eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱چشــم‌هایمان را می‌بندیم ڪه مبادا نـگاه‌مـان به نـگاه‌شان گره بخورد... ڪه، ڪم گذاشتیم برای‌شان خیلے ڪم ....😓 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
💢 😍 خاطره «هم‌بازی بچه‌ها» گوشه‌ای از خاطرات شهید حاج‌قاسم سلیمانی ✍ برگ‌های پاییزی، حیاط را پر کرده بودند. بابا یک عبای پشمی قهوه‌ای رنگ انداخت روی دوشش و رفت سراغ نوه‌ها که داشتند توی حیاط بازی می‌کردند. هر وقت می‌رفتیم خانه‌شان با نوه‌هایش هم‌بازی می‌شد! می‌شد یکی مثل خودشان. پرده را کنار زدم و از پنجره بیرون را نگاه کردم. بابا خوابیده بود کف‌حیاط و بچه‌ها برگ‌های زرد و نارنجی را ریخته بودند روی سر و بدنش. ذوق زده می‌خندیدند و شادی می کردند. بابا فرمانده نظامی بود و ذات کارش خشن و زمخت؛ ولی لطیف بود و خوش قلب و مهربان. 💢 💢 📚 منبع: کتاب ص ۱۳۲ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🌹در محضر شهیدان: 🔸جنازه مرا بر روی مین‌ها بیاندازید، تا منافقین فکر نکنند، ما در راه خدا از جنازه‌مان دریغ داریم، به دامادیِِ دوماهه من نگریید، دامادیِ بزرگی در پیش داریم. خدا کند که حکومت سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون شهداست. بگذارید بگویند حکومت دیگری هم به جز حکومت علی (ع) بود به نام خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی نمی‌هراسیم بلکه از انحراف می‌ترسیم. من در این راهی که انتخاب کرده‌ام، سختی بسیار کشیده‌ام؛ خیلی محرومیت‌ها لمس نموده‌ام. همه‌ی هدفم این است که زحماتم از بین نرود. از خدا می‌خواهم که حتماً این کارها را از من قبول کند و اجرم را بدهد. 🌷فرازی از وصیتنامه شهید والامقام غلامعلی پیچک 🌷برای شادی روحش صلوات... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 💓 🌺 رهبر انقلاب: بعضی از زن‌ها تاب سختی‌های زندگی مردشان را نمی‌آورند. غرغر می‌کنند که این چه وضعی است و اینها. اما هستند خانم‌هایی که نه تنها نق نمی‌زنند، بلکه حتی دلگرمی هم می‌دهند، به مرد می‌گویند: ناراحت نباش، چیزی نیست. صبر می‌کنیم، می‌گذرد. چنین زن‌هایی واقعاً قیمت دارند. ❤️ الحمدلله از این جهت خدای متعال به من هم لطف کرده است. عیال من چنین خانمی است. ❤️ وقتی در زندان بودم، به دیدن من که می‌آمد، از اوضاع و احوال می‌پرسیدم، می‌گفت: "اصلاً و ابداً ناراحتی و مشکلی ندارم،" با اینکه ما بچه‌ی کوچک هم داشتیم. بعدها که من از زندان بیرون آمدم، فهمیدم که چه مشکلاتی داشته، مریض بوده، بی‌پول بوده، سختی فراوان کشیده، اما اصلاً و ابداً یک ذره‌اش هم در زندان به من منتقل نمی‌شد. ❤️ خدا می‌داند که بعضی از این حوادثی را که برای ایشان پیش آمده بود؛ من بعد از انقلاب فهمیدم، یعنی همین‌طور در خلال صحبت به مناسبتی پیش آمد که گفتند. وقتی هم گفتند، من دیدم واقعاً طاقت نمی‌آورم، می‌گفتم چطور اینها را آن موقع به من نمی‌گفتی. ❤️ مرحوم مادرم به خانم من می‌گفت: "تو چرا ساکتی، چیزی بگو، آه و ناله کن، چون تو همه‌اش احساس راحتی می‌کنی، او هم دلگرم می‌شود و به دنبال این کارها می‌رود!" به هر حال، ایشان نعمت بزرگی است؛ خدا را شکر می‌کنم. ۱۳۸۰/۱۲/۲۲ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
✡ 🕎 (۲) ✡ ✡ نویسنده: دیوید دیوک مترجم: محمدحسین خدّامی 🔸قسمت ششم؛ ✡ با مطالعه ادبیات هولوكاست به‌طور گسترده و مقایسه‌ی داده‌ها و اطلاعات قدیم و جدید با یکدیگر، کم کم متوجه شکاف‌هایی در پایه‌های هولوکاست شدم که تمام بنیان آن را متزلزل می‌کرد. اما معمولاً در مورد سربازان آمریکایی خوانده‌ایم یا شنیده‌ایم که از جنایات نازی‌ها اظهار اطلاع کرده‌اند زیرا آن را با چشمان خود دیده‌اند. ✡ سربازان امریکایی در واقع چه چیزی را دیده‌اند؟ آیا آنان صحنه‌ی دلخراشی از رنج و مرگ انسان‌ها را مشاهده کرده‌اند؟ همان‌طور که گروه‌های نظامی شمال طی نبرد میان ایالت‌های امریکا در اندرسون ویل دیدند. با این وجود، آیا هیچ امریکایی‌ای اتاق گاز را دیده است؟ صاحب‌نظران مطرح در این زمینه از جمله شکارچی معروف نازی‌ها سیمون ویزنتال معتقدند امریکایی‌ها چنین صحنه‌هایی را در آلمان ندیده‌اند و امکان ندارد دیده باشند، زیرا اتاق‌های گازی که ظاهراً برای کشتن یهودیان بکار می‌رفته است، در اروپای شرقی وجود دارد! ✡ یک عکس قدیمی که در سرتاسر جهان به نمایش درآمد، سربازی آمریکایی با کلاه نظامی را در داخائو نشان می‌دهد که در کنار یک در فلزی سنگین ایستاده است. بر روی در تصویر جمجمه و علامت خطر مرگ و هشداری به زبان آلمانی نوشته شده است «مواظب باشید. خطر مرگ». در زیر تصویر این عنوان به چشم می‌خورد: «اتاق گاز در اردوگاه ننگینِ مرگ متعلق به نازی‌ها در داخائو» ✡ کسانی که تصویر و عنوان زیر آن را می‌بینند طبیعتاً تصور می‌کنند مشغول مشاهده‌ی اتاق گازی هستند که در آن آلمانی‌ها انسان‌ها را به قتل رسانده‌اند. نمی‌توان این افراد را به‌خاطر این تصور نکوهش کرد. من نیز هنگامی که برای اولین‌بار این تصویر را دیدم، چنین تصوری پیدا کردم ولی سال‌ها بعد متوجه شدم آنچه دیده بودم در واقع اتاق گازی بود که برای ضدعفونی لباس‌ها جهت از بین بردن شپش‌ها، یعنی حشرات ناقل تیفوس و سایر بیماری‌های عامل مرگ و میر در اردوگاه‌ها به کار می‌رفته است. در واقع چند صد تن از سربازان متفقین هم در اثر همین بیماری‌هایی که توسط حشرات شیوع می‌یافت، طی دوران جنگ و پس از آن جان خود را از دست دادند. سربازی که در آن عکس معروف در کنار اتاق ضدعفونی ایستاده است، قصد نجات جان ساکنین اردوگاه و نه گرفتن آن را دارد. ✡ در اواخر جنگ، حکومت‌های متفق ناچار بودند بدترین تصویر ممکن از دشمن آلمانی را به نمایش بگذارند. شایعه‌ها رواج یافت و مبالغه‌ها و بزرگنمایی‌ها به سرعت افزایش پیدا کرد. حتی نشان دادن اتاق‌های ضدعفونی مخصوص شپش‌ها به عنوان اتاق‌های گاز ویژه‌ی انسان‌ها یک جهش بزرگ در حمله تبلیغاتی جنگ به‌شمار نمی‌رفت. ✡ فاتحان امریکایی اردوگاه که هزاران بار درباره خفه کردن یهودیان توسط آلمانی‌ها خوانده و شنیده بودند، باور کردند که حاصل این جنایت را با چشمان خود دیده‌اند. این مسأله یک پدیده روانی است که هم قضات و هم روزنامه‌نگاران با آن آشنا هستند. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8518 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ۱۳۸ 🔸در چنین روزی در سال ۱۹۹۱، آمریکا پناهگاه حمله هوایی غیرنظامیان امیریه در را بمباران کرد که به هزار غیرنظامی در خواب پناه داده بود. ۴۰۸ غیرنظامی از جمله ۲۶۱ زن و ۵۲ کودک عراقی در این بمباران کشته شدند. 🔹ساعت ۴ صبح، دو فروند F-117 ایالات متحده، ۲ "بمب هوشمند" هدایت شونده‌ی لیزری را روی پناهگاه انداختند. مورد اول، دیوار بتنی مستحکم پناهگاه را سوراخ کرد، درهای فولادی ضخیم آن را مسدود و همه را داخل آن گرفتار کرد. بمب دوم از سوراخ اول عبور کرد و در اعماق پناهگاه منفجر شد. 🔸کوچکترین قربانی، هفت روزه بود. بیشتر قربانیان در اثر گرمای انفجار کشته شدند. اجسادی که بعداً توسط نیروهای امدادی بیرون آورده شدند، ذغال شده و برخی هنوز در حال دود بودند! بوی گوشت سوخته، تا چندین روز در محله ماند. 🔹بمباران در آن زمان، تنها مرگبارترین حادثه برای غیرنظامیان در جنگ هوایی مدرن بود. دیده‌بان حقوق بشر و مرکز بین‌المللی عدالت ژنو، هر دو این حادثه را خواندند. (لینک) 🔸هفت خانواده عراقی که عزیزانشان را در این حمله از دست دادند، در بلژیک علیه جورج اچ. دبلیو بوش، شکایت کردند. اما این پرونده رد شد. 🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
بزرگترین فاجعه زیست محیطی تاریخ آمریکا که سانسور شد 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🔺وال‌استریت ژورنال به مردم آمریکا می‌گوید: «تقصیر روسیه است که به اوکراین حمله کرده و شما فقیرتر شده‌اید! صبحانه نخورید تا بتوانید اندکی پول پس‌انداز کنید.» 🔹️ پ.ن: یک‌چهارم آمریکایی‌ها وعده‌ی صبحانه را حذف کرده‌اند. قریب به ۵۰میلیون آمریکایی کوپن غذا دریافت می‌کنند. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 - چرا بهش خیانت کردی؟ - حوصلم سر رفته بود! این بلایی هستش که آزادی غربی سر انسان‌ها آورده... با عرض پوزش از نمایش این ویدئو 🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
۲   قسمت سی‌ام؛ کف خیابان هنوز از باران ساعتی پیش خیس بود این دومین باری بود که امشب در این خیابان‌های گِلی نقش زمین می‌شدم، خواستم دوباره بلند شوم بدن در هم شکسته‌ام دیگر توانی برای دویدن نداشت دوباره صورتم به زمین خورد و زخم پیشانی‌ام آتش گرفت کف هر دو دستم را روی زمین عصا کردم بلکه برخیزم بالای سرم رسیده بود مردانه فریاد کشید: «برا چی فرار می‌کنی؟!» صدای ابوجعده نبود مطمئن شدم یکی از همان اجیرشده‌های وهابی آمده تا جانم را بگیرد سراسیمه چرخیدم امانم نداد کنارم نشست و به سختی بازخواستم کرد: «از آدمای ابوجعده‌ای؟» گوشه چادرم هنوز روی صورتم مانده و چهره‌ام به‌درستی پیدا نبود، اما آرامش صورت او در تاریکی این نیمه‌شب به‌روشنی پیدا بود محو چشمان مهربانش مانده و پلکی هم نمی‌زدم. خط خون پیشانی‌ام دلش را سوزاند خیال می‌کرد وهابی‌ام به نرمی چادرم را از صورتم کنار زد و زیر پرده اشک و خون، تازه چشمانم به خاطرش آمد رنگ از رخش پرید. چشمان روشنش مثل آینه می‌درخشید همین آینه از دیدن مظلومیتم شکسته بود صدایش گرفت: «شما اینجا چی‌کار می‌کنید؟» شش ماه پیش پیکر غرق خونش را کنار جاده رها کردیم باورم نمی‌شد زنده باشد در آغوش چشمانش، دلم از حال رفت غریبانه ضجه زدم: «من با اونا نبودم، من داشتم فرار می‌کردم…» درد پهلو تا ستون فقراتم فریاد کشید نفسم رفت نمی‌دانست با این دختر نامحرم میان این خیابان خلوت چه کند با نگاهش پَرپَر می‌زد بلکه کمکی پیدا کند. می‌ترسید تنهایم بگذارد همان بالای سرم با کسی تماس گرفت پس از چند دقیقه خودرویی سفید کنارمان رسید. از راننده خواست پیاده نشود، خودش عقب‌تر ایستاد چشمش را به زمین انداخت تا بی‌واهمه از نگاه نامحرمی از جا بلند شوم. احساس می‌کردم تمام استخوان‌هایم در هم شکسته زیرلب ناله می‌زدم و مقابل چشمان سر به زیرش پیکرم را سمت ماشین می‌کشیدم. بیش از شش ماه بود حس رهایی فراموشم شده بود حضور او در چنین شبی مثل معجزه بود گوشه ماشین در خودم فرو رفتم زیر آواری از درد و وحشت بی‌صدا گریه می‌کردم. مرد جوانی پشت فرمان بود، در سکوت، خیابان‌های تاریک داریا را طی می‌کردیم این سکوت مثل خواب سحر به تنم می‌چسبید لحن نرم مصطفی به دلم نشست: «برای زیارت اومده بودید حرم؟» صدایش به اقتدار آن شب نبود، انگار درماندگی‌ام آرامشش را به هم زده بود لحنش برایم می‌لرزید: «می‌خواید بریم بیمارستان؟» ماه‌ها بود کسی با این همه محبت، نگران حالم نشده بود عادت کرده بودم دردهایم را پنهان کنم صدایم در گلو گم شد: «نه…» به سمتم برنمی‌گشت از همان نیم‌رخ صورتش خجالت می‌کشیدم ناله‌اش در گوشم مانده بود به رخم نمی‌کشید همسرم به قصد کشتنش به قلبش خنجر زد باز برایم بی‌قراری می‌کرد: «خواهرم! الان کجا می‌خواید برسونیم‌تون؟» خبر نداشت شش ماه در این شهر زندانی‌ام و امشب دیگر زندانی هم برای زندگی ندارم شاید می‌دانست هر بلایی سرم آمده از دیوانگی سعد آمده زیرلب پرسید: «همسرتون خبر داره اینجایید؟» ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡سلمان رشدی و توطئه آیات شیطانی✡ قسمت دوم؛ 🔹رشدی سه مضمون اصلی را در کتاب آیات شیطانی آورده است: 👈 به‌طور کلی، دین و اندیشه‌ی دینی، اصلی‌ترین مضمونی است که رشدی در همه‌ی نوشته‌های خود مطرح می‌کند. در این کتاب، این مضمون به‌گونه‌ای بیان شده است که در پایان داستان، خواننده خود را از دین و اندیشه جدا می‌کند. 👈 معرفی اسلام به‌منزله‌ی دینی خرافی و عقب‌مانده از تمدن و دموکراسی و آزادی و توهین به پیامبر اسلام (ص)، مضمون دیگر کتاب آیات شیطانی است. 👈 سومین مضمون مطرح‌شده در کتاب یادشده، انقلاب اسلامی ایران است. رشدی، انقلاب اسلامی ایران را پدیده‌ای مؤثر در دنیای امروز می‌داند، و امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب اسلامی را چهره‌ای مخدوش و ضد تاریخ و تمدن و آزادی ترسیم می‌کند. 🔶🔸۳) نویسنده کتاب آیات شیطانی احمد سلمان رشدی، در ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷ میلادی در خانواده‌ای مسلمان در بمبئی هند به‌دنیا آمده است. 🔹با تشکیل پاکستان، خانواده‌ی وی به کراچی رفتند و از آن‌جا به انگلستان مهاجرت کردند. رشدی در سیزده‌سالگی وارد انگلستان شد و دوران تحصیلات مدرسه و دانشگاه خود را در انگلستان سپری کرد. پس از چند سال با اخذ شناسنامه انگلیسی، از تابعیت هندوستان خارج و تابع دولت انگلستان شد. وی با انتقادات گاه‌وبی‌گاه از مارگارت تاچر و نوشتن کتاب، کوشید خود را روشن‌فکر معرفی کند. 🔹نخستین رمان رشدی با نام "گریموس" در سال ۱۳۵۳ در انگلستان توجه بسیاری را جلب نکرد. هفت‌سال بعد، داستان بلند "بچه‌های نیمه‌شب" وی که دربردارنده‌ی انتقاداتی از مبارزات استقلال‌طلبانه مردم هندوستان است، برنده بزرگ‌ترین جایزه ادبی انگلستان به نام «بوکرپرایز» (Booker Prize) شد و در ۵۰۰ هزار نسخه در سراسر جهان به فروش رسید. "شرم"، عنوان سومین رمان این نویسنده است. 🔹آیات شیطانی، عنوان چهارمین رمانی است که رشدی به سفارش رئیس یهودی انتشارات وایکینگ در وضعی که از همان آغاز نگارش، گاردی از وی محافظت می‌کرد، نوشت. 🔹رشدی در نگارش خود از بورخس و گارسیا مارکز تقلید می‌کند و به شیوه‌ی رئالیسم جادویی، داستان می‌نویسد. وی اسم‌های تاریخی را تغییر می‌دهد و رویدادها را دگرگون می‌کند و در این کار هیچ قانون و ضابطه‌ای را رعایت نمی‌کند. این شیوه‌ی نگارش، به وی امکان می‌دهد هرچه بخواهد، به دیگران نسبت دهد و در عین ‌حال بتواند به‌راحتی همه‌چیز را انکار کند. 🔶🔸۴) آیات شیطانی اسم رمز جنگ تمدنی غرب علیه اسلام 🔹در اینجا دو سؤال مطرح می‌شود: 👈 آیا سلمان رشدی خود شخصاً اقدام به این کار زشت، نابخشودنی و خطرناک کرد و خود را در معرض خطر قرار داد یا داستان چیز دیگری است؟ 👈 هدف از این اقدام چه بوده است؟ 🔹در پاسخ به سؤال اول لازم است مجدداً به هویّت نویسنده، حامیان و سفارش‌دهندگان این رمان نگاهی انداخت. سلمان رشدی هرچند در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمد، ولی در انگلستان به بی‌دینی و بی‌اعتقادی مطلق رسیده و در نهایت، منکر خدا شد. وی این ارتداد را در مصاحبه با مجله «اشتترن» در ۷ آبان ۱۳۷۱، تحت عنوان «من قهرمان نیستم» به تفصیل توضیح داده است. وی بعد‌ها با انتشار رمان‌هایی به عضویت انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان در آمد و سپس عضو هیئت انستیتوی فیلم انگلستان و هیئت مشاورین انستیتوی هنر‌های معاصر انگلستان گردید و طی سال‌های متمادی جوایز فراوانی عمدتاً از سوی خاندان سلطنتی انگلستان به وی تعلق گرفت که حاکی از بذل عنایت ویژه‌ی این خاندان به اوست. 🔹رشدی کتابش را به سفارش رئیس یهودی انتشارات وایکینگ با دستمزد بی‌سابقه ۸۵۰ هزار پوند به رشته تحریر درآورد. پس روشن است که کتاب با حمایت دولت استعماری انگلستان و به سفارش یک فرد یهودی و با حمایت آن‌ها به چاپ رسیده است. از طرفی رقم حق‌الزحمه بالای این سفارش نیز نشان‌دهنده‌ی اهمیت بالای این کار برای کارفرمای آن بوده از طرف دیگر نشان می‌دهد که رشدی بابت نوشتن این کتاب در واقع پول خون خود را دریافت کرده است. 🔹پس پاسخ سؤال اول روشن است؛ کتاب به سفارش و حمایت دولت استعماری انگلستان و یهود بین‌الملل منتشر شده است به همین خاطر بعد از انتشار و پس از صدور حکم امام خمینی (ره)، نویسنده مزدور کتاب تحت حمایت امنیتی دولت انگلستان و اسکاتلندیارد (پلیس انگلیس) و بعد‌ها تحت حمایت FBI در آمریکا زندگی کرد و تاکنون نیز طبق اعلام خود غربی‌ها مبلغی بین یک تا ۱۰ میلیون پوند به‌صورت سالانه برای محافظت از وی هزینه شده است. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8569 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
12.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🌹🇮🇷🌹🏴 ⭕️ پاسخ مثبت رسول الله به برای زندانی کردن حضرت موسی بن جعفر!! ⁉️ عوام فریبی به سبک هارون الرشید! ⁉️ حقایقی در مورد عوام فریبی که نمی‌دانید! 💢 عوامی که هم قبل و هم بعد از آشکار شدن چهره واقعی فریب می‌خورند! 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee