🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
🇮🇷 #وقتی_مهتاب_گم_شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۶۵م
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13344
📒 فصل سیزدهم
🔶🔸همه برادران من ۱.
از بیمارستان اهواز به فرودگاه بردنمان
داخل هواپیمای سی۱۳۰ که خوابیدیم صدای آژیر قرمز بلند شد
هواپیماهای عراقی بالای آسمان بودند
مجروحان ایرانی و مجروحان عراقی قاطی هم از شیشه سی۱۳۰ بیرون را نگاه میکردیم
بالاخره آژیر سفید زدند و هواپیما بلند شد
برای دومین بار از درد از هوش رفتم
وقتی به هوش آمدم؛ پرسیدم:
"اینجا کجاست؟"
گفتند:
"بیمارستان شهید فقیهی شیراز"
یادم آمد که یکیدو هفته پیش به همراه علاءالدین حبیبی و حاجیمختاران به همین بیمارستان آمده بودیم
از بدنم عکس گرفتند
دکتر بالای سرم گفت:
"شانس آوردهای تیر نخورده به نخاعت؛ ماشالله ماشاالله کلکسیون تیر و ترکش هم که هستی!؟"
روز سوم بود که وقتی دکتر پیش دانشجویان پزشکی برم گردانده بود و دستش را تا مچ داخل زخمم کرده بود مادرم با جعفر از راه رسید
جعفر مادرم را بیرون برد
دکترها که رفتند آمدند بالا یه سرم
انتظار داشتم مادرم حرفی بزند؛ اما جعفر سر گلایه را باز کرد:
"داداشی رسمش نبود مرا از عملیات جا بگذاری!"
گفتم:
"تازه میشدی مثل من؛ آن وقت زخم مامان میشد دوتا!"
چند روز بعد دوره درمان شروع شد
عمل پشت عمل
از بیمارستان فقیهی شیراز به بیمارستان مهر تهران
و از آنجا به بیمارستان اکباتان همدان
از آنجا دوباره به بیمارستان نورافشار تهران
از بخت بدم خوابیدم پیش کسی که منبع انرژی مثبت بود
کنار سعید اسلامیان
وقتی مرا دید خندید و گفت:
"بگذار بروی اتاق عمل و برگردی و خوب بشوی؛ آنوقت برایت میگویم، مجروح را چطور باید عقب بفرستی!"
دکترها پشت سر هم عوض میشدند
مشاوره میکردند اما عمل من ریسک بالایی داشت
احتمال قطع نخاعم میرفت
حالا متوجه شدم که چرا دائماً بیمارستان عوض میکنم
وقتی پدر و عمویم سراغم آمدند، روی ویلچر برای نماز جمعه میرفتم
بعد از مدتی جعفر به جبهه رفت و علیآقا او را جذب اطلاعات عملیات کرد
از خاکریز عصایی سهم من یک عصا شد
عصایی که هر روز به دست میگرفتم و سرتاسر کوچه را میرفتم و برمیگشتم
پاک خانه نشین شده بودم
توی کوچه هم خیلی خودم را آفتابی نمیکردم
وقتی چشمم به در و همسایههای بغلی یعنی خانواده عباس علافچی و بهرام عطائیان میافتاد، عصا زنان به خانه برمیگشتم
آخرین بار که برای بستری به بیمارستان رفتم طوبیخانم مادر بهرام و فاطمهخانم مادر عباس به عیادتم آمدند
سرم پایین بود از رویشان خجالت میکشیدم
آندو آنقدر با محبت و گرمی برخورد کردند که بیشازپیش شرمنده شدم
هردو مثل هم حرف میزدند
طوبیخانم میگفت:
"علیآقا تو را که میبینم انگار بهرام را دیدهام!"
فاطمهخانم هم:
"تو از اول برای من مثل عباس بودی!"
بعد از مدتی عصا را کنار گذاشتم
جعفر دستم را خواند
پیشدستی کرد:
"ببین داداش! غیر از این که برادر بزرگم هستی، پیشکسوت من هم هستی. اصلاً پای مرا تو به جبهه باز کردی! گفتی برگردم همدان؛ گفتم چشم. آمدم و از کربلای ۵ جا ماندم. حالا باید جبران کنی و تا زخمت خوب بشود پیش مامان باشی. خوب که شدی میآیم و تا خود جبهه کولت میکنم."
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13510
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
17.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ مستند #برنامه_شیطان
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13346
🎯 قسمت چهلودوم؛
تصویر پوشالی
اسرائیل؛ قدرت پوشالی - سستترین هیمنه!
🔹 سریال مستند #برنامه_شیطان با موضوع «بررسی حرکت نظاممند جبههٔ باطل با محوریت صهیونیسم جهانی و مبانی پروتکلهای دانشوران صهیون» تهیه شده است.
🔹 این سریال با نگاهی کلان و استراتژیک به جریان #جبهه_باطل و اصیلترین ایادی حزبالشیطان یعنی #صهیونیسم-جهانی، بندهای کلیدی #پروتکلهای_صهیون را بررسی میکند؛
پروتکلهایی که حاکی از یک برنامهٔ مرموز و شیطانی برای جهان است.
🔹 بررسی صریح و بیپرده از این جریان منسجم شیطانی بهمنظور #دشمنشناسی عمیقتر و نیز تنوع عناوین و موضوعات، همراه با رویکرد قرآنی و غلبهٔ جریان حق و نابودی جبههٔ باطل از دیگر خصوصیات این مستند است.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13512
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
🗞 نامههای #ماریه
◀️ قسمت نهم
▪️ماریه میگه این روزا اونا میرن تو خیمهای که قبلا خیمه مشکها بوده، تا روی خاکش که یه کمی خیسه دراز بکشن و تشنگیکمتر اذیتشون کنه. اون نوشته شمر بدجنس یه نامه برای عمو عباس فرستاده و اونو حسابی عصبانی کرده
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
•┈┈••🍃 #لطیفه_نکته ۴۴۱🍃••┈┈•
یارب دلم از غم حسین محزون کن
در سیـــــنه ی ما محبتش افزون کن
جز مهر حسین هر آنچه باشد به دلم
خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن
--------▪️🌹▪️--------
🤲 بنام خدای حسین
✋ سلام؛ عزاداریها قبول
💐 از امام حسین علیهالسلام:
«اَيّهَا النّاسُ!
إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ،
فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ
فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ».
«اى مردم!
خداوند بندگان را نیافريد مگر برای شناخت او،
آنگاه كه او را شناختند، پرستش كنند
و آنگاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بىنياز شوند».
📚 بحار الانوار، ج۵ ص۳۱۲ ح۱
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🏴
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee