eitaa logo
سلمان رئوفی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
324 ویدیو
186 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
5 🔅🔅🔅 📝در مغازی در باب غزوه مر یسیع آمده « گفتند: بلمصطلق، كه گروهى از قبيله خزاعه هستند و با بنى مدلج همپيمان‏اند، در ناحيه فرع فرود آمده بودند. رئيس و سالار ايشان مردى به نام حارث بن ابى ضرار بود، او اقوام خود و گروههاى ديگرى از اعراب را كه توانسته بود، گرد آورده و براى جنگ با پيامبر (ص) آماده شده بود. آنها تعدادى اسب و اسلحه خريده و قصد حركت به سوى مدينه داشتند. مسافرانى كه از آنجا مى‏آمدند خبر آمادگى آنها را مى‏آوردند. چون اين اخبار به پيامبر (ص) رسيد، بريدة بن حصيب اسلمى را براى كسب خبر روانه فرمود. بريده از پيامبر (ص) اجازه گرفت كه هر چه لازم باشد بگويد و به او اجازه داده شد. بريده از مدينه بيرون آمد تا اينكه به كنار آبى كه ايشان در آنجا جمع بودند رسيد. او مردمى مغرور را ديد كه گروههايى را جمع كرده‏اند، آنها از او پرسيدند: تو كيستى؟ گفت: مردى از شمايم، چون به من خبر رسيد كه براى جنگ با اين مرد جمع شده‏ايد، ميان قوم خود و كسانى كه از من اطاعت مى‏كنند راه افتاده‏ام تا همه دست بدست هم دهيم و او را درمانده سازيم. حارث بن ابى ضرار گفت: من هم به همين عقيده‏ام، پس، عجله كن. بريده گفت: هم اكنون سوار مى‏شوم و با گروه زيادى از قوم خود پيش شما بر مى‏گردم. و آنها از اين موضوع سخت خوشحال شدند. بريده، پيش رسول خدا آمد و اخبار آنها را گزارش داد. پيامبر (ص) مسلمانان را فرا خواند و خبر دشمنشان را به ايشان داد و مردم با شتاب آماده خروج شدند. در اين جنگ سى اسب داشتند كه ده رأس آن در اختيار مهاجران و بيست رأس ديگر در اختيار انصار بود. دو اسب در اختيار پيامبر (ص) بود و على (ع) هم اسب داشت، ديگر مهاجرانى كه اسب داشتند، ابو بكر، عمر، عثمان، زبير، عبد الرحمن بن عوف، طلحة بن عبيد الله و مقداد بن عمرو بودند. از انصار، سعد بن معاذ، اسيد بن حضير، ابو عبس بن جبر، قتادة بن نعمان، عويم بن ساعده، معن بن عدى، سعد بن زيد اشهلى، حارث بن حزمه، معاذ بن جبل، ابو قتاده، ابىّ بن كعب، حباب بن منذر، زياد بن لبيد، فروة بن عمرو، و معاذ بن رفاعة بن رافع را نام برده‏اند كه اسب داشتند. ▫️گويند: در اين جنگ گروه زيادى از منافقان، كه هرگز در جنگهاى ديگر همراهى نكرده بودند و رغبتى به جهاد نداشتند فقط به دليل نزديكى محل جنگ و براى رسيدن‏ به مال دنيا با آن حضرت بيرون آمدند. پيامبر (ص) از مدينه كه بيرون آمدند، چون به منطقه حلائق رسيدند ، فرود آمدند. ▫️در آنجا مردى از قبيله عبد القيس را به حضور پيامبر (ص) آوردند، او به رسول خدا سلام كرد، پيامبر (ص) از او پرسيدند: اهل كجايى؟ گفت: روحاء. فرمود: كجا مى‏روى؟ گفت: پيش شما آمدم كه ايمان آورم و گواهى مى‏دهم كه آنچه را آورده‏اى بر حق است و مى‏خواهم همراه شما با دشمنتان جنگ كنم. پيامبر (ص) گفت: سپاس خدايى را كه تو را به اسلام هدايت فرمود. آن مرد گفت: اى رسول خدا، كداميك از اعمال نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمود: نمازگزاردن در اوّل وقت. گويد: پس از آن، همينكه ظهر مى‏شد و به محضى كه وقت نماز عصر مى‏رسيد و هنگام غروب خورشيد، آن مرد نمازش را مى‏گزارد و هيچگاه نماز را به تأخير نمى‏انداخت. گويد: چون به محل بقعاءرسيدند، به جاسوسى از دشمن برخوردند و از او پرسيدند: پشت سرت چه خبر بود؟ و مردم كجايند؟ گفت: من از آنها اطلاعى ندارم. ▫️هشام بن سعد از زيد بن طلحه روايت مى‏كند: عمر بن خطاب به او گفت: راست مى‏گويى يا گردنت را بزنم. گفت: من مردى از بلمصطلق هستم و از نزد حارث بن ابى ضرار، كه جمعيت زيادى براى جنگ با شما جمع كرده است، آمده‏ام، مردم بسيارى گرد او جمع شده‏اند و مرا فرستاده است تا خبر شما را برايش ببرم كه آيا از مدينه حركت كرده‏ايد يا نه. عمر او را پيش رسول خدا آورد و خبر مربوط به او را گزارش داد، پيامبر (ص) او را به اسلام فرا خواند و آن را بر او عرضه داشت كه نپذيرفت و گفت: من به دين شما در نمى‏آيم تا ببينم قومم چه مى‏كنند، اگر ايشان به آيين شما در آمدند، من هم يكى از ايشان خواهم بود و اگر به دين خود ثابت ماندند، من هم مردى از ايشانم. عمر گفت: اى رسول خدا، گردن او را بزن! و پيامبر (ص) دستور داد كه گردنش را بزنند. اين خبر به بلمصطلق رسيد، جويريه دختر حارث بن ابى ضرار، پس از آنكه مسلمان شد، مى‏گفت: چون خبر كشته شدن او و حركت پيامبر (ص) به ما رسيد، و اين پيش از ورود پيامبر (ص) به سرزمين ما بود، پدرم و همراهانش افسرده شده و سخت ترسيدند، افرادى هم كه از قبايل ديگر عرب بر او گرد آمده بودند، پراكنده شدند و كسى جز خودشان باقى نماند. 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
جمهوری اسلامی هرگز شهادت حاج قاسم را فراموش نخواهد کرد و قطعاً ضربه متقابل را به آمریکایی‌ها خواهد زد رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه شنبه) در دیدار آقای مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق، روابط ایران و عراق را به پشتوانه اشتراکات فراوان تاریخی، مذهبی، فرهنگی و عادات و سنن به معنی واقعی کلمه برادرانه خواندند و تأکید کردند: آنچه در روابط دو جانبه برای جمهوری اسلامی ایران بسیار حائز اهمیت است منافع، مصالح، امنیت، عزت، اقتدار منطقه‌ای و بهبود شرایط در عراق است. حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه ایران هیچگاه بنای دخالت در امور عراق را نداشته و نخواهد داشت، گفتند: ایران، خواهان عراقِ عزتمند، مستقل و با حفظ تمامیت ارضی و وحدت و انسجام داخلی است. رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: ایران قطعاً با هر آنچه موجب تضعیف دولت عراق شود، مخالف است. حضرت آیت الله خامنه‌ای افزودند: البته دیدگاه آمریکایی‌ها درباره عراق درست در نقطه مقابل ما است زیرا آمریکا به معنی واقعی کلمه دشمن است و موافق عراق مستقل، قوی و دارای حکومتی با رأی اکثریت نیست. ایشان تأکید کردند: برای آمریکایی‌ها اینکه چه فردی نخست وزیر عراق باشد مهم نیست آنها به‌دنبال حکومتی همچون حکومت «پل برمر» حاکم آمریکایی عراق در اوایل سقوط صدام هستند. رهبر انقلاب اسلامی گفتند: ایران در خصوص روابط عراق با آمریکا دخالتی نمی‌کند اما انتظار دارد که دوستان عراقی، آمریکا را بشناسند و بدانند که حضور آمریکا در هر کشوری منشأ فساد، خرابی و ویرانی است. حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران انتظار دارد تصمیمِ دولت، ملت و مجلس عراق برای اخراج آمریکایی‌ها پیگیری شود زیرا وجود آنها موجب ناامنی است. ایشان جنایت آمریکا در ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را یک نمونه از نتیجه حضور آمریکایی‌ها برشمردند و خطاب به نخست وزیر عراق افزودند: آنها میهمان شما را در خانه شما کشتند و صریحاً به این جنایت اعتراف کردند که این موضوع کوچکی نیست. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران هرگز این موضوع را فراموش نخواهد کرد و قطعاً ضربه متقابل را به آمریکایی‌ها خواهد زد. حضرت آیت الله خامنه‌ای، اجماع گروهها و جریانهای سیاسی عراق برای انتخاب دولت آقای کاظمی را اقدامی پسندیده خواندند و گفتند: آمریکایی‌ها و عوامل آنها همواره به‌دنبال خلأ قدرت در کشورهای منطقه هستند تا از آن طریق هرج و مرج ایجاد و زمینه را برای دخالت خود فراهم کنند، همان کاری که در یمن انجام دادند و اکنون اوضاع تأسف‌بار یمن را همه شاهد هستند. ایشان با تأکید بر حمایت ایران از دولت آقای کاظمی خاطرنشان کردند: عقل، دین و تجربه اقتضاء می‌کند که روابط ایران و عراق در همه زمینه‌ها بیش از پیش ارتقاء یابد. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته گسترش روابط ایران و عراق مخالفینی دارد که در رأس آنها آمریکا است ولی به هیچ وجه نباید از آمریکا ترسید زیرا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. حضرت آیت الله خامنه‌ای گفتند: آمریکایی‌ها زحمت و اذیت ایجاد می‌کنند اما دولت عراق باید بدون اعتنا به این مزاحمت‌ها به مسیر خود با قدرت ادامه دهد و مردم را به‌عنوان پشتوانه خود حفظ کند. ایشان مرجعیت و شخص آیت الله سیستانی را یک نعمت بزرگ برای عراق خواندند و خاطرنشان کردند: حشدالشعبی یک نعمت بزرگ دیگر در عراق است که باید آن را حفظ کرد.
الکاظمی؛ نخست وزیر مروری بر ماموریت مرد مرموز و هزارچهره متمایل به آمریکا اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸الکاظمی از چهره های سیاسی دست آموز آمریکایی‌هاست که پیش از انتخابش به نخست وزیری، حرف و حدیث های زیادی در مورد پیشینه سیاسی اش وجود داشت. قدرمتیقن تمام آن پچ پچ های سیاسی، آمریکایی بودن الکاظمی بود. 🔸انتخاب الکاظمی نتیجه فرایند و بلوا در عراق بود که با مدیریت مستقیما آمریکایی‌ها شکل گرفت و در کوتاه زمانی به نحوی وحشتناک توسعه یافت. بعد از مواضع مثبت و کارنامه قابل دفاع و دوراندیشانه ، آمریکا زیر میز زد و شوربختانه نیز به جای حمایت از نخست وزیر قانونی، پشت سر آشوبگران قرار گرفت و روند سقوط دولت عبدالمهدی را تسریع کرد. 🔸شهادت سردار سلیمانی موجب شد ماجرای عراق پیچیده تر از هر زمان دیگری شود و خط سیر سریع حوادث موجب شد آمریکایی‌ها با فعال سازی دوباره کانون های شورش و آشوب، با سواستفاده از موقعیت، بازی صد درصد باخته را به نفع خود برگرداند. آنان با یک ترفند ساده سیاسی توانستند روند تحولات را ۱۸۰ درجه به نفع خود تغییر دهند؛ به اضطرار رساندن مردم و نخبگان مذهبی و سیاسی برای ایجاد (بخوانید تسریع در سقوط دولت عبدالمهدی) از یک سو و پیشنهاد گزینه های بدنام و خیانت پیشه که بر رد آنان اجماع وجود داشت، موجب شد همه طرفهای موثر در عراق، از گرفته تا سران احزاب و نخبگان سیاسی، به گزینه مرموزی چون الکاظمی، راضی شوند. مقاومت نیز در عمل انجام شده قرار گرفت. 🔸آمریکایی‌ها به مرگ گرفتند که به تب راضی شویم و حالا بازیگر هزارچهره ای چون الکاظمی بر عراق مسلط شده و پیش بینی می شود به دلیل اتخاذ راهبرد پیچیده و توام با (شاخصه اصلی اعتدالگرایان)، تا سالها در راس هرم قدرت در عراق باقی بماند و دقیقا همین نکته موجب می‌شود که ایران نتواند خط مقاومت در عراق را همچون گذشته بازسازی کند. ضمن آنکه باید الکاظمی را چون استخوان لای زخم تحمل کند! 🔸بازکاوی پیشینه تحولات منتهی به انتخاب الکاظمی ثابت میکند که نقش بیت مرجعیت اعلای عراق، مهم ترین عامل داخلی در سقوط عبدالمهدی و روی کار آمدن الکاظمی بوده است. و دقیقا به همین دلیل الکاظمی را باید نخست وزیر بیت مرجعیت برشماریم و کارنامه او خواه ناخواه به کارنامه سیاسی بیت مرجعیت گره خورده است. 🔸اکنون ایران در سطوح مختلف در حال تدبیر امور با توجه به شرایط جدید در عراق است و آنگونه که قبلا در لبنان تجربه شده و همانطور که روی کارآمدن عناصر غرب اندیش همچون خاتمی و روحانی، نتوانسته روند کلی انقلاب اسلامی را تغییر دهد یا متوقف سازد(گرچه هزینه های مادی و معنوی فراوانی بر انقلاب و نظام و مردم تحمیل کردند)، در عراق نیز هدایت های رهبری حکیم انقلاب اسلامی و انشالله همراهی شخص مرجع اعلا و مقاومت و خاصه کادر راهبری نیروی همیشه سرافراز قدس و فرمانده دوراندیش آن، نخواهند گذارد روند حوادث از کنترل خارج شود و حتما در آینده نه چندان دور، عراق بیش از پیش به نقش موثرش در محور مقاومت بازخواهد گشت‌. انشاالله. @rozaneebefarda
باسمه تعالی برادران گرامی 👈👈توجه کنید 🔆به شیوه صحیح درس بخوانید و برای نزدیک شدن به هدف اجتهاد 👈لااقل دو مطلب را رعایت کنید 🔆اول: سعی کنید خودتان متن را بفهمید و برای فهم متن از مراجعه به شروح خودداری کنید 🔆بعد از اینکه به نظر خودتان متن را متوجه شدید 🔆از تدریس استاد یا با مراجعه به شروح ببینید آیا آنچه فهمیده اید با آنچه استاد یا شرح میگوید یکیست یا خیر 🔆در این مرحله سعی کنید مطمان شوید فهم شما و توضیح استاد یا شرح با متن تطبیق می کند یا خیر 🔆دوم: نسبت تتبع و تفکر خود را مساوی قرار دهید 🔆از اینکه بیشتر تتبع کنید یا بیشتر تفکر کنید و کمتر فکر کنید یا به اقوال مراجعه کنید بپرهیزید 👈تتبع و دیدن اقوال و تفکر و توجه به ابعاد مساله و مباحثه دو بال هستند که هر کدام کمتر کار کند روح علمی کار و اجتهاد شما آسیب میبیند سعی کنید عادات بد درسی خود اعم از ۱/ تعطیلی حتی با عذر ۲/ مباحثه نکردن ۳/ حاضر نشدن در دروس اساتید به هر دلیل ۴/ بی حصولگی در تحصیل به هر دلیل و بهانه ۵/ رفع نکردن مشکلات علمی را اصلاح کنید 🔆🔆آینده طلبه به تقوی و تحصیل او وابسته است برای هر دو مساله تلاش کنید 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
6 🔅🔅🔅 🗓7-فی امالی الطوسی قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَلَبِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) : « وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً ». قَالَ: وَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) عُمَرَ بْنَ‏ الْخَطَّابِ‏ فِي‏ سَرِيَّةٍ، فَرَجَعَ مُنْهَزِماً يُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ يُجَبِّنُونَهُ أَصْحَابُهُ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لِعَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): أَنْتَ صَاحِبُ الْقَوْمِ، فَتَهَيَّأْ أَنْتَ وَ مَنْ تُرِيدُهُ مِنْ فُرْسَانِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ، فَوَجَّهَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ لَهُ: اكْمُنِ النَّهَارَ وَ سِرِ اللَّيْلَ وَ لَا تُفَارِقُكَ الْعَيْنُ. قَالَ: فَانْتَهَى عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) إِلَى مَا أَمَرَهُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَسَارَ إِلَيْهِمْ، فَلَمَّا كَانَ عِنْدَ وَجْهِ الصُّبْحِ أَغَارَ عَلَيْهِمْ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً» إِلَى آخِرِهَا .»* 📝در امالی طوسی آمده ؛ حلبی این حدیث را به ما گفت : « از اباعبد الله علیه السلام از گفتار خداوند مقتدر و بلند مرتبه «والعادیات ضبحا » سوال کردم فرمود : رسول خدا در جنگی عمر بن خطاب را فرستاد پس او شکست خورده برگشت او اصحابش را ترسو می¬خواند و اصحابش او را ترسو می¬خواندند هنگامی که خبر به پیامبر رسید به علی فرمودند : تو فرمانده قومی پس تو و هر که می¬خواهی از جنگجویان مهاجرین و انصار آماده شو ، پس رسول خدا او را فرستاد و به او گفت در روز پنهان شو و در شب حرکت کن و جاسوس تو را رها نکند . گفت : علی دنبال آنچه رسول خدا به آن فرمان داده بود رفت و به سوی آنها رفت ، هنگامی که روشنای صبح شد به آنها حمله کرد که خداوند بر پیامبرش « و العادیات ضبحا » تا آخر سوره را نازل کرد . *الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص407 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
🔸دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) در برگزار می‌نماید: 🔺 سومین دوره‌ی تخصصی کتاب (ویژه‌ی اساتید محترم ) 📌با اعطای مجوز تدریس کتاب طرح کلی 🔹شرایط پذیرش: - اشتغال به تدریس در حوزه - ویژه برادران - حداکثر سن ۴۵ سال 🔰ثبت‌نام با مراجعه به: http://forms.khamenei.link/ ✳️ مهلت ثبت نام : ۶ مردادماه ۹۹ 📞 جهت کسب اطلاعات بیشتر از ساعت ۱۶ تا ۲۰ با شماره‌ی ۰۹۹۲۷۷۳۸۱۸۹ تماس حاصل فرمایید. @qom_khamenei_ir
باسمه تعالی در مورد این نکات عجله نکنید باید در مورد حدود ۵۰ برش از اجتهاد مطالبی عرض کنم صبر داشته باشید تا ان شاءالله نکات مفیدی گفته شود 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
7 🔅🔅🔅 🗓8-فی المغازی فی باب غزوة أسامة بن زيد مؤتة ؛ « قالوا: لم يزل رسول الله صلّى الله عليه و سلّم يذكر مقتل زيد بن حارثة و جعفر و أصحابه، و وجد عليهم وجدا شديدا، فلما كان يوم الاثنين لأربع ليال بقين من صفر سنة إحدى عشرة أمر رسول الله صلّى الله عليه و سلّم الناس بالتّهيّؤ لغزو الروم، و أمرهم بالانكماش فى غزوهم. فتفرّق المسلمون من عند رسول الله صلّى الله عليه و سلّم و هم مجدّون فى الجهاد ، فلما أصبح رسول الله صلّى الله عليه و سلّم من الغد، يوم الثلاثاء لثلاث بقين من صفر، دعا أسامة بن زيد فقال: يا أسامة، سر على اسم الله و بركته حتى تنتهي إلى مقتل أبيك ، فأوطئهم الخيل ، فقد ولّيتك على هذا الجيش ، فأغر صباحا على أهل أبنى و حرّق عليهم، و أسرع السّير تسبق الخبر، فإن أظفرك الله فأقلل اللبث فيهم، و خذ معك الأدلّاء، و قدّم العيون أمامك و الطّلائع .» * 📝در مغازی در باب جنگ اسامة بن زيد در مؤته‏ آمده : گويند، رسول خدا همواره از كشته شدن زيد بن حارثه و جعفر و اصحاب او ياد مى‏كرد و نسبت‏ به آنها اندوه شديدى ابراز مى‏فرمود. چون روز دوشنبه چهار شب باقى مانده از صفر سال يازدهم هجرى فرا رسيد پيامبر (ص) فرمان آماده شدن مردم را براى جنگ با روم صادر فرمود، و دستور داد كه با سرعت براى اين كار آماده شوند. مردم از حضور رسول خدا پراكنده شدند در حالى كه براى جهاد تلاش مى‏كردند. فرداى آن روز، سه شنبه، سه روز باقى مانده از صفر، اسامة بن زيد را احضار فرمود و به او گفت: اى اسامه، در پناه نام خدا و بركت خدا حركت كن تا به محل كشته شدن پدرت برسى، و آنها را زير سم اسبها پايكوب كنى. من ترا مأمور اين كار ساختم، و امير اين لشكر قرار دادم.صبحگاهى بر مردم ابنى حمله كن و اماكن ايشان را به آتش بكش و شتابان برو كه بر اخبار پيشى بگيرى. اگر خداوند پيروزت فرمود ميان ايشان كمى درنگ كن و همراه خود راهنمايانى بردار و جاسوسان و طليعه را پيشاپيش گسيل دار. *المغازى،ج‏3،ص:1117 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
💠استعفاء و افشاگری یکی از وکلای سید صادق شیرازی در لبنان ♨️ شیخ شاکر الابراهیمی وکیل سید صادق شیرازی در لبنان با انتشار ویدئویی ضمن اعلام کنارگیری و استعفاء از وکالت ایشان به افشاگری علیه فسادهای سید حسین شیرازی در دفتر پدرش پرداخت. 🔺️الابراهیمی با انتقاد از فعالیت های شیرازی ها تفرقه افکنی در بین مذاهب اسلامی، شهرت طلبی، وهن شیعه و تخریب وجهه مرحوم سید محمد شیرازی و عملکرد یاسر الحبیب در انگلیس را از مشکلات دفتر سیدصادق و علت کنارگیری خود از وکالت وی بر شمرده است. 🔥پس از انتشار این فیلم تکاپوی قابل توجهی از سوی حامیان سیدصادق و متهم کردن الابراهیمی از سوی آنها آغاز شده است. 🚩پ.ن:این فیلم در تاریخ ۱۱ تیرماه منتشر شده و می‌توانید از طریق لینک زیر آن را مشاهده فرمایید. https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://m.youtube.com/watch%3Fv%3DMcPAYTnaJqw&ved=2ahUKEwirnJqL5uXqAhUTLX0KHZRfCEkQo7QBMAB6BAgEEAE&usg=AOvVaw33T7eKHX79mZwLsylXtoqZ لینک کانال 👇👇 https://eitaa.com/HOJREH14
باسمه تعالی مکرّر در مکرّر بزرگوارانی سراغ متن پیاده شده مباحث مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری ره را میگیرند مقرّر رسمی دروس یکی از اساتید مبرز و مشهور خارج، ابراز علاقه به تقریر این مباحث داشتند و قول دادند تا آخر تابستان این مباحث را تقریر کنند و به بنده تحویل بدهند تا به حال هم گرچه چندین ماه گذشته و چیزی تحویل نداده اند اما حرفی مبنی بر انصراف از کار به بنده نگفته‌اند لذا اواخر پاییز امیدوارم مباحث با وزانت لازم برای انتشار آماده باشد ان شاءالله والسلام ۱۳۹۹/۵/۳ 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
8 🔅🔅🔅 🗓9-عن الریان بن الصلت سمعت الرِّضا عليه السلام یقول : «كانَ رسولُ اللّه ِ صلي الله عليه وآله إذا بَعثَ جيشا فاتَّهَم أميرا ، بَعثَ مَعهُ مِن ثِقاتِهِ مَن يتَجَسَّسُ لَه خَبرَهُ .»* 📝از ریان پسر صلت روایت شده شنیدم امام رضا عليه السلام میگوید : هرگاه پيامبر خدا صلي الله عليه وآله سپاهي را گسيل مي داشت و به فرماندهي بدگمان بود يكي از افراد مورد اعتماد خود را به عنوان جاسوس همراه او مي فرستاد. *وسائل الشيعة : باب آداب امراء السرایا و آدابهم ، ج15 ، ص60 . 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
👓 بی‌برنامگی عجیب در زمان امتحانات! ‼️ چرا هر سال این رویه ادامه دارد؟ به رویه زیر دقت کنید: 🔹 امتحانات طلاب برگزار می شود و با اینکه آزمون و مجازی است، نمره آن اعلام نمی شود! 🔹 مرکز مدیریت و حتی سایت تا اطلاع ثانوی بسته است و امکان دیدن مردودی یا قبولی وجود ندارد!! 🔹 آزمون مردودی ۱۱ مرداد شروع می شود!! دقیقا روزی که نجاح باز می شود و هم تازه یک هفته بعد از آن تمام می شود!! 🔻 با یک محاسبه ساده! طلاب مظلوم چگونه متوجه شوند مردود شده اند؟! و چگونه متوجه شوند امکان ثبت آزمون دارند وقتی نجاح هم تا همان روز بسته است؟ و حتی کارکنان مرکز مدیریت نیز یک هفته بعد، تازه از مرخصی باز می گردند؟! انصافا برنامه ریزی از این ضعیفتر شدنی است؟! 💬 رضوان @HozeTwit
متاسفانه تلاقی زمان تعطیلات مرکز مدیریت با زمان امتحانات، هرساله اضطراب و سرگردانی عجیبی برای طلاب ایجاد می‌کند. امسال که امتحانات مجازی بود، امید داشتیم که دیگر این تعطیلات موجب تشویش طلاب نخواهد شد؛ چراکه تعیین نمره امتحان در آزمون تستی مجازی امری بسیار سهل است؛ لکن ظاهراً مصیبت امسال بدتر از سال گذشته است... از مرکز محترم مدیریت حوزه علمیه قم خواستاریم به جد پیگیر این موضوع باشند تا هرچه زودتر طلاب هم از نگرانی و بلاتکلیفی دربیایند. @Manahejj
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 طریقه‌‌ی کسب علم تمرکز در تحصیل هر علم 🔊 استاد آیت الله شب زنده‌دار(دام ظلّه) @Qabasat 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
9 🔅🔅🔅 10-فی الطبقات الکبری فی باب اسم نعيم بن مسعود بن عامر ؛ قال: « أخبرنا محمد بن عمر قال: حدثنا عبد الله بن عاصم الأشجعي عن أبيه قال: قال نعيم بن مسعود: كنت أقدم على كعب بن أسد ببني قريظة فأقيم عندهم الأيام أشرب من شرابهم و آكل من طعامهم ثم يحملونني تمرا على ركابي ما كانت. فأرجع به إلى أهلي. فلما سارت الأحزاب إلى رسول الله. ص. سرت مع قومي و أنا على ديني ذلك. و كان رسول الله. ص. بي عارفا فقذف الله في قلبي الإسلام فكتمت ذلك قومي و أخرج حتى آتي رسول الله. ص. بين المغرب و العشاء فأجده يصلي. فلما رآني جلس ثم قال: ما جاء بك يا نعيم؟ قلت: إني جئت أصدقك و أشهد أن ما جئت به حق. فمرني بما شئت يا رسول الله. قال: ما استطعت أن تخذل عنا الناس فخذل. قال قلت: و لكن يا رسول الله إني أقول؟ قال: قل ما بدا لك فأنت في حل. قال فذهبت إلى بني قريظة فقلت: اكتموا عني اكتموا عني. قالوا: نفعل. فقلت: إن قريشا و غطفان على الانصراف عن محمد. ع. إن أصابوا فرصة انتهزوها و إلا استمروا إلى بلادهم. فلا تقاتلوا معهم حتى تأخذوا منهم رهنا. قالوا: أشرت بالرأي علينا و النصح لنا. ثم خرج إلى أبي سفيان بن حرب فقال: قد جئتك بنصيحة فاكتم عني. قال: أفعل. قال: تعلم أن قريظة قد ندموا على ما صنعوا فيما بينهم و بين محمد. ع. و أرادوا إصلاحه و مراجعته. أرسلوا إليه و أنا عندهم أنا سنأخذ من قريش و غطفان سبعين رجلا من أشرافهم نسلمهم إليك تضرب أعناقهم و نكون معك على قريش و غطفان حتى نردهم عنك و ترد جناحنا الذي كسرت إلى ديارهم. يعني بني النضير. فإن بعثوا إليكم يسألونكم رهنا فلا تدفعوا إليهم أحدا و احذروهم. ثم أتى غطفان فقال لهم مثل ما قال لقريش. و كان رجلا منهم. فصدقوه. و أرسلت قريظة إلى قريش: أنا و الله ما نخرج فنقاتل معكم محمدا. ص. حتى تعطونا رهنا منكم يكونون عندنا فإنا نتخوف أن تنكشفوا و تدعونا و محمدا. فقال أبو سفيان: هذا ما قال نعيم. و أرسلوا إلى غطفان بمثل ما أرسلوا إلى قريش. فقالوا لهم مثل ذلك. و قالوا جميعا: أنا و الله ما نعطيكم رهنا و لكن اخرجوا فقاتلوا معنا. فقالت يهود: نحلف بالتوراة أن الخبر الذي قال نعيم لحق. و جعلت قريش و غطفان يقولون: الخبر ما قال نعيم. و يئس هؤلاء من نصر هؤلاء. و هؤلاء من نصر هؤلاء. و اختلف أمرهم و تفرقوا. فكان نعيم يقول: أنا خذلت بين الأحزاب حتى تفرقوا في كل وجه و أنا أمين رسول الله. ص. على سره. و كان صحيح الإسلام بعد ذلك .»* *الطبقات الکبری ج4 ص 209 و 210 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
9 🔅🔅🔅 📝در طبقات الکبری در باب اسم نعیم بن مسعود آمده : واقدى از عبد الله بن عاصم اشجعى، از پدرش نقل مى‏كند كه نعيم بن مسعود مى‏گفته است من مكرر پيش كعب بن اسد در بنى قريظه مى‏رفتم و پيش آنان مى‏ماندم و از شراب‏ و خوراك آنان مى‏نوشيدم و مى‏خوردم و سپس هم به ميزان گنجايش جوالهايم به من خرما مى‏دادند و با آن خرماها پيش خانواده خود برمى‏گشتم. چون احزاب براى جنگ با رسول خدا حركت كردند، من كه همچنان بر آيين خويش بودم همراه قوم خود حركت كردم. ▫️پيامبر (ص) مرا مى‏شناختند. خداوند محبت اسلام را در دلم افكند و اين موضوع را از قوم خود پوشيده داشتم و بيرون آمدم و ميان نماز مغرب و عشاء خود را به پيامبر رساندم. ايشان كه نماز مى‏گزاردند چون مرا ديدند نشستند و پرسيدند نعيم چه چيز سبب آمدن تو به اين جاست؟ گفتم: آمده‏ام شما را تصديق كنم و گواهى مى‏دهم آنچه آن را آورده‏اى حق است، و اكنون به هر چه مى‏خواهى مرا فرمان ده. فرمود: هر چه مى‏توانى اين مردم را از جنگ ما بازدارى بازدار. گفتم: اى رسول خدا ولى بايد مطالبى درست و نادرست بگويم. ▫️فرمودند: آنچه مى‏خواهى بگويى بگو، آزادى . گويد، من پيش يهوديان بنى قريظه برگشتم و گفتم: اين سخن را از من پوشيده داريد ، پوشيده داريد. گفتند: چنين خواهيم كرد.گفتم: قريش و غطفان تصميم دارند از جنگ با محمد (ص) منصرف شوند و بازگرداند، اگر فرصتى بيابند ممكن است حمله‏اى بكنند و گر نه به سرزمينهاى خود بر خواهند گشت و اينك شما همراه آنان در جنگ شركت مكنيد مگر اينكه گروهى از آنان را گروگان بگيريد. گفتند: رأى درست را بر ما عرضه كردى و خيرانديشى كردى. نعيم پس از آن پيش ابو سفيان بن حرب رفت و گفت: نصيحتى براى تو مى‏كنم و آن را پوشيده دار و از قول من نقل مكن. ▫️گفت: چنين مى‏كنم بگو. گفتم: بدان كه بنى قريظه از آنچه ميان ايشان و محمد پيش آمده است پشيمان شده‏اند و مى‏خواهند با او صلح و مذاكره كنند من پيش ايشان بودم كه به محمد (ص) پيام دادند كه ما به زودى هفتاد تن از اشراف قريش و غطفان را گروگان مى‏گيريم و به تو تسليم مى‏كنيم تا گردن آنان را بزنى و ما همراه تو بر ضد قريش و غطفان جنگ مى‏كنيم تا آنها را از اين جا برانيم و در قبال آن تو شاخ و بال ديگر ما يعنى بنى نضير را كه تبعيد كرده و در هم شكسته‏اى به سرزمينهاى خودشان بازگردان . بنابر اين اگر به شما پيام فرستادند و از شما گروگان خواستند حتى يك نفر هم به آنان گروگان مدهيد و از ايشان بر حذر باشيد. سپس پيش غطفانيها رفت و با آنان هم همين گونه سخن گفت و چون خودش هم غطفانى بود سخن او را تصديق كردند. ▫️در اين هنگام بنى قريظه به قريش پيام دادند و گفتند: به خدا سوگند تا گروگانانى به ما ندهيد ما همراه شما با محمد جنگ نمى‏كنيم و گروگانهاى شما بايد در دست ما باشند، زيرا بيم آن داريم كه ناگاه عقب‏ نشينى كنيد و ما را با محمد تنها بگذاريد. ابو سفيان گفت: اين همان چيزى است كه نعيم گفت. بنى قريظه همين پيام را به غطفانيها دادند و آنان همگى گفتند: ما هيچ گروگانى به شما نمى‏دهيم و بايد بيرون آييد و همراه ما جنگ كنيد . يهوديان هم گفتند: سوگند به تورات معلوم مى‏شود آنچه نعيم گفت راست و درست است و هر يك از گروهها از ديگرى نااميد شد و ميان ايشان اختلاف و پراكندگى پيش آمد. ▫️نعيم مى‏گفته است: من بودم كه توانستم ميان احزاب چنان تفرقه‏اى بيندازم كه هر يك به راهى برود و پراكنده شوند و من امين رسول خدا (ص) بر سرّ آن حضرتم. نعيم پس از آن هم داراى اسلامى پسنديده بود. 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
1_188046493.docx
20.1K
🔆🔆برنامه ریزی سه سطحی یکی از عوامل موفقیت 👈چطور در علوم مختلف بین 🔆تمرکز ذهنی 🔆تتبع و تفکر ♻️تعادل برقرار بکنم @salmanraoofi
10 🔅🔅🔅 🗓10-فی الهدایه الکبری ؛ « ثُمَّ وَجَّهَ قَائِداً فِي أَرْبَعَةِ آلَافِ رَجُلٍ وَ كَانَ مِنْ كِنْدَةَ أَمَرَهُ أَنْ يُعَسْكِرَ بِالْأَنْبَارِ وَ نَزَلَ بِهَا وَ عَلِمَ بِذَلِكَ مُعَاوِيَةُ بُعِثَ إِلَيْهِ رَسُولٌ وَ كَتَبَ إِلَيْهِ مُعَاوِيَةُ أَنَّكَ إِنْ أَقْبَلْتَ إِلَيَّ وَلَّيْتُكَ بَعْضَ كُوَرِ الشَّامِ وَ الْجَزِيرَةِ غَيْرَ مَا أُفِيضُهُ مِنَ الْإِنْعَامِ عَلَيْكَ، وَ حَمَلَ إِلَيْهِ خَمْسَمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ قَبَضَهَا الْكِنْدِيُّ لَعَنَهُ اللَّهُ مِنَ الرَّسُولِ وَ انْقَلَبَ عَنِ الْحَسَنِ وَ مَضَى إِلَى مُعَاوِيَةَ لَعَنَهُ اللَّهُ. ▫️فَقَامَ الْحَسَنُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) خَطِيباً فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ صَاحِبِي بَعَثَ إِلَيْهِ مُعَاوِيَةُ خَمْسَمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ وَعَدَهُ وَ مَنَّاهُ وَ وَلَّاهُ بَعْضَ كُوَرِ الشَّامِ وَ الْجَزِيرَةِ وَ قَدْ تَوَجَّهَ إِلَيْهِ وَ غَدَرَ بِي وَ بِكُمْ وَ قَدْ أَخْبَرْتُكُمْ مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَنَّهُ لَا وَفَاءَ لَكُمْ وَ لَا خَيْرَ عِنْدَكُمْ أَنْتُمْ عَبِيدُ الدُّنْيَا، وَ إِنِّي مُوَجِّهٌ مَكَانَهُ رَجُلًا إِنْ هُوَ عَلِمَ بِهِ سَيَفْعَلُ بِي وَ بِكُمْ مَا فَعَلَ صَاحِبُهُ وَ لَا يُرَاقِبُ فِيَّ وَ لَا فِيكُمْ فَبَعَثَ رَجُلًا مِنْ مُرَادٍ فِي أَرْبَعَةِ آلَافِ رَجُلٍ وَ تَقَدَّمَ إِلَيْهِ فَحَلَفَ بِالْأَيْمَانِ لَا تَقُومُ لَهَا الْجِبَالُ بِأَنَّهُ لَا يَفْعَلُ كَمَا فَعَلَ صَاحِبُهُ، وَ حَلَفَ الْحَسَنُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِثْلَهَا أَنَّهُ يَفْعَلُ وَ يَغْدِرُ بِهِ، فَلَمَّا تَوَجَّهَ وَ صَارَ إِلَى‏ الْأَنْبَارِ وَ نَزَلَ بِهَا وَ عَلِمَ ذَلِكَ مُعَاوِيَةُ بَعَثَ إِلَيْهِ رَسُولًا وَ كَتَبَ إِلَيْهِ كَمَا كَتَبَ إِلَى صَاحِبِهِ وَ بَعَثَ إِلَيْهِ خَمْسَمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ مَنَّاهُ أَنْ يُوَلِّيَهُ خَيْراً مِنْ كُوَرِ الشَّامِ وَ الْجَزِيرَةِ فَنَكَثَ عَلَى الْحَسَنِ مَا فَعَلَ وَ أَخَذَ طَرِيقَهُ إِلَى مُعَاوِيَةَ وَ لَمْ يُرَاقِبْ وَ لَمْ يَخَفْ مَا أُخِذَ عَلَيْهِ مِنَ الْعَهْدِ وَ الْمِيثَاقِ. ▫️وَ بَلَغَ الْحَسَنَ فِعْلُ الْمُرَادِيِّ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَامَ خَطِيباً فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ قَالَ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ أَخْبَرْتُكُمْ مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَنَّكُمْ لَا تُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَنَّكُمْ قَدْ غُرِرْتُمْ، هَذَا صَاحِبُكُمُ الْمُرَادِيُّ وَ قَدْ غَدَرَ بِي وَ صَارَ إِلَى مُعَاوِيَةَ وَ كَتَبَ مُعَاوِيَةُ إِلَى الْحَسَنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَا ابْنَ الْعَمِّ: اللَّهَ اللَّهَ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ أَنْ تَقْطَعَ الرَّحِمَ وَ أَنْ قَدْ غَدَرُوا بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ بِاللَّهِ أَسْتَعِينُ . ◽️فَقَرَأَ عَلَيْهِمُ الْحَسَنُ كِتَابَ مُعَاوِيَةَ فَقَالُوا: يَا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) إِنْ كَانَ الرَّجُلَانِ غَدَرَا بِكَ وَ غَرَّاكَ مِنْ أَنْفُسِهِمَا فَإِنَّا لَكَ نَاصِحُونَ مُتَّبِعُونَ غَيْرُ غَادِرِينَ، فَقَالَ الْحَسَنُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) وَ اللَّهِ لَأُعْذِرَنَّ هَذِهِ الْمَرَّةَ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ أَنْ يُعَسْكَرَ بِالنُّخَيْلَةِ فَوَافُونِي هُنَاكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى فَوَ اللَّهِ لَا تُوفُونَ مَا بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ .»* *الهداية الكبرى ؛ ؛ ص190 و ص191 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
10 🔅🔅🔅 📝در هدایت کبری آمده : « سپس آن بزرگوار يك سرلشكر را با چهار هزار نفر بسوى معاويه اعزام نمود، آن سرلشكر از قبيله كنده بود. امام به وى دستور داد: لشكر خود را در مكانى كه انبار نام داشت مستقر نمايد و عملى انجام ندهد تا دستور ثانوى آن بزرگوار باو برسد. هنگامى كه آن سرلشكر متوجه انبار گرديد و در آنجا پياده شد و معاويه از اين جريان آگاه گرديد چند نفر را نزد او فرستاد و براى او نوشت:اگر نزد من بيائى قسمتى از نواحى شام و جزيره را در اختيار تو ميگذارم، بدون اينكه نسبت بتو بى‏رغبت شوم. مبلغ پنجاه هزار (000، 50) درهم نيز براى او فرستاد. آن مرد از خدا بى‏خبر آن مبلغ رشوه را گرفت و لشكر امام را بسوى آن حضرت باز گردانيد ، آنگاه با دويست نفر مرد كه از خواص و اهل بيت او بودند متوجه معاويه گرديد. ◽️هنگامى كه اين بيوفائى بگوش امام حسن عليه السّلام رسيد برخاست و فرمود:اين مرد كندى‏ متوجه معاويه‏ شد و نسبت بمن و شما پيمان‏شكنى كرد. من مكررا بشما خبر ميدادم كه وفادار نيستيد، شما بندگان دنيائيد! اكنون من مرد ديگرى را بجاى وى اعزام مينمايم، در صورتى كه ميدانم او نيز همان عملى را با ما انجام ميدهد كه رفيقش انجام داد و خدا را در باره من و شما در نظر نخواهد گرفت. ◽️سپس مردى را كه از قبيله مراد بود با چهار هزار نفر بجانب معاويه فرستاد، امام عليه السّلام در حضور مردم متوجه وى شد و سفارش كرد و باو فرمود: تو نيز نظير آن مرد كندى عهدشكنى خواهى كرد. ولى او يكنوع قسمهائى براى آن حضرت ياد كرد كه كوه‏ها طاقت آنها را نداشتند و گفت: من پيمان‏شكنى نخواهم نمود. ◽️باز هم امام حسن عليه السّلام فرمود: عهدشكنى خواهد كرد. موقعى كه آن مرد متوجه انبار گرديد معاويه افرادى را نزد او فرستاد و نظير همان نامه‏اى را براى وى نوشت كه براى شخص قبلى نوشته بود، مبلغ پنجاه هزار (000، 50) درهم رشوه از براى او فرستاد، او را به اينكه والى هر قسمتى از نواحى شام و جزيره كه مايل باشد مغرور نمود. آن مرد بيوفا هم لشكر را بجانب امام حسن باز گردانيد و خودش بسوى معاويه ره سپار شد و نسبت به آن تعهدى كه كرده بود اهميتى نداد. موقعى كه اين پيمان‏شكنى بگوش امام حسن رسيد برخاست و فرمود: آيا مكررا بشما خبر ندادم كه شما بعهد و پيمان خدا وفا نخواهيد كرد!؟ اين رفيق مرادى شما بود كه نسبت بمن و شما نقض عهد نمود و متوجه معاويه شد. ◽️سپس معاويه براى امام حسن عليه السّلام نوشت:يا بن عم! در باره من قطع رحم منماى! زيرا مردم با تو بيوفائى كردند همان طور كه قبل از تو با پدرت نمودند. آنگاه گروهى از ياران امام حسن به آن حضرت گفتند: اگر چه آن دو نفر نسبت بتو عهدشكنى كردند ولى ما بتو اخلاص داريم و نقض عهد نخواهيم نمود. ◽️امام عليه السّلام فرمود: من اين مرتبه هم سخن شما را قبول ميكنم، در صورتى كه ميدانم شما هم نسبت بعهد و پيمان خويشتن وفا نخواهيد كرد. لشكرگاه من در نخيله است، در آنجا مرا ملاقات نمائيد، ولى بخدا قسم كه شما بعهد من وفا نخواهيد كرد، حتما نسبت بمن نقض پيمان خواهيد نمود. 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سید رضا نریمانی: بالا سر تو نیست حبیبی شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
11 🔅🔅🔅 🗓11-فی الارشاد : « وَ لَمَّا بَلَغَ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ وَفَاةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ بِيعَةُ النَّاسِ الْحَسَنَ ع دَسَّ رَجُلًا مِنْ حِمْيَرٍ إِلَى الْكُوفَةِ وَ رَجُلًا مِنْ بَلْقَيْنِ‏ إِلَى الْبَصْرَةِ لِيَكْتُبَا إِلَيْهِ بِالْأَخْبَارِ وَ يُفْسِدَا عَلَى الْحَسَنِ ع الْأُمُورَ فَعَرَفَ ذَلِكَ الْحَسَنُ ع فَأَمَرَ بِاسْتِخْرَاجِ الْحِمْيَرِيِّ مِنْ عِنْدِ حَجَّامٍ بِالْكُوفَةِ فَأُخْرِجَ فَأَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ وَ كَتَبَ إِلَى الْبَصْرَةِ فَاسْتُخْرِجَ الْقَيْنِيُّ مِنْ بَنِي سُلَيْمٍ وَ ضُرِبَتْ عُنُقُهُ‏ . »* 📝در ارشاد آمده : هنگامیکه به معاویه وفات امیرالمومنین و بیعت مردم با امام حسن رسید مردی از حمیر را پنهانی به کوفه و مردی از قبیله بنی القین را پنهانی به بصره فرستاد تا اخبار آنجا را به او بنویسند و کارها را بر امام حسن علیه الاسلام فاسد کنند پس امام حسن این را فهمید و دستور داد مرد حمیری را از نزد حجامتگری در کوفه پیدا کنند پس او را آوردند و دستور داد گردنش را بزنند و به بصره نوشت پس مرد اهل قین را از نزد بنی سلیم پیدا کردند و گردنش را زدند . *. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ ج‏2 ؛ ص9 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
🔴 دولت برنامه‌ای برای استفاده از ظرفیت بورس ندارد/ غیرحرفه ای‌ها مراقب رشد بادکنکی برخی سهام‌ها در بورس باشند 🔹مصطفی رضا حسینی عضو هیات رئیسه کمیسیون صنایع و معادن مجلس: می‌توان با استفاده از ظرفیت بورس از خام‌فروشی جلوگیری کرد. اگر شرکت‌ها بتوانند با تأمین مالی از طریق بورس رشد یافته و زمینه رونق صادرات محصولات و خدمات را فراهم کنند می توان به آینده بورس امید داشت اما به نظر می‌رسد در حال حاضر برنامه‌ای برای استفاده مناسب از ظرفیت‌های بورس وجود ندارد. 🔹اگر ورود به بازار سرمایه بدون دانش و مهارت باشد ممکن است، بازار سرمایه همانند بادکنکی بزرگ شده و با یک سوزن ترکیده و مردم سرمایه‌های خود را از دست دهند که این امر موجب ایجاد معضل اقتصادی جدیدی برای کشور خواهد شد اما اگر با مدیریت همراه باشد، ثمرات مثبتی به دنبال خواهد داشت. ✍️بیداری ملت @bidariymelat
12 🔅🔅🔅 🗓12-فی الارشاد فی باب دسائس معاوية للإمام الحسن ع؛ « وَ لَمَّا بَلَغَ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ وَفَاةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ بِيعَةُ النَّاسِ الْحَسَنَ ع دَسَّ رَجُلًا مِنْ حِمْيَرٍ إِلَى الْكُوفَةِ وَ رَجُلًا مِنْ بَلْقَيْنِ‏ إِلَى الْبَصْرَةِ لِيَكْتُبَا إِلَيْهِ بِالْأَخْبَارِ وَ يُفْسِدَا عَلَى الْحَسَنِ ع الْأُمُورَ فَعَرَفَ ذَلِكَ الْحَسَنُ ع فَأَمَرَ بِاسْتِخْرَاجِ الْحِمْيَرِيِّ مِنْ عِنْدِ حَجَّامٍ بِالْكُوفَةِ فَأُخْرِجَ فَأَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ وَ كَتَبَ إِلَى الْبَصْرَةِ فَاسْتُخْرِجَ الْقَيْنِيُّ مِنْ بَنِي سُلَيْمٍ وَ ضُرِبَتْ عُنُقُه‏ وَ كَتَبَ الْحَسَنُ ع إِلَى مُعَاوِيَةَ أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّكَ دَسَسْتَ الرِّجَالَ لِلِاحْتِيَالِ وَ الِاغْتِيَالِ وَ أَرْصَدْتَ الْعُيُونَ كَأَنَّكَ تُحِبُّ اللِّقَاءَ وَ مَا أَوْشَكَ [أَشُكُّ فِي‏] ذَلِكَ‏ فَتَوَقَّعْهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ بَلَغَنِي أَنَّكَ شَمِتَّ بِمَا لَا يَشْمَتُ بِهِ ذَوُو الْحِجَى وَ إِنَّمَا مَثَلُكَ فِي ذَلِكَ كَمَا قَالَ الْأَوَّلُ‏ . » فَقُلْ لِلَّذِي يَبْغِي خِلَافَ الَّذِي مَضَى‏ تَجَهَّزْ لِأُخْرَى مِثْلِهَا فَكَأَنْ قَدِ فَإِنَّا وَ مَنْ قَدْ مَاتَ مِنَّا لَكَالَّذِي‏ يَرُوحُ فَيُمْسِي فِي الْمَبِيتِ لِيَغْتَدِي‏ * 📝در ارشاد آمده : چون خبر درگذشت امير المؤمنين عليه السلام و بيعت مردم با فرزندش حسن عليه السلام بگوش معاويه رسيد مردى از قبيله حمير را در پنهانى بكوفه فرستاد، و مردى از قبيله بنى القين ببصره روانه كرد كه آن دو اخبار (كوفه و بصره) را بنويسند، و كارها را بر امام حسن عليه السلام تباه سازند، آن حضرت از جريان آگاه شده دستور داد آن مرد حميرى را كه در نزد حجامت‏كننده (يا قصابى) پنهان شده بود بيرون آورده گردن بزنند، و ببصره نيز نوشت آن مرد ديگر كه از قبيله بنى القين بود از ميان قبيله بنى سليم بيرون آورده گردن بزنند، و آنگاه نامه (بدين مضمون) بمعاويه نوشت: پس از حمد و ثناى پروردگار همانا تو مردان را پنهانى براى نيرنگ زدن و غافلگير كردن ميفرستى، و جاسوسان‏ ميگمارى، گويا خواهان جنگ هستى، بزودى آن را ديدار خواهى كرد پس چشم براه آن باش ان شاء اللَّه تعالى، و بمن رسيده كه تو خوشنود خوشنودشده‏اى‏ بمرگ كسى كه هيچ خردمندى بدان خوشنود نيست (يعنى بمرگ امير المؤمنين عليه السّلام) و جز اين نيست كه تو در اين باره همانند كسى هستى كه پيشينيان گفته‏اند: بگو بآن كس كه ميجويد خلاف آنچه ديگران بر آن رفته‏اند: مهيا باش براى رفتن همانند رفتن ديگران كه گويا بتو هم رسيده است (يعنى مرگ كه سراغ گذشتگان آمده سراغ تو نيز خواهد آمد). زيرا ما و آن كس كه از ما مرده است همانند كسى هستيم كه شبانه بجائى رود و شب را در آنجا بسر برد تا بامداد كوچ كند. *الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 10 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
13 🔅🔅🔅 🗓13-فی بحار الانوار ؛ « و قال‏ في قوله تعالى‏ « لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ » نزلت في حاطب بن أبي بلتعة و ذلك أن سارة مولاة أبي عمرو بن صيفي بن هشام أتت رسول الله ص من مكة إلى المدينة بعد بدر بسنتين فقال لها رسول الله ص أ مسلمة جئت قالت لا قال أ مهاجرة جئت قالت لا قال فما جاء بك قالت كنتم الأصل و العشيرة و الموالي و قد ذهبت موالي و احتجت حاجة شديدة فقدمت عليكم لتعطوني و تكسوني و تحملوني قال فأين أنت من شبان‏ مكة و كانت مغنية نائحة قالت ما طلب مني بعد وقعة بدر فحث رسول الله ص عليها بني عبد المطلب فكسوها و حملوها و أعطوها نفقة و كان رسول الله ص يتجهز لفتح مكة فأتاها حاطب بن أبي بلتعة فكتب معها كتابا إلى أهل مكة و أعطاها عشرة دنانير عن ابن عباس و عشرة دراهم عن مقاتل و كساها بردا على أن توصل الكتاب إلى أهل مكة و كتب في الكتاب من حاطب بن أبي بلتعة إلى أهل مكة أن رسول الله يريدكم فخذوا حذركم. فخرجت سارة و نزل جبرئيل ع فأخبر النبي ص بما فعل فبعث‏ رسول الله ص عليا و عمارا و عمر و الزبير و طلحة و المقداد بن الأسود و أبا مرثد و كانوا كلهم فرسانا و قال لهم انطلقوا حتى تأتوا روضة خاخ‏ فإن بها ظعينة معها كتاب من حاطب إلى المشركين فخذوه منها فخرجوا حتى أدركوها في ذلك المكان الذي ذكره رسول الله ص فقالوا لها أين الكتاب فحلفت بالله ما معها من كتاب فنحوها و فتشوا متاعها فلم يجدوا معها كتابا فهموا بالرجوع فقال علي ع و الله ما كذبنا و لا كذبنا و سل سيفه و قال‏ أخرجي الكتاب و إلا و الله لأضربن عنقك فلما رأت الجد أخرجته من ذؤابتها قد خبأتها في شعرها فرجعوا بالكتاب إلى رسول الله ص فأرسل إلى حاطب فأتاه فقال له هل تعرف الكتاب قال نعم قال فما حملك على ما صنعت فقال يا رسول الله و الله ما كفرت منذ أسلمت‏ و لا غششتك منذ صحبتك‏ و لا أجبتهم منذ فارقتهم و لكن لم يكن أحد من المهاجرين إلا و له بمكة من يمنع عشيرته و كنت عزيزا فيهم أي غريبا و كان أهلي بين ظهرانيهم‏ فخشيت على أهلي فأردت أن أتخذ عندهم يدا و قد علمت أن الله ينزل بهم بأسه و أن كتابي لا يغني عنهم شيئا فصدقه رسول الله ص و عذره فقام عمر بن الخطاب و قال دعني يا رسول الله أضرب عنق هذا المنافق فقال رسول الله و ما يدريك يا عمر لعل الله اطلع على أهل‏ بدر فغفر لهم فقال لهم اعملوا ما شئتم فقد غفرت لكم. .» * *بحار الأنوار : ج21 ص 93 تا 95 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
13 🔅🔅🔅 📝13-در بحار الانوار آمده : « و گفت درباره سخن خدای متعال « دشمنان من و خودتان را دوست و سرپرست نگیرید » آیه درباره حاطب پسر ابی تلعه نازل شده و جریان این بود که ساره بنده ابی عمرو پسر صیفی پسر هشام دو سال بعد از بدر از مکه به مدینه نزد رسول خدا آمد ؛ رسول خد به ایشان فرمود: مسلمان آمدی گفت: نه فرمود: مهاجر آمده¬ای گفت : نه فرمود: پس برای چه آمده¬ای ؟ گفت : شما ریشه و خانواده و آقای مایید و سرورانمان رفتند و من بسیار نیازمند شدم نزد شما آمدم تا مرا عطاکنید و بپوشانید و کمکم کنید فرمود : با تو و جوانان مکه چه کنیم ؟ آن زن خواننده و نوحه گر بود .گفت : کسی از من بعد از واقعه بدر خواسته ای نداشته ، پس رسول خدا بنی عبدالمطلب را برای او برانگیخت و آنها او را پوشاندند و او را کمک کردند و پولی به او دادند . رسول خدا برای فتح مکه آماده می¬شد که حاطب پسر ابی بلتعه نزد آن زن آمد و نوشته¬ای برای اهل مکه به او داد و به او ده درهم از ابن عباس و ده درهم از مقاتل داد و عبایی به او پوشاند تا نوشته را به اهل مکه برساند و در نامه نوشت : از حاطب پسر ابی بلتعه به اهل مکه ؛ رسول خدا قصد شما را دارد پس اسلحه خود را بگیرید. پس ساره خارج شد و جبرئیل نازل شد و به پیامبر از کارشان خبر داد پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله علی ، عمار ، عمر ، زبير طلحه و مقداد پسر اسود و ابامرثد را مأمور كرد و همه آنها اسب داشتند ، به آنها فرمود : برويد تا به آبادى خاخ برسيد. در آن جا زنى كجاوه نشين مى بينيد كه با خود نامه اى دارد. آن نامه را از او بگيريد. پس خارج شدند تا در آن مکانی که رسول خدا به آنها گفته بود او را یافتند . به او گفتند : نامه کجاست پس قسم خورد نامه ای نامه ای همراه ندارد پس از او فاصله گرفتند و اسبابش را گشتند و نوشته ای با او نیافتند . پس تصمیم به بازگشت گرفتند علی ع فرمود دروغ نگفتیم و دورغ گفته نشده و شمشیرش را کشید و گفت نامه را در می¬آوری وگرنه گردنت را می¬زنم وقتی جدیت را دید نامه را از لا به لاى گيسوانش که بین موهایش پیچانده بود بيرون آورد . ▫️با نامه نزد پیامبر بازگشتند پس به نزد حاطب فرستاد و او نزد پیامبر آمد. پيامبر به حاطب فرمود : آیا نامه را میشناسی ؟! گفت :بله فرمود : چه چیز تو را به کاری که انجام دادی واداشت . گفت : اى پيامبر خدا! به خدا من از وقتی مسلمان شدم کافر نگشته ام و از وقتی با شما همراه شده ام خیانت نکرده ام و از وقتی از آنها جدا شده ام آنها را اجابت نکرده ام اما کسی از مهاجرین نیست مگر اینکه فردی در مکه دارد که او از خانواده اش پیش آنها محافظت کند و من نزد آنها غریب بودم و خانواده ام در معرض آنها بود پس من برای خانواده ام ترسیدم و خواستم نزد آنها امتیازی داشته باشم و می¬دانستم خداوند عذابش را بر آنها نازل کرده و نامه من آنها را از چیزی بی نیاز نمی¬کند . رسول خدا او را تصدیق کرد و عذرش را پذیرفت اما عمر پسر خطاب بلند شد و گفت رسول خدا مرا رها کنید گردن این منافق را بزنم رسول خدا فرمود ای عمر تو چه می¬دانی شاید خداوند بر اهل بدر نگاه کرده و آنها را بخشیده و به آنها گفته هر کار می¬خواهید بکنید که همانا من شما را بخشیدم . 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi