eitaa logo
سالن مطالعه
195 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
972 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۴۲ ‏نوشته اگه شوهرم بلد نباشه کباب درست کنه چی؟ دیوونه تو اول ببین شوهرت میتونه گوشت بخره😂😂 با اين وضعيتي كه قيمت گاو و گوسفند پيداكرده... تا چند وقت ديگه جلوي پاي عروس و دامادم " تن ماهي " باز ميكنن!😐😂 *به نام خدای کامل کننده دین در غدیر* *با سلام و ادب و تبریک ایام انتصاب مولا علی علیه السلام به امامت پس از نبی محضر شریفتان* *خداوند رحمان و رحیم در قرآن کریم فرمودند* *حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ۚ ذَٰلِكُمْ فِسْقٌ ۗ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ۚ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ* *برای شما مؤمنان گوشت مردار و خون و گوشت خوک و آن حیوانی که به نام غیر خدا ذبح شود و همچنین هر حیوانی که به خفه کردن یا به چوب زدن یا از بلندی افتادن بمیرد یا به وسیله شاخ زدن حیوان دیگر بمیرد و نیز نیم‌خورده درندگان برای شما حرام است مگر آنکه به موقع برسید و آن را ذبح کنید و نیز آن را که برای بتان می‌کشند و آن را که به تیرهای مخصوص قمار قسمت می‌کنید، برایتان حرام است و این کار فسق است -امروز کافران از این که به دین شما دستبرد زنند و اختلالی رسانند ناامید شدند، پس شما از آنها بیمناک نگشته و از من بترسید. امروز (به عقیده امامیه و برخی اهل سنّت روز غدیر خم و خلافت علی (ع) است) دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم-پس هر گاه کسی در ایام قحطی و سختی از روی اضطرار نه به قصد گناه از آنچه حرام شده مرتکب شود، خدا بخشنده و مهربان است.* *سوره توبه آیه سه* *شرح و توضیح این آیه شریفه که یکی از عجیب ترین آیات قرآن است ان شاء الله فردا و پس فردا روز عید سعید غدیر خم محضرتون تقدیم خواهد شد.* -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
ijbjnv4421657931730850.pdf
7.09M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز شنبه ۲۵ تیر ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۱۰۰م جنازه‌ها مثل خرمن روی هم ریخته بودند. بوی عفونت و جنازه، حالت خفگی به انسان می‌داد. روسری سهیلا را دور دهانش گره زدم و گفتم: «روله، دهانت را باز نکن، وگرنه خفه می‌شوی.» دخترم از ترس دستش را روی دستمال دهانش گرفت. روسری خودم را هم جلوی دهانم گرفتم نزدیک یک ساعت دهانم را بستم تا از بین جنازه‌ها رد شوم. باید به سمت دیگر شهر می‌رفتم و راهم را به طرف ماهیدشت ادامه می‌دادم. شهر پر از جنازه و جسدهای تکه‌تکه بود. یا دست نداشتند، یا پا. جنازۀ چند تا زن گوشه‌ای افتاده بود. بالای سرشان رفتم. جوان بودند. ‌نگاهشان کردم و نمی‌دانم چرا، بنا کردم به حرف زدن با آن‌ها. از آن‌ها می‌پرسیدم: «چرا به جای اینکه دشمنت را بکشی، شانه به شانه‌اش آمده‌ای تا اینجا با احتیاط از کنار جنازه‌ها رد شدم. سهیلا با وحشت به جنازه‌ها نگاه می‌کرد. با خودم گفتم: «چقدر جلوی دیدنش را بگیرم؟ اصلاً بگذار ببیند. بگذار از همین حالا بداند جنگ یعنی چه. بگذار بداند جنگ چه بر سرمان آورد.» توی خیابانی که قبلاً مردم با شادی این طرف و آن طرف می‌رفتند، حالا به جز ویرانۀ مغازه‌ها، چیزی باقی نمانده بود. کرکره‌ها تکه تکه شده بودند. درهاشان باز بود و جنس‌هاشان بیرون ریخته بود. به مغازۀ طلافروشی رسیدم. طلاهای مغازه غارت شده بود. لابه‌لای خاک‌ها می‌شد وسیله‌های مغازه‌ها را دید. همه چیز نابود شده بود. از چند تا مغازه، وسایل چینی بیرون ریخته بود. چینی‌ها شکسته بودند. نقش دخترکی خوشحال روی چینی‌های شکسته بود. بعضی‌هاشان نقش گل سرخ داشتند. یاد زن‌های ده افتادم که از چینی‌های گل سرخی تعریف می‌کردند. نیروهای خودی توی شهر می‌دویدند و این طرف و آن طرف می‌رفتند. یک عده‌ از مردم داشتند جنازۀ نیروهای خودی را چمع می‌کردند. بولدوزری هم جنازۀ نیروهای منافق را جمع می‌کرد. گوشه‌ای، جنازۀ نیروهای خودمان را کنار هم چیده بودند. آن‌ها را یکی‌یکی توی یک اتاق آهنی می‌گذاشتند. رو کردم به آن‌ها و گفتم: «این‌ها که توی این اتاقک آهنی می‌سوزند، آن هم توی این گرما.» مرد گفت: «موقت است. انتقالشان می‌دهیم.» کنار جنازه‌ها نشستم. مویه کردم: «بمیرم برای دل مادرهاتان. رو رو رو، براگم. رو رو رو.» برایشان خواندم. غریبانه شهید شده بودند. بعضی‌هاشان سوخته بودند. زیر آفتاب، سیاه شده بودند. از بعضی از جنازه‌ها معلوم بود که سن و سالشان کم است. بچه‌های بسیجی بودند. دلم خون شد. جنازه‌های خودی را در آمبولانس می‌گذاشتند و می‌بردند و جنازه‌های منافقین را کومه کومه توی چاله می‌ریختند و خاک می‌کردند. پریشان بودم. اصلاً نمی‌دانستم کجا می‌روم و چه می‌بینم. حالم بد شده بود. شروع کردم به دویدن. آن قدر توی شهر جنازه دیدم که یادم رفته بود باید به طرف ماهیدشت بروم. از شهر که بیرون زدم، جنازه‌ها بیشتر شدند. تانک‌ها و جیپ‌ها سوخته بودند و آدم‌ها تکه‌پاره شده بودند. جای گلوله‌ها را می‌شد روی صورت و بدن جنازه‌ها دید. معلوم بود که کارشان به جنگ نزدیک رسیده، تا جایی که با تفنگ به هم شلیک کرده بودند. هلی‌کوپترها می‌آمدند و می‌رفتند. صدای هلی‌کوپترها سهیلا را سرگرم کرده بود. کمی ‌که پیاده از شهر دور شدم، ایستادم. از یکی از دکان‌ها، لیوان آبی گرفتم. کمی آب توی دهان سهیلا ریختم و باقی‌اش را خودم خوردم. سوار ماشینی شدم که به سمت کرمانشاه می‌رفت. تمام کوهِ سر راه سوخته بود. توی تنگۀ چهارزبر، به سختی از میان نیروها رد شدیم. می‌گفتند هنوز احتمال خطر وجود دارد. آن‌قدر التماس کردم که راه دادند بروم. توی تنگۀ چهارزبر و گردنۀ امام حسن، انگار جهنم بود. هوا داغ بود و بوی جنازه‌ها، آدم را آزار می‌داد. تمام کوه و دشت از جنازه پر بود. حتی درخت‌ها هم سوخته بودند. زمین تکه‌تکه بود. آن‌قدر بمب و خمپاره به زمین خورده بود که بدن زمین هم تکه‌تکه شده بود. کنار درخت بلوطی نشستم. زیر سایه‌اش دست به زانو گرفتم و از بلندی به پایین نگاه کردم. حالم خوش نبود. دیدن این همه جنازه، اعصابم را به هم ریخته بود. با خودم گفتم: «فرنگیس، نگاه کن. نگاه کن و این روز را یادت باشد که چه‌ها دیدی.» به درخت بلوط پشت سرم تکیه دادم. دست روی ساقۀ بلوط کشیدم. انگار آدمی بود که آن را به رگبار بسته بودند. دلم برایش سوخت. دلم برای خاک سوخت. دلم برای خودم سوخت. بلند شدم و به راه می‌افتادم. نزدیک چهارزبر، دوباره نیروهای خودی جلویم را گرفتند. دائم بازخواستم می‌کردند: «خواهر، از کجا می‌آیی؟ به کجا می‌روی؟ اینجا چه ‌کار می‌کنی؟ اهل کجایی؟» جواب همه‌شان را یکی‌یکی دادم: «فرنگیسم، فرنگیس حیدرپور. اهل گورسفیدم. می‌خواهم به ماهیدشت بروم، دنبال شوهرم و پسرم. ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
همزمان با هفتمین سالگرد امضای برجام توسط ایران و گروه موسوم به ۱+۵ سوالات و ابهامات مهمی در خصوص این توافق‌نامه با استناد به بیانات رهبر انقلاب پاسخ داده شده است. پاسخ آیت الله خامنه ای به ۱۰ پرسش کلیدی درباره برجام 🖋قسمت دوم 🔹 ۲. رفتار ایران پس از خروج آمریکا از برجام چگونه بود؟ جمهوری اسلامی تا مدّت طولانی‌ای به همه‌ی آنچه تعهّد کرده بود، بر اساس تعلیم اسلام که باید به تعهّدات عمل کرد، عمل کرد؛ بعد وقتی دید که آنها (اروپایی‌ها) این جوری عمل می‌کنند، آن یکی که خارج شد، دیگران هم با او همراهی کردند، «فَانبِذ اِلَیهم عَلی سَواء»؛ این هم قرآن است، [می‌گوید] خُب تو هم رها کن. حالا در عین حال دولت محترم ما رها نکردند، [بلکه] به تدریج یک مقداری از تعهّدات را عمل نکردند که اینها قابل برگشت است؛ اگر آنها به وظایفشان عمل بکنند، اینها هم قابل برگشت است. (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۴/‏۱۲/‏۱۳۹۹) 🔹 ۳. ایران باید چه سیاستی را در مذاکرات پیش بگیرد؟ سیاست کشور در باب تعامل با طرف‌های برجامی و در باب خود برجام، صریحاً اعلام شده؛ از این سیاست هیچ تخطّی نباید کرد؛ این سیاستی است که اعلام شده، مورد اتّفاق هم بوده؛ یعنی این جور نیست که این سیاست، سیاست استثنائی‌ای باشد در بین سیاست [های دیگر]؛ نه، این سیاستی است که مورد اتّفاق همه بوده. آن سیاست هم عبارت از این است که آمریکایی‌ها باید تمام تحریم‌ها را لغو کنند، بعد ما راستی‌آزمایی خواهیم کرد؛ اگر چنانچه به معنای واقعی کلمه لغو شده بود، آن وقت ما به تعهّدات برجامی‌مان برمی‌گردیم، یعنی بدون هیچ مشکلی به تعهّدات برخواهیم گشت؛ این سیاستِ قطعی است. قول آمریکایی‌ها را [هم] معتبر نمی‌دانیم؛ اینکه بگویند ما برمی‌داریم و روی کاغذ بردارند، این فایده‌ای ندارد؛ عمل لازم است؛ باید در عمل تحریم‌ها را بردارند، ما هم راستی‌آزمایی کنیم و مطمئن بشویم که تحریم‌ها برداشته شده، آن وقت به تعهّداتمان عمل می‌کنیم. (سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران ۱/‏۱/‏۱۴۰۰) 🔹۴. آیا می‌توان به اروپا به عنوان شریک قابل اعتماد نگاه کرد؟ بنده قبلاً هم گفته‌ام، الان هم می‌گویم که ارتباط با اروپا باید ادامه کند. البتّه اروپا یک شکل نیست، جاهای مختلفش مختلف‌ند، در یک چیزهایی مشترک هستند، در یک چیزهایی نه، جور دیگرند، روش‌های مختلفی دارند. به‌هرحال با مجموعه‌ی اروپا -کشورهای اروپایی، نه جامعه‌ی اروپا- با کشورهای اروپایی بایستی ادامه‌ی ارتباط باشد امّا قطع امید کنید از اینها؛ از اروپا قطع امید بکنید. اروپا جایی نیست که ما بتوانیم برای مسائل گوناگون خودمان از جمله همین مسئله‌ی برجام و مسائل اقتصادی و مانند اینها به آنها امید ببندیم؛ نه، اینها کاری نخواهند کرد؛ قطع امید [بکنید]. این قطع امید به معنای قطع رابطه نیست، به معنای قطع مذاکره نیست؛ به معنای این است که ما تصمیم خودمان را جور دیگری بگیریم، این است معنایش و نگاه شک‌آلود داشته باشید به وعده‌های آنها؛ به هرچه وعده می‌دهند، با تردید نگاه کنید. (بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت ۷/‏۶/‏۱۳۹۷) ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
(۳۸) مقاله شانزدهم 🖋قسمت اول اقلیم‌شناس آمریکایی: آنها که می‌گویند «جنگ اقلیمی» نداریم، «ساده‌لوح» هستند + معرفی ۱۰ فناوری دستکاری اقلیمی چندی است در ایران اظهارات کارشناسی متناقضی در خصوص تعمد یا دخالت خارجی در «تغییرات اقلیمی» یا به‌اصطلاح رایج «جنگ اقلیمی» بالا گرفته است. در این موضوع، طیف گسترده‌ای از نظرات کارشناسی وجود دارد. در یک سو، نهادهای صیانتی – مانند سازمان پدافند غیرعامل – دخالت خارجی در شرایط فعلی ایران را محتمل ارزیابی می‌کنند؛ از سوی دیگر کارشناسان کلاسیک کشور – مانند سازمان هواشناسی و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست – به‌کلی منکر این موضوع هستند و حتی بر طرح کنندگان موضوع خرده می‌گیرند. موضوع تغییرات اقلیمی با کلیدواژه‌ی «ابردزدی»، اولین بار توسط غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل در ۱۱ تیرماه ۱۳۹۷ مطرح شد. بلافاصله پس از یک روز، در تاریخ ۱۲ تیرماه، عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، بر سردار جلالی – به‌دلیل ورود در حوزه‌ی غیرتخصصی‌اش – خرده گرفت، و با وجود این‌که تغییرات اقلیمی را تأیید کرد، نظرات وی را مردود دانست. یک روز پس از آن، ۱۳ تیرماه، داوود پرهیزکار، معاون وزیر راه و شهرسازی و رئیس سازمان هواشناسی کشور نیز صراحتاً در این خصوص اعلام نظر کرد؛ وی نیز نظر سردار جلالی را “فاقد مبنای علمی” ارزیابی کرد. پس از این تاریخ، موجی از اظهارنظرها توسط کارشناسان مختلف،‌ در رسانه‌ها مطرح شد که به رد یا تأیید «عمدی بودن تغییر اقلیم ایران» پرداختند. طی روزهای آینده، ذیل پرونده‌ی «جنگ جهانی غذا» بررسیِ ویژه‌ای در این زمینه انجام خواهیم داد تا ابعاد مسئله برای نخبگان و آحاد مردم روشن شود. در بررسیِ این موضوع به متن‌ها، فیلم‌ها و مؤلفه‌های بسیار قابل توجهی برخوردیم که به نظر می‌رسد برای خوانندگان نیز جذاب خواهد بود. برای اولین شماره، متن و فیلم اظهارات جیم لی – فعال محیط زیستی و اقلیم‌شناس آمریکایی – در نظر گرفته شده که ذیلاً تقدیم خوانندگان می‌شود. جیم لی، محقق حوزه‌ی دستکاری‌های اقلیمی است؛ وی خود می‌نویسد: من هفت سال گذشته‌ی زندگی‌ام را به درک و گزارش حقیقت، درباره‌ی تاریخ طولانی تغییرات آب و هوا اختصاص داده‌ام. وی با بیان این‌که ادعای ایران درباره‌ی دستکاری اقلیمی، برای ما که جنگ اقلیمی را پیگیری می‌کنیم تعجبی ندارد، تأکید کرد: چنین احتمالی وجود دارد. مدیر وب‌سایت «کلایمت ویور» با اشاره به مستندات و مقالات منتشر شده درباره‌ی پروژه‌ی «نیل آبی» که توسط سازمان سیا با هدف نابودی مزارع نیشکر کوبا انجام شد خاطرنشان کرد: در این پروژه باران ابرها، قبل از این‌که به کوبا برسند، بیرون کشیده شده است. وی ادامه داد: سیا با قاطعیت منکر استفاده از تغییرات اقلیمی در هر جایی – غیر از ویتنام! – شده است. این فعال محیط زیست در ادامه به ابعاد بزرگ‌تری از این پروژه اشاره کرد و افزود: هدف از پروژه‌ی «نیل آبی»، تغییرات اقلیمی در سه دولت کوبا، چین و شوروی بود تا محصول‌های این سه کشور را نابود کنند و آشوب‌های سیاسی ایجاد کنند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2211 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
مستند صوتی شنود - 01.mp3
16.34M
🎙 قسمت اول (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هرشب از کانال "سالن مطالعه محله زینبیه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌های کتاب ، توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه اول 🔻 بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور 🔻 روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین 🔻 تصاویر عجیب شیاطین 🔻 اجناس مختلف شیاطین 🔻 بیماری‌ای که تجربه‌ام را رقم می‌زد. 🔻 گردابی که از جنس نور بود. 🔻 حضور اجدادم را حس می‌کردم. 🔻 پیرمردی که بسیار نورانی و با جذبه بود. 🔻 علاقه شدید و اشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ 🔻 اعمالی که به آن تکیه کرده بودم. 🔻 جلوه نفس لوامه -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۶۱ قرآن کریم
۱۴۳ روزی خلیفه از بهلول پرسید : تا به امروز موجودی احمق تر از خود دیده ای؟😐😄 بهلول نگاهی به خلیفه کرد و گفت: نه والله این نخستین بار است که می بینم!!😜😜💪 *به نام خداوند حکیم* *سلام* *در آیه سوم سوره مائده که دیروز تقدیمتون کردم نخست گوشتهایی که خوردنش حرام است را مطرح می فرماید و در آخر نیز جواز استفاده از آن گوشتها در صورت ضرورت را بیان می کند ولی وسط این دو مطلب یک جمله معترضه آوردند که هیچ ربطی به این دو مطلب ندارد یعنی اگر بخش الیوم اکملت لکم را بر داریم بقیه آیه پیوست داشته و درست خواهد بود ولی این وسط جمله الیوم اکملت لکم ... به صورت جمله معترضه بیان شده است. دلیل این کار عجیب چیست و چرا نکته ی به این مهمی که امامت و ولایت پس از پیامبر را تبیین می کند باید میان یک حکم فقهی ساده قرار گیرد.* *پاسخ: ممكن است قرار دادن آيه مربوط به عيد غدير، در لابلاى احكام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحريف و حذف و تغيير بوده باشد، زيرا بسيار مى‏شود كه براى محفوظ ماندن يك شى‏ء نفيس آن را با مطالب ساده‏اى مى‏آميزند تا كمتر جلب توجه كند.* *حوادثى كه در آخرين ساعات عمر پيامبر (ص) واقع شد، و مخالفت صريحى كه از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصيتنامه از طرف پيامبر (ص) به عمل آمد شاهد گويايى است بر اينكه بعضى از افراد حساسيت خاصى در مساله خلافت و جانشينى پيامبر (ص) داشتند و براى انكار آن حد و مرزى قائل نبودند.* *آيا چنين شرائطى ايجاب نمی‏كرد كه براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آيندگان چنين پيش‏بينی ‏هايى بشود و با مطالب ساده‏اى آميخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را داشته باشد البته ناگفته نماند كه گرچه قرآن كريم مى‏فرمايد: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون» « به درستى كه ما قرآن را نازل كرديم و محققا خود حافظ آن هستيم.» اما بايد توجه داشت كه يكى از راه‏هاى صيانت قرآن از تحريف و كم و زياد شدن، همين است كه به شكلى بيان شود كه انگيزه تحريف از منافقان مسلمان نما گرفته شود، و از آنجا كه خداوند كارها را با اسباب انجام مي دهد يكي از اسباب جلوگيري از تحريف قرآن آوردن آيات حساسيت برانگيز در ميان آيات ديگر است. مانند آيه فوق و آيه تطهير كه در وسط آيات مربوط به زنان پيامبر(ص) آمده است در حالي كه مراد از اهل بيت در آيه تطهير قطعا زنان پيامبر(ص) نيستند.* -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews75979710412150525471213.pdf
9.83M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز یکشنبه ۲۶ تیر ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۱۰۱م چند پاسدار و بسیجی و چند تا ارتشی کنار هم ایستاده بودند و از کسانی که می‌خواستند رد شوند، سؤال و جواب می‌کردند. می‌گفتند امنیت ندارد و نمی‌توانند اجازه دهند رد شویم. التماس کردم و گفتم: «امنیت با خودم. شما می‌دانید من از کجا آمده‌ام؟ می‌دانید چقدر سختی کشیدم تا به بچه‌ام برسم؟» یکی از آن‌ها که معلوم بود ارشد است، بالاخره گفت بگذارید برود. از سرازیری چهارزبر، با خوشحالی پایین آمدم. حالا دیگر به ماهیدشت نزدیک بودم. فکر میکردم قلبم دارد از حرکت می‌ایستد. وقتی چهارزبر را پشت سر گذاشتم، سهیلا نان می‌خواست و گرسنه بود. مدام می‌گفتم ناراحت نباش، الآن می‌رسیم. دست و پایم می‌لرزید. تمام بدنم یخ کرده بود. با اینکه هوا گرم بود، اما لرز داشتم. مدام از خودم می‌پرسیدم: «شوهر و پسرم را دوباره می‌بینم؟ آیا علیمردان و رحمان سالم هستند؟» کمی ‌که پیاده رفتم، ماشینی ایستاد و سوار شدم. دیگر چشم‌هایم جایی را نمی‌دید. حتی نفهمیدم راه چطوری طی شد. وقتی ماشین توی ماهیدشت ایستاد، بنا کردم به دویدن. وقتی رسیدم و در زدم، پسرم رحمان در را باز کرد. همان‌جا روی زمین نشستم و سرم را به خاک مالیدم. سهیلا با تعجب به رحمان نگاه می‌کرد و رحمان با تعجب و خوشحالی مرا نگاه می‌کرد. وقتی سر برداشتم، علیمردان را دیدم که گریه می‌کند. رحمان و سهیلا را توی بغل گرفتم و سرم را به آسمان بلند کردم و فریاد زدم: «خدایا، ممنون. خدایا، شکرت.» پسرم سالم بود. شوهرم سالم بود. حالا دوباره همه با هم بودیم. با خودم گفتم: «دیگر دنیا را دارم و مشکلی نیست.» خدا کمکم کرده بود تا به آن‌ها رسیده بودم. ریش علیمردان بلند شده بود. انگار توی همان چند روز، کلی پیر شده بود. موهایش تمام سفید شده بود. چشم‌هایش گود افتاده بود. جلو آمد و سهیلا و رحمان را از بغلم گرفت. توی خانۀ پسردایی‌ام، همه خوشحال بودند و می‌گفتند فکر کرده بودند کشته شده‌ام. شوهرم کمی ‌ناراحتی کرد و بعد دستش را به آسمان برد و گفت: «خدایا، شکرت که زنم و دخترم سالم هستند.» به شوهرم گفتم: «علیمردان، اسم خدا را بیاور و بیا به خانه برگردیم.» این بار بلند شد و گفت: «باشد. برویم!» بالاخره خندید و گفت: «من که می‌دانم تو می‌روی. پس بهتر است که همه با هم باشیم. بمانیم یا بمیریم، باید با هم باشیم.» موقع خداحافظی، پسردایی‌ام خندید و گفت: «فرنگیس، مثل اسپند روی آتش می مانی. کمی ‌می‌ماندی، خستگی‌ات در می‌رفت و بعد می‌رفتی.» گفتم: «باید به من بگویی برو. طاقت نمی‌آورم. می‌خواهم بروم خانه. گاو و گوساله‌ام هنوز باید زنده باشند.» خداحافظی کردیم و به سمت گیلان‌غرب راه افتادیم. سوار پیکانی شدیم و قرار شد دربست ما را به گیلان‌غرب ببرد. کمی ‌که رفت، جلویمان را گرفتند. گفتند: «خطر دارد. روی مین می‌روید یا در اثر بمباران می‌میرید. برگردید.» این حرف را که شنیدم، با داد و فریاد گفتم : «خواهش می‌کنم بگذارید رد شویم. بمیریم بهتر از این است که آواره باشیم.» چند نفر از نیروها که معلوم بود مال شهرهای دور بودند، سر تکان دادند و گفتند: «اجازه نمی‌دهیم. گیلان‌غرب هنوز کامل پاکسازی نشده. خطرناک است.» همان‌جا روی زمین نشستم و گفتم: «یا رد می‌شوم یا همین‌جا می‌مانم، با همین بچه‌ها.» شوهرم گفت: «به خاطر خدا بگذارید برویم. زن من حرفی که بزند، انجام می‌دهد.» وقتی گریه‌های من و بچه‌ها را دیدند، با ناراحتی قبول کردند برویم. ولی گفتند: «دارید به دل دشمن می‌روید، به دل خطر.» دستم را به آسمان بلند کردم و گفتم: «خدا به ما کمک می‌کند.» وقتی سر جادۀ روستا پیاده شدیم، به علیمردان گفتم: «خودت بچه‌ها را بیاور.» پاهایم بی‌حس شده بود. احساس می‌کردم نمی‌توانم بقیۀ راه را بروم. دو تا بچه‌هایم، با خوشحالی دست پدرشان را می‌کشیدند و به سمت خانه می‌آمدند وقتی که چشم باز کردم، جلوی در خانه بودم. اما چشمتان روز بد نبیند. همه چیز را غارت کرده بودند. بعضی وسایل خانه‌، از این خانه به آن خانه رفته بود. همه چیز به هم ریخته بود. هیچ چیز سر جایش نبود. از گوساله و گاوم خبری نبود. کمی ‌از علوفه‌هاشان هنوز روی زمین مانده بود. نزدیک بود از ناراحتی روی زمین بیفتم، اما دست به دیوار گرفتم و وارد حیاط شدم. گونی‌های گندمی‌ که علیمردان روز حمله گوشۀ حیاط گذاشته بود، تکه‌تکه و پاره . همه جای حیاط به هم ریخته بود. وسایل خانۀ همسایه، توی حیاط ما بود. همه را خرد کرده بودند. وسایل خانۀ خودم نبود. فقط قابلمه‌هایم را گوشۀ حیاط دیدم. تلویزیون و یخچال و وسایل خوب را برده بودند. کلید برق را زدم. خبری از برق نبود. آب هم نبود. همه جا سوت و کور بود. هیچ‌ وقت خانه و زندگی‌مان را این‌طور ندیده بودم. وحشتناک بود. ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
ChehelDor.pdf
1.78M
چهل جمله از سخنرانی پیامبر (ص) در روز عید غدیر. -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
همزمان با هفتمین سالگرد امضای برجام توسط ایران و گروه موسوم به ۱+۵ سوالات و ابهامات مهمی در خصوص این توافق‌نامه با استناد به بیانات رهبر انقلاب پاسخ داده شده است. پاسخ آیت الله خامنه ای به ۱۰ پرسش کلیدی درباره برجام 🖋قسمت سوم 🔹 ۵. اروپایی‌ها در عهدشکنی آمریکا سهیم هستند؟ اروپایی‌ها هم از لحاظ عهدشکنی و بداخلاقی کمتر از آمریکا نیستند؛ آنها هم مثل آمریکایند لکن در مقام زبان‌بازی و حرف زدن طلبکارند؛ همیشه طلبکارند. گویا این ما بودیم که مدّت‌ها مذاکره را به مسخره گرفتیم و تعهّداتمان را زیر پا گذاشتیم و عمل نکردیم؛ این کاری است که آنها کردند. (بیانات در نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم ۶/‏۶/‏۱۴۰۰) اروپا یازده تعهّد در مقابل ایران، در قضیّه‌ی برجام داشته و به هیچکدام از این یازده تعهّد عمل نکرده؛ یعنی این حرفی است که وزیر خارجه‌ی ما دارد می‌گوید؛ وزیر خارجه خُب معمولاً ملاحظات دیپلماتیک دارند. (گزیده‌ای از بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور ۲۵/‏۴/‏۱۳۹۸) در قضیّه‌ی برجام، وظیفه‌ی اروپایی‌ها چه بود؟ یک طرف که آمریکا است خارج شد؛ وظیفه‌ی طرف‌های دیگر چه بود؟ وظیفه‌ی اروپایی‌ها این بود که می‌ایستادند در مقابل آمریکا، می‌گفتند ما به تعهّد خودمان پایبندیم؛ تعهّد آنها این بود که تحریم‌ها به طور کلّی برداشته بشود؛ باید محکم می‌ایستادند، [امّا] با بهانه‌های مختلف نَایستادند. علاوه بر اینکه در مقابل آمریکا نَایستادند، خودشان هم در عین اینکه مدام به ما تأکید کردند و می‌کنند که «مبادا از برجام خارج بشوید»، عملاً از برجام خارج شده‌اند؛ یعنی حتّی تحریم‌های جدیدی را علیه ایران به وجود آورده‌اند. این رفتار اروپایی‌ها است؛ از اینها می‌شود توقّع داشت؟ (بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/‏۱/‏۱۳۹۸) 🔹 ۶. تفاوتی بین مطالبات برجامی دولت بایدن و ترامپ وجود دارد؟ دولت کنونی آمریکا هم هیچ فرقی با دولت قبلی ندارد؛ یعنی همین چیزی که الان اینها در زمینه‌ی مسائل هسته‌ای از ایران مطالبه می‌کنند، همان چیزی است که ترامپ مطالبه می‌کرد، که آن روز مسئولین بالای دولتی می‌گفتند که امکان ندارد، عاقلانه نیست و مانند اینها. امروز اینها همان را می‌خواهند؛ هیچ تفاوتی نکرده. او با یک زبان می‌گفت، اینها با یک زبان دیگری میگویند. باید به اینها توجّه کرد. (بیانات در نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم ۶/‏۶/‏۱۴۰۰) 🔹 ۷. مشکل آمریکا با ایران صرفاً بر سر برنامه‌ی هسته‌ای است؟ عمق دشمنی آمریکا با ایران و با جمهوری اسلامی است. دشمنی، دشمنیِ عمیق است، دشمنیِ سطحی نیست. مخالفت بر اساس و بر محور مسئله‌ای مثل مسئله‌ی اتمی نیست، این را همه فهمیده‌اند؛ بحث، فراتر از اینها است. بحث این است که اینها با نظامی که در این منطقه‌ی حسّاس سر بلند کرده، ایستاده، قد برافراشته، رشد کرده، با ظلم‌های آمریکا مخالفت می‌کند، نسبت به آمریکا هیچ‌گونه ملاحظه‌کاری نمی‌کند، روحیه‌ی مقاومت را در منطقه توسعه می‌دهد، پرچم اسلام را در دست گرفته مخالفند؛ عمیقاً مخالفند. مسئله‌ی آنها این است که این نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نباید باشد؛ نه‌فقط این نظام نباشد، [بلکه] آن مردمی که این نظام را حمایت می‌کنند یعنی ملّت ایران هم منفور سران حکومت‌های آمریکایند. (بیانات در دیدار مسئولان نظام ۲/‏۳/‏۱۳۹۷) ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
(۳۹) مقاله شانزدهم قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2196 🖋قسمت دوم این فعال محیط زیست(جیم لی) در ادامه به ابعاد بزرگ‌تری از این پروژه اشاره کرد و افزود: هدف از پروژه‌ی «نیل آبی»، تغییرات اقلیمی در سه دولت کوبا، چین و شوروی بود تا محصولات این سه کشور را نابود کنند و آشوب‌های سیاسی ایجاد کنند. وی در ادامه درخصوص احتمال به‌کارگیری چنین فناوری‌ای برای ایران خاطرنشان کرد: می‌دانید؟ من طرفدار ایران نیستم، اما هر طور فکر کنید، احتمال این موضوع وجود دارد. این اقلیم‌شناس آمریکایی ادامه داد: رئیس سازمان هواشناسی ایران گفته این شرایط یک تغییر اقلیمی است نه جنگ اقلیمی؛ اما کسانی که گذشته را فراموش کنند، (و عبرت نگیرند) محکوم به تحمل تکرار آن هستند. وی با اشاره به مقالات متعدد کنش‌های سیا در زمینه‌ی دستکاری اقلیمی، آمریکا را – بجای اسرائیل – بازیگر اصلی این موضوع دانست، و اضافه کرد:  سیا این فناوری را در انحصار خود دارد؛ حتی کانادایی‌ها برای استفاده، ناچارند به سیا در خواست بفرستند. این محقق حوزه‌ی دستکاری‌های اقلیمی همچنین به پیام نتانیاهو درباره‌ی موضوع آب ایران اشاره کرد، و افزود: این اگرچه در ظاهر به‌عنوان یک نیّت خیرخواهانه نشان داده می‌شود اما این نوع هم‌دردی نتانیاهو، در واقع «جاسوس‌بازی» است. چرا که این نوع هم‌دردی و حل مشکل، اهرم فشاری به همراه خواهد آورد. وی تصریح کرد: فناوری دستکاری اقلیمی ما در حال دزدیدن باران‌هایی است که به سمت ایران می‌روند؛ آن‌وقت پیام می‌دهند ما به شما تجهیزات می‌دهیم که مقدار فراوانی آب برای شما به همراه داشته باشد. جیم لی کارشناسان سازمان هواشناسی ایران را مورد خطاب قرار داد و گفت: برای هواشناسان ایرانی که می‌گویند این موضوع نمی‌تواند اتفاق افتاده باشد می‌گویم یک شرکت به نام «آکواس» وجود دارد که مدعی است فناوری تغییر اقلیم را در اختیار دارد و از ایستگاه‌های زمینی برای ایجاد امواج الکترومغناطیسی برای هدایت ابرها در آسمان استفاده می‌کند. وی افزود: پس آیا می‌توان رودخانه‌ها را از آسمان هدایت کرد یا ابرها را از ایران دور کرد؟ بر طبق گفته‌های صاحبان این فناوری من می‌گویم: بله. امکانش هست. مدیر وب‌سایت کلایمت ویور ادامه داد: ما نگرانی ایران را قبل از این هم دیده‌ایم؛ به همین دلیل من پیش از این مقاله‌ای نوشتم و ۱۰ فناوری را که برای این منظور استفاده می‌شود نشان داده‌ام. ما در سال ۱۹۶۲ و ۱۹۶۹ این فناوری را در اختیار داشتیم و استفاده کردیم؛ که با فناوری‌های امروزی ما قابل قیاس نیست. جیم لی در پایان تأکید کرد: این یک حقیقت است که دستکاری اقلیمی اتفاق افتاده است. مشروح فیلم اظهارات جیم کلی را ذیلاً ببینید: فیلم: جیم لی از تغییرات آب و هوایی می‌گوید. توضیح: جیم لی در مقاله‌ای مجزا ۱۰ فناوری دستکاری اقلیمی را این‌گونه برمی‌شمرد: گرمایش یونوسفریک، راکت‌های صوتی، ماهواره، لیزر، بارور کردن ابرها، یونیزه کردن ابرها، تزریق ایروسول استراتوسفریک، ایجاد ابر، و هدایت جریان ابر در آسمان. ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئوی "جِیم لی" درباره ابردزدی اسرائیل از ایران
مستند صوتی شنود - 02.mp3
16.23M
🎙 ، قسمت ۲ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هرشب از کانال "سالن مطالعه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌های کتاب ، توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه دوم: 🔻 عنایتی که در کودکی شامل حالم شد 🔻 نیاتی که داشتم را می دیدم. 🔻 ارزش هر عمل را نشانم می‌دادند 🔻 احساس ورشکستگی به من دست می‌داد 🔻 صفرهایی که در کارنامه عمل ردیف می‌شد 🔻 اعمالی که فکرش را نمی‌کردم ارزشمند باشد را از من خریدند. 🔻 عنایتی که حضرت زهرا (س) به من کردند. 🔻 جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد‌. 🔻 ماجرای همسرم و اتفاق عجیبی که افتاد 🔻 هیچ عمل خالصی نداشتم 🔻 شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود. 🔻 دغدغه ای که خدا از من خرید. 🔻 اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی. 🔻 چه شد که برگشتم. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بازتاب سرود " " در شبکه "کان" رژیم صهیونیستی: این سرود ایرانی مرزها را پشت سر گذاشته، به خارج صادر شده و واقعا گرفته حتی در لبنان که همه شیعه نیستند... -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
شب عید غدیر .mp3
4.06M
شرح و تفسیر نهج‌البلاغه به مناسبت عید غدیر درخدمت حجةالاسلام یک‌شنبه‌ ۲۶ تیر مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زین‌الدین -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee