eitaa logo
سلمان رئوفی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
326 ویدیو
186 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزنه
هاشمی بدون روتوش تاملی در تلاش سازمان یافته مریدان مرحوم برای ارائه چهره ای از وی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ریاست اسبق و فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ هنوز هم در محافل رسانه ای و سیاسی٬ موضوع بحث و گفتگوست. اخیرا و به مناسبت سالگردش٬ مراسم های نه چندان با شکوهی در قم و تهران برگزار شد. در این مجالس تلاش شد چهره ای و روتوش شده از وی ارائه شود؛ در قم مریدانش تلاش کردند او را یک شخصیت اخلاقی معرفی کنند و به وی ببخشند و در تهران هم تلاش شد تمام توفیقات چهل ساله را به نام او سند بزنند. و در یک نمونه٬ بعد از سردار سازندگی٬ حالا او را ایران معرفی نمودند. در آخرین اقدام٬ چند سال است که دقیقا در سالگرد ۱۹دی مراسمی به نام آقای هاشمی گرفته می شود و عملا فضای رسانه ای این واقعه را تحت الشعاع قرار می دهد.(انشالله که طراحی خاصی در کار نیست) این سطح از تملق و اغراق که در دوران مدیریت اجرایی ایشان نیز گاه مشاهده می شد٬ اعجاب آور است. تلاش برای روتوش هاشمی پیش از این در آثار زیباکلام و شیرعلی نیا و صنعتی و رجایی و ده ها نفر دیگر تاریخ نگار سفارشی نویس٬ مسبوق به سابقه است. با اینهمه٬ شخص مرحوم هاشمی بهتر از همه می دانست که حقایق تاریخی قابل حذف نیست لذا به جای حذف اسناد و روایت وقایع٬ تلاش می کرد روایت خود را از آنها ارائه دهد. دلیل خانواده همیشه طلبکار مرحوم هاشمی که برخی شان بعد از همنشینی با سران ٬ اکنون انقلاب اسلامی را پیش بینی کرده اند٬ برهم خوردن روایت های مهندسی شده است! ٬ اتفاقی پیش بینی نشده بود که در هیاهوی رسانه ای پرطمطراق مریدان هاشمی٬ فضا را شکست و پرسش های تازه ای به وجود آورد و مریدان را کرد! وقتی به جای گفتگو و استدلال٬ و بدگویی سازمان یافته علیه عوامل یک فیلم مواجهیم٬ معلوم می شود که تاریخ نگاری سفارشی در معرض خطر قرار گرفته است. این دقیقا همان نقطه ای است که نسل حقیقت جوی این دوران٬ ماورای همه تولیدات پر حجم طرفداران هاشمی٬ دنبال آن می گردد. گرچه نگارنده از اغراض عوامل مستند مزبور بی اطلاع است و اتفاقا نقدهای جدی هم به برخی بخش های آن دارد٬ اما مستندنگاری آن بسیار قابل توجه است. یکی از مهم ترین ابعاد روتوش شده از مرحوم هاشمی در دوران پیش از پیروزی٬ ارتباط وثیق ایشان با (منافقین) است. این روابط و حمایت ها موجب شد او طولانی ترین حبس خود را به جرم حمایت از سازمان تحمل کند. برخی برای توجیه این روابط٬ حمایت سایر مبارزین مانند آقایان منتظری و طالقانی را شاهد می آورند و برخی هم دامنه همراهی با سازمان را مربوط به قبل از می دانند اما مسیر دیگری را نشان می دهد و آن٬ حمایت هاشمی از تا بدو پیروزی انقلاب اسلامی است. یکی از همین اسناد مربوط به کمک چهل میلیون تومانی هاشمی به ٬ در مردادماه ۱۳۵۷ یعنی به فاصله حدود هفت ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی حکایت دارد! این سند در کتاب خاطرات آقای هاشمی و زیر نظر محسن هاشمی منتشر شده و خود آقای هاشمی هم ذیل آن حاشیه زده ولی در اصالت آن سند تردید نکرده و فقط نوشته «اصل مطلب درست نیست» که طبعا این سنخ رد کردن ها برای نسخ یک سند رسمی کفایت نمی کند. اصل سند را در ببینید: 👇 @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
تحریم همکاری و معامله با پهلوی توسط آیت الله خوئی لبیک به فتوای مرجع نجف 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸بعد از تشدید با و آغاز ٬ از مراجع تقلید نجف، در طی حکمی٬ معامله با دولت را کردند. در متن ایشان به تاریخ 16خرداد 42 آمده بود: نظر به اینکه «کمک و همراهی با ظالمین در شریعت مقدسه اسلامیه از اعظم محرمات است و در حرمت آن بین علماء اعلام اختلافی نیست»، «همکاری با این دولت خائن» را «بر هر فردی از افراد مسلمان در هر لباس و هر مقامی که باشند»، تحریم می شود. 🔸ایشان طی فتوائی برای مبارزه با دستگاه جبار، دستور داد مردم از هر گونه خرید و فروش و معامله با دولت خودداری کنند و استفاده‌ از قند و شکر را به‌ جهت‌ آنکه‌ در انحصار دولت‌ بود، تحریم‌ کرد. او با صدور این‌ حکم، به دنبال‌ فشار و ضربه‌‌ اقتصادی‌ به‌ دولت‌ بود. 🔹گرچه برخی روحانیان، با غیرقابل قیاس خواندن این ماجرا با تحریم تنباکو به دلیل عدم وجود زمینه‌های اجتماعی و تکثر مرجعیت، خودداری مردم از مصرف مایحتاج ضروری مثل قند و شکر را موجب بیکاری و غیراجرایی دانسته بودند اما سیدمصطفی خمینی به این تحریم لبیک گفت و به جای چای و قند که خرید آن مصداق معامله با دولت بود، در منزل امام با سرکه شیره از میهمانان پذیرایی می‌کرد. (منابع: نهضت روحانیون ایران، جلد 3 و 4، ص 480؛ امام خمینی در آئینه خاطره ها، ص 158؛ یادها و یادمانها، ج1، ص 69؛ طاهری خرم‌آبادی‌، خاطرات‌ آیت‌الله خرم‌آبادی‌، ج ۱، ص249 و 250) 💥تحولات حوزوی را در کانال مستقل پی بگیرید و فرهیختگان را به اینجا فرا بخوانید: 👇 @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/12 💥فیلم #اعترافات_قطب_زاده و تصریح به دخالت آقای #سیدکاظم_شریعتمداری در #کودتا علیه انقلاب اسلامی 🔻سایر مطالب مرتبط را در #روزنه بخوانید: @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/10 شریعتمداری در آینه خاطرات/9 مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 1 از 3] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔳مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین فلسفی از وعاظ شهیر ایران و مورد وثوق مراجع و علمای اعلام بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بالاگرفتن ماجرای اختلافات جریان شریعتمداری با امام و انقلاب اسلامی، به رسم سنت‌های اخلاقی حوزه علمیه، تلاش فراوانی برای اصلاح ذات‌البین انجام داد که این تلاش‌ها با کارشکنی و عدم همکاری آقای شریعتمداری، به شکست انجامید. 🔘مرحوم فلسلفی در خاطرات خود به تشریح ماجرا پرداخته و چنین می‌گوید: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آنکه امام به قم تشریف بردند و در منزل کوچکی نزدیک رودخانه ساکن شدند امام در اتاق کوچکی می نشستند و ملاقات های ایشان هم آنجا بود. نماینده پاپ را نیز در همین اتاق پذیرفتند و آن بیانات مشهور را خطاب به او در همین اتاق ایراد نمودند. در آن هنگام من قم بودم یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید. خدمت ایشان رسیدم امام تنها بود. شروع سخن ایشان گفتگو درباره بود. امام فرمودند ما می¬دانیم که اجانب به خصوص با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه می¬زنند. حالا اول کار است که آمده¬اند و حزب درست کرده¬اند. این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریه خارجی دارد. این کلمه خلق را داخل عنوان حزب گذارده¬اند _ مثل اینکه کلمه را می¬خواستند داخل نام جمهوری اسلامی ایران کرده و بگویند جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران _ خلق مسلمان هم یعنی همین. خلق در فارسی همین توده است. امام افزود اینها می¬خواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خون¬های مسلمانان است. می¬خواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند. بعد امام فرمود مشکل این است که آقای به نام یک آیت‌الله وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمت ها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و به طور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کرده‌اند شما که این مطلب را پذیرا شده‌اید یا اگاهید یا نا اگاه مصلحت شما این است که فورا در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد تا حیثیت شما محفوظ باشد. من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم و به ایشان که در اتاق دیگری بود پیام دادم که آقا من حرف خصوصی با شما دارم وقتی که آمد پیام امام را به ایشان رساندم؛ اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضا کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم و این حزب نیز به من وابستگی ندارد. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
هدایت شده از روزنه
مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 2 از 3] وقتی به ایشان پیام را گفتم موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد گفت آقا این حزب متعلق به مسلمان‌ها است، من به این حزب بستگی دارم، این را علنا گفته¬ام و همه هم می‌دانند اگر بگویم بستگی ندارم مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم و آن را نمی¬شناسم؟ من این کار را نمی¬کنم ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم گفت. من برگشتم خدمت امام رفتم و گفتم ایشان می گوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم من این کار را نمی کنم. امام اظهار تاسف کردند و گفتند این آقا متوجه قضایا نیست، شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست اما اگر جدا شدید حیثیت شما کاملاً محفوظ می‌‎ماند و در قم آقایی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت می‌کنم. من مجدداً رفتم پیش آقای شریعتمداری و گفتم آقا اینکه شما می‌گویید درست مقابل نظر امام است. شما می‌گویید کناره گرفتن من از این حزب به معنی از دست دادن حیثیت خود است و من هرگز این کار را نمی‌کنم ولی امام می‌فرماید از بین رفتن حیثیت شما بر اثر وابستگی به این حزب است. این حزب خارجی است آن را برای این درست کرده اند که با انقلاب اسلامی مقابله کند انقلاب را بکوبند و اوضاع را برگردانند و آنچه در گذشته بود از جمله سلطه آمریکا تجدید شود. امام ضمنا فرمود بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد ما شما را حفظ می‌کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود. من پیام امام را به ایشان گفتم و بعد هم خودم صحبت کردم گفتم من الآن به شما می‌گویم این‌طور که امام می‌فرمایند مقاومت شما خیلی به شما ضربه خواهد زد. اما اگر کناره‌گیری کنید و بگویید این حزب مربوط به من نیست و من کاری به این حزب ندارم من الآن از طرف خودم می‌گویم و بعد می‎روم به امام هم می‌گویم اگر موافقت ایشان را جلب کردم می‌آیم نتیجه را به شما می‌گویم پیشنهاد من این است که شما استعفا را بنویسید و امضا بکنید. با این کار مقدمه‌ای درست می‌شود و مجلسی در مسجد اعظم می‌گیریم به رادیو و تلویزیون هم می‌گوییم بیایند، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم بیایند، شما هستید، امام هم شرکت می‌کند، در آن مجلس من منبر می‌روم و آن‌طور که شما می‌خواهید صحبت می‌کنم. می‌گویم آیت‌الله شریعتمداری که در انقلاب اسلامی با قلم و قدم خدمات بسیار کرده‌اند اخیراً متوجه شده‌اند که حزب خلق مسلمان مضر است و بر خلاف مصلحت انقلاب اسلامی است. اصلاً انقلاب اسلامی یک حقیقت است و آن حقیقت اسلام است. لذا آیت‌الله شریعتمداری با مشورت امام و مصلحت‌بینی ایشان از حزب خلق مسلمان استعفا کرده و نوشته‌اند که این حزب مربوط به من نیست. در این مجلس هم که امروز با حضور امام تشکیل شده و همه آقایان مراجع برای تقدیر از آیت‌الله شریعتمداری در آن حضور یافته‌اند من اعلان ایشان را می‌خوانم، سپس نوشته شما را روی منبر با حضور همه آقایان قرائت می‌کنم و بعد هم از شما بسیار تشکر و تقدیر خواهد شد. جراید و رادیو تلویزیون این مطلب را منتشر می‌کنند و با این کیفیت حیثیت شما ضربه نمی‌خورد. الآن حاضر هستید این کار عملی شود؟ چون در بیان مطلب احترام زیادی برای ایشان بود قدری فکر کرد و گفت گمان نمی‌کنم امام این کار را بکند. گفتم من می‌روم و می‌گویم اگر فرمود این کار را می‌کنم آیا شما نیز بدون تردید این کار را می‌کنید؟ گذشته از امام آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم هستند. آنها هم قطعا می‌آیند. باز متحیر ماند ولی بعد گفت خیلی خوب بروید به امام بگویید ببینید امام حاضر است یا نه؟ اگر حاضر است این کار را بکنید. برای سومین بار خدمت امام آمدم و گفتم آقای شریعتمداری با این وعده‌ای که من به او دادم و گفتم منبر می‌روم و آن‌طور که بخواهید صحبت می‌کنم موافقند اما نگران هستند که شما با این امر موافقت نکنید آیا شما موافق هستید؟ امام فرمود بله انقلاب اسلامی و حفظ عز اسلام و کوتاه کردن دست اجانب آنقدر برای من مهم است که با این طرح حتما موافقت دارم و در مجلس هم شرکت می‌کنم می آیم و می‎نشینم آنچه را هم خود ایشان بخواهد و شما مصلحت می‌دانید در منبر بگویید. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
هدایت شده از روزنه
مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 3 از 3] گفتم بسیار خوب من گمان می‌کنم با این مذاکراتی که شد در صورتی که پیش ایشان برگردم قبول می‌کند. بعد فردا صبح سر فرصت برویم اگر کمبودی داشت بنویسم و بیاوریم تا حضرتعالی ببینید پس از آنکه قبول شد امضا شود و آخرالامر هم برای تشکیل مجلس برویم و به وعده خود وفا کنیم. امام گفت بله من می‌آیم. بروید و بگویید. برای بار سوم به منزل اقای شریعتمداری رفتم و موافقت امام را به ایشان اعلام کردم. گفتم خوب بنا شد که شما متنی را امشب خودتان بنویسید فردا بیاییم ببینیم اگر نواقصی داشت تکمیل کنیم و بعد ببریم به امام بدهیم اگر ایشان موافقت کرد امضا کنیم و سپس مجلس را تشکیل دهیم. گفت بله بد نیست موافقت می‌کنم اما یک شرط دارد من باید امشب با بعضی از رفقا مشورت کنم بدون مشورت قول قطعی نمی‌دهم. امشب برای من شب مشورت باشد من متن را می‌نویسم. اگر مشورت درست درآمد و خصوصیاتی علاوه شد آن وقت فردا صبح این جا بیایید که تکمیل کنیم. مطلب را تقریبا تمام شده تلقی کردم از منزل آقای شریعتمداری بیرون آمدم و به منزل امام رفتم. دفعه اول که من پیش امام رفتم یکی دو نفر هم بودند و بیرون رفتند اما دفعه‌های بعد گاهی چهارنفر و گاهی پنج نفر بودند و گاهی هم اتاق پر بود ولی امام تا مرا می‌دید حرفش را قطع می‌کرد در را باز می کرد به اتاق مجاور می‌رفت و من هم آن جا می‌رفتم و آن گاه می‌فرمود چطور شد؟ و من می‌گفتم چنین و چنان شد. دفعه آخر هم که آمدم و امام فرمود چطور شد گفتم تقریبا قبول کرده ولی گفته است باید امشب روی این مطلب مشورت کنم هم درباره اصل قضیه و هم درباره بعضی از کمبودهای احتمالی من مشورت می‌کنم. شما هم فردا صبح بیایید و نتیجه را به امام بگویید. امام فرمود خیلی خوب امشب قم بمانید و فردا صبح بروید. فردا صبح که نزد آقای شریعتمداری رفتم ایشان گفت رفقای من موافقت نکردند و گفتند هم در قم و هم در آذربایجان حیثیت افراد بسیاری از بین می‌رود. ضربه بزرگی هم به شما می‌خورد. نباید اصلاً درباره مطلب فکر کنید بنابراین من آن نوشته را نمی‌نویسم! به منزل امام برگشتم و مطالب را به ایشان عرض کردم، . (خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، تدوین: علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،1382، ص395-399) 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
هدایت شده از روزنه
تکرار تلخ فعالیت باند در حوزه علمیه قم و را بشناسیم و بگیریم! 💥اختصاصی @rozaneebefarfa 🔻🔻🔻 وقتی برخی یادداشت‌های درباره را خواندم یکه خوردم. به ناگاه یاد ماجرای باغ سلیمان خان و نقش سید اسدالله در بیوت حوزه نجف افتادم. مجمع سلیمان خان میکده به ریاست اردشیر ریپورتر تشکیل گردید و اکثر اعضای آن بابی یا بهایی بودند و در حدود ۱۳۲۱ق، سه سال پیش از وقایع مشروطه، در تهران تشکیل گردید. خرقانی از ارکان این تشیلات بود و از سوی این تشکیلات ماموریت یافت به حوزه نجف برود. او که از بابی‌های نهان‌روش بود، به نجف رفت و کم کم در بیوت نجف خصوصا بیت آخوند خراسانی نفوذ کرد. وی انجمنی مخفی در نجف راه انداخت که نیروهایی را که زمینه انحراف را داشتند، جذب میکرد و آنها را اموزش میداد و خوراک فکری‌ای مانند روزنامه حبل المتین کلکته و کتاب‌های روشنفکران ایرانی را در اختیارشان قرار می‌داد. (تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، مهدی ملک‌زاده، ج۴، ص۲۳۹و۲۴۴-۲۴۵) او در دوران مشروطه موفق شد که ثمره تلاشش را ببیند و در بیت آخوند سخت مورد اعتماد افرادی چون دو فرزند آخوند میرزا احمد و میرزا مهدی و دامادش شیخ اسحاق آیت الله‌زاده رشتی قرار گرفت و در مواقع حساس مشاوره می‌داد. او در همین دوران موفق شد که به تدریج وجهه شیخ نوری و سایر شریعت خواهان ایران را نزد آخوند و سایر مراجع نجف خراب کند و مطالبات دقیق و عمیق آنها را در حد دعواهای شخصی برای کسب قدرت، تقلیل دهد. (مبارزه با محمدعلی‌شاه، به کوشش ایرج افشار، ص۴۲۶-۴۲۷) اعلامیه‌ها و فتاوایی هم از سوی خرقانی در تایید افراد ناسالم و در مقابله با افراد سالم گرفته شد که اثار مخربی در مشروطه ایران به جا گذاشت. خرقانی در نامه‌ مخفیانه گزارشی که به تقی‌زاده در تهران نوشته بود، در انتهای نامه اشاره کرده که هر چه از نامه‌ها و فتاوا لازم دارید، بیان کنید تا از اینجا بگیرم و برای شما بفرستم! که این نشان از عمق تاثیراتی که خرقانی در نجف به جا گذاشت. (اوراق تازه‌یاب مشروطیت، به کوشش: ایرج افشار، ص۴۴۵و۴۷۴) میثم عبداللهی روزنه٬ دریچه ای به تحولات حوزه علمیه قم 👇 @rozaneebefarda