📙 #داستان
🔅#سرزمین_زیبای_من
قسمت سی و نهم؛
آنروز دو زانو جلو هادی نشستم و از او خواستم استادم بشود.
گفتم:
"بهم یاد بده، هادی!
بنده بودن رو بهم یاد بده!
تو هم مثل من تازه مسلمان هستی اما کاری کردی که حتی اساتید هم تو را تحسین میکنند!
استاد من باش..."
خیلی خجالت کشید.
سرش را پایین انداخت و گفت:
"من چیزی بلد نیستم! فقط سعی کردم به چیزهایی که یاد گرفتم عمل کنم!"
از توی وسایلش، دفترچهای برداشت و به من داد و گفت:
"من این روش رو بعد از خوندن ۴۰ حدیث امام خمینی پیدا کردم."
دفترچه را گرفتم...
دفتر ۳ بخش بود.
اول کمبودهایی که باید اصلاح میشد،
دوم خصلتهای مثبتی که باید ایجاد میشد،
و سوم بررسی موانعی که مانع رسیدن به اهداف میشد.
هادی گفت:
"من هر نکته اخلاقی رو که در احادیث دیدم یادداشت کردم و چهله گرفتم.
اوایل موانع زیادی سد راهم میشد، اما به مرور این چهله گرفتنها عادی شد.فقط کافیه شجاع باشی و نترسی..."
خندیدم و گفتم:
"من مرد روزهای سختم.
از شکست نمیترسم!"
یهو چیزی به ذهنم رسید
از هادی پرسیدم:
"هادی، تو کی اسمت رو عوض کردی؟
منم یک اسم اسلامی میخوام..."
با حالت خاصی گفت:
"چه عالی! یه اسم خوب برات سراغ دارم، امیدوارم خوشت بیاد..."
حسابی کنجاویم تحریک شد.
پرسیدم:
"پیشنهادت چیه؟"
گفت:
"جَون"
با تعجب گفتم:
"جَون؟!
من تا حالا این اسم رو نشنیده بودم!"
هادی گفت:
"جَون اسم غلام سیاهپوست امام حسینه!
اون بدن بدبویی داشته و برای همین همیشه مسخره میشده.
تو صحرای کربلا وقتی امام حسین جون رو آزاد میکنن و بهش میگن میتونی بری، جَون حاضر به ترک امام نمیشه و میگه:
به خدا سوگند از شما جدا نمیشم تا اینکه خون سیاهم با خون شما پیوند بخوره.
امام هم در حقش دعا میکنن.
الان هم جزو ۷۲ شهید کربلاست...
تو وجه اشتراک زیادی با جَون داری..."
سرم را پایین انداختم.
راست میگفت.
من هم سیاه بودم و هم معنی فامیلم راسو بود...
هادی با نگرانی گفت:
"ناراحت شدی؟!"
سرم را بالا آوردم و گفتم:
"نه! اتفاقا برای اولین بار خوشحالم..."
از آن روز به بعد، با تمام وجود برای شناخت اسلام تلاش میکردم...
در تمام کلاسها و جلساتی که به دین مربوط میشد شرکت میکردم.
تمام مطالب اخلاقی و عقیدتی را یادداشت میکردم...
شبها هم از هادی میخواستم تا هر چیزی را که از اخلاق و معرفت میداند برایم بگوید.
زیرا هادی به شدت از رفتار و منش اهل بیت الگوبرداری کرده بود...
کمکم رقابت شیرینی بین ما شکل گرفت...
والسابقون شده بودیم.
هادی میگفت:
"آدم زرنگ کسی است که در راه رضای خدا از دیگران سبقت بگیرد."
و من هم وارد این رقابت شدم...
با یک بسمالله و یک قربه الی الله...
وقتی چشم باز کردم، در آینه یک آدم جدید را دیدم.
کمال همنشین در من اثر کرده بود...
دوستی من و هادی آنقدر قوی شد که در روز عیدغدیر با هم عقد اخوت بستیم.
پیمانی که ناگسستنی بود...
بعد از عقد اخوت بود که خیلی چیزها را درمورد هادی فهمیدم...
حدسم در مورد پولدار بودنش درست بود اما چیزی که خیلی برایم عجیب بود، خانواده هادی بود...
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👨🎤سلبریتی های نخبه
نقش اول فیلم مادر نمونه!!
انیمیشن #بگومگو
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#مفاخر_ایران
۲۰ دیماه سالروز شهادت فخر ایران
میرزاتقیخان فراهانی #امیرکبیر
هیئتیترین نخستوزیر ایران
✳️ ماجرای خواب جالب آیت الله اراکی در مورد #امیرکبیر
🌹 علت مقام رفیع #امیرکبیر در برزخ!!!؟
♦️🔅~~~ بیشتر بدانیم ~~~🔅♦️
👈 #امیرکبیر؛ قهرمان مبارزه با تشیع انگلیسی
https://eitaa.com/salonemotalee/3946
👈 زندگینامه و خدمات #امیرکبیر
https://eitaa.com/salonemotalee/20282
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
مسئله بیداری انسان برای سحر به اعمال روز بستگی دارد. به غذایی که میخورد ، چیزهایی که میبیند ، میشنود و سخنانی که میگوید.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
شیطان وعده نمیدهد مگر وعده های دروغ، که به صورت راست نمایان میگردد
شیطان امور دنیایی و پست را باغی پر از حقیقت مینمایاند.
چون حقیقت شیطان همین است.
کارش غیر از حقیقتش نیست.
خودش را میچسباند به روح
روح را از حقیقت شیطانی متأثر میکند
همچنان که خودش با خیالات لذت میبرد و عمر خود را با همین خیالات دروغين تباه میکند، انسان را هم در همین خیالات ولذات دروغین گرفتار مینماید.
کارش ایجاد بی خبری و فراموش نمودن امور آخرت است.
شاید ضربهای مهلکتر از این نباشد که انسان از واقعیترین و جدیترین بعد حیاتش که همان ابدیت انسان است، غافل شود ...
... و شیطان با وعدههای دروغ و آرزوهای وهمی، انسان را به چنین مهلکه ای می اندازد،
... لذا نفس انسان از این وعدههای شیطانی لذت میبرد،
مگر این که جان خود را با عقل و شرع روشن کند و بیش از آن که با وعدههای شیطانی مأنوس باشد، با حقایق غیبی و معنوی مرتبط گردد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🌸 آیة الله نصرالله شاه آبادی نقل می کنند، مرحوم والد می فرمودند:
« در نوافل شب، به مقام شامخ #حضرت_زهرا سلام الله علیها توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند. همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها را بفرستید.»
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee