هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"وصیتنامه تأثیربرانگیز یحیی سنوار"
من یحیی هستم، فرزند پناهندهای که تبعید را به وطن موقت و یک رویا را به نبرد ابدی تبدیل کرد.
@Afsaran_ir
صالحی - ارتباط کاربران
"وصیتنامه تأثیربرانگیز یحیی سنوار" من یحیی هستم، فرزند پناهندهای که تبعید را به وطن موقت و یک روی
.
🔴 این وصیتنامه عجب متنی بود 👌
واقعا شهید #یحیی_سنوار شخصیتی ناشناخته و حیرتانگیز بود
خدای سبحان در غریبترین و سختترین زندگیها چه الماسهای درخشان و سرسختی ساخته است 👌
🔻برخی فرازهایش که به جان نوشیدم👇
صبر تنها يك فضيلت نيست، بلكه يك سلاح است
آنها از استقامت شما بيش از سلاحهايتان ميترسند.
همانطور كه ريشهها به خاك ميچسبند، به اين سرزمين بچسبيد، زيرا هيچ بادی نميتواند مردمي را كه انتخاب كردهاند زندگي كنند، ريشهكن كند.
مقاومت تنها يك گزينه نيست، بلكه يك وظيفه است.
طوفان الاقصي نبرد روحها بود قبل از آنكه نبرد بدنها باشد، و نبرد ارادهها بود قبل از آنكه نبرد سلاحها باشد.
مردمي كه از تسليم شدن سرباز ميزنند، با دستان خود معجزه خلق ميكنند.
منتظر عدالت نباشيد، بلكه خود عدالت باشيد.
فلسطين را به شما ميسپارم، سرزمينی كه تا زمان مرگم دوستش داشتم، و رؤيایی كه همچون كوهی كه هرگز خم نميشود بر دوش كشيدم.
🔖 متن کامل وصیتنامه #شهید_یحیی_سنوار (رحمة الله علیه)
🔸
@Salehi786
بسم الله
🔸 متن عربی وصیتنامه شهید #یحیی_سنوار
🔖 ترجمه فارسی وصیت نامه شهید
🎞 کلیپ ترجمه انگلیسی وصیتنامه شهید
🔸
▫️١
بسم الله الرحمن الرحیم
أنا يحيى، ابن اللاجئ الذي حوّل الغربة إلى وطن مؤقت، وحوّل الحلم إلى معركة أبدية.
وأنا أكتب هذه الكلمات، أستحضر كل لحظة مرت في حياتي: من طفولتي بين الأزقة، إلى سنوات السجن الطويلة، إلى كل قطرة دم أُريقت على تراب هذه الأرض.
لقد وُلدت في مخيم خان يونس عام 1962، في زمن كانت فيه فلسطين ذاكرة ممزقة وخرائط منسية على طاولات الساسة.
أنا الرجل الذي نسجت حياته بين النار والرماد، وأدرك مبكرًا أن الحياة في ظل الاحتلال لا تعني إلا السجن الدائم.
عرفتُ منذ نعومة أظافري، أن الحياة في هذه الأرض ليست عادية، وأن من يولد هنا عليه أن يحمل في قلبه سلاحًا لا ينكسر، وأن يعي أن الطريق إلى الحرية طويل.
وصيتي لكم تبدأ من هنا، من ذاك الطفل الذي رمى أول حجر على المحتل، والذي تعلم أن الحجارة هي الكلمات الأولى التي ننطق بها في مواجهة العالم الذي يقف صامتًا أمام جرحنا.
تعلمتُ في شوارع غزة أن الإنسان لا يقاس بسنوات عمره، بل بما يقدمه لوطنه. وهكذا كانت حياتي: سجونٌ ومعارك، ألم وأمل.
دخلت السجن أول مرة في عام 1988، وحُكم عليّ بالسجن مدى الحياة، لكنني لم أعرف للخوف طريقا.
في تلك الزنازين المظلمة، كنت أرى في كل جدار نافذة للأفق البعيد، وفي كل قضيب نورًا يضيء درب الحرية.
في السجن، تعلمت أن الصبر ليس مجرد فضيلة، بل هو سلاح.. سلاح مرير، كمن يشرب البحر قطرة قطرة.
وصيتي لكم: لا تهابوا السجون، فهي ليست إلا جزءًا من طريقنا الطويل نحو الحرية.
السجن علمني أن الحرية ليست مجرد حق مسلوب، بل هي فكرة تولد من الألم وتُصقل بالصبر. حين خرجت في صفقة “وفاء الأحرار” عام 2011، لم أخرج كما كنت؛ خرجتُ وقد اشتد عودي وازداد إيماني أن ما نفعله ليس مجرد نضال عابر، بل هو قدرنا الذي نحمله حتى آخر قطرة من دمائنا.
وصيتي أن تظلوا متمسكين بالبندقية، بالكرامة التي لا تُساوم، وبالحلم الذي لا يموت. العدو يريدنا أن نتخلى عن المقاومة، أن نحول قضيتنا إلى تفاوضٍ لا ينتهي..
لكنني أقول لكم: لا تُفاوضوا على ما هو حق لكم. إنهم يخشون صمودكم أكثر مما يخشون سلاحكم. المقاومة ليست مجرد سلاح نحمله، بل هي حُبنا لفلسطين في كل نفَس نتنفسه، هي إرادتنا في أن نبقى، رغم أنف الحصار والعدوان.
وصيتي أن تظلوا أوفياء لدماء الشهداء، للذين رحلوا وتركوا لنا هذا الطريق المليء بالأشواك. هم الذين عبدوا لنا درب الحرية بدمائهم، فلا تُهدروا تلك التضحيات في حسابات الساسة وألاعيب الدبلوماسية.
نحن هنا لنكمل ما بدأه الأولون، ولن نحيد عن هذا الطريق مهما كلفنا الأمر. غزة كانت وستظل عاصمة الصمود، وقلب فلسطين الذي لا يتوقف عن النبض، حتى لو ضاقت علينا الأرض بما رحبت.
عندما تسلمتُ قيادة حماس في غزة عام 2017، لم يكن الأمر مجرد انتقال للسلطة، بل كان استمرارًا لمقاومة بدأت بالحجر واستمرت بالبندقية. كنت أشعر في كل يوم، بوجع شعبي تحت الحصار، وأعلم أن كل خطوة نخطوها نحو الحرية تأتي بثمن.
لكنني أقول لكم: إن ثمن الاستسلام أكبر بكثير. لهذا، تمسكوا بالأرض كما يتمسك الجذر بالتربة، فلا ريح تستطيع أن تقتلع شعبًا قرر أن يحيا.
في معركة طوفان الأقصى، لم أكن قائدا لجماعة أو حركة، بل كنت صوتا لكل فلسطيني يحلم بالتحرر. قادني إيماني بأن المقاومة ليست مجرد خيار، بل هي واجب. أردت أن تكون هذه المعركة صفحة جديدة في كتاب النضال الفلسطيني، حيث تتوحد الفصائل، ويقف الجميع في خندق واحد، ضد العدو الذي لم يفرق يومًا بين طفل وشيخ، أو بين حجر وشجر.
كان طوفان الأقصى معركة للأرواح قبل الأجساد، وللإرادة قبل السلاح.
ما تركته ليس إرثًا شخصيًا، بل هو إرث جماعي، لكل فلسطيني حلم بالحرية، لكل أم حملت ابنها على كتفها وهو شهيد، لكل أب بكى بحرقة على طفلته التي اغتالتها رصاصة غادرة.
وصيتي الأخيرة، أن تتذكروا دائما أن المقاومة ليست عبثا، وليست مجرد رصاصة تطلق، بل هي حياة نحياها بشرف وكرامة. لقد علمني السجن والحصار أن المعركة طويلة، وأن الطريق شاق، لكنني تعلمت أيضًا أن الشعوب التي ترفض الاستسلام تصنع معجزاتها بأيديها.
لا تنتظروا من العالم أن ينصفكم، فقد عشت وشهدتُ كيف يبقى العالم صامتًا أمام ألمنا. لا تنتظروا الإنصاف، بل كونوا أنتم الإنصاف. احملوا حلم فلسطين في قلوبكم، واجعلوا من كل جرح سلاحا، ومن كل دمعة نبعا للأمل.
هذه وصيتي: لا تسلموا سلاحكم، لا تلقوا بالحجارة، لا تنسوا شهداءكم، ولا تُساوموا على حلم هو حقكم.
نحن هنا باقون، في أرضنا، في قلوبنا، وفي مستقبل أبنائنا.
أوصيكم بفلسطين، بالأرض التي عشقتها حتى الموت، وبالحلم الذي حملته على كتفي كجبل لا ينحني.
▫️٢
إذا سقطت، فلا تسقطوا معي، بل احملوا عني راية لم تسقط يوما، واجعلوا من دمي جسرا يعبره جيلٌ يولد من رمادنا أقوى. لا تنسوا أن الوطن ليس حكاية تروى، بل هو حقيقة تعاش، وفي كل شهيد يولد من رحم هذه الأرض ألف مقاوم.
إذا عاد الطوفان ولم أكن بينكم، فاعلموا أنني كنت أول قطرة في أمواج الحرية، وأنني عشت لأراكم تكملون المسير.
كونوا شوكة في حلقهم، طوفانا لا يعرف التراجع، ولا يهدأ إلا حين يعترف العالم بأننا أصحاب الحق، وأننا لسنا أرقاما في نشرات الأخبار.
✍️ یحیی ابراهيم حسن السنوار
غزه؛ فلسطین 🇵🇸
🌐 www.islahweb.org/fa/post/وصیت-شهید-یحیی-السنوار
🔸
@Salehi786
بسم الله
🔸 ترجمه فارسی وصیتنامه شهید #یحیی_سنوار
🔖 متن اصلی عربی وصیت نامه شهید
🎞 کلیپ ترجمه انگلیسی وصیتنامه #شهيد_يحيي_سنوار
🔴 واقعا شهید #یحیی_سنوار شخصیتی ناشناخته و حیرتانگیز بود. این👇 وصیتنامه عجب متن عمیق و تاثیرگذاری دارد 👌
🔸
▫️١
بسم الله الرحمن الرحیم
من یحیی هستم، فرزند پناهندهاي كه تبعيد را به وطني موقت، و يك رويا را به نبردي ابدي تبديل كرد.
هنگام نگارش اين كلمات، هر لحظه از زندگيام را به ياد ميآورم، از كودكي در كوچهها تا سالهاي طولاني در زندان و هر قطره خوني كه بر خاك اين سرزمين ريخته شد.
در سال 1962 در اردوگاه پناهندگان خان يونس متولد شدم، زماني كه فلسطين خاطرهاي پاره پاره و نقشهاي فراموش شده بر ميز سياستمداران بود.
من مردي هستم كه زندگياش ميان آتش و خاكستر بافته شد. و زود دريافتم كه زندگي تحت اشغال، چيزي جز زنداني دائمي نيست. از همان روزهاي نخست ميدانستم كه زندگي در اين سرزمين عادي نيست و هر كس اينجا متولد ميشود بايد در قلبش سلاحي شكستناپذير حمل كند و بداند كه راه آزادي طولانيست.
وصيت من به شما از همين جا آغاز ميشود، از آن كودكي كه اولين سنگ را به سوي اشغالگر پرتاب كرد و آموخت كه سنگها اولين كلماتي هستند كه ما در برابر جهاني كه در مقابل زخمهايمان سكوت ميكند، بيان ميكنيم.
در خيابانهاي غزه آموختم كه ارزش انسان به سالهاي عمرش نيست، بلكه به آن چيزي است كه به وطنش ميبخشد. بنابر اين زندگي من، زندانها و نبردها، درد و اميد بود.
اولين بار در سال 1988 وارد زندان شدم و به حبس ابد محكوم شدم، اما هرگز ترس را نشناختم. در آن سلولهاي تاريك، در هر ديوار پنجرهاي به افقي دور و در هر ميله نوري ميديدم كه راه آزادي را روشن ميكرد. در زندان آموختم كه صبر تنها يك فضيلت نيست، بلكه يك سلاح است. سلاح تلخ، ماننده قطره قطره نوشيدن دريا.
وصيت من به شما اين است كه از زندانها نترسيد، زيرا آنها تنها بخشي از سفر طولاني ما به سوي آزادي هستند. زندان به من آموخت كه آزادي تنها حقي ربوده شده نيست، بلكه مفهومي است كه از درد زاده شده و با صبر صیقل گرفته است.
وقتي در سال 2011 در معامله تبادل اسرا «وفاء الاحرار» آزاد شدم، همان فرد سابق نبودم. قويتر بيرون آمدم، با اعتقادي راسختر به اينكه آنچه انجام ميدهيم تنها مبارزهاي گذرا نيست، بلكه سرنوشت ماست كه تا آخرين قطره خونمان آن را حمل ميكنيم.
وصيت من اين است كه استوار بمانيد، به كرامت خود و به رؤيایی كه هرگز نميميرد چنگ بزنيد. دشمن ميخواهد ما از مقاومت دست برداريم، و مسئلهمان را به مذاكرات بيپايان تبديل كنيم، اما به شما ميگويم بر سر آنچه حق مسلم شماست مذاكره نكنيد.
آنها از استقامت شما بيش از سلاحهايتان ميترسند. مقاومت صرفا سلاحي كه ما آن را حمل ميكنيم نيست، بلكه عشق ما به فلسطين در هر نفسي است كه ميكشيم، و اراده ماست كه عليرغم محاصره و تهاجم باقي بمانيم.
وصيت من اين است كه به خون شهدا وفادار بمانيد، به كساني كه اين راه پر از خار را براي ما به جا گذاشتهاند. آنها راه آزادي را با خون خود هموار كردند. پس اين فداكاريها را در محاسبات سياستمداران يا بازيهاي ديپلماسي هدر ندهيد.
ما اينجا هستيم تا آنچه را نسل اول آغاز كرد ادامه دهيم و از اين مسير منحرف نخواهيم شد، هر چقدر هم كه هزينه داشته باشد. غزه پايتخت استقامت بوده و خواهد ماند و قلب فلسطين كه از تپيدن باز نميايستد، حتي اگر جهان عرصه را بر ما تنگ كند.
وقتي در سال 2017 رهبري حماس را به عهده گرفتم، اين تنها يك انتقال قدرت نبود، بلكه ادامه مقاومتي بود كه با سنگها آغاز شد و با تفنگها ادامه يافت. هر روز درد مردمم را تحت محاصره احساس ميكردم و ميدانستم كه هر گامي كه به سوي آزادي بر ميداريم بهايي دارد، اما به شما ميگويم: هزينه تسليم بسيار بيشتر است.
پس همانطور كه ريشهها به خاك ميچسبند، به اين سرزمين بچسبيد، زيرا هيچ بادي نميتواند مردمي را كه انتخاب كردهاند زندگي كنند، ريشهكن كند.
در نبرد طوفان الاقصي، من رهبر يك گروه يا جنبش نبودم، بلكه صداي هر فلسطيني بودم كه رؤيای آزادي در سر داشت. من با اين باور هدايت ميشدم كه مقاومت تنها يك گزينه نيست، بلكه يك وظيفه است. ميخواستم اين نبرد فصل جديدي در كتاب مبارزه فلسطين باشد، جايي كه گروهها متحد شوند و همه در يك سنگر در برابر دشمني بايستند كه هرگز بين كودك و پير يا بين سنگ و درخت تمايزي قائل نميشود.
طوفان الاقصي نبرد روحها بود قبل از آنكه نبرد بدنها باشد و نبرد ارادهها بود قبل از آنكه نبرد سلاحها باشد.
▫️٢
آنچه پس از خود به جا ميگذارم ميراثي شخصي نيست، بلكه ميراثي جمعي است براي هر فلسطيني كه رؤيای آزادي در سر داشت، براي هر مادري كه پسرش را به عنوان شهيد بر شانه حمل كرد، براي هر پدري كه براي دخترش كه با گلولهاي خائنانه كشته شد، تلخ گريست.
وصيت نهايي من اين است كه هميشه به ياد داشته باشيد كه مقاوت بيهوده نيست و صرفا يك گلوله كه شليک ميشود نيست، بلكه زندگياي است كه با عزت و كرامت زيسته ميشود.
زندان و محاصر به من آموختهاند كه نبرد، طولاني و راه، دشوار است، اما همچنين آموختهام كه مردمي كه از تسليم شدن سرباز ميزنند، با دستان خود معجزه خلق ميكنند.
انتظار نداشته باشيد كه جهان با شما عادلانه رفتار كند، زيرا من اين را تجربه كردهام كه چگونه جهان در برابر دردهاي ما سكوت ميكند. منتظر عدالت نباشيد، بلكه خود عدالت باشيد.
رؤيای فلسطين را در قلب خود حمل كنيد و هر زخم را به سلاحي و هر اشك را به منبعي براي اميد تبديل كنيد.
اين وصيت من است:
سلاحهايتان را زمين نگذاريد، سنگهايتان را دور نيندازيد، شهدايتان را فرامونش نكنيد و بر سر رؤيایی كه حق مسلم شماست سازش نكنيد.
ما اينجا هستيم تا در سرزمينمان، در قلبهايمان و در آيندهی فرزندانمان بمانيم.
🇵🇸 فلسطين را به شما ميسپارم، سرزمينی كه تا زمان مرگم دوستش داشتم، و رؤيایی كه همچون كوهی كه هرگز خم نميشود به دوش كشيدم.
اگر بیافتم و سقوط كنم، با من سقوط نكنيد؛ بلكه پرچمي را كه هرگز نميافتد حمل كنيد و خونم را پلی براي نسلی كنيد كه از خاكسترمان قويتر برميخيزد.
فراموش نكنيد كه وطن تنها داستاني براي گفتن نيست، بلكه واقعيتي است كه بايد آن را زيست و زندگی کرد، و با هر شهيدي كه از اين خاك زاده ميشود، هزار مبارز مقاوم ديگر متولد ميشوند.
اگر طوفان بازگردد و من در ميان شما نباشم، بدانيد كه من اولين قطره در موجهاي حریّت و آزادي بودم و اینکه من زندگی کردم تا شما را ببينم که ادامه مسیر را طی و تکمیلش میکنید.
خاري در گلويشان باشید، و سِيـْلي كه عقبنشيني نميشناسد باشيد، و آرام نگيرید تا جهان ما را تنها اعدادي در نشر اخبار نداند و اعتراف كند كه ما صاحبان بر حق هستيم.
✍️ یحیی ابراهيم حسن السنوار
غزه؛ فلسطین 🇵🇸
🔸
@Salehi786
هدایت شده از انتفاضه فلسطین، محسن فایضی
❤️و بالاخره با پیدا شدن پیکر سید هاشم صفی الدین پس از حدود 3 هفته از حمله عجیب صهیونیست ها به محل استقرار ایشان، شهادت سید هاشم از سوی حزب الله تایید شد، با اینکه تقریبا پس از حمله در همان ساعات اولیه زمزمه ها از شهادت قطعی ایشان خبر میداد
❌البته دو هفته اول بواسطه حجم بمباران های رژیم و هدف قرار دادن تجهیزات امدادی به محل حمله، آوار برداری ممکن نبود
✅سید هاشم، را شبیه ترین فرد به سید حسن مینامیدند
ایشان سابقه حضور در شورای مرکزی، اجرایی و حتی نظامی حزب الله را داشتند....درست مانند شخصیت سید حسن که به شدت در مسائل امنیتی و نظامی صاحب نظر و دخیل بودند....
❤️در تصویر سید هاشم صفی الدین، در حال بوسه زدن بر سلاح عماد مغنیه افسانه ای است....
🔴رهبران بزرگی از میان ما میروند و قطعا آسیب مهمی است...اما مقاومت همچنان به راه خود ادامه می دهد انشالله....
درست مثل شهید رنتیسی که سه هفته پس از شیخ احمد یاسین ترور شد....
اما سید هاشم گمنام و بی ادعا، زمان دوران اعلام نشده رهبری ایشان، بعد از شهید نصرالله از سه هفته هم کمتر بود...
✳️سید صفی الدین، مزد جهاد حداقل ۳ دهه گذشته اش را گرفت
@Thirdintifada
هدایت شده از روشنگری
و در تاریخ بنويسيد..
مقاومت در حالی که خون فرماندهانش ریخته میشد ادامه داشت..! 🥀
و سَيَعلَمُ الّذينَ ظَلَموا أي مُنقَلَبِ يَنقَلِبون
پيكر پاك و مطهر فرزند فاطمه (س) و مرد ميدان جهاد و شهادت حجت الاسلام سيدهاشم صفي الدين پس از سه هفته در ميان آوار بمباران هاي دشمن صهيونيستي در جنوب لبنان پيدا شد.
√ @Roshangari_ir | روشنگری
هدایت شده از [شیخ محمّدحسن قمی]
.
دو روز بعد از انتشار خبر ترور ایشان، یعنی روز شنبه ، در حالیکه حتی برخی رسانه های دشمن از بی نتیجه بودن ترور ایشان حرف میزدند، در عالم رؤیا سید هاشم صفی الدین را دیدم و شنیدم کسی همین جمله را میگفت:
«تلک قوم اختارهم الله للقائه»
یعنی اینها کسانی هستند که خدا آنها را برای لقاء و دیدار خودش انتخاب کرده است.
گوارا باد بر آنان لقاء الله..
رزقنا الله الشهادة في سبیله و الحشر في زمرة محمد و آل محمد علیهم السلام
🔹 روزنامه صهیونیستی هاآرتص: اسرائیل، آخرین نفسهای خود را میکشد و ساکنان مهاجر آن باید به کشورهای خود برگردند. 👇(متن کامل در لینک)
🌐 https://www.jahannews.com/news/900609/روزنامه-صهیونیستی-اسرائیل-آخرین-نفس-های-خود-می-کشد
🌐 https://www.haaretz.co.il/opinions/2016-09-08/ty-article-opinion/.premium/0000017f-dc54-df62-a9ff-dcd785a70000
🔹 @jahaannews
🔸
@Salehi786
صالحی - ارتباط کاربران
🔹 روزنامه صهیونیستی هاآرتص: اسرائیل، آخرین نفسهای خود را میکشد و ساکنان مهاجر آن باید به کشورهای
بسم الله
🔸مقاله عبری «اسرائیل، آخرین نفسهای خود را میکشد و ساکنان مهاجر آن باید به کشورهای خود برگردند.» 👇
🔹تحت این تیتر، روزنامه صهیونیستی عبری «هاآرتص» در اسرائیل، مقالهای از نویسنده مشهور صهیونیست، آری شاویت، منتشر کرد که در آن وی مینویسد:
⚡ به نظر میرسد با سختترین مردمان تاریخ روبرو هستیم و هیچ راهحل دیگری جز به رسمیت شناختن حقوق آنها و پایان دادن به اشغال وجود ندارد.
🔻 شاویت مقاله خود را اینگونه آغاز میکند:
به نظر میرسد از نقطه بازگشت عبور کردهایم و شاید «اسرائیل» دیگر نتواند به اشغال پایان دهد، استعمار را متوقف کند یا به صلح دست یابد. به نظر غیرممکن میآید که صهیونیسم را اصلاح کنیم، دموکراسی را نجات دهیم و مردم این سرزمین را تقسیم کنیم.
او اضافه میکند:
اگر اوضاع اینگونه باشد، پس:
• دلیلی برای زندگی در این کشور وجود ندارد.
• دلیلی برای نوشتن در «هاآرتص» وجود ندارد.
• دلیلی برای خواندن «هاآرتص» وجود ندارد.
ما باید همانطور که دو سال پیش راگل آلفر پیشنهاد داد، این کشور را ترک کنیم… اگر «اسرائیلیگری» و یهودیت دیگر بخش مهمی از هویت فرد نیست و اگر هر شهروند اسرائیلی پاسپورت خارجی در دست دارد، نه فقط از لحاظ فنی بلکه از نظر روانی، پس پایان کار است. باید از دوستانمان خداحافظی کنیم و به سانفرانسیسکو، برلین یا پاریس برویم.
از آنجا، از سرزمین ناسیونالیسم جدید آلمان یا ناسیونالیسم جدید آمریکا، باید به آرامی نظارهگر باشیم که «دولت اسرائیل» آخرین نفسهای خود را میکشد.
ما باید سه قدم به عقب برداریم و تماشاگر غرق شدن دولت یهودی دموکراتیک باشیم.
شاید مسئله هنوز حل نشده باشد.
شاید هنوز از نقطه بیبازگشت عبور نکردهایم.
شاید هنوز ممکن باشد به اشغال پایان دهیم، استعمار را متوقف کنیم، صهیونیسم را اصلاح کنیم، دموکراسی را نجات دهیم و زمین را تقسیم کنیم.
نویسنده ادامه میدهد:
من انگشت اتهام را به سوی نتانیاهو، لیبرمن و نئونازیها نشانه رفتم تا آنها را از توهم صهیونیستی بیدار کنم.
ترامپ، کوشنر، بایدن، باراک اوباما و هیلاری کلینتون آنهایی نیستند که به اشغال پایان خواهند داد.
سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز مستعمرات را متوقف نخواهند کرد.
تنها نیرویی در جهان که قادر به نجات اسرائیل از خودش است، خود اسرائیلیها هستند، با ایجاد زبانی سیاسی جدید که واقعیت را به رسمیت میشناسد و این که فلسطینیها در این سرزمین ریشه دارند.
من شما را به جستجوی راه سومی برای بقا در اینجا و جلوگیری از نابودی فرا میخوانم.
نویسنده از «هاآرتص» تأیید میکند:
از زمانی که اسرائیلیها به فلسطین آمدند، متوجه شدند که نتیجه یک دروغ هستند که توسط جنبش صهیونیستی خلق شده است؛ جنبشی که از هر نوع فریب درباره هویت یهودی در طول تاریخ استفاده کرده است.
با سوءاستفاده و اغراق در مورد آنچه هیتلر آن را هولوکاست نامید، جنبش موفق شد جهان را قانع کند که فلسطین «سرزمین موعود» است و این که بهاصطلاح معبد زیر مسجد الاقصی قرار دارد. به این ترتیب، گرگ به بره تبدیل شد و با پول مالیاتدهندگان آمریکایی و اروپایی تغذیه شد تا به یک هیولای هستهای تبدیل شود.
نویسنده از باستانشناسان غربی و یهودی کمک گرفت، مشهورترین آنها اسرائیل فینکلشتاین از دانشگاه تلآویو است که تأیید کرد «معبد یک دروغ و افسانه است که وجود ندارد» و تمام حفاریها ثابت کردهاند که هزاران سال پیش ناپدید شده است. این مسئله در بسیاری از منابع یهودی به وضوح تأیید شده و بسیاری از باستانشناسان غربی آن را تأیید کردهاند.
آخرین آنها در سال ۱۹۶۸ میلادی بود، زمانی که دکتر کاتلین کنیون، باستانشناس بریتانیایی و مدیر حفاریها در مدرسه باستانشناسی بریتانیا در اورشلیم، در بیتالمقدس حفاری کرد و به دلیل افشای «اسطورههای اسرائیلی در مورد وجود آثار معبد سلیمان زیر مسجد الاقصی» از فلسطین اخراج شد.
او نتیجه گرفت که هیچ اثری از معبد سلیمان وجود ندارد و کشف کرد که آنچه اسرائیلیها به عنوان «اصطبلهای سلیمان» میخوانند، هیچ ربطی به سلیمان یا اصطبلها ندارد، بلکه یک مدل معماری کاخهایی است که در بخشهای مختلف فلسطین ساخته شده است. این در حالی است که کاتلین کنیون از انجمن اکتشافات فلسطین آمده بود، با هدف روشن کردن روایتهای کتاب مقدس، زیرا او فعالیتهای زیادی در بریتانیا در اواسط قرن نوزدهم در مورد تاریخ «خاور نزدیک» نشان داد.
این نویسنده یهودی تأکید کرد که:
نفرین دروغها همان چیزی است که اسرائیلیها را آزار میدهد و روز به روز به صورت ضربهای از چاقوی دست یک اورشلیمی، یا یک فرد از الخلیل یا نابلس، یا با سنگی از راننده اتوبوسی از یافا، حیفا یا عکا، به آنها ضربه میزند.
اسرائیلیها متوجه شدهاند که هیچ آیندهای در فلسطین ندارند؛ این سرزمین بدون مردمانی نیست، آنطور که به دروغ ادعا کردهاند. نویسنده دیگری نه تنها به وجود مردم فلسطین اذعان دارد بلکه برتری آنها بر اسرائیلیها را نیز تأیید میکند. این شخص گیدئون لوی، صهیونیست چپگرا، است که میگوید:
به نظر میرسد فلسطینیها از طبعیتی متفاوت با بقیه بشریت برخوردارند… ما سرزمین آنها را اشغال کردیم و جوانان آنها را با مواد مخدر، فحشا و فساد آلوده کردیم. ما گفتیم که پس از چند سال سرزمین و میهن خود را فراموش میکنند، سپس نسل جوان آنها در انتفاضه ۱۹۸۷ به ما یورش آورد.
ما آنها را زندانی کردیم.
گفتیم، «ما آنها را در زندان تربیت خواهیم کرد.» سالها بعد، پس از اینکه فکر کردیم درس خود را آموختهاند، آنها با قیام مسلحانه در سال ۲۰۰۰ به ما بازگشتند، که همه چیز سبز و خشک را در هم نوردید.
گفتیم خانههای آنها را ویران خواهیم کرد.
ما سالها آنها را محاصره کردیم و سپس آنها موشکهایی بیرون کشیدند و علیرغم محاصره و ویرانی، موفق به حمله به ما شدند.
ما شروع به ساخت دیوار جدایی و سیم خاردار کردیم… اما آنها از زیر زمین و از طریق تونلها به سراغ ما آمدند و خسارات سنگینی به ما وارد کردند.
در جنگ اخیر، ما با تمام توان خود با آنها جنگیدیم، اما آنها کنترل ماهواره اسرائیلی (آموس) را به دست گرفتند. آنها با پخش تهدیدها و هشدارها، وحشت را در هر خانه اسرائیلی گسترش دادند، همانطور که زمانی که جوانانشان موفق به تصرف کانال ۲ اسرائیل شدند، این اتفاق افتاد.
در نهایت، همانطور که نویسنده میگوید:
به نظر میرسد با سختترین مردمان تاریخ روبرو هستیم و هیچ راهحل دیگری جز به رسمیت شناختن حقوق آنها و پایان دادن به اشغال وجود ندارد.
🔸
عنوان مقاله:
«اسرائیل آخرین نفسهای خود را میکشد»
✍️ نویسنده: آری شاویت
منبع: روزنامه عبری هاآرتص
به نقل از جهان نیوز
🌐 www.jahannews.com/news/900609/روزنامه-صهیونیستی-اسرائیل-آخرین-نفس-های-خود-می-کشد
🌐 https://www.haaretz.co.il/opinions/2016-09-08/ty-article-opinion/.premium/0000017f-dc54-df62-a9ff-dcd785a70000
🔸
لطفاً این مقاله را تا حد امکان پخش کنید، زیرا پر از حقایق تاریخی است و توسط نویسندهای از کشور اشغالگر نوشته شده است. بگذارید رهبران اشغال و سیاستمداران بدانند که عادیسازی صلح نمیآفریند؛ بازگرداندن حقوق به صاحبان آن است که صلح ایجاد میکند.
🔹 eitaa.com/jahanbozorgee/9823
🔸
@Salehi786
هدایت شده از یادداشت های مهدی افراز
💡آیا از ناکارآمدی گفتمان "مدافعان حرم" تجربه ای آموخته ایم؟
✍️مهدی افراز
بخش اول
🔹با اوج گرفتن تحولات سوریه در اوایل دهه ۹۰ و اضطرار به ورود حزب الله لبنان در عرصه درگیری، فصل متفاوت و بدیعی از شهادت برای جامعه لبنان شکل گرفت. ایده پردازی حزب الله برای معرفی این شهدا و توجیه حضور خود در این معرکه، استفاده از تعبیر مدافع حرم بر روی قبور مطهر شهدایش بود. ایده ای که در ظرف اقتضائات آن روز جامعه لبنان بسیار هوشمندانه، حکیمانه و روشبینانه بود. همزمان با رسانه ای شدن حضور نظامی ایران در سوریه و اسارت و شهادت برخی از نیروهای ایرانی، پرسشی به سرعت در جامعه شکل گرفت که "مسأله منازعات داخلی سوریه چه ارتباطی به ما دارد؟! " آن روزها، سامانه ادراک ساز ایرانی تلاش نمود با الگوبرداری از دوستان حزب الله، منطق و فسلفه حضور ایرانیان در غائله شام را ذیل ادبیات "دفاع از حرم" توضیح دهد.
🔸با وجود همه مزیت هایی که در منطق دفاع از حرم وجود داشت که به درستی می توانست تقدس بخش و توجیه گر بخشی از ادله حضور ما در ۱۰۰۰ کیلومتر فراسوی مرزهایمان باشد اما به طور کلی بیشتر، نقش مسکوت گذاشتن و از کنار واقعیت گذشتن داشت. تکیه بر این ادبیات موجب شد تا در کنار سؤال پیشین ده ها پرسش بی پاسخ دیگر هم زائیده شود و بعدها کنایه زده شود که " آیا در یمن هم حرمی وجود دارد که ما خبر نداریم؟! ". این ابهام تا حدی برجستگی پیدا کرد که فرمانده اصلی این میدان، شهید سلیمانی در آخرین گفتگوی خود با جامعه ایران - یعنی وصیتنامه اش- تلاش نمود تا از طریق توسعه در معنای حرم و القای این گزاره که "جمهوری اسلامی حرم است" به نحو فعالانه تری ذهن ایران را با سیاست های مقاومت همراه نماید.
🔹حالا و پس از حوادث ۷ اکتبر، ابهامات انباشته در دوره های گذشته مجدداً در میدان شناختی ایران به نحو جدی تری فعال شده است. این بار و با به میدان کشیده شدن جغرافیای ایران در صحنه درگیری پرسش از "چرایی دخالت ایران در مناقشه فلسطین" به صورت علنی تر و شاید خشن تری در حال مطرح شدن است. طی یکسال گذشته، جریانات و شخصیت های گفتارپرداز ایرانی در پاسخ به این نیاز و برای تبیین "منطق رفتار منطقه ای جمهوری اسلامی" تلاش های قابل توجهی به خرج داده اند که مجموع این تکاپوی راهبردی را در قالب ده روایت کلی می توان صورت بندی نمود:
🔸روایت اول: "آزادسازی قدس" ؛ قدس قبله اول مسلمین و مکان به معراج رفتن نبی مکرم ص بوده است. مسجد الاقصی نه یک معبد عادی که یک موقعیت هویت بخش برای امت اسلامی است، با اشغال شدن این منطقه توسط صهیونیست ها عملاً مسملین مورد هجمه هویتی قرار گرفته اند و ما و همه امت موظف به تلاش و مجاهدت برای آزادسازی قدس شریف می باشیم.
🔹روایت دوم: "مقدمه سازی ظهور، آخرالزمان و کلید رمزآلود فرج" ؛ بسیاری از روایات مرتبط با ظهور حضرت حجت عج حاکی از این واقعیت است که یکی از اضلاع برای زمینه سازی ظهور، شکست یهود از ایرانیان است. طبق گزارش قرآن یهود دوبار در روی زمین فساد می کند و افرادی برای ازاله یهود از طرف خداوند مبعوث می شوند که به گواه برخی روایات آن قوم که خداوند در مرحله دوم علیه یهودیان برمی انگیزد، به یاران آخرالزمانی امام زمان عج و و به اینکه آنان اهل قم و کسانی هستند که خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت برمی انگیزد، تأویل شده است. لذا از بین بردن رژیم صهیونیستی یکی از مراحل جدی برای مقدمه سازی ظهور بوده و فلسفه آخرالزمانی این درگیری در بسیاری از فیلم های هالیوودی همچون آرماگدون بازنمایی شده و در ادبیات امروز سران اسرائیل هم انعکاس یافته است.
🔸روایت سوم: "دفاع از مردم مظلوم و زنان و کودکان بی دفاع فلسطین"؛ تجاوز گری غیرقانونی اسرائیل در اشغال سرزمین ها و اقدامات وحشیانه این رژیم در کشتار دسته جمعی، تبدیل بیمارستان ها و مدارس به هدف مشروع، زنده زنده سوزاندن انسان ها، تحمیل محاصره غذایی - دارویی و تبدیل غزه، ضاحیه و ... به گورستان، هر انسان با شرافت و هر دولت مستقلی را وامی دارد که در کنار این مردم مظلوم بایستد و تلاش نماید که فلسطینیان به حق مشروع خود برای بازپس گیری سرزمین شان دست یابند.
🔹روایت چهارم: "مبارزه با جهان استعماری و سرمایه داری"؛ حیات اقتصادی مدرن علی الخصوص پساجنگ دوم پیوند ناگسستنی با رفتار یهودیان دارد. فلسفه وجود یک کشور یهودی در قلب خاورمیانه طرح استعماری غرب برای توجیه حضور فیزیکی در غرب آسیا و ایجاد یک بستر رسمی برای به یغما بردن منابع انرژی منطقه و تبدیل جوامع اسلامی به بازار مصرف کالاهای غربی است. از این جهت موجودیت اسرائیل مستقیماً به حیات اقتصادی جریان سرمایه داری در جهان گره خورده است. کشورهای مسقل و آزادی خواه برای خارج کردن سرنوشت خود از زیر هژمونی استعمار ناگزیر از مقابله و درگیری با جهان خواران هستند و بایستی پذیرای هزینه های ناشی از این جدال باشند.
https://eitaa.com/afrazmahdi