فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تو برای حسین(ع) چه کردی؟
❤️ خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است ...
#تصویری
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺
🍂 خود را سرگرم امور بی ارزش نکنید. 🍂
🔶فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ
(زخرف/۵۴)
⚡️ ترجمه:
پس فرعون قوم خود را سبك شمرد و آنان او را اطاعت كردند.
آنان قومى فاسق بودند.
💥اصولاً، راه و رسم همه حكومت هاى جبار و فاسد اين است كه، براى ادامه خودكامگى، بايد مردم را در سطح پائينى از فكر و انديشه نگه دارند، و با انواع وسائل آنها را تحميق كنند، آنها را در يك حال بى خبرى از واقعيت ها فرو برند و ارزش هاى دروغين را، جانشين ارزش هاى راستين كنند، و دائماً آنها را نسبت به واقعيت ها شستشوى مغزى دهند. چرا كه، بيدار شدن ملت ها، و آگاهى و رشد فكرى ملت ها، بزرگترين دشمن حكومت هاى خودكامه و شيطانى است كه با تمام قوا با آن مبارزه مى كنند!
🍁حکومت های طاغوتی امروز نیز با استفاده از وسائل ارتباط جمعى، مطبوعات، فرستنده هاى راديو تلويزيونى، و انواع فيلم ها، و حتى ورزش در شكل انحرافى، و ابداع انواع مدهاى مسخره، به استخفاف عقول ملت ها مى پردازند، تا سرگرم شده و در بى خبرى فرو روند و از آنها اطاعت كنند.
❌ بنابراین:
⚡️ سرسپردگى و اطاعت كوركورانه، ريشه در فقر فرهنگى، كوته فكرى و سطحى نگرى انسان ها دارد.
⚡️و جامعه اى كه از خط الهى خارج شد، خود را باور نمى كند و خفت پذير مى شود.
#سبک_زندگی_قرآنی
صدایِ کربلا ۵.mp3
10.98M
#صدای_کربلا ۵ 🏴
#استاد_شجاعی
#حجةالاسلام_قرائتی
▪️کربلا ماجرای نخواستن امام در سال ۶۱ هجری نیست!
🔥کربلا ماجرای نخواستن امام در تمام تاریخ است!
- آیا شما به امام نیاز دارید؟
- آیا این نیاز را، شبیه به گرسنگی، تشنگی، نیاز به دوست داشته شدن، نیاز به ....
- در درون خودتان حس میکنید؟
- آیا این نیاز در انتخابهای شما، منشاء اثر هست؟
💥همه نمیتوانند به امام برسند!
🔶🔹 برای خرید انواع طرح پرچم وارد کانال فروشگاه فرهنگی بشید👇🏼👇🏼👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/3097231380C5f573e8025
روز سوم ماه محرمالحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کردهاند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش میکند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان میکند،
نیمه شب با گریهای بیامان از خواب بیدار شد. خواب بابا را دیده بود و حالا بهانه او را میگرفت. این اولین بار نبود که او سراغ بابا را میگرفت، اما اینبار با همیشه فرق داشت. غوغایی در خرابه به پا شده بود. اینبار نه آغوش عمه زینب، نه دلداریهای مادرانه رباب و نه نوازشهای برادرانه امام سجاد، هیچ کدام آرامش نمیکرد.
آنقدر بیتابی کرد تا بالاخره خود امام حسین برای آرام کردنش آمد؛ امام حسین با سر به خرابه آمد و پای درد دل او نشست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #آداب_نوکری
🔊امام حسین علیه السلام به چه کسانی فرمودند کربلا را ترک کنید؟
🎤استاد #رحیم_پور_ازغدی
✅
🛑سلام فرمانده آمریکا را هم به خشم آورد
🔹نشریه «هیوستون کرونیکل» که تیتر هجمهبرانگیزِ «ویدئویی که کودکان مدرسهای در هیوستون را به چهره تبلیغات ایرانی تبدیل کرد» را برای گزارش خود انتخاب کرده، اجرای سلام فرمانده در آمریکا را زمینهسازی برای اعلام طرفداری از جمهوری اسلامی ایران در آمریکا دانسته و خواستار برخورد با آن شده است.
🔹نویسندهی این گزارش همچنین به سراغ برخی از مقامات محلی در شهر هیوستون رفته تا نظر آنها را دربارهی اجرای این سرود در آمریکا بپرسد اما اکثر مصاحبهشوندگان با اشاره به مفاهیمی که در «سلام فرمانده» وجود دارد، آن را یک اثر مذهبی معرفی کردهاند که با استقبال مسلمانان در سراسر جهان روبرو شده است.
*معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست ؟*
اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشتهاند که ، چون عشر و عاشر از یک ریشهاند
و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است.
پس ، عاشورا یعنی دهم محرم ؛
و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفتهاند .
*اما*
این معنا به دلایل زیر اشتباه است.
*آیا*
واژه عاشورا برای دهم ماههای دیگر نیز به کار میرود ؟
مثلاً ، آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد ؟
یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است ؟
*آیا*
اگر امام حسین(ع)
مثلاً ، در یازدهم محرم شهید میشدند ، آنگاه ، تاسوعا با عاشورا عوض میشد و عاشورا واژه دیگری داشت؟
در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعدهای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود .
اعداد بر خلاف کلمات استثنا پذیر نیستند.
به طور مثال ، در کلام عرب اعداد این گونه شمارش میشوند:
اول – ثانی - ثالث - رابع ...
و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و ...
چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعدهپذیر باشند ؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا ....
*اما* میبینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمیکنند ؛
لذا ، نمیتوانیم دلیلی داشته باشیم که ، تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد ، بلکه معنای دیگری دارند.
*عاشورا*
روز معاشرت با امام(ع)
عشر به کسر عین و عشرت ،
به معنای معاشرت و مصاحبت است .
معاشر به ضم میم،
یعنی مصاحب
و عاشر ، اسم فاعل عشر است
که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است.
خداوند میفرماید:
«وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»
(نساء/۱۹)
با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید .
عشیر یعنی همدم و رفیق
«وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳)
چه بد دوستی انتخاب کردهاند
و چه بد معاشر و رفیقی است .
العاشور از ریشه عشر
به کسی گفته میشود که ،
معاشرت خصلت او باشد .
پس *العاشوراء؛*
جائی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان میشود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه میکنند،
و *عاشورا* مبالغه است
از میل به معاشرت
یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام (ع) به شدت بالا میرود.
*تاسوعا*
روزی برای وسعت ظرفیت.
با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار میگیرد و معنی *نهم* را از دست میدهد.
*اتسع* به فتح الف یعنی ،
گروههای ۹ نفره شدند.
اما *اتسع* به کسر الف
یعنی، وسعت پیدا کرد(گشاد شد) و فراخ گردید.
*اتساع* ، یعنی گسترده شدن و گشاد شدن وبالا رفتن ظرفیت .
اتساع شرائین یعنی ، رگها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد.
*التاسوع* یعنی
چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد ؛
و بالاخره ، *التاسوعا*
یعنی جائی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛
و *تاسوعا*
این معنی را پیدا میکند؛
*روزی که ظرفیت بالا میرود و در سینهها فراخی ایجاد میشود و به جای تنگی، وسعت مییابد*
این دو نام از ابداعات *امام سجاد (علیهالسلام) است*
و اگر در بعضی از روایات
از پیامبر اکرم (ص) از عاشورا گفته شده است ،اکثرا جعلیات بنیامیه، برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است.
اما ، در مورد تاسوعا
تقریباً نداریم که قبل از
امام سجاد (ع) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از *عاشورا و تاسوعا*
خیلی عاشقانه است...
*برگرفته از کتاب «سفری از عاشورا تا اربعین» تألیف عبدالله مستحسن*
shokr 70 (2).mp3
11.61M
#شکر_در_سختی_ها 24
🌸دنیابرای عاشق ترها، شادتر میگذره!
وقتی خدا،که منبع همه نعمتهاست؛
تو رو در آغوش گرفته؛
دیگه از فقدانِ چی،میترسی؟
تمرین کن با خـ💖ـدا
نداشته هاتو بدست بیاری
@shahidsoleymani110
recording-20220801-204024.mp3
2.48M
🌷 کمی نزدیک تر شدن به مولا...
🔹 جلسه چهارم: اهمیت جلسات روضه در سلامت معنوی انسان
🎙حاج آقا حسینی
🚩 هیات مجازی تنهامسیرآرامش
▪️@IslamlifeStyles
صالحین تنها مسیر
#قسمت_دهم کوچ غریبانه💔 آخه مامان مهمونخونه رو تروتمیز کرد و داد بچه ها حیاط رو آب و جارو کردن.به ب
#قسمت_یازدهم
کوچ غریبانه💔
مطمئن باش اگه قبول کنی با خانواده ی بدی وصلت نکردی حالا دیگه می مونه نظر
خودت(سرم پایین بود. داشتم دنبال یه جواب معقول واسه رد کردن شون می گشتم که مامان طاقت نیاورد و دخالت
کرد و گفت:والا خانوم نکوهی هر چند تمام شرایط شما ماشاالله ایده آله و هیچ جای شک و شبهه واسه کسی نمی
ذاره ولی شرمنده مانی ما نشون کرده ست و نمی تونه به کس دیگه ای جواب بده.برای اولین بار نفس راحتی کشیدم
و خدا رو شکر کردم که بالاخره مامان از خر شیطون پایین اومد و وابستگی من و تو رو قطعی دونسته و در جواب
خواستگاری دیگرون همچین چیزی رو عنوان کرد.انگار خانوم نکوهی انتظار شو نداشت پرسید چه طور این قدر بی
سر و صدا؟تا به حال نگفته بودین مانی جون نامزد کرده؟مامان گفت:حق با شماست آخه حاج قاسم دوست نداره
اسم دخترا رو زبون بیفته واسه همین مراسم نامزدی انجام نشده اما جواب قطعی رو دادیم.راستش از شما چه پنهون
داماد پسر خواهرمه غریبه نیست همین روزا قراره شیرینی شونو بخوریم!
-مهری خانوم اینو گفت؟!تو چی گفتی؟
-چی می خواستی بگم؟دلم می خواست از دستش جیغ بکشم وقتی منو به اون پسر خواهر هیز و نظر بازش می بنده
می خوام از حرص بمیرم ولی به خاطر بابام مجبورم هیچی نگم.
-یه بار دیگه اگه این صحبتو پیش کشید از قول من بهش بگو به گور پدرش خندیده بخوادشیرینی تو رو بخوره.مگه
تو صاحب نداری که اینا هر غلطی دل شون می خواد می کنن؟
-هیس...آروم باش مردم صداتو می شنون.
-چی چی رو آروم باش؟ببین چه جوری دستی دستی دارن تو رو می ندازن تو دام.چرا مواظب خودت نیستی.نکنه یه
وقت گول حرفای مهری رو بخوری.
-من می گم از حرفاش حالم بهم می خوره.خیال کردی می ذارم کسی با سرنوشتم بازی کنه؟اگه شده از خونه
فرارکنم زیر بار حرف زور نمی رم.من اگه بمیرم نمی ذارم دست ناصر بهم برسه چرا حرفمو باور نمی کنی؟
قیافه اش برافروخته و عصبی بود.سرش را میان دو دستش فشار می داد.می دانستم چه حالی دارد.به خودم لعنت
فرستادم که چرا ماجرا را برایش تعریف کردم.لحنم حالت نرم تری پیدا کرد .صدایش کردم:مسعود...مسعود جان
بسه دیگه اگه بخوای این جوری کنی دیگه هیچ وقت هیچ ماجرایی رو واست تعریف نمی کنم.
کمی طول کشید تا صدای بغض آلودش را آهسته شنیدم:بگو که قول می دی نمی ذاری دست هیچ کس بهت برسه.
-قول می دم قسم می خورم به جون خودت که از تمام دنیا برام عزیز تری نمی ذارم دست هیچ کس بهم برسه.
انگار حرفم را باور نداشت چون تاثیری در حالش نکرد.سرش را همچنان در میان دست هایش گرفته بود.کمی بعد
شانه هایش شروع به لرزیدن کرد!باورم نمی شد!اولین بار بود که اشک هایش را می دیدم!
***اگه این جوری باشه اصلا نمی تونم آرایشت کنم.والا اگه زاینده رود هم بود تا حالا خشک شده بود!من نمی
دونم این اشکا از کجا می یاد؟!
-ببخشید ملوک خانم امروز شما رو هم به دردسر انداختم ولی به خدا دست خودم نیست.
-آخه دختر جون چته؟قضیه ی تو شده معما!توی این بیست و چند سالی که کار می کنم شاید بیشتر از صدتا عروس
درست کردم ولی اولین باره که می بینم یه عروسی این قدر بی تابی می کنه