🔘 چرا مزۀ شیرین استغفار را نمیچشیم؟
🔘 وقتی مزۀ فرمانبری از مولا را چشیدی، مزۀ استغفار را هم میچشی!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۲۶)-۱
🔸 انسان چگونه میتواند از خدا بهره ببرد؟ یک عبد چگونه میتواند از خودِ مولا، بچشد و ببوید؟ راهش «انکسار» در مقابل خداست. این انکسار است که عبد را در نهایت آمادگی برای دریافت از مولا قرار میدهد و ما را در نهایت کوچکی در مقابل خدا قرار میدهد.
🔸 انکسار چگونه پدید میآید؟ یکی با فرمانبردن از خدا و یکی هم با استغفار! چرا فرمانبردن، آدم را کوچک میکند؟ چون قُدبازیاش را کنار میگذارد و میگوید «چَشم!» البته با استغفار، خیلی بیشتر درِ خانۀ خدا، شکسته و کوچک میشود.
🔸 خدایا من آنوقتی که در مقابل فرمان تو میگویم «چَشم» پنجاه درصد کوچک میشوم، اما آن وقتیکه خطا میکنم و بعد عذرخواهی میکنم، صد درصد کوچک میشوم!
🔸 اتفاق مهمی که در استغفار میافتد، همین انکسار و احساس کوچکیِ عبد در مقابل مولاست. این انکسار، انسان را در معرض دریافت نور الهی و چشیدن مزۀ ارتباط با مولا قرار میدهد.
🔸 ما چرا مزۀ استغفار را نمیچشیم؟ چون اصلاً مزۀ کوچکیکردن پیش خدا را نمیچشیم! حالا چهکار کنیم که این مزه را بچشیم؟ باید واقعاً از خدا حساب ببریم. یک عبد وقتی یک مولا داشته باشد که از او حساب ببرد، میدانی چه لذتی میبرد! برای اینکه این را بدانی، باید یک مدتی با دقت و مراقبت، در مقابل فرمان خدا بگویی «چَشم!»
🔸 وقتی در اطاعت از امر مولا مراقبت کردی و مزۀ فرمانبری از مولا را چشیدی، چند برابرِ این لذت را در «استغفار» خواهی چشید. اصلاً در موقع استغفارِ عبد است که مولا، مولایی میکند، خدا آنجا خداییکردنِ خودش را نشان میدهد و خطای بندهاش را با مهربانی، جبران میکند. عبد هم مثل بچهای که به آغوش مادرش پناه برده، به خدا پناه میبرد و آنجا احساس امنیت میکند.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۱۳
صالحین تنها مسیر
خشت اول همین... حرفام تو این فصل تموم شد... امیدوارم بتونی خدارو از اتفاقات زندگیت پیدا کنی... ر
24
فصل سوم
خشت اول
هیچوقت اون شب رو یادم نمیره...😔
دقیقا مهر ماه سال 1393 بود که از شدت سر درد داشتم دیوانه میشدم...
کاغذ و خودکار گرفتم و از خونه فرار کردم...
مخم واقعا هنگ بود...
داشتم از دست خودم و افکارم روانی میشدم.
اصلا نمیتونستم قانع بشم...
همش میگفتم خدا این همه آگاهی رو از کجا آورده وقتی خودش معلمی نداشته و اصلا فرض رو بر این میگیریم که خدا معلم داشته...
معلم خدا کی بوده و باز این سوال رو میپرسیدم
که معلم خدا از کی یاد گرفته و هرچقدر این سواالتو میپرسیدم بیشتر استرسی و اضطرابی میشدم...
اووووووووووووووووف😭
در حد دیوانه شدن پیش رفتم و مدام این سوالات تو سرم بود...
مطمئنم تو هم با خوندن این حرفا مخت هنگ کرده ...
خب طبیعیه...
میدونی چرا ؟
چون اصلا نمیشه با چشم سر و کلا با عقل کوچولوی خودمون جواب این سوالات رو بفهمیم...
این سوالات نتیجه ای نداره...
من این همه زمان گذاشتم و به این سوالات فکر کردم ...
تهشم میدونی چی شد ؟
حس جنون و دیوانگی بهم دست داد...
تفکر درمورد خلقت خدا کاملا اشتباهه...
بخاطر همینه همه میگن دنبال کشف خلقت خدا نرو...
بلکه دنبال کشف مخلوق های خدا برو...
یعنی ببین خدا چی خلق کرده و با تفکر روشون میتونی کم کم به خدا برسی...
حتی بعد ها متوجه شدم وقتی یه مدت رو عیب های خودت کار میکنی کم کم به خدا میرسی...
بگذریم...
#داداش_رضا
#رمان_آرامش
25
فصل سوم
خشت اول
مشکل اصلی من اون موقع ها این بود که میدونستم خدایی هست...
اما نمیتونستم روی کاغذاثباتش کنم...
خیلی تضاد بدیه این قضیه...
تو روزای سخت زندگیم یه کسی کمکم کرده بود...
ولی حالا که میخواستم اینو اثباتش کنم نمیتونستم...
یه اخلاق منم اینه که یه چیزی رو تا تهش نفهمم ول نمیکنم...
و این قضیه اون روزا خوره ذهنی من
شده بود...
من اگه چیزی بهم اثبات نشه مدام از درون به خودم میگم :
از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا
معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم... از کجا معلوم ...
😣😣
و این از کجا معلوم ها دیوونم میکنه...
چون وقتی اطلاعاتت کم باشه هر چی بگی...درونت میگه : از کجا معلوم ...
ولی وقتی اطلاعاتت زیاد باشه...
درونت اگه بگه از کجا معلوم...تو بهش یه جواب محکم میدی !
و درونت دیگه نمیتونه چیزی بگه...
اونایی که شبهه دارن خوب میفهمن الان من دارم چی میگم
نمیخوام اسمش رو افسردگی بذارم اما یه حس پوچی بهم دست داده بود...
یعنی همه چی رو پوچ میدیدم...
میگفتم یعنی چی آخه...
واقعا یعنی چی...من کی ام...اینجایی که هستم کجاست...
چرا نمیفهمم حقایق رو ؟
همش احساس کلافگی داشتم...اما هیچوقت کم نیاوردم !
خیلی ها تو این مراحل بی خیال میشن
اما من واقعا میخواستم جواب شبهاتمو پیدا کنم...
یه روز رفتم خواهر زادم کیمیا رو بغل کردم و تا میتونستم به دستاش و موهاش و چشماش دقت
کردم...
انگاری یه رازی رو متوجه شده بودم...
همش میگفتم : آخه کی اینارو درست کرده...
این خورشید اون بالا چکار میکنه ؟
ماه چرا اینجا باید باشه...
چرا اینجا اینجوریه...
چرا من میتونم حرف بزنم ؟
#داداش_رضا
#رمان_آرامش
#آیت_الله_کشمیری #آیت_الله_قاضی #امیرالمومنین #حضرت_معصومه
💠 وصیت مرحوم قاضی به فرزندش
🔻خدا رحمت کند آیت الله کشميری را، نقل میکرد: پسر آیت الله قاضی به ایشان علاقه مند شده بود و گفته بود پدرم قبل از فوتش به من سه وصيت کرد و کسي نمیداند، دلم میخواهد از زبان شما بشنوم.
🔸 آیت الله کشمیری میگفتند به او گفتم: يکی از وصیت ها اين بود که هر روز خودت را بر اميرالمومنین عليه السلام عرضه کن.
🔹 اين سفارش مرحوم قاضي به پسرش بوده که هر روز خودت را بر اميرالمومنین عليهالسلام عرضه کن.
ما با کريمه اهلبيت حضرت معصومه سلام الله علیها کار داريم. وقت هايي که گرفتار میشويم آن وقت معلوم میشود.
🔸 پس سزاوار است که براي اين ارتباط و اين عرضه حال همت داشته باشيم؛ تا انشاءالله آن وقتی هم که ضرورتی پيش ميآيد، خودمان راحتتر باشيم و اميدواريمان به همين مطلب بيشتر باشد. اينجا هم پنجره ای است از ولايت کليه الهيه حضرت موسی بن جعفر عليهماالسلام و آقا امام رضا علیه السلام.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺 حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
نفسم بی تو در این سینه میان قفس است
حاجتی ازتو اگر غیر تو خواهم هوس است
کربلا خواستنش با من و بعدش با تو
یک شب جمعه دو رکعت به زیر قبه بس است
#السلام_علی_ساکن_کربلا ✨
🍃🌸
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹منو رها نکن.... ،که جلد گنبدم ...
🌹آقا کبوتر.... هوای مشهدم ....
#تنهامسیری_ام
@IslamlifeStyles