eitaa logo
صالحی - ارتباط کاربران
1.3هزار دنبال‌کننده
751 عکس
256 ویدیو
273 فایل
﷽ 💫 طلبه ای ساده دروس خارج حوزه قم لیسانس نرم افزار ارشد مهندسیIT دکتری عرفان اسلامی ✅اینجا نشر پژوهشها و پرسش وپاسخهای کاربران 📌خصوصی @mSalehi ✅ کانال تدریس: 1. @Shia_erfan 2. @Nezam_Andishe ✅ کانال اصلی بنده @Salehy 📲نرم‌افزارهای مفید @SalehiApps
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶بسم الله (علیه السلام) در از و و (علیهم السلام) 🔶 yon.ir/EhyeAsher 🔻«اِهیِه اَشِر اِهیِه» (Ehyeh Asher Ehyeh)، به معنی «هستم آنکه هستم» ( أكون الّذي أكون ، I Am that I Am ، به عِبری: אהיה אשר אהיה )، از نام‌های خداوند در کتب یهودیت و مسیحیت است. 🔻در تورات آمده: وقتی موسی (مُشه، Mosheh، מֹשֶׁה) در کوه حور (طور) خدا را ملاقات می‌کند و خداوند موسی را مامور رساندن پیامش به سوی بنی اسرائیل می‌کند، موسی چنین می‌گوید: «اینک چون من نزد بنی‌اسرائیل برسم، و بدیشان گویم خدای پدران شما مرا نزد شما فرستاده است، و از من بپرسند که نام او چیست، بدیشان چه گویم؟» 🔻خداوند به موسی (سه پاسخ داد) فرمود: «اِهیِه اَشِر اِهیِه» (هستم آنکه هستم؛ من آن هستم که -از ازل تا ابد- هستم). و گفت: «به بنی‌اسرائیل چنین بگو: حضرت «اِهْیَه» (هستم) مرا نزد شما فرستاد». و خدا باز به موسی گفت: «به بنی‌اسرائیل چنین بگو، «ییه وه» (یهوه: او هست)، اله پدران شما، اله ابراهیم و اله اسحاق و اله یعقوب، مرا نزد شما فرستاده است. «آن نام» (اِهیِه اَشِر اِهیِه) نامِ ابدیِ من است، و در هر دوره وسیله ذکر من است» [سِفر خروج -شِموت-، فصل۳، آیه ۱۴و ۱۵] ✨«آن نام» : «هاشِم» : השם : ها ה (آن)، شِم שם (نام - اسم)؛ در دین موسی برای احترام، نام خدا (اِهیه، یه‌وه، آدونای) فقط در عبادت مورد استفاده قرار میگیرد، و در مکالمه برای اشاره به خدا از لغت «هاشِم» (آن نام) استفاده میکنند. نام جد پیامبر خاتم نیز «هاشم» بوده، و خاندان مطهرش «بنی هاشم» نام دارند. ✨نامهای خداوند که در تورات بکار برده شده، إِهیِه (هستم: אהיה)، یه‌وه (او هست: יהוה)، اله (خداوند: אֱלָה)، اِل -ایل- (خدای: אל) که معمولا بهمراه یک صفت خدا بکار میرود (نمونه هایش در نامهای بعدی)، اِلوهیم (خدای واحد: אל הים)، اِل شَدای (خدای قدرتمند: אל שדי)، اِل یون (خدای اعلی: אל יון)، اِل اولَم (خدای بی انتها: אל עוֹלָם)، اِل حی (خدای زنده: אל חי)، اِل جیبور -گیبور- (خدای جبّار: אל גיבור)، آدونای (ارباب، ربّ: אדוני)، آدونای صْبَاؤُوتْ (ارباب سپاهیان: ربّ الجنود: אדוני צבאות). ✨یهودیان معمولا نام «یه‌وه» را بر زبان نمی‌آورند. از قرن سوم ق.م، تلفظ آن بجز در معبدسلیمان (بیت المقدس) ممنوع اعلام شد، بخاطر قداست کلمه‌ی «یه‌وه» (که «اسم اعظم چهار حرفی» و نام «ذات احدی الهی» است)، و بجای آن یهودیان بیشتر از لغت «آدونای» استفاده میکنند. 💎( ادامه👇)
15075609615432mp3_98_5.mp3
2.38M
🌷دستورالعمل 👆برای رفع ناراحتی و آرامش قلب ✨نقل از 🔻 شخصی نزد علامه آمد و گفت: ناراحتم چه کنم؟ 👌علامه فرمودند: هر روز ۶۶ مرتبه بگو «الله» ... @Salehi786 @AllameTabatabaei
بسم الله شرح بیان از مطابق حقیقت اشراقی قرآن 🔸 🔸 نگاهِ «توحیدی-تشکیکیِ» علامه، به «آیه‌ها» (ارتباطِ عبارتی، کلیدِ معنایی، تفسیر قرآن به قرآن)؛ مبنای تشکیلِ «مدل آیاتِ مرتبط» 🔻 علامه طباطبایی (رحمةالله علیه) از یک طرف، به نحوی با ارجاع معانی همه¬ی آیات قرآن به «آیات توحیدی» یا همان «غرر آیات»، مبدأ و مقصد شناخت تمام معارف قرآن را «توحیدِ خداوند سبحان» می¬داند، که این به نحوی همان منتهی شدنِ همه‌ی امور به توحید است که فرمود «إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّه‏»، «همه‌ی امور به‌سوی خدا رجوع می‌کند» (هود، ۱۲۳). ولذا در مجموع، «غرضِ کلّ آیات و سُوَرِ الهی» به نحوی «هدایت به توحید» است. 🔻بر همین مبنا، علامه می‌فرمایند: «فالآيات القرآنية .. تعتمد على حقيقة واحدة هي الأصل و تلك فروعه، و هي الأساس الذي بني عليه بنيان الدين و هو توحيده تعالى»، «تمام آیات قرآنی، بر یک حقیقتِ واحد تکیه دارند که آن حقیقت اصل است و آیاتِ قرآن فرعِ آن اصل هستند، که آن اساسِ دین است، و آن همان «توحید خداوندمتعال» می‌باشد» (المیزان، ج۱۰ ص١٣۵). 🔻ازطرف دیگر، ایشان در تفسیر قرآن، آیات را دارای «درجات و مراتبِ تشکیکی» می‌دانند، که (طبق قواعد قرآنی) اولا برخی «آیاتِ متشابهات» هستند و در درجاتِ معناییِ نازله با معانی و مصادیقِ بشری مشابه هستند، و برخی آیات در درجاتِ معناییِ عالیه که «ظهور شدیدتری در توحید» دارند، و متشابهات با آنها «معنای صحیحِ توحیدی» پیدا می‌کنند، و به آنها «آیاتِ محکمات» می‌گویند، و از میانِ همین آیاتِ محکم نیز برخی آیات، «نفوذِ شدیدتر» و «پهنه¬ی وسیع‌تری» از آیاتِ دیگر را «معنایِ دقیقِ توحیدی» می‌بخشند که آنها «قلّه¬ها و غررِ آیاتِ قرآن» می‌باشند [1]. 🔸علامه طباطبایی (رحمةالله علیه)، در ضمنِ این نگاهِ «توحیدی-تشکیکی» که برخی آیات را «کلیدِ معنایی» برای آیاتِ دیگر می‌داند، همچنین به یک «ارتباطِ عبارتی» و «اشتراکِ معنایی» در میانِ «بخش‌های درونیِ آیات» نیز اشاره می‌کنند، که مجموعاً این «قواعدِ قرآن به قرآن» مبنای تشکیلِ «مدل آیات مرتبط» در تفسیر المیزان قرار می‌گیرند. 🔸علامه طباطبایی (رحمةالله علیه) «ارتباط عبارتیِ بخش‌های درونیِ آیات» را تحتِ «یک اصلِ تفسیری» (مأخوذه از روش اهل البیت علیهم السلام) بیان می‌کنند، که از آن اصلِ تفسیری نیز «دوقاعده¬ی¬ تفسیری» را بدست می‌آورند. 🔻قاعده¬ی اوّل، «ظهورِ تشکیکیِ عبارات» در تشکیلِ هر آیه است، که از ابتدای هر آیه، «عباراتِ معنادارِ درونِ آیه» مرحله به مرحله تکمیل شده، و از یک «معانیِ عامّ» (با حقیقت و حُکمی ثابت) آغاز شده، و سپس در ادامه‌ی آیه، با آمدنِ قیود و اختصاصاتِ بعدی‌اش (که قیودِ محدود کننده اند)، به «تخصیصِ آن معانیِ عام، در یک مواردِ خاص» می‌رسند. 🔻و قاعده¬ی دوّم اینکه، وقتی درونِ «دو قصّه»، «دو سیاقِ معنایی» یا «دو آیه»، یک «عبارت» بصورت «شبیه یا عینِ هم» تکرار شود، این نشان می¬دهد که آن «دو قصّه»، «دو سیاق» یا «دو آیه»، به جهتِ آن «قسمتِ مشترک» نسبت به همدیگر «یک مرجع» و «مبدئیّتِ واحد» دارند، که هر کدام «به وجهی» نازله‌ای از آن «حقیقتِ واحد» می‌باشند. 🔸 🔸 علامه طباطبایی (رحمةالله علیه) پیرامون آن «اصل تفسیری» و این «دوقاعده» می‌نویسند: ⭕️ «و اعلم أنك إذا تصفحت أخبار أئمة أهل البيت حق التصفح، في موارد العام و الخاص و المطلق و المقيد من القرآن وجدتها كثيرا ما تستفيد من العام حكما، و من الخاص أعني العام مع المخصص حكما آخر، فمن العام مثلا الاستحباب كما هو الغالب و من الخاص الوجوب، و كذلك الحال في الكراهة و الحرمة، و على هذا القياس. و هذا أحد أصول مفاتيح التفسير في الأخبار المنقولة عنهم، و عليه مدار جم غفير من أحاديثهم. و من هنا يمكنك أن تستخرج منها في المعارف القرآنية قاعدتين. (المیزان، ج۱ ص۲۶۰). 🔻اين را هم بايد دانست كه اگر آن طور كه بايد و شايد اخبار ائمه اهل بيت را در مورد عام و خاص و مطلق و مقيد قرآن دقيقا مورد مطالعه قرار دهيم، به موارد بسيارى بر خواهيم خورد كه از عام آن يك قسم حكم استفاده مى‏شود و از همان عام بضميمه مخصّصش حكمى ديگر استفاده می‏شود، مثلا از عام آن در غالب موارد، استحباب و از خاصش، وجوب فهميده میشود، و همچنين آنجا كه دليل نهى دارد از عامش كراهت و از خاصش حرمت و همچنين از مطلق قرآن حكمى و از مقيدش حكمى ديگر استفاده میشود، و اين خود يكى از كليدهاى اصلى تفسير در اخباريست كه از آن حضرات نقل شده و مدار عده بی‏شمارى از احاديث آن بزرگواران بر همين معنا است، و با در نظر داشتن آن، شما خواننده میتوانى در معارف قرآنى دو قاعده استخراج كنى. 🔸 💎 ادامه 👇 👇 👇
بسم الله 🔶موضوعی بسیار مهم در کشف صحیح نظریات 👇 🔻مقاله« از دیدگاه علامه طباطبایی» 🔶سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم 🔻در اولین همایش بین المللی «اندیشه های علامه طباطبایی در تفسیر المیزان»👇 🔻حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی محققان در مورد علامه طباطبایی را دانست وگفت: 🔶ایشان این تحلیل از ارزشمندی عدالت را در سطح مطرح می کند یعنی بشر فارغ از هر دین و مذهب و رتبه از کمال روحی، در سطح نازل شعور اجتماعی به این درک می رسد.   🔶او اینگونه سخنان خود را آغاز کرد: 🔻بحث در باب «عدالت» غیر از «عدالت اجتماعی» است ممکن است برخی صاحبنظران در مورد «عدالت اجتماعی» تحقیقی ارائه نکرده باشند اما در مورد «عدالت» بحثهایی کرده باشند. حتی در مکاتب فلسفی و سیاسی نقطه نظراتی داریم که به ارزشمندی و فضیلت «عدالت» باورمندند اما به «عدالت اجتماعی» باورمند نیستند مانند لیبرالهای کلاسیک یا اختیارگرایان معاصر. 🔻اما نکته دوم این است که به چه نحوی علامه طباطبایی را یک نظریه پرداز عدالت بدانیم. در مورد نظریه پردازی عدالت دو تفسیر داریم؛ در تفسیر مضیّق اگر صاحبنظری در مورد عدالت اجتماعی، اصول عدالت، نحوه تحقق عدالت اجتماعی و شاخص های عدالت و فضایل اجتماعی و عدالت در حوزه های مختلف زندگی نظریه پردازی جامعی ارائه کرده باشد، نظریه پرداز عدالت نام می گیرد. 🔻در تفسیر موسّع از نظریه پردازی عدالت، هر متفکری که در بخشهایی از حوزه عدالت پژوهی سخن گفته باشد، نظریه پرداز عدالت شمرده می شود ولو به صورت جامع و گسترده در حوزه عدالت سخن نگفته باشد. 🔻علامه طباطبایی نظریه پرداز عدالت در تفسیر موسّع است چون ایشان در چهار محور حوزه عدالت از قبیل مفهوم عدالت، تعریف عدالت اجتماعی، ضرورت عدالت و منشا ارزشمندی عدالت هم در المیزان و هم در اصول فلسفه و روش رئالیسم بحث کرده است. 🔻علامه طباطبایی راجع به کلان پروژه های عدالت بحثی نکرده است، مثلا راجع به معیارها و شاخصهای عدالت اجتماعی و نسبت بین فضیلت و عدالت بحث نکرده است یعنی مانند هر متفکر دیگری بخشهایی را مغفول گذاشته و بخشهایی را بحث کرده است. برخی از بحثهای علامه طباطبایی در حوزه عدالت اعتراضاتی را برانگیخته و سبب مناقشاتی حتی در بین شاگردان ایشان از جمله مرحوم شهید مطهری شده است که این دیدگاه را مورد نقد قرار داده است. 🔻علامه طباطبایی [در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم] در باب اینکه ضرورت عدالت و منشا اذعان و تصدیق ما به ارزشمندی عدالت چیست [در سطح اولیه از شعور اجتماعی] نظر خاصی دارند به این صورت که نظر ما به ضرورت عدالت و ارزشمندی عدالت را به «استخدام گری انسان» بر می گرداند؛ پس انسان به طور طبیعی به دنبال سود خود از دیگران است و برای رسیدن به سود خود، سود دیگران را می خواهد. یعنی انسان به این شعور میرسد که اگر میخواهم به نیازهای خود دست پیدا کنم پس باید اجازه دهم دیگران هم به سود خود برسند. 🔻در این نظریه، انسان از «اعتبار استخدام» به «اعتبار اجتماع» می رسد و از «سود خود» به «عدل اجتماع» می رسد. اینجا «حسنِ عدالت» و «قبحِ ظلم» را «اعتبار» می کند. با این بیان علامه حسن عدالت و قبح ظلم امری اعتباری می شود. 🔻پیوند زدن عدالت به اعتباریات و استخدام گری انسان از نظر مشهور سه مورد مناقشه برانگیز دارد؛ ✨ اول اینکه انسان دیگر «مدنیُ الطبع» نمیشود بلکه «مدنی بالاضطرار» می شود. ✨ثانیا دیگر عدالت، فضیلت نیست، بلکه اضطرار اجتماعی است. ✨سوم آنکه دیگر عدالت فضیلت و ارزش فی نفسه نمی شود، بلکه ارزش ابزاری پیدا می کند، یعنی عدالت ارزشمند است چون ابزاری برای رسیدن به سود است. 🔻به اعتقاد بنده این تصور از نظریه عدالت علامه و مترتب کردن این سه تالی فاسد، صحیح نیست، البته نه به این معنا که علامه این حرفها را نزده، بلکه تمام سخن علامه در رابطه با عدالت و فضیلت عدالت این حرفها نیست، و اینها فقط سطحی از نظر علامه در رابطه با عدالت است؛ نظیر تصور غلطی که عده زیادی کردند که مرحوم علامه در مقاله اعتباریات آنچه که در تحلیل اعتبار «باید و خوب» میکند راجع به همه ی بایدها و خوبهاست، در حالیکه اینگونه نیست، بلکه تحلیل علامه در مقاله اعتباریات راجع به باید و خوبی است که هر فاعلِ فعل ارادی قبل از انجام فعل ارادی خود انجام میدهد. 🔻مرور در مطالب علامه در جاهای مختلف به ویژه در «تفسیر المیزان» نشان می دهد که ایشان این تحلیل از ارزشمندی عدالت را در سطح شعور اجتماعی مطرح می کند، یعنی بشر فارغ از هر دین و مذهب و رتبه از کمال روحی، در سطح نازل شعور اجتماعی به این درک می رسد. 🔻چون علامه تصریح می کند که انسان در سطح شعور اجتماعی دسترسی به اخلاق فاضله ندارد. ( ادامه👇)
بسم الله 🔸اشاره به برخی آیات الهی متذکر بر توجه به «توحید وحدت وجود قرآنی» مبتنی بر ارتباط خدا با رسولش و مؤمنانِ به رسولش، در بیان عارف شهید عینُ القضات همدانی (از کتاب نامه های عین القضات). ١⚡️«وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ» (توبه، 62) «خدا و رسولش سزاوارترند به اينكه آنها او را راضى كنند»، و نفرمود: " أن يرضوهما " (آن دو را راضى كنند) (نامه‏ ها، ج1، بند 692). ٢⚡️«لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ» (الفتح، 9) «تا شما (امت) به خدا و رسولش ايمان آورده او را يارى و احترام كنيد و صبح و شام تسبيحش گوييد»، و باز نفرمود «تعزروهما و توقروهما و ...» (نامه‏ ها، ج1، بند 692). همچنین بلافاصله در آیه بعدش👇(الفتح، 10) ٣⚡️«إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» (الفتح، 10) «کسانی (از مؤمنان) که با تو (ای رسول) بیعت کرده اند همانا با خدا بیعت نموده اند، ( دست تو به منزله دست خداست لذا) دست خداست که فوق دست آنهاست» (نامه ‏ها: ج 1، بند 599، و ج 2، بند 55 ). ۴⚡️«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ، وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»‏ (انفال، 17) «شما (مؤمنان) آنها را نکشتید ولکن خدا آنها را کشت، و (ای رسول) تو نبودى كه تير انداختى، ولکن خدا بود که تیر انداخت. (نامه‏ ها: ج 2، بند 159). ۵⚡️«قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْديكُمْ» (توبه، 14) «(ای مؤمنان) با آنها (از مشرکان) مقاتله و مبارزه کنید که خدا به دست شما آنها را عذاب میکند» (نامه‏ ها: ج 2، بند 9). ۶⚡️«وَ اللَّهُ خَلَقَكُم وَ ما تَعمَلُونَ» (الصافات، 96) «و خداوند است که هم شما را خلق کرده و هم اعمال شما را خلق نموده است» (نامه‏ ها: ج 2، بند 9). ۷⚡️«مَن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَد أَطاعَ اللَّهَ» (نساء، 80) «کسی که اطاعت از رسول کند همانا از خدا اطاعت کرده است.» (نامه‏ ها: ج 1، بند 599 ؛ و ج 2، بند 55 و بند 159). 🔸 🔸لطایف توحیدی قرآن: 🔻اشارت های لطیف در این آیات شریفه قرآن کریم، به آنست که در آنها خداوند فعل رسولش و مؤمنان به رسولش را به خویش نسبت میدهد، و نیز فعل افراد دیگر برابر ولیّ و رسولش را نیز فعل آنها برابر خدا قلمداد می‌نماید (مَن اهان لی ولیّا فقد بارَزَنی بالمحاربه)،و در همه حال، حکم وحدانیّت مطلقه وجود حق در تمام آثار الهی بخصوص در رسولش و مؤمنان به رسولش حفظ شده است. 🔻البته این جریان در تمام عالم هستی دائماً برقرار است، منتهی، امتیاز رسول الهی و مؤمنان به هدایت او، بخاطر ایمان و توجه قلبیشان، و غفلت نداشتن و محجوب نبودنشان از این حقیقت توحید است، در تمام مراتب توحید افعالی و توحید صفاتی و توحید ذاتی. 🔻لذا ایشان هرچه دارند بحق داده اند، و آنچه بحق می‌کنند مالک آن را و بجا آورنده اش را خدا می‌دانند، چون یافته اند که خودشان و هرچه دارند مال اوست، و جز فعل حق و صفت حق و هویت حق در آنها ظاهر نیست. خداوند هم ظهور هر اراده اش بر رضایت و سخط خویش را به این اولیائش آشکار میکند (فی قول الله عزوجل: «فَلَمَّا آسَفُونا انتَقَمْنا مِنهُم» (زخرف، ۵۵)، إِنَّ اللهَ -تبارک و تعالی- لَايَأسَفُ كَأَسَفِنَا، وَ لكِنَّهُ خَلَقَ أَولِيَاءَ لِنَفسِهِ، يَأسَفُونَ وَ يَرضَوْنَ، وَ هُم مَخلُوقُونَ مُدَبَّرون (مَرْبُوبُونَ)، فَجَعَلَ رِضَاهُم لِنَفسِهِ رِضَیً، وَ سَخَطَهُم لِنَفسِهِ سَخَطاً، ...). و ظلم به این اولیائش را ظلم به خویش، و محبت به ایشان و ولایتشان را محبت و ولایت خویش می‌شمارد (فی قوله تعالی "وَ ما ظَلَمُونا" (بقره ۵۷)، إِنَّ اللهَ أَعَزُّ وَ أَمنَعُ مِن أَن یُظلَمَ وَ أَن یَنسُبَ نَفسَهُ إِلَی ظُلمٍ وَ لَکِنَّ اللهَ خَلَطَنَا بِنَفسِهِ فَجَعَلَ ظُلمَنَا ظُلمَهُ و ولایَتَنا ولایَتَهُ). 🔻اراده خدا جای اراده ایشان نشسته، هر اراده ای که برایشان باشد به رضای حق داده اند و می بینند که اراده خداست (قلوبنا وَکرٌ لإرادة الله)، همینطور سمع الهی جای سمعشان آمده در نوافل، و تدریجا در فرایض می یابند که اذن الله اند (إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحبَبتُهُ كُنتُ سَمعَهُ اَلَّذِي يَسمَعُ بِه)، و بصیرت الهی بجای بصرشان آمده و تدریجا می یابند که عین الله اند (و بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبصِرُ بِه)، همینطور ید الهی جای یدشان (و يَدَهُ اَلَّتِي يَبطِشُ بِهَا)، و نطق الهی جای نطق و سخنشان (و لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنطِقُ بِه / و ما يَنطِقُ عَنِ الهَوى، إِن هُوَ إِلاّ وَحيٌ يُوحى)، و نور علم و عقل قدسی الهی جای عقلشان می‌نشیند (و لَأَقُومَنَّ لَهُ مَقامَ عَقلِه). والسلام (بخشی از متن پایانی از اشارات در کتاب ثمرات حیات، جلد ٢ ص٢٣۴_٢٣۶، جلسه ١٢٢، استفاده شده است) 🔸 @Salehy @Salehi786
🔸برگی سبز از کتاب بیان (استاد) به قلم تلمیذ (شاگرد) آیت الحق حاج علی 🔻ثمرات حیات، ج١، جلسه ۴۱، صفحه ۲۰۱ و ۲۰۲ 🌐 eitaa.com/salehi786/1262 ایتا 🌐 t.me/SalehiBooks/709 تلگرام 🔸 @Salehi786
بسم الله 🔸برگی سبز از کتاب بیان (استاد) به قلم تلمیذ (شاگرد) آیت الحق حاج علی 🔻ثمرات حیات، ج١، جلسه ۴۱، صفحه ۲۰۱ و ۲۰۲ 🔸 🔸تصفیه عبودیت، انکار ربوبیت 🔻 : از جناب استاد درباره سخن جناب سُغدی سؤال شد که می‌گوید : «تصفیه عبودیت، اثبات مجوسیت (دوگانه پرستی و ثنویّت) است و انکار ربوبیّت». 🔸 [علامه طباطبایی] : 🌷کسی که در مقام تصفیه عبودیت بر می‌آید، در پایان میخواهد خدا را در کناری قرار دهد و خود را نیز در کناری، و با اثنینیّت (دوگانگی)، او را بندگی کند، این نیست، مگر انکار ربوبیّت حق تعالی؛ زیرا خدای جدای از بنده نداریم. 🌷 مرحوم آقا سید حسن کشمیری(ره) از شاگردان استاد قاضی(ره) بود و در فلسفه نیز ید طولایی داشت. وقتی در مدرسه بخارایی ها خدمت استاد آمده بود آیت الله سید ابوالقاسم خویی نیز آنجا بود، صحبت از عالم و اینکه جز ذات حضرت حق -سبحانه- حقیقتی در عالم نیست، پیش آمد. آقای خویی منکر و آقای سیدحسن مُصِرّ بر اثبات این مطلب بود. [سید که در تبیین اعتباری بودن عالم مهارت داشت، بالاخره به آقای خویی ثابت کرد که عالم، اعتباری است. آقای خویی از مجلس بیرون می رود و چون شب سردی بود و سردش شده بود می‌گوید:  «این آقا می‌گوید همه چیز اعتباری است؛ اگر اعتباری بود چرا سرما در من تأثیر میکند؟»] 🔻[علامه: او توجه نداشت که] کسی که می‌گوید سرما اعتباری است، در واقع میگوید: " «من» هم اعتباری است ". 🌷در جریان مکاتبات شیخ محمد حسین اصفهانی با آقا سید احمد کربلایی درباره بیت دوم رباعی عطار نیشابوری که می گوید: ✨"دائما او پادشاه مطلق است ✨در کمال عزّ خود مستغرق است ✨او به سر ناید زخود آنجا که اوست ✨کی رسد عقل وجود آنجا که اوست" سید احمد به مذهب عرفانی جواب می‌داده و شیخ به مذهب حکما گفتاری داشته و کلام سید را نمی‌پذیرفته است. پس از سالها که از این مکاتبات می‌گذرد، همین آقا سیدحسن کشمیری برای شیخ محمد حسین اصفهانی مطلب را روشن می‌کند؛ به طوری که بیان سید مورد قبول ایشان واقع می‌شود. 🔻 : در اینجا یکی از دوستان حاضر در جلسه پس از بیان استاد درباره کلام سُغدی، پرسید اگر ما بنده نباشیم، چه خواهیم بود؟ 🔻حضرت استاد فرمودند: حضرت حق -سبحانه- مالک علی الاطلاق است و مالک همه چیز می باشد؛ حتی در استعمال لفظِ «مَن». پس از ثابت شدن مالکیت علی الإطلاق او -سبحانه- و فقر علی الإطلاق ما، اگر بگوییم ما حضرت حق -سبحانه- را عبادت می‌کنیم، و خود و بندگی خویش را برای او -سبحانه- ثابت نمودیم، انکار مالکیت او -تبارک و تعالی- است. 🌷استاد مرحوم قاضی فرمودند: مَثَلِ کسانی‌که توحید خویش را کامل نکرده اند، مَثَلِ حوضی است که آبش کثیف است و تَهِ آن لجن می‌باشد. هرچه می کوشند آن را پاکیزه نگاه دارند و کثافات رویش را بردارند، باز می بینند گاه گاهی کثافات از تَهِ آن به رویش ظاهر می‌شود. ناچار اگر بخواهند پاکیزه گردد، باید همه‌ی آب و لجن آن را تماماً بیرون بریزند. ما نیز اگر توحید مان را کامل نکرده باشیم، روزی همین باقی مانده سر بر می‌آورد و انسان در توحیدش به شبهه می‌افتد». 🌷استاد [علامه طباطبایی]، پس از بیان استاد قاضی، با دست شریف خود اشاره فرمودند؛ اینجا استاد با نشان دادن کف دست آن را برگرداندند (بعلامت برچیدن هستیِ سالک از تَهِ ظرف وجودش) و همراه آن فرمودند: " سالک باید درصدد برایت از تَه، هر چه هست، به خدای تعالی دهد، و او را مالکِ علی الإطلاق بداند، و خویش را مربوب و او را ربّ به حساب آورد تا دیگر شبهه ای باقی نماند ". 🔻عرض شد: پس، این همه اختلافاتی که میان عرفاست، از همین جا ناشی شده است؟ - فرمودند: بله. 🔻در پایان جلسه، استاد این ابیات خواجه را قرائت کردند: ✨هر شبنمی در این ره صد موجِ آتشین است ✨دردا که این معمّا شرح و بیان ندارد ✨گر خود رقیب شمع است، احوال از او بپوشان ✨کان شوخِ سر بریده، بندِ زبان ندارد [ ۱ ] شبنم‌های این راه که آثار وجودی سالک می‌باشند، هر یک صد موجِ آتشین است که باید از آن گذشت. 🔸 🔸---- پ.ن : 🔻 (۱) : دیوان حافظ، تصحیح قدسی، غزل ۱۵۲، ابیات۳و۶ 🔸 📌تصویر این مطلب در کتاب ثمرات حیات👇 🌐 eitaa.com/salehi786/1261 ایتا 🌐 t.me/SalehiBooks/709 تلگرام 🔸 @Salehi786 @Salehy
بسم الله 🔸خلقتِ حقیقتِ نوریِ پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) 🔸 جامع الاحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/234409 نشانی: بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۲۵، ص ۲۱ پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) 🔸وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ (انصاری) قَالَ: 🔻قُلْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): أَوَّلُ شَیْ ءٍ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی مَا هُوَ؟ ⚡فَقَالَ (صلی الله علیه و آله): نُورُ نَبِیِّکَ یَا جَابِرُ، خَلَقَهُ اللَّهُ ثُمَّ خَلَقَ مِنْهُ کُلَّ خَیْرٍ ⚡ثُمَّ أَقَامَهُ بَیْنَ یَدَیْهِ فِی مَقَامِ الْقُرْبِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَعَلَهُ أَقْسَاماً فَخَلَقَ الْعَرْشَ مِنْ قِسْمٍ وَ الْکُرْسِیَّ مِنْ قِسْمٍ وَ حَمَلَةَ الْعَرْشِ وَ خَزَنَةَ الْکُرْسِیِّ مِنْ قِسْمٍ ⚡وَ أَقَامَ الْقِسْمَ الرَّابِعَ فِی مَقَامِ الْحُبِّ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَعَلَهُ أَقْسَاماً فَخَلَقَ الْقَلَمَ مِنْ قِسْمٍ وَ اللَّوْحَ مِنْ قِسْمٍ وَ الْجَنَّةَ مِنْ قِسْمٍ ⚡وَ أَقَامَ الْقِسْمَ الرَّابِعَ فِی مَقَامِ الْخَوْفِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَعَلَهُ أَجْزَاءً فَخَلَقَ الْمَلَائِکَةَ مِنْ جُزْءٍ وَ الشَّمْسَ مِنْ جُزْءٍ وَ الْقَمَرَ وَ الْکَوَاکِبَ مِنْ جُزْءٍ ⚡وَ أَقَامَ الْقِسْمَ الرَّابِعَ فِی مَقَامِ الرَّجَاءِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَعَلَهُ أَجْزَاءً فَخَلَقَ الْعَقْلَ مِنْ جُزْءٍ وَ الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ مِنْ جُزْءٍ وَ الْعِصْمَةَ وَ التَّوْفِیقَ مِنْ جُزْءٍ ⚡وَ أَقَامَ الْقِسْمَ الرَّابِعَ فِی مَقَامِ الْحَیَاءِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نَظَرَ إِلَیْهِ بِعَیْنِ الْهَیْبَةِ 💥 فَرَشَحَ ذَلِکَ النُّورُ وَ قَطَرَتْ مِنْهُ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ قَطْرَةٍ فَخَلَقَ اللَّهُ مِنْ کُلِّ قَطْرَةٍ رُوحَ نَبِیٍّ وَ رَسُولٍ 💥 ثُمَّ تَنَفَّسَتْ أَرْوَاحُ الْأَنْبِیَاءِ فَخَلَقَ اللَّهُ مِنْ أَنْفَاسِهَا أَرْوَاحَ الْأَوْلِیَاءِ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ. 🔸 ✅ ترجمه : 🔻 و نیز از این قبیل است روایتی که جابر بن عبد اللَّه انصاری نقل کرده که: به رسول الله (صلی الله علیه و آله) عرض کردم: اولین چیزی که خداوند آفرید چه بود؟ 🔻حضرت فرمودند: [اولین چیز] نور پیامبرت بود، ای جابر! خداوند او را آفرید و از او تمام خیر و خوبی‌ها را آفرید 🔻 و سپس او را در مقام قرب خود، در مقابلش، هر چه خواست نگه داشت. و بعد به چند قسمتش نمود؛ از یک قسمت عرش، و از قسمت دیگر کرسی، و از قسمت دیگر حاملین عرش و نگهبانان کرسی 🔻و قسمت چهارم را تا وقتی که خواست در مقام حبّ نگه داشت و آن گاه به چند قسم تقسیم نمود؛ از یک قسمت قلم، از قسمتی لوح و از قسمت دیگر بهشت را آفرید. 🔻 قسمت چهارم را تا زمانی که می‌خواست در مقام خوف نگه داشت و بعد به چند قسمت تقسیم نمود؛ ملائکه را از یک قسمت، خورشید را از قسمت دیگر، و ماه و ستارگان را از قسمت سوم آفرید 🔻و قسمت چهارم را تا هنگامی که خواست در مقام رجاء نگه داشت و آن گاه آن را تقسیم کرد. عقل را از یک قسمت، علم و حلم را از قسمت دیگر، و عصمت و توفیق را از قسمت سوم آفرید 🔻 و قسمت چهارم را تا وقتی که خواست در مقام حیاء قرار داد. 💥سپس با دیده‌ی هیبت بر او نگریست و آن نور به صورت قطراتی درآمد و ١٢۴ هزار قطره شد و از هر قطره ای روح یک پیامبر الهی و رسول الهی را آفرید(در ١٢۴ هزار پیامبر). 💥سپس ارواح انبیا تنفسی کردند و از تنفس آن‌ها ارواح اولیاءالله و شاهدان و صالحین را آفرید. 🔸 🔸 دیگر در همین مضمون با مطالب تفصیلی‌تر👇 🌐 https://eitaa.com/salehi786/3031 🔸🔸 🔖 در تفسیر المیزان این حدیث را در ضمن احادیث طینت و خزائن غیبِ وجودِ انسان در «علّم آدم الاسماء کلّها» نقل کرده اند، و می‌فرمایند: «إن الله علّم آدم ما فی خزائن غیبه من الأشیاء و إنه علم آدم أسماء کل شیء و هی غیب السماوات و الأرض ... و إیاک أن ترمی أمثال هذه الأحادیث الشریفة المأثورة عن معادن العلم و منابع الحکمة بأنها من اختلاقات المتصوفة و أوهامهم *فللخلقة أسرار*، و هو ذا العلماء من طبقات أقوام الإنسان لا یألون جهدا فی البحث عن أسرار الطبیعة، منذ أخذ البشر فی الانتشار، و کلما لاح لهم معلوم واحد بأن لهم مجاهیل کثیرة، و هی عالم الطبیعة أضیق العوالم و أخسها فما ظنک بما وراءها، و هی عوالم النور و السعة» ⚡المیزان فی تفسیر القرآن، جلد ١، ص ١٢۰ و ١٢١ 🔹 👌 از نیز در صوت زیر👇شرح کوتاهی بر فرازهای این حدیث زیبا ذکر شده است 🌐 eitaa.com/salehi786/3027 🔸 @Salehi786
کتاب جدید دست‌نوشته‌ها -تقریرات جلسات تهران علامه طباطبایی .pdf
15.6M
🔸فهرست و گزیده‌ای نمونه از کتاب جدید دست‌نوشته‌ها 🔻 تقریرات جلسات تهران علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) 🔸 🛒 برای دریافت و ثبت سفارش این کتاب می‌توانید به سایت انتشارات ذکرا و یا کانال علامه‌طباطبایی(ره) مراجعه نمایید. 🌐 سایت انتشارات ذکرا 👇 http://www.zekraa.ir 📱کانال علامه‌طباطبایی(ره) 🔹 eitaa.com/allameh_media 🔸 ❇️ در سایت کتاب جمکران، و سایت پاتوق کتاب فردا، فقط جلد نرم شومیز با 10% تخفیف، به قیمت 207,000 تومان موجوده👇 ketabejamkaran.ir/151772 bookroom.ir/book/115328 🔹 ✅ در سایت کتابفروشی قائم (در پاساژ قدس قم) هم خرید اینترنتی جلد سخت (گالینگور) با 10% تخفیف، به قیمت 306,000 تومان موجوده👇 🌐 https://ghaembook.ir/product/خرید-کتاب-دست-نوشته-ها-یادداشت-های-جلس/ 🌐 eitaa.com/ghaem_pub/470 🔹 و 🔸 @Salehi786