eitaa logo
هوالحکیم🌷محمّدحسین صالحی
1.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
393 ویدیو
208 فایل
﷽💫طلبه ای ساده محضر اساتیدعظیم القدر @abedini ⚡لیسانس نرم افزار ⚡ارشدمهندسیIT با پایان نامه برگزیده کشوری درجشنواره علامه حلی ⚡دکترای عرفان اسلامی zil.ink/salehi786 💠پاسخها @Salehi786 📲نرم‌افزار @SalehiApps ✅تدریس @Shia_erfan و @Sania_Ashar @mSalehi
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️٢ 🔻در روایات می‌فرماید: *«إِنَّ هَذَا الْأَمرَ أَمرٌ مِن أَمرِ اللهِ و سِرٌّ مِن اللهِ وَ غَیبٌ مِن غَیبِ الله»*، این امر غیبت، امری از امور الهی، و سرّی از اسرار الهی، و غیبی از غیب‌ خداوندی است. [4]. 🔻 *«الذین يُؤمِنونَ بِالغَيب»* که در آیه سوم سوره بقره آمده یا غیب های دیگر، یکی از مصادیق مهمشان را «دوران غیبت» می‌شمارند. با اینکه ایمان به غیب، خودش یک حقیقت عظیمی است، مصادیق مهمی دارد، یکی از مصادیق مهمش «دوران غیبت» است. لذا بودن در دوران غیبت، مساوق با بودن در دوران عقاب انسانیت نیست. بلکه مساوق با دوران اکرام انسانیت است. می تواند «أقرب ما یکون» باشد یا «أرضی ما یکون» باشد [5]. 🔻 *غیبت «أرحم و أرضی و أقرب» است، زیرا عبور مردم از مرتبه تَن به مرتبه روح، در این دوران محقّق می‌شود*. مردم نگاهشان به امام، به این نیست که فقط در یک نقطه است. بلکه نگاهشان این است که امام در همه جا حضور دارد. تعبیر روایت خیلی زیبا بود که وقتی حجت ما در میان مردم نبود و مردم ایمانشان را حفظ کرده بودند، می‌دانستند حجّت هست، در این دورانِ ایمان است که نه فقط صباحاً و مساءاً باید منتظر فرج باشند، بلکه فرج محقّق است. امام را همه جا حاضر می‌یابند و امکان ارتباط را همیشه فراهم می‌بینند. در دوران سابق باید به سمت مدینه یا سامرّا یا مکان دیگری حرکت می‌کرد تا خدمت امام برسد، ولی در دوران غیبت، چنانچه خدای سبحان خودش هر مکان و هر زمانی امکان مناجات و نجوا با او برقرار است، همین مظهریت در رابطه با امام به عنوان امام غائب پیش می‌آید که بشر در هر کجا که هست همان جا می‌تواند رابطه برقرار کند، به طوری که در زمان ظهور در روایات دارد که هر کسی که در دور ترین نقطه زمین هم هست، حتی اگر در پستوی خانه اش باشد، آنجا احساس می‌کند که نزدیک ترین فرد به امام زمان(عج) است. که البته این رابطه، از دوران غیبت شکل گرفته است. 🔻پس در دورانی که امام عصر(عج) بدنشان از میان ما غائب است و جسم او دیده نمی‌شود، رابطه برقرار است. بلکه امام زمان به لحاظ ادراک و ارتباط مردم فعال تر از سایر معصومین(ع) است. اگر به لحاظ ظاهری امام مکلّف بودند بیانشان و پیامشان را به وکلا و سُفَرا برسانند، حضرت حجّت(ع) در دوران غیبت کبری، سفیر و واسطه ای در رساندن پیام نمی‌خواهد، با همه مردم ارتباط پیدا می‌کند. در هر کجا و هر زمان و شب و روز این ارتباط وجود دارد. لذا امام در دوران غیبت به لحاظ مردم فعّال تر است. امام در هر دوره ای این مأموریت را دارد، اما در دوران غیبت، بارزتر و آشکارتر می‌شود. 🔻بنابراین، دوران غیبت، دوران محرومیت نیست. دوران رشد است. عبور از اسم الظاهر به اسم الباطن است، تا رشد مردم به مرتبه ای برسد که ارتباط، از ارتباط بدنی به ارتباطی روحی برسد. جسمانیة الحدوث به روحانیة البقاء برسد. دوران، دوران رؤیت باطنی «نور ساطع امام» است که این نور ساطع با قلب ها رابطه برقرار می‌کند [6]. افتخاری است که ما در این دوران به دنیا آمدیم و باید ارزش این دوره را توجه داشته باشیم تا بیشترین استفاده را داشته باشیم و تکالیفمان را در این دوران به نحو احسن انجام دهیم. 🔸 📌پی‌نوشت ها: ⚡[1] بحارالانوار ج ۵۲ ص۱۲۳ : عن ابی بصير عن ابی جعفر (ع) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) ذَاتَ یَوْمٍ و عنده جماعةٌ من اصحابه: *اللَّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوَانِی* -مَرَّتَیْن-؛ فقال من حولَهُ من اصحابه: أَ مَا نَحنُ إِخوَانَکَ یا رسولَ الله؟ فقال(ص) : لَا إِنَّکُم أَصْحَابِی، *وَ إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا [بی] وَ لَمْ یَرَوْنِی*، لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللهُ بِأَسْمَائِهِم وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِم من قَبلِ أَن یُخرِجَهُم من أَصلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرحَامِ أُمَّهَاتِهِم، لَأَحَدُهُم أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِن خَرطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیلَةِ الظَّلْمَاءِ، أو کَالْقَابِضِ عَلَی جَمرِ الْغَضَا، أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنجِیهِمُ اللهُ من کُلِّ فِتْنَةٍ غَبرَاءَ مُظلِمَةٍ. ⚡[ترجمه]: امام باقر (علیه السلام) فرمودند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روزی در جمعی از اصحابش دو بار فرمود: *«خداوندا! مرا به لقاء برادرانم برسان»* اصحاب عرض کردند: «یا رسول الله! مگر ما برادران شما نیستیم؟». حضرت فرمود: «نه! شما اصحاب من هستید. *برادران من مردمی در آخرالزمان هستند که به من ایمان می‌آورند، با اینکه مرا ندیده اند.* خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، قبل از آنکه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانی، دشوارتر است. و یا مانند کسی است که پاره ای از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگهدارد. آنها چراغ‌های شب تار می‌باشند؛ پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تاری نجات می‌دهد». 👇👇👇
▫️٣ ⚡مثیر الأحزان ج2 ص23 : قال النبی (صلی الله علیه و آله) : *هَاهْ شَوْقاً إِلَی إِخْوَانِی مِنْ بَعْدِی.* فَقَالَ أَبُوذَرٍّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! أَ لَسْنَا إِخْوَانَکَ؟ قَالَ (ص): لاَ أَنْتُمْ أَصْحَابِی وَ إِخْوَانِی یَجِیئُونَ مِنْ بَعْدِی شَأْنُهُمْ شَأْنُ اَلْأَنْبِیَاءِ ... یَا أَبَاذَرٍّ *إِنِّی إِلَیْهِمْ لَمُشْتَاقٌ ثُمَّ غَمَّضَ عَیْنَیْهِ وَ بَکَی شَوْقاً* ثُمَّ قَالَ اَللَّهُمَّ اِحْفَظْهُمْ وَ اُنْصُرْهُمْ عَلَی مَنْ خَالَفَ عَلَیْهِمْ وَ لاَ تَخْذُلْهُمْ وَ أَقِرَّ عَیْنِی بِهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اَللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ... ⚡[2]  بحارالانوار ج۵۱ ص۱۰۸: عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ: *لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِی غَیْبَتِهِ* یَطْلُبُونَ الْمَرْعَی فَلَا یَجِدُونَهُ أَلَا *فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَی دِینِهِ* [وَ] لَمْ یَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیْبَةِ إِمَامِهِ *فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ*. ⚡[ترجمه]: امام باقر (علیه السلام) از آبائش از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که فرمود: «قائم ما غیبتی طولانی خواهد داشت. شیعیان را چنان می‌بینم که برای پیدا کردن او دشت و دمن را زیر پا گذارند و او را پیدا نکنند! بدانید آنها که در غیبت وی در دین خود ثابت بمانند و از طول مدت غیبتش سنگدل نشوند، روز قیامت ملحق با من در درجه من خواهند بود». ⚡بحارالانوار ج ۶۵ ص۱۷۷ : ... *أُولَئِکَ شِیعَتِیَ الْأَطْیَبُونَ وَ إِخْوَانِیَ الْأَکْرَمُونَ أَلَا هَاهْ شَوْقاً إِلَیْهِمْ*. ⚡[3] بحارالانوار، ج٧۴، ص۵۶؛ امام صادق (ع) به نقل از پدرانش از امیرالمؤمنین(ع) که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:  *یَا عَلِیُّ! أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَی بَیَاضٍ*. ⚡[4] بحارالانوار ج۵٢ ص٩١. ⚡[5] الکافي ج ۱ ص۳۳۳: عَنْ أَبِي عَبْدِالله (علیه السلام) قَالَ: *أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعِبَادُ مِنَ اَللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَرْضَى مَا يَكُونُ عَنْهُمْ إِذَا اِفْتَقَدُوا حُجَّةَ اَللهِ (عزوجل) وَ لَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ يَعْلَمُوا مَكَانَهُ وَ هُمْ فِي ذَلِكَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اَللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ لاَ مِيثَاقُهُ فَعِنْدَهَا فَتَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً ...*. ⚡[6] بحار الانوار، ج۴۶ ص٢۴٣: «رُوِيَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ النَّاسُ يَدْخُلُونَ وَ يَخْرُجُونَ فَقَالَ لِي (علیه السلام): سَلِ النَّاسَ هَلْ يَرَوْنَنِي؛ فَكُلُّ مَنْ لَقِيتُهُ قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ أَبَا جَعْفَرٍ؟ يَقُولُ لَا! وَ هُوَ وَاقِفٌ؛ حَتَّى دَخَلَ أَبُو هَارُونَ الْمَكْفُوفُ قَالَ (علیه السلام) سَلْ هَذَا ، فَقُلْتُ هَلْ رَأَيْتَ أَبَا جَعْفَرٍ؟ فَقَالَ أَ لَيْسَ هُوَ بِقَائِمٍ! قَالَ: وَ مَا عِلْمُكَ؟ قَالَ: *«وَ كَيْفَ لَا أَعْلَمُ وَ هُوَ نُورٌ سَاطِع»*... ⚡ابوجعفر امام باقر(ع) در مقابل در مسجد به ابوبصیر می‌فرماید: از مردم بپرس ابوجعفر(ع) را ندیدید؟ مردم می‌گویند نه ما حضرت را ندیدیم!! حضرت آنجا کنار ابوبصیر ایستاده است امّا مردم حضرت را نمی‌بینند [چون آن مرتبه‌ی حقیقیِ تجلّی امامت دارد محقق می‌شود]. بعد ابوهارون مکفوف می‌آید، نابینا بوده، حضرت می‌فرماید حالا از این هم بپرس! وقتی ابوبصیر از او سوال می‌کند، او می‌گوید: مگر نمی‌بینی که حضرت اینجا ایستاده است!! ابوبصیر می‌گوید: چطور میدانی (درحالی که نابینایی) ؟ ابوهارون میگوید: *«چطور ندانم در حالی که امام نورِ ساطع است»*. ⚡[آن دیگران چشم داشتند و نمی‌دیدند، و این ابوهارون چشم ندارد و می‌بیند. چون «آن رابطه و رؤیت حقیقی» دائر مدار «چشم» نیست، دیگر آنجا رابطه یک «رابطه بدنی» نیست، رابطه «وجودی» است. هر کسی نزدیکتر است که «حقیقتاً نزدیکتر است»، یعنی نزدیکتری «نزدیکتری وجودی» است، نزدیکتریِ وجودی با «طهارت وجودی» است، به غیرِ طهارتِ وجودی، نزدیکی دیگر امکان‌پذیر نیست]. 🔸 📌 متن کامل جلسه ٣٢١ اصول کافی، ١٩ آبان ١۴٠٠ 🔸 @abedini @Salehy
🔸گفتگوی زنده اینستاگرامی، برگزار شده در سالروز رحلت و گرامیداشت مفسر کبیر علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (قدّس سرّه) 📌 حجت‌الاسلام سیدمهدی رفیعپور تهرانی 🌐 instagram.com/rafipour_ 📌حجت‌الاسلام محمدحسین صالحی 🌐 instagram.com/salehi.786 🔻برگزار شده در دوشنبه ٢۴ آبان ١۴٠٠ 🎞 مشاهده فیلم گفتگو از اینجا👇 🌐 instagram.com/tv/CWThVJlIGJR 🔈 صوت لایو در ادامه👇 🌐 https://eitaa.com/salehy/1813 🔸 @Menhajalsalehin @Salehy
صوت لایو - سلوک علمی و عملی علامه طباطبایی ره - خلاصه سلوکی الولایه در ملکه انقطاع الی الله .mp3
21.15M
🔈 صوت لایو 👆 🔸سلوک علمی و عملی علامه طباطبایی (ره) 🌷 زندگی علمی و عملی و خاطرات و تجارب سلوکی علامه سید محمد حسین طباطبایی (رحمة الله علیه)، اساتید، شاگردان، آثار پر برکتشان در فقه و اصول فقه و فلسفه الهی و تفسیر قرآن و عرفان اسلامی، و نیز ذکر خیری از برادرشان آیت الله سید محمدحسن الهی طباطبایی(رحمة الله علیه). 🌷اعتدال سلوک عرفانی علامه طباطبایی 🌷نکته‌ای معرفت نفسی از حقیقت سلوک الی الله در رساله شریف «الولایه» 🌷معرفت نفس و مراقبه نفس، مسیر «انقطاع الی الله» است، که بعد از اتصال (اختیاری یا غیر اختیاری) به ظهور کمالات، با سلوک باید به «ملکه انقطاع» برسیم که از حدود کمالات در خلایق منقطع شده، بسوی حقیقت مطلق همان کمالات در خداوند سبحان متصل شویم. ⭕️ گفتگوی زنده میان: 📌 حجت‌الاسلام سیدمهدی رفیعپور تهرانی 🌐 instagram.com/rafipour_ و 📌حجت‌الاسلام محمدحسین صالحی 🌐 instagram.com/salehi.786 ✅ برگزار شده در دوشنبه ٢۴ آبان ١۴٠٠ش 🔸 @Menhajalsalehin @Salehy
سلوک توحیدی با انقطاع الی الله - منقطع الحدود متصل الوجود - هیات خانه طلاب جوان - ٢۶ آبان ١۴٠٠ - حجت‌الاسلام محمدحسین صالحی.MP3
15.35M
🔸 *سلوک توحیدی با «انقطاع الی الله» | «مُنقطـعُ الحـدود، مُتصـلُ الوجـود»* 🔈 هیأت امام حسن (علیه السلام) خانه طلاب جوان | حجت‌الاسلام صالحی 📌 چهارشنبه ٢۶ آبان ١۴٠٠ 🔸 🔸بیانی از نکات سلوکی رساله الولایه علامه طباطبایی (ره)، و بیانات شیوای امام خمینی (ره) در تقریرات فلسفه 🔻تکوین و قوس نزول، مسیر اتصال به وجود در ظهورات محدودش است 🔻تشریع و قوس صعود، در ضمن حفظ اتصال و توجه به وجود، مسیر انقطاع از حدودِ ظهورات است، تا با گذر از حدود و قیودِ مظاهر، با خداوند و حقیقت اطلاقی کمالاتِ اسمائش در ظهوراتش ارتباط بیابیم. 🔻سالک توحیدی، در توجهش توأمان هم «مُنقطعُ الحدود» است با تسبیح و تنزیه کمالات الهی از حدود مظاهر، و هم «متّصلُ الوجود» است با تحمید و تشبیه کمالات الهی در وجود مظاهر. 🔻اخوت و الفت مؤمنین، توجه به کمالات روح الهی واحد قهار حاضر در این مظاهر، و انقطاع از حدود و تمایز مظاهر است. 🔻مبارزه با هر طاغوت، برای انقطاع از حدود و نقایص، و ایجاد توجه همه نفوس به توحید در حقیقت وجود الهیست. 🔻دینداری، انقطاع تدریجی از حدود، در عین اتصال به وجود، در محیط علم و عمل نفس انسان است. 🔸 @khanetolab @Salehy
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
46.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مجموعه‌ قسمت ششم: «از خیابان‌های لندن؛ تا بین‌الحرمین!» ـ بخش اول ✍️ ماجرای زندگی و تحول ستوده یارمحمودی ✖️از گذراندن سال‌های کودکی در انگلیس با‌ تمام امکانات رفاهی ✖️تا رفتن به آمریکا برای تحصیل ✖️از دشمنی با اسلام ✖️تا رویایی صادقه، که به او، «انگیزه‌ی بودن» بخشید! 💢و جمله‌ای عجیب: «آمریکا، حج من بود!» 📥 لینک پخش و دانلود با کیفیت‌های مختلف 🌐 آپارات | اینستاگرام | یوتیوب قسمت دوم @Ostad_Shojae instagram.com/ostad.shojae1
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
44.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مجموعه‌ قسمت ششم: " از خیابان‌های لندن تا بین‌الحرمین" ـ بخش دو ✍️ ماجرای زندگی و تحول ستوده یارمحمودی گاهی یک تصمیم بزرگ، با دیدن انعکاس چهره‌ی خودت در شیشه‌ی ویترین یک مغازه در آمستردام هلند، اتفاق می‌افتد... گاهی هرچه بیشتر حقیقت را جستجو می‌کنی، بیشتر گم می‌شوی... اما کارگردان زندگی، بهتر می‌داند که این گم شدن برای تو، عین پیدا شدن است! 📥 لینک پخش و دانلود با کیفیت‌های مختلف 🌐 آپارات | اینستاگرام | یوتیوب قسمت اول @Ostad_Shojae instagram.com/ostad.shojae1
هدایت شده از ■ توحید تشیع ■
27.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا حال معنوی که به‌سختی و با تدریج ایجاد می‌شود، یک‌شبه از بین می‌رود؟ 4 دقیقه | 27 مگابایت 14000822.01.0000 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️ «توحید تشیّع» را دنبال کنید؛ تلگرام | ایتا | سروش | اینستگرام | توییتر استاد
هدایت شده از ■ توحید تشیع ■
نکات دقیق استاد در پاسخ به پرسش پیشین را در زیر بخوانید؛ یکم؛ حال معنوی، به‌قدری تأثیرپذیر است که حتی با غرق شدن (غفلت‌زدگی) در امور حلال، کم‌رنگ می‌شود؛ چه رسد به گناه و اعمال و نیات حرام! دوم؛ بنابر روایات، زمانی که قلب برای گزاردن اعمال صالح، همراهی نمی‌کند، نباید بر آن تحمیل کرد. در چنین وضعیتی، فقط باید به فرائض و واجبات پرداخت. در غیر این صورت، تحمیل‌کاری، سبب ایجاد نوعی دل‌زدگی و تنفر خواهد شد. باید قلب، به‌تدریج به پایداری برسد. سوم؛ برای ایجاد پایداری، برنامه‌ریزی لازم است. بهترین برنامه، مقید بودن به بیداری در سحرها و بین‌الطلوعین است. اگر سحر و بین‌الطلوعین با معنویتی قوی، برگزار شود، از حال خوبِ معنوی مراقبت می‌کند؛ حتی در زمان‌هایی که حال معنوی تحت تأثیر شلوغی‌ها و کثرات، از بین می‌رود، تأثیر سحرخیزی و بیداری بین‌الطلوعین می‌تواند تا اندازه‌ای از آن مراقبت کند. چهارم؛ حال خوبِ معنوی، فقط با پاکی و زلالی خالص ـ باطنی ـ حشر و نشر دارد. با کمترین نفوذ ناپاکی در باطن، به‌سرعت رخت بربسته و می‌رود. پنجم؛ اگر ـ پس از سال‌ها زحمت و تلاش - حال معنوی، قدرت یابد، کار به جایی می‌رسد که در شدیدترین اشتغالات مادیِ حلال، کمترین تأثیری نپذیرفته و پیوسته ایجاد توجه به خداوند می‌نماید. نسخه کامل پرسش و پاسخ را در لینک زیر ببینید؛ https://eitaa.com/ShiaTowhid/1034
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 *«حال بلاها با قلب مؤمن!»* 😄 ⚡️به هر کمند که خواهی بگیر و بازم بند / به شرط آنکه ز کارم نظر نگیری باز ⚡️دلا منال ز شامی که صبح در پی اوست / که نیش و نوش به هم باشد و نشیب و فراز ⚡️درون سینه دلم چون *کبوتران* بتپید / چه آتشی است که بر جان ما نهادی باز (حافظ، غزل ٢٩۸) 🔸 @Salehy
بسم الله *«امر حق را پل نکنیم برای اثبات نفس و انانیت باطل خودمان!»* 🔸▫️١ 🔸یکی از اساتید فعلی بنده که از شاگردان مرحوم علامه حسن زاده بوده اند، یک خاطره ناب سلوکی که اخیرا از رفتار و گفتار ایشان آموختم را هدیه می‌کنم: 🔻یکشنبه ۴ مهر ١۴٠٠، که روز بعد از وفات علامه حسن‌زاده (رحمة الله علیه) بود آن استاد با بنده تماس گرفتن گفتند که اگر شما اطلاعات تماسی از برخی شاگردان علامه حسن‌زاده دارید به بنده دهید که بدهیم صداوسیما، چون از صداوسيما با ایشان تماس گرفته بودند برای مصاحبه در مورد شخصیت علامه، و ایشان می‌خواستند افراد دیگری را بجای خودشان به آنها معرفی کنند. 🔻بنده که سالها از محضر ایشان ذکر خير سالهای تحصیلشان در محضر علامه حسن‌زاده را علماً و عملاً دیده و شنیده بودم، با اصرار گفتم چرا خودتان هم اجابتشان نمی‌کنید و مصاحبه در بیان فضایل علامه نمی‌کنید! چون این هم از جانب شما به نحوی ادای حق استادی علامه بر شماست و... ؛ اما استاد خضوعا نمی‌پذیرفت، و از طرف بنده مدام اصرار که بپذیرید و یا حداقل استخاره کنید. 🔻 در آخر، ایشان مطلبی در تثبیت پاسخ منفیشان گفتند که موجب شد بنده قانع و مجاب شوم، و همچنین بشدت در فکر و بهت فرو بروم، که عجب! ایشان به چه نکته سلوکی مهمی توجه دارند که بنده اینطور توجهی نداشتم! استاد گفتند: ⚡«[بنده نمی‌پذیرم] چون نمی‌خواهم استادم (مرحوم علامه) را [بجهت شهرت و محبوبیتشان] پلی کنم برای خودم! [که با نام علامه، پل بزنم برای دعوت مردم بسوی خودم!]». 🔸 🔻علاوه بر آن درس عملی برای بنده در آن روز، بعد از آن روز نیز، اخیرا (۸ تا ١٣ آذر ١۴٠٠) در بیانات علمی جلسات ٧۴٩ تا ٧۵١ از درس تفسیرشان هم آموختم که مراقب باشیم به بهانه بیان حق، نخواهیم که نفسانیت وهمی و انانیت باطل خود را جلوه دهیم و در برابر دیگران «أرباباً مِن دونِ الله» بشویم [1و2]، که دیگران را به جانب خود دعوت کنیم!! ⚠️ مراقب باشیم هنگام بیان آیات قرآن و روایات معصومین (ع) و نقل کلام بزرگان و...، حواسمان باشد که نخواهیم آنها را پل کنیم برای نشان دادن خود و اثبات نفس خود و مشهور کردن خود! ایشان فرمودند: [در ج٧۴٩:] 🔻"اگر در جامعه با این نگاه دیده بشود که انبیاء و اولیاء و علما و صلحا هیچکدام هیچگاه دعوت به خود ندارند [بلکه به اطاعت از خدا دعوت می‌کنند، این دعوت به توحید عملی است]. هرکسی دیدید که «مَن» درش قویست، این «مَن» شیطان است. هرکسی که دارد از قِبَل حکم خدا خودش را مطرح می‌کند و نشان می‌دهد، این نشان می‌دهد که به همین نسبت دیواری است که مانع حرکت [سلوکی] مردم است." 🔻"هرچقدر انسان کسی را می‌بیند یاد خدا بیافتد، نه به یاد این! در ذهنش این نمی‌ماند بلکه به یاد خدا و ذکر خدا می‌افتد. *این به یاد خدا افتادن هدایتگری دارد.* حواسمان باشد بچه هایمان را طوری تربیت بکنیم که پدر و مادر دیوار نشوند برایشان، بلکه عبور دهنده بسوی خدا باشند و از آنها نمایش نور خدا برای بچه‌شان بشود." 🔻"تعبیری که مرحوم آیت الله خوشوقت (رحمة الله علیه) داشتند که بعضی‌ها دیوارند انسان وقتی برود کنارشان متوقف می‌ماند. اما بعضی‌ها درب هستند وقتی انسان برود کنارشان، از خودشان عبور می‌دهند بسوی خدا." 🔻"باید همه اولیاء و علما و صلحا درب باشند و عبور بدهند بسوی خدا که فقط عبادت و اطاعت از ربوبیت خداوند بشود. «ربّانيّين» بشوند [3]، نه «أرباباً مِن دون الله» [1و2]. این یک ملاک است که باید حواسمان باشد. اگر یک موقع دیدیم که دارد خوشمان می‌آید از شهرت نزد مردم، اگر تبعیت مردم و علاقه و استقبال مردم باعث خوشایند انسان می‌شود این نقص است که باید اصلاحش کنیم، و الا کشیده می‌شود به آنجایی که کم کم انسان برای مردم دیوار می‌شود و دچار شرک عملی می‌شود." [در ج٧۵٠:] 🔻"اگر خدای سبحان در جایی اذن اطاعت می‌دهد، این ربوبیت آن ها نیست، ربوبیت خداست. چون او دارد دعوت به خدا می‌کند. این جا برگشتش به ربوبیت حق است، اطاعت این شخص نیست. یعنی شخصِ حقیقی ملاک نیست، شخصِ حقوقی ملاک می‌شود. خدا او را بر این کار نصب کرده و این تبعیت از نصب اوست. امام است، ولیّ است، نبیّ است. 🔻"اگر پدر یک خانواده نگاه خودش را بدون استناد به امر و اذن الهی پیاده کند این هم ربوبیت غیر الهی است و شرک است. یک انسان الهی همه افعال و رفتارش به امر می‌شود." 🔻"انسان حق تصرف در خودش هم مگر به اذن الهی ندارد. و بالاتر از این، حق ندارد تصرف در خودش را به دیگری واگذار کند. حق ندارد شخص دیگری را ربّ خودش بگیرد. یعنی نه این حق دارد دیگری را ربّ خودش بگیرد، نه دیگری حق دارد بر این ربوبیت کند. تمام این ها، کفر می‌شود. تمام این ها شرک عملی می‌شود. اگر انسان هر فعلی را به میل خودش بدون اذن الهی انجام دهد، شرک عملی است. شرک خفی است. هیچ ربوبیت برای غیر درکار نیست. ربوبیت مختص خداست، و از ما فقط تسلیم خدا بودن است." 👇👇
▫️٢ 🔻"هر هوای نفس ما قانون گذاری و اطاعت از غیر خداست. و این نهی «لا نَعبُدَ إِلاَّ الله» و «لا نُشرِكَ بِهِ شَيئاً» شاملش می‌شود. «لا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضاً أَرباباً مِن دُونِ اللّه» شاملش می‌شود [1]." 🔻"اگر ما مردم را به عنوان عالم دین عادت دادیم مطیع ما شوند، غلط است. ما باید به مردم نشان دهیم که دارند مطیع خدا می‌شوند. ما داریم حکم خدا را بیان می‌کنیم. آنها هم دارند تابع خدا می‌شوند. اگر جایی دیدیم که اظهار محبّت می‌کنند میل ماست، قلقلکمان می‌آید، حواسمان باشد که داریم دعوت به خود می‌کنیم. آغاز دعوت به خود است." [در ج٧۵١:] 🔻"اگر همه حاجات و احتیاجات پیش خداست، پس هیچ غیری باقی نمی‌ماند که انسان خودش را پیش او ذلیل و کوچک کند و بخواهد پیش او حاجت ببرد و چیزی بخواهد. پس رب گرفتن دیگران و اغیار چه معنی دارد!! چون فقط خدا رافع نیازست. اگر کسی توقعی از دیگران در ذهنش ایجاد می‌شود و از این باب دیگری را اطاعت کند، به همین مقدار او را ربّ گرفته که از او چیزی می‌خواهد یا [بدون اذن خدا] اطاعتش می‌کند." 🔻"در حاجات انسانی، هیچکسی نه حق دارد خودش را بر دیگران مقدم کند، و نه حق دارد دیگران را بر خودش مقدم کند. همه بطور مساوی در حاجات حیات انسانی مشترکند، و باید بهم تعاون و کمک دوطرفه داشته، و اطاعت و حاجت را فقط نزد خدا ببرند." 🔻"به بیان علامه طباطبایی (رحمة الله علیه)، این دعوت به خود و هر ربّی غیر خدا، ابطال فطرت و انهدام انسانیت است: «ففیه إبطال الفطرة و هدم بنیان الإنسانیة» [4]. ربوبیت تنها اختصاص به خدا دارد." 🔸 🔸همانطور که امام خمینی (رحمة الله علیه) هم می‌فرمایند: 🔻این قدر خودنمایى نکنید. این اشتباه است. انسان باید توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مکتبش فانى کند. هى نگوید من، بگوید: مکتب من. از اولیاى خدا تعلیم بگیرید که همیشه دنبال مکتب بوده‌اند، نه دنبال خودشان؛ نه خودشان زرق و برق دنیایى داشته‌اند و نه این قدر توجه به نفْس داشتند که من چه کردم و من چه کردم. خیر، این حرفها نبوده. از آنها باید تعلیم بگیریم و آدم بشویم. آدم، وقتى [ساخته‌] مى‌شود که خودش را هیچ نبیند و هر چه مى‌بیند خدا ببیند و هر چه هم هست اوست: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌» (٣۵ نور). تمام قدرتها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ هستیم و این معنا را باید ادراک بکنیم. اگر مسلمین ادراک بکنند که ما از خدا هستیم و براى خدا باید باشیم، دیگر آسیب نمى‌بینند، دیگر اسرائیل قدمش را باز پیش نمى‌آورد. [5] 🔻ما هر وقت مى‌خواهیم صوت حسن و آواز نیکوى خود را به مردم ارائه دهیم، قرآن یا اذان را وسیله قرار مى‌دهیم [برای خودنمایی و اثبات زیبایی صوت خودمان که از نفس اماره ماست!]، و [متأسفانه معمولا] مقصد ما تلاوت قرآن نیست و عمل به این استحباب نمى‌باشد! بالجمله، مکاید شیطان و نفس امّاره بسیار است، و غالبا حق را به باطل مشتبه مى‌کند و زشت و زیبا را با هم ملتبس مى‌نماید. باید از مکاید او به خداوند پناه برد [6]. والسلام 🔸 پی‌نوشت‌ها: 📌[1] قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ *أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ، وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً، وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ* فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُون (آل عمران ۶۴) 📌[2] اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ *أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ* وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمّا يُشْرِكُون (توبه ٣١) 📌[3] ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لكِنْ *كُونُوا رَبّانِيِّينَ* بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُون، *وَ لا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُون* (آل عمران ٧٩ و ۸۰) 📌[4] المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۴٩و٢۵٠. 📌[5] صحیفه امام، ج‌١٣، ص۸٢. emam.com/posts/view/20430 کلیپ 📌[6] چهل حدیث (اربعین حدیث)، حدیث ٢۹، ص۵٠۴. 🔸 @Salehi786 @Salehy