eitaa logo
صالحین تنها مسیر
222 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام مولای مهربانم! در میان ازدحام زندگی در امتداد عبور لحظه‌ها… در رفت و آمد قدم‌های بی تفاوت شهر! انگار… آوار می‌شود بر دلم … اضطراب نبودنتان! کجایی یوسف زهرا!؟      🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 یاری امام زمان (عج) 🔹 یکی از بالاترین توفیقاتی که در طول تاریخ شامل حال برخی شیعیان شده یاری کردن امام زمانشان بوده است. 🔹 این توفیق برای برخی افراد انقدر برجسته و زیاد بوده است که ائمه معصومین علیهم السلام نسبت به وجود برخی یارانشان مباهات می‌کرده‌اند زیرا به بهترین نحو امام زمان خودشان را یاری کرده‌اند و به بهترین نحو از امام زمان خودشان دفاع کرده‌اند و حوائج امام زمانشان را برطرف کرده اند. 🔹 مالک اشتر، عمار، ابوذر و برخی افراد دیگر بوده‌اند که امیرالمومنین علیه السلام بارها به انها مباهات می‌کردند. یا امام حسین علیه السلام در وصف یارانش می‌فرمایند من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود سراغ ندارم و یا امام صادق علیه السلام به وجود شخصیتی چون محمد ابن مسلم که یکی از شاگردانش بود مباهات می‌کرد و دیگران را برای پاسخ به مسائلی که داشتند به ایشان رجوع می‌داد. 🔹 در زمان ما نیز امام زمانمان از ما انتظار یاری دارند. آن حضرت از ما انتظار دارند که مددکارش باشیم و از او دفاع کنیم. ⁉️ آیا تا به حال به این فکر کرده‌ایم که به مرحله ای برسیم که امام زمان به ما دلگرم باشد و به ما مباهات کند. به مرحله ای برسیم که به چشم امام زمانمان بیاییم و در دل امام زمانمان جا بگیریم به نحوی که اگر مسأله و یا کاری پیش بیاید امام زمان بگوید برای انجام این کار فلانی هست و این مسأله را برطرف می‌کند. 🔹اللّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ و َأَعْوانِهِ و َالذَّابِّينَ عَنْهُ و الْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ وَ الْمُحامِينَ عَنْهُ و َالسَّابِقِينَ إِلى إِرادَتِهِ و َالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام حسین ❤️❤️علیه‌السلام: مهدی ما در عصر خودش مظلوم است تا میتوانید درباره او سخن بگویید و بنویسید.🌸🌺🌼🌺🌸 امام صادق💚❤️ علیه السلام: اگر در دوران او بودم کل عمرم خدمتش را میکردم🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 سلام دوشنبه تون معطر به ذکر عطر خوش صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان  پاک و مطهرش 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌹‌وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸صبح دوشنبه تون بخیر 🌸و طلوع دیگـر از زندگے 🌸بر شما خوبان مبـارڪ 🌸الهے خانه اميدتون آباد 🌸زندگیتـون بر وفق مراد 🌸و برڪت فراوان 🌸روزی هر روزتان باشـد در پناه لطف خدای مهربان و عنایت اهل بیت علیهم السلام زندگی خوب و خوشی داشته باشید ان شاء الله تعالی 🌹 دوشنبه تون پر خیر و برکت ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
960706-Panahian-HeiatNoor-TaghvaTarhiBarayeEdareyeJamee-07-18k.mp3
7.55M
💥 فایل صوتی بسیار ویژه!💥 ✅ ویژگی های فرهنگ تقوا محور 🔸 استاد پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مرحوم استاد (ره): از ابتداي صبح كه بيدار ميشود ، دنبال اين است كه ببيند فلان كس چه گفت ؟! فلان كس چه كرد؟! فلان روزنامه و سايت چه نوشت؟! رها كنيد! اوقات خود را هدر ندهيد! هرچقدر خود را مشغول امور بي فايده كنيد ، در عبادات حضور قلب نخواهيد داشت! جوانان عزيز ، روزانه زماني را به كسب معارف ديني اختصاص دهيد ، با مولايمان اميرالمومنين عليه السلام انس بگيريد؛ ادعيه ي را با تامل مطالعه بفرماييد ! اينها مملوء از معارف عميق است. حيف است كه يك شيعه با معارف اهل بيت عليهم السلام مانوس نباشد! خسران محض است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جواب‌های قاطع کارشناس یمنی به کارشناس ضد ایرانی: 🔹ما نه به دستورات ایران بلکه به دستورات قرآن عمل می‌کنیم/ما را از مرگ و ترور نترسانید آنچه برای ما قابل پذیرش نیست تسلیم است/فرعون هم احساس بزرگی می‌کرد و موسی را فردی تنها و بیچاره می‌دید اما نهایتا غرق شد/اسرائیل طرح خاورمیانه بزرگ را در سر می‌پروراند اما ما و آزادگان امت این طرح را نابود خواهیم کرد... ✅ کانال بدون سانسور | عضو شوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢به مناسبت روز مادر «تعارض بین مادری و فعالیت اجتماعی» حتما این چند دقیقه رو ببینید 👇👇 @tarbiapp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 اظهارات بلینکن درباره‌ی مسئله تغییر حکومت در ایران آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا، ۱۸ دسامبر ۲۰۲۴ در نشستی در اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا شرکت کرد. کارشناس از او پرسید: رژیم ایران معمولاً در داخل ایران بسیار نامحبوب تلقی می‌شود. ایالات متحده برای سیاست تغییر رژیم در ایران توسط مردم چه کار باید بکند؟ آیا باید از اپوزوسیون بیشتر حمایت کنیم تا این اتفاق بیفتد؟! بلینکن پاسخ داد: از دیدگاه من، اولاً، پویایی داخلی جامعه ایران پیچیده است و ما از بسیاری جهات لزوماً بهترین منبع برای دیدگاهی روشن در این مورد نیستیم، دقیقاً به این دلیل که ما با ایران روابط دیپلماتیک نداریم و اینکه ما (از جامعه ایران) جدا شده‌ایم. ما پویایی‌های داخل جامعه ایران را فهم می‌کنیم، اما دوستان و شرکای داریم که درک واضح‌تر و بهتری از ایران دارند. فکر می‌کنم ایران یک کشور قطبی شده است. من فکر می‌کنم آنچه که شما توصیف کردید قطعا بازتاب حداقل نیمی از جمعیت ایران است، اما نه کل آن. و همانطور که می‌دانید تفاوت‌های عمیقی بین جوامع شهری و روستایی وجود دارد و یک نیروی بسیار محافظه کار در ایران وجود دارد که از نظر تعداد قابل توجه است و احتمالاً وابسته به نظام است. بنابراین فکر نمی‌کنم (جامعه ایران) به این وضوح باشد (که شما توصیف کردید) اما شکی نیست که درصد زیادی از مردم خواهان آینده‌ای متفاوت برای کشور خود هستند. شکی نیست که آن آینده متفاوت برای همه بهتر خواهد بود. بنابراین سؤال این است: برای (رسیدن به این آینده) و پیشبرد آن چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ من فکر می کنم اگر به ۲۰ سال گذشته نگاه کنیم، آزمایش‌های ما در تغییر رژیم دقیقاً موفقیت چشمگیری نداشته است! ما تهدیدات امنیتی و تهدیدات ارزشی واضحی داریم که از ایران سرچشمه می‌گیرد! کاری که ما در مقاطع زمانی مختلف سعی کرده‌ایم انجام دهیم این است که به بهترین شکل ممکن، افرادی را در داخل ایران خواهان آینده‌ای متفاوت برای کشور هستند، بیشتر توانمند کنیم تا بتوانند ارتباط برقرار کنند، بتوانند ایستادگی کنند و بتوانند برخی منابع لازم برای این کار را در اختیار داشته باشند! اما من اولین کسی خواهم بود که اذعان می‌کنم انجام این کار از بیرون واقعا سخت است. من فکر می‌کنم آنچه در نهایت محتمل‌ترین موفقیت است این است که مردم ایران تصمیم بگیرند که جهت‌گیری، مدیریت کشورشان نتایجی را که می‌خواهند، آینده‌ای را که می‌خواهند برایشان به ارمغان نمی‌آورد. و در مقطعی، به نظر من، این امر (رسیدن به چنین ادراکی از سوی مردم ایران) مسیر کشور را تغییر خواهد داد. من فکر می‌کنم مهندسی کردن چنین کاری از بیرون دشوار است و شما به ناچار با عواقب ناخواسته، اثرات درجه دوم و سوم روبرو می‌شوید که باید بسیار مراقب آنها باشید. بنابراین من فکر می‌کنم که ما باید به دفاع از آنچه که به آن اعتقاد داریم ادامه دهیم. ما باید به شدت در برابر مظاهر رفتار ایران که در تضاد با منافع ما یا منافع متحدان و شرکای ما است، ایستادگی کنیم. ما باید قویاً در کنار کسانی در ایران باشیم که خواهان آینده‌ای متفاوت هستند. اما من در مورد تلاش برای مهندسی هر چیزی از بیرون بسیار محتاط خواهم بود. پی‌نوشت: متن خلاصه شده. 👈 منبع 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوندا هرچه از ما به تو برسد استغفرالله و هرچه از تو به ما می‌رسد الحمدلله 🪴
خط توهمی القای "استعفای پزشکیان" یک خط آشوب آفرین است. ایران مهمتر از دعوای سیاسی است. https://eitaa.com/Politicalhistory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار آفرین با این دختر باغیرت !! حجاب اولویت نیست؟! پاسخ دختران انقلاب به معاون پارلمانی دولت..... آقای پزشکیان نتیجه لیست انتخاب آقای ظریف برای کابینه دولت میشه این که حکم خدا براش دراولویت نیست برایش مهم نیست! 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi@tahlile_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ المُرتَجیٰ لِإزالَهِ الجَورِ وَالعُدوانِ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که همه مظلومان تاریخ به ظهور تو چشم دوخته اند. سلام بر تو و بر روزی که درخت ستم و دشمنی را از ریشه خواهی خشکاند! 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح سه شنبه تون معطر به  عطر خوش  صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان  پاک و مطهرش 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ سلام و عرض ارادت خدمت همه بزرگواران✋🍃🌸 روز سه شنبه تون متبرڪ بنام حضرت ولیعصر (عج)🍃🌸 چشمتون منور به نور جمالش 💐دلتون روشن به حضور بی مثالش💐 سعادتمند باشید عاقبتتون ختم به بهترین خیرها زیارت اهل بیت قسمت و روزیتون در پناه ذکر شریف: 🌴🌴یـــــــــا ارحــــــــم الراحمیـــــــــــــن🌴🌴 در پناه لطف حق تعالی و عنایت اهل بیت علیهم السلام عاقبت بخیر باشید ان شالله 🌸 سه شنبه تون پر برکت ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸بساز حال بد این بی پناه رو که بیرون حریم تو اصلا جایی نداره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
🌷👈#پست_۶۰ *_الان یک سال و نیم مادرش پول نفرستاده منم هرچی از کمیته میگیرم خرج خورد خوراکمون هم نمیش
🌷👈 _وقتی آیدا گفت راز بزرگ من رو مادرت میدونه باور نکردم .... شاید دلم نمیخواست باور کنم ! تهمینه سکوت کرد هامون نفس گرفت به طرف در رفت دوباره برگشت _من خوشبختی و آرامش الان خودمو بچه هام رو مدیون دختری هستم که پونزده سال پیش شما اون بدبخت کردید ... تا حالا فکر کردید چرا روی ویلچر نشستی ؟ و از خونه بیرون رفت سوار ماشین شد به خونه رسید همیشه از خونه متنفر بود چون میدونست هیچ کس انتظار اومدنش نمیکشه .. *_آیدا صوفی شاگرد اول کلاس دهم حافظ ... آیدا با ذوق جایزه اش گرفت روی سن به همه بچه هاو مامان ها نگاه کرد ... خانم ناظم در گوشش گفت کسی نیومده برای تقدیرت .‌ آیدا پر از افسوس سر تکون داد ... ننه پادرد داشت نیومد البته آیدا خوشحال تر بود چون خجالت میکشید بگه این پیر زن حتی مادربزرگش هم نیست ... به مامان های دوست هاش نگاه کرد چقدر همه شیک و مرتب اومده بودن آهی کشید از روی سن پایین آمد* هامون وارد خونه شد .. آیدا رو تو آشپزخونه دید که داشت با لپ تاپ کار میکرد ... آیدا با دیدنش از جاش بلند شد _اومدی ؟ چی شد؟ هامون کتش در آورد _چیز خاصی نبود فقط به خانواده راحله گفتم واسه دادگاه آماده بشن همین . آیدا دیگه چیزی نپرسید حس میکرد هامون از یک جنگ برگشته ولی همینکه میخواست آیدا رو دور نگه داره براش خوشایند بود . هامون به سقف زل زده بود آیدا لباس عوض کرد موهاش برس کشید . هامون بدون اینکه نگاهش کنه گفت؛ _اگه وکیلم نتونه مدارک رو بر علیه راحله درست کنه مجبور میشم کل دارایی هامو به نام راحله بزنم .. آیدا لبخندی زد و در قوطی کرم باز کرد _تو میخوای از بچه هات محافظت کنی ارزشش داره! هامون بهش خیره شد _حتی این خونه ماشین زیر پام همه رو ... آیدا دست هاش روی هم ماساژ میداد _من یک خونه کوچولو نزدیک به مدرسه دارم .. ماشین منم هست میتونی از اون استفاده کنی... مهم اینکه کنار هم حالمون خوب باشه .. هامون بغل باز کرد و آیدا تو بغلش خزید _راحله نمیفهمه قدر داشتن خانواده رو ... وگرنه هیچ وقت چیز با ارزشی رو راحت از دست نمیداد.. بعد انگار چیزی یادش اومده باشه گفت؛ _آها راستی من از سال دیگه تدریس میزنم چون تابستون ها تعطیلم واسه مانی بهتره بیشتر پیشش باشم .. نظرت چیه؟ هامون چشم ریز کرد _چیشد این رشته رو انتخاب کردی؟ آیدا نفس گرفت _بعد اون اتفاق پونزده سال پیش وسط سال ترک تحصیل کردم ... ولی انگار همه چی انگیزی شد  تا دوباره شروع کنم ... اینقدر درس میخوندم که دیگه جایی برای فکر کردن نداشتم .. با رتبه من حتی میتونستم پزشکی هم بیارم ولی دانشگاه فرهنگیان انتخاب کردم چون از همون اول بهمون حقوق میدادن ..‌ سختی های هم داشت چند سال مناطق محروم و روستاها بودم ولی کارم دوست داشتم بعد اومدم توی شهر هر سال معلم برتر میشدم تا بهم سمت معاونی پیشنهاد شد.‌‌.. و واقعا فکر میکنم همش یک معجزه بود که بیام مدرسه ای که مانلی دانش آموزش بود . هامون روی موهاش بوسید _تو تنها قربانی این بازی نبودی ...منم بودم . آیدا دستش دور کمر هامون حلقه کرد خودش رو بهش فشرد دیگه حس انتقام نداشت عشق که به هامون داشت انگار از زیر خروار ها حس های زخم خورده بیرون اومده بود ...ولی عاقالانه تر . **** مانلی نق زد _مامان اون فیلم که دوستم تعریف میکرد نبود که ! آیدا قاشق غذای مانی رو تو دهنش داد _اشکال نداره اسم فیلم بپرس فردا برات دانلود میکنم .. مانی لب برچید _من دلم میخواد الان ببینم .. آیدا اخم کرد _نه الان ساعت ده شب ...باید بخوابی .. مانی شروع به تاتی تاتی راه افتادن کرد . آیدا بغلش کرد _مسواک بزن بخواب ..مگه فردا نمیخوای با من و خاله ژیلا بیای بازار روز .. مانلی سرش تکون داد _آفرین پس برو بخواب . مانلی به طرف روشویی رفت آیدا بلند گفت: _مانلی! مانلی پر اخم نگاهش کرد آیدا با لبخند گفت _خیلی دوستت دارم ...میدونم فردا کلی بهمون خوش میگذره ...بعدم باهم کارتنی که دوست داری رو میبینیم .. مانلی خندید .. آیدا مانی رو خوابوند رو تخت گذاشت.. میز شام رو برای هامون آماده کرد لازانیا رو توی فر گذاشت گرم بشه .. صدای تیک در اومد هامون تلفن به دست وارد خونه شد قیافش مشخص بود کلافه است .. آیدا پوفی کشید نزدیکش شد انگار این ماجرا تمومی نداشت. هامون خیلی رسمی گفت؛ _تشریف بیارید مشکلی نیست ..من خونه ام . آیدا مات نگاهش کرد چه مهمونی بود !اونم این موقع شب! هامون وقتی تلفن قطع کرد به آیدا گفت: _مهمون داریم ...زن عموی راحله ! آیدا بُهت زده گفت زن عموش؟ هامون به طرف آشپزخونه رفت _آره ...بابا جریان داره میگم برات . 🌷
🌷👈 آیدا سریع بشقاب براش گذاشت و شامش وآماده کرد .. _زن عموش واسه چی؟ هامون با چاقو برشی به لازانیا زد _از بابای راحله کله گنده تر عموش بود ... کلی کارخونه و شرکت داره و البته از نظر اقتصادی آدم خیلی سالمی هم هست ... بزرگ خاندانشون .. آیدا همینطور که حرف های هامون گوش میداد ظرف کریستالی رو پر از میوه کرد _حالا چرا عموش نمیاد ..زن عموش میاد؟ هامون لقمه اش قورت داد _چون چند سال پیش عموش فوت میکنه کل اون دم و دستگاه میرسه به زن عموش .. دقیقا میشه جایگزین اون ... هرکی بخواد از خانوادشون زن بگیره یا دختر شوهر بده باید صلاحدید زن عمو باشه خیلی هم دست بخیر ... چند بار بابای راحله میخواست اون وسوسه کنه کاندید شورا یا مجلس بشه ولی زن عمو آدم حسابیه خودش قاطی سیاست نمیکنه .. یک زن پخته با درایت کاملا با پدر و مادر راحله فرق داره ... آیدا کیک های که صبح پخته بودرو درون ظرف شیرینی گذاشت _خوب الان قرار بیاد چی بگه؟قرار میونه داری کنه؟ هامون شونه بالا انداخت و شروع به خوردن کرد _البته بزار بیاد تا بهش بگم راحله چه جور آدمی بوده .. اون حرف های راحله و مامان و باباش شنیده .. آیدا شکلات خوری پر از شکلات کرد _واقعا برات مهمه نظر اون چیه؟ هامون بلند شد از پشت میز _یک جورایی آره ..شاید یک روزی توی کارم سرو کارم بهش افتاد .. آیدا ظرف میوه رو مقابل هامون گرفت _میخوای من برم تو اتاق ! هامون اخم کرد _نه!...لزومی نداره . همینطور که به طرف پذیرایی میرفت گفت: _برعکس دلم میخواد ببینت ! آیدا سریع برای حاضر شدن وارد اتاق شد خواست یک لباس رسمی بپوشه ولی ناخوادگاه دستش روی پیراهن حریر با گلهای نارنجی نشست  یک حس خوب داشت از پوشیدنش .. موهاش برس کشید بالای سرش جمع کرد یک رژ نارنجی کم حال زد ... استرس داشت واسه دیدن این زن که اینقدر هامون قبولش داشت . صدای زنگ آپارتمان اومد و تند به خودش عطر زد .. دمپایی های ست لباسش پوشید کنار هامون ایستاد ..هامون با دیدنش چشم درشت کرد _اوف چه دلبری شدی کاش نمیومد این زن عمو ..و محکم بوسیدش .. آیدا با خنده با آرنج به پهلوی هامون زد _زشته الان میاد.. هر دو منتظر به در آسانسور خیره شده بودن که در باز شد زنی پرصلابت از اتاقک آسانسور بیرون اومد آیدا مات شد . 🌷