بسم الله
🔶موضوعی بسیار مهم در کشف صحیح نظریات #علامه_طباطبایی👇
🔻مقاله« #عدالت از دیدگاه علامه طباطبایی»
🔶سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر #احمد_واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم
🔻در اولین همایش بین المللی «اندیشه های علامه طباطبایی در تفسیر المیزان»👇
🔻حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی #مناقشات محققان در مورد #نظریه_عدالت علامه طباطبایی را #ناصحیح دانست وگفت:
🔶ایشان این تحلیل از ارزشمندی عدالت را در سطح #حداقل_شعور_اجتماعی مطرح می کند یعنی بشر فارغ از هر دین و مذهب و رتبه از کمال روحی، در سطح نازل شعور اجتماعی به این درک می رسد.
🔶او اینگونه سخنان خود را آغاز کرد:
🔻بحث در باب «عدالت» غیر از «عدالت اجتماعی» است ممکن است برخی صاحبنظران در مورد «عدالت اجتماعی» تحقیقی ارائه نکرده باشند اما در مورد «عدالت» بحثهایی کرده باشند. حتی در مکاتب فلسفی و سیاسی نقطه نظراتی داریم که به ارزشمندی و فضیلت «عدالت» باورمندند اما به «عدالت اجتماعی» باورمند نیستند مانند لیبرالهای کلاسیک یا اختیارگرایان معاصر.
🔻اما نکته دوم این است که به چه نحوی علامه طباطبایی را یک نظریه پرداز عدالت بدانیم.
در مورد نظریه پردازی عدالت دو تفسیر داریم؛ در تفسیر مضیّق اگر صاحبنظری در مورد عدالت اجتماعی، اصول عدالت، نحوه تحقق عدالت اجتماعی و شاخص های عدالت و فضایل اجتماعی و عدالت در حوزه های مختلف زندگی نظریه پردازی جامعی ارائه کرده باشد، نظریه پرداز عدالت نام می گیرد.
🔻در تفسیر موسّع از نظریه پردازی عدالت، هر متفکری که در بخشهایی از حوزه عدالت پژوهی سخن گفته باشد، نظریه پرداز عدالت شمرده می شود ولو به صورت جامع و گسترده در حوزه عدالت سخن نگفته باشد.
🔻علامه طباطبایی نظریه پرداز عدالت در تفسیر موسّع است چون ایشان در چهار محور حوزه عدالت از قبیل مفهوم عدالت، تعریف عدالت اجتماعی، ضرورت عدالت و منشا ارزشمندی عدالت هم در المیزان و هم در اصول فلسفه و روش رئالیسم بحث کرده است.
🔻علامه طباطبایی راجع به کلان پروژه های عدالت بحثی نکرده است، مثلا راجع به معیارها و شاخصهای عدالت اجتماعی و نسبت بین فضیلت و عدالت بحث نکرده است یعنی مانند هر متفکر دیگری بخشهایی را مغفول گذاشته و بخشهایی را بحث کرده است. برخی از بحثهای علامه طباطبایی در حوزه عدالت اعتراضاتی را برانگیخته و سبب مناقشاتی حتی در بین شاگردان ایشان از جمله مرحوم شهید مطهری شده است که این دیدگاه را مورد نقد قرار داده است.
🔻علامه طباطبایی [در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم] در باب اینکه ضرورت عدالت و منشا اذعان و تصدیق ما به ارزشمندی عدالت چیست [در سطح اولیه از شعور اجتماعی] نظر خاصی دارند به این صورت که نظر ما به ضرورت عدالت و ارزشمندی عدالت را به «استخدام گری انسان» بر می گرداند؛ پس انسان به طور طبیعی به دنبال سود خود از دیگران است و برای رسیدن به سود خود، سود دیگران را می خواهد. یعنی انسان به این شعور میرسد که اگر میخواهم به نیازهای خود دست پیدا کنم پس باید اجازه دهم دیگران هم به سود خود برسند.
🔻در این نظریه، انسان از «اعتبار استخدام» به «اعتبار اجتماع» می رسد و از «سود خود» به «عدل اجتماع» می رسد.
اینجا «حسنِ عدالت» و «قبحِ ظلم» را «اعتبار» می کند. با این بیان علامه حسن عدالت و قبح ظلم امری اعتباری می شود.
🔻پیوند زدن عدالت به اعتباریات و استخدام گری انسان از نظر مشهور سه مورد مناقشه برانگیز دارد؛
✨ اول اینکه انسان دیگر «مدنیُ الطبع» نمیشود بلکه «مدنی بالاضطرار» می شود.
✨ثانیا دیگر عدالت، فضیلت نیست، بلکه اضطرار اجتماعی است.
✨سوم آنکه دیگر عدالت فضیلت و ارزش فی نفسه نمی شود، بلکه ارزش ابزاری پیدا می کند، یعنی عدالت ارزشمند است چون ابزاری برای رسیدن به سود است.
🔻به اعتقاد بنده این تصور از نظریه عدالت علامه و مترتب کردن این سه تالی فاسد، صحیح نیست، البته نه به این معنا که علامه این حرفها را نزده، بلکه تمام سخن علامه در رابطه با عدالت و فضیلت عدالت این حرفها نیست، و اینها فقط سطحی از نظر علامه در رابطه با عدالت است؛ نظیر تصور غلطی که عده زیادی کردند که مرحوم علامه در مقاله اعتباریات آنچه که در تحلیل اعتبار «باید و خوب» میکند راجع به همه ی بایدها و خوبهاست، در حالیکه اینگونه نیست، بلکه تحلیل علامه در مقاله اعتباریات راجع به باید و خوبی است که هر فاعلِ فعل ارادی قبل از انجام فعل ارادی خود انجام میدهد.
🔻مرور در مطالب علامه در جاهای مختلف به ویژه در «تفسیر المیزان» نشان می دهد که ایشان این تحلیل از ارزشمندی عدالت را در سطح شعور اجتماعی مطرح می کند، یعنی بشر فارغ از هر دین و مذهب و رتبه از کمال روحی، در سطح نازل شعور اجتماعی به این درک می رسد.
🔻چون علامه تصریح می کند که انسان در سطح شعور اجتماعی دسترسی به اخلاق فاضله ندارد.
( ادامه👇)