🍃🌸🍃
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌹 🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌹
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت ۱۵۰م؛
اول وهب را برد توی اتاق
تنهایی با او صحبت کرد
بهش گفته بود که توی سوریه کار گره خورده و باید برگردد.
بعد با مهدی جداگانه صحبت کرد.
حتماً مثل حرفهایی که با وهب زده بود
از توی اتاق آمد پیش جمع
خونسرد و عادی نشان داد
حتی رفت توی آشپزخانه، سالاد درست کرد.
بعد سفره را انداخت و آمد کنارمن کمک کرد که غذا را بکشم
کمک کردن توی خانه، کار همیشگیاش بود.
طی چهل سال زندگی مشترک حتی برای یک بار هم از من یک لیوان آب نخواسته بود.
اما این بار متفاوت با همیشه به نظر میرسید.
نمیگذاشت عروسها کمک کنند.
انگار قرار بود او کار کند و ما تماشایش کنیم
وقت رفتن، عروسها و نوهها را بوسید
وهب و مهدی را محکم در آغوش گرفت
با مهربانی تا جلوی در بدرقهشان کرد.
پسرها که رفتند گفتم:
"از اینکه چشم انتظار رفتند ناراحتم."
با صدایی گرفته پرسیدم:
"یعنی ،واقعاً دو سه روزه برمیگردی؟!"
گفت:
"آره. حاج خانم جان!"
خندیدم:
"چند وقته که دیگه سالار صدام نمیکنی؟!"
به جای اینکه جوابم را بدهد مثل مداحان ذکر گرفت و زمزمه کرد:
"حسین، سالار زینب."
شاید حسین میخواست با این پاسخ کوتاه و چند لایه به اینجا برساندم که از حالا، نه تو سالاری و نه من حسین .
داشت همچنان میخواند که تلفنش زنگ زد
برای چند لحظه ساکت شد و بعد برق شادی میان چشمانش جهید.
گفت:
"فردا نمیرم سوریه!"
هر دو خوشحال شدیم
من به خاطر نرفتن او خوشحال شدم
اما نمیدانستم او به خاطر چه موضوعی شاد شد
پرسیدم:
"خیر باشه چی شنیدی؟!"
گفت:
"از این خیرتر نمیشه
فردا قرار ملاقات مهمی با حضرت آقا دارم بعد از دیدن ایشون میرم"
بساط گردو شکستن را پهن کرد و مشغول شد.
با تعجب پرسیدم:
"چه کار میکنی؟! مگه فردا صبح زود نمیخوای بری دیدار آقا؟!"
با خوشرویی جواب داد:
"سارا خانم صبحونه گردو با پنیر دوست داره. میخوام برای این چند روزی که نیستم براش گردو بشکنم."
سارا خوابیده بود وگرنه با دیدن این صحنه مثل من، آشوبی به جانش میافتاد که خواب را از چشمانش میگرفت.
خورشید صبح دوشنبه تا طلوع کند حسین پلک روی هم نگذاشت
آن شب برای او حکم شب قدر را داشت.
توی اتاق شخصیاش رفته بود
هر بار که پنهانی به او سر میزدم عبا به دوش روی سجادهاش نشسته بود و مناجات میکرد و گاهی گریه
صبح که صبحانه را آوردم، توی چشمانش نمیتوانستم نگاه کنم
تا نگاه میکردم سرم را پایین میانداختم از بس صورتش یک پارچه نور شده بود.
ساعت ۸ بدون هیچ اثری از خستگی و بیخوابی راهی بیت رهبری شد.
وقتی برگشت سر از پا نمیشناخت
گفت:
"حاج خانم! نمیخوای ساکم رو ببندی؟!"
گفتم:
"به روی چشم حاج آقا
اما شما انگار توشهات رو برداشتی.
لبخندی آمیخته با هیجان زد و گفت:
"آره مزد این دنیایی ام رو امروز از حضرت آقا گرفتم، ایشون فرمودند؛
آقای همدانی! توی چهار سالی که شما توی سوریه بودین به اسم دعاتون میکردم"
در حالی که جای وصیتنامهاش را نشان میداد، گفت:
"حس میکنم که خدا هم ازم راضی شده."
دلم هری ریخت، پرسیدم:
"یعنی چی که خدا ازت راضی شده؟!"
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
📚 "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
جان ...
امانتی ست ...
کہ باید بہ جانان رساند
اگرخود ندهی ..
میستانند
فاصلہی هـلاڪت و #شهـادت ...
هـمین خیانت در امانت است...
🔸🌺🔸--------------
📚 @salonemotalee
🌹ابراهیم در یکی از مغازههای بازار مشغول کار بود.
یک روز او را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم!
دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.
جلوی یک مغازه، کارتنها را روی زمین گذاشت.
وقتی کار تحویل تمام شد، جلو رفتم و سلام کردم.
گفتم:
"آقا ابرام! برای شما زشته، این کار باربرهاست نه کار شما!"
نگاهی به من کرد و گفت:
"کار که عیب نیست، بیکاری عیبه،
این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم.
جلوی غرورم رو می گیره!"
گفتم:
"اگه کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست، تو ورزشکاری و ... خیلیها میشناسنت."
خندید و گفت:
"ای بابا، همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد، نه مردم."
"شهید ابراهیم هادی"
🔸🌺🔸--------------
📚 @salonemotalee
🍃🌸🍃
✡ #شناخت_تمدن_شیطانی_غرب ✝
یهود و فرهنگسازی
📖 مقاله سوم؛
حزب شیطان بهدنبال تسلط بر ایران
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10478
◀️ قسمت هشتم؛
🔹بهدنبال شهادت شیخ فضلالله، سیدعبدالله بهبهانی از سوی انجمنهای مخفی که از سوی سیدحسن تقیزاده رهبری میشدند، ترور شد.
سیدمحمد طباطبایی نیز پس از تهدید به ترور خانهنشین شد تا درگذشت.
وی نیز ظاهراً همراه با پدر خود سیدصادق، تحت تاثیر ملاقاتی پنج ساعته با ملکم خان فراماسونر قرار گرفته بود.
از سویی دیگر وی تحت تاثیر اندیشههای سیدجمالالدین اسدآبادی بود و طالبوف را بهدلیل داشتن اندیشههای روشنفکرانه غربی میستود.
طالبوف کسی بود که از سوی شیخ فضلالله بهدلیل تفکراتش تکفیر شده بود.
🔹در نجف نیز میرزا محمدحسین نایینی غروی که مهمترین نظریهپرداز مشروطه دانسته شده است، پس از شهادت شیخ، همانند دیگر علمای مشروطهخواه نجف سرخورده شد و از جمع نزدیکان کناره گرفت.
وی برای جبران مافات دستور داد تا نسخههای کتاب “تنبیه الامة و تنزیه الملة” را که در سال ۱۳۲۷ق (۱۹۰۹م) پیرامون مشروطه نوشته بود، جمعآوری کنند.
🔹مرحوم آخوند خراسانی نیز در پی اشغال ایران بهوسیله روس و انگلیس بر اساس قرارداد ۱۹۰۷، علیه اشغالگران دستور جهاد داد و خود پیشاپیش علمای نجف آماده حرکت به سوی ایران شد.
شب پیش از حرکت، این مرجع بزرگ نیز بهصورت مرموزی در منزلش درگذشت.
گزارشهای زیادی از مسمومیّت وی بهدست مقامات بیگانه در دست است. (۸)
🔶🔸در پایان داستان مشروطه و در پی فتح تهران، محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد.
احمد میرزا فرزند خردسالش با عنوان احمدشاه از سوی فاتحانِ فراماسون به پادشاهی انتخاب شد تا در جریانی دیگر جای خود را به حکومت استبدادی رضاخان دهد.
مشروطه تنها خوابی آشفته بود که طیّ آن حکومت استبدادی و وابسته توانست در قالبی دیگر به حیات خود ادامه دهد.
طراحان این نهضت تصور میکردند که با این اقدام زمینهی قدرتگرفتن علمای مسلمان و ایجاد تمدن اسلامی را برای مدتها در ایران از بین بردهاند؛
اما انقلاب اسلامی خلاف این باور را اثبات کرد. مشروطه تنها عبرتی بود برای انقلاب اسلامی.
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
📚 "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
#خوندلی_که_لعل_شد؛
کتاب خاطرات رهبر انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
📒 فصل اول؛ آن روزها
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10479
◀️ قسمت چهارم؛
🔹پدرم در مجالس خاموش مینشست؛ مگر اینکه از او چیزی بپرسند.
جز با علمایی که از دوستان خاصش بودند، سخن نمیگفت.
به هیچ گفتوگویی هم جز بحث علمی وارد نمیشد.
🔶🔸تنگدستی
🔹نتیجه این گوشهگیری، تنگدستی شدید بود.
گاهی به سبب تنگدستی ناگزیر میشد کتابهایش را - که بسیار مورد عشق و علاقهاش بودند - بفروشد.
وقتی میدید ما کتابهایش را تورق میکنیم، ناراحت میشد.
اگر یکی از کتابهای کتابخانهاش را دست مامیدید، با لحنی مهرورزان نسبت به کتاب و حریص بر حفظ آن میگفت:
"این چیست؟! لطفا بگذار سر جایش!"
با این همه ناچار میشد برخی کتابهای خود را بفروشد تا بتواند برای رفع نیازهای اولیه ما چیزی فراهم کند.
به سراغ قفسههای کتابخانه میرفت.
کتابی را برای فروش برمیداشت؛
اما فروش آن کتاب برایش ناگوار میآمد و لذاا آن را سر جایش میگذاشت.
دومی را برمی داشت ...
سومی را برمی داشت ...
تا اینکه به ناچار برخی را انتخاب میکرد
برمیداشت
به یکی از ما میگفت این کتابها را نزد شیخ هادی ببر و بفروش.
🔹شیخ هادی معروف بود به اینکه هر کتابی را به او عرضه کنند میخرد
در دکان خود میگذارد
بعد هم جز به قیمت هنگفت نمیفروشد
و میگفت من به گرانفروشی معروفم
لذا تنها کسی از من کتاب میخرد که ناچار به خرید آن باشد
و کسی که ناچار باشد به هر قیمت گرانی هم که شده میخرد.
شیخ هادی اینطور خرید و فروش میکرد
🔹به یاد دارم ما پسران، به خانه پدربزرگمان مرحوم میردامادی میرفتیم.
ایشان هم مثل پدرها و پدربزرگهای دیگر، یک ریال یا نیم ریال به ما میداد، که البته پول ناچیزی بود؛
اما پیش میآمد که مادر ناگزیر میشد همین مبلغ را از ما بگیرد تا با آن برای شام ما چیزی بخرد.
🔹من در خانهی پدر، از فقر چیزهایی دیدهام که در خانه علمای دیگر کمتر دیده میشود.
پدر هیچگاه از ناداری و تنگدستی خود با کسی سخن نگفت؛
بلکه برعکس، به سبب مناعت طبع و توجه به وضع ظاهر، مردم ایشان را فردی توانگر میپنداشتند.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10537
🔸🌺🔸--------------
📚 "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
•┈┈• 🍃 #لطیفه_نکته ۳۶۰🍃••┈┈•
بچه که بودم ازم میپرسیدن؛
بزرگ شدی میخوای چی کاره بشی؟!
میگفتم:
بیکار ... 😜😂
اصن نمیدونید چقد خوشحالم که؛
با تلاش و پشت کار به ارمانها و اهدافم رسیدم 😂😂😂😂
--------🔸😜🔸--------
🤲 به نام خداوندی که سرنوشت جوامع بشری را به دست خودشان تغییر میدهد
✋ سلام
🔹#خداوند_عزیز و مقتدر در قرآن میفرماید:
إِنَّ اللَّـهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ
به درستی که خداوند شرایط زندگی اقوام را تغییر نمی دهد تا اینکه خودشان را تغییر دهند.
📖 سوره رعد؛ آیه ۱۱
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
✍ برخی گناهان وبرخی نعمتها سرنوشتها را تغيير مىدهند؛
مانند ظلم به مردم، ناسپاسى خداوند و رها كردن كارهاى خيرى كه انسان به آن عادت كرده است.
اين آيه در مورد جوامع بشرى است، نه تكتك افراد انسانى.
يعنى جامعهى صالح، مشمول بركات خداوند و جامعهى منحرف، گرفتار قهر الهى مىشود.
امّا اين قاعده در مورد فرد صالح و انسان ناصالح صادق نيست،
زيرا گاهى ممكن است شخصى صالح باشد، ولى بخاطر آزمايش الهى گرفتار مشكلات شود و يا اينكه فردى ناصالح باشد، ولى به جهت مهلت الهى، رها گردد.
سرنوشت جامعه تغییر نمی کند مگر آنکه جامعه برای تغییر خود تلاش کند
خواه این تلاش در مسیر شیطانی باشد خواه در مسیر الهی.
در این تغییر، هر فرد از افراد جامعه نیز سهمی در تغییر خواهد داشت.
مراقب سهم خویش در این تغییر باشیم.
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🇮🇷 #تقویم_امروز
امروز؛ دوشنبه
۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
۳ شوال ۱۴۴۴
۲۴ آوریل ۲۰۲۳
منسوب به دو سرور جوانان بهشتی #امام_حسن و #امام_حسین علیهماالسلام
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
یَا قَاضِیَ الحَاجَاتِ
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
🔹تاجگذاری #رضاخان در کاخ گلستان و اعطای نشان درجهٔ اول تاج به #محمدعلی_فروغی (١٣٠۵ش)
📆 مناسبتهای قمری
📆 مناسبتهای میلادی
🖊 بیشتر بدانیم؛
✡ جایگاه #محمدعلی_فروغی در تاریخ معاصر ایران؛ https://eitaa.com/salonemotalee/3377
مقالهای که خواندنش برای اهل بصیرت ضروری مینماید
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412148505234102.pdf
15.07M
🍃🌸🍃
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee