eitaa logo
سالن مطالعه
192 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
۲   قسمت دهم؛ از هجوم وحشت بین من و مرگ فاصله‌ای نبود می‌شنیدم همچنان نعره می‌زند که خون این رافضی حلال است. از پرده بیرون رفتند هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود صدایش را می‌شنیدم با کلماتی محکم تحقیرش می‌کرد: «هنوز این شهر انقدر بی‌صاحب نشده که تو فتوا بدی!» سایه دستش را دیدم به شانه‌اش کوبید تا از پرده دورش کند من هنوز باور نمی‌کردم زنده مانده‌ام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد. چشمان روشنش شبیه لحظات طلوع آفتاب به طلایی می‌زد صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ می‌درخشید نمی‌دانستم اسمم را از کجا می‌داند همچنان در آغوش چشمانش از ترس می‌لرزیدم و او حیرت‌زده نگاهم می‌کرد. تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم می‌تپید می‌ترسید کسی قصد جانم را کند همانجا ایستاد و با صدایی که به نرمی می‌لرزید، سوال کرد: «شما هستید؟» زبانم طوری بند آمده بود که به جای جواب فقط با نگاهم التماسش می‌کردم نجاتم دهد حرف دلم را شنید با لحنی مردانه دلم را قرص کرد: «من اینجام، نترسید!» هنوز نمی‌فهمید این دختر غریبه در این معرکه چه می‌کند و من هنوز در حیرت اسمی بودم که او صدا زد با هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود نمی‌توانستم کلامی بگویم سعد آمد. با دیدن همسرم بغضم شکست او همچنان آماده دفاع بود با دستش راه سعد را سد کرد مضطرب پرسید: «چی می‌خوای؟» در برابر چشمان سعد که از غیرت شعله می‌کشید، به گریه افتادم از همین گریه فهمید محرمم آمده دستش را پایین آورد و اینبار سعد بی‌رحمانه پرخاش کرد: «چه غلطی می‌کنی اینجا؟!» پاکت خریدش را روی زمین رها کرد، با هر دو دست به سینه‌اش کوبید اختیارش از دست رفته بود در صحن مسجد فریاد کشید: «بی‌پدر اینجا چه غلطی می‌کنی؟» نفسی برایم نمانده بود تا حرفی بزنم او می‌دانست چه بلایی دورم پرسه می‌زند با هر دو دستش دستان سعد را گرفت، او را داخل پرده کشید و با صدایی که می‌خواست جز ما کسی نشنود، زیر گوشش خواند: «وهابی‌ها دنبالتون هستن، این مسجد دیگه براتون امن نیست!» سعد نمی‌فهمید او چه می‌گوید من میان گریه ضجه زدم: «همونی که عصر رفتیم در خونه‌اش، اینجا بود! می‌خواست سرم رو ببُره…» می‌دید برای همین یک جمله به نفس نفس افتادم به جای جان به لب رسیده‌ام رو به سعد هشدار داد: «باید از اینجا برید، تا خونش رو نریزن آروم نمی‌گیرن!» ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7658 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🗣آثار منفی بگو و مگو کردن! 👇 🦋امام هادی(ع)می فرماید: الْمِرَاءُ یُفْسِدُ الصَّدَاقَةَ الْقَدِیمَةَ وَ یَحُلُّ الْعُقْدَةَ الْوَثِیقَةَ وَ أَقَلُّ مَا فِیهِ أَنْ تَکُونَ الْمُغَالَبَةُ، وَ الْمُغَالَبَةُ أَمْتَنُ أَسْبَابِ الْقَطِیعَةِ. 🔸«بگو مگو، دوستی طولانی را از بین می بَرد و رابطه محکم را به جدایی می‌کشاند و کمترین اثر بگو مگو این است که هر کدام از دو طرف، می‌خواهد بر دیگری پیروز شود و همین در پی پیروزی بودن، مهم‌ترین عامل قطع رابطه است.» 📚نزهة الناظر، ص ۱۳۹، ح ۱۱. ‌ •┈┈••✾••┈┈• 🏴 سالروز شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد🏴 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈• 🍃 ۲۹۳🍃••┈┈• به نام خداوند حافظ سلام شهادت مظلومانه دهمین امام هادی علیهم‌السلام را به همراهان گرامی تسلیت می‌گوییم. ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ 🔹از علیه السلام: مَن کَانَ عَلی بَیِّنةٍ مِن رَبِّهِ هَانَت عَلیهِ مَصائِبُ الدُّنیا وَ لَو قرضَ و نشرَ هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، (نسبت به خدا به یقین رسیده باشد) مصائب دنیا بر او سهل گردد، گر چه تکه‌تکه شود. 📖تحف العقول، ص۵۱۱ ✍🏻 سختی دنیا هر چه باشد، وقتی به خدای متعال یقین داشته و او را حکیم و دلسوز بدانیم و خود را به خدا واگذاریم؛ این سختی‌ها آسان و قابل تحمل خواهد شد. چون خدا را شاهد و ناظری عادل می‌دانیم. خداوند وعده داده است، کسی که به او توکل کند، برای او کافی است و خود خدا زندگی‌اش را کفایت می‌کند. -خدایا زندگی ما را الهی و مطابق رضای خودت قرار بده🤲🏻. شاد و سالم و تندرست باشید.🍃 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee