نامه ای برای فرزندش کمیل
قسمتی از دست نوشته شهید ابراهیم اسدی برای فرزندش کمیل؛
اعوذبالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین
نمی دانم چگونه این قلم را بر سطر بنگارم که حرف دلم را عنوان کنم ولی آنطوری که در آیه فوق به سمع تان رسید در رابطه با آن مسمای شریف سخن می گویم و آن اینکه می خواهم درباره یگانه فرزندم کمیل بگویم که در بدو زندگیش پدر را ندیده و دراین راستا زمانی که جگرگوشه ام بزرگ می شود، سخن من به او برسد.
از طرف من با او بگوئید که پدرت چنین نصیحت کرد: کمیل جان! هر فرزندی در زندگی محتاج محبت است، محبتی که از دو فرد خانواده اش بر می خیزد «پدر و مادر» فرزند بالا سری می خواهم.
کمیل جان! از یک رو به چهره معصومت و ازسوی دیگر قیام این ملت را می نگرم.
آری عزیزم! گر چه تا چند روز اول تولدت من خبر نداشتم و در جبهه بودم و بعد از این وقتی که آگاه شدم چند روز از تولدت گذشته بود، چند روزی بیش هم پیش تو نبودم، به هر حال به چهره ات می نگریستم، بر چهره معصومت که خنده با ملائک می کردی و چشم هایت عشق فرزندی را در دلم هک می کرد از یک رو قیام این ملت را می دیدم، از یک رو اولین نویدبخش زندگی ام را می نگریستم!
کمیل جان! اولی را برگزیدم که دراین راه گرچه پدرت و پدران هزاران یتیم دیگر رفتند ولی شما نسل پربار این قیامید، نسلی که سازنده آینده است.
کمیل! ای که وجود پاک تو در زندگی مشترک، روحم را شاداب و بالابرده به نصایح ام گوش کن، میل داشتم ببینم تا عروج روحی و مقام معنویت را بنگرم و دوست داشتم تو را داماد نموده و خودم نظاره گر زندگی ات باشم ولی اجل مرا مهلتی نداد که نداد، این ورقه گر چه با مرکب نوشته شد ولی با قطره های اشک و خون من است، خونی که با پاره پاره شدن پیکر پدرت و پیکر شیرمردانی که تاریخ ملت مان را تشکیل می دهیم.
نصیحت هایم را خوب فرا گیر و در زندگی ات سرلوحه خویش قرار داده. این نصایح جز در قلمرو اسلام در هیچ قلمروئی پا نگذاشته است، تو باید تکمیل کننده راهم باشی، راهی که 1400سال و اندی خون های زیادی را به خود دید و در این طریق و راه ریخته شده است.
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
فرازی از وصیت نامه سردار شهید ابراهیم اسدی:
در خانه های تان مانند مرده های بی روح هستید
در خانه های تان مانند مرده ها بی روح هستید، بدانید كه روزی باید از این دنیا بروید چه بهتر كه با عمل خوب و كارهایی كه مورد رضای حضرت حق تعالی و ائمه اطهار(ع) هست، انجام دهید.
ای مردم! پرچمداران این انقلاب، خونبار را نظاره كنید كه اینان علمداران سپاه كربلایند، از آنها سرمشق بگیرید چگونه با رشادت های شان صفحه تاریخ را با خون آمیخته با شهدای روز عاشورا ورق زدند و برای آیندگان مشعل هدایت شدند.
سوره توبه: یا ایها لذین امنو مالکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثا قلتم الی الارض ارضیتم بالحیوه الدنیا من الاخوه فامتاع الدنیا فی الاخره الا قلیل/38 الا تنفروا و بعذبکم عذابا الیما و یستبدل قوما غیرکم و لا تضروه شیاً و الله علی کل شی قدیر/39
ای کسانی که ایمان آورده اید چرا وقتی که به شما امر می شود که برای جهاد در راه دین خدا بی درنگ آماده شوید، چون بار گران به زمین دل بسته اید، آیا راضی به زندگانی دنیا عوض حیات ابدی آخرت شده اید؟ در صورتی که زرق و برق و حیات دنیا در برابر عالم آخرت اندک و ناچیز است، بدانید که اگر برای جهاد در راه دین خدا بیرون نشوید، خدا شما را به عذابی دردناک مبتلا خواهد کرد و قوم دیگری را به جای شما برای جهاد می گذارد و این کار شما به خدا هیچ ضرری نخواهد زد بلکه خودتان زیان کار ابدی خواهید شد که خدا بر همه چیز توانا است.
خواهرم! حجاب شما کوبنده تر از خون من است
در این لحظه ای که می خواهم پر بکشم و بسوی خدا پرواز کنم، بنابر مسلمان بودن وظیفه شرعی خودم دیدم که چند کلمه ای به عنوان وصیت و سفارش بر جا بگذارم ، خواستم این را بگویم که من خودم این راه را انتخاب کردم و وصیتم به برادران خواهران دینی ام این است که پشتیبان ولایت فقیه باشید و همیشه در صحنه باشند چون بقول امام امت تا موقعی که مردم در صحنه باشند، این کشور آسیبی نخواهد دید.
و ای خواهران دینی ام! شمایید که باید با حجاب خود مشت محکمی به دهان جهان خواران بکوبید، این را بدانید که حجاب شما کوبنده تر از خون من است.
برادرانم! نگذارید اسلحه ام بر زمین بیفتد
وصیت دیگری که به برادران خودم دارم این است که نگذارید اسلحه من بر زمین بیفتد.
پدر و مادر مهربانم! می دانم که شما را زیاد اذیت و آزار دادم و همیشه برای شما رنج فراوانی می ساختم، امیدوارم که مرا ببخشید.
و ای برادر بزرگ ترم! شما را قسم می دهم به خون امام حسین(ع) تا در این دنیای هستی از پدر و مادر و برادرانم مواظبت کن و نگذاری آنها هیچگونه ناراحتی و رنجی بکشند، من فقط همین وصیت را به شما می کنم.
در پایان از تمام دوستان و فامیل ها می خواهم که مرا ببخشند و اگر ناراحتی از من دیده اند، مرا به بزرگی خودشان عفو نمایند و مرا دعا کنند.
و در ضمن از تمام مردم روستای مان التماس دعا دارم و امیدوارم که مرا ببخشند.
«والســــلام»
دوست دار شما، ابراهیم اسدی
1363/12/09
🌸☘️🍃🌻🌱🌿🌾🥀🌹🍀
سلام و صلوات هدیه به امام و شهدا
💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات و قرائت فاتحه💐
💐الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین💐
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#حدیـــــــث_مهــــــــــدوے
✅ضرورت شناخت امام زمان(عج)☀️
🌸 امام حسین در جمع اصحاب فرمودند:
✨ای مردم، خداوند بندگان را نیافرید
مگر برای اینکه او را بشناسند
❎ هنگامیکه او را شناختند عبادتش کنند
وقتی او را عبادت کردند به برکت این
عبادت، از عبادت غیر او بی نیاز شوند🚫
مردی پرسید: شناخت خدا چیست❓
حضرت فرمودند:
✅این است که اهل هر زمانی امامی را
که باید از او فرمان ببرند، بشناسند
📚 بحارالانوار، ج۲۳ ، ص ۸۳
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#حدیث
✍🏻 امام صادق (ع):
🔴 هر که خشم خود را نگه دارد، خداوند عیب
او را بپوشاند.
📚 میزان الحکمه،جلد۸،صفحه۴۵۱
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#حدیث
امام زمان ( عج):«شیعیان ما ،به اندازه آب
خوردنی ما را نمی خواهند!اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد.
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
✍🏻امام رضا(ع):
♦️ به خداوند خوش گمان باش زیرا هر که به خدا خوش گمان است، خدا با همان گمانی که به خدا دارد ، با اوست
📚 بحار الانوار ج70،ص342
#حدیث
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸سوره البقرة ــ ۱۰۵
مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
از ميان اهل كتاب آنان كه كافر شدند، و نيز مشركان، دوست نمىدارند كه از جانب پروردگار به شما خيرى برسد. و حال آنكه خدا هر كس را كه بخواهد به بخشايش خويش مخصوص مىدارد. خدا صاحب فضلى بزرگ است.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#تفسیر_قرآن
#سوره_بقره_آیه_صد_پنج
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸(آيه ١٠٥) -اين آيه، پرده از روى كينه توزی و عداوت گروه مشركان و گروه اهل كتاب نسبت به مؤمنان برداشته، مىگويد: «كافران اهل كتاب و همچنين مشركان دوست ندارند خير و بركتى از سوى خدا بر شما نازل گردد» (ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ) . ولى اين تنها آرزويى بيش نيست زيرا: «خداوند رحمت و خير و بركت خويش را به هر كس بخواهد اختصاص مىدهد» (وَ اللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ) . «و خداوند داراى بخشش و فضل عظيم است» (وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ) .
🌸 آرى! دشمنان از شدّت كينه توزى و حسادت حاضر نبودند اين افتخار و موهبت را بر مسلمانان ببينند كه پيامبرى بزرگ، صاحب يك كتاب آسمانى با عظمت از سوى خداوند بر آنها مبعوث گردد، ولى مگر مىتوان جلو فضل و رحمت خدا را گرفت؟ !
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره_آیه_صد_پنج
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🌼🌼🌿🌼🌿🌼🌿
💫سوره البقرة ــ ۱۰۶
مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
هيچ آيهاى را منسوخ يا ترك نمىكنيم مگر آنكه بهتر از آن يا همانند آن را مىآوريم. آيا نمىدانى كه خدا بر هر كارى تواناست؟
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
#تفسیر_قرآن
#سوره_بقره_آیه_صد_شش
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
💫(آيه ١٠٦) -هدف از نسخ باز در اين آيه سخن از تبليغات سوء يهود بر ضدّ مسلمانان است. آنها گاه به مسلمانان مىگفتند: دين، دين يهود است و قبله، قبلۀ يهود، و لذا پيامبر شما به سوى قبلۀ ما (بيت المقدّس) نماز مىخواند، اما هنگامى كه حكم قبله تغيير يافت و طبق آيۀ ١٤٤ همين سوره مسلمانان موظّف شدند به سوى كعبه نماز بگذارند اين دستاويز از يهود گرفته شد، آنها نغمۀ تازهاى ساز كردند و گفتند: اگر قبلۀ اوّلى صحيح بود پس دستور دوّم چيست؟ و اگر دستور دوّم صحيح است اعمال گذشتۀ شما باطل است؟
💫قرآن به ايرادهاى آنها پاسخ مىگويد و قلوب مؤمنان را روشن مىسازد. مىگويد: «هيچ حكمى را نسخ نمىكنيم، و يا نسخ آن را به تأخير نمىاندازيم مگر بهتر از آن يا همانندش را جانشين آن مىسازيم» (ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها) . و اين براى خداوند آسان است «آيا نمىدانى كه خدا بر همه چيز قادر است» (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) .
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره_آیه_صد_شش
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#جرعه_ای_از_نهج_البلاغه
#حکمت_های_نهج_البلاغه
حکمت78
لِلسَّائِلِ الشَّامِیِّ لَمَّا سَأَلَهُ: أَ کَانَ مَسِیرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاء مِنَ اللَّهِ وَقَدَر؟ بَعْدَ کَلاَم طَوِیل هَذَا مُخْتَارُهُ: وَیْحَکَ! لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لاَزِماً، وَقَدَراً حَاتِماً! لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعِیدُ. إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْیِیراً، وَنَهَاهُمْ تَحْذِیراً، وَکَلَّفَ یَسِیراً، وَلَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً، وَأَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ کَثِیراً; وَلَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً، وَلَمْ یُطَعْ مُکْرِهاً، وَلَمْ یُرْسِلِ الاَْنْبِیَاءَ لَعِباً، وَلَمْ یُنْزِلِ الْکُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً، وَلاَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلاً: «ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا، فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النّارِ».
این بخشى از یک کلام طولانى امام(علیه السلام) است که به سؤال کننده شامى هنگامى که پرسید: آیا رفتن ما به شام به قضا و قدر الهى بود؟ بیان فرمود: واى بر تو شاید گمان کردى منظورم قضاى لازم و قدر حتمى است (و مردم در کارهایشان مجبورند و اختیارى از خود ندارند.) اگر چنین بود، ثواب و عقاب الهى به یقین باطل مى شد و وعده و وعید ساقط مى گشت. خداوند سبحان، بندگانش را امر کرده، و آنها را اختیار بخشیده، و نهى کرده و برحذر داشته، تکالیف آسانى بر دوش آنان نهاده و هرگز تکلیف سنگینى (به کسى) نکرده. در برابرِ (اطاعت اندک) پاداش کثیرى قرار داده، و هرگز کسى از روى اجبار، او را معصیت نکرده، و از روى اکراه اطاعت ننموده است، خدا پیامبران را بیهوده نفرستاده و کتب آسمانى را براى بندگانش عبث نازل نکرده، و آسمان ها و زمین و آنچه در میان آنهاست باطل و بى هدف نیافریده است. این گمان کافران است. واى بر کافران از آتش دوزخ!
شرح و تفسیر
دلایل بطلان مکتب جبر
این کلام پربار همان گونه که در ذکر اسناد آن آمد، از سخنان مهم و معروفى است که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در زمینه قضا و قدر (و جبر و اختیار) نقل شده و یکى از بهترین طرق حل این مسئله است. مرحوم سیّد رضى بخشى از آن را گزینش کرده و صدر حدیث را نیاورده است. ما براى روشن شدن محتواى حدیث به طور کامل صدر آن را از کتاب کافى مى آوریم و آن چنین است: امیر مؤمنان على(علیه السلام) پس از بازگشت از جنگ صفین در کوفه بود که پیرمردى آمد در برابر آن حضرت دو زانو نشست و عرض کرد: اى امیر مؤمنان به ما خبر ده که آیا رفتن ما به سوى اهل شام به قضا و قدر الهى بود؟ امیر مؤمنان(علیه السلام)فرمود: آرى اى پیرمرد. شما هیچ تپه اى را بالا نرفتید و هیچ دره اى را فرود نیامدید مگر این که به قضا و قدر الهى بود. پیرمرد گفت: اگر چنین باشد پس ما در برابر این همه زحمت اجر و پاداشى نخواهیم داشت. امام(علیه السلام)فرمود: خاموش باش اى پیرمرد! به خدا سوگند خداوند پاداش بزرگى براى شما در مسیر این راه قرار داد و همچنین در توقف هایى که داشتید و نیز در بازگشتتان. شما در هیچ یک از این حالات مکره و مجبور نبودید. پیرمرد سؤال کرد: چگونه ما مکره و مجبور نبودیم در حالى که رفت و آمد ما تمام به قضا و قدر الهى بود؟ امام(علیه السلام) فرمود: (بقیه همان گونه است که در نهج البلاغه آمده است).
ادامه دارد...
👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#جرعه_ای_از_نهج_البلاغه
#حکمت_های_نهج_البلاغه
حکمت78
مرحوم سیّد رضى از این حدیث شریف به این چند جمله قناعت کرده مى گوید: «این بخشى از کلام امام(علیه السلام)است که به سؤال کننده شامى هنگامى که پرسید: آیا رفتن ما به شام به قضا و قدر الهى بود بعد از سخنى طولانى بیان فرمود که گزیده اش این است»; (وَمِنْ کَلاَم لَهُ(علیه السلام): لِلسَّائِلِ الشَّامِیِّ لَمَّا سَأَلَهُ: أَکَانَ مَسِیرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاء مِنَ اللَّهِ وَقَدَر؟ بَعْدَ کَلاَم طَوِیل هَذَا مُخْتَارُهُ). امام(علیه السلام) در ادامه این سخن چنین مى فرماید: «واى بر تو شاید گمان کردى منظورم قضاى لازم و قدر حتمى است (و مردم در کارهایشان مجبورند و اختیارى از خود ندارند)»; (وَیْحَکَ! لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لاَزِماً، وَقَدَراً حَاتِماً! ). سپس افزود: «اگر چنین بود، ثواب و عقاب الهى به یقین باطل مى شد و وعده و وعید ساقط مى گشت»; (لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعِیدُ). یعنى چگونه ممکن است خداوند کسى را به کار خوب مجبور کند و بعد به او پاداش دهد یا مجبور به گناه سازد بعد او را مجازات نماید؟ این کارى ظالمانه و غیر عادلانه است و چگونه ممکن است به کسى که از خود اختیار ندارد وعده بدهند که اگر فلان کار نیک را انجام دهى پاداشى چنین و چنان به تو خواهیم داد و یا تهدید کنند که اگر فلان کار بد را انجام دادى چنین و چنان کیفر داده خواهى شد؟ به یقین این وعد و وعید لغو و بیهوده است. آیا به کسى که بر اثر بیمارى رعشه، دست او پیوسته بى اختیار مى لرزد مى توان گفت: اگر دستت را ثابت نگه دارى فلان پاداش را به تو مى دهیم و اگر لرزش را ادامه دهى مجازاتت مى کنیم؟ اگر کسى چنین بگوید همه مردم او را نادان و بى خبر مى خوانند. در حدیث کافى این جمله هاى امام(علیه السلام) که در حقیقت تالى فاسد قول به جبر است به صورت مشروح ترى آمده است، مى فرماید: «لَوْ کَانَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ وَالاَْمْرُ وَالنَّهْیُ وَالزَّجْرُ مِنَ اللَّهِ وَسَقَطَ مَعْنَى الْوَعْدِ وَالْوَعِیدِ فَلَمْ تَکُنْ لاَئِمَهٌ لِلْمُذْنِبِ وَلاَ مَحْمَدَهٌ لِلْمُحْسِنِ وَلَکَانَ الْمُذْنِبُ أَوْلَى بِالاِْحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ وَلَکَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلَى بِالْعُقُوبَهِ مِنَ الْمُذْنِبِ تِلْکَ مَقَالَهُ إِخْوَانِ عَبَدَهِ الاَْوْثَانِ وَخُصَمَاءِ الرَّحْمَنِ وَحِزْبِ الشَّیْطَانِ وَقَدَرِیَّهِ هَذِهِ الاُْمَّهِ وَمَجُوسِهَا; اگر این گونه باشد که تو پنداشتى ـ یعنى مردم در کارهایشان مجبور باشند ـ ثواب و عقاب و امر و نهى از سوى خداوند باطل مى شود و وعد و وعید ساقط مى گردد، نه هیچ گنهکارى درخور سرزنش و نه هیچ نیکوکارى شایسته ستایش است، بلکه گنهکار سزاوارتر به نیکى از نیکوکار است (زیرا نیکوکار ثمره نیکوکارى خود را هم علاوه بر پاداش مى برد) و نیز نیکوکار شایسته تر به کیفر از گنهکار است (زیرا گنهکار از گناه خود نیز زجر مى بیند) این گفتار برادران بت پرستان و دشمنان رحمان و حزب شیطان و قَدَریه این امت و مجوس آن است». منظور از «قدریه» قائلین به جبر است و تعبیر از آنها به «مجوس این امت» به سبب آن است که مجوس حتى در مبدأ آفرینش جهان قائل به جبر بودند و معتقد بودند خداى خیر و نیکى ها (یزدان) فقط مى تواند امور خیر ایجاد کند و خداى شر و بدى ها (اهریمن) فقط شر مى آفریند.
ادامه دارد....
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
تكاليف الهيّه
انسان، موجود با عظمت و اين ظرف حقايق لاهوتى كه او را به عنوان خليفه صاحب خلقت در اين سيّاره خاكى قرارش دادهاند، به خاطر گوهر بى نظير اختيار و قوّه عقل و درك، وداشتن روح الهى، براى ظهور دادن استعدادهاى ملكوتيش از جانب حق مكلّف به تكاليفى عملى و اخلاقى و اعتقادى است.
عينيت دادن آن تكاليف براى او واجب عينى است و در صورت تحقّق دادن به آن تكاليف در عرصه گاه عقيده و اخلاق و عمل، از ملائكه برتر مىرودو در صورتى كه دچار نفاق و فسق و زندقه گردد و به خاطر لذّتهاى زودگذر مادى، در برابر تكاليف الهيّه و حقايق ملكوتيّه جهتگيرى نمايد، در سعادت را به روى خود بسته و ارزش خويش را از هر حيوانى پستتر كرده است.در پيشگاه حضرت محبوب، بين آنان كه اجرا كننده تكاليف الهيّه هستند و آنان كه از برنامههاى حق روگردانند هيچ وجه مشتركى وجود ندارد، روآورندگان به اوامر حق از ارزش والايى در دنيا و آخرت برخوردارند و فراريان از مسائل الهى همراه با پستى و ذلّت و تيره بختىاند، گرچه به آن توجه نداشته و اسير غفلت و نديدن وضع خود باشند.آنان كه سختى اجراى تكاليف را تحمّل مىكنند ودو روزه دنيا را با آخرت معامله نمىنمايند و سر در راه دوست گذاشته به طاعت و خدمت مشغولند از خوشبختترين مردم اند و آنان كه در برابر خواستههاى حضرت حق موضع گرفته و كام جان به لذّت حرام شيرين مىكنند و اجراى خواستههاى حضرت حق موضع گرفته و كام جان به لذّت حرام شيرين مىكنند و اجراى خواستههاى حق را براى خود بار سنگينى فرض مىنمايند از زيانكارترين مردم روى زمين هستند.
دستورهاى حق و اجراى اوامر و فرامين الهى، عامل خير دنيا و آخرت و روشن كننده قلب است. بدون ترديد اگر اوامر حضرت ربّ العزّه به سود انسان و به مصلحت آدمى نبود، از جانب حق صادر و به وسيله انبيا تبليغ نمىشد.
امر به نماز، روزه، حج، زكات، خمس، امر به معروف و نهى از منكر و تولّى و تبرّى و خدمت به بندگان همچون پدر و مادر، زن و فرزند، اقوام و اقربا و تمام مردم كه هر يك داراى منافع دنيوى و اخروى است به مصلحت انسان مىباشد و بدون اين اوامر، زندگى و حيات معنا ندارد.اجراى اوامر الهى و اداى تكاليف، به تدريج خانه قلب را منوّر به نور معنا مىكند و آن نور چراغى فرا راه مبدأ و معاد انسان مىگردد، تا جايى كه آن نور، به تمام هستى و مملكت وجود آدمى سريان پيدا مىكند و انسان نور محض و محض نور مىشود.
نور مؤمن در روايات
در قلب مؤمن سه گونه نور است: نور معرفت، نور عقل، نور علم. نور معرفت همچون خورشيد، نور عقل همانند ماه و نور علم به مانند ستاره است. نور معرفت پوشاننده هوا، نور عقل پوشاننده شهوت و نور علم پوشاننده جهل است. به نور معرفت، حق ديده مىشود، به نور عقل، حق قبول مىگردد و به نور علم، به حق عمل مىشود.
آن كسى كه حضرت حق سعادتش را بخواهد در دلش مايه نور قرار مىدهد، سپس آن نور مىدرخشد، آنگاه اشعه مىاندازد، سپس همچون ستاره مىشود، پس از مدتى ماه و در نتيجه همچون خورشيد به جلوه گرى مىرسد.
چون نور به قلب آيد آدمى نسبت به دنياى غلط و امور آن دلسرد مىشود؛ و وقتى آن نور درخشيد دنيا را ترك و از آن مفارقت نمايد؛ چون ستاره شود از لذّات و شهواتش بگذرد؛ و وقتى قمر شود نسبت به دنيا و آنچه در آن است زهد ورزد؛ و زمانى كه آن نور، خورشيد شود نه دنيا بيند نه آخرت، بلكه جز خدا نشناسد؛ جسد و قلب و كلام وى نور محض گردد و وجودى نورٌ على نور شود.
انسان در كلام پيامبر
انسان به تعبير رسول خدا (صلى الله عليه و آله) همچون معدن استدر اين معدن گوهرهاى ناب ملكوتى و حقايق لاهوتى به وديعت گذاشته شده، ظهور اين حقايق و گوهرها فقط و فقط در گرو اجراى تكاليف شرعيه و مسئوليتهاى انسانيّه است.
اگر آدمى به انجام واجبات و فرائض قيام نكند همچون معدن دربستهاى مىماند كه به كشف اشياى قيمتى آن اقدام نشده و با اجراى سنن حضرت محبوب، رضايت و خشنودى او در دنيا و آخرت و بهشت عنبر سرشت درعرصه گاه قيامت به دست مىآيد.
وجود ما همچون سرزمين با استعداد و تكاليف الهيّه به مانند دانههاى نباتى است، اين دانهها چون به دست با كفايت نبوّت و ولايت در عرصه گاه هستى ما كاشته شود و نور توفيق و رحمت حق بر آن بتابد و ثمره قبول از آن برويد به سعادت دنيا و آخرت رسيده و به منفعت ابدى دست يافتهايم.
با اجراى واجبات حق و دورى گزيدن از محرّمات، بدون ترديد در دايره شكر نعمت افتاده و حقّ حضرت محبوب را رعايت نموده و به قدردانى از الطاف آن معبود يگانه موفق شدهايم.
محرّمات الهيّه
ترديدى در اين برنامه نيست كه بسيارى از امور براى انسان ضرر فاحش و خطر سنگين دارد. پارهاى از برنامهها براى ناحيه عقل و عدّهاى از امور براى ناحيه قلب و يك سلسله حركت باطل براى ناحيه نفس و قسمتى از برنامهها براى ناحيه جسم ضرر فراوان دارد، ضررى كه از انسان متوجه ديگران هم مىشود.
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_دوازدهم
مجموع اين امور مضرّه را جز ذات اقدس حق كسى آگاه نيست، از اين جهت تمام آنچه را كه براى انسان ضرر داشته حرمت آن را به توسط كتب آسمانى، يا انبيا و امامان اعلام داشته وبى تفاوت نسبت به محرّمات و مرتكب آن را اهل عذاب و عقاب سخت دانسته است.ارتكاب محرّمات و آلوده شدن به معاصى، ساختمان با عظمت عقل و دنياى با صفاى جان و نقش زيباى نفس و خانه پرقيمت قلوب و دنياى جسم را به تباهى مىكشد و امروز و فرداى انسان را به باد فنا مىدهد.
ضرر محرّمات و خطر منهيّات، چيزى است واضح وحقيقتى است روشن، چنانكه نياز به دليل و برهان و احتياج به منطق و استدلال ندارد.
روى آوردن به محرّمات و منهيّات، عين نادانى و محض ضلالت و در حقيقت نوشيدن زهر قاتل و تيشه نابودى به ريشه خودزدن است.
محرّمات الهى در قرآن
﴿وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ﴾
و از فحشا و منكر و ستمگرى نهى مىكند.
﴿وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ ۚ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَ مَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾
و من نمىخواهم آنچه كه شما را از آن باز مىدارم خود مرتكب شوم؛ تا جايى كه قدرت دارم جز اصلاح [شما را] نمىخواهم؛ و توفيقم فقط به [يارى] خداست؛ بر او توكّل كردم و به سوى او باز مىگردم.
﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾
پس به كيفر ستمى كه يهوديان [به آيات خدا و بر خود و ديگران] روا داشتند، و به سزاى آن كه بسيارى از مردم را از راه خدا بازداشتند، چيزهاى پاكيزهاى را كه بر آنان حلال شده بود [مانند صيد ماهى و خوردنِ چربى و شير و گوشت حيوانات] حرام كرديم.* و [نيز به سبب] ربا گرفتنشان با آن كه از آن نهى شده بودند، و خوردن اموال مردم به باطل و نامشروع [پاكيزههاى حلال شده را بر آنان حرام كرديم] و ما براى كافران عذابى دردناك آماده كردهايم.
﴿وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
اگر هنگامى كه آنان را بر آتش [دوزخ] نگه داشتهاند ببينى [حالتى ذلّت بار و وضعى هولانگيز مىبينى] مىگويند: اى كاش به دنيا بازگردانده مىشديم، و در آن جا آيات پروردگارمان را تكذيب نمىكرديم، و از مؤمنان مىشديم.* [ولى آرزوى آنان از روى صدق و راستى نيست] بلكه آنچه [از حقّانيّت توحيد و نبوّت و معاد] پيش از اين پنهان مىداشتند براى آنان آشكار شده [كه اين گونه آرزو مىكنند]، و اگر به دنيا بازگردانده شوند، يقيناً به كفر و شركى كه از آن نهى شدهاند بازمىگردند؛ و مسلّماً آنان دروغگويند.
﴿فَلَمّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ
و هنگامى كه از آنچه نهى شدند سركشى كردند، به آنان گفتيم: به شكل بوزينگانى رانده شده درآييد!
﴿قُلْ إنّى نُهيتُ أَنْ أعْبُدَ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أهْواءَ كُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إذاً وَ ما أنَا مِنَ الْمُهْتَدينَ
بگو: من از پرستيدن كسانى كه شما به جاى خدا مىپرستيد نهى شدهام. بگو:من از هواهاى نفسانى شما پيروى نمىكنم كه در آن صورت گمراه شدهام و از راه يافتگان نخواهم بود.
﴿إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَريماً﴾
اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى مىشويد دورى كنيد، گناهان كوچكتان را از شما محو مىكنيم، و شما را به جايگاهى ارزشمند و نيكو وارد مىكنيم.
محرّمات الهى در روايات
امام على (عليه السلام) در باب محرمات الهى مىفرمايد:اهْجُرِ اللَّهْوَ فَإنَّكَ لَمْ تُخْلَقْ عَبَثاً فَتَلْهُو، وَ لَمْ تُتْرَكْ سُداً فَتَلْغُو.
از آنچه بازيچه و بيهوده و بى منفعت است بپرهيز كه بيهوده آفريده نشدهاى تا سرگرم بيهوده كارى شوى و سر خود رهايت نخواهند كرد تا هرزهگر باشى.
و نيز فرمود:إحْذَرِ الْحَيْفَ وَ الْجَوْرَ، فَإنَّ الْحَيْفَ يَدْعُو إلَى السَّيْفِ، وَ الْجَوْرَ يَعُودُ بِالْجَلاءِ وَ يُعَجِّلُ الْعُقُوبَةَ وَ الْانْتِقامَ.
از جفا و ستمكارى برحذر باش كه محصول ظلم و ستم، جنگ و خونريزى است. جور و ستم مورّث هجرت و دورى و طرد و باعث نزديك شدن كيفر و انتقام است.
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_دوازدهم_فراز_دوم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
در هر صورت ارتكاب محرّمات داراى ضرر فوق العادهاى است كه آن ضرر مستقيماً متوجه دنيا و آخرت گناهکار است.
كوتاهى در شكر نعمت
شكر نعمتها حقيقتى است عملى كه هيچ برنامهاى جاى آن را نمىگيرد. اين واقعيتى است كه از قول حضرت حق به داود (عليه السلام) استفاده مىشود به وقتى كه از پروردگار سبحان مىپرسد: شكر چيست؟ جواب مىشنود: مصرف كردن نعمت در جايى كه خواسته خود من است.
وقتى انسان عاقل و بيدار، سستى و تنبلى خويش را نسبت به اجراى اوامر الهيّه و سرعت خود را در آلوده شدن به محرّمات و تقصيرش را در برابر نعمتها براى شكر و سپاس حضرت دوست مىبيند، از دعا و درخواست و عرض حاجت و نياز به پيشگاه پروردگار باز مىماند، چرا كه بر اثر اين سه برنامه غرق خجالت و حياست.
سرشت طبيعى انسان اين است كه در برابر نيكى سپاسگزار باشد و اگر كسى برخلاف سجيه فطرى خود رفتار كند مورد سرزنش خردمندان قرار مىگيرد.
گاهى اوقات انسان به بلايى اميدوار باشد بهتر است از ناسپاسى كه درباره نعمتى روا كند چو بلاكشى و صبر در مصيبت داراى اجر و پاداش است؛ امّا عاقبت ناسپاسى زوال نعمت و محاكمه خداوند و ورود به جهنّم است.
استدراج و مهلت دهى خداوند
امام حسين (عليه السلام)، «استدراج» خداوند را چنين معنا مىفرمايد:
مهلت دهى از خداوند سبحان به بندهاش اين است كه به او نعمتهاى فراوان دهد و توفيق شكرگزارى را از وى بگيرد.
از امام صادق (عليه السلام) درباره مهلت دهى خداوند پرسيدند، فرمود:
معنايش اين است كه بنده گناه مىكند و خداوند به او فرصت مىدهد و با وجود گناه باز به او نعمت دهد تا از اين نعمت او را از طلب آمرزش براى آن گناه باز دارد. چنين كسى بدون آن كه بفهمد به مرور به خشم و كيفر خداوند نزديك شده است.
در حقيقت غفلت از بخشنده نعمت و كوتاهى در قدردانى از آن؛ سبب غرور نفسانى و زياده خواهى مىگردد و سپس در اثر افزونطلبى دچار طغيان شده و بعد آمرزش خواهى را فراموش كند و به كيفر دردناك گرفتار مىشود.
به اين جهت پرهيز از اين روال خطرناك بايد مد نظر مؤمن خردمند باشد.
اعتراف به تقصير و گناه
يك پرسشى كه هميشه در ذهن عارفان و سالكان راه حقيقت بوده است اين كه حضرات معصومان (عليهم السلام) كه نمايندگان و واسطه فيض حق تعالى بر روى زمين هستند و برحسب واژه و معنى از مقام عصمت برخوردارند، چرا و چگونه اعتراف به تقصير و خطا مىكنند؟
بعضى بزرگان اين سؤال پاسخ دادهاند:
1- معصومان (عليهم السلام) نفس خويش رادر مقام بنده ذليل و گنهكار قرار مىدهند و از آن مرتبه به درگاه حق راز و نياز و مناجات مىكنند؛ زيرا آنان به حقيقت نفس انسانى و باطن و ظاهر و فضايل و رذايل آدمى آگاهند؛ پس براى آموزش و آشنايى بندگان خدا با شيوه ارتباط با حضرت حق؛ به نمايندگى از انسان به درگاه الهى خطاب يا شكايت مىكنند.
2- معصومان (عليهم السلام) در مقام محاسبه نفس و خوف از مقام الهى از اين كه كوتاهى يا عصيانى در اعمال و افكار به خاطر غلبه هواى نفس يا فريب شيطان اتفاق مىافتد و روح و روان آدم را آزرده مىسازد؛ يك رياضيت روحانى در افق معنوى براى رسيدن به حُبّ و قرب الهى در برنامه عبادى خود قرار مىدهند كه هر كس اين روش را پياده كند در طريقت آنان عارف به حق خواهد شد.
بنابراين سستى و كوتاهى در عمل به تكاليف الهى و شرعى و اخلاقى و ناتوانى در سپاسگزارى و أداى حقوق خداوند از صفات بارز انسان جهول و كفور است و همه ما بر اين تقصيرها و خطاها معترفيم.
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_دوازدهم_فراز_دوم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج