•┈┈• 🍃 #لطیفه_نکته ۳۱۳🍃••┈┈•
دیروز یه خانمه از این تبلیغاتچیها زنگ زد و گفت: "الو"
گفتم: "بفرمایید" 🙈😂
گفت: "میخواید صاحب یه ویلا بشید؟"
گفتم: "نه!"😔
گفت: "میخواید صاحب یه بنز بشید؟"
گفتم: "نه!"
گفت: "میخواید صاحب یه میلیارد تومن بشید؟"
گفتم: "نه!"
گفت: "چرا آخه؟!"
گفتم: "چون سلام نکردی!" 😂😂
اخلاق برا من از هر چیزی مهم تره!😁😁
--------🔸😜🔸--------
-به نام خدای محمد
با سلام و ادب و تبریک مبعث نبی مکرم اسلام محضر نورانی شما
🌺 خداوند متعال فرمود:
يا أيُّهَا النَّبِىُّ إنّا أرسَلناكَ شاهِدا و مُبَشِّرا و نَذيرا و داعِيا إلَى اللّه ِ بِإذنِهِ و سِراجا مُنيرا
اى پيامبر! ما تو را گواه و نويد دهنده و هشدار دهنده فرستاديم كه به فرمان خدا به سوى او دعوت كنى و چراغى روشنىبخش باشى.
📖احزاب، آيه۴۵ و ۴۶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
✍🏻 اخلاق انسانی آنقدر ارزشمند است که پیامبر اکرم هدف از بعثت خویش را ارتقاء سطح اخلاق انسانیت معرفی میفرمایند.
چند جا میفرمایند من برای تکمیل اخلاق و کامل کردن خوبیها مبعوث شده ام.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
یَا رَبَّالعَالَمِینَ
امروز؛ شنبه
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
۲۷ رجب ۱۴۴۴
۱۸ فوریه ۲۰۲۳
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی
🖋 مقالهی مقاله سی و یکم:
#داستانسرایان_اسرائیلی
دستگاه خلافت و داستانسرایان اسرائیلی
قسمت چهارم؛
🔹در زمان معاویه روایات فراوانی در ستایش شام و بیتالمقدس، در برابر مدینه و مکه بهدست امثال کعبالأحبار ساخته شد.
ابنعساکر در تاریخ خویش از کعبالأحبار نقل میکند که او میگفت:
"محبوبترین سرزمینها در پهنهی زمین نزد خداوند، شام است و محبوبترین نقطهی شام نزد خداوند، قدس (بیتالمقدس) است." (۲۸)
🔹همچنین وی برای تقرب به معاویه، مرکز حکومت پیامبر (ص) را شام معرفی میکند؛ (۲۹)
زیرا معاویه امکانات حکومت خود را در شام فراهم آورده است.
این معنا در گفتههای ابوهریره که شاگرد تمام عیار کعبالأحبار محسوب میشود نیز آمده است:
«الخلافة بالمدینة و الملک بالشام». (۳۰)
🔹گفتنی است که سرزمین شام، مرکز خلافت و پایتخت حکومت معاویه، قبلاً پایتخت مسیحیان روم شرقی بیزانس و دارای تمدنی کهن بوده است.(۳۱)
بدیهی است که رسوبات فکری و فرهنگی مسیحیت در این منطقه به کلی از بین نرفته است.
🔹همچنین کعبالأحبار در جای دیگری میگوید:
"خانهی کعبه هر روز صبحگاهان به بیتالمقدس سجده میکند."(۳۲)
نیز میگوید:
"قیامت بر پا نخواهد شد، مگر اینکه بیتالحرام را به نزد بیتالمقدس ببرند؛ آنگاه این دو خانهی مقدس را با اهل آنها به بهشت وارد نمایند و حساب خلایق و عرضهی اعمال در روز قیامت، در بیتالمقدس انجام میگیرد."(۳۳)
🔹از این روایات بر میآید که اهل کتاب بهویژه کعب تلاش کردهاند تا آیین اسلام و مقدسات آن، از جمله کعبه، را در برابر آیین یهود خاضع و تسلیم نشان دهند.(۳۴)
🔶🔸ج) ناتوانی خلفا در پاسخگویی به مسائل دینی مردم
🔹آزادی عمل قصهخوانان اهلکتاب و تشویق آنان از سوی دولتمردان از یکسو
و ناآشنایی دستاندرکاران حکومت بعد از پیامبر اکرم (ص) نسبت به مبدأ و معاد و جهان و ابتدا و انتهای آن،
و کنار ماندن امیرالمؤمنین (ع) از حکومت و اجتماع از سوی دیگر،
همگی زمینهی لازم را فراهم آوردند تا افرادی چون تمیم داری و کعب الأحبار که مغز و روح آنان از عقاید تحریفیافته یهودی سیراب بود، با دانستههای خرافی خود، به خواستههای طالبان دانش پاسخ بدهند؛
و چون آنها خطری برای قدرت خلافت به حساب نمیآمدند، عضوی از اعضای دستگاه قدرت محسوب شدند.
🔹اظهار ناتوانی و عجز خلفا در زمینههای گوناگون مسائل دینی (فقهی، اعتقادی و قضایی)، در کتابهای معتبر تاریخی ثبت گردیده است؛گویند:
"مردی از لشکریان اسلام به نام صُبَیْغ تمیمی سؤالاتی در زمینه قرآن کریم در ذهن داشت
برای دریافت پاسخ آنها از این شهر به آن شهر سفر میکرد.
هنگامی که به مصر رفت و عمرو بن عاص استاندار مصر از جریان امر مطلع شد، او را همراه با نامهای به مدینه نزد عمر فرستاد.
هنگامی که صُبَیغ وارد بر خلیفه شد، یکی از سؤالهای خویش را مطرح ساخت:
ای امیرالمؤمنین!
«والذّاریات ذرواً» چیست؟
عمر پرسید: تو کیستی؟
مرد در پاسخ گفت: من بنده خدا صُبَیغ هستم!
عمر نیز گفت: من هم بنده خدا عمر هستم،
بعد آستینهای خود را بالا زد، و با چوبهای خوشهی خرما شروع به زدن آن مرد کرد، بهگونهای که خونآلود گشت، پس از آن وی را رها ساخت.
پس از گذشت مدتی بار دیگر عمر او را خواست و همان حادثه را تکرار کرد.
هنگامی که برای بار سوم صُبَیغ را نزد خلیفه آوردند تا باز هم تنبیه شود، خطاب به خلیفه گفت:
اگر قصد کشتن مرا داری، به یکباره مرا بکش و راحتم کن؛ در غیر اینصورت رهایم ساز، من هم دیگر از این سخنان نمیگویم."(۳۵)
🔹نکتهی جالب اینکه نقل کردهاند که در دوران حکومت امام علی (ع)، روزی آن حضرت بر منبر رفت و ضمن خطبهای فرمود:
"از من سؤال کنید؛
به خدا سوگند دربارهی حوادثی که تا روز قیامت اتفاق میافتد، از من پرسش نمیکنید مگر اینکه آن را برای شما بازگو میکنم؛
درباره قرآن از من سؤال کنید؛
به خدا سوگند هیچ آیهای نیست، مگر اینکه من میدانم آن آیه در شب نازل شده و یا در روز، در کوه نازل شده یا در صحرا و…
راوی گوید:
ابنالکوّاء پشت سر من نشسته بود،
برخاست و گفت:
یا امیرالمؤمنین! «ذاریات» چیست؟
این مرد یعنی ابنالکوّاء از سران خوارج و از دشمنان امیرالمؤمنین (ع) بود.
ابن عباس که در مجلس حاضر بوده است، میگوید:
ابنالکوّاء میخواست از همان چیزی که صُبَیغ از عمر بن خطاب پرسیده بود، سؤال کند.
او فکر میکرد با این سؤال میتواند امام (ع) را بیاعتبار کند.
حضرت (ع) فرمودند:
وای بر تو! برای فهمیدن سؤال کن نه برای به زحمت انداختن و آزار دادن، و نه از سرِ تکبّر،
بعد فرمودند:
«اَلذَّارِیاتِ»، بادهایی هستند که گندم و جو را در وقت درو بدان باد میدهند…"(۳۶)
🔸🌺🔸-------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee