اختيارشون باشه و استفاده كنند، كيف می‌كنند.🤪🤪 ولی كسانی هم هستند كه نه از «خوردن»، بلكه از «خوراندن» و نه از «طعام»، بلكه از «اطعام» لذت می‌برند.🎗📌🔎  ✅🌺رأفت و نوع‎دوستی در نهاد بشر است. وقتی كسی كاری انجام بده كه در راستای كشش‌های فطری باشه خب بالطبع خوشحال میشه و لذت میبره‌ و روحش شاداب ميشه.💫💥 این شعر یادتونه چند روز پیش گفتم بهتون😉👇 اگر لذت ترك لذت بدانی دگر لذت نفس، لذت ندانی ♻️💯💯در اين حالت ... احساس «رهايی از چنبره طبيعت» و گسستن «حلقه‌های نفسانی» و خارج شدن از مدار «جاذبه هوس»، بسی شيرين و دلنشين هست.💯💯🔆 ⚔⛓⚙هم‌چنانكه در ميدان نبرد يا در صحنه كشتی، اون‌كه به حريف خودش غالب ميشه ، از اين غلبه احساس لذت میكنه. 👌✔️🌺 🔺آيا طعم شيرين اين غلبه رو چشيده‌ايد؟ 🔺و یا آيا لذت «اميرنفس» شدن رو به جای «اسير نفس» شدن دريافته‌ايد؟ ⚜یک بانو بیستی اینگونه زندگی می کنه و از فرصت هاش استفاده می کنه ... و امروز ، روز توست برای غلبه بر بزرگترین دشمنت مهیا شو ...💪💪 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-4⃣5⃣🌹
سلام عزیزانم الحمدلله رسیدیم به محاسبه نفس امشب👇👇 در مورد ترک لذت نفس میدونید به چه مواردی باید دقت داشته باشیم🤔⁉️🔰 پس بریم سراغشون و یه مرور⤵️ 💯پا گذاشتن روی من می خواهم ها ... ✅انتخاب هر آنچه که شما رو از اسفل السافلین دور کنه ... 😍👈و به اعلی علیین نزدیک کنه ... از ذلت اسیر نفس بریم به سمت لذت امیر نفس بودن ...👏👏 یه نکته هم بدم بهتون🙃🔰 ✔️🌺هر چقدر از لذت های هوای نفس دور بشیم به همون اندازه به لذت های ناب نزدیک تر میشیم این یادتون باشه😉👌 ادمین ایتا در خدمت شماست برای دریافت تمام تجربیاتتون‌👌↙️ @Admiin114 🎁 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۱ ...مسعود راست می گفت ، این معامله ی پرسود حسابی مرا کرده بود. درضمن چون خودم مجری آن بودم و به هلند می رفتم نگرانی های همیشگی را نداشتم . با اشتیاق فراوان به همه ی حرف های مسعود گوش دادم. سوالاتم را پرسیدم و توجیه شدم . فقط بحث دوری از مسعود و ریحانه آزارم می داد اما در نهایت پذیرفتم. دو ماهی طول کشید تا همه ی کارها انجام شود. مسعود و عاطفه هرروز چندین بار باهم صحبت می کردند ، و من هم در جریان کامل قرار داشتم. دو نفر از دوستان مسعود از گروه دورهمی ، یک ماه زودتر از من به هلند رفتند تا کارهای مقدماتی انجام شود. شب قبل از رفتن مهمانی دادم ... با خانواده ها خداحافظی کردم ... مسعود کل مهمانی را کرد تا من به کارهای اداری و خرید های شخصی ام برسم . وقتی که آخر شب با هم تنها شدیم حسابی برایش کردم و از این که مثل اوایل ازدواجمان اینهمه بهم توجه می کرد لذت می بردم . مسعود هم کلی می کرد ، هم از نظر کاری و هم از نظر شخصیتی ، موضوعی که چندبار توصیه کرد بحث بود. +خانومم خیلی مراقب باش... نکنه همین حجاب نصفه و نیمه رو هم از دست بدی ها... بدون که من راضی نیستم... چندوقتی بود که می دیدم نسبت به سر و وضعم شده‌ اما توجهی نمی کردم. خودش باعث شده بود که من به این شیرین تبدیل شوم... سلیقه مسعود از اول این بود حالا برایم سخت بود که هر آن چه ریسیده بودم پنبه کنم. دل‌کندن از مسعود و ریحانه ، پدر و مادرم و خانواده مسعود ، حتی کارمندانم برایم سخت بود. می دانستم حداقل ۵ یا ۶ ماه آن جا خواهم ماند و همین دلتنگیم را بیشتر می کرد. ریحانه کلاس اولی بود و به من داشت. برای همیشه مدیون مسعود و مادرم هستم که برایش چیزی کم نگذاشتند اما حرف های ریحانه که "اگه هر روز بهم زنگ نزنی دیگه دوستت ندارم" نشانه ی بغضی بود که بچه ام در سینه داشت. وقتی از‌ گیت رد شدم و برگشتم و مسعود را نگاه کردم با همه ی وجودم پشیمان شدم اما... نمی دانم چرا هروقت به حرف دلم گوش ندادم بعدها چوبش را خوردم. بعد از یک سفر طولانی و خسته کننده بالاخره به فرودگاه رسیدم... عاطفه آمده بود دنبالم ... دیدن او در آن کشور غریب حال خوبی داشت محکم در آغوشش گرفتم ... یک بلوز و دامن بلند پوشیده بود با ساق دست و روسری که شبیه لبنانی ها بسته بود. دو سه روز اول حسابی دلتنگی می کردم و روزی چندبار تماس می گرفتم اما کم کم شرایط برایم بهتر شد و درگیری های کاریم هم سرم را گرم کرد... 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 دوستان مسعود به همراه عاطفه بیشتر را فراهم کرده بودند. جلساتی برای عقد قراردادها گذاشته شد . برای شرکت در جلسات سنگ تمام می گذاشتم و حسابی به ظاهرم می رسیدم . می دانستم هر چه بیشتر آنها شوم بیشتری را جلب خواهم کرد. بودن عاطفه با آن در کنارم به شرکت نبود ، خیلی سربسته بهش گفتم ، فهمیدم ناراحت شد ، اما چیزی نگفت . رابطه دوستان مسعود با عاطفه گرمتر و صمیمی تر از من بود ، معلوم بود آنها چندان از من خوششان نمی آمد . یکی از دو دوست مسعود آقای هدایتی مرد موجهی بود که همسرش را از دست داده بود ، از حرکاتش مشخص بود که از عاطفه آمده اما عاطفه مثل همیشه در مقابل مردان و رسمی برخورد می کرد . نزدیک دو ماه با موفقیت سپری شد ، همه چیز ظاهرا خوب پیش می رفت ، به جز مکالمات عاطفه و مسعود که می داد . خنده های عاطفه را حین صحبت با مسعود می دیدم و مواردی پیش آمد که عاطفه زودتر از من از احوالات ایران با خبر شد ، مثل مریض شدن ریحانه یا دنیا آمدن فرزند برادرم ، اعصابم خورد می شد وقتی می دیدم مسعود قبل از من حرفهایش را به عاطفه می گوید . ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿