eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
هر جمعه با یک؛ این هفته؛ ادای دین هالیوود به داروین 🔹رسالت هالیوود در خلق واژه "بلایای طبیعی" 🔹ایمان به طبیعت در تقابل با آیات الهی قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9233 ◀️ قسمت چهارم؛ ✳️ ادامه مقدمه دوم: 🔹نظام تمدنی غرب تلاش دارد تا «ایمان به وجود آیات مادی» را جایگزین «ایمان به وجود آیات الهی» نماید و در این راستا مبتنی بر فرضیه‌های کیهان‌زایی یا کوسموگونی (Cosmogony)؛ 👈 نشانه‌ها و آیاتی را که در مجموعه‌ی هستی و در آفاق عالم پراکنده می‌باشند، مورد مطالعه قرار داده 👈 و در قالب تئوری‌های حیات‌زایی، بی‌جان‌زایی یا آبیوژنز (Abiogenesis) به بررسی و تشریح چگونگی پیدایش حیات در زمین بر بستر چهار فاز اصلی ماده (State of Matter) پرداخته 👈 و در دایره‌ی حسّ و تجربه به توضیح نحوه‌ی ایجاد زندگی از مواد غیر زنده بر بستر ترکیبات آلی ساده پرداخته 👈 و روند تدریجی پیدایش و فرایند طبیعی ایجاد زندگی از مواد غیر زنده اعم از جامدات (Solid)، مایعات (Liquid)، گازها (Gas) و پلاسما (Plasma) و تشکیل موجودات زنده را مرور 👈 و چگونگی و چرایی به وجود آمدن موجودات زنده و پیچیدگی ایجاد زندگی را بر بستر دو تئوری سوخت‌وساز یا متابولیسم (Metabolism) و همتاسازی از دی.ان.ای (DNA replication) توجیه نماید. 🔹اهتمام ویژه‌ی سینمای غرب به تولید آثاری نظیر: زمین‌لرزه (Earthquake 1974)، شیوع (Outbreak 1995)، شهاب‌وار (Meteor 1979)، طوفان (Storm 1999)، گردباد (Twister 1996)، آتشفشان (Volcano 1997) و صدها آثار دیگر این‌چُنین را می‌توان نمودی بارز از تصویرسازی مدّ نظر نظام تمدنی غرب به منظور تحمیل «ایمان به وجود آیات مادی» معرفی نمود؛ آثاری که اولویت اصلی و ساختار روایی خود را بر پایه‌ی حذف خالق و آفریدگار از معادلات جهان متمرکز ساخته و سعی می‌نمایند تا تمامی پدیده‌های موجود در عالم را نه به‌عنوان نشانه و آیتی بر وجود خالق، بلکه برآمده از فعل و انفعالات مادی تفسیر نمایند. 🔹این‌گونه، هالیوود با تولید آثاری همچون سن آندریاس (San Andreas 2015)، سعی می‌نماید تا نشانه‌ها و آیات عظمای الهی را به‌عنوان پدیده‌هایی مادی تفسیر نموده و از پدیده‌هایی همچون زلزله به‌عنوان بلایای طبیعی (Natural disaster) تعبیر و با حذف وجود خالق در گردونه‌ی آفرینش، ایمان به وجود آیات مادی را جایگزین ایمان به وجود آیات الهی سازد. 🔹در فیلم هسته (The Core 2003)، حتی آن هنگام که هسته‌ی مرکزی کره زمین به دلایلی ناشناخته از چرخش باز می‌ایستد نیز، این امر به‌عنوان نشانه‌ای از وجود و حاکمیت ماده در عالم هستی تفسیر می‌شود و در این شرایط تنها بَشر است که به‌عنوان محور عالم هستی می‌تواند به مرکز زمین برود و دوباره هسته‌ی مرکزی کره زمین را فعال و دنیا را از نابودی حتمی نجات دهد! ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9295 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
۲   قسمت پنجاهم؛ مصطفی با همان حال، مردانه حرف زد: «انتقام خون پدر و مادرتون و همه اونایی که دیروز تو زینبیه پَرپَر شدن، از این نامسلمونا می‌گیریم!» نام پدر و مادرم کاسه چشمم را از گریه لبالب کرد مصطفی همچنان لحنش برایم می‌لرزید: «برادرتون خواستن یه مدت دیگه پیش ما بمونید! خودتون راضی هستید؟» نگاهم تا آسمان چشمش پرکشید دیدم به انتظار آمدنم محو صورتم مانده پلکی هم نمی‌زند به لکنت افتادم: «برا چی!؟»… باور نمی‌کردم ابوالفضل مرا دوباره به این جوان سُنی سوری سپرده باشد مصطفی نمی‌خواست رازی که برادرم به دلش سپرده، برملا کند به زحمت زمزمه کرد: «خودشون می‌دونن…» همین چند کلمه، زخم‌های قفسه سینه و گردنش را آتش زد چشمانش را از درد در هم کشید، لحظه‌ای صبرکرد تا نفسش برگردد دوباره منت حرف دلم را کشید: «شما راضی هستید؟» نمی‌دانست عطر شب‌بوهای حیاط و آرامش آن خانه رؤیای شیرین من است به اشتیاق پاسخم نگاهش می‌تپید و من همه احساسم را با پرسشی پنهان کردم: «زحمت‌تون نمی‌شه؟!» برای اولین بار حس کردم با چشمانش به رویم خندید او هم می‌خواست این خنده را پنهان کند که نگاهش مقابل پایم زانو زد و لحنش غرق محبت شد: «رحمته خواهرم!» در قلب‌مان غوغایی شد دیگر می‌ترسیدیم حرفی بزنیم مبادا آهنگ احساس‌مان شنیده شود تا آمدن ابوالفضل هر دو در سکوتی ساده سر به زیر انداختیم. ابوالفضل که آمد، از اتاق بیرونش کشیدم و التماسش کردم: «چرا می‌خوای من برگردم اونجا؟» دلشوره‌اش را به شیرینی لبخندی سپرد دیگر حال شیطنت هم برایش نمانده بود با آرامشی ساختگی پاسخ داد: «اونجا فعلاً برات امن‌تره!» خواستم دوباره اصرار کنم که هر دو دستم را گرفت و حرف آخرش را زد: «چیزی نپرس عزیزم، به وقتش همه چیز رو برات میگم.» و دیگر اجازه نداد حرفی بزنم، لباس مصطفی را تنش کرد و از بیمارستان خارج شدیم. تا رسیدن به داریا سه بار اتومبیلش را با همکارانش عوض کرد، کل غوطه غربی دمشق را دور زد و مسیر ۲۰ دقیقه‌ای دمشق تا داریا را یک ساعت طول داد تا مطمئن شود کسی دنبال‌مان نیاید و در حیاط خانه اجازه داد از ماشین پیاده شوم. حال مادر مصطفی از دیدن وضعیتش به هم خورد ساعتی کشید تا به کمک خوش‌زبانی‌های ابوالفضل که به لهجه خودشان صحبت می‌کرد، آرامَش کنیم. صورت مصطفی به سفیدی ماه می‌زد، از شدت ضعف و درد، پیشانی‌اش خیس عرق شده بود و نمی‌توانست سر پا بایستد تکیه به دیوار چشمانش را بست. کنار اتاقش برایش بستری آماده کردیم، داروهایش را ابوالفضل از داروخانه بیمارستان خریده بود هنوز کاری مانده بود و نمی‌خواست من دخالت کنم رو به مادرش خبر داد: «من خودم برای تعویض پانسمانش میام مادر!» و بلافاصله آماده رفتن شد. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ... قبل از دوران مهدی موعود؛ آسایش و راحت‌طلبی و عافیت نیست! وَاللهِ لَتُمَحِّصُنَّ وَاللهِ لَتُغَربَلُنَّ به شدت فشار داده می‌شوید، امتحان می‌شوید ... 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈• 🍃 ۳۳۲🍃••┈┈• نشسته بودم جلوی تاکسی... یه دختر و پسرم عقب نشسته بودن یه دفعه دختره جیغ کشید دستتو بکش ..... بوووووق!!! 😡😄 راننده ناموس پرست هم کوبید رو ترمز پسره رو از ماشین کشید پایین یه دل سیر با زنجیر و آچار جک زدش خونین و مالین انداختش گوشه پیاده رو ... سوار ماشین که شد😐😐😄 دختره گفت: خوب کاری کردی آقا...! بی‌شعور دستشو تا ته کرده بود تو دماغش!!!😐😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ --------🔸😜🔸-------- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🤲 به نام خداوند غیور سلام 🌼از امیرالمؤمنین علیه‌السلام؛ عِفَّتُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ عفّت هر کس به اندازه غيرت اوست. 📚نهج البلاغه،بخشی ازحکمت۴۷ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ انسان به هر اندازه نسبت به ناموس خود غیرت دارد به همان اندازه نسبت به ناموس دیگران عفت دارد 🔸کسى که نسبت به ناموس خود غیرت دارد هرگز حاضر نمى‌شود به نوامیس دیگران چشم خیانت بدوزد، بنابراین هر اندازه غیرت انسان بیشتر باشد؛ عفت او هم بیشتر خواهد بود و مرد هم باید غیور باشد و هم عفیف. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee